یعقوب توکلی: تجزیهطلبان و رژیم صهیونیستی پرچم مشترک دارند / هشدار جلال طالبانی به نهضت آزادی
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، وقایع اخیر بیش از آنکه نظام مقدس جمهوری اسلامی را تهدید کند، با توجه به برخی تحرکات داخلی و خارجی تمامیت ارضی را تهدید میکند و خطر تجزیه را واقعی و عینی نشان میدهد. در مورد ماهیت جریانات تجزیهطلب، مشخصاً تجزیهطلب کردی که در وقایع اخیر سوء استفادههایی از شرایط موجود کردند، با یعقوب توکلی، پژوهشگر و استاد مطالعات تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی به گفتوگو نشستیم.
یعقوب توکلی، مورخ و پژوهشگر حوزه تاریخ
به چه کسی کمک کنیم؟ ایران یا عثمانی؟
یعقوب توکلی در ابتدا گفت: در جریان جنگ چالدران مناقشهای بین جامعه کردی پیش آمد که ما کردها به پادشاه ایرانی کمک و یاری برسانیم یا به سلطان عثمانی؟ نتیجه آن شد که بسیاری از بزرگان کرد، تصمیم گرفتند به حکومت عثمانی مدد برسانند و در آخر، سر قضیه چالدران، عثمانیها با توجه به تفوق نظامی و انسانی بر ایرانیان پیروز شدند و بخشهایی از شمالغرب ایران از جمله بخشهایی از کردستان از دسترس ایران خارج شد و به اشغال عثمانیان درآمد و این آغاز تجزیه کردستان بین ایران و سلطنت عثمانی بود.
آغاز تجزیه کردستان
وی افزود: بعدها، ایده کردستان بزرگ با هدف تجزیه کردستان ایران و الحاق به کردستان عثمانی، توسط خود عثمانیها نظیر شیخ عبیدالله شمزینانی و امثاله در دوره ناصرالدین شاه قاجار مطرح شد که خوشبختانه این غائله با درایت و سیاست امیرنظام گروسی جمع شد و خاتمه یافت. پیش از این داستان هم ایران در عهدنامه ارزنهالروم دوم، مجبور شد تا از حاکمیت خود در سلیمانیه دست بکشد تا عثمانیها به دخالتهای خود در خرمشهر خاتمه دهند و اینگونه شد که سلیمانیه از خاک ایران جدا شده و به دست ترکهای عثمانی افتاد.
ناسیونالیسم کردی، قبل از هر چیز یک پدیده عثمانی است
استاد مطالعات تاریخی ادامه داد: اما حقیقت ماجرای کردستان به موضوعات دیگری هم برمیگردد. ترکها در قلمرو سلطنت عثمانی سایر اقوام و نژادهای دیگر را مورد اذیت و آزار قرار میدادند و بر آنها سیاست ستمپیشگی را اعمال میکردند. کردها، اعراب، ارامنه و... اقوامی بودند که تحت نژادپرستی افراطی ترکها قرار گرفته بودند و نتیجه همین ناسیونالیسم ترکی، ایجاد «پان»های مختلف در عثمانی شد تا در برابر ترکها علمی برافراشته کنند و استقامتی را انجام دهند و همین قضیه رفتهرفته پاشنهآشیلی برای عثمانیان ایجاد کرد. بنابراین تولد تجزیهطلبی کردی یا ایده کردستان بزرگ به دلیل عوامل مختلف در خود عثمانی شکل گرفت. حتی مصطفی کمال آتاتورک در مواجهه با دولتهای غربی وعده «خودمختاری» و «استقلال» به اکراد ترکیه را داده بود، ولی ضمن بهرهمندی از قوای کردها در جنگ به این تعهد و قول خود پایبند نبود و به آن عمل نکرد. پس ناسیونالیسم کردی، قبل از هرچیز یک پدیده عثمانی و مربوط به جامعه عثمانی آن زمان است.
تجزیهطلبانِ همیشه شورشی
او بیان کرد: ادامه این روندپس از فروپاشی عثمانی و تقسیم جامعه کردی به چهار کشور ایران، ترکیه، عراق و سوریه همواره آنان را در این سودا نهاد تا با فراهم آوردن شرایطی کردستان بزرگ را شکل دهند و به آرمان همیشگی خود دست یابند؛ البته قاطبه جامعه کردی هیچگاه با این جریانات و سیاستهای تجزیهخواهانه همدل و همراه نبوده است و طبیعی است که دولتها در برابر این قضیه کوتاه نیایند و از تمامیت ارضی خود دفاع کنند. سرکوب جریانات تجزیهطلب در این مناطق ظرفیت شورشی برای آنها ایجاد کرد تا به عنوان گرایشهای مسلحانه شورشی شناخته شوند. این ظرفیت شورشی عنصری مشترک است که هم در حزبکارگران ترکیه شاهدیم، هم در جریاناتی مثل کومله دموکرات در ایران. حتی موفقترین سازوکار کردی در خاورمیانه که در عراق باشد و از قضا بیشترین رابطه را با رژیم صهیونیستی و آمریکا دارد هم در قضیه خودمختاری و استقلال به بنبست خورد و شکستشان در رفراندومی که سال 2016 برگزار شد شاهدی بر این مدعاست.
هشدار جلال طالبانی به نهضت آزادی
توکلی گفت: مرحوم جلال طالبانی، از رهبران کرد در اوایل کردستان، وقتی این شعار سر داده شد: «دموکراسی برای ایران، خودمختاری برای کردستان» این هشدار را داد که چنین سخنانی بوی تجزیهطلبی میدهد و باید نسبت به آن هوشیار بود، چرا که دولت موقت آقای بازرگان و حزب نهضت آزادی حقیقتاً درک صحیحی از این وقایع نداشتند و گمانشان بر این بود که میشود از درِ مماشات با جریانات پانکرد وارد شد. به خاطر همین هم در کردستان علیه او و سرلشکر قرنی همواره شعار داده میشد و آنان را مزدوران جمهوری اسلامی میخواندند.
جلال طالبانی
غربیها از طرفیت تجزیهطلبان کردستان استفاده میکنند
وی افزود: تجزیهطلبی کردی همیشه ظرفیتی برای شورش داشته و خواهد داشت، به همین میزان شاهد این هستیم که غربیها در این باره بسیار کار و پژوهش انجام دادهاند. مثلاً ما شاهدیم که دانشگاه «سوربن» فرانسه تا الآن به تعداد بالایی پایاننامه و مقاله در مورد تجزیهطلبی اکراد (چه در ایران چه در عراق) و کردستان واحد کار کرده است؛ یا پس از سقوط صدام روی جامعه کردی تمرکز خاصی داشتند تا آن را برجسته کنند. یک نمونه آن ساخت فیلمهایی در مورد جامعه کردی است که در حجم بالایی در حال تولید و عرضه است.
آغاز همکاری تجزیهطلبان با رژیم صهیونیستی
او ادامه داد: در همین راستا، فاز جدیدی برای القای انگارههای تجزیهطلبی پس از جنگجهانی و شکلگیری رژیم منحوس صهیونیستی ایجادشد. بعد از قرارداد «سایسپیکو» پس از جنگ جهانی اول و شکلگیری کشورهای عراق و سوریه و تشکیل رژیم صهیونیستی پس از جنگ جهانی دوم، لابی یهود با ارتباط با این دستگاههای شورشی «پان» تفکری را به آنها القا کرد که: «ما دولتی بدون ملت هستیم و شما ملتی بدون دولت!» به همین دلیل بود که پانکردها، تکیهگاهی جدید برای خود پیدا کردند که بتوانند با کمک آن اهداف خود را پیش ببرند. صهیونیستها هم وقتی رغبت آنان را دیدند با کمک دولتهای دیگر برای این گروهکهای مسلح دست به ساخت پادگان نظامی، بیمارستان، کمپ و... زدند. رژیم صهیونیستی میخواست از ظرفیت شورشی آنان برای ایجاد نزاع دولتها بهره ببرد، برای همین وقتی در قرارداد 1975، عراق و ایران تصمیم گرفتند مشکلات خود را خودشان حل کنند، مخالفترین دولتها رژیم صهیونیستی بود و آنجا محمدرضا پهلوی فهمید اسرائیل دولتی نیست که بشود روی آن حساب کرد. چرا که ایران و عراق سعی داشتند مناقشه کردستان را حل کنند و این به معنای شکست نقشه اسرائیل بود. ایران با عراق تفاهم کرد و با انتقال اکراد به ایران آنان را در عظیمیه کرج سکنی داد.
آنان درس «شورش» را خوب بلدند
توکلی گفت: اما فارغ از ظرفیت بالقوه شورشی جریانات تجزیهطلبی کردی باید گفت که دشمنان ما درس «شورش» خواندند که از هر وسیله و بهانهای در راستای ایجاد ناامنی و پیشبرد اهداف خود استفاده کنند، در عرصه شورش کافی است منبع و بهانهای شکل بگیرد تا شما دست به شورش بزنید. گرمی هوا، قطعی برق، برد و باخت فوتبال و... همگی میتوانند فرصت و بستر را برای شورشی فراهم آورند. مثلاً سر فوت آن دختر در مرکز آموزشی گشت ارشاد این فرصت فراهم آمد که پانکردها با بهانه قرار دادن او دست به شورش بزنند.
وی افزود: آمریکا و رژیم صهیونیستی برای ضربه به ایران از ظرفیتهای مختلف بهره میبرند. روزی اصلاحطلبان، روزی ماجرای کوی دانشگاه، روزی انتخابات و امروز با سرمایهگذاری روی جریانات تجزیهطلب. آنان از فرصتها و ظرفیتها استفاده میکنند تا فضای التهاب و امنیتی را در کشور ایجاد کنند و فضا و بستر برای ادامه سیاستهایشان هموار شود. شما اگر کتاب «کسوف» ماکس پری را بخوانید، متوجه میشوید چگونه از مرگ یکی از رهبران چینی، غرب توانست شورش دانشجویی «میدان تیان ان من» را رقم بزند.
بازگشت سر خانه اول
این پژوهشگر مطالعات انقلاب تصریح کرد: ولی قسمت جالب ماجرا آنجاست که امروزه کار آمریکا به جایی رسیده که باز روی موضوعاتی برگردد که اول انقلاب روی آن مانور میداد. واقعیت ماجرا با توجه به تحرکات اخیر این است که جریانات تجزیهطلبی دیگر اقبال عمومی ندارند و به نسبت آن محبوبیت و رغبتی که در بین مردم در اوایل انقلاب داشتند، امروز جامعه آنان را پس میزند و قبول نمیکند. بخش اعظم این اعتراضات و ناراحتیها هم مربوط به سختی معیشت و وضعیت اقتصادی است؛ نه رغبت به پانکردهایی که سالیان سال جنایتهایی را به مردم روا داشتند که بدتر از داعش بود. مردم اعمال آنها را دیدند و میدانند که از آنها خیری نخواهند دید. سالهای اول انقلاب رفت و آمد به مناطق کردنشین بسیار سخت و مشکل بود؛ چراکه جریانات تجزیهطلب نفوذ داشتند، اما الآن اینطور نیست. تجزیهطلبی کردی در ایران گویی منسوخ شده است.
پایان پیام /