6 گزینه برای ریاست سازمان حفاظت محیط زیست
اگر اعتراضات سال 78 رنگ و بوی «دانشجویی» داشت، اعتراضات 88 «سیاسی» بود، اعتراضات 96 و 98 «معیشتی» بود، اعتراضات این روزها «اقلیمی» است. به محیطزیست ربط دارد...
عصرایران؛ احسان محمدی - «محیطزیست اولویت هیچکس نیست.» تا زمانی که مدیران کشور باور نکنند موضوع محیطزیست همانطور که بعضی از آنها میگویند قصه چند «جک و جانور» نیست در روی همین پاشنه میچرخد. اعتراضات این روزهای خوزستان گرچه ریشهها و دلایل متعددی دارد اما «بهانه» آن آب است و آب یک موضوع محیطزیستی است. دستکم در لوگوی سازمان حفاظت محیطزیست آب به عنوان یکی از عناصر چهارگانه وجود دارد حتی اگر کسانی بگویند این مسئلهی وزارت نیرو است.
اگر اعتراضات سال 78 رنگ و بوی «دانشجویی» داشت، اعتراضات 88 «سیاسی» بود، اعتراضات 96 و 98 «معیشتی» بود، اعتراضات این روزها «اقلیمی» است. به محیطزیست ربط دارد، به مدیریت انرژی. از قطعی برق تا کمبود آب، از آلودگی هوا تا بروز سیل و احتمالا چند وقت دیگر گرد و غبار خفهکننده. در چنین شرایطی انتظار میرود موضوع «محیط زیست» و سازمان حفاظت محیطزیست یکی از اولویتها باشد، چیزی که در مناظرههای انتخاباتی اشارهای بسیار بسیار جزیی به آن شد و جالبتر اینکه در چند لیست کابینه آینده که بر پایه گمانه زنی منتشر شده نشانی از رئیس سازمان محیط زیست نیست!
در 20 سال گذشته به واسطه ارتباط مستمر با سازمان محیطزیست از نزدیک نحوه عملکرد معصومه ابتکار (در سه دوره چهارساله)، فاطمه واعظ جوادی، محمدجواد محمدزاده و عیسی کلانتری و معاونان و مدیران کل استانی آنها را دیدهام و حالا یکی از آرزوهایم این است کسی رئیس این سازمان شود که بدون استفاده از نرمافزارهای مسیریاب بتواند آدرس پارک پردیسان در تهران را پیدا کند، در زندگیاش یک محیطبان را از دو متری دیده باشد و بدون جستوجو در گوگل در مورد مناطق حفاظت شده، گونههای در معرض انقراض گیاهی و جانوری و البته کنوانسیونهای بینالمللی اطلاعات اندکی داشته باشد.
آرزوی بزرگی نیست ولی به نظر میرسد با توجه به شرایط اقتصادی کشور محیطزیست بیش از گذشته در معرض فشار قرار خواهد گرفت و باز هم یک انتخاب غیر محیطزیستی در راه است. یک مهمان تازه که به پردیسان میآید و کارشناسان و بدنه کارمندی میگویند:«این هم میره و ما میمونیم که سنگ کف رودخونهایم!» رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در ادوار گذشته خارج از این بدنه منصوب شده است. آمدهاند و در حد وسع و توان کار کردهاند و رفتهاند. بیانصافی است که کسی بگوید «هیچ» نکردند. نشد، نتوانستند یا نگذاشتند.
بعضی از آنان چنان رفتند و بعد از این دوران حتی یک کلمه - تکرار میکنم حتی یک کلمه - یا یک واکنش نسبت به مسائل محیط زیست نشان ندادند که شگفتانگیز است و نشان دهنده اینکه انگار ماموریتی داشتند و به اجبار تن دادند و بعد به امان خدا رهایش کردند و رفتند پی زندگیشان.
این مدیران هم تفاوت شگفتانگیزی با هم نداشتند. «کمی» بهتر یا «کمی» بدتر بودند. همین! اگر قرار است داستان همین «کمی» باشد چرا از درون بدنه سازمان حفاظت محیطزیست با قدمت بیش از نیم قرن کسی منصوب نشود؟ چرا باید مدام رئیس از بیرون بیاورند و مینیبوسی معاون و مدیر با خودش بیاورد و ببرد؟ وقتی قرار است در روی همین پاشنه بچرخد چرا غریبه؟ سکان را بسپارید به یکی از اهالی خانواده.
با علم به اینکه به نظر میرسد باز هم یک مدیر بیرونی سکان هدایت محیطزیست را دست میگیرد و غافلگیر میشویم و چهار سال دیگر باز هم در مورد همین «کمی» تفاوت مینویسم شش گزینهای که جسته و گریخته نامشان تکرار میشود و از خانواده محیطزیست هستند را با هم مرور کنیم:
1- سعید محمودی: مدیرکل فعلی محیطزیست تهران که کارش را به عنوان محیطبان از سفیدکوه در لرستان شروع کرد و به واسطه شخصیت تلاشگر و خستگیناپذیر خود اندک اندک در بدنه سازمان رشد کرد. دارای مدرک دکترای محیطزیست (تغییرات اقلیمی) است و پیش از این در استانهای فارس، مرکزی و سیستان و بلوچستان سابقه مدیریت دارد و در چند اجلاس بینالمللی حضور داشته است.
سعید محمودی وقتی به عنوان یکی از جوانترین مدیران سازمان حفاظت محیط زیست منصوب شد در زمینه احیای تالاب هامون و دریافت حقابه بسیار تلاش کرد. او با ساماندهی پارک ملی بمو، نظارت بر فعالیت صنایع و ارتقای تعداد صنایع سبز، تلاش موفقیتآمیز برای ثبت جهانی تالاب هامون به عنوان ذخیره گاه زیستکره در فهرست یونسکو و ارتقای کمیت و کیفیت یگان حفاظت محیطزیست در استانهای تحت مدیریت کارنامه مطلوبی دارد.
محمودی به واسطه برخورد قاطعانه با متخلفان، تمرکز روی آموزش محیطبانان و علاقمندی به بسط فعالیتهای ملی و محلی با سایر ارگانها در سازمان محیطزیست شناخته میشود.
2- اصغر محمدی فاضل: معاون اسبق سازمان حفاظت محیطزیست در سه دولت اصلاحات، مهرورزی و تدبیر و امید. دارای سوابق تحصیلی متعدد از کاردانی تا دکتری در دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه تهران، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه RMIT استرالیا.
فاضل رزومه کاری پر و پیمانی دارد، همواره مورد اعتماد روسای سازمان حفاظت محیطزیست قرار گرفته است و در بدنه کارمندی سازمان نیز چهرهای شناخته شده و معقول است. کارشناس ارشد توسعه پایدار، ریاست دانشکده محیطزیست، عضو هیات رئیسه IPBES در بن آلمان، عضو شورای راهبردی کالج AIC اتریش، مشاور ارشد مرکز جهانی پایش در کمبریج انگلستان، ریاست انستیتو علوم و فناوری کشورهای عضو اکو (ECO-IEST) و نیز تدریس دورههای توانمندسازی برای موسسات بینالمللی را در پنج قاره جهان انجام داده است و به عنوان یک چهره بینالمللی در حوزه محیطزیست شناخته میشود که به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران هدایت اجلاس فراوانی را بر عهده گرفته است.
3- صدرالدین علیپور: مدیر عامل فعلی سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران هنوز هم از نگاه فعالان این حوزه یک «محیطزیستی» به شمار میآید. او که خود فرزند محیطبانی است که حین خدمت جان باخت، به عنوان مدیرکل محیط زیست قزوین رابطه کاری خوبی با محیطبانان داشت، در توسعه این مناطق کوشید و همزمان به واسطه مدرک تحصیلی دکتری مدیریت و برنامهریزی محیط زیست علاوه بر تدریس در دانشگاه به فعالیتهای علمی خود دامنه داد و در پردیسان مشاور رییس سازمان حفاظت محیط زیست مدیرکل دفتر پژوهش و توسعه فناوری شد.
او همچنین در کارنامه کاری خود مدیرکلی محیطزیست شهردای تهران، مدیر عاملی ستاد معاینه فنی، قائم مقامی کنترل کیفیت هوا و معاونت سازمان حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران را دارد.
علیپور بعد از انتصاب به عنوان مدیر عامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران طرح کاپ (کاهش پسماند) که یک دغدغه محیطزیستی است را پی گرفت که به واسطه موفقیت این طرح رتبه اول پنجمین دوره جایزه جهانی خشت طلایی را از آن خورد کرد و در سال 99 نیز از سوی پیروز حناچی به عنوان مدیر نمونه شهرداری تهران انتخاب شد.
اشزاف علیپور به مسائل شهری و معضلاتی که کلانشهرها در حوزه محیطزیست با آن دست به گریبان هستند در کنار سابقه اجرایی در مناطق و آشنایی با محیطبانان میتواند او را گزینه مناسبی برای تصدی این سمت کند.
4- سمیه رفیعی: رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی کارمند سازمان نیست اما با این سازمان هم غریبه نیست. وی هنگام انتصاب فاطمه واعظ جوادی به عنوان معاون محمود احمدینژاد در سازمان محیطزیست، «مشاور جوان» شد. طرحی که به منظور تربیت مدیر برای آینده از سوی رئیس دولت وقت پیگیری شد. گرچه عمر حضور جوادی در سازمان طولانی نبود اما رفیعی علاقهمند به محیط زیست ماند. او که دارای مدرک کارشناسی ارشد مدیریت و برنامهریزی محیط زیست نماینده مجلس یازدهم شد و به عضویت کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی آمد و به ریاست فراکسیون محیط زیست رسید.
رفیعی به واسطه پیگیری قانون توقف صید ترال، معضل آلودگی هوای کلانشهرها، طرح ادغام سازمان امور اراضی و منابع طبیعی با محیط زیست و حضور در نشستها و فعالیتهای محیطزیستی کوشید فقدان سابقه اجرایی خود در این سازمان را پوشش داد.
گفته میشود او که متولد 1361 است رابطه نزدیکی با ستاد پیرامونی رئیسجمهور رئیسی دارد و این رابطه میتواند به سود سازمان محط زیست و پرسنل آن باشد.
5- احمدعلی کیخا: معاون اسبق محیط طبیعی سازمان محیط زیست هم کارمند یا برخاسته از این سازمان نیست اما برخلاف برخی نوآمدگان هم تفاوت محیطبان و جنگلبان را میداند، هم به عنوان نماینده مجلس، ناظر مجلس در شورای عالی آب بوده و هم در رشته اقتصاد آب از استرالیا مدرک گرفته است.
کیخا مشکلات و موانع محیطزیست را میشناسد و در مورد هامون با توجه به تسلط به استان سیستان و بلوچستان، شناخت حقابه، کشاورزی و تعاملات ملی و بینالمللی، بودجهریزی و شبکه ارتباطات درون سازمانی میتواند عملکردی کارگشا داشته باشد.
برخی عنوان میکنند که او احتمالا یکی از گزینههای وزارت کشاورزی است اما اگر قرار است کسی بیرون از سازمان به پردیسان بیاید چرا گزینهای مثل او که دستکم با بدنه صفی و ستادی سازمان محیط زیست آشناست نیاید؟
6- حمید ظهرابی: مرد متولد سال 1352 از محله امامزاده داوود ممسنی عمری را در این سازمان گذرانده. از محیط بانی تا کارشناس محیط طبیعی استان کهگیلویه و بویر احمد و فارس، مدیرکلی در سمنان و اصفهان و فارس و حتی معاونت در محیططبیعی سازمان محیط زیست.
ظهرابی از محیطبانی تا یک قدمی ریاست بر پردیسان را آمد و گفته شد به خاطر اختلاف نظر با عیسی کلانتری ترجیح داد بدون هیاهو از معاونت کنار برود و جایی نزدیک زادگاهش خدمت کند. او زمانی که در پردیسان بود به عنوان یکی از سابقون محیط زیست مورد اعتماد بدنه قرار داشت و به نوعی لولای رابط میان قاعده (مدیران، کارشناسان و کارمندها و محیطبانان) با راس هرم مدیریت بود.
وی دانشآموخته مقطع کارشناسی ارشد محیط زیست است و بعید است. بیش از هر کس دیگری که بیرون از سازمان حفاظت محیطزیست به درون این خانه بیاید، راه و چاه منتهی به پردیسان را میشناسد.
به این لیست چهرههای بسیار دیگری از جمله کیومرث کلانتری معاون فعلی محیط طبیعی و تنوع زیستی، مینو فرشچی معاون اسبق محیط دریایی، محمد یزدی استاد دانشگاه و معاون اسبق آموزش و پژوهش سازمان محیط زیست، امیر عبدوس مدیرکل فعلی محیطزیست سمنان، نیره پورملایی مدیرکل محیطزیست یزد، ایرج حشمتی مدیرکل محیطزیست اصفهان، شینا انصاری مدیر کل محیط زیست و توسعه پایدار شهرداری تهران، یوسف حجت معاون اسبق آموزش و برنامهریزی و معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست، ابراهیمی کارنامی مدیرکل محیط زیست مازندران، احمدرضا لاهیجانزاده معاون محیط زیست دریایی سازمان حفاظت محیط زیست، ساسان علینژاد مدیرکل اسبق محیطزیست قزوین و گلستان، سیدمحمد مجابی رئیس کمیته خاص محیط زیست مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون اسبق توسعه مدیریت، حقوقی و امور مجلس، امیر مهاجری طهرانی مدیرعامل صندوق ملی محیطزیست و... را میتوان افزود که در صورت حمایت از سوی یک تیم مدیریتی هیچ از روسای گذشته «کم» ندارند و مگر گذشتگان معجزه کردند که اهالی خانواده محیطزیست نکنند؟
حرف ساده است: برای یک بار هم شده کلید این خانه را به آنان بسپارید که دهههاست بارش را بر دوش میکشند و در روزهای تلخ و شیرین وفادار ماندهاند و همیشه قلبشان سبز میتپد حتی وقتی با آنها بیمهری میشود.
بیشتر بخوانید: «کلانتری» خوب حرف نمی زند، حرف خوب می زند رستگاری «کلانتری» در پردیسان رویاست؟/ یادداشت زیست محیطی لینک کوتاه: asriran.com/003Kiy