آفت سلبریتی در خرمن برخی اقتصاددانان / حامیان مکتب نیاوران دنبال تسری بنبست فکری خود به جامعه هستند
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، چندی پیش پنج اقتصاددان با تفکر اقتصاد لیبرالی، به تحلیل وضعیت کشور در زمینه اقتصاد، با چاشنی رخدادهای یک ماه گذشته و اغتشاشات، پرداختند.
فارغ از نگاه این افراد که به دنبال ریشهیابی اقتصادی از اغتشاشات بودهاند، باید گفت وضع موجود اقتصاد کشور نتیجه تصمیمات و نظریههای همین گروه از اقتصاددانان و شاگردان مکتب نیاوران است.
در سالهای پس از جنگ تحمیلی این افراد تقریبا در همه دولت ها یا مسوولیت داشته و یا به عنوان مشاور فعالیت میکردهاند و یا شاگردان آنها در بانک مرکزی، سازمان برنامه و بودجه و وزارت اقتصاد و بازرگانی و صنعت در حال پیاده سازی نظریه های منسوخ شده اقتصاد سرمایه داری بوده اند.
عدم پذیرش مسوولیت وضع فعلی اقتصاد و بیان موضوعات بیشتر جامعه شناسانه در بیانیه منتشر شده نشان میدهد، این افراد نه تنها به فکر اصلاح وضع موجود نیستند، به دنبال فرار از روبرو شدن با واقعیت نیز هستند تا خود را در قامت یک مصلح اجتماعی نشان دهند.
در اینباره، عبدالمجید شیخی، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه، میگوید: معلوم نیست این پنج اقتصاددان کدام تحولات اجتماعی و فرهنگی را میبینند و چرا تحولات اقتصادی دولتهای سازندگی، اصلاحات و تدبیر و امید که اقتصاد را متوقف و رشد اقتصادی را منفی کردهاند را نمیبینند، این افراد در دولت هایی که اقتصاد را با توافق دروغین برجام گره زده و شرطی کرده بودند، حضور داشتهاند و مصداق نوشدارو بعد از مرگ سهراب هستند و الان ضرورت دیدن توامان تحولات اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی را فهمیدهاند؟ این افراد در بیان اینکه چقدر در وضع موجود سهیم هستند، دچار لکنت زبان شده و به دنبال مقصر میگردند.
در ادامه گفت وگوی کامل فارس با عبدالمجید شیخی را میخوانید.
* آفت سلبریتی شدن به خرمن اقتصاددانان افتاده است
فارس: به عنوان اولین سوال بفرمایید چرا پنج اقتصاددان با تفکر خاص، به تحلیل یک واقعه غیراقتصادی پرداختهاند؟
شیخی: بیانیه 5 اقتصاددان درباره ریشههای اقتصادی اعتراضها، ابتدا با این جمله شروع می شود که «در پی ضایعه تاسفباری که برای شادروان خانم مهسا امینی حین بازداشت به وقوع پیوست، موجی از اعتراضها در جامعه به راه افتاد که هنوز هم ادامه دارد...» این بخش از این بیانیه گویای این واقعیت است که انگار پدیده سلبریتیها فقط به بازیگران سینما و رسانههای تصویری و ورزشکاران مرفه محدود نمیشوند، بلکه این آفت به خرمن اقتصادخوانده ها نیز افتاده است. جالب است در این بیانیه به اغتشاشات آبان 1398 و دی ماه 1396 نیز اشاره میکنند و اغتشاشات را که توسط جبهه دشمن و برخی داخلی ها شروع شده و گسترش یافته است را به عنوان حرکت گسترده جامعه ایران با وضعیت ناپایدار و ملتهب یاد میکنند.
بیش از 160 رسانه نظام سلطه و استکبار و تعداد معدودی از فریب خوردگان داخلی از اغتشاشات حمایت کرده اند. این تفکر که ریشه در نظام سرمایه داری دارد، با بی مبالاتی و یا شاید مغرضانه و یا جهالت تام، این اغتشاشات را به عنوان یک حرکت اصلاحی نام داده است، این 5 نفر در بیانیه خود، دلیل این هنجارشکنی ها را نارضایتی عمومی معرفی میکنند و می پرسند: «سوال بسیار مهمی که در چنین مواقعی اهمیت بالا پیدا میکند آن است که چرا جامعه در چنین وضعیت ناپایدار و ملتهبی قرار گرفته و به انبار مواد محترقهای تبدیل شده که با جرقههایی مشتعل شده و آتش به سرعت در آن، گسترش پیدا میکند.» این 5 اقتصاددان به نظر فراموش کرده اند در بخش عمده ای از دولت های بعد از جنگ حضور داشته اند.
این افراد اشاره نمیکنند که اولاً به زعم اینها که این اغتشاشات ریشه در مسائل اقتصادی دارد چرا درباره اغتشاشات سال های 1396، 1398، 1388 و 1378 که مشابه این اغتشاشات رخ داد بیانیه ندادند و تماشاگر و زبان بسته بودند و در زمان های مذکور سکوت کرده و هشداری به مخاطبان خود یعنی دولت های وقت ندادند و اکنون زبان گشوده اند؟ هر درس نخواندهای میداند که آثار بسیاری از متغیرهای اقتصادی با وقفه زمانی به ظهور می رسد و اینها ظاهراً در حین بیانیه نویسی، سواد اقتصادی خود را فراموش و یا عمداً نادیده گرفته اند، یعنی اغتشاشات یک ماه گذشته اگر ریشه اقتصادی داشته باشد، مربوط به عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم در زمینه اقتصاد مربوط است.
* می خواهند تفکر لیبرالی خود را تنها راه حل معرفی کنند
فارس: به نظر شما، دلیلی که در این بیانیه برای التهاب در جامعه عنوان می شود، درست است؟ آیا این افراد نقشی برای خود در وضعیت موجود قائل هستند یا مانند همیشه با بیانیه نویسی می خواهند خود و تفکر لیبرال خود را فرشته نجات عنوان کنند؟
شیخی: دقیقا همین مساله رخ داده است و می خواهند تفکر خود را تنها راه حل ارائه کنند. این افراد در ادامه بیانیه خود می نویسند: «چرا جامعه ما اینچنین ملتهب است؟ برای پاسخ به این سوال، به چند آمار اشاره میکنیم. این آمارها بیانگر آن هستند که طی بیش از چهار دهه گذشته، تحولات عمیقی در جامعه ما به وقوع پیوسته که دو مشاهده حیاتی را پیشروی ما قرار داده است: مشاهده اول آن است که جامعه ایرانی با چند دهه گذشته خود، تفاوتهایی عمیق پیدا کرده است. بنابراین، شکافی بزرگ میان خصوصیات اجتماعی و فرهنگی حال و گذشته به وضوح قابل مشاهده است.»؛ معلوم نیست این افراد کدام تحولات اجتماعی و فرهنگی را می بینند و چرا تحولات اقتصادی دولت های سازندگی، اصلاحات و تدبیر و امید که اقتصاد را متوقف و رشد اقتصادی را منفی کرده اند را نمی بینند. این افراد در دولت هایی که اقتصاد را با توافق دروغین برجام یا تعدیل ساختاری گره زده و شرطی کرده بودند، حضور داشته اند و مصداق نوشدارو بعد از مرگ سهراب هستند و الان ضرورت دیدن توامان تحولات اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی را فهمیده اند و در دوران مسوولیت خود این مساله را متوجه نشده اند؟ این افراد در بیان اینکه چقدر در وضع موجود سهیم هستند، دچار لکنت زبان شده و به دنبال مقصر می گردند.
* 5 اقتصاددان به طور مستقیم در وضعیت موجود سهیم هستند
فارس: چرا در این بیانیه به نقش دولتهای گذشته اشاره نشده است؟ به نظر می رسد آنها به دنبال فرار از واقعیت هستند و میخواهند همه مشکلات اقتصادی امروز را بر گردن دولت سیزدهم بیاندازند؟
شیخی: این 5 اقتصاد خوانده در بند دیگری از این بیانیه میگویند: «مشاهده دوم اشاره به موانعی دارد که در مسیر تحولات طبیعی جامعه قرار گرفته است. مشاهده دوم، سیلابی را نشان میدهد که به صورت خروشان حرکت کرده اما ناگاه به بنبست رسیده است. این مسیر مسدود چنانچه باز نشود، تخریبهای بزرگی را نتیجه خواهد داد که ترمیم آن شاید هیچگاه امکانپذیر نباشد.»؛ یعنی باز خود را به تغافل و حق پوشانی زده اند و سر منشاء سیلاب راه افتاده که در دولت های لیبرال هاشمی رفسنجانی، خاتمی، روحانی و تا حدودی دولت دهم بوده است را نمی بینند. این افراد مستقیم و غیر مستقیم به همه این دولت ها، خط داده و مشاور آنها بوده اند. اگر واقعا برای اصلاح امور این بیانیه را نوشته اند، چرا هجوم این سیلاب را در دولت های گذشته که مسوولیت داشته اند، ندیده و اکنون که این سیلاب از نظر آنها به محل ازدحام شهری رسیده، از خواب ناز خود بیدار شده اند.
* بیانیه نویسان به بن بست رسیدهاند
فارس: این بیانیه در حالی نوشته شده است که دولت سیزدهم در حال بازگرداندن ریل اقتصاد به مسیر درست است. به نظر شما چرا این افراد در دولت های گذشته چنین اقدامی نکرده اند؟
شیخی: پاسخ مشخص است؛ این 5 نفر خود را به تجاهل زده و بدون توجه به شاخص های اقتصاد ملی، تحولات اقتصادی کشور را ندیده و چون خودشان به بن بست رسیده بودند، فکر می کنند که مملکت به بن بست رسیده است. حضرت امام خمینی (ره) در پاسخ به غرب زدگان چه زیبا فرمودند که «من همیشه میل دارم که همه طبقاتی که هستند، همه کسانی که در صحنهها حاضر هستند همه با هم بنشینند، اصلاح کنند مسائل را. ننشینند آن از آن ور بخواهد او را از بین ببرد، او از آن ور بخواهد که او را از بین ببرد؛ و مساله را به بن بست برسانند و مملکت را به بن بست. شما به بن بست رسیدید! اشتباه میکنید. مملکت اسلام که به بن بست نمیرسد. همین مردم، همین پیرزن ها و پیرمردها و جوان ها و بچه ها، از این بن بست ها بیرون میآورند این مملکت را. شماها به بن بست رسیدید، میگویید خوب، چه بکنیم؛ بگذارید اسلام نباشد تا ما باشیم! بگذارید ایران نباشد، شما ایستادهاید تا پای اینکه ایران نباشد! دست بردارید از فضولی ها! برای خدا کار بکنید. برای خدا آرامش بگیرید. برای خدا دعوت به آرامش بکنید. برای خدا توی سرهم نزنید.» آقایان با استناد به آمار از تحولات در کم و کیف جمعیت تحصیل کرده و بخصوص زنان اشاره می کنند؛ ولی از خود نمی پرسند که این ارقام خود نشان از تحول در وضعیت همه آحاد جامعه دارد. این 5 اقتصاددان به دنبال تسری بن بست فکری خود به کل جامعه هستند تا بتوانند بازهم در نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی کشور رخنه کنند.
* میخواهند مانند نظریه خودشان در رهاسازی اقتصاد، رهاسازی را به همه عرصهها بکشانند
فارس: این افراد طرفدار نظریه رهاسازی در حوزه اقتصاد هستند. با این بیانیه به نظر می رسد به دنبال گسترش این رهاسازی به سایر بخش های کشور نیز هستند؟
شیخی: در این بیانیه از «اهمیت برخورداری از فضای مجازی» گفته شده و می نویسند: «حکمرانی بر کُلیت جامعه ایرانی با مشخصههای مختصری که از نظر برخورداری قابلتوجه از سطح تحصیلات بیشتر، شهرنشینی بیشتر و بهرهمندی شگفتآور از اطلاعات به دلیل وجود فضای مجازی، بیان شد، مستلزم رعایت قواعدی است که ذیل یک عنوان کلیِ «مراعات بیشتر» و «احترام فزونتر» به خواستهها و تمایلات آنها قرار میگیرد.»؛ رهاسازی خائنانه میدان فضای مجازی به دست استکبار جهانی به سرکردگی آمریکای جنایتکار و صهیونیسم بین الملل توسط دولت های پیشین، بخصوص دولت یازدهم و دوازدهم امروز موجب شکل گیری بخشی از این اعتراضات شده است. در صورتی که دولت های گذشته رویه درستی در زمینه فضای مجازی نداشته و همین مساله نیز سبب بروز مشکلات زیادی برای کشور شده است. یعنی رهاسازی در عرصه فرهنگ و فضای مجازی در دولت های همفکر این افراد، سبب بروز وضعیت ولنگار فعلی در حوزه فضای مجازی شده است.
در ادامه این بیانیه نوشته شده است: «ادبیات گسترده علمی موجود نشان میدهد که با افزایش سطح تحصیلات، توسعه شهرنشینی، دسترسی بیشتر به اطلاعات و فراهم شدن بیشتر زیرساختها و بهطور ویژه، با افزایش مشخصههای یادشده برای زنان، تقاضا برای رفاه فزونتر، مشارکت موثرتر سیاسی و شفافیت مالی و سیاسی و در یک کلمه، کیفیت بهتر حکمرانی، افزایش پیدا میکند.» یک تناقض آشکار؛ اگر داده های شما نشان از ارتقای افزایش سطح تحصیلات، توسعه شهرنشینی، دسترسی بیشتر به اطلاعات و فراهم شدن بیشتر زیرساختهاست، پس با همین داده ها نیز نگاه کنید مثلاً موقعیت زنان پیش از انقلاب اسلامی چه بود و الان چه شده است؟ آیا مانند بسیاری از کوردلان و دشمنان اسلام و ایران شما نیز معتقد به لغو قوانین واجب الهی هستید؟ آیا بی حجابی و بی حیایی و استفاده از زن به عنوان ابزار مورد نظر شماست؟ چرا چنین بیانیه ای را در زمان دولت گذشته که خود در آن مسوولیت داشته اید، مطرح نکردید؟
* برخی دچار فراموشی شدهاند
فارس: بیانیه مذکور در حالتی نوشته شده است که این افراد در دوره های گذشته که خود مسوولیت داشته اند، در مقابل هر اعتراضی ساکت بودهاند و بیانیهای ننوشته اند. به نظر شما دلیل این امر چیست؟
شیخی: باید از این افراد پرسید شما که در دوره دولت قبلی کتاب اقتصاد ایران نوشتید، چرا آن موقع این مطالب به یاد شما نیامد؟ آیا عدد دوتابعیتی ها و دارندگان گرین کارت و رانت خواران دولت یازدهم و دوازدهم و آقازاده های آنان و خائنینی که از کابینه اصلاحات و جنبش دروغین سبز و بنفش که به رسانه های معاند پیوستند را واقعاً ندیدید و الان باید به فکر مردم بیافتید؟ آیا جامعه زنان که با شیبی شگفتآور به تحصیلات دانشگاهی دست پیدا کرده و وارد بازار کار و علم و فناوری شدهاند را نمی بینید. آیا بحرانهای بزرگ ارزی و حضیض سرمایهگذاری در سالهای اخیر که دولت همسوی این افراد به وجود آورده اند را ندیدید؟ فقر گسترده در کنار رانتهای بزرگ طی سالهای اخیر را مشاهده نکردید؟ چشم بر شرطی کردن اقتصاد به برجام و منفی شدن سرمایه گذاری خالص در دولت پیشین بستید و اکنون که دولت به چند پیمان منطقه ای بزرگ پیوسته و چندین توافق دو و چند جانبه با همسایگان منعقد کرده و حجم تجارت را در مواردی به بیش از 5 برابر رسانده و تراز تجاری را مثبت ساخته، این چه سخن نابهجایی است که «چالشهای جدی سیاست خارجی که محدودیتهای مالی و اقتصادی زیادی را برای کشور بهوجود آورده...» می گویید؟ این کار شما جز مصداق عزا گرفتن با شادی مردم و شادی کردن در عزای مردم آیا معنای دیگری دارد؟ در ادامه هم مینویسند: «... متحیر میشویم که چگونه نظام حکمرانی، بیمحابا، جبهههای بسیار پرریسک جدیدی مانند ورود به حوزههای فرهنگیِ شخصیِ مردم را بهروی خود میگشاید و خود، داوطلبانه به ابعاد بحرانها میافزاید.»؛ باید پرسید کدام جبهه فرهنگی و شخصیِ مردم را نظام حکمرانی باز کرده که از قبل نبوده؟ چرا رُک نمیگویید که با کدام بخش نظام اسلامی مشکل دارید؟
این پنج اقتصاددان می گویند: «نظام اداره کشور برای عبور از چالشهای بزرگ موجود، به هنرمندان، ورزشکاران، استادان دانشگاه، روزنامهنگاران، دانشجویان و کنشگران سیاسی که نوع دیگری میاندیشند، نخبگانی که منتقد هستند و بسیاری دیگر از گروههای موثر جامعه نیازمند است.» اتفاقاً نقد و اختلاف نظر موجب رشد و تحول است. اما آنهایی که از این انقلاب کیسه پر کرده و با دشمن همکاری می کنند، دیگر منتقد به حساب نمی آیند. زیرا خواسته یا ناخواسته همیار و همراه دشمن هستند. در نتیجه کدام شواهد به این نتیجه رسیده اید که «شواهد نشان میدهد که متاسفانه به دلیل سوءتدبیر، از مراحل کمخطر عبور کرده و وارد فاز خشم شدهایم.»؛ خشم و نفرت عده معدودی از جوانان غافل که از دست دولتهای قبل ناراحت هستند را به حساب جامعه میگذارید؟ این اتفاقات نتیجه تدابیر ساخته و بافته دولتی است که همین آقایان در آن حضور داشته اند. کدام آزادی در کشور سلب شده است؟ باید به این افراد گفت که اگر آزادی نیست، پس چطور شما با این نامه مغلطه آمیز غیر منصفانه سخن پراکنی میکنید؟ و متاسفانه تفاوتی بین نتیجهگیری این پنج تن اقتصاددان با بیگانگان و دشمنان نظام وجود ندارد.
پایان پیام /