پنج‌شنبه 8 آذر 1403

از موکب اربعین تا جبهه کرونا / وقتی تقدیر شهادت است

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
از موکب اربعین تا جبهه کرونا / وقتی تقدیر شهادت است

تهران - ایرنا - دکتر مجتبی عابدیان اخلاصگری که قرار بود طلبه شود تا در جبهه دین تلاش کند، کسب اجازه کرد تا رزمنده دفاع مقدس باشد اما تقدیرش به توصیه مادر ردای پزشکی شد تا در جبهه درمان بکوشد و نمونه این کوشش دو سال حضور در موکب‌های اربعین به عشق سیدالشهدا بود، در نهایت شهد شهادت را در میدان نبرد با کرونا نوشید.

غروب یکی از روزهای اسفندماه سال 98 دکتر مجتبی عابدیان با همسرش تماس گرفت و از احساس کسالت و بیماری خود سخن گفت، هرچقدر به او اصرار کرد به منزل برگردد و استراحت کند، قبول نکرد، تا زمانی که به خاطر ضعف و خستگی شدید ناشی از بروز علائم بیماری کووید 19 چند روز در منزل ماند.

با شدت گرفتن علائم بیماری به پیشنهاد یکی از همکارانش در بیمارستان تامین اجتماعی نکا بستری شد؛ جایی که او برای نجات بیماران آن خطه، جوانی و سلامتی خود را گذاشته بود. این بیمارستان را انتخاب کردند چون تصورشان این بود که دوستان و همکارانش به او رسیدگی می کنند و یکی دو شب می ماند و برمی گردد و لذا بلافاصله ادامه مداخلات درمانی توسط پزشک متحصص داخلی شروع شد اما با توجه به اینکه در ابتدای شیوع ناباورانه ویروس کرونا، بیمارستان تامین اجتماعی نکا، تجهیزات کافی و متخصص عفونی با تجربه ای نداشت، همسر و پزشکان، دائما از دوستان و بهترین همکاران فوق تخصص دکتر عابدیان برای ارائه بهترین درمان ها مشاوره می گرفتند و یا آنها قبول زحمت می کردند و از ساری برای درمان وی بر بالینش حاضر می شدند.

هر روز علائم بیماری، بیشتر می شد و تب بالا، سرفه های شدید، ضعف و بی‌حالی امان او را بریده بود. در عین حال، گلو درد و زخم ناحیه حلق باعث شده بود تا با هر بار دمیدن اکسیژن به محل زخم، سوزش شدیدی در محل زخم احساس کند و شرایط استفاده از اکسیژن را نیز برای وی آزاردهنده و طاقت فرسا کرده بود.

در حالی که میزان اکسیژن خون همچنان کاهش پیدا می کرد، زجر تنفسی باعث شده بود دائما از همکارانش بخواهد گازهای خونش را اندازه بگیرند تا در صورت رسیدن به مرحله خطر، برایش لوله گذاری در مجاری تنفسی را انجام دهند که در آن صورت احتمال بهبودی هم بسیار کم می‌شد. با همه شرایط بسیار سختی که داشت و رنج بی امانی که می کشید به تشویق‌های دائم همسر و فرزندش اهمیت می داد و از طریق ماسک، اکسیژن تنفس می کرد.

تماس با مادر مجتبی برای ایجاد انگیزه 

همسرش می‌گوید که با مادر مجتبی تماس تصویری می‌گرفت تا او را دلداری دهد و انگیزه ای برای دم و بازدم بیشتری داشته باشد. به او می‌گفتم به خاطر مادر و علی راد؛ پسرت تحمل کن و واقعا تلاش خود را برای تنفس با ماسک اکسیژن ادامه داد. شب بسیار تلخ و سختی را گذراند. از دست ما کاری بر نمی‌آمد و بی‌تاب بودیم و نگاهمان به لطف و معجزه خدا بود.

مستاصل به هر یک از همکارانش که می شناختم، زنگ می زدم و کمک می خواستم. در نهایت با وخیم تر شدن شرایط ریه ها و حال بسیار بدش گفت «یادت باشد مرا کنار پدرم خاک کن» و از فرزندش حلالیت طلبید، به او گفت «علی راد اگر از بچگی تاحالا بدی در حقت کردم حلالم کن. خیلی دوستت دارم».

در نهایت ساعت 8 صبح جمعه 19 اسفند به دلیل پایین آمدن شدید اکسیژن خون و وضعیت وخیم تنفسی به ناچار همکاران زحمتکش و ایثارگرش در آی سی یو مجبور به اینتوبه (لوله گذاری داخل نای) و اکسیژن رسانی با دستگاه ونتیلاتور شدند. بعد از آن تلاش کردیم تا او را به بیمارستان ساری منتقل کنیم که متاسفانه به دلیل شرایط بسیار ناپایدار جسمی به محض انتقال از بخش به داخل آمبولانسی که از امکانات لازم برخوردار نبود، اکسیژن خون وی افت بسیار زیادی پیدا کرد و به اجبار به ادامه درمان در همان بیمارستان نکا راضی شدیم.

به همراه فرزندم همه توان و تلاشمان را برای بهبودی حال همسرم به کار بردیم؛ از کمک گرفتن از دوستان متخصص و مجرب، پزشک از ساری بر بالین دکتر، مشاوره با پزشکان داخل و خارج از کشور، دست به دامان استاندار مازندران شدن برای تهیه دستگاه دیالیز پرتابل در اتاق آی سی یو بیمارستان نکا تا تهیه داروهای کمیاب به لطف همکاری با ارزش دانشگاه علوم پزشکی مازندران. این درمان ها و افت و خیز شدت بیماری تا پنجشنبه 21 فروردین 1399 ادامه پیدا کرد و سرانجام بعد از تحمل 40 روز درد و رنج ساعت 9:17 دقیقه صبح همان روز که مصادف با نیمه شعبان بود، قلبش از کار ایستاد و به فیض شهادت نائل شد.

گلنوش کبیری همسر این شهید مدافع سلامت که دارای مدرک ارشد مشاوره در مامایی است، در گفت وگو با خبرنگار ایرنا بیان کرد: دکتر غلامی یکی از نفرولوژیست های باسواد، بی ادعا و متعهد ساری در تمام این 40 روز باوجود نظر بسیاری از همکاران دکتر که ناامید از درمان بودند، بسیار مصمم با دستورات پزشکی صحیح ما را به ادامه درمان دکتر تشویق می کرد و البته نتایج بسیار خوبی هم گرفتیم اما متاسفانه ویروس کرونا ناشناخته بود و درمان آن، ناشناخته تر. دکتر غلامی بعد از فوت مجتبی در پیام تسلیتی نوشت، به نظرم همه این کارها برای این بود که ایشان در نیمه شعبان و روز پنجشنبه از این دنیا بروند و خدا ایشان را دوست داشته که چنین تقدیر کرده است. تسلیت و تاسف از دست دادن ایشان و شکر از شرایط بوجودآمده که در روز و شب خاص که برای هرکسی این توفیق نیست.

همسر این شهید مدافع سلامت افزود: واقعا باید این رنج ها 40 روز ادامه پیدا می کرد تا به صبح نیمه شعبان برسد چرا که دکتر عابدیان عاشق اهل بیت رسول الله (ص) و علی الخصوص امام زمان (عج) بود. یکی از علایق دکتر مطالعه درباره حضرت ولی عصر (عج) و علایم و آثار ظهورش بود. او ارادت خاصی به آن حضرت داشت و چند روز قبل از بیماری، خواب صاحب الزمان را دیده بود که مهدی موعود به او بشارت داده بود که تو سرباز من هستی و عاقبت نیز در روز نیمه شعبان به آسمان‌ها پرکشید.

وی گفت: مدافعان سلامت مظلومانه به شهادت رسیدند. آنها هیچ وسیله دفاعی برای محافظت از خود نداشتند. اوایل شیوع ویروس کرونا اطلاعاتی در مورد این ویروس وجود نداشت و کادر درمان دچار فشار و ناراحتی شدند و متاسفانه شد آن چه که نباید می شد.

کبیری افزود: با اینکه فشار روحی، روانی و جسمی بسیار سنگینی متوجه کادر درمان بود، آنها سلامتی و استراحت خود را کنار گذاشتند و جانانه در خط اول مبارزه با این ویروس ایستادند و بِه درمان بیماران پرداختند، سلامتی دادند و جان بخشیدند و فدا شدند.

وی با بیان اینکه هیچ کس تا زمانی که به مصیبتی گرفتار نشده، نمی‌تواند درکی درست از سایرین داشته باشد و نباید فراموش کنیم مدافعان سلامت چه زجری کشیدند و رفتند، توضیح داد: حق شهدای سلامت و شاید بگویم همه شهدا به خوبی ادا نمی‌شود، باید خاطره شهدا جاودانه شود و به بهترین نحو نامشان زنده بماند.

دغدغه دکتر عابدیان ارائه خدمات رایگان درمانی به مردم بود

همسر این شهید مدافع سلامت با بیان اینکه مجتبی زندگی آرام و بی حاشیه ای داشت، گفت: دغدغه اصلی زندگی او ارائه خدمات درمانی رایگان برای همه سطوح جامعه بود و بارها روش پیشنهادی خود را با سازمان‌های ذی‌ربط در میان گذاشته بود اما اجل مهلتی برای دستیابی به این مهم برایش باقی نگذاشت.

کبیری خاطرنشان کرد: دکتر که همیشه و در همه حال در بیمارستان حضور داشت، همزمان با شیوع ویروس کرونا مهربانانه به مداوای بیماران پرداخت و در حالی که حدود 2 سال مرخصی استفاده نشده داشت و می توانست از این طریق تعداد کشیک های کاری خود را کاهش دهد و به نگرانی همسر و فرزندش توجه کند، از این کار خودداری کرد و تا آخرین توان خود برای نجات بیماران مبتلا به کرونا در بیمارستان بوعلی نکا تلاش کرد. به او می گفتم حداقل چند روز به بیمارستان نرو و در این وضعیت، خودت را از ویروس دور نگهدار اما او می‌گفت که مردم و همکاران پزشکم گناه دارند، اگر نروم بار کاری کشیک های من به گردن آنها می افتد و سرانجام نیز از ابتلای به این ویروس منحوس در امان نماند.

اقدامات مدیریتی عابدی شهید مدافع سلامت 

همسر شهید عابدیان اذعان داشت: تعهد، دلسوزی، اهمیت دادن به خواسته‌های به حق بیماران، مرمت و بازسازی ساختمان قدیمی درمانگاه بهشهر، ایجاد امکانات رفاهی برای کارکنان و ارائه خدمات نوین در آن مراکز، نمونه هایی از لیاقت، کفایت و تدبیر او در امر مهم مدیریت بود. دکتر عابدیان به دلایل شخصی، مهرماه 1392 از سمت ریاست درمانگاه بهشهر کناره گیری کرد و در بخش اورژانس بیمارستان بوعلی نکا در کسوت پزشک اورژانس به طبابت ادامه داد و با محبت، دلسوزی و مردمداری به درمان جسم و جان بیماران و دستگیری از نیازمندان پرداخت.

کبیری اضافه کرد: مجتبی بیست و اندی سال، دانش، مهارت و تجربه خود در زمینه طبابت را با همدلی، همدردی، مردمداری و دستگیری از نیازمندان همراه کرده بود، صادقانه و با خلوص نیت به درمان بیماران پرداخت. عشق به همنوعان و همه مخلوقات الهی را در قلب رئوفش جا داده بود.

وی گفت: او پزشکی با سواد و نیک خصلت بود که همه عمر خود را وقف کمک، رفاه و شادی دیگران کرد به خاطر خوش قلبی، خوش طینتی و رحمی که به دیگران داشت، بیماران سعی می کردند در شیفت های کاری او به بیمارستان مراجعه کنند و معمولا آنچنان که خودشان می گویند با یک نسخه او درمان می شدند.

کبیری ادامه داد: بیشتر کشیک های بیمارستانی مجتبی شب ها بود و با وجود اینکه به خاطر سختی کار و بی خوابی های شبانه همیشه خسته بود، هر زمان، کسی از او تقاضای کمک می کرد، دریغ نمی‌کرد. می توان گفت زنگ موبایل او برای مشاوره های پزشکی و یا درخواست کمک، قطع نمی شد و امکان نداشت تماسی را بی پاسخ بگذارد و یا از روی عمد پاسخ ندهد.

کسب 13 سال مقام قهرمانی در مسابقات تنیس روی میز 

همسر این شهید مدافع سلامت گفت: دکتر عابدیان در کنار مسئولیت و شغل حساس خود تمرینات ورزشی در رشته تنیس روی میز را کنار نگذاشت. کسب مقام قهرمانی در مسابقات انفرادی و گروهی کشوری تنیس روی میز تأمین اجتماعی طی 13 سال پی در پی و سایر مسابقاتی که سازمان‌های مختلف از جمله نظام پزشکی برگزار می کرد، تاییدی بر علاقه، استعداد و تلاش فراوان او در این زمینه بود تا جایی که توانست مدرک مربی گری بین المللی تنیس روی میز را اخذ کند. مجتبی علاوه بر استعداد کم نظیری که در یادگیری دروس دانشگاهی داشت، به آموختن و کسب مهارت در رشته رایانه در آموزشگاه های آزاد، یادگیری علوم دینی و هنری و همچنین انجام فعالیت های ورزشی پرداخت.

برشی از زندگی شهید عابدیان 

همسر این شهید مدافع سلامت اذعان داشت: مجتبی پنج دی ماه 1347 مصادف با شب میلاد امام حسن مجتبی (ع)، در شهرستان قائمشهر به دنیا آمد. پدر وی در کارخانه نساجی قائم شهر مشغول به کار و مادرش خانه دار بود. او فرزند دوم و پسر بزرگتر خانواده بود و 2 خواهر و یک برادر داشت. دوران تحصیلات ابتدایی تا متوسطه را در زادگاه خود قائمشهر طی کرد.

در حالی که بسیار آرام، صبور، مهربان، فرزند خلف و مسئولیت پذیر خانواده بود، بعد از دوران دبیرستان و آغاز تصمیم برای زندگی شغلی و اجتماعی از آنجایی که علاقه فراوانی به کسب علوم دینی داشت، تصمیم خود را مبنی بر یادگیری علوم حوزوی و طلبه شدن به خانواده اعلام کرد. از طرفی آن ایام مصادف با جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران بود و او نیز مانند بسیاری از جوانان آن زمان، برای اعزام به جبهه های جنگ از مادر و پدر کسب اجازه کرد اما نظر مادر این بود که به خاطر استعداد و توانمندی بهتر است در رشته پزشکی ادامه تحصیل دهد و دین خود را با درمان بیماران ادا کند و او به خاطر احترامی که برای مادر قائل بود، از تصمیم خود منصرف و پس از شرکت در کنکور در دانشگاه علوم پزشکی بابل پذیرفته شد و تحصیلات دانشگاهی خود را آغار کرد.

کبیری اضافه کرد: وی سال 1377 پس از پایان دوران سربازی در بیمارستان تامین اجتماعی سمنان مشغول به کار شد و با سمت های مختلفی مانند مدیر بیمارستان و کارشناس درمان استان خالصانه انجام وظیفه کرد. سپس با قبول مسئولیت سرپرستی درمانگاه تأمین اجتماعی شهرستان های چالوس و بعد از مدتی نکا و سپس بهشهر، خدمات ارزنده ای در ارائه خدمات درمانی در دوران مدیریت خود به یادگار گذاشت.

وی اضافه کرد: دکتر عابدیان مهرماه 1373 در اواخر دوران دانشجویی ازدواج کرد و در سال 1374 صاحب فرزند پسری به نام علی‌راد شد. بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه علوم پزشکی بابل، تابستان 1376 دوره نظام وظیفه را به عنوان پزشک سپاه پاسداران و به انتخاب خود در استان هرمزگان در درمانگاه سپاه شهرستان میناب که از مناطق محروم بود، آغاز کرد. از همان سال ها بعد از اطلاع از شرایط سخت مردم محروم برای دسترسی به پزشک و درمان، در روزهای تعطیل به مناطق محروم اطراف میناب می رفت و بیماران را معاینه می کرد.

نحوه آشنایی و ازدواج 

همسر شهید عابدیان در خصوص نحوه آشنایی و ازدواج خود با مجتبی نیز گفت: تابستان سال 72 که به تازگی از مقطع کارشناسی رشته مامایی فارغ التحصیل و منتظر شروع طرح و اشتغال به کار بودم، بهتر دیدم برای آشنایی با رایانه و مهارت های استفاده از آن در یک کلاس ثبت نام کنم، مجتبی که بِه علوم کامپیوتر بسیار علاقه داشت همزمان با دوران دانشجویی به تدریس دروس و مهارت کامپیوتر در یکی از مراکز آموزش رایانه در ساری مشغول به کار بود. در آنجا با هم آشنا شدیم و سال 73 ازدواج کردیم و صاحب یک فرزند پسر شدیم.

کبیری افزود: مجتبی، همسر و پدری بسیار مهربان بود، یکی از صدها خاطرات زیبایی که از محبت پدرانه او نسبت به تنها پسرش در یاد مانده این است که در گذشته به دلیل شدت گرمای هوا در جنوب، برق منازل بارها و بارها و به مدت طولانی قطع می شد و برای این که پسرش که تنها یک سال و چند ماه از سنش می گذشت، گرمازده نشود، ملحفه او را با آب خنک، مرطوب می کرد و با بادبزن به خنک کردن علی راد مشغول می شد. او بهترین یار و یاور برای همسر، فرزند و خانواده اش بود.

وی تصریح کرد: دکتر مهربان و دلسوز که ساکن ساری بود علاوه بر مشغله های کاری و زندگی خود، رسیدگی به مسائل خانواده و اقوام، به خصوص پدر، مادر، خواهران، برادر و فرزندان آنها از دغدغه های همیشگی او بود. پدر وی سال 1396 بر اثر بیماری دارفانی را وداع گفت و او مسئولیت مادر، خواهر و برادرش را بر عهده گرفت و لحظه ای از رسیدگی به مسائل آنها غافل نشد؛ احترام و توجهی که خانواده خود و خانواده همسر نشان می داد مثال زدنی بود.

کبیری با بیان اینکه مجتبی لبریز از عشق به زندگی و امید بود، افزود: وی در بین اقوام، آشنایان و دوستان، بسیار عزیز بود و از هیچ کس انتظاری در قبال خوبی هایش نداشت و محبت او بی منت و از صمیم قلب پاکش بود. در 27 سال زندگی با دکتر جز ادب، احترام، قدر شناسی، گذشت، اغماض، صبوری، دعوت به صبر از او چیزی ندیدم.

دعا و آرزوی مجتبی 

همسر این شهید مدافع سلامت گفت: وقتی مجتبی نماز می‌خواند از او می پرسیدم در سجده هایت از خدا چه می خواهی و چه دعایی می کنی، می گفت از خدا فقط خود خدا را می خواهم و بس. آرزو داشت بعد از بازنشستگی در نقطه ای کوهستانی زندگی کند و علوم دینی را به صورت کامل فرا بگیرد و در خلوت خود به عبادت و تحقیق در امور دین بپردازد.

کبیری اضافه کرد: همه می‌گفتند دکتر بسیار مظلوم بود اما این مظلومیت دلیل بر ناتوانی او نبود بلکه یک انتخاب رفتاری درست برای نشان دادن خصلت با ارزش و کمیاب گذشت و ایثار بود. البته بسیار حق طلب و آزاده بود و به رعایت انصاف و عدالت بسیار اهمیت می داد. آرام و مهربان و همیشه خندان بود. زندگی را سخت نمی گرفت. گذشت و رأفت و خلوص نیت با ذات پاکش عجین بود. به غریب و آشنا، دوست و دشمن محبت می‌کرد و هیچ حرف یا رفتار ناشایستی را از دیگران به دل نمی گرفت. در طول دوران زندگی با ارزشش هر چقدر سال های زندگی را طی می کرد وارسته تر و پاک تر می شد.

به جرأت می توان گفت از شریفترین، رئوف ترین، با گذشت ترین و مهربان ترین انسان های روی زمین بود. از امام صادق (ع) سخنی را خوانده بودم که بهشتیان چهار علامت دارند، روی گشاده، زبانی نرم، دلی مهربان و دستی دهنده. می‌دیدم که همه اینها در وجود پاک مجتبی یکجا جمع شده است.

اشک شوق برای رفتن به کربلا

همسر شهید عابدیان اذعان داشت: خاطره با ارزشی از چگونگی سفر دکتر برای اولین بار به کربلای معلی به یادگارمانده است، شبی دکتر به دیدن مادرش رفته بود و مادر بعد از خواندن نماز از وی خواست برایش زیارت عاشورا بخواند. او در سر خیال کربلا و زیارت سالار شهیدان را داشت و امید که دعای مادر به درگاه خدا برآورده شود و او عازم سفر اربعین شود. همزمان با خواندن این زیارت یکی از دوستانش از بابل با وی تماس گرفت و برای سفر به کربلا در اربعین همان سال به عنوان پزشک موکب دعوتش کرد و اشک شوقی بود که هر بار با گفتن این خاطره از چشمان دکتر می‌چکید.

کبیری افزود: آن سال مجتبی عازم کربلا شد و با صبوری، سعه صدر و عاشقانه به درمان زائرین ابا عبدالله پرداخت. ستاد مردمی پیاده روی اربعین حسینی راهیان کربلا، موکب حضرت فاطمه الزهرا (س) در وصف ایثار و فداکاری دکتر اینچنین نوشت «دکتر عابدیان، پزشک خستگی ناپذیر، خادم سیدالشهدا (ع) 2 سال در موکب فاطمه الزهرا (س) حضور داشت و خالصانه به زائرین اربعین سید الشهدا (ع) حدمت می کرد، این شهید عزیز علاوه بر تلاش های فراوان برای رسیدگی و مداوای بیماران در روزهای شیوع ویروس کرونا، در ایام اربعین نیز خالصانه به زائرین بیمار خدمت و بارها با هزینه شخصی خود دارو و اقلام مورد نیاز موکب در بخش درمانی را تهیه می کرد».

به تعبیر رسای رهبر معظم انقلاب اسلامی، اوج این افتخار ملی متعلق است به مجموعه درمانی کشور، اینها جان خود و سلامت خود را فدای مردم کردند و یک خاطره خوش از جامعه درمانی کشور در ذهن ملت خواهد ماند.

وی ادامه داد: بعد از وفات همسرم در رویاهای صادقه از مقام بالای او در عرش الهی و به عنوان فرشته مقرب الهی بشارت دادند و الحق که سزاوار چنین مقامی در بارگاه عدل الهی بود. چه سرفراز و با افتخار خوش عاقبت شد. می توان گفت یک عمر مانند مولایش حضرت علی (ع) زندگی کرد، مجتبی در جواب درخواست کمک نیازمندی که به خاطر سرما از او لباس گرم خواسته بود، بی درنگ کاپشن خود را در خیابان و سرما درآورد و به آن شخص هدیه کرده بود.

خانواده های محروم زیادی بودند که دکتر عابدیان از نظر مالی و درمان و دارو به آنها رسیدگی می کرد و بعد از وفاتش حسرتی بود که از رفتنش بر دل های آنها نشست و البته این یادگار نیک ایثار و رسیدگی به محرومان ان شاء الله در نسل های او هم ادامه پیدا خواهد کرد. دنیا گنجایش خوبی ها و صفات نیک انسانی او را نداشت. رد پای مهربانی‌ها و خوبی هایش در قلب‌های آشنا و بیگانه، ماندگار و نام و یادش تا ابد جاودانه خواهد ماند.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

برچسب‌ها

از موکب اربعین تا جبهه کرونا / وقتی تقدیر شهادت است 2
از موکب اربعین تا جبهه کرونا / وقتی تقدیر شهادت است 3
از موکب اربعین تا جبهه کرونا / وقتی تقدیر شهادت است 4
از موکب اربعین تا جبهه کرونا / وقتی تقدیر شهادت است 5
از موکب اربعین تا جبهه کرونا / وقتی تقدیر شهادت است 6