انحطاط علمی، اخلاقی و دینی دانشگاه شریف!
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو جعفر آقایانی چاوشی*؛ بیش از 5 سال است که آقای دکتر محمود فتوحی، ریاست دانشگاه صنعتی شریف را بر عهده گرفته است. در طول این مدت، تغییرات فراوانی در این دانشگاه صورت گرفته، که از آن جمله بازنشسته کردن اجباری استادان توانا و دانشمند و جایگزین کردن کسانی به جای آنان است، که نه از دانش کافی برخوردارند و نه تجربه لازم را برای این کار دارند. از تغییرات مهم دیگر...
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو جعفر آقایانی چاوشی*؛ بیش از 5 سال است که آقای دکتر محمود فتوحی، ریاست دانشگاه صنعتی شریف را بر عهده گرفته است. در طول این مدت، تغییرات فراوانی در این دانشگاه صورت گرفته، که از آن جمله بازنشسته کردن اجباری استادان توانا و دانشمند و جایگزین کردن کسانی به جای آنان است، که نه از دانش کافی برخوردارند و نه تجربه لازم را برای این کار دارند.
از تغییرات مهم دیگر در این دوره انعقاد قراردادهای متعدد با دانشگاههایی است که اصولا در شأن و منزلت دانشگاه شریف نیستند. متولیان دانشگاه این کارها را به حساب پیشرفت دانشگاه میگذارند، بدون آنکه در این باره شفاف سازی نمایند و مردم ایران را در جریان کارهایشان قرار دهند.
مهمتر از همه اینها، تهاجمات فرهنگی خزندهای است که از بالا هدایت شده و دانشجویان را از دختر و پسر هدف خود ساخته است، تا میان آنان و آرمانهای انقلاب فاصله افکنند.
افزون بر موارد مذکور، حق انتقاد سازنده هم، از استادان و دانشجویان متعهد و متدین این دانشگاه، سلب گردیده است. به گونهای که، هر کس از روش مدیریت این مرکز علمی انتقاد کند و نقاط ضعفش را بشمارد، نه تنها مورد بغض و کینه رئیس و معاونین او قرار میگیرد، بلکه نخست ترور شخصیت میشود و آنگاه به طرز مرموز و حساب شدهای حذف و از گردونه دانشگاه خارج میگردد - سرنوشت محتومی که پیش از این گریبان بسیاری از اساتید متعهد و دلسوز را گرفته است. متاسفانه رفتار مدیران این دانشگاه منجر به دینزدایی، علمزدایی و اخلاقزدایی در دانشگاه میشود و تأسف بیشتر اینکه در این مسیر، هر صدای مخالفی را در نطفه خفه میکنند.
بی جهت نیست که از این خیل عظیم اعضای هیئت علمی هیچ صدای اعتراضی در مقابل آنهمه حق کشیها، کجرویها و بیعدالتیهای رئیس و معاونین او به گوش نمیرسد. این سیاست که از آغاز ریاست آقای دکتر محمود فتوحی کلید خورده است، موجب گردیده تا دانشگاه شریف که زمانی جزو دانشگاههای برتر کشور بود، اکنون انحطاطهای علمی، دینی و اخلاقی را در خود تجربه کند و سیر قهقرایی در پیش گیرد.
طبیعی است که زیانهای وارد بر این دانشگاه در طول این چند سال اخیر جبران ناپذیرند. من در این مقاله سعی کردهام در حد توان خود و به صورت فشرده بخشی از این انحطاطها را واکاوی کنم تا به ملت عزیز ایران برای عواقب این سیاست هشدار دهم.
1- انحطاط اخلاقی
انحطاط اخلاقی، سرچشمه همه انحطاطهاست، انحطاطهای دیگر از نوع علمی، سیاسی و اجتماعی از عوارض آنند. متأسفانه اندیشه اخلاقی در دانشگاه شریف در سالهای اخیر به شدت دچار تزلزل و پراکندگی گردیده است. دانشگاهی که بایستی محل انسانسازی و رفتار و گفتار نیکو و پسندیده باشد به مرکزی برای رقابتهای ناسالم، دو رویی و... تبدیل شده است. رئیس و معاونین او در حالی که نسبت به استادان پیشکسوت و متدین دانشگاه رفتار اهانت باری در پیش گرفتهاند، زیر پای استادان میهمان خارجی، فرش قرمز پهن میکنند و در مقابلشان کرنش مینمایند. این تزلزل اخلاقی از استادان به دانشجویان نیز سرایت کرده و آنان را گاهی به عصیان و زمانی به بیاخلاقی و هنجار شکنی و پناه بردن به مواد مخدر، کشانده است.
از مهمترین عوارض این بیاخلاقی در دانشگاه شریف، خود کمبینی است که متأسفانه اکثر استادان و دانشجویان را گرفتار خود کرده است. بیجهت نیست که برخی از همینها با همه دانش و تخصص علمی و فنی خود، مروج شکاکیت و ناقض ارزشهای اخلاقیند. این عده آنچنان فریفته زرق و برق غرباند که پس از فرار از کشور پشت به همه ارزشهای دینی و ملی خود میکنند و در کشور میزبان اقامت دائم اختیار کرده و ارزشهای آن ممالک را جذب مینمایند.
دلبستگی به ظواهر فریبنده غرب، آنان را تا سرحد بردگی علمی و روحی، پیش میبرد تا دانش و تخصصشان را در راه حل معضلات سازمانهای جاسوسی بینالمللی و استعمار غربی به کار گیرند. آری دانشگاه صنعتی شریف امروزه در پرورش مغزهای فراری و از خود بیگانه، رتبه نخست را در کارنامه خود دارد.
یکی از مراکز غربزدگی در دانشگاه شریف همانا دانشکده فیزیک این دانشگاه است. در بدو ورود به این دانشکده آدمی با مشاهده آنهمه تصاویر فیزیکدانان مشهور و غیر مشهور غربی که دیوار هایش را در طبقات مختلف پوشانده اند خود را گم میکند، و این سؤال برایش مطرح میشود که آیا این دانشکده به راستی متعلق به ایران است که هیچ نشانهای از ایرانیت و اسلامیت را در خود ندارد. اما این همه ماجرا نیست. زیرا اگر با دانشجویان این دانشکده سر صحبت را باز کنیم و از رفتارها و گفتارهای برخی ازاستادانشان سوال نماییم به عمق فاجعه یعنی خود کم بینی و از خود بیگانه بودن این استادان پی خواهیم برد.
بعضی از همین استادان خود کم بین با ترویج دین ستیزی و ناکار آمد نشان دادن دین در اداره کشور و تبلیغ فرهنگ و تمدن مبتذل غربی میکوشند دانشجویان را به فرار از کشور و خدمت برای بیگانه ترغیب و آماده سازند.
2- انحطاط دینی
دشمنان قسم خورده انقلاب به ویژه شیطان بزرگ آمریکا، هنگامی که از جنگهای سخت افزاری در فروپاشی نظام مقدس ما طرفی نبستند، هم خود را جزم کردند تا در بدن فرهنگی و آموزشی کشور نفوذ کنند و عناصر داخلی مستعد را جذب خود نمایند، تا از درون به استحاله دین و احکام دینی بپردازند. این مطلب را به خوبی میتوان از اعترافات خود آنان استنباط کرد. برای مثال در سالهای اخیر کتابی تحت عنوان: A plan to divide and desolate Theology) طرحی برای تفرقه و منزوی کردن دین (چاپ شده که در آن مصاحبه مفصلی از دکتر مایکل برانت (Michael Brant) معاون ارشد اسبق سیا و عضو بخش شیعهشناسی این سازمان درج گردیده است. این شخص در این مصاحبه با صراحت تمام اعلام میکند که در این سازمان مبلغ 900 میلیون دلار برای فعالیتهای ضدشیعی اختصاص یافته است.
او میگوید: «انقلاب اسلامی ایران صرفا محصول سیاستهای نادرست شاه نبوده، بلکه عوامل دیگری از جمله مرجعیت دینی شیعی و مسئله عاشورا که 1400 سال پیش اتفاق افتاده است، در آن دخیل بوده است. این دو محور موجب گردیده تا مذهب شیعه از سایر مذاهب اسلامی فعالتر و پرجنبوجوشتر باشد؛ لذا] برای مبارزه با آن مقرر شد تا شعبه مستقلی برای پژوهشهای شیعی تاسیس گردد و با بودجه 40 میلیون دلاری کار خود را آغاز کند.»
او سپس برنامه مبارزه با مذهب شیعه را مفصلا تشریح میکند که از آن جمله رخنه در دانشگاهها و مراکز علمی کشور و ترویج الحاد و اباحه در آنها از این طریق است؛ بنابراین در مسئله نفوذ نباید تنها به سراغ عناصر بیگانه رفت، بلکه بیشترین خدمت به بیگانه در این زمینه را مخالفین به اصطلاح روشنفکر و اساتید دانشگاهی وابسته انجام میدهند - رهزنانی که در لباس راهبان ظاهر میشوند و خیانت پیشهگانی که چهره خادمان را به خود میگیرند.
کسانی که به جای تکیه بر هویت اصیل اسلامی و ایرانی و تلاش برای احیای آنها، مروج فرهنگ و تمدن غربیاند. همین گروهاند که از طرفی به تطهیر دشمن مبادرت میورزند و از طرف دیگر با القای شبهه، دین را به تحجر و تاریک اندیشی متهم میکنند، تا راه نفوذ دشمن را برای فرود آوردن ضربات کاری به پیکر دین هموار سازند.
تجلیات نفوذ و استحاله دینی و فرهنگی را به ویژه در سالهای اخیر به خوبی میتوان در دانشگاه صنعتی شریف مشاهده کرد. مثلا در شماره 786 روزنامه شریف، که زیر نظر مستقیم رئیس دانشگاه چاپ و منتشر میشود، در مقالهای تحت عنوان: «آتش (یعنی دشمنی با آمریکا) صدای هم ملت نیست» نویسنده به تحلیل نظرسنجیای که ماهیتش برای خواننده نامعلوم است، پرداخته و چنین نتیجه گرفته است: «50% شرکت کنندگان با شعار مرگ بر آمریکا، کاملا اعلام مخالفت کرده و آن را خوب ندانستند.»
این در حالی است که قاطبه ملت ایران که ظلمها و تجاوزهای آمریکای جنایتکار را با همه وجود خود حس کردهاند، یک صدا در هر مناسبت سیاسی و یا دینی مرگ بر آمریکا را شعار اصلی خود قرار دادهاند.
به موازات اینگونه تعامل با دشمن و تطهیر او، برخی از استادان گویا ماموریت یافتهاند تا حکومت ایران و دستاوردهایش را به تمسخر گیرند، به این امید که دانشجویان را به نظام بد بین و از آرمانهایش دور نگه دارند.
یکی از استادان با سابقه دانشکده فیزیک این دانشگاه که به دین ستیزی و غربگرایی در دانشگاه معروف است، در یکی از نوشتههای خود که در ایمیل اساتید دانشگاه مندرج است، جسارت را تا بدانجا رسانده که برای براندازی نظام راه حلی به صورت زیر ارائه کرده است: «فراخوان بازگشت روحانیون به حوزههای علمیه میبایست به یک فراخوان ملی تبدیل شود. در دعوت به چنین گفتمانی دانشگاهیان البته تنها نیستند چرا که بسیاری از روحانیون متدین، آگاه و آزاده نیز به چنین دعوتی پاسخ مثبت خواهند داد و در این گفتمان ملی مشارکت خواهند کرد. دغدغه توسعه کشور از یک سو و بازگشت به معیارهای اصیل دینداری و تبلیغ معارف دینی از سوی دیگر دغدغه مشترک هردوی این قشرهاست.»
دعوت ریاست سابق دانشکده فیزیک شریف برای حذف یکی از اصلیترین ارکان انقلاب یعنی روحانیت و ولایت فقیه از صحنه دانشگاه و جامعه معنایی جز براندازی نرم ندارد، یعنی ایدهای که بیگانگان سالهاست که به روشهای مختلف به دنبال آن هستند؛ یکی از اصلیترین روشهای نفوذ، از طریق اینگونه افراد است. برای روشن شدن موضوع چند سالی به عقب بر میگردیم تا با دستور العمل کنت تیمرمن (Kenneth Timmerman) جاسوس کهنه کار آمریکایی برای براندازی حکومت ابران آشنا شویم.
جاسوس نامبرده در بیش از بیست سال پیش طی دستوری از ماموران تحت امر خود خواسته بود تا ائتلافی را از روحانی نمایان و غربزدگان داخلی مخالف نظام به منظور براندازی آن به وجود آورند. عین نوشته این شخص چنین است:
«ما باید از روحانیهای مخالف رژیم ایران و از دموکراتهای خواهان تغییر رژیم حمایت کنیم.») به نقل از روزنامه کیهان مورخ 77/4/30 (یعنی آنچه چنین استادان وادادهای در داخل ایران خواستارش هستند دقیقا و با انشایی متفاوت خواست محافل جاسوسی به ریاست تیمرمن جاسوس بوده است. همین استاد اخیرا درادامه ضدیت با اسلام و قرآن از مسئولان دانشگاه خواسته بود تا در آغاز همایشهای علمی بین المللی از تلاوت قرآن خودداری شود.
دینزدایی در دانشگاه شریف، همانگونه که در پیش اشاره شد، مقطعی و کار این و یا آن استاد دین ستیز نیست، بلکه پروژه سازمان یافتهای است که برخی تشکلهای دانشجویی ضد دین نیز به صورت فعال در آن نقش آفرینی میکنند. یکی از این انجمنها که منویات بیگانگان را در مبارزه با دین، مو به مو و منافقانه در نشریات و نیز در همایشهایش انعکاس میدهد، در ماههای اخیر و به ویژه به منظور ترویج بیبندوباری نزد دختران دانشجو، حجاب اسلامی را در یکی از نشریات خود به نام فروغ که آن را به زنان اختصاص داده، آماج حملات خود قرار داده است.
لازم به یادآوری است که نام «فروغ» برای این نشریه برگرفته از نام شاعره معاصر فروغ فرخزاد است - همان بانویی که با داشتن شوهر و فرزند با انتشار شعری به مطلع زیر:
«گنه کردم گناهی پر لذت در آغوشی که گرم و آتشین بود»
از رابطه جنسی نامشروعش با مرد دیگری پرده برداشت و در ادامه این رفتارهای هوسآلود زندگی خود و فرزند و شوهرش را به تباهی کشاند. بنابراین، این نشریه با الگو قرار دادن این شاعره برای زن ایرانی، تخریب کانون گرم خانواده را نشانه گرفته است. این نشریه در شمار 7 سال 1397 با صراحت تمام حجاب اسلامی را محکوم و از فمینیسم دفاع میکند که ما در زیر نکات قابل تامل آن را به اختصار از نظر خوانندگان گرامی میگذرانیم.
1. مهمترین محور تبلیغی این شماره تایید و ترویج فمینیسم و القای آن به عنوان تلاش و مبارزهای پیگیر و جهادگونه است. بر این اساس نویسنده در صفحه نخست این روزنامه عدم رعایت حجاب اسلامی را به زنان ایرانی توصیه و از آن به عنوان"حقی که هنوز از ان برخوردار نیستیم" یاد کرده است.
2. در صفحه 2 عملکرد امام امت، خمینی کبیر را در اوایل انقلاب در رابطه با حجاب اسلامی محکوم کرده و آنرا سلب حقوق زنان شمرده است.
3. در صفحه 3 به تایید عمل دختری بنام رویدا موید که روسری خود را در سال 96 برداشت و بر سر چوب گذاشت پرداخته است.
4. در صفحه 4 از فمینیست هایی، چون زهرا رهنورد و بهاره هدایت، که در فتنه 88 نقش فعالی داشتند، دفاع کرده است.
5. در صفحه 7 بریده روزنامههای مزدور و مروجین بی عفتی مربوط به اوایل انقلاب را در تایید تظاهراتی، که از سوی گروهی از زنان ساختار شکن آن زمان علیه حجاب اسلامی صورت گرفته بود، درج گردیده است - همان روزنامههایی که روند انقلاب چهره وابسته آنها را افشا کرد.
چنان که مشاهده میکنیم این انجمن که قطعهای از قطعات پازل دانشگاه در دین زدایی است و با رضایت تام وکمال رئیس دانشگاه به فعالیت میپردازد در صدد است تا فضای دانشگاه را به سمتی سوق دهد تا دانشجویان به جای کسب علم و فضیلت به بیمبالاتی و بیمسئولیتی روی آورند. با چنین عوامل اغواگری در دل یک دانشگاه مهم ایران اگر میبینیم که آمار اعتیاد، فساد و بزهکاری اخلاقی در میان دانشجویان افزایش یافته است، نباید تعجب کنیم.
اما دانشگاه دین زدایی را از راه ترویج برخی از تئوریهایی که رابطه تنگاتنگی با اومانیسم و فرد گرایی دارند و یا نفی متافیزیک در درسها نیز دنبال میکند که از آنجمله اصرار برخی از مدرسین در دانشکده هائی نظیر دانشکده فیزیک و یا گروه فلسفه علم بر حذف متافیزیک از بحث هاست. این عمل در نهایت خدا باوری و دینداری را زیر سوال برده و بستر الحاد و اباحه را برای دانشجویان فراهم میسازد. بدین ترتیب دانشجویانی که با اعتقادات پاک مذهبی وارد دانشگاه میشوند قطعا شکاکانه و لاابالی از آن خارج خواهند شد. جالب توجه است که در همین اواخر یکی از دانشجویان دانشکده فیزیک که تحت تاثیر استادان دین ستیز خود به پوچی رسیده بود دست به خود کشی زد.
3- انحطاط علمی
از جمله عوامل انحطاط علمی در دوره آقای دکتر فتوحی بازنشسته کردن بی رویه استادان متبحری است که هنوز توان کار و تدریس را دارند. البته اگر با مجری این طرح یعنی دکتر رشتچیان معاون آموزشی آقای فتوحی آشنا شویم از چنین کاری دچار شگفتی نخواهیم شد.
این شخص به راستی هنری جز بازنشسته کردن افراد ذیصلاح و عدم جذب نیروهای کارآمد و متدین در دانشگاه ندارد، معاونی که همواره دم از حقوق و رعایت قانون میزند، اما خود او همزمان عضو هیئت علمی رسمی تمام وقت دانشگاه صنعتی شریف و عضو هیئت علمی رسمی نیمه وقت دانشگاه آزاد اسلامی است.
بجاست که نهادهای حقوقی این مسئله را پیگیری کنند و این فرد متخلف را که اینچنین فریبکارانه قانون را دور میزند به محاکمه کشند. سوالی که مسئولان دولتی باید بدان پاسخ دهند اینست که چرا چنین سمت حساسی به چنین فرد قانون شکنی واگذار شده است؟
در اینجا لبه تیز انتقادات ما به قوه قضائیه است که مجاری چنین سوء استفادههایی را باز گذاشته است. اگر مجازاتهای سنگینی برای متخلفین وضع میشد قطعا استاد یک دانشگاه مشهور کشور به خود جرات اینگونه قانون شکنی آشکار را نمیداد؛ بنابراین از قوه قضائیه و نهادهای حقوقی وابسته به آن تقاضا داریم این مسئله را با شدت هرچه تمامتر پیگیری کنند و این شخص خاطی را به محاکمه کشند.
همه این کاستی ها، چه علمی و چه دینی، دست به دست هم داده اند تا دانشگاه شریف، که زمانی از لحاظ علمی در صدر بعضی از دانشگاههای مطرح خاور میانه بود، اینک طبق سند بین المللی تایمز در سال 2019 حتی از دانشگاههای ضعیف کشورهای همین منطقه هم چند درجه عقب بیفتد و در خود ایران هم در جایگاهی پایینتر از جایگاه علمی بعضی از دانشگاههای داخلی قرار گیرد.
در توضیح این مسئله باید اشاره کرد که تایمز مطابق معیارهای خود برای کشورهای آسیایی 100 دانشگاه برتر این قاره را فهرست کرده است. در این فهرست سه دانشگاه که در جایگاه اول تا سوم در آسیا قرار دارند متعلق به چین و سنگاپور و هنگ کنگ اند. این دانشگاهها به ترتیب در مرتبههای 22 و 23 و 41 جهانند. بعد از این دانشگاهها وچند دانشگاه دیگر در خاور میانه نوبت به دانشگاههای ایران میرسد.
در این ردیف اولین دانشگاه ایران با رتبه 43 در آسیا (و رتبه جهانی 350 تا 400) دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل است. بعد از این دانشگاه، که در سالهای اخیر پیشرفت چشمگیری را نصیب خود کرده، سه دانشگاه دیگر ایران به ترتیب: دانشگاه صنعتی امیرکبیر با رتبه 80 در آسیا (و رتبه جهانی 501 تا 600) و دانشگاه صنعتی شریف با جایگاه 86 در آسیا (و رتبه جهانی 601 تا 800) و در انتها دانشگاه کاشان با رتبه 99 در آسیا قرار گرفته اند. دانشگاه صنعتی شریف که سال گذشته میلادی جایگاه 83 را در آسیا داشت، امسال باز هم سه درجه تنزل کرده است.
اکنون برای اینکه سرعت افت علمی دانشگاه شریف را در دوره ریاست آقای دکتر فتوحی نشان دهیم به مقایسه رتبههای چند ساله جایگاه دانشگاه صنعتی شریف در رتبه بندی جهانی دانشگاههای تایمز به شرح زیر میپردازیم: سال 2012 رتبه 350-301، سال 2013 رتبه 301-350، سال 2014 رتبه 251-275، سال 2015 رتبه 301-350، سال 2016 رتبه 401-500، سال 2017 رتبه 501-600، و در سال 2018 رتبه 601-800.
این آمارها که به درستی روند نزولی رتبه دانشگاه شریف را در زمان ریاست آقای دکتر فتوحی نشان میدهند بسیار تکان دهنده و نگران کننده است و بدین جهت ما از ورود به جزئیات دیگر آنها خود داری میکنیم. به قول حافظ:
«گفتگو آیین درویشی نبود ور نه با هم ماجراها داشتیم»
نتیجه
روند انحطاط گرایانه دانشگاه شریف در این سالها بسیار تاسف بار است. اما تاسف بارتر از آن سکوت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در مقابل این انحطاط هاست. زیرا با مماشات و تعامل این وزارتخانه با روسایی نا کارآمد باید شاهد بیش از پیش افت در این دانشگاه باشیم؛ بنابراین از رهبر معظم انقلاب امام خامنهای مد ظله العالی و نمایندگان ملت عزیز ایران در مجلس و در نهایت دانشجویان مسلمان و متعهد تقاضا داریم هرچه زودتر جلوی این افول را بگیرند.
جعفر آقایانی چاوشی، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف
انتشار یادداشتها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفا منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشگاهی است.