انقلاب سفید؛ تلاشی برای مدرنسازی یا تمرکز قدرت
تهران - ایرنا - محمدرضا پهلوی در زمستان 1341 خورشیدی در حالیکه در صحنه سیاسی، خود را مقتدر و بدون مخالف تصور میکرد، اصولی را با نام انقلاب سفید به رفراندوم گذاشت اما ایناقدام با مخالفت حزبها و قشرهای مختلف روبهرو شد و نتیجه آن در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران منشاء برخی از وقایع و حوادث دیگر بود که در نهایت به انقلاب اسلامی در 1357 خورشیدی منجر شد.
صحنه سیاسی بین الملل در 1339 خورشیدی، بستر بروز تحولات بسیاری بود از جمله آنکه در این سال جان، اف کندی برای ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد. کندی برای جلوگیری از قیامهای مردمی در جهان سوم که احتمال سرنگونی رژیمهای وابسته به بلوک غرب و به ویژه آمریکا را به دنبال داشت، رهبران آن کشورها را به انجام اصلاحاتی بر پایه دکترین خود تشویق و ترغیب کرد، بدین ترتیب محمدرضا پهلوی ناچار به تجدید نظر در سیاستهای خود شد و دست به اقداماتی در این راستا زد از جمله طرح انقلاب سفید یا «انقلاب شاه و ملت» را مطرح کرد که به طور فراگیر تمام جنبههای زندگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه سنتی ایران را در بر میگرفت.
انگیزه اجرای انقلاب سفید
اصول ششگانه انقلاب سفید، طرح و برنامهای بود که با هدف تحول در ساختار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران پایهگذاری شد اما در واقع این طرح نخستین گام عمده محمدرضا پهلوی در جدال برای تثبیت قدرت خویش بود. زیرا کندی قصد داشت در کشورهای دوست آمریکا، اصلاحاتی به سود خود انجام دهد. به همین منظور، علی امینی، سفیر سابق ایران در آمریکا با دستور کندی به جای شریفامامی به نخستوزیری منصوب شد تا اصلاحات مورد نظر آمریکا را انجام دهد اما بعدها محمدرضا پهلوی که افزایش قدرت و نفوذ امینی و حمایت آمریکا از او را به ضرر خود میدید، تصمیم گرفت تا خود، نقش امینی را برای آمریکا بازی کند؛ به همین دلیل در فروردین 1341 در مسافرتی به آمریکا، نظر دولتمردان آمریکا را جلب کرد و انقلاب سفید در همین سفر طراحی شد.
محمدرضا پهلوی در ظاهر، تأمین رفاه اجتماعی را یکی از هدفهای اصلی خود اعلام و چنین وانمود کرد که رژیمش برای مردم ایران؛ فرهنگ، بهداشت، رفاه و امنیت به ارمغان آورده است. او در کتاب «پاسخ به تاریخ» هدف خود را از انقلاب سفید اینگونه بیان میکند: من یک هدف بیشتر ندارم و هرگز آن را پنهان نکردم و آن سازندگی ایرانی مترقی و توانا بود که مردمش هم از مواهب و مزایای تمدن مادی برخوردار باشند و هم از اعتلای معنوی و اخلاقی و فرهنگی. اما حقیقت این بود که او می خواست تا به واسطه انقلاب سفید، خود را به عنوان رهبری مقتدر، نیکخواه، مترقی و روشنفکر به جهانیان معرفی کند. همچنین، کشاورزان سادهدل و حقشناس را برای چند سال به پشتیبانی از دولتش برانگیزد و مالکان و محافظهکاران منتقد را از سر راه خود بردارد و قشرهای متوسط جامعه، بازاریان، کسبه بهویژه پیشوایان مذهبی، و نیروهای مخالف رژیم را سرکوب کند.
اصول اساسی انقلاب سفید
طرح انقلاب سفید را که بعدها به انقلاب شاه و ملت مشهور شد، 6 اصل داشت: 1- اصلاحات ارضی و الغای نظام ارباب و رعیتی؛ 2- ملی کردن جنگل ها و مراتع؛ 3- تبدیل کارخانههای دولتی به شرکت های سهامی و فروش سهام آنها جهت تضمین اصلاحات ارضی؛ 4- مشارکت کارگران در سود خالص کارخانهها؛ 5- تجدید نظر اساسی در قانون انتخاب به منظور اعطای حقوق کامل و برابر سیاسی به زنان؛ 6- ایجاد سپاه دانش به منظور سوادآموزی و اشاعه فرهنگ در روستاها. محمدرضا پهلوی ابتدا این 6 اصل را به عنوان اصول انقلاب سفید بیان کرد و به تدریج 13 اصل دیگر به آن افزود که هر یک به اقتضای تحول جامعه و توسعه امکانات ملی و پیدایش نیازها و مقتضیات جدید ارایه شد که مواردی چون سپاه بهداشت؛ سپاه ترویج و آبادانی؛ خانههای انصاف در روستاها؛ ملی کردن تمام منابع آب های زیرزمینی کشور؛ نوسازی شهرها و روستاها؛ انقلاب اداری و آموزشی؛ تامین امکان فروش سهام واحدهای بزرگ صنعتی به کارگران؛ مبارزه با تورم و گران فروشی؛ آموزش رایگان و اجباری در هشت سال اول تحصیل؛ تغذیه رایگان برای کودکان خردسال در مدارس؛ تعمیم بیمههای اجتماعی به همه ایرانیان؛ مبارزه بامعاملات سوداگرانه اراضی و اموال غیرمنقول؛ مبارزه با فساد را دربرمی گرفت.
اصول انقلاب سفید در ظاهر اصول خوبی به نظر میرسید اما منتقدان معتقد بودند، اصول انقلاب سفید توسط آمریکا طراحی و به سران کشورهای وابسته به غرب و جهان سوم توصیه شده و بدون در نظر گرفتن شرایط خاص سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران برنامهریزی شده بود. علاوه بر این عجلهای بیش از حد در برگزاری رفراندوم، ناآگاهی مردم از ماهیت و زوایای پنهان انقلاب سفید، زور، ارعاب و تطمیع مردم به وسیله رژیم برای شرکت در انتخابات و تقلب در رأی گیری از جمله ایرادات شکلی وارد بود که مخالفان مطرح کردند. از جمله گروههایی که با این اصلاحات مخالفت کردند، جبهه ملی، نهضت آزادی ایران و جامعه روحانیت بودند که با صدور بیانیههایی مواضع خود را اعلام کردند.
جبهه ملی و انقلاب سفید
بنا بر ادعای بازرگان، واکنش جبهه ملی در برابر برنامه همه پرسی، صدور اعلامیه هایی به منظور آگاه ساختن مردم از محتوای انقلاب سفید محمدرضا پهلوی بود. جبهه ملی در این اعلامیه که در 2 بهمن 1341 منتشر کرد به نبودن آزادی و دموکراسی، بی اعتنایی رژیم پهلوی به قانون اساسی و حقوق ملت و همچنین دخالت محمدرضا پهلوی در امور مملکت اعتراض کرد و از مردم خواست در همه پرسی 6 بهمن بگویند: اصلاحات ارضی آری، دیکتاتوری نه. کریم سنجابی از دیگر اعضای جبهه ملی هم بر این باور بود که رفراندوم محمدرضا پهلوی به معنای یک تحول اجتماعی و در خط دموکراسی نبود، بلکه می خواست که با یک ظاهرسازی نهضت دمکراتیک ایران و حرکت استقلالطلبی ایران را متوقف کند و عنوان اصلاحات و برنامههای انقلاب یک اقدام صوری برای پرده پوشی بر دیکتاتوری بود.
اما دولت از 6 بهمن 1341 خورشیدی اعضای شورای مرکزی، گروهی از بازاریان، تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاه تهران و بسیاری از اعضای جبهه ملی را به دلیل مخالفت با رفراندوم که با عنوان اصول 6 گانه انقلاب سفید صورت می گرفت، دستگیر و در قزل قلعه و زندان قصر حبس کرد. روز بعد از دستگیر شدن اعضای جبهه ملی اعلام شد که رفراندوم محمدرضا پهلوی و برنامه انقلاب سفید با اکثریت قاطع به تأیید ملت ایران رسیده است. کندی بلافاصله این پیروزی را به محمدرضا پهلوی تبریک گفت، سفیر انگلیس هم مراتب رضایتمندی ملکه انگلیس را به اسدالله علم اعلام داشت. رادیو مسکو هم در همان روز برنامه اصلاحی محمدرضا پهلوی را ستود و مخالفان آن را عوامل غرب و ارتجاع نامید.
امام خمینی(ره) و انقلاب سفید
اگرچه رفراندوم انقلاب سفید در 6 بهمن 1341خورشیدی با رأی قاطع پیروز اعلام شد اما امام (ره) و روحانیت به مخالفت با آن پرداختند و تظاهرات، تلگراف ها و سخنرانی های بسیاری علیه رژیم انجام دادند.
در واقع از لحاظ ماهوی امام (ره) به اهداف سیاسی رژیم پهلوی مشکوک بودند و آن را مغایر با احکام شریعت اسلامی تلقی میکردند. امام (ره) معتقد بودند که برنامههای اصلاحی رژیم از اجانب آمریکا و رژیم صهیونیستی توصیه شده و تامین کننده منافع کوتاه مدت و بلند مدت آنان است بنابراین، موجب تضییع حقوق عمومی مردم و منافع ملی ایران میشود و استقلال کشور را خدشهدار میکند. بنابراین دوم بهمن 1341 امام (ره) در اعلامیه مفصل خود دلایل پنجگانه مخالفت رفراندوم با قانون اساسی و شرایط اجرایی آن را برشمرد و آن را در برابر احکام اسلامی بی اعتبار دانست.
از جمله دلایل مخالفت امام (ره) با این طرح را در پاسخ به استفتای جمعی از متدینان تهران که از تصویب ملی سؤال کرده بودند، می توان فهمید: به نظر این جانب رفراندوم که به لحاظ رفع بعضی از اشکالات به اسم تصویب ملی خوانده شده، مخالف رای جامعه، روحانیت اسلام و اکثریت قاطع ملت است». ایشان در ادامه ایرادات خود بر تصویب ملی یا رفراندوم گفته بود: در قوانین ایران رفراندوم پیش بینی نشده است، معلوم نیست چه مقامی صلاحیت دارد رفراندوم نماید و این امری است که باید قانون معین کند، لوایح ششگانه مبهماند و فاصله اعلان آنها تا زمان برگزاری رفراندوم اندک است و مردم مهلت اندیشیدن درباره آنها را ندارند، اکثریت جامعه ایران قوه تشخیص فهم این اصول را ندارند، رای دادن باید در محیط آزاد باشد و این در ایران عملی نیست، همچنین: به نظر می رسد این رفراندوم اجباری مقدمه برای از بین بردن مواد مربوط به مذهب است، علمای اسلام از عمل سابق دولت راجع به انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی برای اسلام، قرآن و مملکت احساس خطر کردهاند و به نظر میرسد که همان معانی را دشمنان اسلام میخواهند به دست جمعی مردم ساده دل اغفال شده اجرا کنند.
همزمان با اعلامیه امام (ره) چند تن دیگر از مراجع همچون آیات عظام گلپایگانی، خویی، خوانساری، بهبهانی و شریعتمداری نیز اعلامیه هایی در محکومیت و تحریم رفراندوم منتشر کردند.
تقابل محمدرضا پهلوی با روحانیت در انقلاب سفید
در پی موضع گیری امام (ره)، محمدرضا پهلوی تصمیم به شدت عمل گرفت و نیروهای گارد جاویدان به فرماندهی سرلشکر غلامعلی اویسی در دوم فروردین 1342خورشیدی به طلابی که در مدرسه فیضیه برای برگزاری بزرگداشت شهادت امام صادق (ع) جمع شده بودند، حمله کردند که به شهادت و خسارت فراوانی منجر شد که از آن جمله طلبه جوانی به نام یونس رودباری شهید شد. همچنین امام (ره) در مراسم چهلم فاجعه مدرسه فیضیه، سخنرانی شدیدی علیه رژیم انجام داد و این عوامل باعث شد که امام در 15 خرداد بازداشت شود. در واقع از دوم فروردین تا 15 خرداد 1342 خورشیدی اوضاع به شدت بر ضد رژیم چرخید و منجر به قیام 15 خرداد 1342 شد. این قیام سه روز به طول انجامید، صدها و شاید هزاران کشته و زخمی بر جای گذاشت و نه تنها تهران و قم بلکه اصفهان، شیراز، مشهد و تبریز را هم در بر گرفت. رژیم این قیام ها را سرکوب کرد و از گسترش به دیگر شهرها جلوگیری کرد. بدین ترتیب سخنان توهینآمیز محمدرضا پهلوی درباره روحانیت و حمله به فیضیه در دوم فروردین 1342، پیوند حکومت و مردم را برای همیشه از هم گسست. تا این زمان مراجع از انتقاد به شخص محمدرضا پهلوی خودداری میکردند و لبه تیز حملههای خود را متوجه نخست وزیر و دولت میساختند اما امام (ره) برای نخستین بار در سخنرانی روز عاشورا شخص شاه را مورد حمله قرار داد.
برخی از پیامدهای انقلاب سفید
انقلاب سفید پیامدهای مختلفی بر جای گذاشت که از مهمترین آثار اقتصادی آن میتوان به تقسیم و قطعه قطعه شدن زمینهای کشاورزی، کاهش تولیدات کشاورزی به علت حذف نظام ارباب و رعیتی و در سطح بالاتر کاهش نقش کشاورزی در اقتصاد ملی اشاره کرد؛ همچنین برندگان واقعی انقلاب سفیدکارگران، روستاییان و توده کارکنان دولت نبودند بلکه کارفرمایان بلند پایه اداری، زمینداران، زمینخواران، پیمانکاران و کارخانهداران معینی بودند که ثروتهای کلانی به چنگ آوردند.
از مهمترین پیامدهای انقلاب سفید در زمینه اجتماعی و فرهنگی می توان به حذف مالکان بزرگ و مهاجرت گسترده به شهرها و در زمینه سیاسی، مخالفت نیروهای ملی و مذهبی با اصول آن بود که به مخالفت مردم و آمادگی شرایط برای وقوع قیام علیه رژیم پهلوی در 15 خرداد 1342 انجامید که این قیام نقطه عطفی در مبارزات گروههای مبارز بود و در حقیقت زمینهساز انقلاب اسلامی در 1357 شد.
*س_برچسبها_س*