اگر وطنفروشی نیست، پس چیست؟!
نیم نگاهی به انبوه دروغهای شرمآوری که این جریان مشترک داخلی و خارجی علیه تمامیت نظام میبافند و منتشر میکنند، به وضوح نشان میدهد که از آن سوی مرزها مدیریت میشوند.
به گزارش مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
1- برخی از مدعیان اصلاحات و دستاندرکاران دولت قبل (و نه همه آنها) بجای آنکه از افتضاحات 8 ساله خود و انبوه مشکلاتی که بر سر ملت آوار کردهاند شرمنده باشند، در اقدامی کاملا هماهنگ با دشمنان بیرونی به دروغپراکنی و سیاهنمایی علیه دولتی روی آوردهاند که فقط سه ماه از تشکیل آن میگذرد و به گواهی آنچه همگان به وضوح میبینند، ضمن آنکه با همه توان مشغول آواربرداری از خرابیهای دولت موسوم به تدبیر و امید! است، آستین همت بالا زده و در همین مدت کوتاهی که از عمر آن میگذرد دستاوردهای چشمگیر و غیرقابل انتظاری داشته است.
2- پیش از این در یادداشتی با عنوان «تابلوها را جا به جا نکنید» به اندکی از بیتدبیریهای 8 ساله دولت قبل اشاره کرده و آورده بودیم؛
تاسیسات هستهای کشور را به مرز نابودی کشاندند و پیشرفت هستهای را متوقف کردند. قرار بود در مذاکرات هستهای تحریمها را لغو کنند ولی نه فقط هیچ تحریمی لغو نشد بلکه به علت نابلدی، نفوذ عوامل دشمن و گرایش به سازش، صدها تحریم دیگر نیز به آن اضافه کردند. و همزمان، مشکلات کمرشکنی نظیر گرانی افسارگسیخته کالا و خدمات مورد نیاز مردم. چوب حراج به بیتالمال و تعطیلی صدها کارخانه و مراکز تولید. کاهش دهها برابری و نزدیک به سقوط ارزش پول ملی. سرازیر کردن 30 میلیارد دلار ارز و 60 تن طلا به حلقوم مفسدان و رانتخواران (دیروز سخنگوی قوه قضائیه از تشکیل 1250پرونده قضایی - فقط در تهران - برای حیف و میل 10میلیارد دلار ارز 4200 تومانی خبر داد که گزارش مبسوط آن در کیهان دیروز آمده است)، افزایش 8 برابری قیمت مسکن. تنزل 6 رتبهای اقتصاد کشور از هجدهمین رتبه در اقتصاد دنیا. شکستن رکوردهای تورم، رکود و ضریبجینی و گسترش فقر و بیکاری و فاصله طبقاتی و... را به ملت تحمیل کردند. نقدینگی را که میتوانست و باید روانه عرصه تولید شده و باعث کسب و کار شود، از 430 هزار میلیارد تومان به 4 هزار هزار میلیارد تومان افزایش دادند و تولید و کسب وکار را با رکود شدید و بیسابقه (و نه کمسابقه) روبهرو کردند. کشور را از خودکفایی در تولید گندم و گوشت قرمز و گوشت مرغ به واردات این اقلام ضروری و معیشتی مردم کشاندند.
با دیپلماسی انفعالی، راه را برای باجخواهی دشمنان باز کردند و امنیت و اقتدار کشور را به مخاطره انداختند و با کنار رفتن خود علاوهبر مشکلات یاد شده که فقط اندکی از بسیارهاست، خزانه را نه فقط خالی، بلکه با بدهی فوق کلان تحویل دولت آقای رئیسی دادند تا آنجا که دولت کنونی فقط بابت یک قلم از این بدهیهای به ارث برده باید تا سال 1405 هر ماه به طور متوسط مبلغ کلان 10 هزار میلیارد تومان پرداخت کند و...
3- و اما، کسانی که - از داخل و خارج - این خسارتهای انبوه و کلان را به ملت و نظام تحمیل کردهاند، با بهرهگیری از رسانههای اجارهای و پشتیبانی آشکار دشمنان بیرونی و به بهانه «نقد»! حرکت مشترکی را با خمیرمایه دروغپراکنی و اتهامزنی علیه نه فقط دولت، بلکه علیه نظام آغاز کردهاند. اقدامی که غیر از «وطنفروشی» با هیچ واژهای قابل تعریف نیست.
نیم نگاهی به انبوه دروغهای شرمآوری که این جریان مشترک داخلی و خارجی علیه تمامیت نظام میبافند و منتشر میکنند، به وضوح نشان میدهد که از آن سوی مرزها مدیریت میشوند. کافی است دروغها و تهمتهای این جریان آلوده را با آنچه مقامات و رسانههای آمریکایی و اسرائیلی و اروپایی بر قلم و زبان دارند به مقایسه بنشینید تا انطباق بیکم و کاست اتهامات مطرح شده از سوی پادوهای داخلی آمریکا را با کانون اصلی مدیریت آنها در آمریکا و اسرائیل به وضوح ببینید.
بفرمائید! مقایسه کنید!
4- بسیاری از سیاهنماییها و اتهاماتی که در این حرکت مشترک داخلی و بیرونی علیه نظام مطرح میشود به اندازهای سخیف و دمدستی است که شاید طرح آن از سوی جریان یاد شده عجیب به نظر برسد چرا که دروغ بودن آنچه ادعا میکنند، به آسانی قابل درک است ولی با این وجود چرا مطرح میشود؟! و این سؤال جدی را پیش میکشد که این جماعت با چه انگیزهای آتش به شخصیت و حیثیت خود انداختهاند؟! در این خصوص تنها دو علت قابل شمارش است و علت سومی نمیتواند در میان باشد.
اول؛ آنکه جریان یاد شده در دروغپراکنیها و اتهامزنیهای خود تصمیم گیرنده اصلی نیست، بلکه مامور به انجام دستوراتی است که از کانونهای بیرونی به این جریان دیکته میشود! اظهارات نتانیاهو را به خاطر آورید که آشکارا از این جریان با عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران» یاد میکرد و یا در جریان فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88، شیمون پرز، رئیسجمهور رژیم جعلی و کودککش اسرائیل، درباره این جریان سیاسی (دقیقا همین جریان سیاسی) میگفت که
«آنها به نمایندگی از اسرائیل، علیه جمهوری اسلامی ایران به مقابله برخاستهاند»... و جریان مزبور تاکنون جرأت تکذیب آن را نداشته و ندارد. و یا در اکتبر 2009 (مهر ماه 1388) جانهانا، مقام وقت وزارت خارجه آمریکا از نشست خود با تعدادی از افراد نزدیک به سران فتنه 88 در اروپا خبر داده و گفت «آنها (بازهم همین جریان) تأکید کردند تحریمها باید در دزهای قوی اعمال شود. آنها گفتند یک دز ضعیف و یا یک رویکرد تدریجی در تحریمها به رژیم ایران فرصت میدهد تا خود را با آن تنظیم کند. تحریمها برای آنکه موثر باشد، باید مثل یک شوک عمل کند نه یک واکسن»! و یا دوبار ملاقات یکی از سران فتنه با جرج سوروس، سرمایهدار صهیونیست و دشمن تابلودار اسلام و انقلاب و ایران، قبل از شروع فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88 و... (گفتنی است ایشان به خاطر افشای ملاقاتش با جرج سوروس از نگارنده شکایت کرده است ولی حاضر به پیگیری شکایت خود نیست تا اسناد این ملاقات در دادگاه ارائه نشود). این روزها دقیقا همان جریان آلوده است که به دروغپراکنی علیه نظام و انقلاب مشغول است. از این روی تعجبآور نیست که دروغپردازیها و اتهامزدنهای این طیف علیه نظام و انقلاب و دولت مردمی، با آنچه مقامات و رسانههای دشمن مطرح میکنند، بیکم و کاست منطبق باشد!
و دوم؛ اینکه جریان مورد اشاره به خوبی میداند که دروغ میگوید ولی از آنجا هیچ واکنشی از سوی مراکز ذیریط نمیبیند، حتی بعد از افشای دروغها و بیاساس بودن تهمتهایی که مطرح کرده است، به نوع دیگری آنها را تکرار میکند. شبیه آنچه در ماجرای گوهر عشقی و گریم نوریزاد با سس گوجهفرنگی و تحریف شخصیت شهیدسلیمانی، دروغپردازی درباره بودجه حوزههای علمیه، دفاع از دیدگاه آمریکا و اسرائیل در مذاکرات وین، همسویی با خواسته دشمنان درخصوص صنایع موشکی و حضور ایران در منطقه و دهها نمونه دیگر، شاهد بوده و هستیم.
و اکنون این سؤال جدی در میان است که اگر کار جماعت یادشده وطن فروشی نیست، پس چیست؟!