دوشنبه 5 آذر 1403

ایران در اوج خطر قرار دارد

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
ایران در اوج خطر قرار دارد

علی صوفی گفت: با بحرانی سخت در سال 1401 مواجه شدیم. بحران مذکور اوج بحران اجتماعی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بوده و بازتاب بین‌المللی بسیار زیادی داشته و جمهوری اسلامی را در معرض خطر فروپاشی کامل قرار داده است، حال اگر شرایط تغییر نکند، پیش‌بینی خیزشی بزرگ‌تر نیز وجود دارد که معلوم نیست پشت سر آن دوباره جمهوری اسلامی باشد یا نباشد.

صوفی گفت: در شرایط موجود اصلاح طلبان نه می‌توانند از طریق مشارکت در قدرت و یا کسب آن موثر واقع شوندونه اینکه منتظر باشند تا حاکمیت سهمی از قدرت را به آنها تخصیص دهد.

سال 1401 به‌پایان خود نزدیک شده، سالی مملو از حاشیه‌های حکومتی. از گران شدن کالاهای اساسی گرفته تا دلار بیش از 50 هزار تومان. اعتراضات را هم داشتیم. ولی هرچه که بود فعلا گذشت. اما سال بعد، سالی با دو انتخابات آن هم از جنس قوه مقننه و دیگری هم خبرگان رهبری که دوره آن دوبرابر زمان نمایندگی مجلسی‌هاست، هر دو در 11 اسفند برگزار می‌شود. کمتر از یک‌سال به این روز باقی مانده و نیروهای سیاسی و احزاب از هم اکنون خود را برای این انتخابات آماده می‌کنند، از سوی دیگر با توجه به رد صلاحیت‌های گذشته و حذف برخی چهره‌های مطرح سیاسی از انتخابات، بیم آن می‌رود که برخی چهره‌های سیاسی از بیم رد صلاحیت وارد گود انتخابات نشوند. از طرفی نظام در صدد آشتی مردم با صندوق رای است و فرض را بر این می‌گذاریم شاید با سهل‌گیری نظارت‌ها کاندیداهای بیشتر، انتخابات آزادتر از گذشته برگزار شود. «خبرآنلاین» در گفت‌وگو با علی صوفی وزیر تعاون دولت اصلاحات به نحوه آرایش نیروهای سیاسی در سال آتی پرداحته است.

هشدار جدی اسحاق جهانگیری به دولت رئیسی

با توجه به انتخابات یش‌رو چشم‌انداز آرایش نیروهای سیاسی را در سال آینده چگونه می‌بینید؟

همان‌طورکه گفتید مهم‌ترین رویداد سیاسی در سال 1402انتخابات است، انتخاباتی که انتظار می‌رود فرصتی باشد برای برون‌رفت از بحران اجتماعی که ایران را در اوج تنش و خطرآفرینی قرار داد. این انتخابات می‌تواند مرهم بر زخم‌ها و فرصتی برای ایجاد امید در مردم باشد. چنان‌چه خوب عمل شود می‌تواند دوباره مردم را به‌پای صندوق‌های رای بکشاند. پیامی که آقای خاتمی در پانزده بند ارائه کردند هشدار بسیار جدی بود که بالاخره خواستند حجت را بر نظام تمام کنند. ایشان اعلام کردند که اصلاح طلبی به‌صخره‌ای سخت و سترگ برخورد کرده و دیگر نمی‌توان به روش گذشته اصلاح طلبی را پیش برد، گوش شنوایی برای شنیدن آن نیست و در شرایط موجود اصلاح طلبان نه می‌توانند از طریق مشارکت در قدرت موثر واقع شوند و نه این‌که منتظر باشند تا حاکمیت سهمی از قدرت را به آن‌ها تخصیص دهد. یکی از مهم‌ترین پیام‌های ایشان در این پانزده بند درمورد انتخابات مجلس خبرگان است که می‌تواند به پاسخ‌گو بودن قدرت تا حدی بپردازد واز طرف دیگر نظارت استصوابی برداشته شود. البته درصورتی که نمایندگان مجلس خبرگان نمایندگان واقعی مردم باشند و از فیلتر شورای نگهبان رد نشده باشند و همچنین مجلس شورای اسلامی که نمایندگان واقعی مردم می‌توانند صدای مردم باشند و مردم را از فریاد زدن در خیابان‌ها بی‌نیاز کنند. مردم می‌توانند نمایندگان واقعی خود را انتخاب کنند و به مجلس بفرستند تا آن‌ها صدای مردم باشند.

چرا مردم در ابتدای انقلاب در رای‌گیری‌ها حضور حداکثری داشتند ولی حالا این حضور انقدر کم‌رنگ شده است؟

در دهه اول انقلاب ما شاهد انتخابات‌های رقابتی، آزاد و قانونی بودیم یه این معنا که واقعا هیات‌های اجرایی با استعلام از منابع چهارگانه که معمولا سوابق همه شهروندان در آن‌جا وجود دارد در بررسی صلاحیت‌ها اظهار نظر می‌کردند و شورای نگهبان در جای خود به شکایت رد صلاحیت شده‌ها توسط هیات اجرایی رسیدگی می‌کردند و متاسفانه بعد از این برعکس شد به این معنا که هیات‌های اجرایی همان کار قبلی را انجام می‌دهند ولی یک موازی کاری هم شورای نگهبان بدون توسل به منابع قانونی انجام می‌دهد که این‌کار اساسا قانونی نیست.

شورای نگهبان یک نهاد قانونی است، چرا باید کار غیر قانونی انجام دهد؟

اولا این شورا اعلام کرده که فرصت ندارد بخواهد همه کاندیداها را در آن فرصت کم بررسی کند (مثلا دوازده هزار نفر کاندیدا). ثانیا شورای نگهبان که کارش رسیدگی به شکایت رد صلاحیت شده‌ها بوده رفته روی تایید صلاحیت‌ها و کار از همان‌جا خراب شد. با این‌کار آن‌هایی که دنبال مهندسی انتخابات بودند خیال‌شان راحت شد و دیدیم که حاصل این‌کار چقدر پرهزینه بود و حاصل بی‌اعتباری جمهوری اسلامی شد. طبق اصل 15 قانون اساسی باید از طریق انتخابات حق حاکمیت مردم بر سرنوشت‌شان اعمال شود ولی متاسفانه هیچ گوش شنوایی وجود نداشت، چرا که قدرت شیرین است. قدرت را قبضه کردند و دیدیم چه حقوقی از مردم ضایع شد و مردم به خاک سیاه نشستند.

برگردیم به سوال اصلی، شما چشم‌انداز سیاسی نیروهای اصلاح طلب و اصول‌گرا را در سال آینده چگونه می‌بینید؟

با بحرانی سخت در سال 1401 مواجه شدیم. بحران مذکور اوج بحران اجتماعی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بوده و بازتاب بین‌المللی بسیار زیادی داشته و جمهوری اسلامی را در معرض خطر فروپاشی کامل قرار داده است، حال اگر شرایط تغییر نکند، پیش‌بینی خیزشی بزرگ‌تر نیز وجود دارد که معلوم نیست پشت سر آن دوباره جمهوری اسلامی باشد یا نباشد. سال 1402 به‌خاطر آن دو انتخابات می‌تواند فرصتی باشد برای نظام جمهوری اسلامی که اجازه دهد فضای کشور از حالت امنیتی خارج و کاملا سیاسی شود. اگر فضای کشور سیاسی شد، آن‌وقت در آن فضا نیروهای سیاسی آرایش واقعی و طبیعی خودشان را پیدا خواهند کرد. اگر آن چه آقای خاتمی در آن پانزده بند اعلام کرد و به‌ویژه آن‌چه که در مورد انتخابات گفتند اتفاق نیفتد، دیگر فضا امنیتی است و سیاسی نیست که بخواهیم به آرایش سیاسی فکر کنیم. چون یک جریان کاملا حذف شده و یک جریان دیگر هم کاملا حاکم است و مردم هم متاسفانه در این بین حذف شده‌اند. بنابراین یک حاکمیت یک دست بدون پشتوانه مردمی، بدون داشتن مشروعیت مردمی بر کشور حاکم است که متاسفانه در سایه این حاکمیت، شایسته سالاری از بین رفته است. هر کسی در هر کاری گمارده می‌شود تا جایی که آقای قالیباف هم که رئیس یکی از قواست و جزو همان جریان حاکم حساب می‌شود می‌فرمایند هیچ چیز در مملکت سر جای خودش نیست، به‌طور قطع اگر آقای اژه‌ای هم بخواهند حرف دل‌شان را بزنند همین را خواهند گفت. هر دو منتقد قوه مجریه هستند که ناکارآمدی آن به اثبات رسیده است.

راه حل برون‌رفت از این فضا و ایجاد شوق و امید برای مردم را در چه می‌دانید؟

اگر قرار است آرایش سیاسی درست و واقعی طبق قانون اساسی اتفاق بیفتد باید انتخاب شونده امنیت داشته باشد و انتخاب کننده یعنی مردم امید داشته باشند، ضمن این‌که همه جریان‌های سیاسی کشور امید داشته باشند که کاندیداهای‌شان بی‌جهت رد صلاحیت نمی‌شوند. در این صورت جریان‌های سیاسی در جامعه راه می‌افتند و آن آرایش واقعی سیاسی و تاثیرگذار اتفاق می‌افتد.

--> اخبار مرتبط

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.