با اعتراضات آبی اصفهان چه باید کرد؟
در هفتههای اخیر کشاورزان و مردم اصفهان تجمعاتی را در اعتراض به بیآبی برگزار کردند. بعدازآن اعتراضاتی در دیگر شهرها مانند شهرکرد نیز برگزار شد. البته بحران آب و مشکلات و چالشهای ناشی از آن، منحصر به زایندهرود نیست بلکه بسیاری از مناطق دیگر ازجمله ارومیه، کارون بزرگ، تالاب بختگان، دریاچه ارومیه، هیرمند، دشت مشهد و خراسان جنوبی و غیره را هرکدام بهنوعی درگیر کرده است.
این مسائل بیانگر آن است که بحران آب، بحرانی فراگیر است و طی چند دهه متأثر از تحولات منطقهای، توسعه ناپایدار و نامتوازن در ابعاد مختلف شکلگرفته (نداشتن سند آمایش سرزمین) که درنتیجه، توسعه حاصل در حد توان اکولوژیک صورت نگرفته است.
رودخانه زایندهرود بزرگترین رودخانه فلات مرکزی بوده که از کوههای زاگرس مرکزی بهویژه زرد کوه بختیاری سرچشمه گرفته و در کویر مرکزی به تالاب گاوخونی منتهی میشود. این رودخانه در مسیر خود از سرچشمه تا انتها 360 کیلومتر طول داشته و در دو استان چهارمحال و بختیاری و اصفهان قرار میگیرد.
به دلیل کمبود آب زایندهرود و مسائل ناشی از خشکسالیها در این حوضه، از زمان صفویه، انتقال آب از سرچشمههای رودخانه کارون به زایندهرود وجود داشته است. تا اینکه در سال 1327 عملیات اجرایی تونل کوهرنگ یک با این هدف آغاز و در سال 1333 به بهرهبرداری رسید.
تونل کوهرنگ دو در سال 1366 باهدف انتقال سالیانه 250 میلیون مترمکعب آب از رودخانه زایندهرود به بهرهبرداری رسید. در سال 1383 تونل چشمه لنگان باهدف انتقال سالیانه 120 میلیون مترمکعب از حوضه رودخانه دز به حوضه رودخانه زایندهرود بهمنظور تأمین نیاز شرب و صنایع موجود اصفهان به بهرهبرداری رسید. در سال 1392 طرح انتقال خدنگستان باهدف انتقال سالیانه 65 میلیون مترمکعب از سرشاخههای دز افتتاح شد. منابع منتقلشده به حوضه رودخانه زایندهرود، بهویژه تونل کوهرنگ دو و چشمه لنگان شدیدا متأثر از بارشهای سالیانه هستند.
علاوه بر این، پروژههای انتقال آب بین حوضهای کوهرنگ سه (تونل سوم کوهرنگ) و تونل بهشتآباد نیز مطرحشدهاند که به دلیل مشکلات به وجود آمده در رودخانه کارون از سوی استانهای خوزستان و چهارمحال و بختیاری با مخالفتهای گسترده مواجه و مجوز محیط زیستی آن فعلا لغو شده است.
وضعیت ذخیره سد زایندهرود
در مقطع فعلی بیشترین توجه به بیآبی زایندهرود معطوف شده است. به دلیل سپری شدن سال آبی 1400 - 1399 با خشکسالی شدید و کاهش حدود 40 درصدی منابع آب سد زایندهرود، همچنین پیشبینی تداوم خشکسالی توسط سازمان هواشناسی کشور، شرایط مساعدی ازنظر تأمین منابع آب برای این سد در سال آبی 1401 - 1400 متصور نیست.
در حال حاضر، عمدهترین چالشهای حوضه آبریز زایندهرود شامل بروز خشکسالیهای متعدد، مشکلات در تأمین آب شرب جمعیتی در حدود 6 میلیون نفر در استانهای اصفهان و یزد، مسئله تأمین آب موردنیاز صنایع (که بهشدت روند افزایشی داشته)، عدم امکان توزیع آب کشاورزی برای اراضی زراعی استان اصفهان با توجه به حجم ذخیره مخزن سد زایندهرود و مصارف فوقالذکر و عدم امکان تأمین نیازهای زیستمحیطی تالاب گاوخونی و تهدید تبدیلشدن آن به کانون ایجاد ریزگرداست.
در حال حاضر عمدهترین چالشها و مسائل حوضه زایندهرود عبارت است از:
- تداخل موضوعهای حکمرانی در ابعاد مختلف در استانهای اصفهان، چهارمحال و بختیاری و بهنحوی در استان خوزستان،
- بروز خشکسالیهای متعدد طی 15 سال اخیر و سپری کردن سال آبی گذشته با خشکسالی شدید با کاهش حدود 40 درصدی منابع آب سد زایندهرود و پیشبینی تداوم خشکسالی توسط سازمان هواشناسی کشور
- نیاز به تأمین آب مطمئن برای مصارف شرب جمعیتی در حدود 6 میلیون نفر در استانهای اصفهان و یزد
- لزوم تأمین آب صنایع استراتژیک منطقه نظیر فولاد مبارکه، ذوبآهن، صنایع نظامی، پالایشگاه اصفهان و غیره،
- عدم امکان توزیع آب کشاورزی برای اراضی زراعی استان اصفهان با توجه به حجم ذخیره مخزن سد زایندهرود و مصارف فوقالذکر و بیش از 6 برابر شدن سطح زیر کشت مزارع و باغات در دهههای اخیر
- عدم امکان تأمین نیازهای زیستمحیطی تالاب گاوخونی و تهدید تبدیلشدن به کانون ایجاد ریزگرد،
- استقرار شمار زیادی از صنایع آببر ازجمله ذوبآهن، پتروشیمی، پالایشگاه، لولهسازی و نساجی.
چه باید کرد؟
در مدیریت بخش آب، طی سالیان اخیر باوجود اقدامهای صورت گرفته، روند مسائل و مشکلات این بخش نهتنها بهبود نیافته بلکه بهمراتب پیچیدهتر نیز شده است. در اسنادی که برای مواجهه با معضلات آبی در ادوار مختلف تهیهشدهاند، غالبا مسیر سادهانگارانه مسئله شناسی و راهکاریابی طی شده است که نتایج قابل قبولی دربرنداشتهاند. از سوی دیگر مسئله آب با جریان منافع و اقتصاد سیاسی آب بهشدت درآمیخته و این امر اجتنابناپذیر است. مسئله مهم آن است که رویههای تصمیمگیری و اجرا باید از شفافیت لازم برخوردار باشند و فرایندهای نظارتهای مدنی باید بهآسانی ممکن شوند تا زمینههای بروز فساد و سوءاستفاده از بین بروند. در همین راستا باید توجه داشت که
راهحلهای مشکلات آب از معیشت ذینفعان آب جدا نیستند. در کنار هم دیدن این دو مؤلفه شانس موفقیت سیاستها را با هزینه کمتر افزایش میدهد؛ بنابراین سیاستگذاری در سطوح تکنوکراسی باید با سیاستگذاری عملیاتی شفاف بر اساس مبانی علمی و ملاحظات میدانی همه کنشگران جایگزین شود.
برای حصول به نتیجه عملی باید در نظام باور، تغییراتی ایجاد شود و پذیرفت که باور قبلی درباره مسائل دارای اشکالات عمده بوده است. باید پذیرفت بحران آب، بحرانی فراگیر شده و علت اصلی آن نیز توسعه ناپایدار در ابعاد مختلف است که باید کنار راهحلهای کوتاهمدت به راهحلهای بلندمدت و ریشهای اندیشید.
در این راستا راهکارهای کوتاهمدت عمدتا مبتنی بر کاهش و ایجاد محدودیت بر مصارف موجود مخصوصا در بخش کشاورزی و صنعت است. همچنین سایر راهکارها شامل حذف مصارف کشاورزی آببر، تعریف الگوی کشت مناسب، توقف کاشت در برخی مناطق، حذف برداشتهای غیرمجاز و کاهش برداشتهای مجاز در کنار پرداخت خسارت به صاحبان حقابهها و اشتراک و فعالسازی مباحث بیمه کشاورزی ازیکطرف، همچنین چارهاندیشی مناسب برای حداقل سازی مصارف صنایع موجود در حوضه با تأکید بر استفاده از پساب (یا در درازمدت، انتقال صنایع به مناطق مناسبتر مانند سواحل دریا) است.
در درازمدت نیز باید گامهای عملی متناسب با مباحث حکمرانی مطلوب، آمایش سرزمین، مشارکت ذینفعان، فرهنگسازی و یادگیری اجتماعی، اقتصاد آب و حسابداری و غیره در جهت حل معضلات موجود و افزایش بهرهوری آب برداشت.
البته ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که در خصوص معضلات حوضه آبریز زایندهرود باید توجه داشت جاری شدن آب زایندهرود بهصورت دائمی همه مشکلات نیست بلکه مسئله اصلی مرتبط با اقتصاد و معیشت کشاورزان و برخی ذینفعان است که باید به شکل اساسی موردتوجه قرار گیرد. ازاینرو حل مشکلات کشاورزان خردهمالک و توجه به معیشت آنها در صدر اهداف برنامهریزی موفق منتج به حل این مشکلات و این بحران قرار میگیرد. ***
*این مطلب خلاصهای از گزارش «عبور از بحران، ایجاد پایداری و بهبود شرایط با کاهش مصارف آب و افزایش بهرهوری با تأکید بر حوضه آبریز زایندهرود» است که اخیرا در مرکز پژوهشهای مجلس منتشر شده است.