برکات خون «سرباز وطن»
تهران - ایرنا - ترور سپهبد شهید قاسم سلیمانی نشان داد که شعار مبارزه با تروریسم آمریکا، طبلی توخالی است؛ خون پاک سردار سلیمانی تاثیر خود را گذاشته و علاوه بر برکات داخلی، برکات پیرامونی هم داشته و ناقوس مرگ آمریکا در منطقه غرب آسیا را به صدا درآورده است.
بنابر شهادت شاهدان عینی و حتی گزارش رسانههای غربی و بین المللی، تشییع جنازه «سرباز وطن» شهید سپهبد سلیمانی، بزرگترین تشییع جنازه یک نظامی در جهان و پس از تشییع جنازه امام خمینی (ره) دومین تشییع جنازه بزرگ در جهان بوده است. سردار سلیمانی نه تنها در زمان حیات، بلکه در زمان شهادتش نیز برکات زیادی برای منافع و امنیت ملی، یکپارچگی سرزمینی و اتحاد و همبستگی ملت ایران داشته است. او در دوران جنگ تحمیلی و جنگ با گروههای تروریستی چون القاعده و داعش در افغانستان، عراق، سوریه و... نقش کلیدی داشته و حضور عظیم مردمی برای تشییع پیکر پاک او، تعظیم در مقابل رشادتهای او است. تنها یک شخصیت ملی میتواند میلیونها ایرانی را اینگونه گرد هم آورده و اختلاف دیدگاهها را در حاشیه قرار دهد. در حالی مردم کشورمان در مراسم تشییع پیکر سردار سلیمانی و همرزمانش حضور میلیونی داشتند که آبان ماه گذشته بخاطر نابسامانیهای مدیریتی و تروریسم اقتصادی آمریکا، اعتراضات مردمی را در بسیاری از شهرهای کشور، شاهد بودیم. اعتراضاتی که موجب امیدواری واهی دشمنان قسم خورده کشورمان برای ایجاد تفرقه میان مردم شده بود. شهادت سردار سلیمانی مرهمی برای این دردها شد و مانند معجزه ای، مردم را متحد ساخت. این واقعه را میتوان مصداق بارزی برای «پیروزی خون بر شمشیر» دانست.
هر چند رئیس جمهوری بیادب و گستاخ آمریکا طی رایزنی با وزیر خارجه بی ادبتر و گستاختر از خود، با اقدام ددمنشانه و بزدلانه خود به دنبال مرعوب سازی ایران بود، ولی از برکات خون شهید سلیمانی، نتیجه برعکسی را درو کرد. آمریکا شخصیتی را ترور کرد که خنثی کننده توطئههای آمریکا علیه جهان اسلام، به واسطه تروریسم و افراط گرایی بود. ترور چنین سرداری، به جهانیان نشان داد که شعار مبارزه با تروریسم آمریکا، طبلی توخالی است و آمریکا نه میخواهد و نه میتواند با زاده (مولود) خود مبارزه کند. پیامهای تهدید آمیز توئیتری بعدی ترامپ به خوبی نشان میدهد که او و دولتمردان آمریکایی به هیچ اصولی پایبند نبوده و حاضرند همچون پیشینیان خود بزرگترین جنایات علیه بشریت را مرتکب شوند. تنها صدایی که ترامپ میشنود، صدای تندروهای ضد ایرانی آمریکا برای تامین منافع رژیم صهیونیستی است و تهدید او به زدن 52 نقطه از ایران حتی نقاط فرهنگی، مهمترین تهدید آمریکا علیه ایران است. ایالات متحده آمریکا هیچ گاه به هیچ یک از پیمانهای بین المللی و قراردادهای منطقه ای و دوجانبه ای که با کشورها منعقد کرده، پایبند نبوده و تهدید برای حمله به نقاط فرهنگی نمونه اخیر آن است که ناقض کنوانسیونهای بین المللی بوده و جنایت جنگی به حساب می آید و حتی خود آمریکاییها هم بر این امر اذعان دارند. به طوری که نیکلاس برنز مقام ارشد اسبق وزارت امور خارجه آمریکا در این زمینه نوشت «این تهدید ترامپ، میتواند بر اساس قطعنامه 2347 شورای امنیت سازمان ملل متحد مصداق جنایت جنگی باشد، قطعنامه ای که دولت ترامپ در سال 2017 برای هشدار به القاعده و داعش در ارتباط با اقدامی مشابه، از آن حمایت کرد. تهدید وی غیراخلاقی است.»
به نظر تام نیکولاس، متخصص روابط بینالملل و استاد کالج جنگی نیروی دریایی آمریکا «رئیس جمهوری، تهدید به جنایت جنگی کرده است. حمله به 52 مکان بهطور کاملا سمبلیک جنایت جنگی است، حمله به اماکن فرهنگی بدون هیچ گونه ضرورت نظامی، جنایت جنگی است. حمله برای انتقام گیری، جنایت جنگی است. هدف قرار دادن غیرنظامیان، جنایت جنگی است.»
الکساندریا اوکازیو کورتز، نماینده حزب دموکرات، الیزابت وارن، کاندیدای انتخابات درون حزبی دموکراتها، ایلهان عمر، نماینده دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا، بن نورتون، روزنامه نگار و سردبیر وبسایت تحلیلی «گری زون» و... آمریکایی های دیگری هستند که بر جنایت جنگی بودن تهدید ترامپ تاکید داشته اند. البته از رئیس دولتی که خالق داعش و القاعده است، نمیتوان انتظاری بیشتر از این داشت، اگر داعش و القاعده بعنوان موالید آمریکا به هیچ زن و مرد، بچه و پیر و اماکن فرهنگی رحم نکردند، نباید از خالق آنها انتظاری غیر از این داشت.
رویکرد ترامپ نسبت به ایران در دو سال گذشته فاقد منطق یا هدف استراتژیک بوده است. ترامپ، پمپئو، مارک اسپر و سایر بازیکنان تیم سیاست خارجی ترامپ مانند شطرنج بازانی هستند که بدون هیچ برنامه ای بر حرکتی اصرار می ورزند که آثار آن را نمیدانند. آنها درک واقعی از سیاست بین المللی را از دست دادهاند و به این خاطر باید مراقب بود. ترامپ و مقامات پیرامون او بسان دیوانه هایی چاقو به دست هستند که تنها به سلاخی فکر میکنند.
در هر حال برای خوش باورترین افراد هم شکی بر جنایتکار بودن سردمداران آمریکا باقی نمانده است، ولی آنچه مهم است ایفای نقشی منطقی در مقابل این رژیم جنایتکار است. سردار سلیمانی تمام زندگی و جان خود را برای امنیت کشور و مردم فدا کرد و حرکت در مسیری که امنیت کشور را به خطر اندازد، برخلاف آرمانهای سردار سلیمانی است. همانطور که رهبر انقلاب فرموده اند، باید از آمریکا «انتقامی سخت» گرفت و مطابق با گفته مقامات مختلف لشکری و کشوری این انتقام نظامی بوده و در مکان و زمان مناسبی صورت گرفت. انتقام حق مسلم ایران بود و چنانچه ایران درصدد انتقام برنمیآمد، آمریکا جریتر می شد. بنابر پیام توئیتری دکتر ظریف «ایران اقداماتی متناسب برای دفاع از خود ذیل ماده 51 منشور ملل متحد را اتخاذ و به پایان رساند و پایگاهی که از آن حمله مسلحانه بزدلانه علیه شهروندان و مقامات ارشد ما انجام شده بود را هدف قرار داد. ما به دنبال تشدید تنش یا جنگ نیستیم، ولی در برابر هرگونه تجاوزی از خود دفاع خواهیم کرد.»
در عین حال که ایران باید در مقابل هر گونه تجاوز و تهاجم احتمالی آمریکای جنایتکار هوشیار بوده و به مقابله برخیزد، مطابق با آموزههای دینی، انتقام باید متوازن باشد و شایسته است که از این پس از تهدیدهای نامتوازن و تحریک کننده خودداری نمود. تهدیدها و انتقام نامتوازن میتواند امنیت و یکپارچگی کشور را با خطر مواجه کند که این اتفاق برخلاف آرمانهای سردار سلیمانی می باشد. از سوی دیگر باید مراقب سناریوها و توطئه های دشمنانی چون رژیم صهیونیستی بود که با سوء استفاده از تهدیدات ایران، دست به اقداماتی نزنند که به پای ایران نوشته شود.
بنابر اعلام وزیر خارجه کشورمان «مسیری که آمریکا برای خود و منطقه در پیش گرفته است مسیر ناامنی، جنگ و خونریزی است، اما ایران به عنوان صدای واحدی که از قلب تک تک فرزندان این مرز و بوم کهن و پرغرور برمیخیزد ندای صلح و آرامش برای منطقه است.» بنابراین ایران نباید مسیری را برگزیند که خواسته آمریکا است. خون پاک سردار سلیمانی تاثیر خود را گذاشته و علاوه بر برکات داخلی، برکات پیرامونی هم داشته و حداقل ناقوس مرگ آمریکا در منطقه ی غرب آسیا به صدا در آمده و نیروهای آمریکایی باید از منطقه اخراج شوند. مصوبه پالمان عراق برای خروج نیروهای اشغالگر آمریکایی، آغازی برای اخراج مفتضحانه آمریکا از این منطقه است. به قول دکتر ظریف «اخراج ایالات متحده آمریکا از منطقه غرب آسیا، سرنوشت محتوم استفاده افسارگسیخته واشنگتن از ابزارهای جنگ، تحریم و ترور است.» به قول دکتر ظریف «تهران همچنان لنگر صلح و امنیت و محور توسعه منطقه ای خواهد ماند.» شایسته است سردمداران برخی از کشورهای منطقه که نقش اصلی را برای حضور نیروهای بیگانه و گسترش ناامنی و بیثباتی در منطقه داشته اند، پیام صلح و دوستی ایران را شنیده و بیش از این دامن خود را به جنایات آمریکا آغشته نکنند. آنها باید دریابند که اگر جنگی در منطقه رخ دهد، خسارات و آثار مخرب آن تنها متوجه ایران نخواهد بود.
*س_برچسبها_س* *س_پرونده خبری_س*