دوشنبه 14 مهر 1404

تناقض‌گویی‌های ترامپ در سالگرد نیروی دریایی آمریکا

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
تناقض‌گویی‌های ترامپ در سالگرد نیروی دریایی آمریکا

ترامپ در مراسم سالگرد نیروی دریایی آمریکا با ادعاهای نظامی ظاهر شد، اما تحلیل‌ها آن را تلاشی نمادین برای پنهان‌کردن چالش‌های واقعی واشنگتن می‌دانند.

ترامپ در مراسم سالگرد نیروی دریایی آمریکا با ادعاهای نظامی ظاهر شد، اما تحلیل‌ها آن را تلاشی نمادین برای پنهان‌کردن چالش‌های واقعی واشنگتن می‌دانند.

به گزارش خبرگزاری مهر، در چهاردهم مهر 1404 برابر با ششم اکتبر 2025، مراسم دویست‌وپنجاهمین سالگرد تأسیس نیروی دریایی ایالات متحده بر روی عرشه ناو هواپیمابر «جرج بوش» برگزار شد. دونالد ترامپ در این مراسم با نمایش نمادین قدرت دریایی آمریکا، مجموعه‌ای از ادعاها درباره برتری مطلق نظامی و پیروزی در تمامی جنگ‌های تاریخ این کشور مطرح کرد. او و همسرش ملانیا شاهد پرواز یک جنگنده اف -18 از عرشه ناو بودند، هرچند جنگنده‌های نسل ششم که ترامپ وعده داده بود، در مراسم حضور نداشتند. ترامپ خطاب به نیروهای دریایی گفت آمریکا هرگز آنان را به نبرد نخواهد فرستاد، مگر در شرایط ضرورت، و افزود که با ظاهر شدن ناو هواپیمابر یا ناوشکن آمریکایی در افق، دشمنان تنها دو انتخاب دارند: یا آمریکا را در آرامش رها کنند یا در آتش و خشم بی‌سابقه نابود شوند. این سخنان در حالی بیان شد که ناو هواپیمابر «هری ترومن» به دستور خود ترامپ دریای سرخ را ترک کرده بود؛ اقدامی که پس از مأموریت هشت‌ماهه و در پی ناکامی در دستیابی به اهداف حملات علیه یمن و برای جلوگیری از تلفات ناشی از قایق‌های یمنی صورت گرفت.

ترامپ همچنین مدعی شد که آمریکا در حوزه زیردریایی‌ها بیست‌وپنج سال جلوتر از هر کشور دیگری است و هیچ‌کس توان رقابت با آن را ندارد. اما پژوهش‌های مستقل، از جمله مطالعات مقایسه‌ای درباره چشم‌انداز نیروی دریایی آمریکا و چین در سال 2030، نشان می‌دهد که واشنگتن در برخی حوزه‌ها از رقیب آسیایی خود عقب افتاده است. او در ادامه به حملات هوایی علیه ایران اشاره کرد و گفت خلبانان بمب‌افکن‌های بی -2 به او گفته‌اند که بیش از دو دهه برای حمله به سایت‌های هسته‌ای ایران تمرین کرده‌اند و در دوران ریاست‌جمهوری او توانسته‌اند این مأموریت را انجام دهند. ترامپ همچنین مدعی شد که با شلیک سی موشک کروز تاماهاوک، برنامه هسته‌ای ایران نابود شده است. این ادعاها بلافاصله با واکنش‌های داخلی روبه‌رو شد؛ سناتورهای آمریکایی، مشاور امنیت ملی کاخ سفید و حتی فرماندهی مرکزی نیروهای آمریکا (سنتکام) اذعان کردند که حملات هوایی به نابودی برنامه هسته‌ای ایران منجر نشده و نتیجه‌بخش نبوده است.

ترامپ در سخنان خود به جنگ ویتنام نیز اشاره کرد و گفت مشکل آن جنگ این بود که آمریکا مبارزه برای پیروزی را متوقف کرد و در حالی که می‌توانست به‌راحتی پیروز شود، شکست خورد. این ادعا در تضاد با اسناد فوق‌سری منتشرشده پس از جنگ است که نشان‌دهنده پذیرش قطعی شکست توسط ایالات متحده است. او همچنین درباره افغانستان گفت پیروزی در آنجا آسان بود، اما آمریکا بیش از حد سیاسی عمل کرد. کارشناسان روابط بین‌الملل این سخنان را رد کرده و تأکید دارند که دولت‌های دست‌نشانده خارجی در افغانستان به دلیل تضاد ارزشی با جامعه سنتی و برچسب «خائن و مزدور» هیچ‌گاه شانس موفقیت نداشته‌اند و همین امر به بسیج اجتماعی علیه آنان انجامیده است.

ترامپ در ادامه مدعی شد که آمریکا چیزی از شکست نمی‌داند و تنها افتخار بر افتخار افزوده است. اما تحلیلگران اجتماعی مانند گورنکی یادآور می‌شوند که نفرت جهانی از هویت آمریکایی در سفرهای خارجی، به‌ویژه پس از تغییر گفتمان سیاسی آمریکا، به تجربه‌ای ملموس برای شهروندان این کشور تبدیل شده است. او همچنین پیروزی در جنگ‌های جهانی اول و دوم و همه نبردهای میان آن‌ها را به آمریکا نسبت داد، در حالی که مستندات تاریخی از جنگ‌های ارتش آمریکا با بومیان و کشتار گسترده آنان، و نیز بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، تصویری تاریک و پرسش‌برانگیز از این «پیروزی‌ها» ارائه می‌دهد.

ترامپ در پایان گفت آمریکا در حال پایان دادن به بسیاری از جنگ‌هاست. اما واقعیت میدانی چیز دیگری است: حملات هوایی اسرائیل در غزه ادامه دارد، تهاجم‌های مکرر به سوریه جریان دارد، جنگ اوکراین همچنان شعله‌ور است، تنش‌های چین و آمریکا در کمین است و جنگ‌های تعرفه‌ای ترامپ از کانادا تا هند و کره را دربر گرفته است. این تناقض میان گفتار پیروزی و واقعیت میدان، چالش اصلی حکمرانی و سیاست خارجی ایالات متحده را آشکار می‌کند؛ چالشی که با نمایش‌های نمادین بر عرشه ناوها حل نخواهد شد.

ترامپ در بخش «چالش‌های فعلی» خود، با بازخوانی تهدیدهای امنیتی و سیاسی، مجموعه‌ای از ادعاها و حواشی را طرح کرد که هر یک با واکنش‌ها و پیامدهای متفاوتی همراه بوده‌اند. او گفت شخصاً اسامه بن‌لادن را دیده و «خوشش نیامده» و معتقد است باید پیش از وقوع حمله با او برخورد می‌شد؛ یک سال بعد، بن‌لادن «مرکز تجارت جهانی» را منفجر کرد. این اشاره برای تأکید بر این گزاره بود که «چالش‌های شبه‌بن‌لادن» همچنان باقی است و تهدیدهای نامتقارن می‌توانند از دل غفلت یا تأخیر در اقدام سربرآورند. سپس ادعا کرد در سال 2016 رئیس‌جمهور بوده و «انتخابات را دستکاری کردند» و نتیجه «علیه ما شد»؛ برداشتی که از منظر او، به چالش‌های دموکراسی آمریکایی و امکان تقلب یا خطا در سازوکارهای انتخاباتی گره می‌خورد. در ادامه، با لحنی کنایه‌آمیز از بایدن گفت: «حتی در پایین آمدن از پله‌ها موفق نبود» و افزود که خود نیز باید مراقب باشد؛ در رسانه‌ها «شایعه بیماری‌های ترامپ» باقی است و به‌صورت دوره‌ای بازیابی می‌شود. او دموکرات‌ها را مقصر اخراج کارمندان دولت دانست و از استمرار دعوا با برنامه‌های خود سخن گفت، تا جایی که منتقدان از «تعطیل شدن دولت» در چارچوب اختلافات حزبی و بن‌بست‌های بودجه‌ای و اداری نوشتند.

در توصیف رابطه‌اش با نهاد نظامی، گزارش واشنگتن‌پست را یادآور شدند که ترامپ در جلسه‌ای به ژنرال‌های آمریکایی توهین کرده و آنان را «مشتی احمق و بچه» خوانده است. حاضران در آن جلسه شامل جوزف دانفورد (رئیس وقت ستاد مشترک)، جیمز متیس (وزیر دفاع وقت)، پاتریک شاناهان (معاون متیس)، مایک پنس (معاون رئیس‌جمهور)، استیون منوشین (وزیر خزانه‌داری)، استیو بنن (استراتژیست کاخ سفید)، رکس تیلرسون و سران شاخه‌های ارتش بودند. منتقدان این رفتار را «بی‌نزاکتی» در مجامع عمومی و بی‌اعتنایی به پروتکل‌های بین‌المللی و نظامی دانسته‌اند و آن را نشانه‌ای از «خودشیفتگی» و «منش فالیک» توصیف می‌کنند. در جبهه داخلی، ساکنان «پورتلند» (پرجمعیت‌ترین شهر اورگن) تهدید ترامپ برای اعزام نیرو را مسخره کردند و فرماندار «کالیفرنیا» اعلام کرد در واکنش به اعزام «گارد ملی» این ایالت به اورگن، از ترامپ شکایت خواهد کرد؛ اعزام نیرو به ایالت‌ها از نگاه منتقدان به افزایش تنش داخلی انجامیده است. در امتداد همین خط، سیاست‌های داخلی ترامپ از مقابله با مهاجران تا برخورد با دانشگاه‌های مخالف کشتار غزه موجب کاهش محبوبیت داخلی او ارزیابی شده و حتی در مصاحبه‌ای با شبکه «سی‌ان‌بی‌سی»، در پاسخ به این پرسش که آیا «دوباره نامزد خواهد شد»، گفت: «خیر، احتمالاً نامزد نخواهم شد.»

در حوزه سیاست خارجی، «آنکارا» اعلام کرده قصد بازگرداندن سامانه‌های «اس -400» به روسیه را ندارد؛ منتقدان این موضع را نشانه‌ای از بی‌اعتمادی نسبت به دسترسی به سلاح پیشرفته دفاعی از آمریکا و نیز نمودی از شکاف درون «ناتو» تحت سایه رویکرد جانبدارانه ترامپ نسبت به «اسرائیل» می‌دانند شکافی که برخی کشورها را به سمت خرید تسلیحات از چین و روسیه سوق داده است. در پرونده فلسطین، «حماس» گفت جمع‌آوری اجساد اسرائیلی‌ها آغاز شده و «ضمانت عقب‌نشینی دائمی اسرائیل» را از طریق «قطر» گرفته‌اند؛ منتقدان معتقدند حمایت ترامپ از «نتانیاهو» فضای رسانه‌های جهانی و افکار عمومی را علیه نقش آمریکا در دیپلماسی جهانی تنظیم کرده و اعتبار میانجی‌گری واشنگتن را کاهش داده است. در اروپا، با وجود حمایت‌های چندساله آمریکا و اروپا، جنگ در «اوکراین» توسعه یافته و طبق «اطلاعات محرمانه آمریکا»، «کوبا» ممکن است تا پنج‌هزار نیروی رزمی به ارتش «روسیه» اعزام کند؛ با وجود ادعای ترامپ مبنی بر «دوستی با پوتین»، مسئله اوکراین «بدتر از قبل» به نفع روسیه و علیه «اتحادیه اروپا» و «زلنسکی» پیش می‌رود.

در «سوریه»، گزارش شده که حملات موشکی شب گذشته نیروهای «قسد» (نیروهای سوریه دموکراتیک) به مقرهای نیروهای سوری در محورهای «دیرحافر» انجام شده است. منتقدان می‌گویند ادعای ترامپ مبنی بر «حل مسئله سوریه» با واقعیت میدانی ناسازگار است، چرا که دولت سوریه متزلزل مانده و کشور از یک سو هدف تهاجم نیروهای کرد، از سوی دیگر هدف حملات اسرائیل، و در همان حال درگیر شکاف‌های فرقه‌ای از جمله در میان «دروزی‌ها» است. مجموعه این مصادیق از تنش‌های داخلی در ایالت‌ها تا شکاف‌های ائتلافی در ناتو، از بحران مشروعیت دیپلماسی آمریکا در خاورمیانه تا فرسایش بازدارندگی در جنگ اوکراین تصویری پیوسته از چالش‌های فعلی ترامپ ارائه می‌دهد؛ تصویری که نشان می‌دهد ادعاهای نمایش قدرت و وعده‌های پایان‌بخشی به جنگ‌ها، در برخورد با پیچیدگی‌های اجتماعی، امنیتی و ژئوپولیتیکی، با موانع جدی روبه‌روست و بازنگری راهبردی، ترمیم اعتماد عمومی و ترسیم سیاست خارجی واقع‌گرا را به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر بدل کرده است.

جمع‌بندی تحلیلی

همانطور که گفته شده سخنرانی دونالد ترامپ در این مراسم از همان ابتدا با طراحی تصویری و شعارهای پرطمطراق نظامی آغاز شد؛ اما با اندک راستی‌آزمایی، بسیاری از ادعاهای مطرح‌شده بی‌پایه و تناقض‌آمیز جلوه کرد. دکوپاژ نمایشی مراسم از رقص قدرت تا شعارهای حماسی بیش از آنکه بازتاب واقعیت‌های میدانی باشد، تلاشی برای بازسازی تصویر اقتدار آمریکا بود. با این حال، بررسی محتوای سخنان ترامپ نشان داد که عناوین کلیدی او به‌راحتی قابل نقض‌اند و وضعیت کنونی حکمرانی‌اش نیز با چالش‌های جدی داخلی و خارجی روبه‌روست. این مجموعه تناقض‌ها نشانه‌ای از کاهش هم‌زمان قدرت سخت و نرم ایالات متحده و تلاش جریان‌های جمهوری‌خواه و لابی‌های صهیونیستی برای پوشاندن واقعیت‌های جهانی است.

سیاست‌های رسانه‌ای پیشنهادی

  • افشای غلوهای مداوم: برجسته‌سازی ادعاهای اغراق‌آمیز ترامپ که به‌عنوان ابزار بازنمایی قدرت آمریکا در ذهن مخاطبان به‌کار گرفته می‌شود.
  • هجو ادعاهای شخصی: به طنز کشیدن گزاره‌هایی مانند «هشت جنگ را به صلح تبدیل کرده‌ام» یا «به نتانیاهو گفتم جنگ با ایران را متوقف کند» تا بی‌پایگی آن‌ها آشکار شود.
  • نمایان‌سازی شکاف‌های داخلی: بازتاب چالش‌های عصر ترامپیسم در آمریکا؛ از لشکرکشی به ایالت‌ها برای مقابله با معترضان، تا نژادپرستی در برابر مهاجران قانونی، مخالفت با طرح بهداشت عمومی اوباما (اوباماکر) و افزایش شکاف طبقاتی ناشی از سیاست‌های تبعیض‌آمیز.
  • مستندسازی حکمرانی پسانوین: ارائه شواهد از خسارت‌های جنگ تعرفه‌ای بر اقتصاد جهانی، خروج از سازمان‌های بین‌المللی، آسیب به محیط زیست و حقوق بشر، و تشدید مسابقه تسلیحاتی.
  • ضرورت همگرایی اسلامی: تأکید بر وحدت کشورهای اسلامی در برابر تهدید لابی‌های صهیونیستی و سلطه نظام سرمایه‌سالار غرب بر روند رشد جوامع مسلمان.
  • ایجاد گفتمان انتقادی: شکل‌دهی به روایت رسانه‌ای در برابر «تمدن‌سازی پسانوین» که به نابودی تمدن‌های صلح‌طلب و تضعیف نهادهای مدنی آزاداندیش منجر می‌شود.

نتیجه‌گیری

این سخنرانی بیش از آنکه بازتاب قدرت واقعی آمریکا باشد، تلاشی برای بازنمایی اقتدار در سطح نمادین بود. اما تناقض‌ها، چالش‌های داخلی و خارجی و واکنش‌های انتقادی، این تصویر را به‌سرعت فرسوده می‌سازند. در چنین شرایطی، رسانه‌ها با افشای غلوها، هجو ادعاها و مستندسازی پیامدهای سیاست‌های ترامپیستی می‌توانند نقش کلیدی در بازنمایی واقعیت و تقویت گفتمان انتقادی ایفا کنند. این مسیر، نه‌تنها برای افکار عمومی جهانی، بلکه برای جوامع اسلامی و کشورهای مستقل، ضرورتی راهبردی در برابر سلطه‌جویی و تحریف واقعیت به شمار می‌آید.