دوشنبه 5 آذر 1403

جادوگر «عصر جدید» چگونه ذهن‌ها را می‌خواند؟/ کار من ربطی به ماوراء ندارد

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
جادوگر «عصر جدید» چگونه ذهن‌ها را می‌خواند؟/ کار من ربطی به ماوراء ندارد

تهران - ایرنا - شرکت کننده و مربی شعبده‌بازی «عصر جدید» با بیان اینکه کار من ربطی به ماوراء ندارد، گفت: هیجانی که به مردم منتقل می کرد برایم جذاب بود. الان هم بعد از این همه سال کار کردن، وقتی مردم با دیدن کارهایم هیجان زده می شوند، خیلی برایم جذاب است.

به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون ایرنا، فصل سوم 3 برنامه عصر جدید» این شب ها در حال پخش از شبکه سوم سیماست، با وجود اینکه اغلب مردم در سفرهای نوروزی به سر می برند و چهار سریال نیز هر شب از شبکه های مختلف پخش می شود، این برنامه هک مخاطبان همیشگی و ثابت خود را دارد.

یکی از بخش های جذابی که این برنامه دارد، متعلق به مهمانانی است که کارهای عجیب و غریب کرده و ظاهرا جادوگری می کنند، مثلا ذهن افراد را می خوانند و یا پیش بینی هایی می کنند که درست از آب در می آید.

اولین کسی هم که باب این موضوعات را در عصر جدید باز کرد، سعید فتحی روشن بود. او اسفند 97 جزو اولین شرکت کنندگان بود که با یک شعبده بازی ذهن خوانی توانست به فینال این مسابقه راه پیدا کند و البته مسیری شد که حالا در بیشتر برنامه ها به عنوان شعبده باز نیز حضور دارد.

فتحی روشن که در فینال به مرحله نهایی راه یافت، در فصل دو و سه نیز به عنوان مربی در کنار شرکت کننده های این مسابقه استعدادیابی حضور دارد و در همان زمینه ذهن خوانی که خود فعالیت می کرد، شرکت کننده ها را هدایت می کند.

با او درباره ورود به عرصه شعبده، تکنیک های کاری اش، علاقه به این حیطه و چگونگی حضورش در برنامه عصر جدید گفت و گو کردیم.

آقای فتحی روشن اغلب مردم شما را با عصر جدید شناختند. قبل از آن چه فعالیتی داشتید؟

من از 12 سالگی شعبده بازی می کردم حتی زمانیکه 14 سالم بود به ویژه برنامه با مدرسه با اجرای مسعود روشن پژوه رفتم. منتهی شروع کارم ظاهر کردن گل و کبوتر و خرگوش بود. قبل از اینکه به عصر جدید هم بیایم در زمینه مارکتینگ و بازاریابی مشغول بودم.

یعنی الان شعبده بازی پیشرفت کرده و از دوره ظاهر کردن خرگوش، گل و کبوتر عبور کرده است؟

واقعیت این است که کمی حاشیه و اطرافش را در خارج از ایران تغییر دادند یعنی همان تکنیک را برای ظاهر کردن خرگوش استفاده می کنند اما به جای اینکه روی صحنه با لباس زرد و آبی جعبه ای را نشان دهند و خرگوشی را از توی جعبه دربیاورند، در خانه می نشینند و داستانی برای این درست می کنند.

چطور شد که به برنامه آقای روشن پژوه رفتید؟

پدرم حسین فتحی روشن، علاوه بر مهندسی پرواز که شغل اصلی شان بود، فعالیت هنری هم انجام می دادند و دوستی به نام آقای شریعت پناه داشتند که الان در قید حیات نیستند. من نیز گهگاهی همراه با پدر به پشت صحنه برخی کارها می رفتم و دوستان هم می دانستند من کار شعبده انجام می دهم و همین شد که من را به دیگران معرفی کردند.

پدرمجدای از مهندسی مکانیک که خوانده بود، در زمینه هنر هم تحصیل کرد و مدرک کارگردانی و نویسندگی گرفت و در مجموعه های تلویزیونی مثل ساعت خوش می نوشت و الان هم در تئاتر فعالیت دارد.

از چه سنی متوجه شدید به کار شعبده علاقه مندید؟

10سالم بود که در جایی درباره این علاقه ام صحبت کردم. اولین جایی که شعبده بازی دیدم در شهربازی ها و سیرک ها بود و با دیدنش به این حرفه علاقه مند شدم.

چرا احساس کردید شعبده بازی برایتان جذابیت دارد؟

هیجانی که به مردم منتقل می کرد برایم جذاب بود. الان هم بعد از این همه سال کار کردن، وقتی مردم با دیدن کارهایم هیجان زده می شوند، خیلی برایم جذاب است. کلا کم حرف هستم و تنها موضوعی که باعث می شود حرف بزنم همین شعبده بازی است.

از همان 10 سالگی در این حیطه آموزش دیدید؟

آقای علی گل یاس از دوستان پدرم، یکی از شعبده بازهای قدیمی بود که در سیرک و لاله زار کار می کرد و من هم در ابتدا کارم را با او آغاز کردم. او من را همراه خودش سر کار می برد و می گفت پشت وسایلم بایست و هر چه می خواهم به من بده. بعد کم کم وسایلش را در اختیارم قرار داد و گفت برو در مدرسه و به مناسبت دهه فجر یا اعیاد و مناسبت های مختلف اجرا کن.

متاسفانه آن زمان در ایران آموزشگاهی نبود که شعبده بازی را آموزش دهند و بیشتر وسیله های مرتبط را می فروختند و برای مثال جعبه ای داشتند و می گفتند این جعبه ای است که خرگوش ظاهر می کند و اگر این دکمه اش را بزنید خرگوش ظاهر می شود. اما اینکه چه کار کنید و چطور حرف بزنید را نمی گفتند. من هم مدتی با شعبده بازهای خارج از ایران در ارتباط بودم و دوره های لازم را زیر نظرشان گذراندم. بعد از آن دوره ها، شروع به مطالعه و خواندن روانشناسی و زبان بدن کردم. در کنار اینها مدتی تئاتر کار کردم برای اینکه تجربه کار روی صحنه را داشته باشم.

در چه کارهایی حضور داشتید؟

کارهای بسیاری بازی کردم و با جواد عزتی و خیلی از بازیگرهای خوب دیگر هم دوره بودم.

فکر می کنید تئاتر، مکمل شعبده بازی است؟

نه می تواند مکمل هم نباشد، اما تئاتر باعث می شود که صحنه را بشناسید و خوب صحبت کنید. آن زمان متوجه شده بودم که شعبده بازی هم مثل ورزش رشته های مختلفی دارد. برای مثال گل و خرگوشی که ظاهر می کردم نامش شعبده های صحنه ای است. شعبده حضوری، ذهنی و... که من شعبده ذهنی را انتخاب کردم و در این نوع از شعبده بازی، صحبت کردن، بازی دست، حرکات بدن و... خیلی مهم است.

و در ادامه برای رسیدن به شعبده بازی حرفه ای چه کردید؟

سوم راهنمایی بودم که به هنرستان صداوسیما رفتم، تئاتر کار می‌کردم اما تمرکزم را روی شعبده بازی ذهنی گذاشتم.

از چه زمانی کارتان را به صورت خیلی جدی شروع کردید؟

همیشه برایم جدی بود، اما اولین اتفاق بزرگ جدی در کارم با حضور ایلیا منفرد از خواننده های خوبمان اتفاق افتاد. او یکی از دوستان من است و با هم کار می کنیم، یک روز که داشتم کاری برایش انجام می دادم، پدر و مادرش را صدا کرد و گفت بیایید ببینید سعید چه کار می کند و واکنش پدر و مادرش این بود که سعید خدا لعنتت کند! چه کار کردی با ما.

ذهنشان را خواندید؟

بله. همانجا ایلیا تصمیم گرفت کاری برای شبکه خانگی با نام این مرد جادویی نیست، تولید کند. وقتی کار درگیر اخذ مجوز بود یک روز به وزارت ارشاد رفتم و آقایی که آنجا بود از دیدن من تعجب کرد و توقع داشت فردی با ظاهر عجیب و غریب ببیند. گفت مجوز این کار را می دهیم به شرطی که درباره کاری که انجام می دهید توضیح دهید و بگویید که کار شما ربطی به عناصر ماورایی ندارد.

واقعا ربطی ندارد؟

نه، مدل کاری که من انجام می دهم ربطی به ماورا ندارد. اگر کسی با ماورایی ها در ارتباط باشد نمی رود روی صحنه عصر جدید. شاید اگر من هم ظاهر و صدایم فرق داشت نمی توانستم منتالیست خیلی موفقی شوم، بخشی از این ذاتی و بخشی اکتسابی است.

چطور شد که به عصر جدید رسیدید؟

یکی از دوستانم که تیزر عصر جدید را دیده بود به من گفت برو در این برنامه اما گفتم بعید می دانم نتیجه خوبی داشته باشد.

نمی دانستم گروه عصر جدید برای آقای علیخانی است و زمانی که پیگیر شدم و متوجه شدم که این برنامه آقای علیخانی است رفتم و درخواست دادم.

همان ابتدا حمایت شدید؟

بله خیلی زیاد. در کل این گروه طوری هستند که از همه شرکت کننده و استعدادها به خوبی حمایت می کنند. عصر جدید جایی بود که کار من در آن دیده شد.

وقتی اولین اجرای شما در برنامه پخش شد واکنش ها چطور بود؟

یادم هست در اولین قسمت عصر جدید اجرای من پخش شد و بعد از پخش، تماس های زیادی گرفتند و در فضای مجازی هم واکنش های زیادی دیدم.

هدف شما برای رفتن به عصر جدید دیده شدن بود؟ یا اینکه می خواستید این حرفه را به مردم بشناسانید؟

هر دو بود و اینکه واقعا دلم می خواست هم خودم و هم کارم دیده شود و هم اینکه مردم متوجه شوند چه کارهایی می شود در ایران انجام داد. مرز بین خرافات و هنر هم برایم خیلی مهم است. چون اگر یادتان باشد در زمان های قدیم شعبده به عنوان یک سرگرمی در مجالس عروسی بود. البته اینکه من به سمت ذهن خوانی آمدم خوبی اش این بود که اولین بار بود و رفته رفته مقیاسی شدم برای سایر شعبده بازهایی که با این شکل کار می کنند. بدی اش هم این بود که مردم خیلی با این قضیه آشنا نبودند.

واکنش ها به کدام سمت رفت؟

خیلی خوب بود. پزشک، دبیر، راننده تاکسی، مردم عادی، همه و همه برخورد خوبی در خیابان با من داشتند.

بیشترین جمله ای که از این بازخوردها شنیدید چه بود؟

اغلب تعریف می کردند.

مردم کدام یک از اجراهای شما را بیشتر دوست داشتند؟

اجرای حوله و تصادف را خیلی دوست داشتند اما خودم تصادف را بیشتر دوست داشتم.

شما در فصل سه عصر جدید هم مثل فصل قبل، مربی هستید؟

بله، گروه عصر جدید ما را رها نمی کند و خیلی حمایت مان می کند.

امسال در عصر جدید چه برنامه جدیدی داشتید؟

در فصل سه علاوه مربی شعبده، مربی بخش علمی هم هستم و همراه با آقای بهرام عظیمی، این بخش را هدایت می‌کنیم.

کدام گروه ها در فصل جدید تحت هدایت شما هستند؟

گروه پیشگامان و چهار شعبده‌باز.

تا به حال و با پخش سه فصل، عصر جدید به هدفی که می خواسته، رسیده؟

روز فینال گفتم که امیدوارم عصر جدید آنقدر ادامه داشته باشد که فردی مثل من در 39 سالگی تازه استعدادش کشف نشود.

در این مدت، چقدر به دانش شما اضافه شد؟ و چقدر کمک تان کرد تا پیشرفت کنید؟

حضور در عصر جدید بار مسئولیتم را بیشتر کرده است و قطعا باعث پیشرفت همه استعدادها می شود و مربی های خوبی می آورند که مسیر درست را به شما می گویند. نبودن عصر جدید مثل صدای هود یا کولر در خانه است که وقتی روشن است خیلی متوجه اش نمی شوید و به محض خاموش شدن متوجه می شوید که روشن بوده است. قبل از این برنامه متوجه نبودنش نبودیم و وقتی آمد تازه دیدیم چقدر جایش خالی بوده و از روستاها و شهرهای بزرگ چه استعدادهایی بیرون می آید.

همکاری شما بااین برنامه تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟

در کل عرقی به این برنامه دارم چون خاستگاهم بوده و در اینجا دیده شدم و تا جایی که دوستان بخواهند من در خدمت شان هستم.

در حال حاضر شغل تان همان مارکتینگ است؟

در کل تلاشم این است که شغل دیگری در کنار ذهن خوانی داشته باشم که مجبور نباشم سر هر کاری بروم.

شما بعد از فصل اول عصر جدید، برنامه بازیمون را برای شبکه سه ساختید. تجربه برنامه سازی چگونه بود؟

تصور این بود که این برنامه را من کارگردانی کردم اما واقعیت این بود که در اتاق فکر و ایده گروه بودم و کل ایده از اجرای فینال من برداشته شده بود. بازیمونی که در ذهن من بود و هست با این بازیمونی که پخش شد تفاوت دارد.

مخاطب از این برنامه استقبال کرد؟

مخاطب تاحدی استقبال کرد اما کار جدیدی بود و نیاز به معرفی بیشتر داشت.

این روزها غیر از عصر جدید مشغول کار جدیدی هستید؟

درسالی که گذشت با یک حکم از طرف معاونت علمی و فناوری نهاد ریاست جمهوری، پیام آور مغز و شناخت شدم و فعالیت زیادی در راستای ترویج علم به ویژه آگاهی از مغز انجام دادم. اتفاق بد این بود که با توجه به اینکه در طراحی معما هم فعالیت داشتم و تجربه و اطلاعاتم در مورد «اتاق فرار» زیاد بود، از طرف جشنواره رازگشا که جشنواره ملی و رسمی اتاق فرار هست و با حمایت سازمان تبلیغات اسلامی، کانون پرورش فکری و بنیاد بازی ها و... برگزار می شود، به عنوان داور انتخاب شدم. اما کار جدید، طرح یک برنامه جدید را آماده کردم، مشغول مذاکره و پیشبردش هستم، اجازه بدهید زمانیکه قطعی شد توضیحات بیشتری درباره آن بدهم.

برنامه ای در سبک و سیاق عصر جدید چقدر جا برای پیشرفت دارد؟

بستگی به خود شرکت‌کننده داره، عصرجدید جایی هست برای دیده شدن، باید ببینیم خود شرکت‌کننده چقدر توانایی داره و چقدر می‌خواد پیشرفت کنه.

استعدادهایی که در زمینه ذهن خوانی به عصر جدید آمدند را چطور ارزیابی کردید؟

خوب بودند اما متاسفانه به مراحل بالاتر صعود نکردند.

برچسب‌ها

جادوگر «عصر جدید» چگونه ذهن‌ها را می‌خواند؟/ کار من ربطی به ماوراء ندارد 2