شنبه 3 آذر 1403

حسین شریعتمداری: موسوی فراماسون است / زیان‌های بلاتکلیفی برجام / پیچ آخر برجام و معیشت مردم

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع

حمایت روسیه از نقشه راه اروپا برای نجات برجام، حمله دن کیشوت‌های سلطنت‌طلب به سایه، امکان استفاده 60 هزار زندانی از مجازات‌های جایگزین حبس، سلمان رشدی درحوالی مرگ؟، پول دیجیتالی به جای پول کاغذی، هشدار جدی ایران به طالبان، کارنامه یک ساله طالبان در تقویم افغانستان و فشار‌های درسی و خودکشی کودکان و نوجوانان از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز شنبه 22 مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که ورود رمزارز‌ها به تجارت رسمی، حمله به سلمان رشدی در نیویورک، در انتظار برخاستن دود سفید از برجام و آدرس غلط در خسارت سیل در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده اند.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:

حسین شریعتمداری: موسوی فراماسون است

حسین شریعتمداری در بخشی از سرمقاله امروز روزنامه کیهان با عنوان او یک «فراماسون» است! نوشت: شاید در نگاه اول باور نکنید که اقدام اخیر مهندس موسوی در حمایت آشکار از اسرائیل و داعش نه تعجب‌آور بود و نه غیر‌منتظره! ولی اسناد و شواهدی که در ادامه خواهد آمد به وضوح نشان می‌دهد، حرکت اخیر مهندس موسوی ماموریتی بوده است که به عنوان یک عضو تشکیلات مخوف فراماسونری بر عهده داشته است! تعجب نکنید! پای شعار و گزافه‌گویی در میان نیست. ابتدا به شواهد و نمونه‌هایی که در چند بند جداگانه ارائه می‌شود نگاهی بیندازید! و قضاوت را به بعد از مطالعه موارد یاد شده موکول کنید. بخوانید! 2- اوایل دهه 80، یعنی چند سال قبل از فتنه 88 و پیش از آن که چهره واقعی موسوی به عنوان یکی از سران فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88 افشا شود و در حالی که به عنوان چهره‌ای مقبول در میان مردم و جریانات سیاسی شناخته می‌شد، دو تن از کارشناسان بر‌جسته امنیتی که به چیره‌دستی و توانمندی شهره بودند و آن روز‌ها یکی از پرونده‌های جاسوسی موساد را در دست بررسی داشتند، در حلقه بسیار محدودی اعلام کردند که مهندس موسوی «ماسون» است! و در مقابل تعجب توأم با ناباوری یکی از حاضران، گفتند؛ «احتمالاً در آینده‌ای نزدیک او را در پروژه‌ای علیه نظام به کار خواهند گرفت»!... 3- اواخر بهمن‌ماه سال 1387 آقای خاتمی به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال 88 ثبت‌نام کرد و تمامی گروه‌ها و احزاب اصلاح‌طلب با صدور بیانیه‌ها و انجام سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها و نوشتن ده‌ها مقاله و یادداشت از نامزدی ایشان حمایت کردند. همان روز‌ها طی یادداشتی در کیهان اعلام کردیم که آقای خاتمی نامزد واقعی جبهه اصلاحات نیست! آن یادداشت با اعتراض گسترده مدعیان اصلاحات رو‌به‌رو شد و با طعنه می‌پرسیدند «این دیگر کدام بخش از غیب‌گویی کیهان است»؟!...، اما دیری نگذشت که آقای خاتمی از نامزدی استعفا داد و مهندس موسوی اعلام نامزدی کرد و با استقبال همه‌جانبه جبهه اصلاحات رو‌به‌رو شد.

مایکل لدین مشاور امنیت ملی آمریکا، دو روز قبل از 9 دی 1388 در بنیاد دفاع از دموکراسی سخنرانی داشت و در حالی که پیروزی فتنه را نزدیک می‌دید، از رازی پرده برداشت (که بعد‌ها اعلام کردند اقدامی شتابزده بود و نباید اعلام می‌کردند)! لدین گفت؛ روزی ما خواهیم نشست و درباره تاریخ پشت صحنه جنبش سبز سخن می‌گوئیم. در آن هنگام همه شما خواهید گفت که جنبش سبز در سال 2009 آغاز شده است (1388)، اما من به شما می‌گویم که ریشه آن در اواسط دهه 1980 (سال‌های میانی دهه 60) است. یعنی هنگامی که ما با دفتر میرحسین موسوی در تماس بودیم»! 8- شهید آیت اعلام کرده بود اسنادی در اختیار دارد که از فراماسون بودن موسوی خبر می‌دهد و بار‌ها به مناسبت‌های مختلف به آن اشاره کرده بود. ایشان که میرحسین موسوی را گزینه مناسبی برای تصدی وزارت امور خارجه نمی‌دانست، در یکی از جلسات مجلس، به انتقاد از کابینه معرفی شده پرداخت و گفت که اسنادی را که نشان‌دهنده ارتباط موسوی با فراماسونری است در جلسه بعدی مجلس در اختیار نمایندگان قرار خواهد داد. اما، مرحوم آیت را صبح روز 14 مرداد درحالی که عازم مجلس بود به شهادت رساندند! نحوه ترور شهید آیت به گونه‌ای کاملاً متفاوت با ترور‌های منافقین بود. اول آن که، تروریست‌ها نزدیک به 60 گلوله شلیک کرده بودند و حال آن که منافقین با شلیک چند گلوله صحنه را ترک می‌کنند. شلیک 60 گلوله نشان می‌دهد که می‌خواستند از شهادت او کاملاً مطمئن شوند و جسمی مجروح از آن شهید باقی نماند. دوم این که؛ ترور‌کنندگان بعد از به شهادت رساندن آیت کیف حاوی اسناد وی را با خود می‌برند. این نیز با ترور‌های منافقین همخوانی ندارد. منافقین دستور داشتند برای پیشگیری از دستگیر شدن، بلافاصله بعد از ترور صحنه را ترک کنند و چیزی با خود نبرند! بعد‌ها وقتی این موارد مطرح شد، اعلام کردند که ترور‌کنندگان، تازه‌کار و کم‌تجربه بوده‌اند! و حال آن که کم تجربه‌ها از شدت ترس بعد از شلیک یک یا دو گلوله صحنه را ترک می‌کردند، ولی عوامل ترور شهید آیت 60گلوله شلیک کرده و اصرار داشته‌اند که کیف ایشان را نیز با خود ببرند. کیف شهید آیت حاوی چه اسنادی بود که تروریست‌هایِ مامور به ترور ایشان اولاً اصرار داشته‌اند که حتماً به شهادت برسد و کمترین احتمالی برای زنده ماندن او باقی نماند و ثانیاً؛ با توجه به احتمال دستگیری، ریسک ربایش کیف حاوی اسناد را پذیرفته بودند؟! از آنجا که اسناد ربوده شده هرگز به دست نیامده است درباره محتوای آن قضاوتی نکرده و تنها به اظهارات نقل شده از مرحوم شهید آیت بسنده می‌کنیم.

زیان‌های بلاتکلیفی برجام

روزنامه جمهوری اسلامی طی یادداشتی در سرمقاله امروز خود با عنوان زیان‌های بلاتکلیفی برجام نوشت: غذای مانده و فریز شده، هر قدر هم که پرمایه و ملاط باشد، ارزش غذای تازه را ندارد. میوه را هم به وقت باید خورد، وقتی بماند و بترشد ارزش خود را از دست می‌دهد، نه لذت دارد و نه خواصی که در میوه تازه وجود دارند و حتی چه بسا زیان‌هائی هم داشته باشد. ماجرای برجام هم همینطور به پیش می‌رود. برخلاف ادعا‌ها و تبلیغات پرحجم و سروصداهائی که مخالفان برجام و کاسبان تحریم کرده‌اند و می‌کنند، این توافق در زمان خودش مناسب‌ترین دستاورد ممکن برای کشورمان بود و توانست ایران را از زیر بند هفتم منشور ملل خارج کند، تحریم‌های سازمان ملل را بردارد و مبالغ قابل توجهی از اموال بلوکه شده را به کشور برگرداند. بی‌جهت نبود که پذیرش برجام تصمیم نظام بود و به هنگام اعلام آن، تمام مسئولان آن روز در دستگاه‌های مختلف که امروز هم بسیاری از آن‌ها در مناصب مهم و کلیدی کشور حضور دارند با ارسال پیام به رهبری حصول چنین توافقی را تبریک گفتند. اینکه بعضی از همان افراد حالا به تناسب و اقتضای منافع شخصی و جناحی خود، ساز مخالفت با برجام را کوک می‌کنند، از مصیبت‌های وارده بر نظام جمهوری اسلامی است که چنین افراد متلونی بر کرسی‌های تصمیم گیری یا تصمیم سازی این نظام تکیه زده‌اند و تا می‌توانند نان به نرخ روز می‌خورند! اگر متن پیام‌های تبریک همین افراد به مناسبت به فرجام رسیدن برجام در کنار مخالف خوانی‌های امروز آن‌ها گذاشته و منتشر شود، میزان اعتبار سیاسی و اجتماعیشان و مبلغ بلوغ فکریشان برای افکار عمومی مشخص خواهد شد؛ ذلِکَ مَبلَغُهُم مِنَ العِلمِ! از این واقعیت تلخ که درگذریم، توجه به زیانی که از رهگذر معطل ماندن برجام، پیوسته به کشور و ملت وارد می‌شود، از اهمیت بالائی برخوردار است. برجام را دونالد ترامپ به کمک کاسبان تحریم، رژیم صهیونیستی و سران ارتجاع عرب از کار انداختند. الآن هم این هر چهار عنصر برای جلوگیری از احیاء برجام و رفع تحریم‌ها تلاش فراوانی می‌کنند البته جمهوریخواهان آمریکا به نیابت از ترامپ. مردم ایران برای رسیدن هیات مذاکره کننده ایرانی به توافق انتظار می‌کشند، چون ارتباط آن را با رفع تحریم‌ها و حل مشکلات اقتصادی کشور کاملاً لمس می‌کنند. دولت هم با یکسال تجربه در میدان عمل باید به این واقعیت رسیده باشد که نمی‌توان نقش تحریم‌ها را نادیده گرفت. نادیده گرفتن، هزینه دارد و هزینه‌اش برای ایران فقط در بخش فروش نفت، مبالغ هنگفتی است که بودن و نبودن آن تاثیر فوق‌العاده‌ای در زندگی و معیشت مردم دارد. در دوران تحریم، نفتمان را به میزان حداقلی و به ثمن بخس به چین می‌فروشیم، ولی اگر تحریم‌ها برداشته شوند، در شرایط کنونی که قیمت هر بشکه نفت بالای 100 دلار است و ما امکان استخراج و فروش بیش از 2 میلیون بشکه را داریم، هر ماه حداقل 6 میلیارد دلار درآمد نفتی خواهیم داشت آنهم به پول نقد نه ادا و اطوارهائی که به بهانه تحریم‌ها ناچاریم تحمل کنیم. فقط همین یک فقره تفاوت، کاملاً نشان می‌دهد که گره نزدن زندگی مردم به برجام و تحریم‌ها چیزی بیش از یک شعار نیست. نشریه وال استریت ژورنال از قول مقامات اتحادیه اروپا نوشته است ایران تا 24 مرداد فرصت دارد درباره متن پیشنهادی توافق برجامی نظر مثبت یا منفی خود را اعلام کند. پیشنهاد اتحادیه اروپا به ایران، شامل حل و فصل موارد پادمانی مورد نظر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و اجرای توافق متکی بر ارزیابی آژانش از همکاری ایران است. به عبارت روشن‌تر، اگر ایران به سوال‌های آژانس در مورد سه نقطه مورد بحث میان ایران و آژانس پاسخ بدهد، راه برای رسیدن به توافق نهائی هموار خواهد شد. با توجه به اینکه مسئولان ایرانی همواره اعلام کرده‌اند به تعهدات خود نسبت به مقررات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پای‌بند هستند، طبعاً مشکلی برای پاسخ دادن به سوال‌های آژانس و شفاف سازی در این زمینه نخواهند داشت. بنابراین، تصمیم گیرندگان می‌توانند در پاسخ به متن پیشنهادی اتحادیه اروپا و مذاکرات وین دست بالا را داشته باشند و به توافقی که متضمن منافع ملی ایران باشد دست یابند. قاعده استفاده بموقع از غذا و میوه را از یاد نبرید و اجازه ندهید برجام که سال‌هاست منتظر تعیین تکلیف است باز هم معطل بماند و خاصیت خود را بیش از این از دست بدهد. همه باید این واقعیت را هم در نظر داشته باشند که حاشیه سازی‌ها هر قدر هم که پر سر و صدا باشند، نمی‌توانند فکر مردم را از برجام و تحریم‌ها منصرف سازند، زیرا برجام و تحریم‌ها را شما به مساله اول زندگی مردم تبدیل کرده‌اید. هر قدر بلاتکلیفی برجام ادامه پیدا کند، زیان‌های بیشتری متوجه مردم و کشور خواهد شد.

پیچ آخر برجام و معیشت مردم

محمدصادق جنان‌صفت طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت با عنوان پیچ آخر برجام و معیشت مردم نوشت: دولت ایران با همه توصیه‌های اکید قانون اساسی باید بتواند روزی و معیشت شهروندان این سرزمین باستانی را در سطحی نگه دارد که آن‌ها در مقایسه با گذشته این کشور و نیز در مقایسه با سطح رفاه کشور‌های دیگر احساس ناخوشایندی نداشته باشند. با وجودی که بخش اول این گزاره یعنی اسلامی کردن قانون و اداره کشور با شتاب و قدرت انجام شده و هنوز نیز در حال گسترش است، اما بخش دوم یعنی نگهداری سطح رفاه مادی ایرانیان هم نسبت به گذشته و هم نسبت به کشور‌های دیگر نه‌تن‌ها لباس عمل نپوشیده، بلکه در سراشیبی قرار گرفته است. درآمد سرانه ایرانیان در حال حاضر با درآمد سرانه دهه‌های 1340 و نیمه اول دهه 130 قابل مقایسه نیست و مقایسه این شاخص در ایران با کشور‌هایی مثل کره‌جنوبی، ترکیه، مالزی، امارات‌متحده عربی و عربستان نیز تاسف‌آور است. چرا ایران در این دهه‌ها از نظر سطح درآمد سرانه و نیز رشد صنعت و کشاورزی و تکنولوژی تولید پس افتاده است و بسیاری از رشته‌های صنعتی و حتی معدنی با وجود رانت‌های انرژی تاب رقابت با همتا‌های حتی متوسط را ندارند. در این‌باره دیدگاه‌های گوناگونی در میان سیاستمداران که در واقع اقتصاد را زیر سلطه داشته و دارند ابراز شده است. جناح سیاسی مشهور به اصولگرایان و نیز به ویژه بخش تندروتر آن‌ها به شهروندان ایرانی یادآور می‌شوند دلیل اینکه معیشت آن‌ها اکنون با دشواری روبه‌رو شده و در بدترین نقطه ایستاده است را باید در اداره قوه مجریه بدانید. آن‌ها می‌گویند پس از جنگ، دولت در اختیار لیبرال‌ها و نیز اصلاح‌طلب‌ها بوده و آن‌ها بلد نبودند اقتصاد را اداره کنند و این روزگار ناخوش دستاورد اصلاح‌طلبان است. اما کارشناسان، فعالان اقتصادی و نیز اقتصاددانان می‌گویند دور شدن ایران در اداره اقتصاد ملی از دانش اقتصاد و نیز دور شدن ایران از پیوند با بخش پیروز جهان یعنی اردوگاه آزاد جهان و چسبیدن به اقتصاد درون‌نگر عامل اصلی نابختیاری ایرانیان بوده و هست. با این همه، اما اقتصاد ایران در دهه‌های قبل از دهه 1390 با استفاده از صادرات نفت و آزادی نسبی تجارت و برخی پیوند‌ها با جهان توانسته بود نرخ رشد میانگین تا 3 درصد را به دست آورد. به همین دلیل درآمد سرانه ایرانیان در دهه‌های قبل از دهه 1390 با کشور‌های پیشگام اقتصادی و کشور‌های نوظهور صنعتی فاصله‌اش به اندازه امروز نبود. اکثریت آگاهان به اقتصاد سیاسی باور دارند اعمال رژیم تحریم‌ها در دهه 1390 بر اقتصاد ایران روند‌های کاهنده بر کسب‌وکار‌ها را شتاب بخشیده و ایرانیان امروز از نظر سطح معیشت در بدترین و پایین‌ترین نقطه دهه‌های تازه‌سپری‌شده قرار دارند. آمار‌هایی که از سوی مدیران ارشد اقتصاد اعلام می‌شود این را به خوبی نشان می‌دهد. وصل کردن درآمد ارز به خزانه دولت در این ماه‌های تازه‌سپری‌شده شهروندان را از نظر مصرف سرانه مواد غذایی به نقطه عطف اندوه‌باری رسانده است. به نظر می‌رسد باید تعارف را کنار گذاشت و با صراحت از موثر بودن رژیم تحریم‌ها بر سطح کاهنده شهروندان گفت و نوشت و دنبال راهی بود که این روند در جایی گسسته شود و اقتصاد ایران به حالت عادی در آید. نظام سیاسی ایران نیک می‌داند این دور از گفتگو‌های هسته‌ای همان‌طور که یک سایت منتسب به شورای امنیت ملی اسم‌گذاری کرده «پیچ آخر» است. اگر در این پیچ آخر گفتگو‌ها فرمان از دست برود، ماشین و هرچه در آن است به هوا رفته و آسیب جدی خواهد خورد و شاید دیگر نتوان به زودی آن را به جاده برگرداند. معیشت مردم در این پیچ آخر باید اصل باشد و هر ذهنیتی جز این می‌تواند اقتصاد را به پرتگاه بیندازد.