خطری که از بیخ گوش روحانی گذشت!/ چه کسانی میخواستند با «طرح استعفا» کشور را به بنبست بکشند؟
سال 98 برخی اعضای کابینه زیر گوش روحانی میخوانند که اداره کشور با شرایط موجود و کمبود ارز در داخل امکانپذیر نبوده و نظام نیز زیر بار گفتگوی مستقیم با آمریکا نخواهد رفت!
سرویس سیاست مشرق - پاییز سال 1398 درست در روزهایی که بقایای بعثیها در عراق و نیز حزب نزدیک به عربستان سعودی در لبنان با فشار خیابانی سعی داشتند دولتهای خود را بر زمین بزنند، در تهران نیز سناریو یک واقعه عجیب در حال چیدن شدن بود. در آن روزها برخی به حسن روحانی پیشنهاد داده بودند که با شرکت در یک برنامه زنده تلویزیونی به ناگهان همه را غافلگیر کرده و استعفا بدهد.
البته رئیسجمهور وقت زیر بار این پیشنهاد نرفته و گفته بود اگر قرار باشد از سمت خود کنارهگیری کند؛ نزد رهبری رفته و پس از ملاقات با ایشان این اقدام را انجام خواهد داد. در آن زمان برای افزایش فشارها یکی از وزاری دولت استعفا داده و گفته بود که آدم جنگ اقتصادی نیست!
در آن زمان تحلیل مشاوران دولت آن بود که با توجه به خروج ترامپ از برجام تنها راهحل موجود آن است که یا بهصورت مستقیم با آمریکاییها گفتگو کرده و تسلیم آنها شویم؛ یا آنکه کشور را با همین شرایط موجود اداره کنیم. برخی اعضای کابینه زیر گوش روحانی میخوانند که اداره کشور با شرایط موجود و کمبود ارز در داخل امکانپذیر نبوده و نظام نیز زیر بار گفتگوی مستقیم با آمریکا نخواهد رفت، ازاینرو بهتر است تا روحانی با عافیتطلبی خود را از مهلکه بیرون کشیده و به عبارتی دولت تدبیر را از بحران مشروعیت نجات دهد!
رد پای چند نام آشنا برای ایجاد انسداد در کشور!
طرح ایجاد بنبست سیاسی در داخل به وسیله استعفای رئیسجمهور دارای چند راهروی امنیتی پیچیده بود! یکی از مشاوران دولت در آن زمان پیشبینی کرده بود که ارائه طرح استعفای دولت باعث هرجومرج شدید سیاسی شده و مخالفان دولت مجبور هستند یا بار دیگر سراغ روحانی آمده و او را با سلاموصلوات به پاستور ببرند، یا آنکه قدرت یکدست شده و پس از مدتی مهار دولت ناممکن میشود. در هر دو صورت این اتفاق دست بالا را به دولت داده و روحانی میتواند بدون «مزاحم فعال» طرح خود را پیش ببرد.
حسن روحانی اخیراً در کتاب خاطرات شفاهی دولت با عنوان «بدون دود و آتش و خون» از این استعفا بهعنوان «رازهای مگوی نظام» یادکرده و گفته است که وقتی ترامپ جنگ اقتصادی را شروع کرد، اختلافنظر اساسی در دولت وجود داشت که آیا با این وضعیت میتوان کشور را اداره کرد یا نه؟ حتی عدهای از وزرا پیشنهاد کردند که استعفای دستهجمعی بدهیم. میگفتند در این وضعیت باید کسانی با تمام اختیارات بیایند و دولت را بگیرند وگرنه شرایط برای اداره کشور مساعد نیست. به من گفتند برو با رهبری صحبت کن. من پاسخ دادم رهبری تنها میشود!
نامه واعظی به نوبخت و اشاره به خالی بودن خزانه / بعدها گفته شد این نامه سیگنالی به آمریکاییها بوده است
حسن روحانی در بیان این روایت نام افرادی که چنین پیشنهادی را به او دادهاند ذکر نکرده است، اما گویی چند نام آشنا در مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری در اجرای این طرح نقش اساسی را بازی کردهاند؛ زیرا یک ماه پس از آبان 98 عباس عبدی از مشاوران مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری در اتاق فکر آبان 98 در یادداشتی کدهایی مهم درباره پیشنهاد استعفای دولت داده و نوشته بود:
حالا که اصولگرایان غالب، قدرت و اراده استیضاح را ندارند، پیشنهاد میکنم که روحانی شخصاً دستبهکار شود. کنار رفتن نه به معنای اعتراض، بلکه به معنای گشودن راه برای حل ماجرا. متأسفانه در ایران استعفا هم به سرنوشت طلاق دچار شده است. هر زوجی که طلاق میگیرند، حتماً باید با دشمنی و نفرت و کینهورزی و بدگویی حتی زدوخورد و دعوا همراه باشد، درحالیکه میتوان دوستانه هم طلاق گرفت!
عبدی در ادامه با سادهسازی سناریو و بدون بیان انگیزههای اصلی طرح گفته بود:
اگر دو نفر متوجه شدند که به هر علتی نمیتوانند با یکدیگر زندگی کنند میتوانند دوستانه و مدنی از یکدیگر جدا شوند. استعفای دیوید کامرون نخستوزیر بریتانیا را به یاد بیاوریم. هنگامیکه رفراندوم برگزیت رأی آورد، خیلی راحت و مدنی استعفا داد و خانم ترزا می جانشین او شد. این استعفاها اعتراضی نیست، بلکه راهگشا است.
مشاوران رئیسجمهور در آن زمان اعتقاد داشتند که تجربه خلأ قدرت و شوکی که به جامعه در اثر آن وارد میشود؛ میتواند فضای سیاسی داخلی را بهصورت کامل تحت تأثیر قرار داده و حاکمیت با قرار گرفتن بر سر دوراهی انتخاب مجبور است یا مانند عراق و لبنان آشوبهای سنگین خیابانی را تحمل کند؛ یا آنکه مانند سعد الحریری با اندختن فرش قرمز دوباره به دولت بازگردد و جریان غربگرا با طلبکاری و دست بالا پروژه فشار حداکثری ترامپ را بهسوی اهداف خود هدایت کند.
مخرج مشترک دو خط در داخل و خارج از کشور در پروژه انسداد سیاسی
استفاده از یک تاکتیک قدیمی شوکدرمانی
استعفا تاکتیکی است که از گذشته در مقاطع مختلف در دستور کار اصلاحطلبان و چپهای ستادی بوده است. آنها از این شیوه دو بار در سال 76 دست چند ماه پس از پیروزی خاتمی در انتخابات و پسازآن در سال 82 و در انتهای مجلس ششم استفاده کردند. هر دو بار هدف آن بود که با افزایش سطح آنتالپی سیاسی کشور و کشاندن فرآیندهای قانونی به اقدامات ضد امنیتی کشور دچار شوکدرمانی شود.
محسن صفایی فراهانی از لیدرهای اصلی استعفا در مجلس ششم درباره دلایل استفاده از این تاکتیک سیاسی خطرناک میگوید: من فکر نمیکنم که تحصن اصلاً اقدام تندروانهای باشد، تحصن سادهترین روش اعتراض مدنی است. این راحتترین، مسالمتآمیزترین و کمهزینهترین نوع اعتراض است، با استعفا حکمیت مجبور است صدای شمارا بشنود!
درحالیکه جناح چپ در 4 سال اول روحانی با پروژه اقدام علیه ونزوئلایی شدن توانست برای روحانی رأی جمع کند؛ در چهار سال دوم از مأموریت دولت با ناکارآمدی مطلق روحانی پس از خروج آمریکا از برجام روبهرو شد. فلج شدن دولت در مواجه با شرایط بینالمللی و از دست دادن قوه تصمیمگیری باعث شد روزبهروز محبوبیت دولت کمتر شده و به زیر 6 درصد برسد، در آن زمان حلقه امنیتی چپها با شامه قوی از پیشبینی آینده به این نتیجه رسید که برای آنکه باروحانی غرق نشود تنها دو راهحل دارد!
یا آنکه خودش را از اعتدالیها جدا کرده و آن را رحم اجارهای بخواند، یا آنکه با دادن شوک سیاسی به جامعه بار دیگر برای روحانی زمان بخرد. پروژه ایجاد بنبست سیاسی در کشور با استفاده از تاکتیک استعفا بازی در رینگی بود که این هدف را دنبال میکرد.
مجلس ششم دومین تجربه چپهای ستادی برای انسداد سیاسی کشور
سعید حجاریان تئوریسین اصلاحات درباره راهکار استفاده از تاکتیک استعفا در دولت روحانی میگوید:
چنانکه میدانیم همه اعضای کابینه مسؤولیت مشترک دارند و باید قوه مجریه را بهپیش برانند. اگر عقل جمعی کابینه و نظرهای کارشناسی، مذاکره را توصیه کند و مذاکره را مثلاً به «استعفا» گره بزند و حتی رضایت جمعی از نمایندگان مجلس را هم جلب کند، همان عمل نادرست، موجه میشود؛ زیرا پس از مذاکره احتمالی روحانی - «حتی بدون استجازه» که ممکن است هر عاقبتی را در پی داشته باشد، هزینهها سرشکنشده است.
حجاریان در ادامه نوشته بود:
آقای روحانی در یزد از کسری بودجه گفت و بعد از مدتها به یاد آقای خاتمی افتاد و یک سلامی هم به او کرد و یکسری حملات هم به رئیسی و تندروها انجام داد. همین روش را در کرمان به شکلی دیگر ادامه داد. مهمتر از همه اینها اعلام کرد به توافقات پشت پرده هم پایبند است؛ همه اینها، یعنی روحانی میخواهد به هر قیمتی که شده، دوباره مذاکره کند.
اگر روحانی استعفا میداد چه میشد؟
این روزها حسن روحانی با انتشار چند روایت مجهول با عنوان «اسرار مگو» سعی دارد نقش مخزنالاسرار را بازی کرده و غیبت طولانیمدت سیاسی را جبران و فضا را برای آینده هموار کند؛ اما سؤال آن است فرض کنیم حسن روحانی تحت مشورت نااهلان سیاسی استعفا میداد و کشور را در حیرت ناشی از آن فرومیبرد؛ حرکت بعدی لیبرالها در این بازی مهره به مهره چه بود؟
این فرضیه سه پاسخ مهم و اساسی دارد:
1- حسن روحانی در بخشی از سخنانش ادعا کرده است که اگر استعفا میداد، رهبری تنها میشد! این جمله خلاف واقعیت سیاسی در آن روزها است، احتمالاً رئیسجمهور سابق فراموش کرده است که دو بار در طول 4 سال بحث استعفا از جانب او مطرحشده و مقام معظم رهبری در برابر این فکر خام از رئیسجمهور وقت حمایت کرد، این حمایت به معنای حفاظت ایشان از قانون و دولت در برابر بدعتگذاریها بود. بدون تعارف اگر روحانی در هر دو دوره تحت تأثیر اطرافیانش استعفا کرده بود عاقبتی بهتر از بنیصدر پیدا نکرده بود؛ در آن زمان خطر بنیصدری شدن از کنار گوش روحانی گذر کرد!
2- علت اصرار همراهان روحانی بر استعفا او ایجاد فاصلهگذاری تصنعی برای انتخابات به خاطر دستان خالی بود! این گزاره از ابتدا با تحلیل غلط بناشده بود، زیرا استعفای دولت وقت مطالبه مخالفان آن نبود، اقدام روحانی علیه مردمسالاری باعث رانده شدن او از سوی ملت ایران میشد.
3- رهبر انقلاب در مقطعی که مباحثی نظیر استعفای روحانی مطرحشده بود آب پاکی را روی دست ارائهکنندگان چنین پیشنهادهایی ریختند. ایشان در سخنان خود فرمودند: بعضیها جوری حرف میزنند، جوری اقدام میکنند که به اسم اینکه میخواهیم اوضاع را درست کنیم، در نقشه دشمن کار میکنند، خودشان ملتفت نیستند. اینهایی که خطاب میکنند به دولت که بایستی دولت برکنار بشود و از این قبیل حرفها، اینها دارند در نقشه دشمن کار میکنند.
اسحاق جهانگیری در بخشی از کتاب پرحاشیه اخیر نوشته است که بار اول واژه «جنگ اقتصادی» را او مطرح کرده و بعدها مورداستفاده دیگرانی نیز قرارگرفته است، البته معاون وقت رئیسجمهور اشاره نکرده است که دولت در ستاد جنگی تنها در نامگذاریها موفق عمل کرده و در واقعیت روحیه لازم برای ایستادگی در برابر دشمن را نداشت تا جایی که سعید لیلاز از اعضای سابق حزب کارگزاران گفته بود که حتی اگر چوب خشک جای دولت روحانی میگذاشتیم بهتر عمل میکرد.
پروژه ایجاد انسداد سیاسی در کشور البته تنها ردپایی در داخل ندارد. معدوم نیما زم در گفتگو با یکی رسانه فارسیزبان ضدانقلاب گفته بود که ما در سال 96 با همه توان پشت روحانی آمدیم تا رأی بیاورد؛ زیرا دولت او میتوانست درجه جوش کشور را به حدی بالا ببرد که ناگهان همهچیز منفجر شود، خط داخلی نفوذ و دنبالههای آن در خارج متهمان آشنای دیگری نیز دارد!