در سال جدید هم «کنارتم هموطن»/ جمعیت امام رضاییها؛ امدادرسان در بحرانها تا شتابدهنده گروههای تازهنفس
گروه جامعه خبرگزاری فارس - مریم شریفی؛ حالا دیگر همه میدانند «کنارتم هموطن»، یک شعار تبلیغاتی نیست. حضور فعال و نقشآفرینی مؤثر در بیش از 43 بحران بزرگ و کوچک در گوشه و کنار کشور در 5 سال گذشته، شاهدی بوده بر حمایت تمامقد جمعیت «امام رضاییها» از هموطنان آسیبدیده در حوادث مختلف. دغدغهمندی اهالی جهادگر این نهاد مردمی برای همنوعان اما در امدادرسانی به حادثهدیدگان خلاصه نشده و حضور پررنگ آنها در عرصه محرومیتزدایی و اشتغالزایی در مناطق محروم با دو طرح بزرگ «سرزمین خرم» و «سرزمین آباد»، و ایفای نقش در جایگاه شتابدهنده مجموعههای تخصصی نوپا، جلوههای زیبای دیگری از خدمترسانی جهادی را پیش چشم علاقهمندان قرار داده است. در روزهای پایانی سال پر فراز و نشیبی که با ماموریتهای تلخ و شیرین متعددی برای نیروهای جهادی همراه بود، پای صحبتهای حجتالاسلام «داود صالحی»، مدیرعامل جمعیت امام رضاییها نشستیم تا با مرور کارنامه یکساله این نهاد مردمی، برایمان از دستاوردها و افقهای پیش رو بگوید.
حجتالاسلام «داود صالحی»، مدیرعامل جمعیت امام رضاییها
*شما به تازگی از سفر نظارتی به خوی برگشتید. از همینجا و مرور مشاهداتتان در این منطقه شروع کنیم. به ما بگویید کدام روایت را باید باور کنیم؛ روایتی که میگفت نیروهای امدادرسان در اولین ساعات پس از زلزله به خوی رفتند و کمکهای همهجانبه انجام دادند، یا روایتی که میگفت مردم خوی، فراموششدهاند و کسی به آنها کمک نکرده است؟
- به نظر من حداقل در 6، 7 سال اخیر، گروههای مردمی که داوطلبانه فعالیتهای اجتماعی انجام میدهند و در بحرانها و حوادث حضور پیدا میکنند، الحمدلله رشد چشمگیری داشتهاند و در موقعیتهای بحرانی که نیاز به کمک است، با یک آرایش ناخودآگاه همدیگر را پیدا میکنند و در کنار نهادهای رسمی امدادرسان ازجمله هلال احمر، خدمترسانی میکنند. البته نسبت به نحوه سازماندهی این گروهها، مطالبه جدی وجود دارد ولی آنچه که ما در خوی دیدیم - بهعنوان مجموعهای که از اولین دقایق بعد از زلزله در این شهر حاضر شدیم - این بود که واقعاً هلال احمر و گروهها و نیروهای داوطلب مردمی با تمام قوا حضور داشتند و کمکرسانی میکردند.
آنچه که باعث میشود گاه صداهایی شنیده شود که مثلاً مردم زلزلهزده، فراموش شدهاند، کاری برای آنها انجام نشده و... دقیقاً به خاطر عدم سازماندهی نیروهای امدادرسان است. یعنی شاید شما 100 جای شهر بروید که در 100 موضوع موردنیاز آسیبدیدگان، حضور نیروها و امکانات بیش از نیاز وجود دارد اما درست یک جایی که به خاطر عدم توزیع مناسب نیروها و امکانات، کار روی زمین مانده، برجسته میشود. یک عده از دوستان داخلی، از روی ناآگاهیشان و خارجیها از روی آگاهیشان، دقیقاً دوربین را روی همان نقطه زوم میکنند. در صورتی که آنچه ما در خوی دیدیم، انصافاً خدمت بود. حتی حضور بیش از اندازه نیاز بود و همچنان هم هست. درحالیکه من اگر خودم بخواهم تحلیل کنم، به نظرم زلزله خوی، بحرانی بود که با دو، سه استان همجوار خودش قابل جمع شدن بود و نیازی به این حضور گسترده و پرشور گروههای جهادی و مردمی نبود. البته این منافی کسریها نیست. همیشه کسریهایی وجود دارد و میشود بهتر از این سازماندهی کرد.
*با وجود توضیحات شما که مبتنی بر مشاهدات میدانی است، متاسفانه افرادی مثل سلبریتیها با نادیده گرفتن خدمات و امدادرسانیهای هلال احمر و گروههای جهادی، در صفحات خود در فضای مجازی اقدام به سیاهنمایی کردند و خدمات ارائهشده به زلزلهزدگان خوی را تحتالشعاع قرار دادند...
- درست است. هلال احمر واقعاً در خوی خوب کار کرد. من شاهد بودم یکی از مسئولان هلال احمر ماشینش را پر از چادر میکرد، نیمه شبها در خیابانها، محلات و روستاهای خوی گشت میزد و اگر میدید خانوادهای چادر ندارند، بررسی میکرد اگر چادر به آنها تعلق نگرفته بود، تقدیمشان میکرد. یعنی این عزیزان تا این حد برای خدمترسانی تلاش میکنند. ولی خب عدهای دوست دارند بگویند هیچ چیزی سرجایش نیست و رسیدگی نمیشود و...
البته انصاف حکم میکند این نکته را هم بگویم که در این گروههای مرجع مثل سلبریتیها که اشاره کردید، خیلیها هم بودند که بی سر و صدا در کمکرسانی به زلزلهزدگان خوی سهیم شدند. مثل آقای «مسعود صادقلو» که در همان ایام کنسرت برگزار کرد و عواید آن را برای کمک به مردم خوی در اختیار جمعیت قرار داد. یا آقای «حسن روح الامین» که تابلوی نقاشیاش را به نفع زلزلهزدگان خوی به مبلغ 120 میلیون تومان فروخت و این مبلغ را به جمعیت امام رضاییها سپرد. خانمها مژده لواسانی و آذر ماهی صفت و بسیاری دیگر از سلبریتیها هم یا به خوی آمدند یا با کمکهای نقدیشان از روند امدادرسانی در این شهر حمایت کردند. حرفم این است که عمده سلبریتیها اتفاقاً با مجموعههای امدادرسان هماهنگ و با درد مردم، همراه هستند. اما خب متاسفانه این چهرهها دیده نمیشوند چون سیاهنمایی نکردند و حرفی که دشمن خوشش بیاید را نزدند.
حاج «حسین یکتا»، موسس جمعیت امام رضایی ها
*خب بپردازیم به جمعیت امام رضاییها؛ مجموعهای که حالا دیگر برای مردم ایران، یک نام آشناست. برایمان بگویید جمعیت امام رضاییها که همیشه یکی از اولین گروههای مردمی است که در زمان بحران در مناطق آسیبدیده حاضر میشود، از کی و با چه نگاهی متولد شد؟
- حاج آقا حسین یکتا، عنصر اصلی و بنیانگذار مجموعه امام رضاییها بود و بنده و بعضی از دوستان در کنارشان بودیم. فعالیتهای ما ابتدا در حوزه فرهنگی تعریف شد و در دهه 70، 80 و 90 بر این حوزه متمرکز بودیم که عمدهاش در قالب برنامههای فرهنگی اردوهای راهیان نور نمود پیدا میکرد. از یک برهه در اوایل دهه 90 به این نتیجه رسیدیم که تغییر رویکردی در فعالیتهایمان انجام دهیم و به سمتی برویم که بستر کارهای فرهنگی را در حوزه اجتماعی ایجاد کنیم. آن مقطع مصادف شده بود با افزایش مشکلات اقتصادی در کشور. بنابراین تغییر رویکرد مجموعه ما از آنجا شروع شد و در حوزه اجتماعی، فعالیتهایی به صورت تکمضراب انجام دادیم.
گذشت تا اینکه در سال 96 و بعد از زلزله سرپل ذهاب، جمعیت امام رضاییها بهعنوان یک سازمان متشکل، متولد شد و به طور رسمی شروع به فعالیت کرد. گرچه عمده بروز و ظهور جمعیت در نگاه مردم ایران، حضور در بحرانها بوده است اما جمعیت امام رضاییها، جلوههای دیگری هم در عرصه خدمترسانی به هموطنان دارد که در ادامه به آنها اشاره خواهم کرد.
*اولین سئوالی که درباره فعالیتهای جمعیت امام رضاییها به ذهن میرسد، این است که چه ظرفیتی در این مجموعه وجود دارد که در هر حادثه و بحرانی، شما بهعنوان یکی از اولین گروههای امدادرسان، با شعار «کنارتم هموطن» در منطقه حضور پیدا میکنید؟
- ببینید ما چون یک سابقه 20 ساله فعالیت داشتیم، عملاً با یک شبکه بزرگ از منابع انسانی در کشور مرتبط بودیم؛ شبکه منابع انسانی داوطلب. مثلاً در اردوهای راهیان نور، عنوان این داوطلبان، خادمان افتخاری راهیان نور بود. در خدمترسانیهای پیادهروی اربعین هم باز بهعنوان خادمان افتخاری حضور داشتند. ضمن اینکه در حوزه اجتماعی هم از همان اوایل دهه 90 کار میکردیم و ارتباطاتی هم در این حوزه با افراد داوطلب داشتیم. بنابراین این شبکه از منابع انسانی داوطلب که در جمعیت امام رضاییها وجود دارد، این امکان را به ما میدهد که در هر نقطه از کشور که اتفاقی میافتد، از نیروهای داوطلب بومی خود آن منطقه برای امدادرسانی سریع استفاده کنیم.
*یعنی بعد از وقوع حادثه، به سرعت آن نیروهای داوطلب بومی را فعال میکنید؟
- البته مرکز ستادی جمعیت امام رضاییها، نیروهای تخصصی خودش را دارد اما عملاً بعد از وقوع هر بحرانی، نیروهای بومی خود آن منطقه را فعال میکنیم. در سیاست جمعیت هم این است که تا آنجا که امکانش وجود دارد، به صورت مصنوعی تزریق نیرو از خارج منطقه اتفاق نیفتد بلکه از خود منطقه و از نیروهای بومی، تقویت شوند و در کنار آسیبدیدگان بمانند. البته بعد از عبور از بحران، این افراد بومی تبدیل به کانون داوطلبان جمعیت میشوند و در پروژههای دیگر هم حضور پیدا میکنند. مثلاً در همین زلزله خوی، کانون خرم آباد ما برای امدادرسانی آمده بود. این کانون داوطلبان که در سیل خرم آباد شکل گرفته بود، الان خودش یک مجموعه شده که در بقیه بحرانها میآید و کمک میکند. همین الان در خوی، کانون داوطلبان خوی را ایجاد کردهایم. انشاءالله اتفاقی نیفتد ولی اگر بعدها بحرانی به وجود بیاید، خود آنها به کمک میآیند.
*البته همانطور که اشاره کردید، یک سازمان برنامهریز، ناظر و هماهنگکننده در جمعیت وجود دارد که تمام فعالیتهای امدادرسانی را زیر نظر دارد...
- بله. ما در جمعیت، 2 سازمان اصلی داریم؛ سازمان داوطلبان و سازمان امداد. کار سازمان داوطلبان این است که با داوطلبان جمعیت در طول سال ارتباط داشته باشد و تا جایی که میتواند آنها را آموزش دهد تا برای مواقع بحرانی آماده باشند. سازمان امداد هم کارش این است که هر زمان بحرانی به وجود بیاید، زمینه حضور داوطلبان را فراهم کند. درواقع سازمان امداد ما اساساً کارش رصد بحرانهاست. یعنی تمام تلاشش این است که همیشه در اولین فرصت حضور داشته باشد چون در بحرانها، حضور اولیه هم از جهت روحی و روانی روی مردم آسیبدیده اثر مثبت دارد و به آنها آرامش و تسکین میدهد و هم از جهت پاسخگویی به نیازهای اولیه آنها و توزیع اقلام ضروری، مؤثر است.
البته همیشه بعد از سازماندهی نیروهای داوطلب بومی برای امدادرسانیهای اولیه، کمکم کانونهای داوطلبان شهرهای دیگر هم به آنها ملحق میشوند. مثلاً در همین خوی بعد از اینکه با داوطلبان بومی شروع کردیم، کانونهای داوطلبان کرج ما آمدند و یک انبار بزرگ ایجاد کردند و کمکهای مردمی که میآمد، سازماندهی، تفکیک و توزیع میکردند.
حضور امام رضایی ها در امدادرسانی حادثه متروپل
*حالا این سئوال پیش میآید که آیا امدادرسانی در حوادث مختلف، یکسان و مشترک است؟ اینکه امام رضاییها هم در سیل حضور دارند، هم در زلزله و هم در بحرانی مثل ریزش ساختمان متروپل، به این معناست که جنس امدادرسانی در تمام این حوادث، مشابه است؟
- یک بخش از امدادرسانیها در حوادث مختلف، مشترک است. مثلاً تغذیه، یکی از رکنهای خیلی جدی در امدادرسانی پس از بحران است. بنابراین یکی از کارهای جدی که ما بعد از ورود به منطقه بحرانی انجام میدهیم، این است که بهسرعت برای تغذیه متناسب با شرایط اقدام میکنیم. مثلاً در حادثه متروپل وقتی دیدیم امدادگران دارند در آن گرمای طاقتفرسا کار میکنند، بهسرعت پذیرایی خنک با هندوانه و شربت برای آنها تدارک دیدیم. مورد بعد، اسکان موقت است. بحث حضور امدادگران برای روحیهبخشی در میان آسیبدیدگان هم، مسئله بسیار مهمی است که در همه بحرانها مشترک است. ممکن است ما این موضوع را خیلی جدی نگیریم اما همین حضور در کنار مردم آسیبدیده و حرف زدن با آنها، تأثیر بسیار زیادی در روحیه گرفتن آنها دارد و دلگرم میشوند که تنها نیستند. مثلاً وقتی بعد از زلزله در خوی مستقر شدیم، یکی از کارهایی که انجام دادیم، برپا کردن چند ایستگاه صلواتی بود. در این ایستگاهها هم به صورت 24 ساعته، نوای مختلف موسیقی و مداحی و... پخش میشد و هم امدادگران از مردم پذیرایی میکردند. یعنی مردم منطقه زلزلهزده هر موقع شبانهروز به این ایستگاهها مراجعه میکردند، حداقل با یک چای پذیرایی میشدند. شاید این عزیزان نیازی به آن چای نداشته باشند اما اثرش همان روحیهبخشی است، اینکه دلگرم میشوند به حضور هموطنان.
اما بهطور طبیعی، تفاوتهایی هم در حوادث وجود دارد. مثلاً در سیل خوزستان در یک مقطع، لازم شد ما محصول کشاورزی مردم سیلزده را جمعآوری کنیم و از نابود شدن نجات دهیم. به همین ترتیب، امدادرسانی در برف و سرما، یک جور است و در گرما، جور دیگر. در زلزله، به یک شیوه است و در سیل، به شیوه دیگر.
*جمعیت امام رضاییها چطور در همه این بحرانها میتواند ورود و امدادرسانی کند؟ این تجربه بهمرور و بر اساس حضور در حوادث و بحرانهای مختلف ایجاد شده یا ظرفیتها و توانمندیهای دیگری در نیروهای شما وجود دارد؟
- بخشی طبیعتاً حاصل تجربه است. بالاخره ما در 43، 44 بحران بزرگ و کوچک حضور داشتهایم و تجربه کسب کردهایم. بخشی هم نتیجه تمرکز نیروهای ماست. یعنی نیروهای مردمی ما که به صورت داوطلبانه یک مدت در منطقه بحران هستند و کمکرسانی دارند و بعد میروند، بخشی از نیروهای ما هستند. در کنار آن نیروهای داوطلب، نیروهای ستادی و ثابت ما، کارشان این است که در طول سال مطالعه میکنند، برنامهریزی میکنند، با مجموعههای مختلف تخصصی این حوزه ارتباط برقرار میکنند و تجربیات دیگران را بررسی و روی نقاط ضعف و قوت کار میکنند تا عملکرد مجموعه را در زمینه امدادرسانی ارتقا دهند.
برای مثال، ما هم در سال 96 و هم در سال 1401 در منطقه زلزلهزده حضور پیدا کردیم. اما قطعاً عملکرد ما در زلزله سرپل ذهاب با عملکردمان در خوی، یکسان نبوده. امدادرسانی ما در سال 1401 حتماً خیلی حسابشدهتر و دقیقتر بوده است. بنابراین طبیعی است که در طول زمان، رشد پیدا میکنیم. از طرف دیگر هم با توجه به اقلیمهای جدی و اصلی ایران، تقریباً مشخص است که در کشور ما چه جنس بحرانهایی اتفاق میافتد. بنابراین آمادگی نسبی برای مواجهه با آنها وجود دارد. مگر اینکه با اتفاقی مثل متروپل روبهرو شویم. متروپل اتفاقی بود که هیچکس تصورش را نمیکرد. به همین دلیل هم شاید روزهای اول کسی نمیدانست چه باید بکند.
*به نظر میرسد وجود همین نیروهای ستادی متخصص به شما کمک کرد در عرصه محرومیتزدایی و اشتغالزایی در مناطق محروم قدم بگذارید و طرحهای بزرگی مثل سرزمین خرم و سرزمین آباد را اجرا کنید. با این مقدمه، الان فرصت خوبی است برای معرفی این طرحهای بزرگ و زیربنایی...
- دقیقاً همینطور است. جمعیت امام رضاییها بهعنوان مجموعهای که یک ستاد مشخص دارد که اعضایش با برخورداری از ارتباطات و ظرفیتهای ملی، در طول سال مشغول مطالعه، نیازسنجی و برنامهریزی هستند، از دو سال قبل، 2 پروژه به نام «سرزمین خرم» و «سرزمین آباد» را شروع کرد و از آن زمان، این پروژهها را بهعنوان موضوعات ثابت پیش میبرد. درواقع ما برای محرومیتزدایی و اشتغالزایی در مناطق محروم، روی 2 موضوع آب و درخت دست گذاشتیم. در ابعاد جهانی هم، بحث محیط زیست شامل آب و درختان، در همه دنیا مسئله است. حالا در کشور خشکی مثل کشور ما، این موضوعات اهمیت بسیار بیشتری پیدا میکند. بنابراین روی این دو موضوع تمرکز کردیم.
در موضوع آب، پروژه سرزمین آباد را برای آبرسانی به روستاهای محروم از آب شرب شروع کردیم. چندین هزار روستا در استانهای مختلف وجود دارد که به شبکه آبرسانی وصل نیستند. یعنی شاهراه آب وجود دارد و فقط انتقال آب به این روستاها انجام نشده است. در پروژه سرزمین آباد به لطف خدا و با پشتوانه کمکهای مردمی تا امروز موفق شدهایم به بیش از 80 روستا آبرسانی کنیم و این کار همچنان ادامه دارد. در حال حاضر در خراسان جنوبی مشغول کار هستیم و طرح آبرسانی به روستاهای این استان را در دست اجرا داریم. البته در کنار طرح آبرسانی، روی ایدههای دیگری مثل بحث تصفیه آب و ایدههای دانشبنیان در حوزه آبرسانی هم تمرکز کردهایم و تصمیم داریم کار را به سمت مجموعه تخصصی حوزه آب و آبرسانی ببریم.
*پروژه سرزمین خرم در چه زمینهای و در چه مناطقی اجر شده است؟
- در حوزه درخت، روی درخت نخل تمرکز کردیم. چرا؟ به دلایل مختلف ازجمله اصالت نخل، سازگاری نخل با اقلیم و آب و هوای اکثر مناطق محروم، درآمدزایی بالای نخل، ماندگاری بالایش، بازدهی اقتصادی خیلی جدی نخل و ماندگاری محصولش و ویژگیها و امتیازات فراوان دیگری که درباره نخل وجود دارد. بر این اساس، پروژه سرزمین خرم را در 6 استان جنوبی کشور ازجمله خوزستان، فارس، هرمزگان، سیستان و بلوچستان، بوشهر و کرمان با اهدای پاجوش نخل به کشاورزان کمبضاعت و کمک به احیای نخلستانهای از رمق افتاده اجرا کردیم. اساساً ما در هر منطقه، طرحهای محرومیتزدایی و اشتغالزاییمان را با توجه به ظرفیتهای بومی همان منطقه به اجرا درمیآوریم. علاوهبراینکه نخل در این استانها بهترین بازدهی را دارد و اشتغالزایی با محوریت این درخت میتواند در کاهش بیکاری در این مناطق تأثیر جدی داشته باشد، کاشت نخل و گسترش نخلستانها در درازمدت، برکاتی مثل جلوگیری از بیابانزایی و جلوگیری از تولید و انتشار ریزگردها خواهد داشت.
ما مدام روند کار را پایش میکنیم تا نقاط ضعف این طرح را اصلاح کنیم. مثلاً اگر فلان نژاد نخل را داریم توزیع میکنیم، به سمت نژاد بهتر و بومیتر و سازگارتر برویم. درواقع این طرح هم مثل یک موجود زنده است و مدام در حال رشد و ارتقاست. شاید در آینده بتوانیم مثلاً در خوی هم روی یک درخت دیگر سرمایهگذاری کنیم. اما فعلاً روی درخت نخل تمرکز کردهایم و قصد داریم برای گسترش دایره محصولاتی که از نخل میتوان به دست آورد، ظرفیت شرکتهای استارتاپی و دانشبنیان در حوزه نخل را فعال و از آنها حمایت کنیم.
*ما چنین گروههایی داریم؟ یعنی مجموعههای دانشبنیانی که در حوزه درخت نخل فعالیت میکنند؟
- بله. مثلاً مجموعهای که در زمینه نگهداری و فرآوری نخل و محصول خرما کار میکند یا مجموعهای که در زمینه اصلاح نژاد درخت نخل فعالیت میکند و... ما قصد داریم از این مجموعههای دانشبنیان حمایت کنیم. بعضیها را هم حمایت کردهایم اما به صورت حمایت موردی بوده است. اما اینکه به صورت سازماندهی شده باشد و این مجموعهها تبدیل به شرکت شود، هنوز انجام نشده است. در حال حاضر ایدههای مجموعههای دانشبنیان در هر دو حوزه آب و درخت نخل را جمعآوری کردهایم و در حال برنامهریزی هستیم که انشاءالله بهزودی رویدادی را با حضور آنها برگزار کنیم.
*این یکی از وجوه تمایز جمعیت امام رضاییها با دیگر مجموعههای جهادی است که علاوهبر وظیفه ذاتیاش که امدادرسانی در بحرانهاست، بهعنوان مؤسس و شتابدهنده مجموعههای تخصصی هم وارد عمل شده است. تشریح این بخش از فعالیتهای امام رضاییها حتماً برای مخاطبان این گفتوگو جذاب خواهد بود.
- اگر بخواهم ساختار فعالیتهای جمعیت امام رضاییها را در یک جمله خلاصه کنم، جمعیت دو بخش جدی دارد؛ اول، حضور در بحرانها و حوادث است یعنی بخش امداد. بخش دوم، توسعه نوآوریهای اجتماعی است. با همین نگاه، شتابدهندهای به نام «همنو» در جمعیت ایجاد کردیم که بتوانیم ایدههای نوآورانه در حوزه مسائل اجتماعی و کسب و کارهای اجتماعی را در درجه اول شناسایی و حمایت کنیم و در درجه بعد، شتاب دهیم و بالا بیاوریم. همنو، یعنی با هم نوآوری کنیم.
برای مثال در شتابدهنده «همنو»، مجموعهای به نام «آدم و حوا» وجود دارد که نزدیک 3 سال است با مجوز نهادهای مرتبط، در بحث همسانگزینی و مشاوره ازدواج فعالیت میکند. یک مجموعه موفق که خودش را اداره میکند و بهطور میانگین روزی 2، 3 ازدواج را رقم میزند. به همین ترتیب، ذیل شتابدهنده همنو، گروههای متنوعی داریم؛ ازجمله مجموعه «سفره دار» که در زمینه اطعام نیازمندان فعالیت میکند، مجموعه «کاروام» که مختص کارآفرینیهای خُرد و خانگی است و...
*هنوز نحوه کمک شتابدهنده همنو به این مجموعهها، مبهم است. لطفاً بیشتر توضیح دهید.
- ببینید، این مجموعهها ایده را آوردهاند و همان فرآیندی که در استارتاپها وجود دارد، درمورد آنها هم طی شده است. آنها صاحب بخشی از سهام مجموعه هستند و بخشی از سهام هم متعلق به شتابدهنده همنو است. درواقع این مجموعهها، صاحب ایده هستند و شتابدهنده همنو، ارائهدهنده حمایتها و مشاورهها. یعنی در مواجهه با استارتاپها، شرکتهای دانشبنیان و مجموعههای نوآوری، این همنو است که وارد عمل شده و با آنها طرف حساب میشود. به بیان دیگر، بخشی از رشد این مجموعهها، ناشی از ظرفیتهایی است که امام رضاییها و شتابدهنده همنو برایشان ایجاد میکند؛ از ارتباط با خیرین، از حل مسائلشان در نهادهایی که شاید خودشان نتوانند حل کنند و خیلی از مسائلی که لزوماً هم شاید از جنس حمایت مالی نباشد.
با این نگاه، نقطه اوج فعالیت همنو، به استقلال رسیدن این مجموعههای استارتاپی است. این، سیاست ماست. ازآنجاکه نگاه ما در این موضوع، اقتصادی نیست، بنابراین نگهداشت این مجموعهها برایمان مزیتی ندارد. اگر به جایی برسیم که یقین داشته باشیم اگر این مجموعهها را رها کنیم، از بین نمیروند، سیاست ما بر رهاسازی است. چرا؟ چون اگر رها نکنیم، محدود به همین چند مجموعه و چند کار میشویم. ولی اگر مدام مجموعههای دارای ایدههای نو را جذب کنیم، شتاب دهیم و رها کنیم، میتوانیم ایدههای بیشتری را جذب و تقویت کنیم. درواقع، ما هلدینگ نیستیم. هلدینگ کارش این است که hold میکند، نگه میدارد. مجموعهها را میآورد، سهام میگیرد و نگه میدارد. اما هدف ما، شتاب دادن به ایدههای اجتماعی است. اینکه ایدههای اجتماعی را پیدا کنیم، تیمسازی اتفاق بیفتد، کمک و راهنمایی کنیم و مشاوره بدهیم تا این مجموعهها درست شکل بگیرند. بعد که شکل گرفتند و به ثبات رسیدند و توانستند روی پای خودشان بایستند و یقین پیدا کردیم که از بین نمیروند، دیگر ماندن آنها برای ما مزیت ایجاد نمیکند، مگر اینکه خودشان اصرار داشته باشند که بمانند.
*موضوع مهم دیگر، اعتمادی است که مردم به جمیعت امام رضاییها دارند و هر طرح و پویشی که اجرا میکند، با اقبال گسترده مردمی مواجه میشود. راز و رمز این اعتمادسازی چیست؟
- به نظرم دو عامل مهم باعث میشود یک انجیاو مورد اقبال و اعتماد مردم قرار بگیرد. اولین مورد، دست گذاشتن روی مسئله درست جامعه است. خیلی از مجموعهها شاید به این موضوع توجه نداشته باشند و روی موضوعاتی دست بگذارند که مسئله عموم جامعه نیست. فرض کنید در جامعه الان تهران، یک انجیاو بیاید روی موضوع نمای ساختمانها تمرکز کند و برای آن، پویش خیریه برگزار کند. خب، چند درصد مردم برایشان مسئله است که نمای ساختمانها زیبا باشد؟ اما اگر یک وقت همین گروه روی اعتیاد جوانان تمرکز کند، خیلی متفاوت است. این مسئلهای است که درصد زیادی از خانوادهها با آن درگیر هستند. بنابراین انتخاب درست مسئله اجتماعی به نظرم خیلی مهم است چراکه اصلاً فلسفه شکلگیری این مجموعهها، حل مسئله و مشکلی از جامعه است. از این زاویه، خوشبختانه مسئلههایی که جمعیت براساس آن، پویش و پروژه تعریف میکند، معمولاً درست انتخاب شده است.
مسئله بعدی، شفافیت عملکرد و شفافیت مالی است. یعنی عملکرد مجموعه باید در اتاق شیشهای باشد، مردم ببینند چه کمکهایی و چقدر کمک جمع شده، دقیقاً چه هزینههایی شده و... ما در زلزله خوی همین کار را کردیم و به ریال به مردم گزارش دادیم که تا این لحظه مثلاً 12 میلیارد کمک جمع شده، فلان مبلغش هزینه شده و محلهای هزینهکرد این پولها این موارد بوده. البته بخشی از ماجرا هم هم به این گزارشها ربطی ندارد. الان اگر به خوی بروید و اسم جمعیت امام رضاییها را بیاورید، همه مردم میشناسند چون فقط در یک فقره، ما روزی 30 هزار وعده غذا در مناطق زلزلهزده توزیع میکردیم و بالاخره به هرکس حتماً یک وعده از این غذا رسیده است. یعنی فعالیتهای جمعیت را دیده و نتیجهاش را حس کرده است. همین موارد، زمینهساز اعتماد مردم به جمعیت بوده است. مثلاً در خوی، مجموع کمکهای مردمی به جمعیت، بالای 50 هزار تراکنش بود. یعنی 50 هزار نفر مستقیم به جمعیت پول دادند؛ از هزار تومان تا 100 میلیون تومان.
*حالا که صحبت از کمکهای مردمی به میان آمد، کنجکاوم درباره نسبت جمعیت امام رضاییها با نهادهای متولی امدادرسانی مثل هلال احمر بدانم. چقدر تلاش کردهاید که مکمل نیروهای امدادرسانی رسمی باشید و این تلقی به وجود نیاید که امام رضاییها در منطقه بحران دارد با هلال احمر موازیکاری میکند؟
- ما خودمان در این زمینه، مطالبهگر هستیم. معتقدیم هلال احمر و دیگر نهادهای متولی باید در این زمینه وارد شوند و مجموعههای جهادی و خیریه حاضر در منطقه بحران را سازماندهی کنند. یعنی هلال احمر به جای اینکه فقط خودش در منطقه آسیبدیده کار کند، بیاید در آن نقشه و پازلی که برای امدادرسانی طراحی کرده، هر گروهی را براساس ظرفیت و توانمندی که دارد، در جای درستش قرار دهد. مثلاً اگر امام رضاییها توانش در حوزه اسکان موقت است، او را در این جایگاه قرار دهد و از عدد مسئولیت خودش کم کند. گروه دیگری که توان دارد غذا بدهد، آن یکی که ظرفیت و امکانات آواربرداری دارد و... به هرکدام در همان حوزه توانمندیاش مسئولیت بدهد و خودش روی کارهای دیگر متمرکز شود. این کار الان به شکل کامل اتفاق نمیافتد. البته جمعیت امام رضاییها از اول با هلال احمر تفاهمنامه داشته و در هر بحرانی هم، تفاهمنامه جداگانه مینویسد که به قول معروف، هلال احمر به عنوان نهاد متولی امر امدادرسانی، هم مطلع باشد و هم برای جمعیت نقش تعریف کند.
البته، هلال احمر قدمهایی در این زمینه برداشته است. مثلاً در زلزله خوی، هلال احمر یک کمپ را به ما سپرد. کمپ امام رضاییها نزدیک بیست و چند روز برپا بود و فقط چادرهایش را هلال احمر تأمین کرد و سایر خدمات ازجمله سه وعده غذا، میان وعده و برپایی 2، 3 کانکس برای ماشین لباسشویی، اتاق تلویزیون، درمانگاه و...، همه را خودمان تأمین کردیم. این اتفاق مثبتی بود و خیلی خوب است که هلال احمر بتواند برای همه گروههای جهادی و خیریه، به همین ترتیب نقش تعریف کند تا هم از موازیکاری جلوگیری شود و هم کمکها به طور عادلانه به همه افراد آسیبدیده برسد.
کمپ امام رضایی ها در یکی از مناطق زلزله زده خوی
واقعیت این است که هلال احمر واقعاً زحمت میکشد و به ما هم همیشه لطف داشته. ما هم همیشه سعی کردیم با این نهاد هماهنگ باشیم. اما در مجموع باید بگویم متاسفانه در نهادهای حاکمیتی، این نگاه سازماندهی و چینش درست مجموعههای جهادی و خیریه وجود ندارد. به همین دلیل است که منِ امام رضاییها وقتی میخواهم به کسی کمک کنم، با وجود تحقیق و دقت فراوان، باز هم یقین ندارم این فرد، از خیریه و انجیاو قبلی یا هلال احمر کمک دریافت کرده یا نکرده! این گمشدهای است که در عرصه امدادرسانی بحران وجود دارد و حتماً باید یک نهاد حاکمیتی که وصل به اطلاعات و کد ملیهاست، بیاید و آن را سازماندهی کند. ببینید، معنی ندارد که هلال احمر گزارش بدهد حدود 45 هزار چادر در خوی توزیع کرده اما هر روز هم جلوی فرمانداری و هلال احمر تجمع اعتراضی باشد که ما چادر نگرفتیم! چرا این اتفاق میافتد؟ چون از یک کد منحصربفرد استفاده نمیشود که بالاخره داود صالحی چادر گرفته یا نگرفته است. اگر گرفته، یک جا ثبت شود. و همینطور بقیه امکانات.
*در پایان از مهمترین برنامههای سال 1402 در جمعیت امام رضاییها بگویید.
- به یاری خدا در نظر داریم شبکه نوآوری همنو را تقویت کنیم. پروژه سرزمین آباد را با قوت بیشتری ادامه خواهیم داد. بحث شبکه داوطلبان را هم گستردهتر و تخصصیتر دنبال میکنیم. در بحث امدادرسانی، نگاهی هم به حوزه بینالملل خواهیم داشت تا بتوانیم در بحرانهای کشورهای همسایه برای کمک حاضر شویم. با این نگاه، در قدم اول در نظر داریم یک پویش کمکرسانی در سوریه و ترکیه برگزار کنیم.
پایان پیام /