سه‌شنبه 4 شهریور 1404

دفاع محسن آرمین از بیانیه جبهه اصلاحات؛ فضا را علیه اصلاح‌طلبان امنیتی کردند / حاکمیت در حال بازگشت به تنظیم کارخانه است

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
دفاع محسن آرمین از بیانیه جبهه اصلاحات؛ فضا را علیه اصلاح‌طلبان امنیتی کردند / حاکمیت در حال بازگشت به تنظیم کارخانه است

محسن آرمین در گفت: در باره خطاهایی که در اداره کشور در سطوح داخلی و خارجی انجام پذیرفته است، بسیار می‌توان سخن گفت اما اکنون جای آن نیست فقط در یک جمله می‌تواند گفت تقریباً آن چه را حاکمیت انکار می‌کرد اتفاق افتاد و آن چه را وعده می‌داد محقق نشد. متقابلاً تقریباً همه هشدارهای منتقدان دلسوز متأسفانه رخ داد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از کانال عصر ما، در متن نطق محسن آرمین در جلسه جبهه اصلاحات آمده است:

بیانیه اخیر جبهه اصلاحات ایران نقدها و واکنش‌های گسترده‌ای را در محافل سیاسی داخلی و خارجی و در سطوح رسمی و غیر رسمی نظام در پی داشت. نفس این واکنش گسترده بیش و پیش از هر چیز نشان‌دهنده نقش، و تأثیر گفتمان اصلاح طلبی و جبهه اصلاحات به عنوان فراگیرترین تشکل سیاسی مستقل کشور است و یک بار دیگر پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر بی پایگی تبلیغات هدفمند براندازان و رسانه‌های فارسی زبان وابسته را به نمایش گذاشت که با شعار پایان دوران اصلاح طلبی و اصلاح طلبان و امتناع سیاست ورزی مؤثر در داخل، به زعم خود کوشیده‌اند و می‌کوشند ثقل کنش‌گری مؤثر سیاسی را به خارج از کشور منتقل کنند.

لذا به گمان من صرفنظر از انگیزه‌ها و مقاصد این نقدها باید از آن‌هااستقبال کرد و آن را نشانه حیات عرصه سیاست در کشور تلقی نمود. این استقبال البته چنان که خواهم گفت به معنای عدم ارزیابی و تحلیل این نقدها و طبعاً پذیرش یا پاسخ به همه آن‌ها نیست.

در دانش زبانشناسی می‌گویند یکی از شروط معنادار بودن سخن ارتباط آن با متن و فضایی است که آن سخن ابراز می‌شود. سخن گفتن و تولید معنا در خلاء شکل نمی‌گیرد، بلکه همواره نسبتی وثیق با متن و فضایی دارد که گفتار در آن ابراز می‌شود. بنابراین دلالت‌های یک گفتار را فقط با توجه فضایی که در آن ارائه شده می‌توان دریافت.

فهم صحیح دلالت‌های بیانیه جبهه اصلاحات نیز بدون توجه به شرایطی که کشور در آن به سر می‌برد واین بیانیه کاملاً در ارتباط و نسبت با آن صادر شده، ممکن نیست. متأسفانه بسیاری از منتقدان آگاهانه یا نا آگاهانه کوشیده‌اند این بیانیه را مستقل از شرایط کشور یا براساس تحلیلی غلط از این شرایط یا عدم درک حساسیت این شرایط ارزیابی و نقد کنند در نتیجه به بیراهه رفته‌اند

طبعاً چنان که گفته‌اند کار یک حزب یا تشکل سیاسی بیان فهرستی ازایده‌آل‌ها و آرمان‌ها بدون توجه به ظرفیت و امکان تحقق آن‌ها نیست. هنر سیاست ورزی طرح مطالبات و بیان اهداف متناسب با امکانات و محدودیت‌هاست. اما بیانیه جبهه اصلاحات اساساً از جنس مطالبات یک تشکل سیاسی نیست. این بیانیه دقیقاً بیان الزامات و ضرورت‌های راهبردی است که شرایط کنونی برای نجات کشور به مجموعه نظام دیکته می‌کند.

حقیقت این است که جنگ اخیر تاریخ سال‌های پس از انقلاب را به دو بخش قبل از جنگ و بعد از جنگ تقسیم کرده است. با این جنگ مسایل بسیاری آشکار شد. هم ظرفیت‌ها و توانمندی‌های بالقوه و بالفعل ایران نمایان شد هم نقاط ضعف و آسیب پذیر به ویژه ناشی از خطاهای فاحش گذشته.

در باره خطاهایی که در اداره کشور در سطوح داخلی و خارجی انجام پذیرفته است، بسیار می‌توان سخن گفت اما اکنون جای آن نیست فقط در یک جمله می‌تواند گفت تقریباً آن چه را حاکمیت انکار می‌کرد اتفاق افتاد و آن چه را وعده می‌داد محقق نشد. متقابلاً تقریباً همه هشدارهای منتقدان دلسوز متأسفانه رخ داد.

ظاهراً همه تحلیل‌گران و جناح‌های سیاسی در این واقعیت که رژیم صیهونیستی در تجاوز اخیر به ایران روی نارضایتی‌های گسترده و شکاف موجود میان حاکمیت و مردم حساب باز کرده بود. آن نارضایتی‌ها و اعتراضات، ناشی از زیاده خواهی ملت یا توطئه خارجی نیست. کوتاهی‌ها و قصورهای فردی مدیران نیز نمی‌تواند چنین سطح وسیعی از نارضایتی را پدید آورد که دشمن را به طمع اندازد. ریشه این نارضایتی‌ها را باید در شیوه حکمرانی و سیاست‌ها و رویکردهای کلان در اداره کشور در سطوح داخلی و خارجی دید که انبوهی از بحران‌ها و مشکلات را بر کشور تحمیل کرده است.

مواجهه عاقلانه با این واقعیت، تلاش پیگیر برای تقویت ظرفیت‌ها و توانمندی‌ها و عزمی صادقانه در پذیرش خطاها و اصلاح مسیر گذشته است.

بر این اساس پس از توقف جنگ دوازده روزه انتظار این بود که حاکمیت با بازنگری در سیاست‌ها و راهبردهای خطای گذشته، به جبران اشتباهات بپردازد و به ویژه با بهره بردن از فضای مثبت پدید آمده، فراتر از تبلیغات شعاری با انجام اصلاحات فوری به بازسازی اعتماد و امید و سرمایه اجتماعی از دست رفته بپردازد و دشمن را برای همیشه از تجاوز به ایران ناامید کند. طبعاً این بازنگری در شیوه اداره کشور می‌توانست و می‌تواندپشتوانه‌ای محکم برای بازنگری در سیاست خارجی و ورود به مذاکرات با آمریکا و اروپا از موضعی قوی‌تر برای پایان دادن به منازعات و برقرار روابطی متوازن و متضمن منافع و مصالح ملی کشور باشد.

به رغم این پس از گذشت دو ماه از تجاوز رژیم صهیونیستی نه تنها هیچ‌یکاز آن انتظارات برآورده نشد، بلکه شواهد و قراین همگی بر این حقیقت دلالت دارند که پس از یک دوره بی تصمیمی، حاکمیت در حال بازگشت به تنظیم کارخانه است و مجدداً رویکردها و راهبردهای گذشته در دستور کار قرار گرفته و ظاهراً قرار است در بر همان پاشنه بگردد. صدای جنگ طلبان و طرفداران خود تحریمی هر روز بلندتر می‌شود، رسانه ملی تحت تسلط فرقه‌ای آخرالزمانی و به شوق ظهور وشعار جنگ تمدنی بر طبل جنگ می‌کوبد، وزیر امور خارجه که وظیفه‌اش دیپلماسی و استفاده از ابزار مذاکره برای دور داشتن کشور از خطر جنگ و دستیابی به ظرفیت‌ها و امکانات بین المللی برای رشد و پیشرفت کشور است، به صراحت می‌گوید: «ازنظر ما مذاکره ابزار مقابله با دنیا و به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی است» و بر خلاف موضع رئیس جمهور همچون یک نظامی از وقوع جنگ و آمادگی برای روبرو شدن با آن سخن می‌گوید. این در حالی است که هر آشنای با الفبای دیپلماسی خارجی می‌داند وظیفه دیپلماسی در صحنه های بین المللی از یک سو کنترلو رفع تهدیدات و تامین امنیت ملی و از دیگر سو کسب فرصت برای ارتقایاقتدار ملی در همه حوزه ها به ویژه اقتدار اقتصادی و علمی و صنعتی وفناوری برای تحقق توسعه و رفاه ملی با بهره گیری از همه ظرفیت هایجهانی است. و وزارت خارجه به عنوان نهاد متولی دیپلماسی تحت هیچشرایطی حتی در شرایط تهدیدات نظامی و جنگ، حق ندارد وظیفه ذاتی خودرا رها کرده و به چرخ پنجم حکمرانی نظامیان بر روابط خارجی بدل شود.

متقابلاً در برابر این شواهد و قراین منفی طی دو ماهه اخیر کمترین بازنگری و اصلاحی در روش‌های گذشته و تقویت انسجام و همبستگی ملی برای مواجهه خطرات قطعی که کشور را تهدید می‌کند حتی در حد مرخصی زندانیان سیاسی نیز به چشم نمی‌خورد.

این همه در حالی است که از یک سو در پی تحولات یکساله گذشته منطقه که به تجاوز اخیر اسرائیل علیه ایران انجامید خطر ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت و قرار گرفتن ایران ذیل فصل 7 منشور سازمان ملل کشور را تهدید می‌کند و از سوی دیگر تاب آوری کشور و جامعه در برابر تهدیدهایآینده با توجه به کسری بودجه بی سابقه در تاریخ کشور، تورم افسار گسیخته، گسترش فقر و بیکاری، بحران برق که تقریباً صنعت نیمه جان کشور را فلج کرده، بحران آب، وضعیت نگران کننده محیط زیست و تحریم‌های فلج کننده عملاً ناممکن می‌نماید.

بیانیه اخیر جبهه اصلاحات در چنین متن و فضایی صادر شد و هدف از آن چنان که گفتم اساساً طرح مطالبات یک جریان سیاسی نبود، چرا که اگر بنا بر طرح مطالباتی بودکه حاکمیت آمادگی پذیرش آن را دارد حتی درخواست مرخصی زندانیان سیاسی یا قطع بودجه‌های کلان نهادهایی که وجودشان هیچ فایده‌ای برای جامعه ندارند، منطقی به نظر نمی‌رسد، هدف از این بیانیه تاکید بر ضرورت تغییر رویکرد در فرصت محدود پیش رو از موضع احساس مسؤلیت ملی برای نجات کشور از شرایط بحرانی کنونی است.

جان کلام این بیانیه این است که راه نجات کشور و فائق آمدن بر مشکلات و بحران‌های کنونی در گرو توجه و تأکید بر دو امر حیاتی است: آشتی ملی و بازگشت به جامعه به منظور تقویت و تثبیت انسجام و وحدت ملی پدید آمده پس از جنگ و به پشتوانه آن مذاکره با آمریکا و اروپا از موضعی قوی‌ترباهدف حل یا محدود کردن اختلافات و رفع کامل تحریم‌ها و تضمین مسیر رشد و توسعه همه جانبه کشور.

آشتی ملی و بازگشت به سوی مردم معنایی جز به رسمیت شناختن حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش، عزم صادقانه در تأمین مطالبات جامعه، ایجاد اعتماد و امید عمومی نسبت به آینده ندارد. افزایش سرمایه اجتماعی ناشی از آشتی ملی به این معنا شرط بورود به مذاکره‌ای عزتمندانه با قدرت‌های بیگانه است.

حتی اگر حاکمیت به امید فراهم آمدن شرایطی بهتر برای مذاکره عزم مقاومت در برابر فشارها را داشته باشد، (که البته تضمینی در این زمینه وجود ندارد)‌این پایداری تنها با آشتی ملی و به پشتوانه سرمایه اجتماعی و رضایت عمومی میسر خواهد بود.

این بیانیه همچنین از جنس برنامه نیست و نه تنها خواهان اجرای همزمان بندهای پیشنهادی ندارد بلکه هیچ توصیه‌ای برای زمانبندی اجرای آن پیشنهادها ندارد.

این بیانیه چنان که گفته‌اند و گفته‌ایم حاوی هیچ حرف ناگفته‌ای نیست. اهمیت این بیانیه اولاً در بیان پیشنهاداتی است که امروز بیش از هر زمان دیگری شایسته توجه است و به همین سبب بیش از دیگر بیانیه‌ها و مواضع شنیده شد. ثانیاً کاملاً در چارچوب قانون اساسی است و نشان می‌دهدقانون اساسی از ظرفیت لازم برای نجات کشور از بحران‌های کنونی برخوردار است.

مهمترین بند این بیانیه یعنی توقف داوطلبانه غنی سازی در ازای رفع تحریم‌ها نه تنها مغایر با قانون اساسی نیست، بلکه در گذشته نیز در بیانیه سعد آباد سابقه دارد. بنابراین آنان که این بند را خیانت و تسلیم می‌دانند، علناً مجموعه نظام را به سابقه خیانت و تسلیم متهم می‌کنند.

موج بداخلاقی‌ها و تخریب‌های هماهنگ و سازمانیافته علیه جبهه اصلاحات به بهانه این بیانیه در طیفی به گستردگی براندازان خارج کشور تا افراطیون جنگ طلب تا برخی منبرهای جمعه و جماعات و تا رسانه فرقه‌گرای غیر ملی و تا فرصت‌طلبان داخلی از نگرانی شدید این طیف گسترده از ظرفیت بالقوه نظام و قانون اساسی برای اصلاحات اساسی و در نتیجه احتمال عملی شدن آن حکایت دارد.

طبعاً جبهه اصلاحات بنا بر مشی اصلاح طلبانه خود و التزام به گفت و گو نمی‌تواند خود را مصون از خطا بداند و چشم بر نقدهای منصفانه ببندد. از این رو به سهم خود و به عنوان عضو کوچک جبهه از منتقدانی که با بی طرفی تمام به نقد بیانیه پرداختند و از طریق گفت و گوهای حضوری، نوشتن مقاله یا مصاحبه ملاحظاتی را گوشزد کردند تشکر می‌کنم.

در عین حال نمی‌توان از کسانی که همسو و هماهنگ با حملات سازمانیافته امنیتی گشایی فضا علیه جبهه اصلاحات اقدام کردند گله مند نبود. تحریف و برداشت‌های انحرافی عامدانه از بیانیه با هدف جدا سازی دولت پزشکیان از اصلاح طلبان و امنیتی گشایی فضا و بستر سازی برخورد امنیتی با جبهه اصلاحات، درخوشبینانه ترین تعبیرمصداق بارز بداخلاقی و بازیگری سخیف سیاسی است. این بیانیه همسو با مواضع رئیس جمهور و در شرایطی صادر شد که وی به خاطر بیان مواضع مشابه از سوی افراطیون جنگ طلب هدف شدیدترین اهانت‌ها و تهاجمات قرار داشت، لذا ارزیابی و معرفی این بیانیه به عنوان عامل فشار بر رئیس جمهور یک وارونه نمایی عامدانه با هدف دور ساختن رئیس جمهور از مهم‌ترین تشکیلات سیاسی حامی وی است. این هماهنگی و همسویی با حملات سازمان‌یافته متأسفانه عملاً از تأثیر بیانیه مذکور در ظرفیت سازی برای رئیس جمهور جهت پیگیری دیدگاه‌های مثبت وی کاست.

به این عزیزان اطمینان می‌دهم عرصه نیمه جان سیاسی کشور هنوز ظرفیت طرح گفتمان‌های مختلف را دارد، بنابراین نیازی نیست طرح و اثبات خود را در تلاش برای حذف دیگری ببینند. آنان می‌توانند دراین عرصه بدون تخریب دیگری متاع خود را به جامعه عرضه کنند. جبهه اصلاحات ایران نه جای جریانی را در این عرصه تنگ کرده است، نه وارد رقابت با دیگران در گرفتن پست و مسؤلیت شده است و نه وجود جریانی را مغایر و مزاحم وجود خود می‌داند. بنابراین ضمن خودداری از ورود به جنگ‌های زرگری بی حاصل که نتیجه‌ای جز سلب اعتماد جامعه از احزاب و کنش‌گران سیاسی ندارد از هر گونه گفت وگوی اخلاقی و سازنده استقبال می‌کند.

در پایان به عزیزان عضو مجمع عمومی جبهه اصلاحات نکته‌ای را متذکر می‌شوم. همگی می‌دانید، فرایندی که بیانیه‌های جبهه از آغاز تا صدور طی می‌کند فرایندی کاملاً دموکراتیک است که نظیر آن را در هیچ تشکل سیاسی مشاهده نمی‌کنید. این بیانیه با لحاظ پیشنهادهای همه اعضا صورت نهایی یافت و نهایتاً با 38 رأی موافق و فقط یک رأی مخالف به تصویب رسید. ارائه تصویری وارونه از این انسجام حداکثری و تبلیغ وجود دو دستگی و اختلاف و مناسبات غیر دموکراتیک در جبهه اقدامی علاوه بر این که خلاف واقع است کاری غیر اخلاقی و غیر تشکیلاتی و مغایر با عقلانیت سیاسی است

29218

کد خبر 2106982