رسالت «علوم انسانی» افق گشایی برای رسیدن به کمال است
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه ما میخواهیم به سمت تمدن نوین اسلامی و استقرار جامعه نوین اسلامی و ارزشهای آن برویم گفت: رسالت «علوم انسانی» افق گشایی برای رسیدن به کمال است.
به گزارش ایسنا، دکتر سعیدرضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در مراسم افتتاحیه "ششمین دوره مقدماتی طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی" در سالن فردوسی دانشگاه تهران برگزار شد، اظهار کرد: از تلاش عزیزانی که در راه اندازی دورههای تحلیلی، اندیشمندانه و نخبگانی فعال هستند، آقایان دکتر واعظی و دکتر پارسانیا قدردانی میکنم. همچنین از فرمایشات استاد برگزیده، دانشمند و اندیشمند عزیزمان حضرت آیت الله جوادی آملی استفاده کردیم که سخنان نغز و پایهای را در آغاز همایش داشتند. عرایضم را در پنج قسمت تنظیم کرده ام و در ابتدای مباحثم به اهمیت علوم انسانی و علوم اجتماعی در مقایسه با سایر علوم می پردازم. علوم انسانی و علوم اجتماعی به دلیل اینکه با انسان و پیچیدگی های رفتاری آن سر و کار دارد، دانششان به مراتب سخت تر، ژرفتر و پیچیده تر از علومی است که با جسم انسان و علومی که با شناخت پدیده های هستی و فیزیک هستی چون علوم مهندسی، علوم پزشکی یا علوم پایه سروکار دارد.
استاد دانشگاه تهران تصریح کرد: علوم انسانی و علوم اجتماعی از زمره علومی است که با فکر، آموزه ها، رویکردها، فهم، نوع رفتار کلامی و غیرکلامی و جهان بینی انسان ها سر و کار دارد و فهم این پدیده خلقت بسیار پیچیده است. ما بر عالم ذهن اشرف نداریم بلکه از آثار رفتاری عالم ذهنی انسانها حدس و گمانهایی میزنیم که چه نظام معرفتی ای در فکر آن انسان خوابیده است. علوم انسانی و علوم اجتماعی به لحاظ روشی تحت تاثیر علوم تجربی است
دکتر عاملی، علوم انسانی و علوم اجتماعی را به لحاظ روشی طی این دو قرن اخیر، تحت تاثیر علوم تجربی عنوان کرد و افزود: همان نگاه دکارتی که فرض میکرد اگر خط کشی در اختیار داشته باشد، همه پدیدههای هستی را از جمله رفتار انسان را میتواند اندازه گیری کند، نگاهی که در علوم تجربی با سعی، خطا و آزمایش تلاش میکرد، پدیده ها را کشف کند اما در عمق فهمش با پدیده خطا پذیری روبرو بود، بدین معنی که علمای علوم تجربی از حیث دست یافتن به "فهم قطعی" دستشان بالا بوده و هست. از آغاز عنوان شده ما فهم قطعی نداریم و اعتقاد دارند اگر یافتهای را به دست آوردهاند که با یافته جدید نقض شود، یافته قبلی را غلط میدانند و عکس آن هم صادق است. به عنوان مثال عاملی که باعث درمان سرطان فرض شده است، بر اساس یافته های جدید می تواند دلیل تشدید سرطان باشد!
وی ادامه داد: علوم انسانی و علوم تجربی هم از همین الگوی شناخت تجربی تبعیت کرد. بسیاری تلاش کردند با مطالعات تجربی به ابعاد وجودی انسان دست یابند. همانطور که با مطالعات اجتماعی آشنا هستید، قاعدتا از پیمایش استفاده می کنند. در پیمایش ها، پژوهشگر هم سوال و هم جواب را تحمیل می کند. گویههایی را در کنار مولفه ها قرار می دهیم و فرد پاسخ می دهد مثلا در طیف لیکرت به صورت سه گویه ای، پنج گویه ای، هفت گویه ای، نه گویه ای و یا از روش های متنوع پیمایش استفاده می شود که هم سوال و هم جواب به پاسخگو تحمیل می شود. کسانی که با روش های تجربی علوم انسانی آمیخته شدند، اساسا روش را تنها روش تجربی میدانند.
روشهای تجربی در فهم "کلیشه" ایجاد میکند
استاد دانشگاه تهران به اثر خود تحت عنوان "روشهای تحقیق در مطالعات فرهنگی و رسانه" اشاره کرد و اظهار داشت: اگر این کتاب را ملاحظه کرده باشید، در آن 40 روش را مخصوصا برای شکستن هیمنه روشهای تجربی معرفی کردهایم. روشهای تجربی قابل استفاده و قابلیت روایی دارد اما بسیاری از اوقات خطاپذیر است. همچنین روشهای تجربی در فهم کلیشه ایجاد میکند، فهمش ناظر بر شناخت فردی نیست، بلکه شناختی کلیشهای و جمعی است. روشهای پسامدرن، مطالعات پیشینی را نقض می کند
وی تاکید کرد در مطالعات انسانی، بیشتر تحت تاثیر روشهای تجربی بودهایم، افزود: به دنبال روشهای تجربی، روشهای پسامدرن آمد و این روش از اول تمام مطالعات پیشینی را نقض کرد. درحقیقت پست مدرنها خصوصیت فکریشان این است که باید داستان را از اول شروع کرد و به نوعی از این واژه انگلیسی "Defamiliarization " استفاده میکنند که بنیان پسامدرنیزم است؛ آنها از ابتدا عنوان میکنند که ما با پدیده آشنا نیستیم. درواقع بر اساس این نگاه، هیچ اعتمادی به یافته ای دوره تجدد اعتماد نیست و خود را درگیر هیچ نوع دانش پیشینی نمی کنند. در نگاه پسا مدرن هیچ نوع اعتماد آفرینی وجود ندارد و هیچ نگاه کمال گرایانه ای به آینده نیست و بیشتر منشاء یک به هم ریختی فکری است. لذا هنر پسامدرن گرفتار آشفتگی و برهم ریختگی است. بنابراین هر آشفتگی در هنر برچسب هنر پسامدرن دارد.
علوم انسانی و علوم اجتماعی در طبقهبندی سختترین علوم است
دکتر عاملی مدل و روش پسامدرن را نوعی تشویش فکری به مراتب پیچیده تر از روشهای تجربی مدرن دانست و اظهار داشت: روشهای تجربی یک سری از قاعدهها، ضوابط و فهمهای شکل گرفتهای را ایجاد میکرد اما در نگاه پسامدرن رویکرد دقیقی وجود ندارد. این موضوع را از باب ورود به بحث روش و نظریه عرض نکردم بلکه از این باب عنوان کردم که رفتار انسان، غیر از جسم انسان است. طبیعت هستی غیر از خود انسان است.
به گفته وی، در فهم انسان پیچیدگی های زیادی وجود دارد که باعث می شود علوم انسانی و علوم اجتماعی را در طبقهبندی سختترین علوم به لحاظ فهم و دقت فهم بدانیم. لذا نباید نگاه دست چندم به علوم انسانی داشته باشیم. شاهدیم کسانی که توان رفتن به رشتههای ریاضی و تجربی ندارند، میگویند جهنم، علوم انسانی را انتخاب می کنیم. بنابراین این نگاه سطحی نگرانه نباید به علوم انسانی باشد. باید اذعان کرد فاخرترین و توانمندترین اشخاص وارد حوزه علوم انسانی و علوم اجتماعی شوند.
در علوم انسانی باید به تعداد مولفههای بسیاری توجه کرد
استاد دانشگاه تهران بیان کرد: در علوم تجربی متغیرها را به صورت محدود، دو یا سه تایی میگیریم و محیط را ثابت نگه میداریم که بتوانیم رابطه علی و معلولی را کشف کنیم اما در علوم انسانی باید به تعداد مولفههای بسیاری توجه کرد. در علوم انسانی با انسانی روبرو هستیم که ذهنش ممکن است رویایی باشد و در رویاهایی سیر کند که رویا بر رفتارش تاثیرگذار باشد! با انسانی سروکار داریم که تابع هنجارهای اجتماعی است و همچنان جامعه، جامعه ای هنجاری است.
وی در ادامه تاکید کرد: اگرچه بسیاری معتقدند که به دلیل بلوغ انسانی هنجارها ضعیف شده است اما در اصل هنجارها جا به جا شده است. لزوما هنجارهای محیط بومی بر انسان ها تاثیرگذار نیست بلکه هنجارهای فرابومی و غیر بومی هم وارد میدان تاثیرگذاری شده است. هنجار یعنی چه؟ هنجار به ارزش مورد پذیرش و عمومیت یافته و مقبول یافتگی گفته میشود و زمانی که افراد به معنایی درون جمع قرار میگیرند، تابع جمع میشوند. انسان های متفکر، اهل تحلیل، فاخر و استثناییای هستند که درباره موضوعات قطعنظر از آنچه که هست، در رفتار اجتماعی به موضوع نگاه میکنند. در دوره جدید عوامل متعددی وارد زندگی ما شده است که پیچیدگی انسانها را افزایش داده است.
نگاه انتقادی و نقد به چه معنا است؟
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: در این دوره مقدماتی طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی، قصد دارید یک نگاه انتقادی را در ذهن و فهمتان تقویت کنید. نگاه انتقادی و نقد به چه معنا است؟ در نقد بسیاری اوقات، مغالطههایی صورت می گیرد. یکی از مغالطه های نقد این است که عیب و ایرادها را ببینیم و آنها را برجسته کنیم و ظرفیت های و نقاط کانونی یک نظریه، یک متن، یک ایده و یک پدیده اجتماعی را نادیده بگیریم. درواقع سیاهههای مسیر، فکر و اندیشه را درک کنیم و آنها را نمایان کنیم ولی ابعاد دیگر یک امر را نادیده بگیریم. به عبارتی بخشی از نقد این است اما نه همه آن. نقد از ذهن متفکر تراوش میکند. تفکر در قرآن کریم با 12 واژه ای که مربوط به تلاش های ذهنی انسان است، چون تفکر، رأی، تدبیر، عقل، علم، حزم و... طرح شده است. به فرمایش امیرالمومنین، امام علی (ع): "بالفکر تنجلی غیاهب الامور" با اندیشیدن، تاریکی ها تبدیل به روشنی میشود. تفکر یعنی ظرفیتی که میتواند مجهولات تصوری و تصدیقی را تبدیل به معلومات تصوری و تصدیقی کند. البته در درجه اول باید مجهول را یافت چون در غیر این صورت روی هوا سنگ میزنیم و مجهولی نیست که تبدیل به معلوم جدید شود. نقد از تفکر بر میخیزد
دکتر سعیدرضا عاملی گفت: نقد از تفکر بر میخیزد و قرآن در تعابیرش درباره تفکر، آموزه های بسیار بزرگی دارد. سعادت انسان با تفکر گره خورده است. در سوره ملک آیه 10 آمده است "لو کنا نسمع أو نعقل ما کنا فی أصحاب السعیر" اگر از اهل شنیدن و تعقل بودیم، جای ما در جهنم نبود. ما بسیاری از شنیده ها را دریافت و عمل می کنیم و این عاقبت سعیر و شعله های این آتش در دنیا برافروخته شده است و هیزم این آتش را با اهل عقل نبودن فراهم شده است. لذا تعبیر قرآن کریم فقط درباره حیات پس از مرگ نیست، بلکه درباره حیاتی است که انعکاس حیات زندگی امروز ما است. امروز اگر اهل شنیدن و تفکر باشیم سعادتمندیم و بازتاب آن در سعادت اخروی ما بروز پیدا میکند.
وی ادامه داد: معتقدم باید در نقد به چهار رکن آن توجه کنیم. رکن اول نقد؛ شناخت پدیده مورد مطالعه است. قبل از شناخت پدیده مورد مطالعه و مداقه دقیق در شناخت پدیده، آن را نمیتوان نقد کرد. یکی از معلمین ما درباره نوع نگاه شهید مطهری میگفت آنطور که ایشان مکتب مارکسیست را درک کرده، خود مارکسیست ها این اصول را درک نکرده اند. درحقیقت این حاکی از فهم دقیق درباره پدیده است تا به نقد آن بپردازد.
نقد بدون توجه به نقطه مطلوب، تنظیم و تصویر نمیشود
استاد دانشگاه تهران رکن دوم نقد را درباره شناخت ظرفیت های یک فکر و برجسته سازی داشته های آن پدیده بیان کرد و گفت: ما در نقد ابتدا، خود یافته های پدیده را مشخص میکنیم. چه چیزی است و چه چیزی نیست؟ معلومات و مجهولات آن را بیان و فهم میکنیم و در مرحله سوم نقد به بیان ضعفها، کاستیها و فاصلهها میپردازیم، همچنین در نقد باید نقطه مطلوب داشته باشیم چون نقد بدون توجه به نقطه مطلوب، تنظیم و تصویر نمیشود. گاهی یک ایده و نظر را در درون خود آن ایده نقد میکنیم اما گاهی نقد ما ناظر بر افق مطلوب است. لذا وقتی تک جانبه نگری نظام های فکری سوسیالیستی و لیبرالیستی را با نگاه جامع نگر اسلام مقایسه می کنیم، نقد متفاوتی شکل می گیرد. در نگاه مطلب نگر، نقد منتهی به راه حل و برون رفت می شود. دکتر عاملی رکن چهارم نقد را توان ارایه راه حل و برون رفت ایجاد کردن و حرکت به سمت حوزه دانشی دانست. دامنه نقد علوم انسانی کجاست؟
بحث سوم دکتر عاملی در مورد دامنه نقد علوم انسانی بود؟ دامنه نقد علوم انسانی چه حوزههایی است؟ زمانی که از نقد سخن میگوییم به سمت اندیشهها، تفکرها، جهان بینیها، فلسفهها و متون میل میکنیم و آنها را به نقد میکشیم. البته بخشی از نقد، ناظر بر اندیشه و داستانها و روایت های اندیشه ای است ولی همه نقد این نیست. در دنیایی که زندگی میکنیم، نقد دامنه های دیگری پیدا کرده است. مثل نقد نظام حکمرانی، نقد مدلهای مدیریتی اجتماعی و نقد روش ها و منش ها اجتماعی است که لزوما دارای کتاب و نوشته و بیان اندیشهای هم نیستند اما یک مدل حکمرانی، مدیریتی و رفتای است که مردم در این مدل زندگی میکنند. چه بسا به خاطر قدرت یا نظام حکمرانی، ملتی تبدیل به ملت قدرتمند، توانا، اندیشمند و فاخر شود و گاهی به خاطر روشهای مدیریتی و حکمرانی غلط ملتی آسیب اساسی میبیند، لذا یکی از دامنههای نقد عرصه عمل است البته من تاکید بر نقد حکمرانی و مدیریتی کردم اما عرصه عملی که این حوزه دارد، بسیار مهم و وسیع است.
عصر دادههای بزرگ
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، عرصه دیگر نقد را حوزه نظام ها و سیستم ها بیان کرد و گفت: این عصر را عصر الگوریتم نامگذاری کرده اند. عصر الگوریتم یعنی چه؟ الگوریتم در طبیعتش فرآیند و بازخوردهای آن را مد نظر دارد. در طراحی یک الگوریتم برنامه ای این نگاه وجود دارد که چگونه از نقطه الف به نقطه ب و جیم و دال برسیم. اگر در نقطه دال دچار مشکل شدیم، مسیر بازگشت چیست؟ الگوریتم یک ماژول یا پودمان است که فرآیندهای رابطههای بین چند گره (Node) را شکل می دهد. در واقع در بستر تعریف روابط برنامه ای بین این گره و پودمان ها الگوریتم های به هم پیوسته شکل می گیرد و نوعی "رفتار داده ای" را بوجود می آورد. در حال حاضر در دوره الگوریتم ها زندگی میکنیم و این نظام الگوریتمی حاکم بر ما، بازتابش بسیاری از تغییرات رفتار اجتماعی است که باید به آنها توجه کرد.
استاد دانشگاه تهران در فراز دیگری ازسخنانش بیان کرد: پدیده های پر بسامد جهان امروز در جهان داده ای، اولویت های رفتاری جوامع را نشان می دهد و این رفتار داده ای شده، خالق دانش های جدید از جمله "جامعه شناسی داده ای و مردم شناسی داده ای" خواهد بود. این دوره را باید "عصر داده های بزرگ" نام گذاشت. باید گفت پایه گذار الگوریتم خوارزمی است که پایه گذار محاسبات خاص بود که در مواردی لگاریسم را هم به آن نسبت می دهند. اگر در زمان خوارزمی الگوریتم یک نوع رفتار ریاضی بر روی کاغذ برای حل یک مسئله بود، امروز الگوریتم رفتار ریاضی در جهان دادهها است. دادههای بسیاری وارد زندگی ما شده است. امروز سایت internetlivestats را نگاه میکردم. این محیط به لحظه داده های فضای مجازی را منعکس می کند. از اول ژانویه 2021 تا کنون 85 تریلیون ایمیل ارسال شده است. این تعداد چند نزدیک به هزار برابر جمعیت جهان است؟ ممکن است بگویید بسیاری از ایمیلهای جمعی و ارسال های تبلیغاتی یا بیهوده است اما به هرحال تبادل اطلاعات صورت می گیرد. همچنین در جهان دو و نیم تریلیون جستجوی اطلاعات در همین سال جاری انجام گرفته است. کاربران فعال گوگل که روزانه آن را رصد میکنند، نزدیک به یک میلیارد و 300 میلیون جمعیت کاربران اینترنت است، در همین دوره زمانی 2 تریلیون ویدئو در بستر یوتوپ دیده شده است که 400 برابر جمعیت جهان است و این بدین معناس که بطور متوسط هر کاربر 400 ویدئو در بستر یوتوپ دیده است.
آمریکاییها درباره حکمرانی اینترنت با کسی معامله نمیکنند
دکتر عاملی تاکید کرد: در چه فضایی زندگی می کنیم؟ و در چه جهان داده ای، جستجو صورت می گیرد؟ گوگل بر مبنای چه الگوریتمی به ما پاسخ میدهد؟ چه سایتی را اول و چه سایتی را دوم مبنا قرار می دهد؟ هر واژه ای را که در گوگل جستجو میکنید، چرا اول به ویکیپدیا شما را سوق می دهد؟ شاید بگویید تراکنش مراجعه به ویکیپدیا بیشتر است اما در همه موارد این گونه نیست! ویکیپدیا، تویتر، گوگل، MSN، Imdb، فیسبوک همگی آمریکایی (کالیفرنیایی) هستند و تمام آنها در سرزمین آمریکا و در بستر تفکر آمریکایی طراحی شدهاند. با اتفاقی که در جهان رخ داده همه مردم دنیا، کاربران جهان مجازی آمریکا شده اند؛ این یک پدیده پیچیده است.
وی تاکید کرد: در نظام داده کاوی، رفتار ما کاملا قابل تیپ بندی، اولویت سنجی است. بسیاری از اینکه اطلاعاتشان بر روی شبکه ملی اطلاعات کشور بیاید، احساس نگرانی میکنند اما اگر اطلاعاتشان در سرورهای گوگل قرار بگیرد، هیچ احساس نگرانی نمیکنند. اگر آقای "لری پیچ" یهودی که ارتباط با نظام صهیونیستی دارد، اطلاعات ما را داشته باشد، از نظر بعضی جای نگرانی نیست! در کتاب مطالعات انتقادی استعمار مجازی آمریکا که 10 سال پیش نوشتم، با شناختی که دارم گفتم فضای مجازی در بستر حاکمیت آمریکا قرار دارد. IP افراد همه در آمریکا تعریف میشود. آمریکاییها حاضر نیستند درباره حکمرانی اینترنت با کسی معامله کنند. الگوریتم های دادهای ملتهای دنیا در انحصار آمریکا است
استاد دانشگاه تهران افزود: در نشست های حکمرانی اینترنتی " internet governance" که همه ساله در کشور های مختلف برگزار میشود، بسیاری تلاش کردند که این بحث را به مشارکت جهانی برسانند که مدیریت اینترنت در یک همکاری جهانی باید شکل بگیرد. گفتند بسیار خب شما شروع کننده بودید اما در حال حاضر همه کشورها از آن استفاده میکنند و نیازمند یک قرارداد جهانی در استفاده و مدیریت اینترنت هستیم و یک طرفه این فضا را نمیتوان مدیریت کرد! لازم به ذکر است در استعمار اول آمریکا، فیزیک جهان را گرفت، در استعمار دوم فرهنگ جهان را تسخیر کرد و در استعمار سوم الگوریتم های دادهای ملتهای دنیا را در انحصار خودشان درآوردند. این فضا حوزههای پیچیده مطالعه علوم انسانی و علوم اجتماعی است! حال باید در این فضا چه کار بکنیم؟ ما فقط روزانه می گوییم، رفتار مردم جامعه در حال تغییر است و علت آنرا دقیق و بر مبنای جهان داده ای شده جدید تحلیل نمی کنیم.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد: بزرگترین اتفاق اواخر قرن نوزدهم اختراع مورس و بدنبال آن تلگرام و تلکس بود. زمانی که مورس انگلیسی اولین بار به لحظه پیام را برای فرامکان مخابره کرد، باعث ارتباطات فرامحلی در یک لحظه شد که از آن تعبیر به ارتباطات هم زمانی کردند. درواقع این صنعت رو به جلو پیشرفت کرد. پایه منطق ارتباطی اینترنت، مورس است و بعد ها ارتباطات شبکه ای داخلی و سپس ماهیت رقومی (دیجیتال) شکل گرفت.
وی ادامه داد: ماهیت دیجیتال را باید در مقابل ماهیت آنالوگ استفاده کرد. ماهیت دیجیتال یعنی چه؟ ماهیتی که تابع منطق صفر و یک است و به صورت رقومی و عددی است. زمانی که عددی شد یعنی تابع جهان ریاضیات و منطق ریاضیات بر آن حاکم است. گوگل معنای ریاضیاش یعنی یک و 100 صفر در ادامه آن؛ گوگلپلکس (که ساختمان گوگل است) یعنی گوگل به توان گوگل است. آیا می توان یک با صد صفر را به توان یکی با صد صفر را محاسبه کرد؟ بالاترین عددی که امروز داریم توکتوسکند یعنی 10 به توان منهای 24 است. عبد الاسلام زمانی که پیکوسکند را اختراع کرد، جایزه نوبل را دریافت کرد. درحقیقت اثبات عبدالاسلام یک به توان منهای 15 بود که اثبات آن تابع منطق ریاضی است.
جامعه، فرهنگ و ارتباطات ما فرامحلی شده است
وی این جهان را جهان ریاضی عنوان کرد و گفت: گوگل یک شرکت پدر به تعبیر انگلیسی" father company" تحت عنوان "آلفابیت" درست کرد. درحقیقت شرکت مادر شرکت گوگل، آلفابیت است. آلفابیت یعنی چه؟ آلفابیت یعنی "الفباء" چون جهانی که گوگل به دنبال مدیریتش است، جهان بیان، متن و نوشتار است. این جهان ریاضی به نوعی مدیریت جهان آلفابیت است. لری پیچ در فلسفه اسم آلفابیت می گوید ما بدنبال ورود فراگیر به جهان محتوا هستیم. ارزش سرمایه گوگل به یک تریلیون و 400 میلیارد دلار رسیده است، این کمپانی ها بزرگ شدند. باید گفت از 10 کمپانی بزرگ جهان 9 کمپانی در حوزه فناوری مجازی هستند. پس این عرصه را باید شناخت! جامعه، فرهنگ و ارتباطات ما فرامحلی شده است. این فرامحلی شدن فرهنگ و جامعه به نوعی ضرورت "علوم انسانی و علوم اجتماعی محلی، فرامحلی و جهانی" را ضرورت می بخشد.
دکتر عاملی تصریح کرد: چگونه می توانیم به یک علوم انسانی فاخر و سعادت آفرین دست یابیم؟ در بیانم روشن است که رسالت علوم اجتماعی، سعادت آفرینی برای جامعه است. برخی علوم را اساسا خنثی و منفعل "passive و neutral" تعریف میکنند و اعتقاد دارند علوم نباید جانبداری داشته باشد، البته در مقام فهم، پدیده را باید بدون جانبداری درک کرد اما در مقام راهکار و راهبرد ایجاد کردن، باید به مسیر و هدف توجه کرد. درحقیقت ما می خواهیم به سمت تمدن نوین اسلامی و استقرار جامعه نوین اسلامی و ارزش های آن برویم. علوم انسانی رسالتش در افق گشایی حرکت به سمت کمال است. این موضوعات شعار نیست، شاید با فاصلهای از این مباحث جنبه شعاری پیدا کند اما واقعیت این است که علم باید بتواند حل مسئله کند. علوم انسانی و علوم اجتماعی الهی و اسلامی در هدف گذاری معنا پیدا می کند و بومی شدن علوم انسانی مستلزم آن است که حل مسئله معطوف به آن هدف را انجام دهیم. علمی موفق است که بتواند به قانون الهی خداوند توجه کند
استاد دانشگاه تهران اظهار داشت: مسیر علوم انسانی بومی و راهگشا برای حل مسائل ملی و فرهنگی کشور این است که خودش را دریابد. در واقع علمی موفق است که بتواند به قانون الهی خداوند توجه کند. قانون خداوند هم برای رفتار انسان و هم برای همه موجودات هستی است. همه هستی داری قوانین بایسته است که شکستن آن منشاء فساد و تخریب حقیقت هستی، جامعه و انسان می شود.
به گفته دکتر عاملی، در سیر مراتب روشی علوم امروز به روشی رسیدیم که از آن تعبیر به "biomimetic" (شبیه سازی هستی) میکنند. چرا به سمت آن "biomimetic" حرکت کردهاند؟ آنها بیان میکنند علم تجربی نقطه خطا دارد و باید از قوانین هستی الهام بگیریم تا به یک علم قابل اعتماد برسیم. این بحث علوم تجربی غرب است. در کتاب "اینترنت و علوم" 30 صفحه درباره شبیه سازی هستی و رویکرد آن آوردهام.
به گزارش مرکز خبر شورای عالی انقلاب فرهنگی، وی در پایان خاطرنشان کرد: به قوانین خدا باید دست پیدا کرد تا به علم قطعی برسیم اگرچه ما که پیرو اهل بیت (ع) هستیم، در مبنا خودمان را مخطئه میدانیم و میگوییم درک ما ممکن است انطباق با آن قانون پیدا کند و ممکن است خطا کنیم. در عین حال از مسیر شناخت قوانین و مقررات الهی حرکت کردن، دانش قابل اطمینانی را برای ما فراهم می کند با پذیرش این اصلی موضوعی که نیز در فهم دچار اشتباه می شویم. چیزی که در این مسیر میتواند سرشت ما را درست بسازد این است که وجودمان را مهذب از خطا کنیم و به فرموده امیرالمومنین امام علی (ع) "الهواء یمنع العقل" هوای نفس مانع عقلانیت میشود. خلوص عقل به رهیدن از نفس و خودخواهی است و تقویت توحید در فکر و اندیشه است. اگر شخصی خودش را مهذب کند، میتواند به عقل راهگشا و سعادتآفرین دست یابد.
انتهای پیام