رمزگشایی از حمایت حزب مؤتلفه از میرسلیم
مصطفی میرسلیم آخرین تیر ترکش مؤتلفه است برای بازگشت به قدرت. در این صورت آنها در کارنامه نزدیک به 60 ساله سیاسی خود بالاخره یک رئیس مجلس هم داشتهاند. شاید این ریاست، فرصتهای دیگری هم در عرصه سیاست و اقتصاد سیاسی برای مؤتلفه فراهم کند!
روزنامه شرق نوشت: حزب موتلفه که از دهه 70 به این سو به محاق رفته بود و سهمش از سمتهای انتخابی و انتصابی به حداقل رسیده بود، این روزها همه امیدش به وزیر اسبق ارشاد است. مصطفی میرسلیم آخرین تیر ترکش مؤتلفه است برای بازگشت به قدرت. در این صورت آنها در کارنامه نزدیک به 60 ساله سیاسی خود بالاخره یک رئیس مجلس هم داشتهاند. شاید این ریاست، فرصتهای دیگری هم در عرصه سیاست و اقتصاد سیاسی برای مؤتلفه فراهم کند! مؤتلفه احتمالا با حمایت از میرسلیم رؤیای دهه 60 را میبیند که اینچنین پشتش ایستاده و حاضر به کوتاهآمدن هم نیست. شانس هم فعلا با اوست؛ چراکه رقیب میرسلیم دو جریان مخالف سرسخت هم در مجلس دارد، تیم جبهه پایداری و جریان احمدینژاد که گویا برای کنارزدن قالیباف حاضر شدهاند با میرسلیم ائتلاف کنند.
مؤتلفه و بحران اقتصادی
رد پای افول مؤتلفه را نه صرفا در سیاست قدرت بلکه در حوزههای دیگر هم میتوان جست؛ بهویژه در اقتصاد. پیوندهای معروفترین حزب بازاری کشور با بازار مدتهاست دیگر به قوت قبل نیست؛ تا جایی که «محمدنبی حبیبی»، دبیر کل درگذشته حزب مؤتلفه، در آستانه دوازدهمین مجمع عمومی این حزب گفته بود که بیشتر اعضای این حزب را در سراسر کشور «معلمان» تشکیل میدهند که برای گذران زندگی با مشکلاتی مواجه هستند.
او با بیان این که ترکیب حزب مؤتلفه اسلامی با گذشته تفاوت کرده و پیوندش با بازار سست شده، به ایرنا گفته بود: «بنده به عنوان دبیر کل حزب مؤتلفه یک روز در بازار کار نکرده و منفعتی نبردهام. آقای مصطفی میرسلیم، رئیس شورای مرکزی تشکیلات، استاد دانشگاه است و یک روز در بازار فعالیت نکرده است.» برآوردها نشان میدهد که اعضای بازاری و قدرقدرت حزب که بار تأمین منابع مالی حزب را بر دوش میکشیدند، از مؤتلفه کنار کشیدهاند و این حزب این روزها با بحران مالی روبهروست. محسن رفیقدوست از اعضای سابق حزب بود که در سوابقش ریاست و عضویت در هیاتمدیره بنیاد مستضعفان و جانبازان و رئیس بنیاد نور به چشم میخورد.
سیدعلینقی خاموشی هم که تا سال 84 عضو این حزب بود، در سوابقش عضویت در اتاق بازرگانی، رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و رئیس اتاق بازرگانی ایران و اکو مشاهده میشود. یحیی آل اسحاق، عضو پیشین این حزب، هم در سوابقش عضویت و ریاست اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران و تهران به چشم میخورد. او که هماکنون عضو اتاق بازرگانی ایران است، رئیس فعلی اتاق مشترک بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران و عراق نیز هست. علاء میرمحمدصادقی، پدر حسین میرمحمدصادقی، سخنگوی سابق قوه قضائیه، هم از بازاریهای قدیمی سابقا عضو این حزب بود که او هم دیگر عضو نیست. گفته میشود که او یکی از تأمینکنندگان منابع مالی حزب بود.
گفته شده بود که اسدالله عسگراولادی، برادر مرحوم حبیبالله عسگراولادی هم زمانی در تأمین مالی حزب مؤتلفه مؤثر بوده است. اگرچه خودش این ادعا را رد کرده و به «شرق» گفته بود: «برادرم در زمان حیاتش به اشکال مختلف به حزب کمک میکرد، ولی من هیچوقت حمایت نمیکردم.» او با بیان این که حزب مؤتلفه او را بهصورت افتخاری عضو شورای مرکزی حزب کرده بود، اما به گفته خودش حتی از این عضویت هم استعفا داده است.
مؤتلفه و افت روابطش با حزب کمونیست
مؤتلفه که همواره روابط حسنهای با حزب کمونیست چین داشته و به آن افتخار میکرده است، اخیرا شاهد افت کیفیت این رابطه شده است؛ حزب کمونیست چین پیشتر روابطی با دو حزب مؤتلفه و مشارکت داشت. ارتباط با حزب مشارکت بعد از انحلال حزب کلا از بین رفت، اما با مؤتلفه ادامه یافت. اما از سال 92 به بعد این ارتباط بیشتر در حد رسم پروتکلی باقی ماند و فریز شد؛ تا جایی که وقتی حزب کمونیست چین به دعوت مجمع به ایران میآید، دیدار با حزب مؤتلفه نه برنامه اصلی آنها بلکه یکی از برنامههای حاشیهای آنهاست. وزیر بینالملل حزب کمونیست چین اخیرا برای نخستین بار به دعوت مجمع به ایران آمد؛ در حالی که این نخستین سفر یک مقام حزبی در این سطح به ایران بود. مجمع تشخیص هم تاکنون دو بار حداد عادل را به چین فرستاده است؛ بهجز سفرهای دیگری که در قالب هیاتهای کوچکتر از مجمع به چین رفته است.
مؤتلفه و تخلفات شهرداری
مؤتلفه که در انتخابات ریاستجمهوری 96 پشت نامزد حزبی خود را بهنفع یک اصولگرای دیگر خالی کرده بود و از لزوم وحدت و عدم سهمخواهی سخن میگفت، حالا نهتنها از او علنا در مقابل قالیباف حمایت میکند، بلکه به شهردار سابق گوشه و کنایه هم میزند و او را شایسته ریاست مجلس نمیداند. ترقی، عضو شورای مرکزی مؤتلفه، گفته بود: «به هر حال در مورد کسی که میخواهد ریاست مجلس را بر عهده بگیرد، نمایندگان باید بتوانند حداقل روی یک برنامه چهار ساله از سوی او حساب باز کنند و طوری نباشد که برنامهاش فقط یک ساله باشد....» مشخص است که روی سخن ترقی با قالیباف است. خود میرسلیم هم سال 96 گفته بود: «من همیشه موضع خود را کتبا و شفاها نسبت به عملکرد شهرداری و شخص شهردار اعلام کردهام. همیشه اعتقاد داشتم باید با تخلف از ریشه برخورد کرد.»
بعد هم با بیان این که اگر انتخابات به دور دوم میرفت و رقابت بین او و قالیباف شکل میگرفت آن چه را لازم بود درباره تخلفات قالیباف بیان میکرد و درباره این که پس چرا همان وقت بیان نمیکند، گفته بود: «در تبلیغات انتخاباتی ما میدانستیم آقای قالیباف رأیآورنده نیست. چرا باید همتمان را روی حذف فردی بگذاریم که رأی نمیآورد.» حالا هم میرسلیم و هم مؤتلفه گویا به این نتیجه رسیدهاند که رأینیاوردن قالیباف برای ریاست مجلس شدنی است، پس همت خود را روی حذف او گذاشتهاند! تا جایی که اسدلله بادامچیان، دبیر کل مؤتلفه، هم اخیرا در کنایهای گفته است: «فساد اقتصادی همواره لطمههای جدی به ریشههای اقتصاد کشور وارد میکند و به نوعی حق مردم در این فرایند بهشدت تضییع میشود؛ بنابراین کسی که جایگاه ریاست مجلس گام دوم را کسب میکند باید همت عالی و اصلیاش ریشهکنکردن فساد باشد؛ لذا با این استدلال شایسته نیست در کارنامه خدمتی نامزدهای رئیس و هیاترئیسه مجلس، حرف و حدیث و حاشیه و شائبه باشد.»
دبیر کل حزب مؤتلفه اسلامی اشارات دیگری هم داشته است که مشخصات شهردار سابق تهران را تداعی میکند: «اقتضای اداره مجلس بهگونهای است که ادبیات کلامی ریاست مجلس بسیار مهم و تأثیرگذار است. رئیس ارزشگرای مجلس یازدهم باید از پختگی، درایت و مرجعیت سیاسی و مدیریتی و از عقبه فکری قوی برخوردار باشد و نگاهش به عنوان رئیس قوه مقننه نگاه جامع، کلان و پروسهمحور باشد نه پروژهمحور و پیمانکارانه.»
اصولگرایان در حالی مدعیاند برای خدمت به مجلس میروند که کنش سیاسیشان بر سر تسخیر صندلی علی لاریجانی همه ادعاهایشان را نقش برآب میکند. تناقضی که عباس عبدی هم به خوبی در واکنش به سخنان بادامچیان به آن اشاره کرده است: «آیا میپذیرید که شورای نگهبان فردی را تأیید کرده که شائبههای قوی مورد نظر شما درباره آن وجود داشته است؟ اگر بله چرا سکوت میکنید و نیز چه تضمینی برای درستی دیگر تصمیمات آن شورا وجود دارد؟ مجلسی را که از چنین تصمیماتی برآید، چگونه باید تحلیل کرد؟ چگونه است که این نهاد کسی را به عنوان سرلیست خود تعیین میکند که پس از پایان انتخابات باید او را با چنین شائبهای همراه کنند؟ اگر این شائبه درست است چرا او را نامزد انتخابات و از آن مهمتر سرلیست خود قرار دادید؟ چرا با چنین سرلیستی شعار مبارزه با فساد دادید؟ سرلیست یعنی در عمل بهترین و مؤثرترین و مهمترین نامزد شماست. هنگامی که سرلیست خود را چنین توصیف میکنید، بقیه در چه حال و روزی خواهند بود؟ انتخاباتی که اصولگرایان تنها جناح حاضر آن باشند، بهتر از این نتیجهای نخواهد داشت که رهبر قدیمیترین حزب آن، نامزد لیست خود را با شائبه فساد مالی وصف کند و خواهان آن شود که از فرایند ریاست مجلس برکنار بماند.»
کواکبیان، نماینده اصلاح طلبمجلس دهم هم معترض بادامچیان شده و گفته است: «دبیر کل یکی از احزاب اصولگرا گفته است که کسانی که پروندهشان شبهات مالی دارد ادعای ریاست مجلس یازدهم نداشته باشند. من خطاب به ایشان میگویم آن موقع که ایشان را سرلیست قرار دادید و در شورای نگهبان تأیید شد چرا آن زمان چنین صحبتهایی را مطرح نکردید. چرا آن زمان که سخنگوی قوه قضائیه گفته ایشان هیچ محکومیت قضائی ندارد چنین حرفی نزدید؟ البته درست میگویند، محکومیت قضائی ندارد، چون یک بار هم به خاطر پنج یا شش مورد املاک نجومی و... احضار نشده است.» جالب این است که احمد توکلی اصولگرا و رئیس دیدهبان شفافیت و عدالت هم با اشاره به این که در واگذاریهای شهرداری جرم و تخلف صورت گرفته، اخیرا گفته است: «من نتایج بررسیهایی را که انجام دادم، در قالب یک نامه به شورای نگهبان ارسال کردم، اما شورا سبک، سنگین نمیکند. وقتی من در آن نامه نوشتم فاسدند، گفتند برخورد میکنیم، اما شورای نگهبان هیچ سندی از من نخواست و پیگیری نکرد. در نهایت وقتی شورای نگهبان هم قبول نمیکند باید آن قدر تکرار کرد که خود افراد واکنش نشان دهند، چون تکرار، اثر دارد.»
حامیان قالیباف علیه مؤتلفه و دیگران
سایت اصولگرای مشرق که به نظر میرسد از ریاست قالیباف به جای میرسلیم یا دیگران حمایت میکند، با اشاره به گعدههای منهای قالیباف و کنایههای بادامچیان به شهردار سابق و حتی تعریض عباس عبدی به او مینویسد: «همزمان با نزدیکشدن به روزهای آغاز به کار مجلس یازدهم، حملات فراوانی به سمت سرلیست انتخاباتی اصولگرایان شکل گرفته تا مانع از ریاست او بر مجلس یازدهم شود. ستاد جبهه پایداری نیز با مدیریت صادق محصولی جلسهای را با عنوان «جلسه وفاق» با حضور مصطفی میرسلیم و برخی منتخبان مجلس برگزار کرد تا تکلیف رئیس مجلس یازدهم را مشخص کند. جلسه و تعیین تکلیفی که ادعا شد قالیباف هم در آن دعوت شده، اما این ادعا تکذیب شد. یعنی در یک فرایند سیاستگذاری برای مجلس؛ سرلیست انتخاباتی اصولگرایان توسط جریانات بیرون از پارلمان حذف شد.»
به نوشته مشرق ائتلافی که سه ضلع مثلث آن در ظاهر، هیچ تجانس گفتمانی ندارند، اما در باطن، عکسهای مشترک فراوانی با مرحوم هاشمی دارند و همواره میتوان در ستاد تخریب قالیباف، آنها را رفیق گرمابه و گلستان یافت.» مقصود مشرق از این سه ضلعی، جریان احمدینژاد، جبهه پایداری و حزب مؤتلفه است. به نظر میرسد که سال 96 حزب موتلفه میدانست که حتی در صورت باقیماندن پشت نامزد حزبی خود چیزی نه عاید خودش میشود نه مصطفی میرسلیم که در نهایت کمتر از یک درصد آرا را به خود اختصاص داد. اما حالا گویا به این نتیجه رسیده که میتواند در کنار جریانهای دیگر به وزنکشی با جریان قالیباف بپردازد و او را کنار بزند و همه تلاشش را هم میکند. محمدعلی امانی، قائممقام دبیر کل حزب مؤتلفه اسلامی، از تلاشها و رایزنیهای این حزب با نمایندگان مجلس برای جلب نظر آنها به سمت ریاست میرسلیم اشاره کرده است. «حزب مؤتلفه اسلامی در راستای وظایف حزبی خود و بعد از بررسیهای لازم و مشورت با دبیران حزب در سراسر کشور و همچنین برگزاری جلسات متعدد با منتخبان مجلس یازدهم و توجه به لزوم وحدت اصولگرایان، به این جمعبندی رسید که این پیشنهاد را به نمایندگان منتخب ارائه کند.»
آیا میرسلیم در صورت نشستن بر صندلی ریاست مجلس میتواند یکتنه به داد مؤتلفه برسد؟»