چهارشنبه 7 آذر 1403

روایت اسناد از «ساده لوحی» منتظری

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
روایت اسناد از «ساده لوحی» منتظری

بنا بر روایت و اسناد تاریخی به وضوح می توان دریافت دو شبهه عزل ناگهانی قائم مقام رهبری توسط امام خمینی و ساده لوح نبودن حسینعلی منتظری صحت ندارد.

به گزارش مهر، جمهوری اسلامی ایران، از بدو استقرار تا کنون، بحران‌ها و فتنه‌های فراوانی را تجربه کرده است؛ تحریم‌های بین المللی با محوریت شیطان بزرگ، جنگ تحمیلی، کودتای نقاب، حادثه طبس، ماجرای شریعتمداری و حزب خلق مسلمان، فتنه تجزیه طلبی، تهاجم فرهنگی، ترورهای سازمان یافته خونبار، فتنه شبه کودتای سبز 88، آشوب‌های کردستان 96، بحران ارزی 97 و... و ده‌ها مسئله کوچک و بزرگ دیگر که البته با عنایت الهی و مدیریت داهیانه رهبری و حضور همیشگی و هوشیارانه مردم، تاکنون هیچ بحران و فتنه‌ای نتوانسته کشور را از پای درآورد یا به بن بست بکشاند.

در این میان دهه شصت را می‌توان یکی از برهه‌های مهم تاریخ انقلاب دانست. از سویی جنگی نابرابر بر ملت ایران تحمیل شده است و از سویی منافقین قدرت طلب که مورد بی اعتنایی و طرد مردم قرار گرفته‌اند، در خیابان‌های تهران و شهرستان، مردم را به شهادت می‌رسانند تا شاید انتقام خود را از آنان بگیرند! بیش از 17 هزار شهید ترور در این سال‌ها، نتیجه این سهم خواهی متکبرانه منافقین است.

قائم مقامی منتظری، یکی از مهمترین تصمیمات سال 64 در روند سیاسی جمهوری اسلامی بود. انتخابی که به فرجام مورد نظر نرسید و به استعفای عزل گونه آقای منتظری ختم شد.

پس از تیتر یک روزنامه کیهان مبنی بر قائم مقامی آقای منتظری در آذر ماه 64 که توسط یکی از اعضای مجلس خبرگان رهبری بیان شده بود، بیت منتظری و شخص وی مورد توجه و طمع بسیاری قرار گرفت. کسانی که منتظری را پل پیروزی‌ها و کسب موقعیت‌های بعدی خود می‌دیدند. ارتباط نهضت آزادی‌ها با وی که از قبل از انقلاب وجود داشت، تقویت شد و جولان باند سید مهدی هاشمی و منافقین زخم خورده بیشتر. حاصل این همگرایی‌ها، انتقادات غیرمنصفانه و تند منتظری در نامه‌هایش به امام (ره) در مورد اعدام سید مهدی هاشمی قاتل، جنگ و نهادهای انقلابی مانند سپاه شد.

می‌توان اوج این بی انصافی‌ها را در عوض شدن جای شهید و جلاد در تابستان 67 دید که در بیان منتظری، «منافقین» بی منطق و تروریست اول انقلاب به «مجاهدین» با منطق و تفکر تبدیل شدند و اجرای حکم الهی در مورد آن‌ها، مورد طعن و نیش آقای منتظری قرار گرفت! منتظری که خود روزی در کسوت نماز جمعه تهران و قم، راه نقلاب و امام (ره) را می ستایید، در ده فجر 67، تندترین انتقادات را به راه امام (ره) و سیاست‌های انقلاب و جنگ وارد کرد؛ در حالی که خود پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از مسئولینی بود که بیشترین اختیارات را داشت!

توجه به چرایی و چگونگی این انتخاب و استعفا، یکی از عبرت‌های تاریخی انقلاب اسلامی است. به راستی چرا منتظری به عنوان قائم مقام رهبری تعیین شد؟ موضع امام خمینی (ره) در این زمینه چه بود؟ چرا حضرت امام (ره) از این اقدام مجلس خبرگان تعریف و تمجید نکردند؟ آیا امام (ره) از ابتدا مخالف این انتخاب بودند؟ امام در شب نامه قبول استعفا (6/1/68) چه گفتند؟ چطور بیت منتظری، مأمن لیبرال‌ها و منافقین شد؟ چرا نامه‌های منتظری به امام (ره)، سر از رادیو بیگانه درمی آورد؟ رابطه نهضت آزادی و منافقین با بیت آقای منتظری چگونه بود؟ و سوال‌های متعدد دیگر که طرح همه آنها در این مقال نمی گنجد.

حقیقت آن است که دقت در عبارات نامه 68/1/6 امام (ره) نیز نشان از عدم صلاحیت و مشروعیت منتظری برای رهبری نظام اسلامی دارد. اما مهمتر آنکه جریانی در سال 95 و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، با انتشار فایل صوتی حمایت منتظری از سازمان تروریستی منافقین، این مظلومیت تاریخی ملت ایران را نشانه رفت و تلاش کرد جانی‌های دهه شصت را مظلوم جلوه دهد! چنانکه رهبر انقلاب هم فرمودند که «توصیه می‌کنم به کسانی که اهل فکرند، اهل تأمل اند و راجع به دهه 60 قضاوت می‌کنند، جای شهید و جلاد عوض نشود! در دهه‌ی شصت، ملت ایران مظلوم واقع شد.» (رهبر معظم انقلاب، 14/3/96)

با این حال، به مناسبت 6 و 8 فروردین ماه که سالروز دو نامه امام به منتظری و عزل او از قائم مقامی رهبری است، بر آن شدیم تا به برخی از شبهاتی که پیرامون قائم مقامی منتظری مطرح می‌شود بپردازیم و اسنادی که موید کج روی های منتظری است ارائه کنیم. آنچه می‌خوانید 2 شبهه جدی است که پاسخ تفصیلی آن در ادامه آمده است. 2 شبهه دیگر نیز در ادامه و به مناسبت نامه 8 فروردین امام (ره) منتشر خواهد شد.

1. ساده لوحی منتظری

برخی با در نظر گرفتن شئون علمی و سیاسی منتظری، ساده لوحی وی را صرفا برچسب مخالفان او می‌دانند. به عنوان نمونه آقای عمادالدین باقی در سخنانی با فرافکنی نسبت به دیگران درصدد نفی ساده لوحی و ساده اندیشی منتظری است: «آیت الله منتظری در تمام زمینه‌ها انسان پاک و والامقامی بوده است. از لحاظ علمی شأن والایی داشت. از لحاظ مبارزاتی پیشکسوت بود. از لحاظ اخلاقی و نفسانی و مالی هم هیچ اتهامی به ایشان نمی‌چسبید؛ بنابراین [ساده لوحی] تنها عنوانی بود که در دست اینها مانده بود تا به وسیله آن آیت الله منتظری را هدف ترور شخصیت قرار بدهند...

توی این شرایطی که مهره‌های سوخته خیلی زیادند، افرادی به عنوان مهره‌های سفید شناخته و در لیست قرار می‌گیرند و یک باره وارد مجلس یا دولت می‌شوند. این افراد وقتی قدرت و موقعیت به کام شأن شیرین می‌آید و به دهن شأن مزه می‌کند، سعی می‌کنند موقعیت خود را حفظ کنند.

آنچه که برای حفظ این موقعیت صورت می‌گیرد؛ یعنی آن تدبیرهایی که برای حفظ موقعیت، امتیازات، رانت‌ها و موقعیت‌ها انجام می‌گیرد، می‌شود کیاست و سیاست! اگر کسی نسبت به این رانت‌ها و موقعیت‌ها بی اعتنا بشود، ساده اندیش جلوه می‌کند. این تلاش و تدبیر برای بقا، به هر قیمتی، در این موقعیت‌ها، تبدیل می‌شود به سیاست و سیاست ورزی... اما آیت الله منتظری درست برعکس این بود.

یعنی کسی بود که پیچیدگی اش با بیگانه بود و روراستی، سادگی، صفا و صمیمیت اش با توده مردم. وقتی که مسأله ساده اندیشی، اینگونه تئوریزه می‌شود، نتیجه اش این می‌شود که تئوری‌های ناراست و ناسازتری هم از دل این در می‌آید؛ ازجمله به عنوان مثال «نفوذپذیری» بود یا مثلا یکی از چیزهایی که آن اوایل درباره آیت الله منتظری می‌گفتند این بود که ایشان اثرپذیر است...» («فقیه دور اندیش»، سخنرانی عمادالدین باقی در مسجد الرسول نجف آباد،17/4/97، سایت عمادالدین باقی؛ نیز: «قائم مقام، در میانه دگردیسی و سنگوارگی»، روزنامه شرق، ش 3039، 29/9/96، ص 6.)

در نقد سخنان باقی، علاوه بر گزارش کارشناسان سفارت آمریکا و اشاره افرادی چون آقا سیدموسی صدر، جعفری گیلانی، حجتی کرمانی، صادق طباطبایی و... مبنی بر ساده لوحی و اثرپذیری منتظری، توجه به این نکته کافی است که عنوان «ساده لوح» در نامه امام خمینی تصریح شده است.

باقی نیز در همان سخنرانی با استناد به سخنان امام (ره)، از شأن علمی منتظری سخن می‌گوید. اضافه بر اینکه باید توجه نمود که ساده زیستی و صمیمیت در برخورد با مردم، غیر از بحث ساده لوحی و ساده اندیشی است و این دو بحث نباید با یکدیگر خلط شود.

تصریح به «ساده لوحی» به عنوان یکی از مؤلفه های شخصیتی آیت الله منتظری، در نامه امام به صورت عمومی مطرح گردید: «... از آنجا که ساده لوح هستید و سریعا تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید... والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده لوح می دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل کرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید.» [15]

برخلاف تصور عمومی که گمان می‌کند این تعبیر تنها توسط امام برای وی به کار رفته است، التفات به سادگی، زودباوری و اثرپذیری آیت الله منتظری از اطرافیان در خاطرات و اسناد مختلفی ذکر شده است.

به عنوان نمونه در یکی از اسناد لانه جاسوسی و بر طبق ارزیابی کارشناسان خبره آمریکایی که پس از دیدار کارمند سیاسی سفارت آمریکا با آیت الله منتظری به نگارش در آمده است، وی فردی غیرمستقل و اثرپذیر معرفی شده است: «... با توجه به این ملاقات کوتاه مدت، ما چنین احساس می‌کنیم که وی یک متفکر سیاسی متبحر نبوده و اکثر مطالبی که به وی استناد داده می‌شود، یا برایش نوشته شده و یا توسط دیگران در دهانش گذاشته‌اند. مترجم وی در طول این ملاقات، یک روحانی جوان با انگلیسی خوب بود و در مواردی توصیه‌هایی به وی می‌کرد تا بر آنها تأکید نماید.» [16]

امام موسی صدر نیز در گفتگوی خود با شهید بهشتی در بهار 57 به ساده لوحی وی اشاره دارد: «... دایی جان [سیدموسی صدر] با شگفتی پرسیدند آقای منتظری!؟ آقای بهشتی پرسیدند مگر شما عقیده‌ای غیر از این دارید؟ آن وقت دایی جان ضمن اشاره به اخلاص و ارادتشان نسبت به آقای منتظری و با تأکید بر شرایط و خصوصیات مهم زعامت سیاسی و دینی در این زمان، صراحتا جواب مثبت داده و سید محمد باقر صدر را نام بردند! در آنجا توضیح دادند که درایت ذاتی و هوشیاری و قدرت مدیریت اجتماعی و مبانی فکری سیاسی و اجتماعی و مذاق فقهی سیدمحمد باقر صدر با آقای منتظری خیلی تفاوت دارد... می گفتند من به آقای منتظری خیلی ارادت دارم ولی ایشان توانایی اداره جامعه را ندارد و با وجود مبانی فقهی، نوعی ساده انگاری و خوش باوری ویژه ای دارند.» [17]

سید حمید روحانی درباره وابستگی شخصیتی منتظری می‌گوید: «استقلال ذاتی نداشت!... ایشان [در جریان مبارزات] دنباله رو آقای ربانی بود و آنچه را که آقای ربانی انجام می‌داد، ایشان هم همان را انجام می‌داد؛ اگر اعلامیه را آقای ربانی امضا می‌کرد، ایشان هم امضا می‌کرد، آقای ربانی رد می‌کرد، ایشان هم رد می‌کرد.» [18]

محمدجواد حجتی کرمانی از مبارزین و سیاسیون دوران انقلاب نیز همین مطلب را تأکید می‌کند: «... در میان روحانیون هم من کسی را مثل او (شهید ربانی شیرازی) ندیدم؛ حتی آقای منتظری را. آقای منتظری در سیاست پیشرو بود ولی فهم و انضباط فکری آقای ربانی را نداشت.»

خبرنگار می پرسد: آیا این درست است که آیت الله منتظری از آیت الله ربانی شیرازی متأثر بوده است؟ بله، بله، آقای ربانی بسیار قوی بود.» [19]

همچنین نظر حسن حبیبی و صادق طباطبایی که مربوط به سال 57 و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی است، در این زمینه بسیار جالب توجه است که می‌گوید: «از کسان دیگری که برای دیدار و گفتگو با امام به پاریس آمدند، آیت الله منتظری بود. اقامت ایشان زیاد طولانی نبود و یکی دو ملاقات با امام انجام دادند. غروب همان روز ورودشان من به اتفاق آقای حبیبی به دیدن ایشان رفتیم. آقای محمد منتظری هم به لحاظ اینکه به دیدن پدرش رفته بودیم، خیلی احترام به ما گذاشت. موقع شام هم بود. آقای منتظری شوخی و مزاح می‌کرد. مثلا می‌گفت آبگوشت خانه علما تا دستت در آب است گوشت دارد. من و آقای حبیبی با اشتیاق خاصی به دیدن ایشان رفته بودیم ولی از آن ملاقات یک مقداری افسرده شدیم! و بی اختیار به یکدیگر گفتیم: «میان ماه من تا ماه گردون...»

اگر قرار باشد جانشینی امام (ره) نسبت به ایشان (آیت الله منتظری) این قدر افت داشته باشد، خیلی باعث تأسف است! البته صفا و صمیمیت و سادگی ایشان جای خود را داشت و در خور ستایش بود اما به عنوان یک فرد سیاسی که از آینده نگرانی داشتیم، آن وزنه و پتانسیل را در ایشان مشاهده نکردیم! یکی از انتقادهایی که آقای حبیبی پس از اینکه از دیدار ایشان برگشتیم می‌کرد، این بود که لیچارگویی هم باید با اقتضای سن مناسب باشد!» [20]

حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی رحمانی، عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز، در مصاحبه‌ای از قول سیدمهدی هاشمی در خصوص ساده لوحی آقای منتظری چنین می‌گوید: «یک روز سیدمهدی هاشمی مرا به یک مهمانی دعوت کرد. در آن مهمانی که هادی هاشمی هم حضور داشت به من گفت: درست است که اسم من در بین نهضت‌ها نیست ولی از شما می‌خواهم گروهی از مبارزان خارجی را آموزش دهید و من درخواست او را پذیرفتم.

پس از آن من را به یک مکانی برد که محل آموزش نظامی بود مانند این محل‌هایی که داعشی ها برای آموزش درست می‌کنند بود. گفت که شما چه همکاری با ما می‌توانید بکنید. گفتم من هم می‌توانم پادگان امام علی را در اختیارتان قرار دهم. بعد گفت هیچکس نباید بفهمد! گفتم نمی‌شود؛ چرا که شترسواری دولا دولا نمی‌شود. گفت: منظورم این است که جز من و شما متوجه نشویم. گفتم: جز من شما و آیت الله منتظری! در واکنش به این حرف به من گفت: نه، نه!! آقای منتظری ساده است! سریعا به همه خبر می‌دهد.» [21]

2. عزل منتظری تصمیم ناگهانی امام بود یا تصمیم تدریجی؟

هرچند امام (ره) گلایه‌های خود از قائم مقام رهبری را در جلسات مختلف ابراز داشته بودند و نسبت به رهبری آینده نظام احساس خطر جدی داشتند، اما درزمستان 67 و نوروز 68 جریان حوادث به گونه‌ای دیگر رقم خورد.

هاشمی رفسجانی در این باره چنین نقل کرده است: «چند ماه قبل از اینکه این اتفاق بیفتد (عزل آقای منتظری) یک جلسه ما [آقای خامنه ای، سید احمدآقا و بنده] خدمت امام بودیم. در یکی از جلسات که رفت و آمدها و مکاتباتی میان امام و آقای منتظری شده بود. امام از جانشین آن زمان خودشان ناراحت بودند و این مطلب را در یک جلسه‌ای فرمودند که بسیار برای ما تلخ بود و برای ما شک شد. ما احساس کردیم که ایشان نظر تندی دارند... وقتی دوستان اصرار می‌کردند که صبر کنیم، ایشان با نگرانی به حضار نگاه کردند و فرمودند: من برای عمر خودم فرصت طولانی نمی بی نم و وظیفه خودم می دانم که این مسأله را حل کنم. من می دانم که بعد از من، اگر من این کار را انجام ندهم چه پیش خواهد آمد. از من نخواهید کاری کنم که وقت حضور نزد خدا، جوابی نداشته باشم.» [22]

هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس و عضو مؤثر مجلس خبرگان وقت، همچنین در جای دیگر از خاطرات خود، به پیشینه تصمیم امام (ره) مبنی بر ضرورت پایان قائم مقامی آقای منتظری اشاره می‌کند و در خاطرات روز دوم فروردین ماه 68 خود می‌نویسد: «امام در مورد اظهارات و نامه‌های آیت الله منتظری عصبانی اند و تصمیم بر اقدام تند دارند. خواهش کردم دست نگه دارند تا بررسی بیشتر شود. در پیام امروزشان هم اشاراتی دارند... شب با آیت الله خامنه ای در مشهد تلفنی صحبت کردم و خواستم برای حل مشکل در ارتباط با آقای منتظری سفر را کوتاه کنند و زود تر برگردند.» [23]

هاشمی رفسنجانی همچنین در خاطرات روزانه چهارم فروردین سال 68 باز به موضوع قائم مقامی می‌پردازد و چنین می نگارد: «آقای [ابراهیم] امینی از قم تلفنی خواست هیأت رئیسه خبرگان فورا جلسه داشته باشد. معلوم شد امام درباره رهبری آینده به آن‌ها هم پیغام داده‌اند. گفتم جلسه پس فردا باشد، منتظر آمدن آیت الله خامنه ای [رئیس جمهوری از مشهد] هستیم.» [24]

هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه 7 آذرماه 76 و پس از سخنان جنجالی منتظری، به تصمیم عزل وی قبل از خوانده شدن نامه وی از رادیو بی بی سی روایت می‌کند: «چند ماه قبل از اینکه این اتفاق بیفتد، ما در یک جلسه‌ای خدمت امام بودیم. سران سه قوه به همراه حاج احمد آقا و نخست وزیر... در یکی از این جلسات که رفت و آمدهایی شده بود و مکاتباتی شده بود، امام ناراحت بودند از جانشین آن زمان خودشان. یک جمله‌ای فرمودند و یک مطلبی فرمودند که بسیار برای ما تلخ بود و شک برای ما شد. ما احساس کردیم ایشان نظر تندی دارد... روز دوم فروردین خدمت امام رفتم و دیدم امام صریح شدند و قاطع می‌گویند که مسئله را باید حل کنید و این دیگر نمی‌شود... پس فردا (4 فروردین) آیت الله امینی از قم به من تلفن کردند و گفتند که امام دستور دادند به دبیرخانه خبرگان که جلسه خبرگان را تشکیل بدهید برای اینکه این مسأله را حل کنید و تمام کنید...» [25]

علی رغم القائات اطرافیان منتظری که تلاش دارند پایان قائم مقامی را امری آنی و نتیجه تصمیمی ناگهانی بنمایانند، شواهد پیشین نشان از آن دارد که امام خمینی (ره) بر اساس مشاهده رویه غلط اطرافیان و شخص قائم مقام در موضوعات گوناگون و تصمیم به عدم اصلاح رویه، مدت‌ها پیش از نگارش نامه 6 فروردین 68، تصمیم نهایی خود را گرفته و به دلیل تعلل هیئت رئیسه خبرگان مبنی بر اقدام برای عزل قائم مقام، چاره‌ای جز علنی کردن تصمیم تاریخی خود ندید.

سرانجام در تاریخ 5 فروردین 68 نامه محرمانه اعتراض آیت الله منتظری به امام (ره) در مورد اعدام منافقین از رادیو بی بی سی خوانده شد. بعد از قرائت این نامه محرمانه در رادیو بی بی سی، عملا همه تلاش‌ها برای بازگشت و اصلاح رویه آقای منتظری بی نتیجه ماند و راهی جز اعلان تصمیم آخر، برای امام خمینی (ره) باقی نماند. لذا ایشان در نامه تاریخی 6 فروردین 68، به عدم صلاحیت منتظری برای تصدی رهبری آینده نظام اسلامی، تصریح کرد.

________________________________________ [1]. دراسات فی ولای الفقیه و فقه الدول الاسلامی، حسینعلی منتظری، مرکز العالمی للدراسات الاسلامیه، قم، 69، ج 2، ص 114. [2]. مشروح مذاکرات مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی، نشر مجلس شورای اسلامی، تهران، 64، ج 1، ص 1213، ج 45؛ گذری بر اندیشه‌های فقیه عالیقدر آیت الله منتظری، به کوشش: محمد ایزدی، نهضت زنان مسلمان، تهران، 59، ص 276-278 و ص 281 و282. [3]. «روش ها تغییر نکرد»، انقلاب 57 در گفتگوی با آیت الله منتظری، دوماهنامه نامه، ش 29، بهمن و اسفند 82، ص 10 و 11 [4]. «ولایت فقیه و قانون اساسی»، پاسخ‌های آیت الله منتظری به اساتید دانشگاه، سایت دفتر آیت الله منتظری، https://amontazeri.com، 7/4/77، ص 17. [5]. خاطرات آیت الله منتظری، ج 1، ص 171-172. در زمینه نقد و بررسی آن ر. ک: «تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه‌های پیدایش جریان آقای منتظری (4)»، فصلنامه تخصصی 15 خرداد، دوره سوم، سال دوم، ش 4، تابستان 84، ص 277-279. [6]. نامه آیت الله منتظری به امام در تاریخ 17/07/65 اقعیت ها و قضاوت‌ها، نسخه الکترونیکی، منتشر شده در سایت دفتر آیت الله منتظری، قم، 71، ضمیمه ش 13) [7]. خاطرات آیت الله منتظری، ج 1، صص 620، 622و 628، نامه اعتراضی آیت الله منتظری به امام در مورد حکم اعدام منافقین در 09/05/67

[8]. همان، ج 2، ص 1214، 5/7/66؛ همان، ص 1154. نیز ایشان آخرین گزارش سید مهدی هاشمی در مورد نهضت‌های آزادی بخش را ضمیمه نامه خود می‌کند.(همان، ص 1168) [9]. همان، ج 1، صص 620، 622و 628، نامه اعتراضی آیت الله منتظری به امام در مورد حکم اعدام منافقین در 09/05/67 نیز نامه‌های اعتراضی وی به امام و وزیر اطلاعات وقت در پرونده سید مهدی هاشمی. ر. ک: خاطره‌ها، ج 4، صص 89، 376. [10]. «سه موج تطور: نیم قرن تحول فکر ولایت فقیه، از ولایت حداکثری تا نظارت حداقلی»، علی میثمی تهرانی، ماهنامه عصر اندیشه، ش 12، شهریور 95، صص 122-117؛ «تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه‌های پیدایش جریان آقای منتظری (9)»، سید حمید روحانی، فصلنامه تخصصی 15 خرداد، دوره سوم، سال سوم، ش 9، پاییز 85، صص 162-128. [11]. «در همان ایام من برای نماز و تبلیغ دینی می‌رفتم به نجف آباد. چون نجف آباد بهایی زیاد داشت، من از آیت الله بروجردی راجع به معاشرت و خرید و فروش و معامله با بهایی‌ها سوالی کردم و ایشان در جواب مرقوم فرمودند: «بسمه تعالی، لازم است مسلمین با این فرقه معاشرت و مخالطه و معامله را ترک کنند. فقط از مسلمین تقاضا دارم آرامش و حفظ انتظام را از دست ندهند. حسین الطباطبائی.»... با خوانده شدن این حکم جو گسترده‌ای علیه بهائیت در نجف آباد ایجاد شد. آن وقت کاری که من کردم این بود که تمام طبقات و اصناف نجف آباد را دعوت کردم و همه علیه بهائیت اعلامیه دادند، مثلا نانواها نوشتند ما به بهائیان نان نمی‌فروشیم، راننده‌ها امضا کردند که ما دیگر سوارشان نمی کنیم... خلاصه کاری کردیم که از نجف آباد تا اصفهان که کرایه ماشین یک تومان بود، یک بهایی التماس می‌کرد پنجاه تومان بدهد و او را نمی‌بردند!» (خاطرات آیت الله منتظری، ج 1، صص 178و182)؛ همچنین: ستیز با ستم، بخشی از اسناد مبارزات حضرت آیت الله العظمی منتظری، ج 1، تدوین و روایت: مجتبی لطفی، مؤسسه فرهنگی خرد آوا، تهران، 87، ص 30، سند محرمانه وزارت جنگ در مورد مبارزات ضد بهائیت آقای منتظری. [12]. «زندگی نامه»، سایت دفتر آیت الله منتظری، https://amontazeri.com؛ «سوگنامه فقیه پاکباز»، محسن کدیور، بخش اول، نوشتار سوم، http://kadivar. com، کدخبری: 8284. [13]. خاطرات آیت الله منتظری، ج 1، ص 680. [14]. همان، ص 677.

[15]. صحیفه امام، ج 21، ص 329.

[16]. اسناد لانه جاسوسی آمریکا، کتاب دهم، بخش دوم، دانشجویان پیرو خط امام، تهران، بی تا، صص 709-708. نکته قابل توجه اینکه دیدار مذکور در 06/08/58 اکتبر 1979 م) بین آیت الله منتظری و کارمند سیاسی سفارت و کارمند اعزامی وزارت امور خارجه آمریکا در تهران انجام شده است. در زمینه تحلیل بیشتر این مطلب ر. ک: «تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه‌های پیدایش جریان آقای منتظری (8)»، سید حمید روحانی، فصلنامه تخصصی 15 خرداد، دوره سوم، سال سوم، ش 8، تابستان 85، صص 260-222؛ «تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه‌های پیدایش جریان آقای منتظری (10)»، سید حمید روحانی، فصلنامه تخصصی 15 خرداد، دوره سوم، سال سوم، ش 10، زمستان 85، صص 201-146؛ «تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه‌های پیدایش جریان آقای منتظری (15)»، سید حمید روحانی، فصلنامه تخصصی 15 خرداد، دوره سوم، سال پنجم، ش 15، بهار 87، صص 249-205. [17]. خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبایی، ج 2، ص 165 [18]. حجت الاسلام سیدحمید روحانی در گفتگوی اختصاصی با یکی از نگارندگان (سهراب مقدمی شهیدانی)، 3/2/97، موجود در آرشیو بنیاد تاریخ قم. در زمینه عدم استقلال شخصیت سیاسی و اجتماعی آقای منتظری بنگرید به: «تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه‌های پیدایش جریان آقای منتظری (1)»، سید حمید روحانی، فصلنامه تخصصی 15 خرداد، دوره سوم، سال اول، ش 1، پاییز 83، صص 116-83. [19]. «آقای منتظری متأثر از آقای ربانی بود»، محمدجواد حجتی کرمانی در مصاحبه با خبرگزاری حوزه، http://hawzahnews.com، کدخبری: 441157، 29/11/96. [20]. خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبایی، ج 3، ص 121. لازم به ذکر است که این دیدار در تاریخ 27/09/57 انجام شد. [21]. «ماجرای نامه آیت الله منتظری که در bbc خوانده شد»، حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی رحمانی در گفتگو با خبرگزاری تسنیم، https://www.tasnimnews.com، کد خبری: 1742868، 19/3/97.

[22]. امام خمینی به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی، تدوین: عبدالرزاق اهوازی، عروج، تهران، 93، صص 179 و 183؛ روزنامه کیهان، ش 13632، 20/3/68، صص 18-17. [23]. بازسازی و سازندگی، کارنامه و خاطرات سال 68، اکبر هاشمی رفسنجانی، به اهتمام: علی لاهوتی، دفتر نشر معارف انقلاب، تهران، 91، ص 11. [24]. همان، ص 12. [25]. روزنامه جمهوری اسلامی، ش 5357، 8/9/76، ص 3؛ روزنامه کیهان، ش 16095، 8/9/76، ص 3.

روایت اسناد از «ساده لوحی» منتظری 2
روایت اسناد از «ساده لوحی» منتظری 3