روایت دوگانه از شرکت «تلفیق هنر»/ از ورود صنایع دستی به خانهها تا درآمد 180 میلیونی لیدرها از واردات صنایع دستی چینی
حوزه اجتماعی خبرگزاری فارس؛ سودابه رنجبر: دعوای موافقها و مخالفها با فعالیت شرکت «تلفیق هنر»، زمانی در کمپین «فارس من» ثبت شد که اختلافها به اوج خود رسیده بود. اختلافهایی که در فضای مجازی و حتی در جلسههای بازاریابی این شرکت، سروصدای زیادی راه انداخته بود و همچنان هم ادامه دارد. در این شرایط لیدرهای شرکت بازاریابی «تلفیق هنر» تلاش میکنند زیرمجموعههای خود را با این مضامین امیدوارکننده نگهدارند که «ما پیشازاین هم با چنین مشکلاتی روبهرو بودهایم؛ درست مثل سال گذشته که به دادسرا احضار شدیم. ما بازهم از این افتراها جان سالم به درخواهیم برد و به کار خود ادامه میدهیم و همچنان میتوانیم حمایت گر هنرمندان صنایعدستی کشورمان باشیم. و صدالبته میتوانیم به رؤیاها و باورهایمان دست پیدا کنیم.»
این در حالی است که چند روز گذشته در تاریخ سوم خرداد سال 99، به گفته «هادی هاشمیان» رئیسکل دادگستری استان گلستان، صاحب اصلی شرکت «تلفیق هنر» به همراه 7 لیدر دستگیر شدند و بنا به دستور قضایی دفتر این شرکت در تهران و برخی شهرستانها پلمبشده و سایت این شرکت نیز فیلتر شده است؛ اما ازآنجاکه خبرگزاری فارس در نظر دارد شنونده حرف عامه مردم در دو طرف دعوای مخالف و موافق باشد، بهصورت تصادفی از شماره تماسهایی که در دو کمپین مخالف و موافق در سامانه «فارس من» ثبتشده استفاده کرد تا با چندین نفر از دو طرف دعوا به گفتوگو بنشیند.
البته رویکرد این گزارش و شنیدن حرف عامه مردم به این دلیل انتخاب شد که اول، سامانه «فارس من»» یک سامانه مردمی است. دوم، طرفین دعوا معتقدند که سود و زیان این تجارت متوجه عامه مردم است.
این در حالی است که بیشتر موافقان با شرکت «تلفیق هنر» اتفاقنظر دارند: در این شرایط وانفسای اقتصادی شرکت توانسته مشکلات زیادی از جوانها و صنعتگران صنایعدستی حل کند. و مخالفان معتقدند: فعالیت این تجارتخانه بهصورت شبکه هرمی است و مجموعه افرادی که در کف این هرم قرار دارند تنها به نفع بالادستیهای هرم کار میکنند و ندانسته و دانسته در حال ضربه زدن به صنایعدستی کشورمان هستند.
بهتراست بهتفصیل حرف آنهایی را بشویم که حداقل 6 ماه در این شرکت فعالیت داشتند و در جلسات بازاریابی شرکت کرده و در پیدا کردن زیرمجموعه برای این شرکت از همه توان خود استفاده کردهاند.
حدود 10 شماره تلفن از موافقها و مخالفها بهصورت تصادفی انتخابشده است.
***فهمیدم در این کار خجالتی هستم
اولین شماره را از بین موافقها انتخاب میکنم.. خانمی با لهجه غلیظ تبریزی جواب میدهد. اهل «سرد رود» تبریز، اسمش «ربابه پور مهدی» و 55 ساله و با سازوکار شرکت «تلفیق و هنر» موافق است، میگوید: «با دعوت خواهرشوهرم در این شرکت عضو شدم. شرط اول خرید صنایعدستی بود. من یک گلدان نقرهای خیلی قشنگ خریدم. البته هیچوقت به مغازه فروش صنایعدستی نرفتم که روی گلدانم قیمت بگذارم. آن را به ارزش 3 میلیون و 300 هزار تومان خریدم، خیلی زیباست؛
می گوید: جای سخت کار، وقتی است که باید برای خودم دست چپ و راست پیدا کنم. یعنی زیرمجموعه داشته باشم. تابهحال از 4 نفر دعوت کردم که یکی از آنها پسرم است. با جذب این 4 نفر مبلغ 264 هزار تومان بهحساب من واریز شد. اشکال کار من این است که خجالتی هستم و بهسختی میتوانم بازاریابی کنم، اما تمرین میکنم که در مهمانیها و آرایشگاه تبلیغ کنم.
** اگر شخصی در جمع با تبلیغات شما مخالفت کند ناراحت نمیشوید؟
کمی فکر میکند و توضیح میدهد: «در این شرایط میگویم زور که نیست شما خرید نکنید.»
**اگرخرید نکند سود شما چه میشود؟
این کار آنقدر خوب است که خودشان یک روز به من التماس میکنند.
**پسرت چطور؟ توانسته زیرمجموعه پیدا کند و آن را به تعادل برساند؟
نه هنوز، اما درست میشود.
***وقتی خرید کردی دیگر هیچ احترامی نداری
دومین شماره را از بین مخالفان انتخاب میکنم. با چند بوق آزاد تلفن را جواب میدهد خودش را معرفی میکند «ملیکا محمود»، 22 ساله دانشجوی پرستاری از دانشگاه مشهد. همسرش هم در همان دانشگاه رشته دندانپزشکی میخواند هر دو باهم از پاییز سال گذشته با این شرکت همکاری داشتهاند.
ملیکا محمود میگوید: «یکی از دوستانمان همسرم را متقاعد کرده بود که شغل نانوآبداری پیداکرده است که نیاز به هیچ سوادی ندارد فقط کافی است از صنایعدستی کشورمان حمایت کنیم و تلاش کنیم صنایعدستی را به دوستان و اقوام بفروشیم. بااینکه مخالف بودم، اما با همسرم در این جلسه همراه شدم. این اتفاق وقتی رخ داد که اینترنتها قطع بود و ما نمیدانستیم که این شرکت مجوز شبکه بازاریابی ندارد؛ اما همه امیدم به یکی از بندهای قرارداد بود که میتوانستیم در صورت پشیمانی در مدت 10 روز پولمان را پس بگیریم و از شبکه خارج شویم.»
**شما برای جذب زیر مجموعه تلاش کردید؟
بله، یکی از دوستان دانشجوی پزشکی را به این کار دعوت کردم. دوستم بسیار به من اعتماد داشت و با من همراه شد در جلسهای که لیدر بالادستی آن را اداره میکرد دوستم اعلام کرد، هیچ پول نقدی ندارد. لیدر با خونسردی تمام به او گفت: «گوشی همراهت یا لپتاپت را بفروش، اگر نمیتوانی طلاهای مادرت را بفروش» در آن لحظه حس کردم که افراد این مجموعه فقط به دنبال سود شخصی خود هستند و هرکدام از آدمها را فقط پله میبینند اینهمه قساوت لیدر باعث شد که خودم به دوستم اجازه ندهم که وارد این شبکه شود. خودم هم انصراف دادم. منتظر بودم که طبق قرارداد پولم را پس بدهند. خبری نشد که هیچ، از همان موقع شروع کردند به بیاحترامی کردن به من و همسرم که شما آدمهای بیعرضهای هستید و نمیتوانید دیگران را متقاعد به خرید کنید، اما ما عملا متوجه شده بودیم که این خیانت به دوستانمان است. چطور میتوانستم دوستان و عزیزانمان را وارد این بازی خطرناک کنیم.»
**جنس خریداری شده به دست شما رسید؟
«منتظر ماندم تا جنس خریداریشده که یک گلدان بود ارسال شود و بتوانم طبق قرارداد آن را پس بدهم و مبلغی از پولمان را که وام ازدواجمان بود را زنده کنیم، اما بعد از شش ماه یک روتختی موش خورده و سه فنجان به من دادند و گفتند که شما نمیتوانید انتخاب کنید و این موجودی ما در انبار بوده است. این تجربه خیلی تلخی برای ما بود.
کار کردن در شرکتهای هرمی درست شبیه این است که گلوله آتشی که در دست داری را به دست نفر بعدی بگذاری. تا به شما سود برسد غافل اینکه سودهای کلان به دست افرادی میرسد که در رأس هرم هستند.»
***قوانین را بخوانید؛ این شرکت هرمی نیست
شماره تلفن دیگری را از بین موافقها میگیرم. اجازه سؤال و جواب نمیدهد انگار از قبل جوابهایش برای دفاع از شرکت آماده دارد. اسمش مصطفی است نام خانوادگی را نمیگوید و توضیح میدهد: شایع شده که شرکت «تلفیق هنر» هرمی است؛ اما میدانیم که شرکتهای هرمی هیچ محصولی برای فروش ندارند؛ اما تلفیق هنر صنایعدستی کشورمان را میفروشد.
شرکتهای هرمی اغلب جا و مکان مشخص و همچنین هیئتمدیره شناختهشدهای ندارند اما تلفیق هنر آدرس مشخص دارد و رأس این شرکت را همه اعضاء میشناسند.
شرکتهای هرمی برای فروش محصولات و ارائه پورسانت هیچ تضمینی ندارند؛ اما تلفیق هنر اگر محصول ارسالی مشکلی داشته باشد پس میگیرد و محصول سالم تحویل میدهد. در شرکت تلفیق هنر میتوانید با استفاده از بن کالایی که دارید مجدد صنایعدستی خریداری کنید طوری که بهجای هفتمین پورسانت بن کالا تحویل داده میشود.
** شما تابهحال چقدر سود بردهاید؟
کمی مکث میکند و عدد مشخصی را نمیگوید و ادامه می دهد: «علاوه بر مبالغ پورسانت دریافتی، تابهحال دو بن کالا دریافت کرده و بسیار راضی بودم. بیشتر دلخوشیام این است که صنایعدستی کشورمان در این چند سال خیلی رشد کرده است.»
زیرمجموعههای شما راضی هستند؟
بله بیشتر خانوادهام هستند. چون منافع ما مشترک است در بازاریابی به خانوادهام کمک میکنم.
***گفتند: لیدری؛ اما فهمیدم که من پلهام
سومین شماره از بین مخالفها را میگیرم اصرار دارد که همه حرفهایش را بی کموکاست ضبط کنم. خودش را به نام «فرشاد جلیلوند» معرفی میکند و میگوید: «خیلیها من را بهعنوان کارشناس بازاریابی شبکهای میشناسند. حدود 5 سال سابقه کار در این نوع تجارت را دارم که 18 ماه آن را در شرکت تلفیق هنر گذراندهام. مرداد سال 98 به درخواست خودم از مجموعه برای همیشه خداحافظی کردم و از همینجا به همه اعلام میکنم که از این مشاغل خارج شوید که هیچ خیروبرکتی برای شما ندارد.»
«وقتی با این شرکت آشنا شدم که قبل از آن برای یکی از شرکتهای نتورکی کار میکردم و بهظاهر بسیار موفق بودم به همین دلیل یکی از «لگ های» شرکت تلفیق هنر من را با مدیرعامل شرکت آقای مرتضوی آشنا کرد. در همان جلسه همه اصول را از مدیرعامل پرسیدم. خیلی واضح بود که شرکت هرمی است؛ اما قواعد و اصول و پلنی که گذاشته بودند آنقدرها بیرحم نبود. محصول خوب بود. پورسانت خوب بود و شرکت شاکی نداشت جایگاه بسیار خوبی را به من دادند اگر مانده بودم الآن یکی از ثروتاندوزهای این شرکت بودم. البته مبلغ خوبی هم در 16 ماهی که آنجا بودم پورسانت گرفتم؛ اما بهمرور وقتی نارضایتی اعضاء جدید را میدیدم خیلی به هم میریختم. وقتی به خودم آمدم متوجه شدم من پلهای شدهام برای بالا رفتن افرادی که بالای دستم بودند و من هم دیوانهوار به دنبال پله (آدمها) میگردم که از آنها بالا بروم.»
**چرا نگاه شما به فعالیتهای این شرکت تغییر کرد؟
راستش روز اول گفتند شرکت مجوز ندارد؛ اما بهزودی مجوزمان آماده میشود که میدانم تا همین امروز هم مجوز این شرکت آماده نشده است. روز اول گفتند پلن کار ما هیچ تغییری نمیکنند؛ اما با وعده اینکه کیفیت و قیمت اجناس را بالا میبریم تا بتوانیم تجارت جهانی داشته باشیم پلن را تغییر دادند. این در حالی بود که درگاه خرید هم بستهشده بود. و آهستهآهسته با آنچه روز اول به من گفته بودند فاصله میگرفتند وقتی یک شرکتی در کشور خودش مجوز نداشته باشد چطور میتواند در خارج از کشور تجارت بینالمللی داشته باشد؟
اجناس را به افغانستان میفرستادند بدون هیچ مجوزی؛ اما تجارت در کشورهای دیگر و افتتاح دفتر در آلمان دروغی بیش نبود. وقتی به این درو غ ها اعتراض می کردم، میگفتند: حالا چه کسی میخواهد این دروغ را ثابت کند بهزودی مجوز میگیریم و دفترمان را در آلمان افتتاح میکنیم.
کار بهجایی رسید که محصولاتی مثل خاتم، فیروزه، قلم کاری و اجناس نفیسی که ابتدا معرفی کرده بودند به حداقل رسید و محصولات درجه سه و چهار از نقاشی، سفال، پرده، کفش، انگشتر، گردنبند که ارزشی نداشت را برای فالورها (اعضاء جدید شرکت) خرید میزدند واقعا خجالتآور بود که بگویی با قیمتهای یکمیلیون و صد، دو میلیون و دویست و یا 3 میلیون و سیصد هزار تومان این اجناس بیکیفیت را خرید بزنید.
دچار شک شده بودم تعدادی از محصولها را که پاییندستیهای مجموعه به قیمت 3 میلیون و 300 هزار تومان خرید کرده بودند را به بازار بردم تا قیمت اصلی آنها مشخص شود مغازهدارها اصلا حاضر نبودند محصولات را با یکدهم قیمت خریداری کنند. در حالی که شرکت مدعی بود که ارزش محصول هم قیمت بازار است.
**شما دقیقا در شرکت چه مسئولیتی داشتید؟
در مدت 18 ماه چندین دفتر وابسته به شرکت تلفیق هنر را در شهرستانهای مختلف راهاندازی کردم. تا اینکه سال گذشته به جرم هرمی بودن شرکت همه دفترها پلمبشد. مجوزی که قرار بود به دست من برسد هیچوقت نرسید و من از جیب کرایه چند دفتر همزمان پلمپ شده را پرداخت میکردم. حتی به جرم کلاهبرداری، پولشویی و شبکهسازی هرمی باید جواب پس میدادم. درحالیکه لیدر های بالاسری کاملا پشت من را خالی کردند و به من میگفتند بگو اصلا نمیدانی شرکت شبکهای، هرمی چیست!
هزینه هنگفتی پول وکیل دادم و آزاد شدم و با خودم گفتم تا پایان عمر هیچوقت کار غیرقانونی که باید به دادگاه جواب پس بدهم، انجام نمیدهم. به همه دوستان و افراد جامعه میگویم در هیچ شرایطی حتی اگر سود خوبی هم میبرید وارد شبکههای هرمی یا حتی نتورکی نشوید من با چشم خودم دیدم آه و فغان افراد پایین هرم چطور دامن همه را میگیرد.
***«من تولیدکنندهام از من بخرند به دریا بریزند»
«شهرام امیری» استادکار صنایعدستی است، کارگاه او در جاجرود حاشیه تهران است. کارگرهای منبت کار و معرقکار او در چند سال گذشته سفارشهای شرکت تلفیق و هنر را آماده میکردند. استاد امیری یکی از موافقهای شرکت تلفیق و هنر است میگوید: «مدیرعامل شرکت بارها و بارها از وزارت صنعت و معدن و تجارت درخواست مجوز کرد؛ اما هر بار با بهانههای مختلف از دادن مجوز به او سرباز زدند. قوانین وزارت آنقدر سلیقهای است که هر بار این شرکت را معطل نگه داشتند این در حالی است که سال گذشته معاون دادستان «جاوید نیا» به شرکت اجازه داد فعالیت خود را شروع کند و ظرف مدت 6 ماه مجوز بازاریابی شبکهای را نیز دریافت کند؛ اما باز هم حاصل نشد.
**درست است که محصولات بیکیفیت شدند و هرروز تعداد شاکیهایی که از این محصولات ناراضی بودند بیشتر میشد؟
میگوید: «راستش برای حمایت از همه صنعتگران صنایعدستی، تعدادی از اجناسی که کیفیت پایینتری داشتند نیز جز محصولات قرارگرفته بود که با قیمت کمتر و تعداد بیشتری اعضاء بتوانند این محصولات را خرید کنند. در شرکتهای هرمی محصولی فروخته نمیشود؛ اما شاهد هستیم که اینجا صنایعدستی تولید و فروخته میشود که البته حاشیه سود بالایی دارد و این خودش میتواند ضامن سلامت این شرکت باشد.
**از میزان صادرات صنایعدستی توسط این شرکت و ارزآوری آن در طول این چند سال میپرسم
میگوید: «این شرکت به ارزآوری نرسیده بود و داشت قدمهای اول را برای انجام تجارت جهانی برمیداشت که در حال حاضر متوقفشده است.
**شاکیها از ارسال دیرهنگام محصولات شکایت میکنند و اینکه شرکت به تعهدات خود عمل نمیکند و به کیفیت و ارسال محصولات اهمیتی نمیدهد این اتفاق مثل جایگاه فروشی میشود اینطور نیست؟
میگوید: وقتی ویروس کرونا سراسر جامعه را گرفت ارسال محصولات نیز با مشکلاتی مواجه شد.
شهرام امیری در انتها میگوید: «تولیدکنندههای صنایعدستی بعد از مدتها بازار فروش خوبی پیداکرده بودند و این برای ما بسیار مطلوب بود حالا ما چهکار داریم که این محصول کجا میرود؟ اصلا همه را به دریا بریزند برای ما مهم این بود که یک شرکتی بود که اجناس را از 45 هزار تولیدکننده بهصورت نقد خرید میکرد.»
***شاگردان گلدکوئیست متوقف میشوند
صدایش را بهعنوان یکی از مخالفان در آنسوی خط تلفن میشنوم. نامش «افشین ناصری» است حدود 44 ساله، میگوید: «من با بازاریابهای این شرکت از قبل آشنا بودم چندین بار در جلسههایی که ترتیب داده بودند شرکت کردم. هیچوقت عضو نشدم؛ اما دوستان زیادی دارم که عضو این مجموعه هستند و شاید خیلی بهتر از آنها این مجموعه را میشناسم. اجداد من در بافندگی فرش و گلیم و گبه، دستی داشتند. کارمند هستم و بیش از 20 سال است که در تهران گبه و گلیم به کشورهای همسایه صادر میکنم. اغلب هنرمندان بافندگی را میشناسم.
*** شما که عرق صنایعدستی دارید به نظرتان شرکت تلفیق هنر از هنرمندان صنایعدستی حمایت میکند؟
خیر. با فعالیت این شرکت مخالفم یکی از ادعاهای تلفیق هنر این است که به صنایعدستی کشور خدمت میکند؛ اما درواقع به میراث پدرانمان خیانت میکند. من طی سالهای گذشته شاهد اشک چشم پیرمردهایی بودم که هر روز کرکره مغازهشان را به امید فروش یکتکه از هنرشان بالا زدهاند؛ اما این شرکت که صنایعدستی را بهصورت «سری کاری» درآورده است کسبوکار این بازاریهای سنتی را از رونق انداخته. تولید انبوه صنایعدستی توسط یک کارگاه باعث میشود کالا بیکیفیت شود و رفتهرفته خودمان را در بازار جهانی بهعنوان متقلبین صنایعدستی معرفی کنیم.
با یک نگاه سطحی میتوانیم متوجه شویم که این شرکت، چرخه تولید صنایعدستی را در بازار به هم زده است از قدیم رسم بوده که تولیدکننده صنایعدستی با چک ششماهه کار میکرد حالا این شرکت نقد خرید میکند و مواد اولیه را هم از خام فروش نقد میخرد. خام فروشها دیگر اجناس خود را چکی نمیدهند. تولیدکنندهای که زیر نظر تلفیق هنر کار نکند عملا بیکار میشود. اگر هم با تلفیق هنر کار کند دیگر نامش هنرمند نیست چون باید سری کاری کند و بهسرعت اجناس را به بازار برساند. با این کار بازار اشباع میشود و تا چند صباح دیگر بازهم کارشان از رونق میافتد و صنایعدستی بیارزش میشود در اصل با این اتفاق، هویت فرهنگی صنایعدستی تخریب میشود.
من اصالتا شیرازی هستم و با تمام لیدرهای گلدکوئیست که ابتدا از شیراز سر بلند کردند آشنا بودم و حتی ادبیات آنها را هم خوب میشناختم. لیدرها و لگ های اصلی تلفیق هنر تربیتیافتگان گلدکوئیست بودند که در ابتدا هم خیلی خوب و سنجیده فعالیت میکردند؛ اما با بزرگ شدن بازار شبکهای شرکت، دیگر نتوانستند آن را کنترل کنند.
***چرا به این شرکت مجوز ندادند
صدای خشداری از آنسوی خط تلفن جواب میدهد، خودش را به اسم «علی براتی» معرفی میکند جزء موافقهای شرکت است. همان ابتدا میپرسد: چون در «فارس من» درخواست رسیدگی را ثبت کردیم شما پیگیری میکنید؟
تا مطمئن میشود بیفاصله میگوید: «من یک سؤال دارم اگر شرکت تلفیق و هنر مجوز نداشت و کارش غیرقانونی بود چطور توانسته در این سالها فعالیت کند؟ چطور توانسته این جمعیت زیاد از هنرمندان صنایعدستی، جوانهای باانگیزه، خانمهای خانهدار و حتی اقشار تحصیلکرده جامعه را جذب کند؟ میگویند این شرکت مجوز نداشته، خوب چرا نداشته؟ من قبلا این سؤال را پرسیدم و شنیدم که قوانین کمیته بازاریابی شبکهای در وزارت صنعت، معدن و تجارت طوری تنظیمشده که میتوانند بهصورت سلیقهای برای هر شرکتی تصمیم بگیرند.
من شرکتهای زیادی را میشناسم که در کشور خودمان بهصورت هرمی کار میکنند و حتی اجناس مصرفی تولید کشورهای خارجی میفروشند؛ اما هیچکسی به آنها کاری ندارد درحالیکه این شرکت محصولات صنایعدستی خودمان را به فروش میرساند.
حالا که هزاران جوان با امید به آینده در حال تلاش هستند و برای فروش صنایعدستی به آبوآتش میزنند بستن این شرکت باعث میشود بسیاری از امیدها و آرزوهایشان برملا شود. همه میدانیم که بخش زیادی از زیرمجموعه بهصورت فامیلی و خانوادگی شکلگرفته است و با از هم پاشیدن این شرکت ممکن است خیلی از رفاقتها و اعتمادها از بین برود و اختلافهای عمیقی بین خانوادهها به وجود آید. کاش میشد این شرکت اصلاحاتی انجام دهد و به کارش ادامه دهد تا اینهمه سرمایه اجتماعی در کشور دچار بحران نشوند.
***درآمد 180 میلیونی در ماه
«امیررضا» از مخالفان شرکت تلفیق و هنر است و چند سالی برای این شرکت کارکرده است. معتقد است در سالهای اول این شرکت خیلی خوب کار میکرد طوری که حتی اگر هرمی هم بود؛ اما شاکی خصوصی نداشت. حالا روزبهروز به تعداد شاکیهای خصوصی این شرکت اضافه میشود من همین حالا افرادی را میشناسم که بعد از گذشت دو سال هنوز محصول انتخابی خودشان را از شرکت دریافت نکردهاند و وعده امروز و فردا میشنوند. حتی بازاریابان به در انبارها مراجعه میکنند و دستآخر یک محصول چینی و وارداتی به اسم صنایعدستی به دستش میدهند و میگویند همین است و بس. این شرکت اگر خوب کار میکرد و میتوانست مجوز بگیرد میتوانست یکی از قطبهای بزرگ تجارت شبکهای باشد. طوری که بسیاری از بازاریابان از شرکتهای دیگر جذب این شرکت شده بودند.
*** میانگین درآمد لیدرها چقدر بود؟
لیدرها به درآمدی بالای 180 میلیون تومان در ماه رسیده بودند و زیرمجموعهها حسابی میدویدند تا بالادستیها این مبلغ که دیگر برایشان عادی شده بود را به جیب بزنند. در پاسخ به اینکه شما هرمی هستید میگفتند ما تا سطح 7 هستیم و یا سقف درآمدی داریم؛ اما همه اینها فقط یک جواب بود تا از زیر بار مسئولیت فرار کنند، همین.
***به نظر شما چطور این تعداد بازاریاب جذب شرکت شدند؟
بیشتر شرکتهای هرمی در کشورهای خاورمیانه قدرت حرکتدارند در کشورهای پیشرفته افسار این شرکتها کشیده میشود هرچند همیشه از یک سوراخ دیگر سرک میکشند و قانون را دور میزنند من توصیه میکنم قوانین «اف تی سی» شرکتهای جهانی شبکهای را مطالعه کنید. بهراحتی با یک حساب سرانگشتی میتوانید متوجه شوید که اگر شرکتهای هرمی رشد بیرویه داشته باشند بهسرعت میتوانند جمعیت یک کشور را در بربگیرند و کلاه گشادی به سر قاعده هرم خواهد رفت. قاعده هرم که شامل تعداد زیاد و میلیونی از آدمهایی است که دیگر زیرمجموعهای را نمیتوانند برای خودشان پیدا کند. و عملا پولشان را به جیب رأس هرم ریختهاند. و سرشان بیکلاه مانده است.
مافیایی در کار است
«احسان بابایی» از دیگر مدافع و موافقان شرکت تلفیق هنر است بیشتر نگران سرمایه اجتماعی است که جذب این شرکت شده است میگوید: «این شرکت باعث شده صنایعدستی وارد خانههای مردم شود.»
***شاکیها معتقدند که قیمت فروش محصولات از بازار بسیار گرانتر است.
«مدیرعامل شرکت بارها برای ما توضیح دادند که تمایل دارند قیمت محصولات را پایین بیاورند؛ اما اتحادیه صنایعدستی این اجازه را به آنها نمیداد تا ارزش ریالی صنایعدستی پایین نیاید!»
بابایی میگوید: «من در یکی از جلساتی که با حضور مسئولان میراث فرهنگی و صنایعدستی کشور ترتیب داده بودند شرکت کردم و با گوشهای خودم شنیدم که معاون صنایعدستی گفت: از وقتی شرکت تلفیق و هنر راهاندازی شده است تولید صنایعدستی به 7 برابر رشد کرده است. من تصور میکنم در این تصمیمگیری مافیایی وجود دارد که برای رقابت بیشتر شرکتهای شبکهای قصد از بین بردن یکدیگر رادارند. شرکت تلفیق و هنر گوی رقابت را از خیلی از شرکتهای بازاریابی شبکهای ربوده و آنها احساس خطر میکنند.»
***کلاهبرداریهای شفاف
به پنجمین و آخرین مخالف با شرکت «تلفیق و هنر» در این گزارش تماس میگیرم.
امیر داوری میگوید: «در این کمپین تعداد موافقهای شرکت بیشتر از مخالفها است چون موافقها هستند که تصور میکنند زیاندیدهاند. عامه مردم نمیدانند در این شرکتها فقط «لگ ها»، «لیدرها» و رئوس هرم میتوانند پول هنگفتی به جیب بزنند.
من سالها در شرکت نت ورکی و فروش محصولات مصرفی کارکردم وقتی تعداد مصرفکنندهها از تعداد بازاریابها بیشتر باشد از شبکه هرمی فاصله میگیرد. اما بهراحتی میتوان فهمید که در شرکت تلفیق هنر به تعداد بازاریابها مصرفکننده وجود دارد پس این هیچ فرقی با جایگاه فروشی ندارد.
حالا دعوا بر سر این است که شرکت «تلفیق هنر» شبکه هرمی نیست یا هست؟ در قانون تجارت جهانی شبکه آمده که: اگر خرید محصول برای عضویت در یک شرکت اجباری شود چشمبسته میتوان گفت این شرکت هرمی است.
حالا من از شما سؤال میکنم؛ مگر شرکت تلفیق هنر هدفی غیر از جذب زیرمجموعه دارد؟ بهخصوص اینکه این اواخر صنایعدستی ضعیف را بین مردم توزیع میکرد. به نظر من توزیع صنایعدستی فقط یک پوشش بود برای انجام فعالیتهای شبکه هرمی.
**پس تکلیف این همه هنرمندی که تولیدکننده صنایعدستی بودهاند چه میشود؟
این اواخر کار بهجایی رسیده بود که حتی برچسب کشور چین را از روی محصولات جدا نمیکردند و عملا جنسهای بنجل چینی را به مردم قالب میکردند. صاحبان این شرکت به زودی هنرمندان صنایع دستی را هم به عنوان مزاحم می بینند. همیشه به این فکر بکنید که شما آخرین فرد یک هرم هستید و دیگر شخصی نیست که بتوانید به آنها محصول صنایعدستی بنجل بفروشید پس یک مالباخته هستید و افرادی که شما را دعوت کردهاند کلاهبردار هستند.
انتهای پیام /
هنر صنایع دستی دعوا بازار تلفیق و هنر شرکت های هرمی سودابه رنجبر بازاریابی شبکه ای مخالف و موافق