شنبه 3 آذر 1403

سرنوشت مبهم جوان میلیاردر ایتالیایی پس از شیعه شدن

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع
سرنوشت مبهم جوان میلیاردر ایتالیایی پس از شیعه شدن

سرنوشت ادواردو آنیلی، تنها وارث میلیاردر مشهور جوآنی آنیلی است که پس از تشرف به اسلام و تشیع به خاطر اعتقادات مذهبی اش زندگی سختی را گذراند و با گذشت سال‌های متمادی همچنان در ابهام است و این ابهام را تقویت کرده که او برای اینکه ارثیه کلان پدرش به دستش نرسد، احتمالا به قتل رسیده است!

سرنوشت ادواردو آنیلی، تنها وارث میلیاردر مشهور جوآنی آنیلی است که پس از تشرف به اسلام و تشیع به خاطر اعتقادات مذهبی اش زندگی سختی را گذراند و با گذشت سال‌های متمادی همچنان در ابهام است و این ابهام را تقویت کرده که او برای اینکه ارثیه کلان پدرش به دستش نرسد، احتمالا به قتل رسیده است!

به گزارش «تابناک»، پانزدهم نوامبر مصادف با 24 آبان ماه مصادف با سالگرد مرگ مرموز ادواردو آنیلی است. مردی که پس از ایمان به رسول خدا و اهل بیت همچون مصعب بن عمیر، در تاریخ مسلمانان جهان به یادگار ماند. کسی که از هر فرصتی برای تبلیغ اسلام بین دوستانش استفاده می‌کرد تا جایی که با تلاش و راهنمایی او، دوست نزدیکش کنت لوکا گائتانی لاواتلی پسر سلطان شراب ایتالیا مسلمان شد و عجیب اینکه سرنوشتشان با هم شبیه بود و هر دو به طرز مشکوکی به احتمالا به قتل رسیدند.

«ادواردو آنیلی / Edoardo Agnelli» ژوئن 1954 در نیویورک به دنیا آمد و در 15 نوامبر سال 2000 در فوسانو به احتمال فراوان به قتل رسید. او یکی از دو فرزند جیانی آنیلی - سرمایه‌دار و میلیاردر ایتالیایی و مالک سابق مجموعه فیات - و مارلا کاراچولو بود. وی پس از قبول مذهب تشیع نام خود را به "مهدی" تغییر داد.

او تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ماسیمو دآتزلیو در شهر تورین گذراند و پس از آن به کالج آتلانتیک در بریتانیا رفت. سپس برای اخذ مدرک دانشگاهی در رشته ادبیات مدرن به دانشگاه پرینستون رفت و در 22 سالگی در یک گفتگو با مارگریتا هک، اختر فیزیک‌شناس ایتالیایی، به دفاع از نجوم احکامی می‌پردازد. او بعد از دانشگاه به هند سفر کرد تا در زمینه‌های مورد علاقه اش، یعنی عرفان و ادیان شرقی بیشتر تحقیق کند و در آنجا با ساتیا سای بابا ملاقات می‌کند. پس از آن به ایران رفت و در آنجا با امام خمینی آشنا شد.

او گهگاه در مصاحبه‌هایش علیه سیاست‌های کاپیتالیستی یا کارخانه فیات حرف می‌زد و در مقابل از طبقات ضعیف جامعه حمایت می‌کرد و حتی عدم تمایل خود را برای به ارث بردن مجموعه فیات بیان می‌داشت و در عوض علاقه خود را در ادامه مطالعاتش در زمینه ادیان و خداشناسی اعلام کرده بود.

بلیندا راچمن یکی از هم دانشگاهی‌های او می‌گوید: «ادواردو مغرور و خودشیفته نبود. مادرش از یک خانواده سلطنتی و پدرش یکی از موفق ترین و پولدارترین سوداگران جهان. در حقیقت ادواردو شاهزاده ایتالیا بود اما در طرز تفکر و برخوردش نشانی از خود برتر بینی که معمولا در انسانهای پولدار وجود دارد به چشم نمی آمد. ادواردو دوستان صمیمی و نزدیک نداشت. آدم سر به راهی بود. بسیار شوخ طبع و نکته سنج بود. هیچ زمانی را در زندگیم به خاطر ندارم که به اندازه وقتی که با ادواردو بودم از ته دل خندیده باشم. بسیار بذله گو و باهوش و در عین حال آرام بود، اکثر اوقات آرام و ساکت بود.»

پدرش جیانی آنیلی سرمایه‌دار و کارآفرین ایتالیایی، میراث دار خاندان مشهور آنیلی، مالک گروه سرمایه‌گذاری اکسور و مالک کارخانجات اتومبیل سازی فیات، فراری، مازراتی، آلفا رومئو، لانچیا، آبارت، اویکو به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامه‌های لاستامپا و کوریره دلاسرا، باشگاه اتومبیل‌رانی فراری و باشگاه فوتبال یوونتوس بود. افزون بر این‌ها چندین شرکت ساختمان‌سازی، راه‌سازی، تولید لوازم پزشکی و بالگردسازی هم وجود دارد که خانواده آنیلی جزء سهام‌داران اصلی آن‌ها هستند.

مادر ادواردو، مارلا کاراچولو دی کاستانیتو نیز یکی از نوادگان خاندان اصیل کاراچولو و خواهر کارلو کاراچولو مؤسس و صاحب امتیاز گروه رسانه‌ای اسپرسو، غول رسانه ای ایتالیا بود. جیانی آنیلی از ازدواج با مارلا صاحب یک دختر به نام مارگریتا نیز شده بود. مارگریتا در اولین ازدواج خود با آلن الکان، از نوادگان خاندان مشهور و سرمایه‌دار یهودی الکان، رمان‌نویس و فعال رسانه‌ای، پسر ژان - پل الکان، بانکدار، سرمایه‌دار و مدیر سابق شرکت تولید کالاهای لوکس کریستین دیور اس. آ. و همچنین رئیس انجمن مرکزی اسرائیلیان فرانسه وصلت کرد و حاصل این پیوند دو پسر به نام‌های جان الکان و لاپو الکان و یک دختر به نام جینورا الکان بود.

علیرغم اینکه طبیعتا ادواردو، به عنوان تنها پسر جیانی آنیلی، وارث ثروت خانواده آنیلی به حساب می‌آمد، پدرش جیووانی آلبرتو آنیلی (پسر عموی ادواردو) را میراث دار مجموعه فیات اعلام کرد و تنها بخشی که به ادواردو سپرده بود مدیریت باشگاه یوونتوس در یک بازه زمانی کوتاه در سال 1986 بود.

هدف اصلی یهودیان در وصلت با خانواده آنیلی، تلاش برای تصاحب اموال میلیاردی این خانواده بود. به همین دلیل بعدها خواهر ادواردو نیز به عقد یک خبرنگار یهودی به نام الکان درمی‌آید، که این ازدواج با وجود چهار فرزند به طلاق می‌انجامد. سپس خواهر ادواردو با یک مسیحی ازدواج می‌کند و از اینجا به بعد، یک نوع رقابت بین یهودیت و مسیحیت در مورد فرزندان خواهر ادواردو بهوجود میآید.

بی‌اهمیتی ثروت آنیلی برای ادواردو و تمایلش به اسلام، موجب شد تا پدرش حاضر نشود میراث خانواده را به او بسپارد؛ لذا جیانی‌آنیلی پسر برادرش که مسیحی بود، جانشین ادواردو می‌کند. اما چیزی نمی‌گذرد که خبر مرگ پسرعموی ادواردو بر اثر سرطان ناشناختهای می‌پیچد. این مرگ نیز از مرگ‌های مشکوک خانواده آنیلی بود، چون اگر وی به عنوان وارث اموال آنیلی زنده می‌ماند، مدیریت این ثروت عظیم به یک مسیحی تعلق می‌گرفت و این خلاف خواسته یهودیان بود.

مسلمان شدن ادواردو

ادواردو می‌گوید: «در نیویورک که بودم یک روز در کتابخانه قدم می‌زدم و کتاب‌ها را نگاه می‌کردم که چشمم افتاد به قرآن. کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده است. آن را برداشتم وشروع کردم به ورق زدن و آیاتش ر ا به انگلیسی خواندم، احساس کردم که این کلمات، کلمات نورانی است و نمی‌تواند گفته بشر باشد. خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم، آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه و احساس کردم که آن را می‌فهمم و قبول دارم.» ادواردو از ابتدای اسلام آوردن توسط والدینش تهدید شد که اگر می‌خواهد مسلمان بماند خبری از ارث نیست.

خانواده آنیلی برای آنکه ادواردو را از ارث محروم کنند، سعی زیادی در دیوانه جلوه دادن وی داشتند. به همین منظور وی را در بیمارستانی روانی بستری کردند که به گفته ادواردو، همه کارکنان آن یهودی بودند. ادواردو به خاطر ترس از شستشوی مغزی در آن تیمارستان سعی کرد تا از آنجا فرار کند.

بلیندا راچمن یکی از هم دانشگاهی های او نیز در مورد آن ایام می‌گوید: «شایع شده بود که ادواردو به مصرف مواد روی آورده و یک بار هم در آفریقا به جرم حمل مواد مخدر دستگیر شده است. این‌ها همه شایعاتی بود که دهان به دهان می‌چرخید و من هیچ وقت با کسی که از نزدیک ادواردو را دیده باشد و بتواند این شایعات را رد یا تصدیق کند برخوردی نداشتم.»

شیعه شدن

نخستین آشنایی او با تشیع و انقلاب اسلامی ایران از طریق یکی از مصاحبه‌های دکتر محمدحسن قدیری ابیانه (رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا بین سال‌های 1358 تا 1361) از طریق تلویزیون ایتالیا بود و پس از آن برای دیدار با وی به سفارت مراجعه می‌کند و پیوند دوستی بین آن‌ها ایجاد می‌شود. ادواردو چند بار به ایران سفر و با امام خمینی (ره) و آیت الله العظمی خامنه‌ای دیدار کرده و به زیارت حضرت علی ابن موسی رضا، امام هشتم شیعیان مشرف شده بود. در یکی از این سفر‌ها در هفتم فروردین 1360 در نماز جمعه به امامت آیت‌الله خامنه‌ای شرکت می‌کند. در همین سفر ادواردو با بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران دیدار کرده و حضرت امام پیشانی ادواردو را می‌بوسد.

قدیری ابیانه درباره وی می‌گوید: «ادواردو نمی‌توانست در قبال توهین به مقدسات سکوت کند. وی همچنین در برابر جنایات اسراییل در فلسطین طاقت نمیآورد و به نخستوزیر و رییسجمهوری و حتی سران کشورهای دیگر زنگ میزد و خواستار جلوگیری از این اقدامات میشد که من به او گفتم داری با این کارها شهادتت رو جلو میاندازی. صهیونیستها دست از سر تو بر نخواهند داشت، از این کارها پرهیز کن.»

او مسلمان بی تفاوتی نبود. همیشه دغدغه مسائل جهان اسلام را داشت تا جایی که می‌خواست بخاطر ارتباطاتش در مدیریت باشگاه یوونتوس و با توجه به علاقه پسر قذافی به این باشگاه، سرنوشت امام موسی صدر را پیگیری کند.

نامه ادواردو آنیلی به فرانسوا میتران، رئیس جمهور فرانسه

با نگاه به نامه شهید آنیلی به رییس جمهور فرانسه، می توان به عمق بینش و درک سیاسی این شهید نسبت به رویدادهای جهان و منطقه پی برد؛ بینشی که جامعه صهیونیست را به هراس افکنده بود تا دسیسه ترورش را رقم بزنند.

رئیس جمهور محترم، اقای فرانسوا میتران؛

با آرزوی سلامتی برای شما و خانواده محترم! مایلم در کمال احترام در مورد مساله یوگسلاوی مزاحم شما شوم. دیروز از شبکه‌های تلویزیونی ایتالیا فیلم زیبا و پر معنی «سارایوو» پخش شد، فیلمی که مورد حمایت وزیر فرهنگ شما بود. طبق نظریه ژنرال موریلون (Morillon)، چنین استنباط می‌شود که بحران یوگسلاوی، بعد از دخالت اروپای غربی که می‌خواست به طور مستقیم در صحنه سیاسی یوگسلاوی وارد شود و به هر قیمتی «کرواسی» و بعد «اسلوونی» را به عنوان جمهوری های مستقل به رسمیت بشناسد، جهش سریعی داشته است - اگر نخواهیم بگوییم این دخالت مخرب بوده - (مانند این که روی آتش بنزین بریزیم).

چرا اروپای غربی چنین میخواست؟ در پاسخ به این سؤال باید توجه داشت که اگر مصیبت «سارایوو» ادامه دارد، به این دلیل نیست که «سارایوو» و یا یوگسلاوی مقصر است، بلکه کلا و دقیقا مقصر اصلی اروپای غربی است که هنوز قربانی سیاست خارجه‌ای است که بشر را در نظر ندارد و به امپریالیسم بی اساس رایج در قرن19 می اندیشد. آن چه امروزه در سارایوو روی می‌دهد شکست سارایوو، بوسنی و یا یوگسلاوی نیست، بلکه اروپا است که در واقع شکست خورده است. همین اروپای متحد با سیاست مردمی‌اش؛ اروپاست که در مقابل همه دنیا شکست می‌خورد. وحشیگری‌هایی که در بوسنی اتفاق می‌افتد، اگر بدتر نباشد، کما بیش شبیه اتقافاتی است که در رژیم نازی‌ها افتاده است. به رسمیت شناختن کرواسی از جان گشئر وزیر امور خارجه آلمان، که محصول دیدگاه سیاست خارجی امپریالیستی است، شاهدی بر این ماجراست، کرواسی همیشه برای آلمان راه آبی مناسبی به دریا بوده و از سالها پیش (در زمان رژیم نازی) همیشه کرواسی رابطه خوبی با المان داشته است.

متاسفانه راه آلمان را اول ایتالیا، سپس واتیکان و سپس تمام اروپای غربی ادامه دادند. حال می‌بینیم دولت جان میجر در انگلستان چه می‌کند؟ انگلیس هر روز که می‌گذرد، بیشتر ناتوانی خود را در داشتن یک سیاست خارجی مدافع حقوق انسان، از خود نشان می‌دهد. او در اسارت دیدگاه‌های سطحی است که به عنوان یک دیدگاه ژئواستراتژیک به او می‌گوید: «هر قدر زن و مرد و کودک کشته شوند و اردوگاه‌های اسرا بر پا شود، مهم نیست. مساله مهم این است که جلوی پیشرفت اسلام گرفته شود»

بی معنی است اگر به دولت لرد میجر بگوییم این جا سخن از مذهب و دین نیست، بلکه صحبت از اصالت بشری است. آن‌ها ترجیح می‌دهند مسئولیت وقت کشی را به لرد اون (Owen) بسپارند تا طرح صلح بیهوده و سطحی را به پیش ببرند. این در حالی است که دو روز پیش به ملاقات نویسنده «آیات شیطانی» رفتند. گویی او نویسنده انجیل رهایی بخش آن‌هاست که آن هم به نوبه خود در بیانیه استقلال امریکایی‌ها مورد اهانت قرار گرفته است. چون آن‌ها اعتقاد به احکام الهی دارند و کیفر ابدی را چنان چه در سروده «سان مارکو» آمده است می‌پذیرند.

آقای رئیس جمهور محترم! اجازه دهید در الجزایر انتخابات آزاد برگزار شود و نتیجه آن هر چه باشد، واهمه‌ای نداشته باشید، به تراژدی انسانی که در بوسنی اتفاق می‌افتد، بنگرید که هیچ ربطی به مساله ادیان ندارد با رهبران بزرگ مذهبی جهان مسأله را در میان بگذارید. برای شما آرزوی خیر و سلامتی دارم. خداوند همیشه همراه شما و کشور شما باشد.

با احترام فراوان - ادواردو آنیلی 12 مه

جزئیات مرگ مشکوک آنیلی

در 15 نوامبر 2000 (24 آبان 1379) پیکر بی جان ادواردو در بزرگراه تورینو - ساوونا زیر پل «ژنرال فرانکو رومانو» پیدا شد. از آن جا که خودروی او روی پل در بالای محل پیدا شدن پیکرش پارک شده بود، ظاهر قضیه نشان می‌داد که وی از روی پل به پایین پرت شده است و مقامات قضایی علت مرگ او را خودکشی اعلام کردند.

در سال 2009 در ایتالیا کتابی درباره مرگ ادواردو آنیلی به قلم روزنامه‌نگار و نویسنده ایتالیایی، جیوزپه پوپو، منتشر شد که مرگ ادواردو را قتل دانست، و نوشت: هیچ‌کس وی را ندیده است که از روی پلی که بر روی بزرگراهی که در هر لحظه خودرو‌های فراوانی از روی آن می‌گذرد، به پایین بپرد. ضمنا در آن زمان ادواردو می‌لنگیده است و از عصا استفاده می‌کرد و حداقل دو دقیقه طول می‌کشیده که از دیواره بزرگراه بالا برود و خود را پایین بیندازد، و این احتمال دیده شدن را بالا می‌برد. ضمنا دیده شده که وی کمربند و بند کفشش بسته بوده، با وجودی که از هشتاد متری به پایین پرت شده است. آنچه شک‌ها را بیشتر می‌کند، این است که وی را سریع به خاک سپرده‌اند، بدون این‌که کالبدشکافی انجام دهند. نویسنده کتاب بیان می‌دارد که از سه منبع مختلف اطلاعاتی به دست آمده است که چند هفته پیش از مرگ، از وی خواسته‌اند، سندی را امضا کند که طبق آن از همه حقوق خود در کارخانه فیات در ازای مقادیر فراوانی پول و دارایی دست بردارد، ولی ادواردو آن را نپذیرفته است.

برخی رسانه‌ها و شخصیت‌های سیاسی با اتکا به این دلیل که با مرگ ادواردو ثروت خانواده آنیلی به خانواده الکان تعلق پیدا کرد و صحبت‌های خود ادواردو آنیلی، هر گونه احتمال خودکشی ادوارد را رد کرده‌اند و مرگ او را ناشی از یک توطئه صهیونیستی برای ترور ادواردو می‌دانند.

به نقل از کوریره در آخرین روز‌های دسامبر 2000 نیز چهار مستندساز ایرانی که برای تحقیق بیشتر و ساخت مستندی درباره ادواردو در ایتالیا حضور داشتند در حالی که در حوالی واتیکان به فیلمبرداری مشغول بودند توسط نیرو‌های امنیتی شهر رم دستگیر شدند و پس از دو روز بازداشت به سفارت ایران تحویل داده شده و ملزم به بازگشت به ایران شدند و برخی طیف‌ها این حرکت را، عدم پذیرش دولت ایتالیا درباره صورت گرفتن تحقیقات در این زمینه می‌دانند. پس از مرگ وی تمامی اسناد و شواهد مربوط به فعالیت‌ها و زندگی وی جز بعضی اسناد که محرمانه ماند جمع‌آوری و فیلم مستندی که توسط وی ساخته شده بود و در آرشیو کانال یک ایتالیا بود، از آرشیو این کانال خارج شد.

سرنوشت مبهم جوان میلیاردر ایتالیایی پس از شیعه شدن 2