«شیخ الاسلامی» مانع افراط و تفریط در دانشگاه بود
غلامعلی حدادعادل در آیین نکوداشت مرحوم حجتالاسلام علی شیخ الاسلامی گفت که او مانع از افراط و تفریط در دانشگاه بود.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به مناسبت چهلمین روز درگذشت مرحوم حجت الاسلام والمسلمین علی شیخالاسلامی، عالم ربانی، مفسر قرآن کریم و چهره ماندگار ادبیات فارسی مراسم نکوداشت این استاد فقید را در فضای مجازی برگزار کرد.
در این برنامه که چهارشنبه 26 خردادماه 1400 برگزار شد، حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم ایران، محمود نیلی احمد آبادی رئیس دانشگاه تهران، غلامعلی حدادعادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، منوچهر صدوقیسها استاد و پژوهشگر حکمت و عرفان اسلامی و محمدحسن شیخالاسلامی فرزند استاد فقید و رئیس دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه سخنرانی کردند. حسن بلخاری در ابتدای این برنامه گفت: مرحوم دکتر شیخ الاسلامی از جمله شخصیتهای فرزانه کشور به ویژه در حوزه تدریس، تعلیم و تحقیق ادب و عرفان اسلامی بودند. اما من در برنامه امروز به دو نکته مهم درباره ایشان اشاره میکنم: نکته اول؛ نخستین آشنایی بنده با ایشان در مراسم بزرگداشت مرحوم دکتر سلیم نیساری در فرهنگستان زبان و ادب فارسی رخ داد. فرهنگستان زبان و ادب فارسی به ریاست جناب آقای دکتر حدادعادل مراسمی بزرگداشتی برای مرحوم نیساری در سال 1397 تدارک دیده بودند و ایشان از من خواستند به عنوان مسئول انجمن آثار و مفاخر فرهنگی درباره آن مرحوم سخن بگویم. بعد از بنده نیز جناب دکتر شیخ الاسلامی سخن گفتند و این مراسم باب آشنایی ما با هم شد، گرچه پیش از آن آثارشان بخصوص اثری که در قلمرو نکته دوم به آن اشاره خواهم کرد را مطالعه کرده بودم. متانت، نجابت، علم و تقوای ایشان در همان برخورد اول آشکار بود. اوافزود: نکته دوم؛ در مجموعه آثار مرحوم شیخ الاسلامی در حوزه عرفان و ادب فارسی، اثری را در سال 1383 به درخواست فرهنگستان هنر نگاشتندکه با عنوان «خیال، مثال و جمال در عرفان اسلامی» منتشر شد. همانطور که می دانید مسئله خیال و مثال، جزء مباحث بنیادین در حوزه هنر اسلامی و زیبایی شناسی اسلامی است که شرح نظریه یا تبیین مفاهیم نظری هنر در این تمدن، بدون اشراف به این مبانی و مسائل حقیقتا امکانپذیر نیست. یعنی ما در حوزه هنر اسلامی معتقدیم که هنر، بازتاب جهان عین و واقع نیست چون آنچه که در جهان واقع به عنوان جلوه حقیقت وجود دارد در حاق خودش کامل است و بازسازی آن به نیت تکمیل و تمیم یا صرفا باز نمودن آن چندان وجهی ندارد. استاد دانشگاه تهران افزود: هنرمند در این عرصه به حضرات فوقانی عالم نفوذ میکند و با ادراک و شهود و نظری که در آن عرصه دارد آنچه که به شهود و نظر دریافت میکند در عرصه آثار هنری بازتاب میدهد. در این قلمرو ما همان قرائت را در حوزه فلسفه و حکمت هنر داریم که نوافلاطونی ها به خصوص فلوطین از آن دارند. فلوطین در حقیقت، هنر را تقلید و محاکات امر معقول می پنداشت و در اندیشه یونانی و بعد در حکمت اسلامی جهان محسوس، خود روگرفت یا رونوشت جهان معقول بود. بلخاری ادامه داد: البته از دیدگاه افلاطون، هنر بازتاب هستی محسوس بود، لذا هنر و شعر در نزد او مردود بودند، مگر در رساله «ایون» که البته پرداختن به آن در حوصله بحث ما نیست. بنابر این فلوطین معتقد بود که هنر از جهان معقول محاکات می کند و هنرمند با حذف جهان محسوس و مشاهده جهان معقول در آثار هنری خود، آن نسیمی که از آن حضرات بر جانش نشسته را روایت میکند و اثر هنری و ادبی را به وجود می آورد. اوافزود: قرائت اسلامی در عرصه ادب و معرفت و عرفان به خصوص بر اساس آنچه که مرحوم شیخ الاسلامی بیان میکنند؛ در کتابی با عنوان «خیال، مثال و جمال در عرفان اسلامی» منتشر شده است. بنابراین نسبت این مفاهیم در حوزه هنر و شعر را برای ما بیان می نمایند. البته یکی از مهمترین مسائل در اینجا بحث از «خیال» است و از جمله مباحث بنیادی در فلسفه هنر اسلامی هم همین موضوع است. رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در توضیح بحث «خیال» گفت: در این باره هانری کربن می گوید، تفاوت بنیادینی میان فلسفه شرقی و اسلامی با فلسفه غربی وجود دارد و آن اینکه در تفکر اسلامی ما قائل به یک عالم برزخ تحت عنوان عالم «مثال» هستیم و این عالم میانه در تفکر غربی وجود ندارد. بعد از این مسئله باید به مراتب سته ابنعربی توجه داشت و جالب است که مرحوم شیخ الاسلامی در میان این مراتب، حضرات خمس را بیان می کند و رتبه پنجم را مرتبه «جامع» میداند؛ جامع جمیع مراتب؛ در حالی که در نزد برخی «مراتب سته» است. بلخاری تأکید کرد: نکته مهم این است که از دیدگاه حکمای مسلمان، حضرت چهارم ابن عربی، عالم مثال که سهروردی بیان میکند یا حتی عالم خیال منفصل؛ در آن عالم، ما نه تجرید محض داریم و نه تجسد محض؛ عالم مثال یکی از بنیادی ترین مباحث ما در فلسفه و حکمت هنر است، اینکه هنرمند سعی می کند صور مجرده عالم را به صید ادراک شهودی خود در بیاورد و سپس در آثار هنری و ادبی منعکس کند تا خود همین امر، عاملی باشد تا مخاطب این اثر هنری و ادبی را تشویق کند برای ورود به حضرات فوقانی عالم و این نکته ای فوق العاده مهم است. رئیس انجمن در پایان سخنان خود گفت: یکی از تألیفات خوبی که در حوزه حکمت هنر و ادب اسلامی داریم، اثری است که مرحوم شیخ الاسلامی تحت عنوان خیال، مثال و جمال در عرفان اسلامی به سفارش فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران به رشته تحریر درآوردند. صاحب خرد عملی و اهل تدبیر بود دومین سخنران این برنامه رضا داوری اردکانی بود. او طی سخنانی گفت: من و استاد گرانمایه آقای دکتر شیخ الاسلامی بیش از چهل سال عهد دوستی داشتیم اما در سالهای آخر عمر متأسفانه یکدیگر را نمی دیدیم. زمانه بدی شده است. دوستان از هم دور می مانند و این بدان معنی است که بنیاد دوستی در زمانه سست شده است و دوستان تا هستند کمتر وقت و فرصت دیدار یکدیگر را پیدا میکنند اما تا آدمی هست دوستی هم هست و وقتی دوستی این دیر خراب را ترک میکند، دوستانش افسوس و دریغ میخورند که چرا قدر صحبتش را ندانسته و دیدارش را غنیمت نشمردهاند. اوادامه داد: البته در سن و سالی که من هستم رفت و آمد و دید و بازدید چندان آسان نیست و مشکل فقط این نیست که زمانه هم آدمیان را به خود و کارهای خود مشغول کرده است. زهی زمانه ناپایدار عهد شکن چه دوستیست که با دوستان نمیپایی که اعتماد کند بر مواهب نعمت که همچو طفل ببخشی و باز بربایی بهزارتر گسلی هر چه خوبتر بندی تباهتر شکنی هر چه خوشتر آرایی به عمر خویش کسی کامی از توبرنگرفت که در شکنجه بیکامیش نفرسایی اگر ز باد فنا ای پسر بیندیشی چو گل به عمر دو روزه غرور ننمایی ندوخت جامه کامی به قد کس گردون که عاقبت به مصیبت نکرد یکتایی رئیس فرهنگستان علوم اضافه کرد: آدمیان با عهد دوستی انسان شده اند و هنوز هم حق دوستی را فراموش نکرده اند. من هم وقتی خبر درگذشت دکتر شیخ الاسلامی را شنیدم تکان خوردم و متأسف شدم و دریغ خوردم که چرا از صحبت ایام پیریش که دوران فرزانگی هم بود محروم ماندم. دکتر شیخ الاسلامی ادیب و عارف بود و از خاندان علم و معرفت آمده بود و راه نیاکان را دنبال میکرد. شاید ادب و تواضع و رسم احترام به علم و معرفت را نیز از ایشان آموخته بود. این استاد ادبیات و معرفت، صاحب خرد عملی و اهل تدبیر هم بود در زمانی که دانشگاهها به مدیران دانشگاهی پاسدار دانش و پژوهش نیاز داشتند قدم در میدان گذاشت. من به چشم خود آثار مدیریت ایشان را در دوران ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی دیده ام و از درایت و تدبیری که در دوره تصدی ریاست دانشگاه های علامه طباطبایی و تربیت معلم داشتند کم و بیش خبردار می شدم. ایشان توانایی در حل مسائل با نرمش و صبر و مدارا داشتند. او تصریح کرد: در کار درس و تدریس هم موفق بودند و مخصوصا چون تجربه وعظ و خطابه داشتند مطالب دشوار را به زبان بالنسبه آسان بیان میکردند. من یکبار دیگر این مصیبت را به خانواده ارجمند و فرزند گرامیشان آقای دکتر شیخ الاسلامی تسلیت عرض می کنم. از ابتدا قرار نبوده است که آدمیان عمر جاوید داشته باشند و زندگی ما پایانی دارد ولی مردم می خواهند و حق دارند بخواهند که خوبان دیرتر بمانند. داوری اردکانی در پایان سخنان خود گفت: متأسفانه دکتر شیخالاسلامی از میان ما رفته است اما یاد و نامش در دفنر دانش و دانشگاه زنده خواهد ماند. یکی از فضائل تاریخ اینست که خوبی و بزرگی در آن محفوظ میماند. تاریخ حتی عظمتهای پوشیده را در وقت مقتضی آشکار میکند. از خداوند غفور و رحیم درخواست کنیم که روان پاک دکتر شیخالاسلامی را در پناه رحمت خود قرار دهد. ما هم به او سلام و درود بفرستیم. توانمندیهای علمی و مدیریتی شیخ الاسلامی درادامه محمود نیلی احمد آبادی به ایراد سخن پرداخت و گفت: پیش از ورود به بحث مایلم که مطالبی را درباره نقش و جایگاه دانشگاه، به خصوص دانشگاه تهران بیان کنم تا در پرتو این توضیحات نقش دکتر شیخ الاسلامی مشخص و واضح شود. امروز همه به نقش علم در توسعه پایدار کشور آگاه هستیم و میدانیم که محصول دانشگاه یا به عبارتی مهمترین محصول آن، دانش آموختگان آنند. همچنین نقش بی بدیل دستاوردهای علمی در پیشرفت و توسعه خوشبختی مردم هر جامعهای بسیار مهم است. بنابراین کسانی که در این حوزه فعالیت می کنند و به پیشبرد این اهداف کمک می کنند؛ نقش شان باید مورد تکریم و احترام قرار گیرد و ما باید همه این خدمات را به خوبی توضیح دهیم تا هم آیندگان از هم از آن بهره ببرند و هم به نوعی ادای دینی به این بزرگان شود. اوافزود: درمیان دانشگاههای کشور، دانشگاه تهران به عنوان قدیمیترین دانشگاه، به خوبی مسئولیت اجتماعی خود را انجام داده و سعی کرده در گذر زمان وظایف خود را به شیوه های مختلف اجرا کند. دانشگاه محیطی است که دانش و توانمندی های افراد به خوبی در آن مشخص میشود چون در یک فضای باز و رقابتی افراد خودشان را به دیگران عرضه می کنند و به راحتی اثربخشی این افراد مورد ارزیابی قرار می گیرد. رئیس دانشگاه تهران ادامه داد: نکته دیگر، درباره دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران است که بزرگان بسیار ارزشمندی را به جامعه ایران البته به جامعه علمی جهانی تقدیم کرده است. این افراد توانستهاند اثر تعیین کننده ای در فضاهای مختلف کشور و در عرصه بین المللی داشته باشند. بنابراین تمام کسانی که در دانشگاه تهران و به خصوص در دانشکده ادبیات و علوم انسانی فعالیت کرده و حضور داشته اند، نقش شان بسیار تعیین کننده بوده است. او اضافه کرد: با این مقدمات به بررسی سوابق و عملکرد مرحوم دکتر شیخ الاسلامی باید بپردازیم؛ ایشان دانش آموخته رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران در سال 1349 شمسی بودند و در سال 1350 به استخدام دانشگاه درآمدند و وظایف آموزشی و علمی خود را به خوبی به اجرا رساندند و به آنها عمل کردند. ایشان از استادان به نام ایران در رشته عرفان اسلامی بودند و در این حوزه دروس متعددی را هم تدریس کردند و در قالب کتاب و مقالات، آثار فراوانی را به جامعه علمی کشور تقدیم نمودند. نیلی احمد آبادی درادامه سخنان خود تأکید کرد: یکی دیگر از فعالیتهای مهم ایشان حوزه مدیریتی ایشان بود که در کنار فعالیت علمی، از مدیران موفق و تاثیر گذار دانشگاه تهران بودند. ایشان سه دوره ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی را به عهده داشتند. مدیریت دانشکده ای با استادان مبارز و دانشجویان پرسشگر، کار سادهای نیست. ایشان دانشکده را در کمال آرامش و محبت و دوستی اداره کردند و کمک کردند که فعالیت دانشکده در این فضا به بهترین وجه پیشرفت کند. لذا ایشان به لحاظ علمی و اخلاقی و هم به لحاظ مدیریتی حائز شایستگی های لازم بودند؛ البته دانشگاه تهران هم از دوران مدیریتی ایشان رضایت کامل داشت و سابقه خوشی از آن مرحوم در این دانشگاه باقی مانده است. اوتصریح کرد: گفت: توانمندی های علمی و مدیریتی آن مرحوم باعث شد که ایشان مدتی هم به عنوان رئیس دانشگاه علامه طباطبایی در سال 1364 شمسی مشغول به خدمت باشند؛ بررسیها نشان میدهد که ایشان در آن دوران هم موفقیتهای زیادی داشتهاند. در ادامه مدتی هم رئیس دانشگاه خوارزمی بودند (در سال 1368 شمسی) این دوره هم، دوره موفقیت آمیزی در کارنامه علمی ایشان بود. رئیس دانشگاه تهران در پایان گفت: دانشگاهیان و جامعه علمی کشور از مرحوم استاد دکتر شیخ الاسلامی به نیکی یاد می کنند و می توانیم بگویم بخشی از آنچه که باعث شده دانشگاه تهران در داخل و خارج سرافراز باشد، مرهون تلاش استادان و مدیرانی چون مرحوم استاد دکتر علی شیخ الاسلامی است. احاطه بر ادبیات فارسی و معارف اسلامی غلامعلی حداد عادل دیگر سخنران این نشست بود. او درابتدای سخنان خود گفت: آشنایی بنده با مرحوم دکتر شیخ الاسلامی از همان آغاز ورود من به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شروع شد، یعنی سال 1348 شمسی - حدود 52 سال پیش، ایشان در کسوت روحانیت در سالهای قبل از انقلاب جزء استادان رشته زبان و ادبیات فارسی بودند و پس از پیروزی انقلاب ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی را بر عهده گرفتند. او ادامه داد: چند خصوصیت مثبت در وجود ایشان بود؛ یک آشنایی با گروه ادبیات فارسی از سالهای قبل از انقلاب و شناختی که ایشان نسبت به استادان داشتند؛ این سبب شد که در مسئولیت ریاست دانشکده یک اتصال و پیوندی بین دوران بعد و قبل از انقلاب برقرار کنند تا گسیختگی در انتقال تجربهها پیدا نشود و یا لااقل کمتر شود. حداد عادل با بیان دومین ویژگی مرحوم شیخ الاسلامی گفت: روحانی بودن ایشان باعث شد که گروههای انقلابی بتوانند با آن مرحوم ارتباط خوبی برقرار کنند و آشنایی و احاطه ایشان بر معارف اسلامی زمینه مناسبی برای اتصال ایشان با جوانها و دانشجویان و گروههای فعال انقلابی در دانشگاه ایجاد کند. علاوه بر این مرحوم دکتر شیخ الاسلامی شخصا صبر و حوصله و آرامش خاصی داشتند و مانند یک لنگر تعادل مانع از افراط و تفریط می شدند؛ بنده معلم همان دانشکده ای بودم که ایشان سال ها ریاست آن را بر عهده داشتند، در دوران ایشان یک آرامش و اعتدالی بر دانشکده حاکم بود و اصولا استادان و دانشجویان و کارمندان هم این آرامش را احساس می کردند. رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی تأکید کرد: آقای دکتر شیخ الاسلامی مورد احترام همه بودند و در بین اهل ادب نیز محترم بودند. در سال های بعد از بازنشستگی ایشان، ما در فرهنگستان زبان و ادب فارسی هرگاه زحمتی برای ایشان داشتیم اجابت می فرمودند و با خوشرویی بزرگواری درخواست ما را میپذیرفتند. فقدان ایشان مایه تاسف جامعه علمی ایران است و بنده از صمیم قلب درگذشت این مرد محترم را به بازماندگان ایشان به خصوص فرزندان برومند شان تسلیت عرض می کنم و برای آن مرحوم علو درجات را از درگاه خداوند متعال طلب می کنم. همه از شیخ الاسلامی راضی بودند در ادامه این برنامه منوچهر صدوقی سها به ایراد سخن پرداخت و گفت: آغاز آشنایی بنده با مرحوم شیخ الاسلامی، از طریق خودشان بود که البته سعادت بنده بود. وقتی کتاب تاریخ حکما و عرفای متاخر بنده توسط انجمن فلسفه آن زمان چاپ شد، یک سال از چاپ آن نگذشته بود که یک شبی در انجمن جلسهای بود و ظاهرا مراسم یکی از اساتید بود. ایشان بدون سابقه آشنایی به سمت من آمدند و با محبت و آن سیمای نورانی روحانی به بنده فرمودند در آثار تو چیزی که برایم جالب و مهم است اظهار ارادت به مرحوم میرزا محمد علی حکیم شیرازی است. وی افزود: معلوم شد که ایشان نیز از شاگردان آقای حکیم هستند. آقای حکیم صاحب لطایفالعرفان و استاد دوره دکتری دانشکده الهیات بودند، رفتند و دیگر بازنگشتند. بنده سالها در خدمت ایشان بودم و به نحوی که دکتر شیخ الاسلامی فرمودند، معلوم شد که ایشان نیز شاگرد آقای حکیم بودند و فرمودند حدودا در سن 15 سالگی در شیراز، آقای حکیم به منزل عموی بنده میآمدند و من نیز در خدمت ایشان استفاده میکردم و این مبدا آشنایی و ارادت ما نسبت به ایشان شد. صدوقی سها ادامه داد: در اینجا بهتر است که صحبت مختصری نیز در مورد خانواده ایشان داشته باشم، آن هم به شرحی که در تعلیقات «معجمالحکما» آوردهام و بر آن مبنا بیان میکنم که جد اعلای قریب دکتر شیخالاسلامی، شیخ ابوالحسن استهباناتی است و اگر تاریخ معجم درست باشد، وفاتش در سال 1315 قمری بوده است. علاوه بر اینکه علوم عصر را حائز بودند، یک خصوصیت خاص ایشان این بوده است که از علمای ریاضی بوده اند و آثار ایشان بیشتر در ریاضی است. بنابراین، تبرز علمی جد اعلای آقای دکتر شیخالاسلامی بیشتر در ریاضی و فروع آن است. اوافزود: پدر آقای دکتر شیخ الاسلامی نیز میرزا احمد شیخالمحققین هستند که از علمای عرفان و فلسفه بودهاند و مخصوصا از شاگردان سیدعلی حکیم کازرونی؛ مرحوم کازرونی استاد فلسفه مرحوم آقای حکیم هم بودند و تنها اثر آقای کازرونی یک مقدار تعلیقات اسفار است که به دست ما رسید و چاپ شد. آقای شیخالمحققین نیز از شاگردان سیدعلی حکیم بودند و احتمال دارد که آشنایی خانواده شیخالاسلامی با آقای حکیم در جلسه درس آقای کازرونی اتفاق افتاده باشد، تا اینکه بعدها دو پسر و یک نوه ایشان خدمت آقای حکیم تلمذ کرده باشند. شیخالمحققین در مراتب سلوک نیز با مرحوم شیخ ابراهیم امامزاده زیدی تهرانی همدرجه بودند که ایشان نیز از مشایخ جلیلالقدر فلسفه و عرفان بودند و رسالهای که از ایشان باقی است نیز چاپ شده است. استاد دانشگاه ادیان و مذاهب قم در بخش دیگری از سخنان خود گفت: اما درباره فضائل اخلاقی مرحوم شیخ الاسلامی باید بگویم که یکی از دوستان گفتند در مدت 15 سالی که ایشان رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بودند، پیش نیامد که یکی از اعضای دانشکده از ایشان ناراضی باشند. تصور کنید، یک آدمی تا چه میزان باید خوشرفتار باشد که با همه به نحوی رفتوآمد کند که کسی از او رنجیدهخاطر نشود و این یک کرامت اخلاقی است. با قرآن و دیوان حافظ مأنوس بود درپایان این مراسم نکوداشت نیز محمد حسن شیخ الاسلامی به ایراد سخن پرداخت و گفت: مرحوم پدر دانشگاه تهران و دانشکده ادبیات آن دانشگاه را منزل اصلی و واقعی و همیشگی خودشان تلقی می کردند و نسبت به اخبار دانشگاه به ویژه دانشگاه تهران و نسبت به تحولات علمی و اندیشههای فلسفی در کشور بسیار علاقهمند بودند و حقیقتا از بعضی جهات هم نگران بودند. اوادامه داد: مرحوم پدر دائما در حال تدریس بودند، به خاطر دارم که می فرمودند قبل از اینکه به سنین بلوغ برسند به کسوت روحانیت در آمده بودند و از همان زمان شاغل به تبلیغ و منبر بودند تا سال 1349 شمسی که به عنوان استادیار در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به عضویت هیأت علمی در آمدند و به صورت مستمر در آن دانشگاه و البته در دانشگاههای دیگر مشغول به تدریس بودند. حتی پس از بازنشستگی شان در سال 1389 نیز تدریس ایشان چه در دانشگاه و چه در خارج از دانشگاه هرگز متوقف نشد و البته پیش از آغاز کار در دانشگاه مدتی هم در دبیرستانهای شهرهای ساوه و تهران به تدریس اشتغال داشتند. رئیس دانشکده روابط بین الملل وزارت امورخارجه در ادامه سخنان خود گفت: مرحوم پدر، نشاط، عشق و علاقهشان به تدریس بود و این علاقه و نشاط را تا پایان عمر نگه داشتند؛ البته در یک سال و اندی آخر زندگی شان که بیماری کرونا پیش آمد، یک مقداری این نشاط کاهش پیدا کرد اما هیچ وقت تعطیل نشد. او تأکید کرد: غیر از تدریسی که در دانشگاه ها مختلف داشتند، جلسات هفتگی علمی و بسیار پر باری هم به صورت مرتب هر کدام برای سالهای متمادی برگزار می کردند: مثلا یک جلسه هفتگی بسیار مفصلی با جمعی از پزشکان و روانپزشکان داشتند که بیش از 20 سال به طول انجامید، جلسه هفتگی دیگری با مجموعه ای از مهندسان و اصحاب علوم ریاضی و فنی داشتند که تا پیش از فراگیری کرونا هم ادامه داشت، جلسات هفتگی تفسیر قرآن را برای بانوان هر هفته یکشنبه ها برگزار می کردند و البته جلسه هفتگی خصوصی با موضوع تدریس مثنوی برای جمع کوچکی از علاقمندان را داشتند که بیش از سه سال به طول انجامید. همچنین جلسات مذهبی هفتگی و منظمی را برای سالهای متمادی اداره فرمودند؛ یک جلسه درس خصوصی برای یکی از برادران و خواهران اندیشمند و فاضلم داشتند که سالیان متمادی به طول انجامید فرزند مرحوم حجتالاسلام شیخ الاسلامی ادامه داد: منابعی که در طول این سالها همواره محل رجوع ایشان بود عبارت بودند از قرآن کریم، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه؛ بسیار با تأمل قرآن را تلاوت می فرمودند گاه در مورد یک آیه مدتهای طولانی توقف میکردند و تأمل میکردند و یادداشت برمی داشتند؛ تفاسیر مختلف را ملاحظه و مطالعه می فرمودند؛ البته توجه ایشان به دیوان جناب خواجه حافظ شیرازی هم بسیار مهم است، ایشان واقعا عاشقانه حافظ می خواندند و برای ما هم می خواندند و هم گاهی سوال میکردند که فهم ما از ابیات حافظ چگونه است. او در بخش دیگری از سخنان خود گفت: ایشان به تدریس و سخن گفتن و بحث علمی عشق می ورزیدند و این ویژگی را تا پایان عمر هم حفظ کردند؛ حتی در جمعهای خانوادگی هر هفته که توفیق داشتیم خدمت ایشان میرسیدیم یا خودشان موضوع علمی را مطرح میکردند یا اگر کسی سوال علمی مطرح میکرد، از محضر ایشان بهره مند میشدیم؛ لذا دائما در حال مطالعه و تأمل و یادداشت نویسی بودند و این مهم تا آخرین روزهای عمر و پیش از بستری شدن ایشان در بیمارستان نیز ادامه پیدا کرد. شیخ الاسلامی ادامه داد: توجه و تعمق ایشان در آثار ابن عربی تا روزها و ساعات آخر عمرشان ادامه داشت که در صدر آنها کتاب فصوص الحکم و فتوحات بود و البته سایر آثار او را هم مطالعه می کردند؛ همچنین اکثر کتب عرفانی محل توجه و عنایت ایشان بود. او تأکید کرد: یکی از ویژگیهای برجسته ایشان که میتواند مورد توجه دانشجویان قرار بگیرد این است که ایشان هرگز پراکنده کاری و پراکنده گویی نکرد و در تمام عمر در حوزه تخصصی و مورد علاقه خودش متمرکز بود و با دقت از اظهار نظر در حوزه هایی که در آنها تخصص نداشت یا میاندیشید که تخصص ندارد یا کمتر تخصص دارد، خودداری میکرد و در این زمینه دقت فراوان داشت. او درباره آثار این استاد فقید نیز گفت: آثار علمی ایشان گوناگون است؛ از جمله شرح اسماء الحسنی حاج ملا هادی سبزواری، شرح منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری که در دو جلد منتشر شده است، کتاب دیگری تحت عنوان خیال، مثال و جمال در عرفان اسلامی که حاصل درس هایی است که ایشان در فرهنگستان هنر برای سالیان طولانی مطرح نموده بودند، ترجمه یکی از مجلدات کتاب شریف الغدیر و کتابی در خصوص زندگینامه حضرت خدیجه کبری و حضرت زینب سلام الله علیهما که به نام امیران ایمان منتشر شده است و دهها مقاله و آثار علمی دیگر که از ایشان به چاپ رسیده است. شیخ الاسلامی تصریح کرد: ما از پدر چیزی بیش از 1000 ساعت نوار ضبط شده داریم که مربوط به دروس مختلفی است که ایشان در طول این سالها در خارج از دانشگاه، در جلسات مختلف تدریس نموده اند؛ از خدای بزرگ توفیق می طلبیم که بتوانیم انشاءلله دیگرآثار ایشان را به تدریج آماده انتشار نموده و در اختیار علاقمندان قرار دهیم.