عزل وزیر جهاد کشاورزی؛ قول اقتدار غذایی در خاورمیانه داده بود و از پس قیمت مرغ برنیامد!
اواپل شهریور 1400 ساداتینژاد از مرغ و تخم مرغ و نهادههای دامی و مدیریت گوشت که در غیاب وزارت بازرگانی به وزارت جهاد کشاورزی سپرده شده نگفت هرچند وعده داد به اقتدار غذایی در خاورمیانه میرسیم و در طول 4 سال تمام زمینهای کشاورزی را صاحب سند و جشن آن را برگزار میکنم اما به دو سال نرسیده خودش برکنار شد چه رسد به این که در پایان چهار سال جشن برگزار کند! خواست مشخص ابراهیم رییسی هم از...
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - برکناری سه مقام ارشد دولت ابراهیم رییسی (وزیر جهاد کشاورزی، رییس سازمان برنامه و بودجه و مدیر عامل صندوق نوآوری) در روز سهشنبه 22 فروردین 1402 نشان میدهد تیم اقتصادی دولت از آنچه تصور میشد ناهماهنگتر است یا سر مدعیان خیالپرداز یا متوهم به صخرههای واقعیت اصابت کرده است. البته در توضیح گفته شده چک سفید به کسی ندادهاند و ارزیابی ها اقتضا میکرده و ترمیم معمول است یا مثل مربی فوتبال بازیکنان را می تواند تعویض کند.
مسعود میرکاظمی تنها یک روز بعد از آن برکنار شد که وزیران دولت روحانی را تهدید به افشاگری کرده بود و میپنداشت رفتارهای احمدینژادی صندلی ریاست او بر سازمان برنامه و بودجه را محکم میکند. سازمانی که رییس قبلی او (احمدینژاد) برچیده بود و احمدینژادیها اساسا به آن باور ندارند و ضدیت خود با برنامه را زیر عنوان مدیریت جهادی پنهان میکنند.
معزول دیگر سید جواد ساداتینژاد وزیر جهاد کشاورزی است که قول داده بود به اقتدار غذایی در خاورمیانه برسیم و چون اقتدار غذایی در گرو اقتدار کشاورزی است به تحول کشاورزی نیاز داریم و با این جملات حکیمانه و فلسفی همه را انگشت به دهان نگاه داشته بود که او چه در سر دارد و با مرغ و تخم مرغ و نهادههای دامی چه خواهد کرد؟
ساداتینژاد اما در روز نخست از مرغ و تخم مرغ و نهادههای دامی و مدیریت گوشت که در غیاب وزارت بازرگانی به وزارت جهاد کشاورزی سپرده شده نگفت بلکه قول داد در طول 4 سال تمام زمینهای کشاورزی را صاحب سند و جشن آن را برگزار میکند اما به دو سال نرسیده خودش برکنار شد چه رسد به این که در پایان چهار سال جشن برگزار کند!
از جملات حکیمانه او که در دانشگاه دولتی مسکو تحصیل کرده این بود که کشاورزی اقتصاد است، معیشت نیست. تجارت هم نیست (و لابد به همین خاطر بانک کشاورزی یک بانک تجاری است!)
دلیل برکناری سید جواد ساداتینژاد از وزارت جهاد کشاورزی تورمهای جهانی، افزایش قیمتها بعد از جنگ اوکراین و رکود دوره کرونا ذکر شده منتها اگر چنین باشد این موارد که به این بنده خدا مربوط نبوده و لابد منظور این بوده که نیاز به وزیر و مدیر جدیدی است که این موارد را بیشتر درک کند.
این هم در حالی است که ابراهیم رییسی هنگام معرفی ساداتینژاد به عنوان وزیر پیشنهادی جهاد کشاورزی دانش و تخصص او را ستوده بود (آبخیزداری با گرایش هیدرولوژی از دانشگاه دولتی مسکو) و درباره انتظار خود از او گفته بود: وزارت جهاد کشاورزی، بخش کشاورزیاش خوب است اما بخش جهادش ضعیف است و وزیر او جهاد آن را باید قوی کند! مثل وزارت ورزش و جوانان که ورزش آن خوب است و جوانان آن را باید قوی کند. با این نگاه در آموزش و پرورش هم آموزش خوب است و پرورش را باید قوی کند و در فرهنگ و ارشاد اسلامی هم لابد فرهنگ خوب است و ارشاد آن را باید قوی کند.
وقتی رییس جمهوری بدون سابقه یک روز کار اجرایی دولت را در دست میگیرد انتظاری هم جز این نمیتوان داشت که به وزیر جهاد کشاورزی بگوید جهادِ آن را قوی کند در حالی که کلمه جهاد در نام این وزارتخانه دلخوشکنک بعد از انحلال وزارت جهاد سازندگی بوده است. هر وزارتخانهای که بعد انقلاب ایجاد شد پس از مدتی منحل شد در این فقره منتها برای آن که صدایی برنخیزد نام وزارتخانه جدید حاصل ادغام دو وزارتخانه جهاد سازندگی و کشاورزی را گذاشتند جهاد کشاورزی نه آن که دو بخش علیحده داشته باشد: یکی جهاد و دیگری کشاورزی.
خود ساداتینژاد البته گفته بود رییس جمهوری از او تولید محصول ارزان و کیفی و ایرانی را خواسته است. ارزان و گران را اما بازار تعیین میکند و دست وزیر کشاورزی نیست. او تنها بسترساز است و مگر در داخل محصول خارجی هم میتوان تولید کرد که بر ایرانی بودن تأکید شده است؟ با این اوصاف این پرسش پدید می آید که ساداتینژاد چرا به سبک دوران احمدینژاد برکنار شد؟
دلیل اول همان است که ظاهرا نمیدانستند بخشی از وظایف وزارت غایب بازرگانی بر دوش وزارت جهاد کشاورزی افتاده است و در این وانفسای گوشت و مرغ ادامه حضور او موجه نبوده و از همان روز اول هم دغدغههای دیگری داشته است.
دوم ناتوانی در اعلام تعرفههای دامپزشکی یه رغم دو بار قول صریح بوده و جالب این که حالا رییس کل دامپزشکی جانشین او شده است. وجه سوم را از گفتوگوی رهبری با او در نمایشگاه توانمندیهای داخلی میتوان استنباط کرد که ناخرسندی در پی داشت چون آمار او درباره تولید گندم دقیق نبود.
سید جواد ساداتینژاد در حالی از وزارتخانه رفته که نه اقتدار غذایی وعده داده شده را محقق ساخت و نه جشن سند زمین های کشاورزی برگزار کرد. معلوم هم نشد بخش جهاد را حسب دستور مافوق توانسته راه بیندازد یا نه منتها این که به خاطر مواردی عزل شد که در زمره خواستهای رییس جمهور نبوده هم در نوع خود جالب است.
کارنامه او در مقام رییس گروه ملی بیابان زدایی هم روشن نیست اما این گونه برکناری نشان می دهد تعاریف و توصیفات روز رای اعتماد تا چه حد کلیشهای و باسمهای بوده است.
از اول شهریور 1400 تا 22 فروردین 1402 بالغ بر 20 ماه است و مشخص نیست از کجا به کجا رسیدیم و اصلا در این مدت رسیدیم یا سقوط کردیم؟ دولت رییسی نمیتواند گردن افزایش دلار هم بیندازد چون افتخارشان این است که اقتصاد را به هیچ امر دیگری گره نزدهاند.
وزیر معزول که در سال وقوع انقلاب 6 سال داشته از دانشگاه ساری لیسانس گرفته و از دانشگاه تربیت مدرس فوق لیسانس و بعد به مسکو رفته و شاید اولین وزیر دارنده مدرک از دانشگاه دولتی مسکو باشد و قرار بوده کار جهادی انجام دهد و تولید محصول را ارزان و کیفی و ایرانی کند. دولت مدعی مدیریت جهادی اما وزیر جهاد را برکنار کرده است. یعنی همه جا مدیر جهادی دارند الا در وزارت جهاد کشاورزی!
شاید اگر وزارت بازرگانی را برنچیده بودند یا وزارت حمایت از حقوق مصرف کنندگان داشتیم سر وکار وزیر جهاد کشاورزی هم تنها با کشاورزان بود اما در ساختار فعلی هم وزارت صمت با مصرف کننده و توزیع کالا سر و کار دارد و هم وزارت جهاد کشاورزی و در آن صورت او هم به خاطر قیمت افسار گسیخته اقلام غذایی به سبک دولت احمدینژاد برکنار نمیشد.
هنگام عزل این پرسش شکل میگیرد که پس آن همه دفاع و تعریف و توصیف حین معرفی و آن همه وعده پرطمطراق و بعضا یا غالبا لاف گزاف چه میشود؟ ساداتینژاد در روز رای اعتماد گفت هیچ تصمیمی نخواهد گرفت مگر بر مبنای علم اما مگر وزیر علوم شده بود؟ اتفاقا باید میگفت مگر با جلب نظر تشکل های کشاورزی و با توجه به مأموریت های غذایی در غیاب وزارت بازرگانی در راستای حقوق مصرف کننده.
قبلا نوشته ام و تکرار شعر ملال آور نیست. کیوان مهرگان در شعری سروده است: وقتی گلی میپژمُرَد زیبایی آن کجا میرود؟
حالا به این سیاق میتوان پرسید وقتی وزیری را برکنار می کنید آن همه ادعا و توصیف و "نظر به تجارب شایسته و توانمندیها" کجا میرود؟ اگر از ابتدا نبوده که تعارف کردهاند و سخن بر سَبیل اغراق راندهاند. اگر هم داشته چرا به کار نگرفتند و کجا میرود؟ حیف نیست؟ پاسخ روشن است! از تجارب ایشان در مقام مشاور استفاده خواهیم کرد.
وزیر فرهنگ دولت اصلاحات وزیر را از ریشه وزر به معنی سنگینی میدانست (بر پایه آیه و وضعنا عنک وزرک) ولی سید حسین نصر معتقد است وزیر، فارسی است و از وزر نیست و اگر هم باشد وزر به معنی سبکی است و پدر او به همین خاطر پیشنهاد وزارت رضاشاه را نپذیرفت چون میگفت پایان وزارت در این مُلک، خواری است و واقعا اگر وزیر و مدیر ارشدی کیسهای برای خود ندوخته و سرمایهای نیندوخته باشد به حقارت و خفت پایان آن در موارد منتهی به خروج یا اخراج نمیارزد.
کاش به جای جهاد کشاورزی میگفتند وزیر مرغ و تخم مرغ تا بداند متولیِ چیست و حرف های گنده گنده نزند و همین را حمایت و تامین کند. اما وقتی رییس جمهوری بگوید از جهاد کشاورزی دومی خوب است و اولی قوی نیست چگونه میتواند ثابت کند چقدر از جهاد را قوی کرده است و اصلا مگر مردم برای این تعابیر انتزاعی مالیات میدهند؟
مردم باید بتوانند مرغ و تخم مرغ و گوشت بخرند و بخورند و این وظیفه را بر گردن وزارت جهاد کشاورزی گذاشتهاند. اسم آن مهم نیست و میفهمیم این همه اصرار بر کلمه جهادی به خاطر نفی بوروکرات هاست اما هر مقام اداری به ناگزیر بوروکراتیک میشود. نشود هم مثل آقای ساداتینژاد است که به جای پاسخ به پرسش خبرنگار میکروفون او را کنار میزند!
در دهه 50 گزارشگر بازی ایران و استرالیا وقتی بازیکنی از زمین بیرون رفت و به فرد جدید هم امید نبود گزارشگر که به گمانم مانوک خدابخشیان بود آن جمله تاریخی را گفت «تعویض صفر با صفر!» خدا کند وزیر بعدی اگر مثل قبلی باشد مصداق این طعنه نباشد!
مهم نیست که از مسکو دکتری آبخیزداری هیدرولوژی داشته باشد یا نه. مهم این است که بتواند مرغ و تخم مرغ را مدیریت کند. مرحوم دنگ شیاپو پینگ میگفت مهم نیست گربه سیاه باشد یا سفید مهم این است که خوب موش بگیرد. این دیگر آموزه نولیبرالی نیست. برادران چینی گفتهاند و چون صحبت از گربه و موش است و سرپرست فعلی هم رییس دامپزشکی بوده به بحث ما مرتبط است!
تماشاخانه