شنبه 11 مرداد 1404

«عقلانیت انقلابی» فراجغرافیایی و فرامذهبی می‌اندیشد و عمل می‌کند

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
«عقلانیت انقلابی» فراجغرافیایی و فرامذهبی می‌اندیشد و عمل می‌کند

رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی قم می‌گوید: عقلانیت انقلابی باید خودش را ملزم کند به در زمان نماندن، بلکه به‌روز شدن، به زمانه شدن ملزم باشد. عقلانیت انقلابی باید خودش را محصور به حوزه جغرافیایی نداند.

- اخبار ویژه نامه‌ها -

موضوع عقلانیت انقلابی از جمله کلیدواژ‌ه‌هایی است که در فضای گفتمان سیاسی توجه خاصی به آن شده و نخبگان علمی و سیاسی در این باره مطالبی را ارائه کرده‌اند. طبیعی است که در عرصه حکمرانی بحث عقلانیت نکته حائز اهمیتی است و اصل این مطلب مورد تایید تمام عقلای عالم است؛ اما اینکه دقیقاً عقل چیست و عقلانیت چه ویژگی‌هایی دارد، از نظر مصداقی با اختلاف نظرهایی همراه است و هر فرد و مکتبی با شاخصه‌هایی که به آن معتقد است تعریفی از این مقوله دارد.

در عرصه سیاسی ایران نیز جریان‌ها و نخبگان، بر این مطلب اذعان دارند که در سیاست‌ها باید با عقلانیت انقلابی برخورد شود. با توجه به اهمیت این موضوع رسانه رحا مدیا در این باره گروه حوزه و روحانیت خبرگزاری تسنیم، گفت‌وگویی با حجت الاسلام دکتر یحیی جهانگیری، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی قم، ترتیب داده که تقدیم مخاطبان محترم می‌شود.

تسنیم: یکی از ضرورت‌های برپایی و دوام و بقای نظام جمهوری اسلامی این است که آحاد ملت و افراد دولت از عقلانیت برخورد باشند. در این باره نکات ابتدایی را بیان کنید.

جهانگیری: اساساً یک بحثی است که اندیشه برای پایداری و پایایی خودش نیازمند به نوسازی است. اگر اندیشه‌ای قدرت نوسازی مفهومی نداشته باشد، زمین می‌خورد. اگر می‌بینیم تفکرات اخباری‌ها، سوفیست‌ها و حتی اصولی‌ها و هر اندیشه‌ای برهه‌ای زمین خوردند آنجایی بود که قدرت نوسازی درونی خودشان را بالقوه یا بالفعل نداشتند. گاهی اوقات خود اندیشه اساساً ظرفیت جوششی ندارد، یا ظرف و زمینه نوآفرینی اندیشه‌ای دارد، ولی بالفعل اتفاق نمی‌افتاد، در این‌جا هم زمین خواهد خورد.

جریان اندیشه‌ای، اندیشه‌ای است که عده‌ای پیرو آن هستند؛ اما وقتی گفتمان شد توده‌ها پیرو او هستند. به تعبیر رهبر انقلاب که وقتی گفتمان را تعریف می‌کند، آن را مثل اکسیژن می‌داند. انسان بدون اکسیژن را نمی‌توان تصور کرد. هوا آلوده هم باشد نمی‌توانیم بگوییم اکسیژن نمی‌خواهیم. بد هم باشد باید استشمام کرد. اندیشه وقتی گفتمان شد رقبا هم مجبور به پذیرش هستند.

جریان و مکتب فکری وقتی به گفتمان تبدیل شد دیگر رقیب ندارد. مردم به پذیرش آن پایبند می‌شوند. این چه زمانی اتفاق می‌افتد؟ یکی از اقتضائات آن این است که آن جریان فکری امکان نوسازی و نوآفرینی مفهومی و اندیشه‌ای داشته باشد. یکی از چیزهایی که انقلاب ما را زنده نگه داشته و ما آن را ندیدیم این بوده که امامین انقلاب به نوسازی مفهومی پرداختند.

تسنیم: درباره این نوسازی توضیح بیشتری لطف کنید.

جهانگیری: شما ببینید امام نظریه ولایت فقیه را قبل از انقلاب مطرح می‌کند، بعد از انقلاب هم مطرح می‌کند حتی تا لحظه‌های آخر عمر مبارکش به نوسازی مفهومی می‌پردازد. در دوره دوم انقلاب و زعامت رهبر انقلاب اتفاقات بزرگی رقم خورده که مفاهیمی را تولید کردند و این مفاهیم عملاً به نوسازی انقلاب کمک کرده؛ چه مفاهیمی که در گام دوم مطرح کردند و چه مفاهیمی از جنس تمدن نوین اسلامی.

یکی از این مفاهیم که ما امروز بحث می‌کنیم عقلانیت انقلابی است که رهبر انقلاب معتقدند باید به آن برسیم. الزامات نوآفرین را در همان نهضت نرم افزاری و جنبش علم مطرح می‌کند؛ یعنی می‌گوید این باید اتفاق بیفتد. ظرف آماده است، اگر بالفعل اتفاق نیفتد، به قفل شدن انقلاب منجر خواهد شد. انقلاب ما مثل فرانسه و روسیه سیاسی نبود که یک انقلاب رخدادی باشد؛ بلکه یک انقلاب روندی و فرایندی بود.

انقلاب ما نباید در دهه 60 بماند. این انقلابی نیست. آن انقلاب در مفهوم غربی است که یک رویداد است؛ اما در اندیشه انقلابی امام، اساساً یک دگردیسی مفهومی در انقلاب ایجاد کرده است.

اساساً امام در مفهوم انقلاب، انقلاب کرده و انصافاً ظلم است که ما انقلاب امام را به انقلاب غرب ترجمه کنیم. آنچه که در پیش‌فرض‌های یک غربی است که انقلاب کردند و خودشان پای صندلی‌ها نشستند، اصلاً امام دنبال این نبود. اگر این بود، چرا بعد از انقلاب به قم می‌آید؟! می‌رفت در کاخ‌ها می‌نشست. امام اساساً می‌گوید دنبال این جابه‌جایی نیستم، آمدم تغییر بدهم.

انقلاب‌ها در طول تاریخ بازه زمانی دارد و روز را جشن می‌گیرند؛ اما وقتی از امام درباره انقلاب می‌پرسند، انقلاب را از 15 خرداد می‌گیرد و می‌گوید گام دوم شروع شده که انقلاب فرهنگی است. در ادامه رهبر انقلاب، انقلاب در بحث نهضت نرم افزاری و تولید علم را مطرح می‌کند. انقلاب ما فرایندی است؛ یعنی این مثل خون همیشه جاری است.

انقلاب‌های دنیا مکان‌مند است. در یک جایی اتفاق می‌افتد و تمام می‌شود. انقلاب ایران این طوری نیست؛ در ایران اتفاق افتاد؛ اما یک شعاع پیرامونی تا جهان اهل سنت را در بر می‌گیرد. اگر فقط یک انقلاب شیعی بود، فقط در شیعه باید تأثیر گذار بود؛ در حالی که در جهان اسلام تغییر ایجاد کرد. یکی از علمای تراز اول اهل سنت پاکستان می‌گفت ما به‌عنوان خلیفه‌المسلمین با امام خمینی بیعت کردیم. این انقلاب معلوم است که فراتر از شعاع شیعی و ایرانی خودش رفته‌است.

تسنیم: نقش امام خمینی را در عقلانیت انقلابی تبیین کنید.

جهانگیری: یکی از چیزهایی که در عقلانیت انقلابی باید بحث کنیم همان خوانش امام بود که نمی‌گذاشت در یک مفهوم شیعی بماند. امام یک مرجع تقلید تراز اول شیعی بود. او هرگز کاری نکرد که اهل سنت او را خلیفه خود نداند. جالب است که شیعه او را به مثابه یک مرجع شیعی پذیرفت، اهل سنت به مثابه خلیفه پذیرفتند و این تغییری که در جهان غیر اسلامی نیز امام ایجاد کرد؛ یعنی کلیساها که خالی می‌شدند، امید پیدا کردند که ما هم می‌توانیم کاری کنیم. این یعنی انقلاب، همچنان که زمان‌مند نیست، همچنان مکان‌مند هم نیست. این قدرت شعاع پردازی دارد. ما در چرایی و چیستی عقلانیت انقلابی، باید به آن برسیم که چقدر این انقلاب را روایت عقلانی داشته باشیم که اهل سنت و مسیحیت همچنان وامدار باشد.

امام در منشور می‌گوید حوزه‌های علمیه برای جوامع دیگر هم مجتهد تربیت کنند. یعنی روزی در حوزه فردی تربیت شود که او مرجع بودایی‌ها، اهل سنت و... باشد. ما در حوزه فقط روحانی شیعه تربیت نکنیم. این را امامی می‌گوید که در ساختار فکری او، انقلاب، مکان محور نیست و مرز ندارد و لذا از صدور انقلاب حرف می‌زند. امام بسط انقلاب را نه یک بسط سرزمینی و امپراطوری، بلکه بسط مفهومی و اندیشه‌ای می‌داند. این وقتی اتفاق می‌افتد که نوسازی باشد.

این انقلاب اگر می‌خواهد رویداد نباشد و روند باشد باید نوسازی داشته‌باشد. این نوسازی را امامین انقلاب در عمل نشان دادند. اگر انقلاب ما هم مثل انقلاب‌های دیگر در دهه 60 بماند، این جمله معروف جامعه شناسی اتفاق خواهد افتاد که انقلاب فرزندان خود را می‌خورد. چرا؟ برای اینکه در دهه 60 ماندی و به نسل زِد و آلفا رسیدی که اساساً نه امامی دیدند، نه جنگی دیدند و انقلاب برای این‌ها یک رویداد بوده و تمام شده‌است. انقلاب برای این‌ها در موزه خواهد بود.

اما اگر باور داشته‌باشیم که انقلاب فرایند است، بایستگی و ضرورت بحث از مفاهیم اندیشگی مثل مفهوم عقلانیت انقلابی برای ما پیش می‌آید. انقلاب ما با انقلاب‌های دیگر فرق می‌کند. نوسازی چرا اتفاق می‌افتد؟ انقلاب با استقلال و آزادی شروع شده‌است؛ هیچ‌گاه در دهه 50 کلید واژه عقلانیت انقلابی پیدا نمی‌کنید. آن زمان آن مفهوم بود؛ اما وقتی امامین انقلاب، انقلاب را یک فرایند می‌بینند، می‌گویند الان این اندیشه می‌تواند انقلاب را نوسازی کند. این یعنی این ظرف، قابلیت دارد و بخش اندیشگی ما هم باید این را به فعلیت برساند.

تسنیم: نقش مفاهیم غربی در تحریف مفاهیم انقلابی را چگونه تحلیل می‌کنید؟

جهانگیری: حداقل این است که ما نه‌تنها نگذاریم مفاهیم غربی‌ها پیشران جامعه ما بشود؛ بلکه مفاهیم انقلاب ساخته با تبیین و توصیف و تعریف غربی باز تعریف نشود. اگر انقلاب را با تعریف آن‌ها باز تعریف کنیم خطرناک‌تر از اولی است. پوپر جمله خوبی دارد که در علوم انسانی دعواها، لفظی بوده. دلیلش این بوده که این‌ها اساس خیلی جاها مفاهیمی را گفتند و نتوانستند تعریف ماهوی از آن مفهوم ارائه بدهند، تبیین حدود و صغور داشته‌باشند؛ ترسیم مرزها، مشترکات و مختلفات این مفهوم را با مفهوم دیگر داشته‌باشند.

اگر ما مفهوم عقلانیت انقلابی را نتوانیم تعریف و ترسیم کنیم دعوایی که پوپر گفت اتفاق می‌افتد؛ اولاً هرکس با خوانش خودش این را رقم خواهد زد. با توجه به برتری دست غرب در تبیین مفاهیم، عملاً این مفهوم عقلانیت انقلابی هم در غالب همان مفاهیم غربی تبیین خواهد شد که اتفاقاً باز خطرناک خواهد بود. اینجاست که ما باید مرزهایی را مشخص کنیم و اگر مشخص نشود، عقلانیت انقلابی ضد خودش را ایجاد می‌کند.

تسنیم: با توجه به فرمایشات شما چرا عقلانیت مهم است؟

جهانگیری: انقلاب ما پروژه‌ای نبوده؛ بلکه پروسه‌ای بوده؛ یعنی پوست اندازی و رشد می‌کند و در درون خودش شکوفایی ایجاد می‌کند. در یک برهه‌ای می‌رسد که انقلاب فرهنگی را مطرح می‌کند؛ انقلاب سیاسی اتفاق‌افتاده، حالا وقت انقلاب فرهنگی است. انقلاب از جنس تمدن نوین مطرح است، حالا به عقلانیت انقلابی می‌رسیم. چرا رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم این مفهوم را مطرح می‌کند؟ می‌گوید الان وقتش است این مفهوم هم به نوسازی برسد. اگر پروژه‌ای بود همان اول بیان می‌شد. این درست است که مثابه کلید واژه درون انقلاب نبوده؛ ولی این‌ها شعاع‌های پنهانی بوده، حالا رهبر انقلاب که وقتی می‌بیند، دقیقاً آن نقطه‌ها را بزرگ می‌کند که اگر فرایند این انقلاب می‌خواهد اتفاق بیفتد این کلیدواژه‌ها باید ترسیم شود.

تسنیم: به‌صورت واضح تعریف عقلانیت انقلابی از نظر شما چیست؟

جهانگیری: بعضی‌ها که می‌گویند انقلابی هستند و کار عقلانی نمی‌کنند یا کسانی که انقلابی هستند و فکر می‌کنند کار عقلانی می‌کنند، آنهایی که مدعی هستند عقلانی کار می‌کنند و خودشان را انقلابی می‌دانند دلیلش این است آن انقلابی هنوز از عقلانیت، آن مفهوم ریزنینگ که در غرب تبیین شده بود را می‌بیند و شاید بعضی هم به‌عنوان عقلانیت کار می‌کنند به مثابه ریزنینگ کار می‌کنند؛ آن بچه‌های انقلابی با دغدغه انقلابی نگران هستند. من این بچه‌هایی که به نام انقلابی نگاه می‌کنند و بعضی مسائل را به نام عقلانیت می‌بینند، ناراحت می‌شوند، حق دارند؛ چون بعضی مواقع احساس می‌کنند به نام عقلانیت خیلی چیزها در غرب اتفاق‌افتاده است و فضیلت‌ها فراموش شده‌است. شما با عقلانیت راسیونالیستی خیلی چیزها را حذف کردند. این نگران است.

از طرف دیگر آن‌هایی که با نگاه عقلانی به برخی مسائل می‌گوید ما عقلانیت داشته‌باشیم، نگاه می‌کند که خوانش بعضی کارهای انقلابی از انقلاب هنوز دهه 60 است. از زمان بالاتر نرفتند و انقلاب را هنوز در ایران می‌بینند، چگونگی تعامل با اهل سنت را نمی‌بینند؛ او هم نگران است. پس هر دو این‌ها با نگاه خوش‌بینانه از سر دغدغه است؛ اما این دغدغه چرا شکل می‌گیرد؟ چون مفاهیم درست تبیین نشده است.

آن انقلابی که در بعضی مفاهیم مثل برخورد با برخی جریان‌های اهل سنت تیز می‌شود، او خیال می‌کند به نام انقلابی‌گری ممکن است اتفاقی برای جهان شیعی بیفتد و لذا می‌گوید من دغدغه انقلاب دارم و افراد دیگر را متهم می‌کند که شما به نام عقلانیت مثلاً سکولاریسم را رشد می‌دهید یا مثلاً در تعاملات بین‌المللی که اتفاقاتی می‌افتد، این‌ها نگران هستند و این نگرانی ارزشمند است؛ اما چون تبیین نشده ضدیت تولید می‌کند، عقلانیت در مقابل انقلاب و انقلابی در مقابل عقلانیت قرار می‌گیرد، یا آن آدمی که به مثابه عقلانیت می‌گوید عقلانیت داشته‌باشیم، وقتی بعضی کارهای انقلابی را می‌بیند که فهم‌شان از انقلاب هنوز فهم امام نیست، خب اینجا نگران می‌شود. امام وقتی انقلاب می‌کند، یکی از انقلاب‌هایی که امام انجام می‌دهد فقط سیاسی نبوده، انقلاب فقهی هم بوده. امام یک فقیه انقلابی بوده؛ یعنی از فقهش یک انقلاب تولید کرده و از انقلابش فقه را انقلاب می‌کند.

دیدگاه‌های امام را در بحث‌های فقهی ببینید. امام حتی اصلاً منهج را تغییر می‌دهد. وقتی به بحث شطرنج می‌رسد، به قانون کار و یا آن نامه معروفی که در خطبه‌های نماز جمعه؛ این‌ها نشان‌می‌دهد که امام نگاهش به فقه این است که اگر انقلابی اتفاق‌افتاده، باید انقلابی در فقه هم بیفتد و با همان فقه جواهری معنا می‌کند. پس اگر ما بین این دو تعارضی می‌بینیم او دیگری را متهم می‌کند دلیلش عدم تبیین ترمونولوژیک این مفاهیم است و نزاع تولید می‌کند. ما بایسته است این را حل کنیم.

همان‌هایی که از عقلانیت حرف می‌زنند و بخشی بچه‌های انقلاب هستند و نگران این هستند که این اتفاقات نیفتد، انقلاب ما قدرت نوسازی نداشته‌باشد، وقتی به حجاب می‌رسد این‌ها از بعضی ضروریت‌ها می‌گویند که باید این کار را بکنیم.

بعضی افراد می‌گویند ما در بحث قانون حجاب باید عقلانیت به خرج بدهیم، وقتی شورای امنیت تصمیم گرفته باید از عقلانیت برخوردار باشیم. بچه‌هایی هم با تم انقلابی می‌گویند اگر اینجا کم بیاوریم پس تا کی وادادگی مرزی داشته‌باشیم. هر دو با دغدغه اتفاق می‌افتد؛ ولی این دو کلید واژه وقتی کنار هم قرار می‌گیرد یک نوسازی مفهومی تولید می‌کند.

وقتی انقلاب می‌خواهد فرایندی بشود باید این مفاهیم باز تولید شود، اگر نشود، بچه‌های انقلاب به جان هم می‌افتند. انقلابی‌ها را با عبارات واپس‌گرا و دهه شصت؛ اینها هم با لیبل‌های مختلف دیگری متهم می‌کنند.

برای اینکه مفاهیم نوآفرین تببین شود همیشه بهترین منهج این است که ما بیاییم رقیب‌های آن‌ها را تعریفی داشته‌باشیم و ببینیم رقیب چه تعریفی دارد و ما چه تعریفی داشته‌باشیم.

تفاوت عقلانیت با عقل

تفاوت عقلانیت با عقل در این است که عقل ناظر به حوزه نظر است و عقلانیت ناظر به کاربست و عمل است. در واقع بحث آقای جوادی که جهل را ناظر به حوزه نظر می‌دانند و می‌گویند شما وقتی جاهل هستید به علم می‌رسید، شما جزم پیدا می‌کنید که الان رسیدم به اینکه ظلم به فلسطینی‌ها گناه است. اما او باید از جهل رهیده با یاد گرفتن، ولی از جهالت هم باید برهد. این جهالت کی می‌رهد؟ وقتی که او به عزم هم برسد. فهمید به فلسطینی‌ها ظلم شده‌است، حکمت نظری را به حکمت عملی هم تبدیل کند، تصمیم بگیرد. خیلی‌ها هستند به جزم رسیدند، می‌بیند در فلسطین چه اتفاقی می‌افتد؛ اما هیچ کنشی ندارد، در مقابل اتفاقات ساکت هستند. یکی از واژه‌هایی که رهبر انقلاب استفاده کردند بحث ساکتین دقیقاً اینجاست. به جزم رسیدی، حکمت نظری اتفاق‌افتاده ولی تو این را به حکمت عملی تبدیل نکردی.

در بحث فلسطین، بعد هفت اکتبر انجمن اخلاق شناسان آلمان بیانیه دادند و خیلی راحت از صهیونیست حمایت کردند. این جهلش را به علم تبدیل کرده؛ اما قدرت عزم نداشت و حکمت نظری را به عملی تبدیل نکرد و نتیجه آن بیانیه شد. پس ما رهیدن از جهل فقط کافی نیست، رهیدن از جهالت هم لازم است.

تسنیم: رابطه عقل و عقلانیت با حکمت نظری و عملی چیست؟

جهانگیری: ما وقتی عقل و عقلانیت را می‌گوییم دقیقاً باید بگوییم عقل در حوزه حکمت نظری است و وقتی است که انسان به جزم می‌رسد؛ اما عقلانیت در حوزه حکمت عملی است. ما خیلی از جاها اندیشمندانی داریم که این‌ها به برخی واقعیت‌ها می‌رسند؛ اما وقتی در بزنگاه باید این را کنش پدافندی یا افندی داشته‌باشند عمل نمی‌کنند. عقلانیت انقلابی می‌گوید که نباید اندیشه وز ران کنار به‌مانند.

پس اولین نکته ما وقتی می‌گوییم انقلابی، منظور تعریف غربی نیست. تعریف ما کاملاً باید دقیقاً ن چیزی است که امامین انقلاب با همان شاخص‌های فرا زمانی و فرا مکانی تبیین کردند.

عقلانیت انقلابی باید خودش را ملزم کند به در زمان نماندن، بلکه به‌روز شدن، به زمانه شدن ملزم باشد. عقلانیت انقلابی باید خودش را محصور به حوزه جغرافیایی نداند تصمیماتی که می‌گیرد بداند انقلاب ما محصور به این‌ها نیست، هر تصمیمی می‌گیرد درون مرزها نخواهد بود. باید ورای مرزها هم اتفاق بیفتد. عقلانیت انقلابی وقتی تصمیمی بگیرد فقط انقلاب را محدود به قم و شیراز و مشهد و تهران نداند؛ بچه‌های انقلابی لبنان و نیجریه آمریکای لاتین همه جای دنیا را در نظر بگیرد.

چند جایی که عقل در تاریخ شیعه با مفاهیم گره خورده و جالب است؛ چون عقلانیت انقلابی یک مفهوم ترکیبی است، ترکیب عقلانیت با این مفاهیم چگونه توانسته هم سنخ باشد و کجا به تنازع برسد و ما تجربه آنها را بگیریم و بفهمیم عقلانیت انقلابی یعنی چه.

ما اول دو عرصه ضد هم را دیدیم. ما یک اشتداد شدید در عقلانیت داشتیم و آن عقلانیتی است که قرن 19 و 20 با عنوان عقلانیت راسیونالیستی وارد شد. افرادی مثل شهید مطهری و علامه طباطبایی علامه مصباح، آیت الله جوادی در مقابل این جریان ایستادند. همه این آدم‌ها فیلسوف بودند؛ یعنی عقل‌گرا بودند، اما در مقابل آن عقل ایستادند؛ چون می‌دانستند این عقل‌گرایی که وارد سرزمین ما می‌شود با معارفی که داریم تنازع ایجاد خواهد کرد.

دومین نگاه این بود که عده‌ای در مقابل این نگاه غرب‌گرایانه به‌جای اشتداد به انسداد متن‌گرایی رسیدند. واقعاً آمدند آن‌قدر در مفاهیم بومی ما ماندند، قدرت مرز زدایی را از این‌ها گرفتند و این نگرانی‌هایی بود که در طول تاریخ اخباری‌ها، نئواخباری‌ها و تفکیکی‌ها را داریم.

تسنیم: مصداق واضح‌تری را درباره تاریخچه اخباری‌گری و تقابل آن‌ها ذکر کنید.

جهانگیری: مثلاً در قرن چهارم اولین بار اجتهاد می‌خواهد وارد فقه ما بشود و فقه ما به مثابه مکانیزم تولید زیست بهتر برای بشر، شیخ طوسی این مکانیزم را وارد فضای فکری ما می‌کند. قبل از او می‌گفتند کسی مجتهد است، بد معرفی می‌کردند، مجتهد معنای منفی داشت. ما اگر معنا شناسی کنیم واژه اجتهاد در قرن دوم در دستگاه فکری شیعه معنای منفی داشت ولی شیخ طوسی معنای مثبت می‌دهد.

او می‌گوید مجموعه دستگاه فکری من بخواهد با عقلانیت زیست کند، مفاهیم اجتهاد را پدید می‌آورد که بخشی از آن وام گرفته از اهل سنت بوده و اصول را می‌آورد. اما شما ببینید مرجع این دو چگونه بوده است. مکتب حله کاملاً این را نقد می‌کنند و این‌قدر مخالف می‌شوند که می‌گویند فقه ما با این عقل‌گرایی که می‌خواست اجتهاد ما را پویا کند، می‌بینیم که فقه ما دارد سنی زده می‌شود، مخالفت کردند و مکتب حله شکل می‌گیرد.

این دوگانه‌هایی که با عقل در تاریخ ما شکل‌گرفته، یکی شیخ طوسی است که با عقل به مثابه اصول اهل سنت تعریف کند؛ شکل می‌گیرد مکتب حله مخالفت می‌کند، اوج مخالفت‌ها را با محدث نوری داریم که می‌گویند اصلاً اصول را نخواستیم که این اصول بوم زیست ما را به‌هم‌ریخته.

عده‌ای انقلابیون می‌گویند که ما با عقلانیت مخالفیم، این نگرانی‌های تاریخی را دارند. به نام عقلانیت چیزهایی وارد شده که افراد نگران شدند و جالب است این نگرانی از آن طرف بام افتاده و اخباری‌گری را ایجاد کرده است.

یکی از عللی که وقتی تاریخ این اندیشه را نگاه می‌کنیم، برای تبیین نگرانی‌های تاریخی وجود دارد که سبب شده تبیین درستی نداشته باشیم و خیلی جاها این واژ‌ها را مرج کردیم و هزینه دادیم.

فقه ما به فقه شیخ طوسی رسید؛ شیخ طوسی تنها کسی است که واژه شیخ را گرفته و کار بزرگی انجام داده؛ اما چه می‌شود که علمای بزرگ مکتب حله به‌نقد او می‌پردازند و از دل این جریان اخباری‌گری به وجود می‌آید. این ترکیب دوگانه عقلانیت با مفهوم دیگری مثل فقه شیعه ضد خودش را تولید کرده است و ما باید الان نگران باشیم این عقلانیت و انقلابی در کنار هم قرار بگیرند آن هزینه تاریخی را ندهیم و از دل این عقلانیت انقلابی یک جریان کاملاً افراطی عقل‌گرایی یا جریان اخباری‌گری تولید نشود.

من همین جا عرض کنم یکی از چیزهایی که در پروژه‌های غربی شکل‌گرفته این است که می‌خواهند انقلاب ما را دچار انسداد کنند. یکی از پروژه‌های جدی است که در غرب شکل‌گرفته و دنبال این هستند اگر انقلاب اسلامی می‌خواهد پایایی و حیات خودش را داشته‌باشد، باید دچار اخباری‌گری بشود. اصلاً چرا در دانشگاه‌های اکستر و... اخباری پژوهی و حدیث پژوهی شیعه جدی شده‌است. این‌ها می‌گویند ما این‌ها را پژوهش کنیم که اگر این میراث از شیعه را احیا کنیم شیعه به انسداد می‌رسد.

ما صفویه را داشتیم و به‌معنای واقعی امپراطور بوده. صفویه به آن بزرگی زمین خورد. چرا؟ اینکه می‌گویم برای این مفاهیم بگردیم تطور تاریخی را ببینیم، دیدن این‌ها باعث تعریف درست می‌شود. تعریف درست نداشتن، هزینه تاریخی را دادیم. ما صفویه را از دست دادیم. صفویه‌ای که با مکتب حله جان گرفته‌بود، آخرش به حدیث‌گرایی و انسداد رسید. صفویه از درون متلاشی شد. اینکه در غرب شیعه‌پژوهی را با تم‌های حدیث پژوهی و اخباری گری دنبال می‌کنند، می‌خواهند این عقلانیت انقلابی شکل نگیرد. می‌دانند این عقلانیت انقلابی نوآفرین است و مکتب تولید می‌کند، دوام و استمرار می‌دهد. وقتی این اتفاق بیفتد این انقلاب زنده می‌ماند. چرا رهبر انقلاب از مفهوم انقلابی استفاده می‌کند؟ چون می‌داند این دال مرکزی حیات می‌دهد.

پس انقلاب ما از دو چیز ضربه خواهد خورد؛ طول تاریخ این را گفته. آن اشتداد عقل‌گرایی و انسداد خبرگرایی. هر دو ما را کنار می‌زند. ما باید این دو را کنار هم قرار بدهیم.

مورد بعدی ترکیب عقلانیت فلسفی با عقلانیت معارف ما بوده. فلسفه غرب وارد ما شده. فلسفه غرب را از یونان می‌گیریم؛ از ارسطو و سقراط و افلاطون تا فلسفه جدید که وارد شده‌است.

وقتی فلسفه وارد ما می‌شود، مفاهیم ما را نوسازی می‌کند. واجب‌الوجود و خیلی از مفاهیم تعریف می‌شود. اما یک نگرانی اتفاق می‌افتد. عقلانیت با مفهوم دیگر گره می‌خورد، دوباره نگرانی ایجاد می‌کند. در فقه، شیخ طوسی نگرانی‌هایی تاریخی ایجاد کرد و آخر به اخباری‌گری و عملاً سقوط صفویه رسید.

فلسفه به مثابه یک دانش عقلانی وارد می‌شود، ترکیب درستی اتفاق نیفتد از دلش مکتب تفکیک بیرون می‌زند. مکتب تفکیک می‌گوید اصلاً عقلانیت فلسفی مفاهیم ما را نابود می‌کند؛ ما در روایت واجب‌الوجود نداریم، ما مفاهیم دینی خودمان را داریم؛ آن، این‌ها را نابود می‌کند. اساساً اینجا کار نداریم کدام درست یا غلط است. ترکیب‌های نادرست از دل جریان که می‌تواند همسو با جریان باشد باشد ضد خودش را با دغدغه تولید می‌کند.

تسنیم: نگرانی گروه‌هایی که از انقلابی‌گری و عقلانیت دم می‌زنند را چطور می‌بینید؟

جهانگیری: اینکه ما می‌بینیم چرا بعضی جاها به نام انقلابی‌گری نگرانند و جالب است که همدیگر را متهم می‌کنند و هر دو سرباز انقلاب هستند؛ ولی در برابر هم قرار می‌گیرند. وقتی این دو تا ترکیب درست اتفاق نیفتد ما ضد خودمان را تولید می‌کنیم، ما در ناخودآگاه هر دو با نیت‌های خیر در مواجهه با هم قرار می‌گیریم. این‌ها تجربه ما است که ما باید بتوانیم استفاده کنیم که کجا این هزینه‌ها را دادیم.

عقلانیت و انقلاب را باید طوری قرار دهیم که تجربه‌های گذشته تکرار نشود. تجربه‌هایی که بزرگ‌ترین فرصت‌ها را از ما گرفت و علمای بزرگ ما را در برابر هم قرار داد.

شاخصه‌های عقلانیت انقلابی، الهام گرفته بر اساس دیدگاه آیت الله جوادی

عقلانیت انقلابی فرا نقل است. دین را منحصر در نقل نمی‌داند؛ شما بینید در طول تاریخ بخشی از دین‌داری، استنتاج دیانتی ما منبعش را در نقل دیده‌است. شما کتاب‌های دینی ما را ببینید و فقط به یک هوش مصنوعی بدهیم همه کتاب‌هایی که در حوزه کلام تاریخ و فقه ما نوشته شده این را تجزیه کند چقدر حاصل عقل بوده و چقدر حاصل نقل بوده است. خیلی راحت خواهد گفت نقل، سهم بیشتر داشته است. این سرزنش گذشته نیست؛ بلکه می‌خواهیم برای آینده الهام بگیریم. گذشته تجربه برای ما است که مسیر آینده را پیدا کنیم. کلام یک دانش عقلی است. در کلام هوش مصنوعی دهید میزان استنتاجات سهم عقل را بررسی کند.

انقلاب در قم حادث شده و از قم باید صادر شود. چرا دشمن حوزه را هدف قرار می‌دهد؟ چون می‌داند دوام انقلاب از اینجا است. باید برای خودمان حل شود که چه قدر عقل و نقل در تاریخ ما سهم داشته است. اولین شاخص این است عقل فرا نقل است؛ ولی فرا دین نیست. عقل بخشی از دین می‌شود، نه در برابر دین و دین دو بال باز می‌کند، یکی بال عقل است و یکی بال نقل؛ و ما از عقل به مثابه منبع فکری استفاده می‌کنیم، چیزی که در طول تاریخ کم داشتیم.

مفهوم عقلانیت انقلابی یک اقیانوس دیگری را برای متفکران اسلامی و انقلابی تولید کرده. اگر منِ متفکر انقلابی تا دیروز می‌خواستم منبع خودم را فقط نقل بدانم، عقلانیت انقلابی، یک اقیانوس دیگری را در کنار ما قرار می‌دهد. ما از این اقیانوس هم استفاده می‌کنیم. این در در جبهه‌گیری خیلی مهم است. در جبهه‌گیری یک موقع ظرفیتی که برای خودم است دو دستی دادم به رقیب؛ ما عقلانیت را دو دستی به رقیب دادیم و رهبر انقلاب می‌بیند، ما باید از این ظرفیت استفاده کنیم. بازپس‌گیری منبع؛ ما این منبع را دوباره باید بگیریم.

تسنیم: ماهیت عقلانیت انقلابی چیست؟

جهانگیری: چیستی عقلانیت انقلابی این است که در برابر دین نیست، در برابر نقل است. این در کنار نقل کمک می‌کند و خودش سایه‌ای از دین را دارد و زیر چتر دین برای کمک کردن قرار گرفته است.

ما این حجت باطنیه را باید اینجا احیا کنیم. این حجت باید در فقه و کلام خودش را نشان بدهد. در کنار این‌ها علوم انسانی و اسلامی مطرح می‌شود. ما وقتی از علوم انسانی و اسلامی حرف می‌زنیم یک منبع دیگری را هم آفریدیم، چون بعضی می‌گویند امکان ندارد، شما n تعداد روایت دارید چطور می‌توانید این دانش‌ها را تولید کنید. کسی که این حرف را می‌زند قبلاً این منبع بزرگ را تولید کرده. این خیلی مهم است.

در این نگاه ما می‌بینیم که عقل حجت باطنی می‌شود، ساحتی از وحی نوشتاری داریم و وحی منزول داریم و وحی معقول داریم. وحی معقول خودش را نشان‌می‌دهد، کنار هم این خودش را نشان‌می‌دهد و در واقع این ظرفیت را ایجاد می‌کند. این عقلانیت انقلابی و این فرامتن را باید احیا کنیم.

ما الان تازه فهمیدیم چنین منبعی داریم و هنوز وارد این منبع نشدیم. شما ببینید تاریخ هزار ساله داریم درباره احادیث بحث کردیم که حدیث صحیح و مستند و... چیست. یک تجربه دانشی بزرگی داریم. معتقدم برای تبیین بیشتر، مفهوم عقلانیت انقلابی، ما این اقیانوس دوم را این بار باید بازسازی کنیم و ببینیم این اقیانوس، حالا که دیده‌بان آمده این دو را در کنار هم قرار داده، این‌ها چگونه کنار هم قرار بگیرد از ظرفیت عقل استفاده کنیم.

در اصول فقه به تعبیر یکی از بزرگواران ما حتی در نظر اصولی هستیم ولی در عمل اخباری هستیم. یعنی کلی مباحث اصولی داریم؛ ولی به فتوا که می‌رسیم اخباری‌گر می‌شویم. به‌خاطر شهرت فتوایی، شهرت عملیه، خیلی چیزها را راحت کنار می‌گذاریم، نمی‌توانیم عبور کنیم. عقلانیت انقلابی اینجا خودش را در فقه و در زیست اجتماعی نشان‌می‌دهد.

به نظر این اقیانوس نیاز به کشف دارد. ما درباره چیستی مفهوم عقلانیت انقلابی، اول باید انقلاب را باز تعریف، براساس اندیشه امامین انقلاب و البته عقلانیت را با این تجربه تاریخی، با این همکرانه‌ایکه با ما در طول تاریخ داشته و هزینه کردیم، این دو را با در کنار هم قراردادن به نتیجه برسانیم.

نمونه‌ها را داریم. فتوای امام در بحث حج؛ حج یک واجب است. امام وقتی می‌بیند عزت اجتماعی مسلمانان صدمه می‌بیند، می‌گوید حج نروید. امام کدام منبع را می‌بیند؟ امام یک فرد انقلابی است ولی عقلانیت را کنارش می‌بیند و استفاده می‌کند.

تسنیم: اگر نکته پایانی دارید بیان کنید.

جهانگیری: یک چیزی که سبب می‌شود اندیشه ماندگار بشود، هر چه اندیشه‌ای قاعده و طول عرضی‌اش قوی باشد طول ارتفاعی و زمانی آن هم بیشتر خواهد شد؛ یعنی اندیشه هر چقدر افقی گسترش خوبی داشته‌باشد، از حیث زمانی هم بیشتر و ماندگارتر خواهد شد. امام یک روحانی شیعه بود، ولی اهل سنت می‌گفتند این برای ماست.

اهل سنتی را دیدم که نام فرزندانش را به نام رهبران انقلاب ما گذاشته بود. این یعنی او فاصله را نمی‌بیند، می‌گوید من جزو تو هستم، تو نقطه مطلوب من هستی. یعنی انقلاب خودش را فرا زمین، فرا زمان و فراتر از ملیت ببیند. انقلابی حق ندارد نقطه برش خودش را در یک شعاع محدود ببیند و آن ظرفیت‌های بیرون را به مثابه ظرفیت نگاه نکند. هیچ‌گاه نباید تبیین و تعریف مفهوم عقلانیت انقلابی را برش ملی و مذهبی بدهیم. باید فراملی و فرا مذهبی بدانیم.

وقتی انقلاب را امتداد امامت می‌دانیم، امتداد واقعی می‌دانیم نه تاریخی. امتداد را ربطی می‌دانیم؛ یعنی همین الان امام است و ما ادامه او هستیم. همزمان با هم حرکت می‌کنیم، واقعاً امتداد هم‌عصر داریم. هنری کربن جمله خوبی دارد، می‌گوید شیعه زنده‌ترین مکتب است؛ چون امامش هنوز هست. وقتی این ولایت هنوز هست ما این‌جا به این می‌رسیم این امتداد تاریخی چگونه باید شکل بگیرد. امام محدود به مرز ملیتی بود، نه وقتی این نیست من در عقلانیت انقلابی وقتی امتداد او هستم باید تعریف خودم در آن شعاع باشد.

نکته دیگر اینکه درباره تجربه‌های تاریخی که ذکر شد، انقلابی‌گری، ضد خودش را باید تولید کند و یکی از مفاهیم دال مرکزی ولایت است. زمان امام صادق علیه‌السلام عده‌ای خودشان را انقلابی می‌دانستند به امام گفتند چرا قیام نمی‌کنی؟! عده‌ای از بعضی شهرها رفتند به امام می‌گفتند اگر قیام نکنی در تو شک می‌کنیم. اینکه در عقلانیت انقلابی، اگر تطور تاریخی نیاید، این تنقیح مفهومی اتفاق نمی‌افتد، ببینیم در کجا به نام عقلانیت هزینه دادیم؛ چون در کنار عقلانیت، انقلابی نبوده یا بالعکس. این تجربه‌های تاریخی سنگین بوده در طول تاریخ دادیم. این امام است که این دو را بالانس می‌کند که کجا باید چگونه باشد.