چهارشنبه 5 اردیبهشت 1403

علامه‌ای که در عین گمنامی زندگی‌اش وقف اسلام شد

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
علامه‌ای که در عین گمنامی زندگی‌اش وقف اسلام شد

بر پیشانی‌ام نوشتم: «تو وقف اسلام هستی!» و تا امروز، به وقف، عمل کرده‌ام.

به گزارش جهت، آیت‌الله سید مرتضی عسکری روحانی که هفتاد سال در راه زدودن غبار سازمان‌یافته تحریف از چهره دین، و نکوداشت سالیان دراز دفاع و حراست از مکتب درخشان علوی و فاطمی قلم زده است. علامه از بنیان‌گذاران نهضت بازگشت به قرآن و حدیث در حوزه‌های شیعه بود و دمی آرام ننشست.

معروف به عسکری پدر علامه عسکری مرحوم سید محمد، از علمای دین و اهل سلوک و تهجد بود. او سال‌ها در نجف اشرف مقیم بود و پس از عزیمت به سامرا افتخار دامادی آیت‌الله میرزا محمد طهرانی عسکری را پیدا کرد. لذا علامه عسکری از جهت مادر نیز به بیت علم و فضیلت، انتساب دارد. او پس از فوت پدر، تحت تکفل جد مادری‌اش قرار گرفته و به عسکری معروف شده است.

تولد و دوران کودکی سید مرتضی در شهر مقدس سامرا و بهار 1293 پا به عرصه حیات گذاشت. مرتضی در آغاز کودکی، نعمت وجود پدر را از دست داد؛ ولی در مهد تربیت پدربزرگ رشد یافت و در ده سالگی نیز به فراگیری علوم اسلامی مشغول شد. او از آغاز، علاقه و عشق وافری به مطالعه کتاب داشت. سیره و تاریخ پیامبر اکرم (ص) و فتنه‌های صدر اسلام، سفرنامه‌های اسلامی و غربی و همچنین تاریخ مبارزات اسلامی در ایران و عراق، بیشترین موضوعات مطالعاتی او را در کودکی و نوجوانی به خود اختصاص داده بود.

سفر به قم پدر علامه، املاکی در ساوه داشت که از درآمد آنها زندگی را می‌گذراند و بعد از فوت او نیز خانواده‌اش از همین راه، مخارج خود را تأمین می‌کردند و از مصرف سهم امام و وجوه شرعی پرهیز داشتند. در سال 1310 که رضاخان برای ارتباطات بین ایران و حوزه عراق، سخت گرفت و اجازه نداد وجوهی از کشور خارج شود، زندگی بر خانواده علامه سخت شد و وی به همین جهت، تصمیم به ترک سامرا گرفت. سید مرتضی عسکری در آغاز جوانی راهی حوزه علمیه قم شد و با جدیت مشغول فراگیری علوم متداول اسلامی گردید. او در قم از خرمن دانش مدرسین و دانشمندانی چون مرعشی نجفی، موسوی خمینی، شریعتمدار ساوجی، حکمی پایین‌شهری قمی، کمره‌ای و ادیب طهرانی استفاده کرد.

بازگشت به عراق علامه، در اوایل سال 1354، به سامرا مراجعت نمود و تحصیلات خود را در زمینه فقه و اصول، کفایه و فقه استدلالی را بر مدار عرو الوثقی نزد استادان شهر سامرا ادامه و ارتقا داد. علامه، ده سالی را در سامرا ماند و در سال های اواخر جنگ دوم جهانی راهی بغداد شد. او در این هجرت، تلاش نمود تا مدرسه ای جدید برای فرزندان شیعه در کاظمین و در ادامه آن، یک دانشکده یا حوزه نوین ایجاد کند که با مخالفت برخی افراد صاحب نفوذ، جلوی این اقدام گرفته شد. پس از چند سال، برای بار دوم و به‌قصد تحقق اهدافش در تأسیس حوزه نوین یا دانشکده‌ای دینی، به ایران هجرت نمود و وارد حوزه علمیه قم شد. این بار، حوزه، تحت زعامت مرحوم آیت‌الله حاج آقا حسین بروجردی اداره می‌شد. استاد علامه که موقعیت فکری و عمومی حوزه قم را بهتر از مرتبه قبل می‌دید، همان طرح پیشین خود را این بار در قالب برنامه‌ای برای ایجاد یک مدرسه علوم دینی با درس‌های حدیث‌شناسی، علوم قرآن، تاریخ اسلام و آموزه‌های تبلیغی در کنار فقه و اصول، تدوین نمود و خدمت آیت‌الله بروجردی ارائه کرد. این برنامه، مورد موافقت زعیم وقت حوزه قرار گرفت؛ اما مقدمات کار، با جریان ملی شدن صنعت نفت و فضای پرتنش آن روزها برخورد کرد و علامه عسکری نیز مجبور شد به عراق بازگردد و این بار نیز طرح وی به عمل درنیامد.

بازگشت به بغداد، دفاع از تشیع و هجرت به لبنان استاد فقید، این بار به بغداد رفت و در این شهر به فعالیت پرداخت. بغداد، پایگاه تشکل‌های قومی، ملی، سوسیالیست، کمونیست، سنی، سلفی و صوفی بود و از سویی، مرکز مهم سیاسی، فرهنگی، دانشگاهی و مطبوعاتی عراق محسوب می‌شد. جریان تندی از شبهات و فعالیت‌های ضد دینی به‌طور عموم و ضد شیعی به‌طور خاص، جامعه مسلمانان و شیعیان و به‌ویژه جوانان و تحصیل‌کردگان عراق را مورد تهدید و تهاجم قرار داده بود. ایشان با حمایت مرحوم آیت‌الله سید محسن حکیم و به نمایندگی از سوی او، فعالیت دامنه‌دار و مفصلی را در بغداد، آغاز کرد. ایجاد مؤسسات اسلامی مختلف مانند: مدارس دینی، مدارس جدید برای دختران و پسران از ابتدایی تا دبیرستان، مراکز آموزش فنی حرفه‌ای، درمانگاه‌ها، صندوق‌های خیریه، کتابخانه‌ها و... از مهم‌ترین فعالیت‌های علامه عسکری در سال‌های اقامت در بغداد بوده است. جهاد و تلاش برای اعتلای فرهنگ زلال و روشن اسلامی، همه در محیطی سخت و دشوار انجام می‌شد. کودتای عبدالکریم قاسم و سقوط سلطنت هاشمی عراق در 1958م، کودتای عبدالسلام عارف در 1963م و نخست‌وزیری احمد حسن البکر و درنهایت، کودتای بعثی‌ها در 1968م و حاکمیت مطلق و بی‌رقیب حزب بعث بر عراق، هرروز، باعث تغییرات و درگیری‌های اجتماعی و افزایش فشار بر مذهبی‌ها و علمای دینی می‌شد و کار کردن در چنین فضایی، اخلاص، پایمردی و از خود گذشتگی می‌خواست که استاد، آن را داشت. این فعالیت‌ها تا سال 1968 م، ادامه داشت. در این سال، علامه عسکری و همکارانش به خاطر مبارزه با حزب بعث، تحت تعقیب قرار گرفتند. دوست و همکارشان شهید آیت‌الله سید مهدی حکیم، از عراق، خارج شد و علامه نیز به بیروت رفت و مؤسسات ایشان تعطیل شد. او در لبنان در کنار امام موسی صدر، شیخ محمدمهدی شمس‌الدین و سید محمدحسین فضل‌الله، مبارزه علیه رژیم بعث را ادامه داد تا این‌که دولت عراق، کوشش کرد ایشان را برباید و علامه نیز لبنان را به قصد ایران ترک کرد.

حضور در تهران «مجمع علمی اسلامی»، مؤسسه‌ای بود که وی در سال 1398 ق، در تهران، تأسیس نمود تا آثاری را باهدف اصلاح و بازسازی کتاب‌های درسی حوزه و ارتقای سطح آموزش در حوزه‌های علمیه تدوین کند. برخی کتاب‌ها که در این راستا تألیف یا تصحیح و بازنویسی و منتشر شدند، عبارت‌اند از: 1. تعلیم اللغ العربی، 2. الامثل و صرف میر، 3. کتاب التصریف، 4. کتاب الهدای فی النحو، 5. کتاب قواعد الاملاء، 6. کتاب تهذیب البلاغ، 7. کتاب المنطق و مناهج البحث العلمی، 8. تهذیب المغنی، 9. کتاب منتخب حلی المتقین، 10. المنهج المقترح للسنوات الاربع الاولی. ایشان در تهران، فعالیت‌های فرهنگی، دینی و اصلاحی فراوانی داشت و با برخی فعالان نهضت اسلامی نیز همکاری داشت.

تأسیس حزب الدعو الاسلامی مرد صحنه علم و جهاد، علامه عسکری، در سال‌های حضور در بغداد و در اوج اختناق احزاب چپ (کمونیست و بعث) در عراق، در کنار شهیدان: آیت‌الله سید محمد باقر صدر و آیت‌الله سید مهدی حکیم، «حزب الدعو الاسلامی» را تأسیس کردند و ایشان رئیس شورای فقهی و رهبر حزب شد. تأسیس حزب، از کربلا شروع شد و اول کسی که برای تلاش درراه اهداف بلند حزب که تشکیل حکومت اسلامی بود قسم خورد، علامه عسکری بود و بعد از او شهید سید محمد باقر صدر و دیگران. شهید صدر، اساس‌نامه نوشت و هیئت مؤسس جمع شده، آن را تصویب کردند و چند شماره روزنامه نیز منتشر گردید. ایشان بعد از کناره‌گیری از فعالیت حزبی، «جماع علماء بغداد» را پایه‌گذاری نمود و با حمایت آیت‌الله حکیم، مبارزه مستمر با احزاب چپ‌گرای حاکم را پی‌ریزی کرد.

تأسیس دانشکده اصول دین علامه فقید درباره هدف خود از تأسیس دانشکده می گوید: در مدتی که امام جماعت یکی از محله‌های محترم بغداد بودم، متوجه شدم آقایانی که به خارج می‌فرستیم، نمی‌توانند تبلیغ کنند. بنابراین به این فکر افتادم که دانشکده‌ای تأسیس کنم به اسم علوم قرآن و حدیث، و کسانی را برای تحصیل از خارج بیاوریم و پس از اتمام دوره به آنها گواهی بدهیم تا بروند و آنجا تبلیغ کنند. برای این منظور، دانشکده اصول دین را در بغداد تأسیس کردیم و اعلام کردیم که چهل نفر را به خرج دانشکده قبول می‌کنیم. بدین ترتیب در سال 1384 ق، این مرکز در بغداد، بنیان‌گذاری شد. بسیاری از کتاب‌های درسی این دانشکده توسط خود علامه عسکری و همفکرانش تألیف می‌شد. برخی آثار قرآنی شهید سید باقر صدر و المعالم الجدید ایشان از آن کتاب‌هاست. با خروج استاد از عراق، دانشکده نیز به تعطیلی کشیده شد؛ اما ایشان سال‌ها بعد در ایران، همان نیت خیر را پی گرفت. به دنبال تصویب تأسیس مراکز آموزش عالی غیردولتی توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی، علامه عسکری به همراه چهار نفر از دوستانشان، درخواستی برای راه‌اندازی «دانشکده اصول دین» ارائه نمودند که در دی‌ماه سال 1374 با آن موافقت شد. دانشکده در مهر سال 1375 در شهر قم و سال بعد در تهران برای کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث، دانشجو پذیرش کرد و در سال 1377 نیز شعبه‌ای از آن در دزفول، شروع به‌کار نمود. این بنیان خیر، امروز پذیرای صدها دانشجوی داخلی و خارجی از کشورهای مختلف اسلامی است و تاکنون بیش از سیصد نفر در مقطع کارشناسی ارشد و دکترا از آن، فارغ‌التحصیل شده‌اند. برخی دیگر از مؤسسات و مراکزی که به همت عالی استاد، پایه‌گذاری شدند و منشأ خدمات بسیاری گردیدند، عبارت‌اند از: مدرسه امام کاظم علیه‌السلام در شهر کاظمین، یک بیمارستان در بغداد، مؤسس الرعای الاسلامی در محله کراده شرقی بغداد، جمعی منتدی النشر و جماع علماء بغداد. سرانجام پس از قریب یک قرن عمر بابرکت و به دنبال یک دوره بیماری، پس از بستری شدن در بیمارستان میلاد تهران، شامگاه یکشنبه 25 شهریور 1386، به میهمانی عرش رفت و جاودانه شد و پیکر پاک او در مسجد طباطبایی حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیهماالسلام به خاک سپرده شد.

تالیفات سید مرتضی عسکری به وحدت اسلامی و تقریب مذاهب اعتقاد داشت. به باور او، زمانی سخن شیعه مقبول می‌افتد که از تهمت‌های تاریخی رهانیده شود؛ چرا که در طول تاریخ با این افترائات بوده است که دشمنان اسلام توانسته‌اند میان شیعه و سنی کینه و عداوت ایجاد کنند. به اعتقاد او، اگر پیشانی شیعه از تهمت‌های ناروا پاک گردد و برادران اهل سنت، شیعه را بشناسند، همه دشمنی‌ها کنار می‌رود. این رویکرد در بیشتر آثار او مشهود است. او بیش از پنجاه کتاب تألیف و منتشر کرده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:

1. عبدالله بن سبأ و اساطیر اخری (2 جلد)، با ترجمه فارسی با عنوان «عبدالله بن سباء و دیگر افسانه‌های تاریخی». 2. خمسون و مائه صحابی مختلق (3 جلد)، 150 صحابی ساختگی. 3. معالم المدرستین (3جلد)، بررسی تطبیقی دیدگاه‌های دو مکتب خلفاء و مکتب اهل‌البیت (ع). 4. سقیفه (بررسی نحوه شکل‌گیری حکومت بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص). 5. آیت تطهیر در کتب دو مکتب 6. امامان این امت دوازده نفرند 7. مصحف در روایات و اخبار 8. القرآن الکریم و روایات المدرستین (3 جلد) 9. البکاء علی المیت، گریه بر میت از سنت‌های رسول خدا (ص) 10. التوسل بالنبی (ص) و التبرک بآثاره 11. البناء علی قبور الأنبیاء و الاوصیاء و اتخاذها مساجد و اماکن للعباد، بازسازی قبور انبیاء و اولیاء و عبادت در آنها. 12. شیعیان اهل پیامبر (ص) 13. بزرگداشت یاد انبیاء و بندگان صالح خدا 14. عدالت صحابه 15. صلوات بر محمد و آل محمد از سنت‌های رسول الله (ص) بوده است 16. ادیان آسمانی و مسأله تحریف 17. عقائد الاسلام من القرآن الکریم (3 جلد) 18. الاسطور السبائیه (3 جلد) 19. قیام الأئم باحیاء السن 20. مع ابی الفتوح التلیدی فی کتابه «الأنوار الباهره» 21. نقش ائمه در احیاء دین (16 جلد) 22. امامت و مهدویت در مکتب خلفاء 23. مع علی الوردی فی کتابه وعاظ السلاطین، که در پاسخ به دیدگاه‌های علی الوردی (روشن‌فکر عراقی) تألیف شده است. 24. جمع القرآن و مصطلحات قرآنی، که به تاریخ جمع‌آوری قرآن و شبهات پیرامون آن می‌پردازد.