چهارشنبه 7 آذر 1403

عملیات فتح‌المبین یک طوفان در سپاه بود و محسن رضایی در فتح المبین طوفان به پا کرد / اگر محسن رضایی نبود کربلای 5، کربلای 5 نمی‌شد / محسن از نظر اخلاقی خیلی رعایت می‌کرد و خیلی مودب بود

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع
عملیات فتح‌المبین یک طوفان در سپاه بود و محسن رضایی در فتح المبین طوفان به پا کرد / اگر محسن رضایی نبود کربلای 5، کربلای 5 نمی‌شد / محسن از نظر اخلاقی خیلی رعایت می‌کرد و خیلی مودب بود

یکی از هنر‌های محسن این بود که با وجود این مقاومت‌ها از این‌ها خوب استفاده می‌کرد. محسن رضایی در این قضایا خیلی فرد شجاعی است. من معتقدم هیچ فرماندهی در ارتش و سپاه توانمندتر از محسن رضایی نداشتیم. محسن والفجر 8 را به تنهایی اجرا کرد... او در جنگ تیزبینی‌های عجیبی داشت و با همین تیزبینی بود که کربلای 5 را پایه‌ریزی کرد. محسن از این جهات بی‌نظیر است.

سردار «محسن رشید» از روایان مشهور جنگ، که در صف نخست و در حساس‌ترین صحنه‌های نبرد حضور داشت و بسیاری از اسرار جنگ را از نزدیک شنیده و ضبط کرده، در بازخوانی از پیچیدگی‌های و دشواری‌های مدیریت جنگ در دوران دفاع مقدس و ثبت رویداد‌های آن دوران، در گفت و گویی با تسنیم تاکید کرد: «معتقدم هیچ فرماندهی در ارتش و سپاه توانمندتر از محسن رضایی نداشتیم.»

به گزارش «تابناک»؛ در ماه‌های ابتدایی سال 60 در حالی که چند ماه بیشتر از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نمی‌گذشت، برخی مسئولان دفتر سیاسی سپاه تصمیم گرفتند، مدون و جامع، روایات جنگ بخصوص در سطح فرماندهان عالی را جمع آوری کنند. این اقدام با محوریت مرحوم ابراهیم حاج محمدزاده رئیس وقت دفتر سیاسی سپاه صورت گرفت و این او بود که برخی از افراد را از داخل و خارج دفتر سیاسی برای انجام این کار گرد هم آورد.

به واسطه این تلاش‌هاست که امروز در سال‌های پس از جنگ، انبوهی از اسناد و روایت دست اول و مستند از کارنامه سپاه پاسداران در عملیات‌های مختلف در دسترس پژوهشگران و علاقه مندان به این حوزه قرار دارد که همه آن‌ها در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس جمع آوری شده است. سردار محسن رشید، یکی از همان افرادی است که در کنار مرحوم محمدزاده در راه اندازی و غنای این مجموعه، نقش محوری و موثری بر عهده داشت. او در گفت و گویی تفصیلی با «تسنیم» به پیچیدگی‌های مدیریت جنگ و ثبت روایات آن پرداخته است.

سردار رشید درباره عملیات فتح‌المبین گفت: فتح‌المبین یک طوفان در سپاه بود و محسن رضایی در فتح المبین طوفان بپا کرد، چون سپاه تا قبل از آن در واقع نظامی نبود، اما محسن رضایی در فتح المبین تمام توان سپاه را به عرصه جنگ کشانید. فتح المبین نقطه عطف راویگری هم بود که چهره، ضوابط و بستر دیگری پیدا کرد و این هم مدیون محسن رضایی است.

او افزود: آقای رضایی به خاطر سوابق مبارزاتی و اطلاعاتی‌اش و شم خوبی که داشت، احساس می‌کرد بچه‌های دفتر سیاسی می‌توانند در این قصه کاری بکنند. راویان تا قبل از فتح‌المبین، موضوعات مرتبط با بعد از حادثه را جمع می‌کردند. از فتح المبین نه تنها زنده جمع کردند، بلکه تمام برنامه‌ها را آن هم ریز به ریز ضبط کردند. یعنی کجا می‌جنگند، با کدام یگان‌ها می‌خواهند بجنگند، سین عملیاتشان چیست، روز چیست، خط حد سپاه و ارتش کجاست، کدام لشکر قوی‌تر و کدام ضعیف‌تر است و چه کسی باید خط را بشکند؟ همه چیز.

رشید درباره اینکه «برخی فرماندهان به سختی راویان را قبول می‌کردند» تاکید کرد: من در اینجا باید بگویم که اگر محسن (رضایی) نبود، امکان نداشت این کار صورت بگیرد؛ آن هم با وجود فرماندهان یگان‌ها. فرماندهی که در شرایط جنگی، بیسیمچی‌اش را به سختی ترک موتورش می‌نشاند و می‌برد، چطور می‌تواند ما را تحمل کند؟ بعضی‌ها هم تحمل نمی‌کردند و خیلی ما را اذیت می‌کردند... گاهی پیش می‌آمد مثلا راوی ما را وسط بیابان قال می‌گذاشتند و می‌رفتند.

او خاطرنشان کرد: باید قبول کرد که در آن شرایط پیچیده جنگ، تحمل راوی توسط فرماندهان خیلی سخت بود و اگر محسن رضایی ما را تحمل نمی‌کرد، آن‌ها هم ما را تحمل نمی‌کردند. برای این است که می‌گویم در قصه راویگری از فتح المبین به بعد، نقش محسن رضایی قطعی است. محسن رضایی یک پایش بود و پای دیگر، خود راوی بود. در سنگری که به زور 2 نفر در آن جا می‌شدند، راوی آنجا چه کاره است؟ فرمانده عملیات به دنبال بیسیمچی، عنصر اطلاعاتی و پیک‌اش است که برود خبر بیاورد. حالا در این فضای محدود، یکی هم آمده اضافه شده با یک ضبط در دستش.

رشید با بیان اینکه این اتفاق یک واقعه‌ای بود که تا پیش از آن اصلا سابقه نداشت، تاکید کرد: مهمتر از همه این بود که یک راوی را در تمام مراحل تصمیم گیری فرماندهی کل سپاه می‌بردند و این فقط سپاه هم نبود، وقتی سپاه و ارتش با هم مشترکا عمل می‌کردند، تمام جیک و پیک ارتش هم در آن بود. حالا اگر این لو می‌رفت، چه می‌شد؟ یکی از افتخارات راوی‌ها همین است که در تمام طول 8 سال جنگ، یک سر سوزن اطلاعات لو نرفت و از آن بالاتر، کار جنگ به جایی می‌رسید که اگر راویان نمی‌آمدند فرماندهان می‌گفتند بازی است؛ یعنی خبر جدی نیست.

او درباره عملیات حساس به یک خاطره اشاره کرد: یک روز وقتی من با ایشان و غلامعلی رشید بودم، برای اینکه من را قال بگذارند از کانکس بیرون رفتند. من هم سریع رفتم و شروع به ضبط کردم. محسن از نظر اخلاقی خیلی رعایت می‌کرد و خیلی مودب بود. ولی به هرحال تصمیم گرفته بودند که من نباشم. با این حال من رفتم و ضبط کردم. وقتی شروع به ضبط کردم، دیگر جلوی من را نگرفت فقط گفت این «به کلی سری» است؛ آن عملیاتی بود که بعدا اسمش کربلای 4 شد.

او درباره علت غیبت روایان در حوادث سوریه و عدم ثبت حوادث مهم این عملیات عظیم ضدتروریستی پاسخ داد: در ماجرای سوریه من یک بار گفتم اگر قاسم (سلیمانی) راوی خواست من هستم، ولی قاسم راوی نمی‌خواست، چون امنیت اطلاعات مهم بود؛ اما این امنیت اطلاعات در جنگ یک سر سوزن لو نرفت، در صورتی که ما در فتح المبین 40 راوی داشتیم و در طول جنگ 200 راوی به کارگیری کردیم.

رشید در مقایسه تجربه همکاری‌اش با فرماندهان مختلف نظامی در طول دفاع مقدس، یادآور شد: من معتقدم هیچ فرماندهی در ارتش و سپاه توانمندتر از محسن رضایی نداشتیم. محسن والفجر 8 را به تنهایی اجرا کرد. دلم نمی‌خواهد اسم کسی را ببرم. مگر می‌شود کسی بگوید از این رودخانه عبور کنید؟ البته آقا رحیم و آقای شمخانی تاج سر من هستند و به غلامعلی رشید هم قلبا ارادت دارم و جایشان محفوظ است، ولی اگر محسن رضایی نبود کربلای 5، کربلای 5 نمی‌شد.

او ادامه داد: من قدرت مقایسه حاج قاسم با محسن (رضایی) را ندارم. حاج قاسم تا والفجر 8 خیلی مطرح نبود. در والفجر 8 بود که لشکر 41 یک مرتبه گل کرد و کم کم بالا آمد، ولی آیا حاج قاسم با حسین خرازی در جنگ قابل مقایسه است؟ عناصر کلیدی محسن، مرتضی (قربانی)، همت، احمد (کاظمی) و حسین (خرازی) بودند و دیگر عنصر کلیدی نداشت. وقتی همت شهید شد، همین سه نفر بودند و وقتی حسین شهید شد، دو نفر شدند. اصلا هیچ کس با این چهار فرمانده قابل مقایسه نیست.

رشید با بیان اینکه شیوه اداره سپاه منحصر به فرد بود، در تشریح این وضعیت به مثالی متوسل شد و گفت: در والفجر 8 به جهت رعایت مسائل امنیتی، قرارگاه دیر به شبه جزیره آبادان آمد. وقتی به شبه جزیره آبادان رفتیم فکر کنم 10 روز به عملیات مانده بود. در یکی از این جلسات احمد و حسین آمدند، انگار نه انگار که عملیات است! اصلا زیر بار نمی‌رفتند، ولی در عین حال محسن می‌دانست این‌ها شاه کلیدهایش هستند.

این راوی جنگ تاکید کرد: یکی از هنر‌های محسن این بود که با وجود این مقاومت‌ها از این‌ها خوب استفاده می‌کرد. محسن رضایی در این قضایا خیلی فرد شجاعی است. کاری به مسائل سیاسی امروزش ندارم. ما درباره تاریخ جنگ صحبت می‌کنیم. شما می‌توانید محسن رضایی امروز را بپسندید یا نپسندید، ولی او در جنگ تیزبینی‌های عجیبی داشت و با همین تیزبینی بود که کربلای 5 را پایه‌ریزی کرد. محسن از این جهات بی‌نظیر است، اما گاهی ما تاریخ را با برخی مسائل قاتی می‌کنیم.

متن کامل این گفت و گو را از اینجا می‌خوانید

عملیات فتح‌المبین یک طوفان در سپاه بود و محسن رضایی در فتح المبین طوفان به پا کرد / اگر محسن رضایی نبود کربلای 5، کربلای 5 نمی‌شد / محسن از نظر اخلاقی خیلی رعایت می‌کرد و خیلی مودب بود 2