فرمانده ای که در دل ها جا داشت / غیر ممکن هایی که «شهید خرازی» ممکن می کرد!
8 اسفند ماه سال 1365 مالک اشتر سپاه اسلام، فرمانده شجاع لشکر 14 امام حسین (ع) شهید حاج حسین خرازی به سوی ملکوت اعلی پرکشید.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صاحب نیوز؛ جنگ هشت ساله ایران و عراق علاوه بر وارد شدن آسیبهای فراوانی به لحاظ زیرساختی و اقتصادی، باعث از دست دادن و شهادت هزاران نفر از نیروهای مخلص و مجاهد کشورمان شد؛ اما این جنگ به واسطه ویژگیهایی که داشت، به عرصه ای برای نمایان شدن استعدادهای درونی جوانان و نوجوانان این آب و خاک تبدیل شد.
در دوران 8 سال دفاع مقدس، از بین جوانان و نوجوانان رزمنده ای که داوطلبانه برای حفظ آب و خاک میهنمان به جبهه رفتند، فرماندهانی شجاع در نهادهای مختلفی همچون ارتش و سپاه رویش کردند. سردار شهید حاج حسین خرازی هم یکی از آن جوانانی بود که جنگ، باعث رویش استعدادهای فرماندهی و نظامی گری او شد.
او به واسطه داشتن پیشینه حضور در مبارزات دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و به پا خواستن علیه رژیم طاغوت، به سرعت توانست وجه نظامی تاثیرگذاری را از خود در دوران 8 سال دفاع مقدس به ثبت برساند.
حضور درخشان شهید خرازی در عملیات های ثامن الائمه، فتحالمبین، بیتالمقدس و دلاوریهای وی در چزابه، تنها بخشی از کارنامه تاثیرگذار این فرمانده جوان در دوران دفاع مقدس است. آزادسازی بخش بزرگی از سرزمین های ایران که تحت تصرف نیروهای بعثی عراق بود در نتیجه تلاشهای او و همرزمان و نیروهای آموزش دیده او در جریان نبردهای مختلف بوده است.
زندگینامه شهید حسین خرازی
حسین خرازی در 1336 در یکی از محلات قدیمی اصفهان چشم به جهان گشود. او در سال 1355 با به پایان رساندن تحصیلات مقدماتی برای انجام خدمت وظیفه عمومی به مشهد رفت و همزمان با گذراندن دوران خدمت نظام وظیفه، در محافل مذهبی به مطالعه علوم قرآنی پرداخت و در سال 1357 پس از صدور فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگان ها وی نیز فرار کرد و به صفوف انقلابیون پیوست و با کوشش تمام در راه به ثمر رسیدن انقلاب فعالیت کرد.
شهید خرازی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کمیته دفاع شهری اصفهان که پس از مدتی به سپاه پاسداران تبدیل شد پیوست و به سبب آشناییاش با تجهیزات نظامی به مسئولیت اسلحهخانه کمیته منصوب شد.
در پاییز 1358 خورشیدی برای مبارزه با ضدانقلاب به همراه چند تن دیگر از اعضای سپاه استان به گنبد و بندرترکمن رفت و در این مأموریت پیشنهاد فرماندهی نیروهای اعزامی از اصفهان را نپذیرفت و به عنوان فرمانده دسته در پاکسازی شهر گنبد شرکت کرد.
وی با ایجاد امنیت در ترکمنصحرا به فرماندهی عملیات سپاه بندرترکمن منصوب شد و پس از حدود سه ماه به اصفهان بازگشت. هنگامی که در کردستان، گروههای ضدانقلاب اسلامی دست به آشوب زدند، حسین خرازی به پاوه رفت و سپس در آزادسازی سنندج از دست گروهک ضدانقلاب نقش مؤثری ایفا کرد.
شیوه فرماندهی را خیلی سریع فراگرفت
حاج حسین خرازی با هوش و استعدادی که داشت، تاکتیکها، فنون نظامی و شیوه فرماندهی را خیلی سریع فراگرفت به گونهای که به فرماندهی گردان ضربت سپاه سنندج منصوب شد. گردان ضربت که وی فرماندهی آن را برعهده داشت با رزمندگان شجاع و دلاور خود در آرامش و امنیت شهرهای کردستان مؤثر بود. بنا به گفته سردار محسن رضایی، «شهید خرازی در اوج درگیریهای کردستان به آنجا رفت و بعد از تسخیر سنندج، همراه با علی رضائیان فرمانده قرارگاه تاکتیکی حمزه به عنوان فرماندهی گردان ضربت که از قویترین گردانهای آن زمان محسوب میشد، وارد عمل شد. وی در تسخیر شهرهای دیگر کردستان از قبیل دیواندره، سقز، بانه، مریوان و سردشت نقش مؤثری ایفا کرد.» (محسن رضایی 15 آذر 1394)
دگرگونیهایی که به واسطه شهید خرازی در دفاع مقدس رخ داد
با شروع جنگ تحمیلی هیچ خط دفاعی در جنوب در برابر حملات بعثیها وجود نداشت و عملیات پارتیزانی نیروهای مردمی و سپاه با اسلحه و تجهیزات بسیار محدود برای مقابله با تهاجم بعثیها کافی نبود. خبر سقوط شهرهای جنوبی یکییکی شنیده میشد، شهید خرازی با وجود نگرانیهایش در کردستان در آغازین ماههای جنگ تحمیلی از کردستان به جبهههای جنوب آمد و از طرف سردار رحیم صفوی به فرماندهی منطقه عملیاتی دارخوئین منصوب شد.
با انتخاب او تحول بزرگی در جبهه دارخوئین روی داد. وی برای جلوگیری از نفوذ دشمن جوی آبی را در نزدیکی کارون به همراه نیروهای تحت امر خود به یک خاکریز تبدیل کرد و این نخستین خط دفاعی منطقه بود که به خط شیر معروف شد.
حسین خرازی فرمانده جبهه دارخوئین و همرزمان او در عملیاتی برنامه ریزی شده در طول چندین ماه سرانجام موفق شدند مواضع لشکر زرهی در شمال منطقه سرپل، نیروهای بعثی عراقی در شرق جاده اهواز به آبادان را در هم بشکنند و حماسهای به وجود آورند که نقش بسیار مؤثری در روند سیاسی و نظامی آن مقطع جنگ تحمیلی ایفا کرد.
در این عملیات شهید خرازی به عنوان فرمانده در نوک حمله قرار گرفت و تا زمان شهادتش همیشه خطشکن بود. این عملیات باعث افزایش تجربیات نظامی نیروهای مردمی و سپاه پاسداران شد.
با انجام این عملیات هسته اصلی لشکر امام حسین (ع) شکل گرفت و این عملیات زمینه ساز عملیات بزرگ ثامن الائمه و عملیات های دیگر شد. عملیات ثامن الائمه یک عملیات مهم و حساس بود زیرا هدف نخست آن آزادسازی آبادان از محاصره و تحقق فرمان امام (ره) و دوم شکست استکبار جهانی و رسانه های وابسته به جنگ روانی علیه ایران و شکست نیروهای متجاوز بعث بود.
"آمده ایم که از اسلام دفاع کنیم"
شهید خرازی در یکی از سخنرانی هایش گفت: "ما آمدیم از اسلام دفاع کنیم اگر چه همه ما شهید شویم، ما نیامدیم پیروز بشویم، ما آمده ایم به تکلیف عمل کنیم ما همین امروز آماده ایم."
در آذر سال 1360 خورشیدی عملیات طریق القدس از محور شمال کرخه شروع شد و با انهدام کامل لشکرهای متجاوز بعثی و تصرف تپههای رملی، چزابه با موفقیت به آزادسازی بستان انجامید. دشمن در این عملیات تلفات بسیاری از لحاظ نفرات و ادوات داشت. آزمون فرماندهی عالی شهید خرازی در عملیات طریق القدس و آزادسازی بستان با دور زدن دشمن بعثی از تنگه چزابه با موفقیت همراه بود.
توجه حاج حسین به پیشنهادات همه
تجربه نظامی شهید خرازی بسیار ارزشمند و در جلسات قرارگاه روی طرح های وی حساب جداگانه ای باز می شد. روش حاج حسین به این گونه بود که وقتی منطقه عملیات مشخص می شد، زمان بندی می کرد و به نظرات و پیشنهادهای مسئولان یگان تحت امر خود تا رده دسته گوش می داد و مشورت میکرد. او معتقد بود، ارزش نهادن به نظر و فکر آنها، باعث رشد فکری و انگیزه دادن با آنها در مأموریت و عملیات میشود و آنها را برای آینده فرماندهی یگانهای تیپ امام حسین (ع) آماده میکرد.
خرازی و نیروهای تحت امر او در عملیات بیتالمقدس حماسههای بسیاری آفریدند و سهم بسزایی در آزادسازی منطقه عملیاتی و خرمشهر از تصرف دشمن متجاوز داشتند.
غیر ممکنی که ممکن شد!
شهید صیادشیرازی در سخنانی به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر در سال 1371 خورشیدی درباره شهید خرازی گفته است: «در قرارگاه، صدای شهید خرازی را از بی سیم شنیدیم که می گفت اجازه بدهید با یک گردان وارد خرمشهر شویم اما به وی گفتیم، مگر می شود با یک گردان با چند لشکر رو به رو شد. به هر صورت او اصرار میکرد، ناخودآگاه به او اجازه دادیم، پس از ساعتی دوباره وی با بی سیم گفت، عراقیها تسلیم شدند و ما باورمان نمی شد، زیرا واقعاً این کار باورکردنی بود که انجام دادند.»
یکی از برگهای زرین کارنامه شهید خرازی عملیات غرورآفرین کربلای سه بود. این عملیات به قصد تصرف اسکله نفتی الامیه برای ضربه زدن به صدور نفت عراق و اثبات حاکمیت ایران بر خلیج فارس صورت گرفت.
سرانجام سردار شهید حاج حسین خرازی
شهید حسین خرازی در عملیات خیبر و در منطقه طلائیه در پی برخورد ترکش، دست راست خود را از دست می دهد اما این مسئله مانع از انجام تکلیف الهی او نمی شود. وی سرانجام در حالی که عشق به خدای متعال سراسر وجود او را فراگرفته بود، در هشتم اسفند ماه سال 1365 در منطقه عملیاتی شلمچه در عملیات کربلای پنج به شهادت می رسد.
همرزمان شهید خرازی پیکر او را به صورت باشکوه در شهرک داخوئین تشییع می کنند، به گونه ای که حتی تابوت هنگام تشییع شکسته می شود. یکی از همرزمان شهید خرازی می گوید: "مشخص بود کسی که داخل تابوت بود نمی خواست این تابوت مانع رسیدن دست رزمندگان به حسین شود؛ یک انس و الفت عجیبی بین کسی شهید خرازی و رزمندگان بود"
یکی دیگر از رزمندگان شهید خرازی می گوید: "از آن رزمنده کوچکی که شاید فقط چند بار حسین را در صبحگاه دیده بود تا آن فردی که همیشه با حسین بود، همه گریه می کردند."
چند تن اسیران عراقی که چند روز پس از عملیات کربلای پنج و در جریان دفع پاتک بعثیها به اسارت درآمده بودند در بازجوییهای خود در خصوص انتشار خبر شهادت حسین خرازی گفته بودند: «در جبهه ما جشن گرفتهاند، زیرا به ردههای مختلف از طریق بیسیم گفتهاند که یکی از فرماندهان بزرگ ایران کشته شده است.»
فرازی از وصیتنامه شهید
"شخصی هستم معتقد به انقلاب اسلامی و رهبری و ولایت امام خمینی (ره) در عصر غیبت امام زمان (عج) از مردم می خواهم پشتیبان ولایت فقیه باشند. راه شهیدان ما راه حق است. اول می خواهم که شهیدان مرا بخشیده و مرا در روز جزا شفاعت کنند و از خدا می خواهم که ادامه دهنده راه آنان باشم. آنانی که با بودنشان و زندگیشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند."
انتهای پیام /