دوشنبه 5 آذر 1403

فیضی: تشکل‌های دانشجویی باید نگاه مسئله محور به مسائل استان خود داشته باشند نه پایتخت!

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
فیضی: تشکل‌های دانشجویی باید نگاه مسئله محور به مسائل استان خود داشته باشند نه پایتخت!

به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، تشکل‌های دانشجویی با توجه به نیاز امروز جامعه و ضرورت رسیدگی صحیح به مشکلات مردم، به سمت مسئله محور بودن سوق یافته اند. «خبرگزاری دانشجو» با توجه به اهمیت این موضوع گفتگو‌هایی را با عنوان «تشکیلات مسئله محور» با برخی فعالان سابق و فعلی تشکل‌های دانشجویی ترتیب داده که در این قسمت با امیرحسین فیضی مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی سهند به گفتگو...

به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، تشکل‌های دانشجویی با توجه به نیاز امروز جامعه و ضرورت رسیدگی صحیح به مشکلات مردم، به سمت مسئله محور بودن سوق یافته اند. «خبرگزاری دانشجو» با توجه به اهمیت این موضوع گفتگو‌هایی را با عنوان «تشکیلات مسئله محور» با برخی فعالان سابق و فعلی تشکل‌های دانشجویی ترتیب داده که در این قسمت با امیرحسین فیضی مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی سهند به گفتگو پرداخته شده است. متن این گفتگو به شرح زیر است: خبرگزاری دانشجو: تعریف شما از مسئله محور بودن چیست و چه شاخص‌هایی دارد؟ فیضی: ما راجع به چیستی مسئله محوری به وفور صحبت کردیم و گفتمان چیستی مسئله محوری ایجاد شده و نگرانی از این بابت نیست چه بسا خود همین گا‌ها به نوعی تبدیل به یک آفتی شده و هر چند در مورد چیستی مسئله محوری صحبت کردیم و این گفتمان شکل گرفته در مورد چگونگی آن صحبت نشده و همین به حجاب اکبری تبدیل شده که باعث شده عملا تشکل‌های ما بدون اینکه هیچ تعریف یا الگویی داشته درگیر کار‌های روتین بودند و صرفا روتوش و برچسب می‌زنند و همان کار‌ها را می‌کنند. البته شرایط طوری است این گفتمان به تازگی شکل گرفته و که یکی دو سال بیشتر نیست شروع شده. تشکل‌ها باید اولویت محور باشند یعنی نمی‌توانیم بگوییم من همه کار‌ها را می‌کنم و در حین انجام کار‌ها شروع می‌کنم یک کاری را به عنوان مسئله می‌کنم و آن را هم انجام می‌دهم. بلکه باید این شجاعت و روحیه باشد که کارها را دچار تحول کند و نگاهش به مسائل را هم دچار تحول کند، بگوید من دیگر این جا باید یک سری کار‌ها را با نگاه اولویتی ببینم در این نگاه ما دیگر واضحا باید یک چیز‌هایی پس بزنیم مگر تا دیروز درگیر هر عرصه‌ای بودم درگیر هر کاری بودم در هر کاری دستی می‌زدم وقتی می‌گویم مسئله محور می‌شویم این یعنی اولویت دارم. در اولویت داشتن باید کار‌ها را کنار بگذاریم این شجاعت مقوله مهمی است که تشکل‌های ما درگیر هستند. مسئله ما هر چیزی است که جمهوری اسلامی با آن درگیر است و به عنوان سرباز علمی قشر نخبگانی به آن نیاز داریم که ارزیابی کنیم، ولی نکته‌ای دارد که با چه عینکی این اولویت را در بحث مسئله محوری و همان درد‌های جمهوری اسلامی تشخیص بدهیم. جمهوری اسلامی در هیچ عرصه‌ای به گونه‌ای نیست که بگوییم به نقطه مطلوب رسده ایم و کافی است و دیگر حرکت نمی‌کنیم. یک نگاهی هست که می‌گوید ببین امتت کجا زخم می‌خورد و الان چه مشکلی دارد، آنموقع این مسئله تو می‌شود و تبدیل می‌شود به کلیدی که تو را راحت بین مسائل مختلف جلو ببرد و بگوید الان دست روی چه مسئله‌ای بگذاری و این عرصه را می‌تواند تنگ بکند. بعد از این که عرصه و مشکلی که باید به آن رسیدگی شود مشخص شد یکی از مسائلی که چلش مسئله محوری محسوب می‌شود نگاه ریز و درشت به مسائل است، اینکه برخی روی ریزترین موارد زوم می‌کنند و برخی برروی کلانترین مسائل. درواقع نوعی الگوسازی باید صورت بگیرد که بگوییم این نگاه مسئله محوری چه طور باشد یا اینقدر ریز با مسائل برخورد کنی یا آنقدر کلان برخورد کنی که اصلا درگیر یک فضای کلان گفتمانی شوی که هیچ لبه‌ای ندارد و به هیچ کس هم برنمی‌خورد. مثل کارشناسانی که همیشه حرف می‌زنند، اما به هیچکسی هم برنمی خورد، اینجا باید تفاوت بین تشکل با کارشناس مشخص شود، در این حوزه به یک دستگاه تشخیص نیاز داریم، دستگاهی که با آن بتوانیم مسائل‌مان را انتخاب کنیم. اینجا چند اولویت یا چند نکته را می‌شود مطرح کرد که مسئله درست چه مسئله‌ای است. در واقع مسئله محور بودن برای یک تشکل می‌طلبد که آن تشکل یک بر مسائل استان خود مسلط باشد و نگاه دقیقی به مسائل و تحولاتی که در بوم خودش رقم می‌خورد داشته باشد. دوم اینکه دارای نگاه کلان و آرمان خواه باشد و نسبت به تحولات جامعه‌اش چه کشور خودمان و چه جهان اسلام بی تفاوت نباشد و آن‌ها را هم در نظر بگیرد. نکته سومی که اینجا وجود دارد این است که همه این‌ها را از دید نگاه اسلام ناب و مکتب امام نگاه کند. اگر آن دو اولویت اصلی هم باشد کار را پیش می‌برد و چه بسا در هر مکتب دیگری هم باشد مشکل آن‌ها را رفع می‌کند. نگاه خیلی از مکتب‌های دیگر همین مقوله است یعنی الان اگر لیبرالیسم، مارکسیست یا هرچه باشی و این نگاه را داشته باشی می‌توانی دست بگذاری و جامعه ات را به جامعه‌ای که دارای رفاه و چندین آرمان است رقم بزنی، ولی نگاه مکتبی می‌گوید که تو نسبتت با مسائل پیش رو و آرمان هایت از چه قرار است که وقتی داری حرکت می‌کنی در گیر هزار دو گانه و مسائل مختلف و شبهات نشوی که همین اول کاری ترمزت را بکشند. به نوعی یک تشکلی می‌گوید آرمان من، مطالبه نگاه کلان من و دغدغه من مسئله تمدن اسلامی هست این نگاه کلان را باید خرد کند و برای خود ملموس کند برخی تشکل‌ها می‌گویند خب الان فرق عدالت گفتن مارکسیست با اسلام در چیست؟ فرق در این است که آن مارکسیست و کمونیست مقوله اش به نگاه عدالت، عدالت ابزاری است و آرمان او محدود به همین می‌شود. اما عدالتی که ما از آن حرف می‌زنیم عدالت انسان ساز است. این حاصل همان نگاه اسلامی است که تعمیق می‌بخشد و عینکت را به وقایع عوض می‌کند و نسبتت با طبیعت و محیط پیرامونت و طبیعتا عدالت انسان ساز متفاوت خواهد بود با موارد دیگر. شاید همه تشکل‌ها که غالب تشکل‌های شهر‌های دیگر هستند نه تهران، برای اینکه برگردند به الگوی مطلوب تهران را می‌بینند و به واسطه بوم و اقتضائات و پایتخت سیاسی بودن تهران و اینکه به نوعی هم درست است تشکل‌های تهران هم باید نگاهشان به مسائل بوم خودشان باشد، مثل مقوله ده ونک. در مقوله استانی هر شهر، مسائل مختص چالش خودشان درست است، اما غالب حرکت‌ها حرکت‌هایی هست که تصمیم ساز است و موضع گیری‌های سیاسی در تهران عموما به واسطه اقتضای پایتخت بودن می‌آید. تشکل استانی نگاه می‌کند و درگیر این می‌شود که می‌گوید مسئله من هم fatf شود درحالی که این درست نیست، حالا باید دید وقتی این را انتخاب کردید چه کسی درگیر بوم مثلا تبریز شود و چه کسی درگیر بوم کرمانشاه بشود مگر آنجا کم مشکل دارد که به مسائل پایتخت صرفا بپردازیم. اما وقتی که تشکلی درگیر مسئله بوم می‌شود همین پرداختن به بوم، چه بسا باعث تصمیم سازی در پایتخت می‌شود و می‌خواهم بگویم همه تصمیم‌ها در تهران گرفته می‌شود، ولی از تهران شروع نمی‌شود انقلاب از تهران شروع نشد. در واقع مسئله محوری تشکل‌ها در هر استانی باید مقتضی با نگاه بومی باشد، ولی در عین داشتن نگاه کلان و در عین این که مسئله در آن شهر و استان حل می‌شود و تحول ایجاد می‌کند و نقش خود را درست انجام می‌دهد در استان و شهر خود و در عین حال با یک نگاه همان بحث نگاه کلان و باعث می‌شود که حرف‌های جدی راجع به ساختار‌ها و عوامل ریشه‌ای کشوری و اداری آن در سطح کشور بگیری و همین می‌شود که شبکه خودجوش به وجود می‌آید و ما آفت دیگری که داریم این است تشکل‌ها وقتی هنوز کاری را شروع نکرده اند درگیر شبکه سازی هستند که من با اینجا لینک بشوم و ارتباط بگیرم. خبرگزاری دانشجو: پیرامون پیگیری مسائل در تشکل‌های استانی مثالی بزنید: فیضی: یک مثال بارز فعالیت تشکل ما در سهند تبریز، خصوصی سازی بود که ماشین سازی تبریز را پیگیر بودیم. ما پیگیر درد کارخانه کلان کارخانه ماشین سازی تبریز شدیم و این را کند و کاو کردیم که چرا کارگران حقوق نگرفته اند؟ و مسئله از کجاست؟ به جای اینکه کلیشه‌ای برخورد کنیم و به دنبال بیانیه و چهار عددکلیپ برویم صرفا کندو کاو کردیم و به بحث خصوصی سازی رسیدیم و اینجا که این صدایمان را بلند‌تر کردیم در سطح کشور خود به خود تشکل‌های هپکو اراک، نیشگر هفت تپه و... را پیگیری کردند و یک شبکه سازی انجام شد. این نگاهی که تشکل که می‌گوید من شروع می‌کنم مسئله کلان را پیگیری می‌کنم اشتباه است و نمی‌شود گفت مسئله محوری است. این عرصه محوری است یعنی این عرصه را تشکل انتخاب کرده و فقط حرف می‌زند و تصمیم دارد گفتمان سازی کند و این گفتمان سازی هیچ نسبتی با قدرت و رسالت تشکل دانشجویی ندارد. وقتی در این سبک کاری به مسئله ساختاری ورود می‌کنید مسائل ساختاری ما باید یک دقتی داشته باشد و آن این است تشکل دانشجویی (چون حضرت آقا همیشه فرمودند مطالبه هایتان را همراه با راهکار بگویید) قرار نیست که همه کار‌ها را خودش انجام بدهد یعنی خودش را باید در یک پازل بزرگتر ببیند پازلی که در این وسط اساتید کارشناسان هستند و مردم هستند تصمیم ساز است. نماینده مجلس هست امام جمعه هست و موارد دیگر که در این فضا نباید خود را محدود کرد و به موارد و به نوعی تبصره‌هایی که هنوز وارد کار نشده بگوید من الان حرفش را نزنم به واسطه اینکه هنوز راه حل ندارم خب این امکان پذیر نیست، چون در وهله اول وضعیت مسئله فعلی من این است که نسبت به وضع موجود موضعم را اعلام کنم حالا در گام دوم برای تغییر وضع موجود هم حرکت بکنم و این جاست که برای حرکت شما نیاز داری که بعد از اینکه مسئله ات را نشاندی مسئله را تبدیل به گفتمان و تصمیم کردی راه حل بدهی. این راه حل دادن لازم نیست حتما از دل تشکیلات در بیاید که من بگویم به مقوله خصوصی سازی ورود نمی‌کنم، من به مقوله مسئله کارگران اتوبوسرانی تبریز ورود نمی‌کنم و من به مقوله معادن طلب کشور که الان به درصد بالا به کشور‌های دیگر بدون هیچ ساز و کاری واگذار می‌شود ورود نمی‌کنم که هیچ راه حلی ندارد یا در حال حاضر هیچ اطلاع دقیق تخصصی از آن ندارم. این باعث می‌شود که در یک فضای انفعالی وارد شوید و تشکل دانشجویی تبدیل به پژوهشکده دانشجویی و اندیشکده دانشجویی می‌شود و اندیشکده نقشش با تشکل کاملا متفاوت است. تشکل دانشجویی باید بداند در عین این که کار می‌کند چه بسا نقش ستاد را داشته باشد کسی که در عرصه راه حل پیش می‌رود آن هم بازی بدهد و راه حل را از زبان آن اعلام بکند و تصمیم سازی هم از طرف مسئولین دولتمردان ما نماینده مجلس‌های ما انجام بدهد و قرار نیست خودش یک تنه همه کاری انجام دهد. همچنین تشکل دانشجویی باید قدرت و درک را داشته باشد که لزومی ندارد خودش تولید محتوای همه چیز را در دست بگیرد، بلکه نگاه او خود کار تخصصی و فن است و در واقع یکی از محافل رشد دانشجویان تست که خودش این درک را داشته باشد و بتواند از صاحب نظران و صاحب فکران و کسانی که در بوم خودش باز هم با نگاه بومی اینجا مسائل را دربیاورد و احصا کند و یک سری راه حل و ریشه یابی کند و هم چنین در هر گامی که رسید در همان گام شروع به کار عملیاتی بکند وبداند که گام بعد هم دوباره شبهه‌ای اگر برخورد در همان مرحله حلش می‌کند که این شبهات جالب است هم در مباحث به شدت مبنایی پیش می‌آید و هم در مباحث به شدت عملیاتی وجود دارد. یک تشکل باید مسلط به بوم خود باشد یعنی کاملا تحولات و مواردی که در بوم خودش می‌گذرد را رصد بکند. در نگاه دیگر نسبت به تحولات و اتفاقات و سیاست پژوهی‌ها و سیاست گذاری‌های کلان مملکت فهم داشته باشد و از طرف دیگر نسبت خودش را با آرمان‌ها بداند. با این شاید الان فکر کنند خیلی سخت باشد تشکل روی مسئله استانی تمرکز کند، اما وقتی تو اولویت داشته باشی می‌توانی کار را انجام دهی. تو باید درگیر یک سری زخم‌ها باشی و زخم دارای خونریزی است نمود دارد و ورود به این زخم‌ها خود به خود باعث می‌شود تشکل بتواند نقش آفرینی را داشته باشد و اینکه در هر عرصه‌ای مسئله خودش را مشخص می‌کند. خبرگزاری دانشجو: از نظر شما آسیب‌های مسئله محوری در تشکیلات چیست؟ فیضی: آسیب‌هایی که می‌خواهم بگویم اولین حرفم این است باید ورود کنیم درگیر آسیب‌ها همان اول کار نشویم آفتی که مواجه شدیم این است الان خیلی از تشکل‌های ما شدند آقا معلم غلط املا بگیر یعنی هیچ کاری نکردند و درگیر این هستند که بگویند فلان تشکل این کار را کرد فلان تشکل این اشتباه را کرد نسبت فلان چیز با فلان چیز چی هست و دو گانه‌های عجیبی که هست من حرفم این است مشکل دارد ذات مسئله محوری یک سری آسیب‌ها دارد باید توجه کنیم شما ورود پیدا کنید پیگیر درد‌ها بشوید و در هر عرصه با رسالت خودت یعنی تشکلی که عدالت خواه است صرفا در مقوله تشکلی که جهادی ه ست گروه‌های جهادی در مقوله سازندگی کاری نداریم نمی‌گوییم همهدست به عدالت بزنند و کار پژوهشی کنند آسیب اولی که به نظرم می‌رسد در گفتمان مسئله محوری به وجود آمده این است هنوز ورود نکرده درگیر غلط املا پیدا کردن هستند آسیب دومی که درگیرش هستیم این است که کار مسئله محوری حل کردن باید بخواند با سنخیت ذات جنبش دانشجویی و تشکل دانشجویی که سیال هستش یعنی شما نگو که مسئله محور بودن من این هست که من تشکل بسیج دانشجویی درگیر ساخت فلان دستگاه بشوم که تحریم هستم خودم بسازم یعنی واحد علمی من درگیر ساخت فلان مسئله باشد 5 سال وقت بگذارد سر این مقوله‌ای که حالا اولش پتانسیل خودش را نسنجیده یک جا هست می‌گوییم طرف در بسیج در تشکلش دو سه نفر آدم دارد که الان در این کار جدی می‌کند و یک پتانسیل هست بدون اینکه پتانسیل‌ها را بسنجد شروع کار کند کار مسئله محوری باید با هویت تشکل دانشجویی باید بخواند که آن عرصه رشد دانشجویی و رشد انسانی را اینجا اتفاق پیدا کند و این هم رسالت استنه اینکه بگوییم این حتما صرفا بایدب اشد به غیر از این هم امکان ندارد تشکلی بگوید من با کلاس درس گذاشتن و جلسات بصیرت افزایی می‌توانم انسان تراز انقلاب تربیت کنم نه تو تا درگیر نشوی درگیر مسائل نشوی نمی‌توانی یک زمان جنگ هم ما طلبه داشتیم در حوزه علمیه نشسته بود طلبه اشتیم در کف میدان جبهه بود دانشجویی داشتیم در دانشگاه بود دانشجویی داشتیم که کف میدان جبهه بود. آسیب جدی‌ای است که می‌تواند برای تشکل‌ها که بخواهند به مسئله محوری ورود کنند به وجود بیاید فضای گفتمانی است که در رابطه با مسئله محوری به وجود آمده که با توجه به اینکه الگوسازی صورت نگرفته الگوسازی مطلوب یا حداقل به اندازه گفتمان مسئله محوریش صورت نگرفته باعث این شده تشکلی که می‌خواهد ورود کند فرقی بین تهران و شهرستان نداشته باشد و همان چیزی که گفتم پیش بیاید یعنی اینکه درگیر این بشود که بگوید من مثلا شهرستانی هم کل کاری که بایدب کنم این است که یک نامه بنویسم در رابطه با FATF سی تا تشکل کشور راب ه خط بکنم برای این که این را بزنم این کار کار هست، اما مگر این کار را حالا تصدی گرش متصدیش تو نباشی مگر مشکلی پیش میاد و باید این تفاوت بین تهران و شهرستان اتفاق بیتد واینکه من گفتم الان چند درصد تشکل هایمان مگر تهران هستند و چند درصد از مسائل ما از تهران در میادر یشه شان تهران است حضرت آقا که می‌گویند در هر جا هستید همان جا را مرکز دنیا بدانید نه صرف اینکه مرکز دنیا این باشد که بخواهند انگیزه بدهند می‌توانی خیلی کار‌ها بکنید نه این که تو مسائل و ورودت و حرکاتت از همان جا باشد یعنی الان چه مشکلی دارد خوزستان تبریز چه مشکلی دارند شما بیایید دست بگذارید روی مسئله تخصصی خودتان در آن عرصه نسبت به تحولات کلان کشور و جهان اسلام هم بی تفاوت نباش و آن‌ها هم موضوعیت بگیر نسبت به آن‌ها فهم داشته باش گفتمان داشته باش، ولی تمرکز می‌گویم یعنی اینکه بگویی یک تشکل مسئله محور هستم، ولی در همه ابعاد و همه جا هستم این یعنی کشک تشکل محور نیست.
فیضی: تشکل‌های دانشجویی باید نگاه مسئله محور به مسائل استان خود داشته باشند نه پایتخت! 2
فیضی: تشکل‌های دانشجویی باید نگاه مسئله محور به مسائل استان خود داشته باشند نه پایتخت! 3