پنج‌شنبه 17 آبان 1403

محمود امان اللهی شهیدی که در قلب مردم کردستان نفوذ کرده بود / تپش قلب یک سرهنگ جانباز در سینه پسر 17 ساله

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
محمود امان اللهی شهیدی که در قلب مردم کردستان نفوذ کرده بود / تپش قلب یک سرهنگ جانباز در سینه پسر 17 ساله

همرزم شهید امان اللهی گفت: با محمود به سرکشی خانوادهای بی سرپرست رفتیم. پسر جوان خانواده کفش های محمود را بوسید و بالای طاقچه خانه شان گذاشت از او سوال کردم: «این چه کاری است میکند؟» گفت: «من جانم را برای این مرد میدهم. اینکه چیزی نیست.» محمود ارج و قرب ویژه ای میان اهل تسنن و کردها داشت.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از کردتودی، می گویند شهدا زنده اند و نام و یادشان همیشه در تاریخ جاودانه است و یادگاران زنده ای هستند که همچون خورشید حیات بخش بوده و مسیر زندگی ما را روشن می کنند.

از پیاده روهای استان کردستان گذر کنید هر چند متری نام شهیدی بر تابلویی نقش بسته است، به هر اداره ای که پا بگذارید قاب شهید و یا فرزند شهید در حال خدمت را خواهی دید که بیان گر حفظ جایگاه و مقام شهدایی است که برای ما خون دادند و ایثار کردند.

بی شک این یک اعتقاد است درونی است که عده زیادی عکس قدیمی شهداء را بر طاقچه های منازل و یا روی دیوار ادارات مساجد و جاهای مختلف نصب می کنند و یا روی پوسترها بنرهای مختلف ادارات به چاپ می رسانند.

شهیدان و ایثارگران سرزمین مجاهدت های خاموش فصلی از زیستن را رقم زدند که در آن تجهیزات، کثرت لشکر و..... هیچ جایگاهی در ادبیات اعتقادی و سیاسی آنها نداشت و تنها ایمان و اعتقاد راسخ بود که مردان نستوه و زنان را در مبارزه بر سر آرمانها مستحکم و پایدار نگاه داشت.

این بار می خواهیم از شهیدی بنویسیم که فرزند شهید است، مردانگی را آموزش داد و در برابر ظلم سر فرود نیاورد و در سال 1400 بعنوان شهید شاخص کشوری معرفی شد.

شهید محمود امان اللهی فرزندی از کوه های فلک کشیده کردستان

شهید محمود امان اللهی در روز 25 خرداد سال 1339 در خانواده ای متدین و کشاورز در روستای جعفرآباد از توابع شهرستان بیجار استان کرستان چشم به جهان گشود.

او اولین پسر خانواده است، پدرش شخصی بود که مردم آن ولایت او را به شجاعت و جوانمردی می شناسند، پناهگاه محرومان و مظلومان بود حتی پاسگاه ژاندارمری روستا هم از او حساب می برد.

محمود دوران کودکی و فراگیری تحصیلات ابتدایی را در روستا پشت سر نهاد و برای ادامه ی تحصیل علم، ناگزیر زادگاه خویش را ترک کرد و به ترتیب با تحصیل در دبیرستان سعدی شهر تکاب از توابع آذربایجن غربی و دبیرستان 25 شهریور شهر کرمانشاه در سال 1356 دیپلم گرفت.

مهرماه همان سال به تهران رفت و در دانشکده افسری ارتش ثبت نام نمود و با اشتیاق به آموختن علوم. و فنون نظامی، دوران شبانه روزی و دشوار دانشگاه را با موفقیت سپری کرد.

شهیدی که فرزند شهید است

در همین زمان بود که پدر محمود در درگیری با منافقین در شهر تکاب به فیض عظمای شهادت نائل آمد.

موحد امان اللهی فرزند شهید محمود امان اللهی در گفتگو با خبرنگار کردتودی اظهار داشت: پدرم اسوه صبر و بردباری بود کسی که به انقلاب و آرمان هایش وفادار بود و زندگی و شهادتش برای ما یک درس بزرگ بود.

وی ادامه داد: با شروع تجاوز ارتش بعث عراق به مرزهای جنوبی کشور، در روز دوم مهرماه سال 1359، بر اساس تدبیر سرلشکر شهید سید موسی نامنوجی فرمانده دانشکه افسری، پنج گردان شامل 731 نفر از دانشجویان از دانشکده افسری به وسیله 10 فروند هواپیمای 130c به فروگاه اهواز عزیمت و به سرعت در مناطق جنگی جنوب مستقر شدند.

شهیدی که تن بی هوشش به اسارت دشمنان افتاد

فرزند شهید امان االهی بیان داشت: طبق تعریف همرزمان پدرم، در پاکسازی ها و درگیری ها یکی از دانشجویان به نام محمود امان اللهی جلوه کرد و رشادت ها و شجاعت هایش از چشم سرهنگ صیاد و فرماندهانش پنهان نماند و به آینده اش امیدها بستند.

امان اللهی ادامه داد: وقتی که 31 شهریور سال 1359 ارتش تا بن دندان مسلح عراق به سوی ایران تاخت، پدرم و دوسانش اولین گروه از دانشجوایان بودند که شهید نامجو آنان را به خرمشهر فرستاد.

وی عنوان کرد: آنان دوشاوش جوانان شهر و پاساران، مقاومت شگفت انگیزی از خود نشان دادند که تعدادی ااز آنها پیش از آنکه تانک های عراقی به خرمشهر برسد، شهید شدند.

فرزند شهید امان اللهی اضافه کرد: در همان ایام پدرم با آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی) و شهید دکتر چمران آشنا شد و مورد تشویق آنان قرار گرفت.

وی ادامه داد: در روزهای مقاومت خرمشهر، پدرم دو بار مجروح شد که بار آخر تن بی هوشش را عراقی ها به اسارت بردند.

شکنجه شهید امان اللهی در زندان بعثی ها

امان اللهی ادامه داد: پدرم در دوران اسارت در کنار بزرگوارانی همچون سرور احرار و آزادگان، شهید حجت الاسلام ابوترابی بودند و به گواهی شهید ابوترابی، ایشان بخاطر عدم همکاری با استخبارات بعث و تحریک نمودن سایر اسراء به مقابله با نیروهای بعثی، بارها مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار می گرفتند آنچنانکه با صدای تلاوت قرآن، اذان و مداحی در رثای امام حسین (ع) و یارانش، عراقیها را به ستوه آورده بود و به همین علت برای جبران این سرسختیها وی را بدون معالجه در سیاه چالها و شکنجه گاه های قرون وسطائی و در زندان های مخفی رژیم بعث عراق شکنجه می کردند.

شهید امان اللهی اولین آزاده ای که به میهن برگشت

امان اللهی تصریح کرد: بر اساس مستندات سازمان صلیب سرخ جهانی که در کتاب اسناد تبادل اسرا منتشر شد، از جمع 39 هزار آزاده، شهید محمود امان اللهی اولین آزاده ای است که به میهن اسلامی بازگشت.

شهیدی که در قلب مردم کردستان نفوذ کرده بود

ابوالفتح زنجانی، از همرزمان ودوستان صمیمی شهید شهید محمود امان اللهی که خود 8 سال اسیر رژیم بعثی عراق بوده، با بیان اینکه محمود مرد خدا و مرد جبهه های کردستان بود و کمر صدام را در کمتر از یک سال در منطقه کردستان شکست، اظهار داشت: «محمود بسیار فرد معتقد و مومن و با خدایی بود، به محمود بارها پیشنهاد کردند که هرچه بخواهد به او میدهند تا دست از کارهای خود بردارد، اما محمود قبول نکرد چون آزادمرد بود. بزرگ و کوچک او را به سرگرد میشناختند، آن زمان من اسیر بودم اما محمود همه جا از من به عنوان برادر بزرگتر یاد میکرد.»

وی عنوان کرد: زمانی با محمود به سرکشی خانوادهای بیسرپرست در کردستان رفتیم. بزرگی محمود را آنجا دیدم، پسر جوان خانواده کفشهای محمود را بوسید و بالای طاقچه خانه شان گذاشت از او سوال کردم: «این چه کاری است میکند؟» گفت: «من جانم را برای این مرد میدهم. اینکه چیزی نیست.» محمود ارج و قرب ویژه ای میان اهل تسنن و کردها داشت. در حقیقت محمود امان اللهی، امان نامه کردها شده بود.»

زنجانی خاطر نشان کرد: «محمود همیشه ناراحت بود چرا جسمش در جبهه ها تکه تکه نشد، وصیت کرده بود بعد از مرگش اعضای بدنش را اهدا کنند.

شهید امان اللهی نوزدهمین اهدا کننده قلب در ایران

آنچه که ایشان در سالهای پس از جنگ همواره با آن دست به گریبان بودند، آسیب های جسمی ناشی از دوران اسارت و جنگ بود.

تا اینکه سرانجام بعلت جراحات شدید مغزی، طی دو مرحله در بیمارستان توحید شهر سنندج تحت درمان و مراقبت پزشکان قرار گرفتند اما به دلیل عدم بهبودی و بنا به تشخیص پزشکان، ایشان را بصورت اورژانسی بوسیله هواپیمای ارتش در تاریخ 7/3/1379 به بیمارستان خانواده ارتش در تهران اعزام نمودند، بستری و تحت درمان قرار گرفتند اما متأسفانه علی رغم تلاش پزشکان و مراقبتهای ویژه، بهبودی حاصل نشد و در تاریخ 15/3/1379 به بیمارستان دکتر شریعتی تهران انتقال یافت که در نهایت این رزمنده خستگی ناپذیر در مورخه 17/3/1379 ندای حق را لبیک گفت و به دیدار پدر و همرزمان شهیدش شتافت.

بنا به وصیت شهید قلب و کلیه های آن بزرگمرد به 3 نفر از نیازمندان که سالها از درد بیماری رنج می کشیدند، اهداء گردیدو پیکر مطهرش پس از اجرای مراسم تشییع در دانشگاه افسری امام علی (ع) و شهر بیجار پس از سالها دوری، در زادگاهش و در میان سیل خروشان همرزمان، اقوام و مردم شهیدپرور تشییع و در کنار مزار پدر شهیدش به خاک سپرده شد.

فرزند شهید بودن، شهادت، جانباز بودن، آزاده بودن و ایثارگری پس از حیات، قاری قرآن، مداح اهل بیت عصمت و طهارت، ناطق و سخنور بسیار توانا هم به زبان ترکی و زبان کردی از ویژگی ها و امتیازات برجسته ای که شهید محمود امان اللهی را از دیگر اشخاص متمایز ساخت.

انتهای پیام /

محمود امان اللهی شهیدی که در قلب مردم کردستان نفوذ کرده بود / تپش قلب یک سرهنگ جانباز در سینه پسر 17 ساله 2
محمود امان اللهی شهیدی که در قلب مردم کردستان نفوذ کرده بود / تپش قلب یک سرهنگ جانباز در سینه پسر 17 ساله 3
محمود امان اللهی شهیدی که در قلب مردم کردستان نفوذ کرده بود / تپش قلب یک سرهنگ جانباز در سینه پسر 17 ساله 4
محمود امان اللهی شهیدی که در قلب مردم کردستان نفوذ کرده بود / تپش قلب یک سرهنگ جانباز در سینه پسر 17 ساله 5
محمود امان اللهی شهیدی که در قلب مردم کردستان نفوذ کرده بود / تپش قلب یک سرهنگ جانباز در سینه پسر 17 ساله 6
محمود امان اللهی شهیدی که در قلب مردم کردستان نفوذ کرده بود / تپش قلب یک سرهنگ جانباز در سینه پسر 17 ساله 7
محمود امان اللهی شهیدی که در قلب مردم کردستان نفوذ کرده بود / تپش قلب یک سرهنگ جانباز در سینه پسر 17 ساله 8
محمود امان اللهی شهیدی که در قلب مردم کردستان نفوذ کرده بود / تپش قلب یک سرهنگ جانباز در سینه پسر 17 ساله 9