چهارشنبه 24 بهمن 1403

محور مقاومت نیازمند تشکیل اتحاد اقتصادی

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
محور مقاومت نیازمند تشکیل اتحاد اقتصادی

پیروزی محور مقاومت در عراق و سوریه در برابر تروریسم وهابی در کنار مقابله مستمر با تجاوزات رژیم صهیونیستی موفقیت این محور را در ابعاد نظامی اثبات کرد اما شرایط اقتصادی و نیز ظرفیت و نیازهای منطقه بیانگر ضرورت افزودن ابعاد اقتصادی و برقراری تجارت ترجیحی میان ایران و دو کشور دیگر است.

هرچند امیدهایی برای هم افزایی اقتصادی میان ایران و سوریه دیده می شود اما بیش از هر بستری باید زمینه اتصال ترانزیتی ایران به سوریه اصلاح شود. در حال حاضر سه مسیر ترابری میان ایران و سوریه وجود دارد؛ بازرگانان معتقدند اگر موانع دولت عراق برطرف شود و امنیت سپس زیرساخت ها تامین باشد قطعا مسیر زمینی در عراق، ارزان ترین و کوتاه ترین راه میان ایران و سوریه است اما این مسیر مشکلات بسیاری را دربردارد.

مسیر دوم کشتیرانی بندرعباس به لاذقیه است که محموله ها معمولا 40 روز بعد به مقصد می رسد، و در مسیر سوم نهایت شگفتی کامیون های ایرانی به استان مرسین ترکیه رسیده و کشتی های کشورهای ثالث کانتینرها را بارگیری می کنند و بعد از دور زدن قمری، در بنادر سوریه تحویل می دهند. چرا که دمشق روابط تجاری با ترکیه را به علت اشغال کشورش ممنوع کرده است. این راه از همه گرانتر است اما بازرگانان برای محموله های فسادپذیر یا نیازمند سرعت بالا این گزینه را انتخاب می کنند.

مشکل عراق چیست؟

فقدان امنیت کافی در عراق و اهتمام نداشتن بغداد به توسعه ترابری در حالی است که عراق به شدت به درآمد و اشتغال نیازمند بوده و همگرایی با همسایگان بهترین گزینه است اما مشکل بزرگ دخالت امریکاست که مانع از حل مشکلات اقتصادی عراق می شود. واشنگتن از این می هراسد که همگرایی اقتصادی میان ایران، عراق و سوریه برقرار شود که می تواند بستر اتحاد تجاری آنها را فراهم سازد. دقیقا به همین دلیل مرز قائم بوکمال بارها توسط امریکا بمباران شده است.

قطعا سلاح از مسیر عراق به سوریه نمی رود چرا که در مدت ده سال جنگ، سلاح کافی به سوریه می رسید حال آنکه مرز سوریه با عراق در اختیار داعش یا امریکا بود. بنابراین هدف امریکا این است که مانع رونق تجارت سه کشور شود تا مشکلات استمرار یابد.

جدای از همراستا بودن دولت الکاظمی با انگلیس و امریکا، مشکلات دیگری مانند فقدان امنیت و مسائل طائفه ای میان عراق و دو کشور همسایه اش وجود دارد. برای مثال تاجرانی که در عراق مجبور به ترانزیت شده اند معتقدند دولت عراق اجازه عبور کامیون های ایرانی به سمت سوریه را نمی دهد و باید محموله ها با کامیون عراقی منتقل شود، حال آنکه رانندگانی که اهل شرق عراق باشند حاضر نیستند به استان الانبار بروند و رانندگان آن منطقه نیز به شرق نمی آیند. از این رو ایجاد شرکت های ترابری مشترک برای سه کشور که رانندگان متعددی از نقاط مختلف را استخدام کنند یکی از راهکارهای منطقی است.

همچنین حملات امریکا به گذرگاه قائم بوکمال هم نیازمند برخورد جدی است چرا که هدف امریکا جلوگیری از همین همکاری است. این درحالیست که اتصال اقتصاد ایران و سوریه از مسیر عراق بیش از همه برای مردم و دولت عراق درآمدزا و سودآور است. همان عراق که به دلیل کاهش قیمت نفت دچار کسری بودجه شده و با بیکاری گسترده نسل جوان دست به گریبان است.

بزرگتر از بازار سوریه

صادرات کالا از ایران به سوریه رقم بالایی را شامل نمی شود؛ مجموع صادرات ایران به سوریه از 42 میلیون دلار در سه ماهه اول سال 1399 به 57 میلیون دلار در سه ماهه اول سال 1400 رسیده است.* اما اهمیت سوریه فقط به بازار داخلی آن محدود نیست و نباید به آن کشور فقط به چشم واردکننده نگاه کرد بلکه نکته مهم این است که هر کالا که در سوریه تولید نهایی شود قابلیت حضور در کشورهای اتحادیه عرب به ویژه جزیره العرب و شمال افریقا، منطقه اوراسیا و نیز حوزه مدیترانه مانند یونان و... را دارد. همچنین حساسیتی که بر تجارت با ایران وجود دارد برای سوریه متصور نیست بنابراین راهکاری برای عبور از تحریم های امریکا محسوب می شود. سوری ها در حال بازسازی اقتصاد خود با تولید داخلی هستند. بر این اساس همکاری خوبی با فعالان اقتصادی ایرانی انجام می دهند. اگر قرارداد تجارت آزاد منعقد شده در سال 2011 میان ایران و سوریه را هم در نظر نگیریم، باز هم سوریه با سایر کشورها برای فعالان اقتصادی ایران کاملا متفاوت است؛ این کشور کاملا ویران شده و نیازمند ساخت بسترهای متعدد و تجدید خطوط تولید خود می باشد و این درحالیست که سوریه اولویت تامین مواد اولیه و تولید نیمه صنعتی و واردات فناوری را به دوستانش به ویژه ایران اختصاص داده و این بازسازی، ساخت و ساز و... به معنای بازاری با رقمی حدود 4 هزار میلیارد دلار و جذاب برای نیروی کار حرفه ای است.

صادرات خدمات فنی و مهندسی و نیز انتقال خطوط تولید صنایعی که بازارشان در ایران اشباع شده، می تواند درآمد صادراتی را در آینده تضمین کند.

بنابراین افزدن رویکرد اقتصادی به محور مقاومت به نحوی که سه کشور ایران، عراق و سوریه با همگرایی به هم افزایی برسند و بر چالش های مشترک مانند کسری بودجه، بیکاری گسترده، و کمبود کالا و خدمات غلبه کنند گامی مهمی برای اتحاد آینده منطقه است. اتصال جاده ای، تبادل برق و در آینده اتصال خطوط ریلی و مهمتر از همه توافق و اجرای تجارت ترجیحی و تولید مشترک از مهمترین موارد اولیه است.

احیا جاده ابریشم در غرب آسیا چین به دلیل نقاط ضعف تجارت دریایی مشتاق است از مسیر زمینی به غرب به ویژه مدیترانه راه یابد و احیای جاده ابریشم برای پکن به شرطی که از مسیر همین سه کشور بگذرد به شدت اقتصادی و نوعی میانبر محسوب می شود که هزینه های ترانزیت را کاهش می دهد. بنابراین همگرایی اقتصادی محور مقاومت نه تنها برای هم افزایی آنها یک ضرورت است بلکه اتصال ترابری ایران، عراق و سوریه به معنای خط ترانزیت چین به مدیترانه در آینده ای نزدیک خواهد بود و می تواند محل خوبی برای درآمد و اشتغال زایی هر سه کشور باشد. بنابراین مسئولان ایران، عراق و سوریه که به محور مقاومت اعتقاد دارند باید تلاش مضاعفی برای تحقق همگرایی اقتصادی داشته باشند که فراتر از توافق های نافرجام باشد. در عین حال مردم نیز می توانند از طریق رسانه و مطالبه سیاسی برای این هدف متعالی که به نوعی نوشداروی حل بخشی از مشکلات اقتصادی سه کشور است تلاش کنند. حتی اگر اشخاصی به محور مقاومت اعتقاد ندارد اما کشور خود را دوست دارند و خواهان حل مشکلات هستند باز هم خواهند دانست که هیچ گزینه ای نمی تواند هرگز جایگزین همکاری میان کشورهای یک منطقه شود چه رسد که آنها همسایه و دارای مشترکات فراوان باشند. بهترین شروع دیپلماسی عمومی دولت سیزدهم می تواند همین همگرایی اقتصادی در کنار همکاری های دفاعی در محور مقاومت باشد.

* (https://irbaz.ir/NaVqz)