دوشنبه 6 اسفند 1403

مستند «بانو قدس ایران»؛ من زنِ روحانی نمی‌شوم!

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع
مستند «بانو قدس ایران»؛ من زنِ روحانی نمی‌شوم!

مهم ترین ویژگی همسر امام این نبوده که دختر یک خانواده اعیانی و علاقه‌مند به زندگی مدرن و بی‌حاشیه و در عین حال مذهبی بوده ولی همسر امام با آن زندگی پرماجرا می شود چرا که چه بسا گفته شود بسیاری از ما در موقعیتی قرار می گیریم که پیش بینی نمی کردیم. حجم فراوان نوشته‌های زنی که اواخر قاجار به دنیا آمده و در سال 1308 با یک روحانی ازدواج کرده اما واقعا شگفت انگیز است

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- پخش فیلم مستند 80 دقیقه ای «بانو قدس ایران» درباره خانم خدیجه ثقفی همسر امام خمینی از شبکه مستند سیما، یک اتفاق مثبت در این روزهاست و نشان می‌دهد تلویزیون تازه دریافته نباید میدان ساخت و نمایش فیلم‌های مستند را به خاطر آن که بسیاری از فعالان سیاسی صدر انقلاب کنار زده شده‌اند به رقبای ماهواره‌ای بسپارد و عرصه را به آنها ببازد.

مردم، داستان دوست دارند. ولو غیر واقعی. با این وصف داستان واقعی و تاریخی را بیشتر دوست دارند. البته تاریخ (هیستوری) با داستان (استوری) هم ریشه است. با این همه نگاه ایدیولوژیک یا با سلیقه خاص سیاسی مانع آن بوده که تلویزیون روایت بی‌طرفانه ای از انقلاب 57 و حوادث سیاسی و تاریخی ارایه دهد.

در یکی دو سال اخیر اما این رویه تغییر کرده و جمعه گذشته هم تصاویری از شاه پخش شد که تا به حال در آرشیو صدا و سیما خاک می خورد. تصاویر نوفل لوشاتو را هم داشتند اما پخش نمی کردند چون کنار امام در نوفل لوشاتو قطب زاده و بنی صدر ایستاده‌اند و دور و بر امام بیشتر فکل کراواتی اند و از مدعیان امروز چندان خبری نبود و به خاطر همین و البته در یک اقدام مشکوک سر از آرشیوهای شخصی درآورده‌اند و به «من و تو» و دیگران می‌فروشند و با تفسیرهای خودشان پخش می شود. صداو سیما هم روی تصاویر شاه تفسیر خاص خود را گذاشت و معلوم بود به خاطر نتیجه آن است که ایران از بحرین گذشت و استقلال آن را به رسمیت شناخت و طبعا این روایت برای مخاطب از زبان چهره‌های ملی و دانشگاهی مانند دکتر هرمیداس باوند و پرفسور حسن امین با کراوات و ریش تراشیده و عالی‌ترین مدارج دانشگاهی پذیرفته تر بود تا از زبان دیگران. «بانو قدس ایران» را البته صدا وسیما نساخته و اگرچه به سفارش «عروج فیلم» ساخته شده اما کارگردان آن کاملا حرفه‌ای است و به عنوان سوژه به آن پرداخته و مطلقا دنبال کار تبلیغی یا خدای ناکرده تخریبی یا مثل مستند شاملو هیاهو نبوده و کیفیت آن چنان بود که تندیس بهترین فیلم یازدهمین جشنواره «سینماحقیقت» را به دست آورد و منتخب سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجرهم شد. مصطفی رزاق کریمی در این مستند کوشیده یک اثر متفاوت از زندگی بانویی را جلوی دوربین ببرد که 60 سال همراه و همسر و کنار امام خمینی بوده است و تصاویر زیادی از او نیست یا اجازه نداده اند وویژگی مستند آن است که برای اولین بار با خاطرات، دست نوشته‌ها و صدای بانو ثقفی رو به رو می شویم.

دختری در یک خانواده مرفه تهرانی که نه دوست داشته همسر یک روحانی شود و نه از تهران به قم بکوچد و گویا نوه ویز خزانه ناصر الدین شاه قاجار بوده در پی 8 ماه خواستگاری و به خاطر خوابی که می بیند رضایت می دهد تا به عقد سید روح الله خمینی دربیاید. دختر 16 ساله که اهل کتاب خواندن و نوشتن بوده و داشته زبان فرانسه می‌آموخته از تهران مدرن و زندگی آسوده به قم آن روزگار می‌رود که وضعیت زندگی در آن با تهران قابل قیاس نبوده ودر 50 سالگی هم به نجف با شرایطی بسیار ناگوارتر از قم. همسر یک مرجع تقلید اما تبعیدی و مورذ غضب حکومت و زندگی در خانه ای محقرانه در نجف. تعریف این مستند را پیش‌تراز همکارمان که کارگردان سینما و اهل فن است شنیده بودم اما ندیده بودم تا سه شنبه شب 19 بهمن 1400 که بانو قدس ایران از شبکه مستند سیما پخش شد.

این که فیلمی درباره همسر بینیان گذار جمهوری اسلامی نه از شبکه های اصلی تلویزیون جمهوری اسلامی که از شبکه ای به نسبت کم بیننده پخش شود خود به تنهایی گویای موقعیت امروز خانواده رهبر فقید انقلاب در ساختار جمهوری اسلامی است اما جدای این جنبه سیاسی و حاشیه ای باز جای شُکر آن باقی است که مدیر شبکه مستند آدم اهل فنی است و هر قدر آن دیگری شبکه سه را بسته او مستند را گشوده است. تنها جاذبه مستند برای نویسنده این سطور جنبه های تاریخی و سیاسی نبود. نام‌هایی چون «شمس آفاق» و «مخصوص» و «قدس ایران» در فیلم مرا به یاد مادربزرگ (شمس آفاق) می انداخت و از این حیث برایم جالب بود که مادربزرگم اهل خواندن و شعر و قرآن بود و صدایی خوش و سیمایی پرجاذبه داشت و در میان سالی زبان انگلیسی آموخته بود اما مهارت او در نوشتن مانند خواندن نبود و می گفت پدرم با «خط» مخالف بود! چون درخط، خطرنهفته: خطر ارتباط و خط را برای زن موجب خطر و خطا می دانسته! (جالب این که نگاه سنتی هنوز هم با خط به مفهوم ارتباط مشکل دارد. از این رو مهم ترین و متفاوت ترین وجه خانم ثقفی این بود که می نوشته آن هم با چه خط خوشی). کارگردان فیلم پس از نمایش در جشنواره به خبرگزاری مهر گفته بود: «همه روایت کاملاً برگرفته از خاطرات «خانم» است و تنهادر جاهایی که می‌خواستیم پلی به موضوع دیگری بزنیم خودمان یک بخش بسیارکوچک به آن اضافه می‌کردیم. اما در کل همه روایت از دست نوشته‌های «خانم» گرفته شده است. برای صدای راوی هم به 63 صدا گوش کردیم و از بین آنها خانم واعظی را انتخاب کردیم. فرزندان و نوه ها صدا را شنیدند و تأیید کردند کاملاً شبیه صدای «خانم» است». خانم ثقفی متولد اسفند سال 1292 بوده و اول فروردین سال 1368 درگذشته یعنی 20 سال پس از امام هم زندگی کرده و طبعا این پرسش پدید می آید که چرا در آن 20 سال سراغ او نرفتند و چرا این قدر تأخیر تا چند سال بعد از درگذشت در پی صدای ضبط شده یا تصویری از او باشند؟ خود اجازه نمی داده، بیت امام مخالف بوده یا از همسر امام تلقی چنین زنی با یادداشت و خاطره را نداشتند؟ در یکصدمین سالروز تولد امام خمینی در مهر 1381 البته یک مصاحبه مفصل با ایشان در روزنامه اطلاعات درج شد و نمی دانم در این مستند به آن هم استناد شده یا نه اما می دانم که به مذاق برخی خوش ننشست چون از مخالفت روحانیون با انقلاب سفید و اصلاحات ارضی از منظر حقوق مالکان اشاره می کند حال آن که امام خمینی از وجه سیاسی وارد ماجرا شد. شاید برای اولین بار مردم عروس بزرگ تر امام - همسر سید مصطفی خمینی - را بر قاب تلویزیون می دیدند. خانم حایری یزدی. با مانتو روسری بدون پوشش چادر. او مادر سید حسین است. نوه بزرگ تر امام که اوایل انقلاب از بنی صدر حمایت کرد و در همه این سال ها کنار بوده است. هر چند به نظر می رسید همه خاطرات او در مستند پخش نشده و ابهامات درباره مرگ آقا مصطفی باقی است اما حضور خانم حایری که خود به بیت مؤسس حوزه علمیه قم منتسب است بی شک مستند را دیدنی تر کرده بود.

کارگردان در انتخاب مکان مصاحبه و اتاق ها بسیار ماهرانه عمل کرده و بی تردید بهترین زاویه برای سید حسن انتخاب شده است. در میان نوه ها اما جای خانم زهرا اشراقی بسیار خالی است. هر چند برادرش علی جبران می کند اما چون فضای فیلم زنانه است حضور و خاطرات او کار را جذاب تر می کرد. چرا نیست؟ نمی دانم. شاید چون همسر محمد رضا خاتمی است و اصول گرایان نمی پسندند. اما دیگران هم بر اساس نسبت با «خانم» توصیف می شوند نه حتی با امام خمینی. ضمن این که اگر به خاطر حساسیت اصول گراییان باشد با عنوان «آیت الله» برای سید حسن هم مشکل دارند و بارها این گونه از نوه خانم نام برده می شود. همین که ساخت مستند قریب 4سال طول کشیده نشان می‌دهد زمان بسیاری برای جلب اعتماد افراد صرف شده خاصه این که نگران بوده اند یا قبلا دیده بودند تلویزیون تصاویری گرفته ولی استفاده مناسبی از آن نشده است. کارگردان اما توانسته اعتماد آنان را جلب کند. چنان که در صدر مطلب اشاره شد مهم ترین ویژگی همسر امام این نبوده که دختر یک خانواده اعیانی و علاقه مند به زندگی مدرن و بی حاشیه و در عین حال مذهبی بوده و همسر امام با آن زندگی پرماجرا می شود چرا که چه بسا گفته شود بسیاری از ما در موقعیتی قرار می گیریم که پیش بینی نمی کردیم. حجم فراوان نوشته های زنی که اواخر قاجار به دنیا آمده و در سال 1308 با یک روحانی ازدواج کرده اما واقعا شگفت انگیز است و کارگردان هم خود به این نکته چند بار اشاره کرده و از جمله در مصاحبه گفته است: "نوشته‌های «خانم» آنقدر زیاد است که می‌توان براساس این نوشته‌ها یک فیلم مستقل ساخت. اما با توجه به اینکه «بانو قدس ایران» با درام مستند و نزدیک به سینما ساخته شده تا مخاطب بتواند آن را ببیند و خسته نشود تنها به بخشی از زندگی «خانم» اشاره کرده‌ایم. مشکل اصلی اما تفکر سیاسی است. چون ما همه چیز را سیاسی می‌بینیم، حتی زمانی که یک نفر می‌خواهد مستندهایی درباره افراد خاص بسازد، برخی که بیشتر تفکر روشن فکری باقی مانده از گذشته دارند پیشنهاد می‌کنند که مثلاً تو که در اروپا کار کرده‌ای چرا می‌خواهی چنین مستندی را بسازی؟ چه بسا هنگام ساخت مستندی درباره آقای محمد تقی جعفری بارها این حرف را به من زده‌اند.

حال آن که من زمانی که تصمیم می‌گیرم فیلمی را بسازم ذهن سیاسی خود را کنار می‌گذارم و ذهن انسان محور بودن خود را به کار می‌گیرم تا یک اثر انسان محور بسازم کما اینکه هرکدام از آثاری که درباره شخصیت‌های مختلف ساخته‌ام همین گونه است. «بانو قدس ایران» که خود یک تز سنگین انسان محور و زن محور است. چیزی که در تاریخ ما کم دیده شده است که یک چنین زنی که همسر یک روحانی باشد و تا این اندازه حرف برای گفتن داشته باشد. تاکید می‌کنم مستندهایی که تا امروز ساخته‌ام مانند «خاطراتی برای تمام فصول» هرچند یک موضوع صد در صد سیاسی است اما کاملاً انسان محور ساخته شده است.»

توضیحات کارگردان مستند کاملا درست است و واقعا با چنین نگاهی ساخته و نگاه سیاسی از این متن هم قطعا دس برنمی دارد و بعید نیست برخی بر ااس رویکردهای حکومت در سال های اخیر این مستند را قضاوت کنند نه به عنوان یک سوژه خاص. اگرچه به نکات لازم اشاره شد و غرض اصلی توصیه به تماشای این فیلم است و خواندن این متن هرگز جای تماشا را نمی گیرد اما دریغ است به چند نکته خاص اشاره نکنم: اول. همان دست خط خانم ثقفی است که با توجه به سطح تحصیلات زنان آن دوره و حتی این دوره قابل توجه است و این که می نوشته. ما مردمانی بیشتر شفاهی و شنیداری هستیم و به خاطر همین کمتر اهل نوشتن و خواندن و شاید به خاطر همین دشوار دانستن نوشتن باشد که نویسندگی نزد مردم بسیار محترم است و شاید مهم ترین جاذبه این کار برای نویسنده این سطور. ضمن این که چنان که اشاره شد زنان خوش ذوق و اهل مطالعه هم بیشتر می خوانده اند تا بنویسند و من چون مادربزرگانی این گونه داشته ام که اگرچه در این شهر به دنیا آمدند و رشد کردند و با خواندن بیگانه نبودند اما باز کمتر می نوشتند. دوم. جالب است که هم خانم ثقفی هم همسر آقا مصطفی و هم یکی از دختران امام هر سه در فیلم می گویند دوست نداشته اند همسر آخوند یا روحانی شوند. همین نشان می دهد که روحانیون و معممین با چه تنگ دستی روزگار می گذراندند. سوم. هر چند سید حسن خمینی حضوری دل چسب و شیرین دارد اما با چهره او آشناییم و آنچه نقل می کند با انتظاری که از او داریم سازگار است. خانم حایری اما حضوری ناگهان دارد و ستاره بی چون و چرای مستند است. کارگردان به بهترین شکل ممکن احترام دختران امام را نگاه داشته و با این که پیداست چندان با مناسبات بیوت و مراجع آشنا نبوده اما جای هیچ نارضایتی باقی نگذاشته است. چهارم. قطعا همسران مقامات درجه اول با خانم ثقفی آشنایی و مراوده داشته اند اما این که تنها سراغ منسوبین درجه اول و اختر خانم همسایه رفته و پیشکار و خدمتکار را از قلم نینداخته نشان ز عمق نگاه انسانی فیلم ساز دارد و بی شک تأثیرگذارترین بخش خاطره مربوط به باز کردن صندوقچه بانو قدس ایران است. چون خود فیلم هم یک صندوقچه خاطره را می گشاید. این که خانم ثقفی چند ماه اقامت در پاریس را از همه سال های قم و نجف دوست تر می داشته هم تنها به خاطر این نیست که در پاریس با خمینی یی بوده که در کانون توجه جهان قرار گرفته و میلیون ها نفر در ایران نام او را فریاد می کردند. به این دلیل هم بوده که از کودکی فرهنگ و ادبیات فرانسه را دوست می داشته و حال در 65 سالگی سر از پاریس درآورده بود. او همسر یک مرجع تقلید و همراه رهبر یک انقلاب بوده اما مثل همه زنان هنوز حساس تا جایی که روزی سید احمد از میان انبوه نامه ها نامه یک زن آمریکایی را می آورد که به امام خمینی به لحاظ عاطفی هم ابراز عشق و علاقه می کند و خانم احمد را به خاطر خواندن آن نامه سرزتش می کند! واکنش امام هم البته جالب است: چنین معناهایی هرگز از ذهن من نگذشت! پنجم. هیچ تردیدی در این نیست که خانم ثقفی اگر همسر رهبر فقید انقلاب نبود این مرتبت را نمی داشت اما این که بتوانی شخصیت مستقل او را تصویر کنی و مستنداتی در جوانی و پیری بیاوری (در جوانی رفتن به ایستگاه راه آهن به رغم منع امام و در پیری اصرار بر عمل چشم در خارج از کشور با وجود تأکید امام بر انجام آن در داخل)، کاری بوده کارستان و مصطفی رزاق کریمی به نیکی از عهده آن برآمده است.

به کانال عصر ایران در تلگرام بپیوندید نظرات کاربران لینک کوتاه: asriran.com/003T2N
مستند «بانو قدس ایران»؛ من زنِ روحانی نمی‌شوم! 2
مستند «بانو قدس ایران»؛ من زنِ روحانی نمی‌شوم! 3