یک‌شنبه 4 آذر 1403

معادله برجام و مذاکرات وین دقیقا در چه نقطه ای است؟

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
معادله برجام و مذاکرات وین دقیقا در چه نقطه ای است؟

«یکی از دلایلی که منجر به ایجاد وضعیت رکود و سکون فعلی در روند مذاکرات وین شده این است که همیشه راهکارهای بینابینی جواب نمی دهند و مفید نخواهند بود. در این راستا شاهدیم که مطالبات ایران در قالب معادله اتمی و مذاکرات، به صورت خطوط قرمز بیان شده و ایران نیز در فرآیند بازگشت آمریکا به برجام، به دنبال ظاهرسازی و تجربه تکرار سناریوهای گذشته نیز نمی باشد.»

به گزارش الف؛ معادله برجام و روند مذاکرات اتمی وین که با محوریت احیای این توافق صورت می گیرد، مدتی است که دچار نوعی رکود و سکون شده است. در این راستا حتی مدتی قبل وزیر خارجه آمریکا، "آنتونی بلینکن"، از ناامیدی خود جهت احیای توافق برجام سخن گفته بود. البته که در جبهه مقابل نیز ایران زیاده خواهی ها و رویکردهای غیرواقع بینانه واشینگتن را از عوامل اصلی به نتیجه نرسیدن مذاکرات وین عنوان کرده است. در این چهارچوب، پس از گذشت دوره ای از رکود در روند مذاکرات وین، به تازگی "انریکه مورا"، معاون مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به ایران سفر کرده تا در جریان رایزنی های خود با مذاکره کنندگان ایرانی، نوعی راه میانه را جهت به ثمر رسیدن مذاکرات اتمی وین پیشنهاد و در این زمینه رایزنی های لازم را انجام دهد. در عین حال، اندکی قبل نیز وزیر خارجه لهستان و به تازگی نیز امیر قطر در سفر به تهران، به زعم برخی جریان های سیاسی و رسانه ای، با تلاش های خود به دنبال به ثمر رساندن معادله مذاکرات اتمی وین بوده اند. در این چهارچوب، سوال های مختلفی مطرح می شود که توجه به آن ها کاملا ضروری است. به عنوان مثال، وضعیت معادله برجام و مذاکرات وین دقیقا در چه نقطه ای است؟ آیا مزایا و منافعی که ایران و غرب (و به طور خاص آمریکا) از احیای توافق برجام از آن ها برخوردار می شوند و می تواند محرکی جهت تشدید تلاش ها با هدف احیای برجام باشد، همچنان برقرار هستند؟ و در نهایت اینکه ایده معادله اتمی ایران و مذاکرات سیاسی در قالب آن چگونه خواهد بود؟ "حنیف غفاری"، دکترای روابط بین الملل و کارشناس سیاسی خارجی به بررسی پرسش های مذکور پرداخته است. مشروح گفتگو الف با حنیف غفاری را در ادامه بخوانید. "راه حل میانی" در مورد معادله اتمی ایران و مذاکرات وین جواب نمی دهد / آمریکا به دنبال بازگشت پوچ و ظاهری به توافق برجام است انریکه مورا، معاون مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با هدف آنچه دستیابی به یک راه حل بینابینی جهت تسهیل روند مذاکرات اتمی وین و به نتیجه رساندن این مذاکرات به تهران سفر کرده است. در عین حال، وزیر خارجه لهستان و امیر قطر نیز به تازگی در دیدارهایی با مقام های عالی رتبه کشورمان رایزنی هایی را انجام داده اند که برخی گمانه زنی ها نیز از ارتباط آن ها با روند مذاکرات اتمی وین حکایت دارند. با در نظر گرفتن تمامی این مسائل، برجام و روند احیای آن دقیقا در چه وضعیتی است؟  واقعیت امر این است که توافق هسته ای ایران (برجام و احیای آن) معلول تحقق دو مولفه در کنار یکدیگر است. اول، توافق نظر در مورد نقاط اختلافی و دوم، تثبیت این توافق نظر در قالب یک گزاره مکتوب. اکنون اتفاق نظر در خصوص اکثر موارد اختلافی صورت گرفته با این حال، بسیاری از این توافق نظرها هنوز مکتوب نشده اند. این بدان معناست که حدود و ثغور اجرایی و حقوقی و همچنین ابعاد مختلف آن ها محاسبه و اعمال نشده است. یعنی صرفا بر سر برخی موارد اختلافی تفاهم هایی صورت گرفته است. دو مورد از موضوعاتی که ما شاهد هستیم موجب گره خوردگی و ایجاد وقفه در مذاکرات شده اند، یکی بحث حضور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست موسوم به FTO(فهرست سازمان های تروریستی آمریکا) و دیگری هم بحث ارائه تضمین های اعتباری است. این دو مقوله هنوز حل و فصل نشده اند. این بدان معناست که در مورد آن ها تفاهم اولیه هم صورت نگرفته، چه برسد به اینکه این تفاهم به مرحله تثبیت و البته، مکتوب شدن بخواهد برسد. در شرایط کنونی معادله برجام در مرحله ای قرار گرفته که اگر این دو اختلاف به صورت خاص حل و فصل نشوند، بدون تردید چشم اندازی نیز برای دستیابی به یک توافق وجود نخواهد داشت. از طرف دیگر با توجه به اینکه اکثر موارد اختلافی در چهارچوب مذاکرات وین حل و فصل شده اند، طرف های مذاکره کننده اصرار دارند که بتوانند یک راهکار عملیاتی برای معادله اتمی ایران بیابند که یکی از این طرف ها، اروپایی ها هستند. این بدان معناست که اروپایی ها اصرار دارند که چه در بحث ارائه تضمین های اعتباری و چه در مساله خروج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست سازمان های تروریستی آمریکا می توان راهکارهای بینابینی را در نظر گرفت. به عنوان مثال انریکه مورا در سفر خود به ایران همانطور که پیشتر نیز منابع خبری و سیاسی غربی اعلام کرده بودند، یکی از پیشنهاداتش معطوف به بحث تفکیک سپاه و تحریم های مرتبط با آن است. البته که وی به طور خاص این پیشنهاد را از سوی طرف آمریکایی دریافت کرده است. در این چهارچوب، این پیشنهاد به این نکته اشاره دارد که مثلا میان نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و اجزای دیگر این نهاد ایرانی، نوعی تمایز و تفکیک قائل شویم. این پیشنهاد هم همانطور که پیشتر گفته شد، به مثابه راهکاری بینابینی از سوی اروپایی ها مطرح شده است. در مورد تضمین های اعتباری نیز بازیگران اروپایی بر این باور هستند که در اینجا وزارت خزانه داری آمریکا نیاز ندارد که به صورت مطلق تا سال 2024 یا 2026 تضمین هایی را در مورد حضور کشورها و مراوداتشان با ایران ارائه کند. همین که فقط این نهاد تضمین هایی را بدهد، مبنی بر این که درمسیر همکاری شرکت های بین المللی با ایران خللی ایجاد نمی کند، همین کفایت می کند. با این همه، واقعیت این است که یکی از دلایلی که منجر به ایجاد وضعیت رکود و سکون فعلی در روند مذاکرات وین شده، این است که همیشه راهکارهای بینابینی جواب نمی دهند و مفید نخواهند بود. در این راستا شاهدیم که مطالبات ایران در قالب معادله اتمی و مذاکرات، به صورت خطوط قرمز بیان شده و ایران در فرآیند بازگشت آمریکا به برجام، به دنبال ظاهرسازی نیز نمی باشد. از این منظر، حل و فصل مسائل و گره های کوری نظیر حضور سپاه در فهرست سازمان های تروریستی آمریکا، یا مستلزم این هست که آمریکا به طور کامل سپاه را از لیست مذکور خارج کند و یا اینکه این کار را نکند و عواقب آن را که همان عدم احیای توافق هسته ای برجام هست را بپذیرد. در این چهارچوب، راهکارهای سوم یا چهارمی را نمی توان متصور شد. البته یکسری راهکارهایی را نیز مقامات اروپایی مطرح می کنند، نظیر اینکه نقاط اختلافی فعلا مسکوت گذاشته شود و حل و فصل آن ها به بعد از احیای برجام موکول شود. این یعنی آن ها عملا می گویند که ما به جای اینکه پرونده را مختومه اعلام کنیم و بگوییم به نتیجه نرسیده، آن را باز نگه داریم و پس از احیای برجام به نقاط اختلافی بپردازیم. این در حالی است که اگر اکنون نقاط اختلافی واقعا به صورت عملیاتی حل نشوند، در آینده نیز امکان حل و فصل آن ها تا حد زیادی کاهش پیدا می کند. برخی ناظران و تحلیلگران بر این باورند که مزایای احیای برجام هم برای ایران و هم آمریکا، دیگر شبیه به گذشته جذابیتی ندارد و این مساله بر عزم آن ها جهت دستیابی به یک توافق اثر منفی گذاشته است. آیا با این تفسیر موافقید؟  با توجه به شرایطی که اکنون در نظام بین الملل حاکم شده است، به ویژه پس از جنگ اوکراین، ما این موضوع را به وضوح مشاهده می کنیم که به نوعی پازل های بین المللی در سطحی کلان در عرصه های گوناگون به هم ریخته است. این مساله خود را به ویژه در قطب بندی های تاکتیکی در نظام بین الملل و حتی در ایجاد برخی ائتلاف‌های منطقه ای بر خلاف نظر آمریکا نیز نشان می دهد. در چنین شرایطی، ما می توانیم در مورد این گزاره متفق القول باشیم که شرایط بهره گیری ایران از امتیازات ناشی از فروش نفت حتی به صورت غیررسمی نسبت به قبل افزایش پیدا کرده است. از طرفی، جمهوری اسلامی ایران اکنون دو شریک در مساله دور زدنِ تحریم ها پیدا کرده است که به ترتیب روسیه و حتی چین هستند. یعنی کشورهایی که اولا نظیر روسیه اکنون پذیرای تحریم های گسترده آمریکا و غرب است و همچنین کشور چین که به واسطه اینکه آمریکا در حال پیاده سازی سناریوی مشابهی شبیه به اوکراین در حیات خلوت آن (تایوان، تبت، هنگ کنگ و دریای چین جنوبی) است، عملا احساس خطر می کند و به این فکر می کند که به احتمال فراوان آن هم در آینده با تحریم ها و فشارهای گسترده ای از سوی آمریکا و اروپا رو به رو خواهد شد. در چنین وضعیتی، میل به هم افزایی اقتصادی و میل به ایجاد یک منظومه جهت دور زدن تحریم ها و بهره گیری های متقابل از ظرفیت های اقتصادی این سه طرف افزایش پیدا کرده است. این بدان معناست که ساختار نظام بین الملل هیچوقت به اندازه شرایط کنونی جهت ایجاد منظومه های مساعد برای اوج گیری و طرح استراتژی های خنثی سازی تحریم ها (و نه رفع آن ها) همچون شرایط فعلی آماده و مناسب نبوده است.

در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی ایران صرفا در صورتی می تواند روی مساله احیای برجام به عنوان یک محصول تاکتیکی حساب کند که این محصول اولا جنبه اجرایی مطلق داشته باشد و دوما ایران نسبت به کارایی ساختار اقتصادی خود پس از احیای برجام اطمینان صد در صدی داشته باشد. درست به همین دلیل است که ایران روی دو اصلِ تضمین و راستی آزمایی به شدت پافشاری کرده و می کند و در حال حاضر هم ایران تاکید دارد که آمریکا به جای اتخاذ تاکتیک بازگشت پوچ و یا ظاهری به برجام، صرفا باید میان دو گزینه انتخاب کند: یا بازگشت کامل و همه جانبه و عملیاتی به برجام و رفع تحریم ها علیه کشورمان، یا عدم بازگشت به توافق مذکور و البته مواجهه با عواقب و آثار این مساله. پیش بینی شما از آینده معادله برجام و مذاکرات وین چیست؟ وزن کدام سناریو، رکود، شکست و یا به نتیجه رسیدن مذاکرات را بیشتر می دانید؟  با توجه به شرایطی که اکنون حاکم است، بدون تردید وضعیت سکون در معادله برجام نمی تواند، ادامه پیدا کند. دلیل اصلی این مساله این است که هم ایران و هم دیگر اعضای نظام بین الملل در صدد تعیین تکلیف این پرونده هستند. نکته ای که در اینجا وجود دارد، این است که غرب در نهایت با توجه به نیازی که به توافق با ایران دارد (که البته این مساله هم جوانب مختلفی دارد و صرفا در بحث اقتصادی محدود و خلاصه نمی شود و باید جنبه های راهبردی ماجرا نیز مورد توجه قرار داد)، پیش بینی می شود که حتی اگر اعلام گردد که مذاکرات شکست خورده، دوباره تلاش هایی از سمت خودِ غرب جهت حل و فصل مسائل و در نهایت امضای برجام و حصول توافق صورت خواهد گرفت. به عبارت دیگر غرب نهایتا در معادله برجام به سمت توافق با ایران حرکت می کند.

معادله برجام و مذاکرات وین دقیقا در چه نقطه ای است؟ 2