شنبه 4 مرداد 1404

نادیده گرفتن نقش ایرانیان در تکامل تمدن؛ خواجه نصیر چه سازی اختراع کرد؟

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
نادیده گرفتن نقش ایرانیان در تکامل تمدن؛ خواجه نصیر چه سازی اختراع کرد؟

مترجم کتاب «میراث مسلمانان در جهان ما» گفت: کتاب به شدت دچار تحریف تاریخ بود! از نادیده گرفتن نقش ایرانیان در سیر تکامل فرهنگ، دانش و موضوعات گوناگونی که در تمدن اسلامی اتفاق افتاده بود.

مترجم کتاب «میراث مسلمانان در جهان ما» گفت: کتاب به شدت دچار تحریف تاریخ بود! از نادیده گرفتن نقش ایرانیان در سیر تکامل فرهنگ، دانش و موضوعات گوناگونی که در تمدن اسلامی اتفاق افتاده بود.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: عصر یک روز گرم بهار بود که برای گفتگو درباره کتاب هزار و یک اختراع: میراث مسلمانان در جهان ما به دیدار حجت الحق حسینی رفتیم، در اتاقی کوچک در دانشگاه خواجه نصیر الدین طوسی. هنوز رژیم صهیونیستی به کشورمان حمله نکرده بود و خبر و اثری از جنگ نبود. گمان نمی‌کردم گفتگو اینقدر طولانی و عمیق شود و اینقدر لذت بخش، گمان نمی‌کردم در همان اتاق کوچک هم سفال تاریخی ببینم و هم شاهکاری خوشنویسی و هم ساز دودوک، گمان نمی‌کردم گفتگو درباره تاریخ علم و نقش ما ایرانیان، ما را برساند به اهداف آرمانی حوزه‌های تمدن جهان، برساند به نسخه‌ای خطی، برساند به ابیات حافظ و مولوی، گمان نمی‌کردم گفتگوی با استادی که رشته‌ای فنی خوانده و تدریس می‌کند اینقدر آمیخته شود به جامعه‌شناسی و ادبیات و اخلاق و تاریخ.

سید حجت الحق حسینی، استاد نجوم و کیهان شناسی است و در دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی به آموزش و پژوهش اهتمام دارد. او پژوهش‌هایی در حوزه تاریخ و فلسفه علم به ویژه در زمینه ریاضیات و نجوم دوره اسلامی دارد؛ کتاب‌های «تاریخ دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی»، «کتاب شناسی جامع خواجه نصیرالدین طوسی»، «دو رساله خیامی»، «کتاب شناسی اختصاصی غزه»، «کتاب شناسی موضوعی صائب تبریزی»، «کتاب شناسی تخصصی نیشابور» برخی از آثار او هستند. حسینی، بنیان گذار و رئیس گروه نجوم و کیهان شناسی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران بوده است. ترجمه و پژوهش و نگارش کتاب «هزار و یک اختراع: میراث مسلمانان در جهان ما» یکی از آثار اوست.

*پدید آوردن هر کتاب داستانی دارد، داستان پدید آمدن کتاب «هزار و یک اختراع: میراث مسلمانان در جهان ما» چگونه است؟

داستان پدید آمدن این کتاب دو روایت تاریخی شنیدنی دارد. یک روایت به بیان پدیدآورنده آن آقای پروفسور سلیم الحسنی است. او دانشمند عراقیِ زاده بغداد در 1940 میلادی است که در دانشگاه منچستر استاد رشته مهندسی مکانیک بوده است. این فرد روایتی از تولید یک متن انگلیسی دارد و بنده هم روایتی از تولید متن فارسی کتاب دارم. چون این دو روایت با همدیگر یک واقعه را کامل می‌کنند و ما در مقام تاریخ نگاری علم باید یک واقعه یا یک موضوع را درست و کامل ادا کنیم.

او در مقدمه کتاب می‌نویسد: «در سال 1975 میلادی لرد بودِن، رئیس وقت مؤسسه علوم و فناوری دانشگاه منچستر، شیفته روش مدیریت مسلمانان در اداره قلمرو و سیع فرمانروایی‌شان شد؛ قلمروی که از چین تا اسپانیا گسترش یافته بود. او به روش مدیریت مسلمانان در امور اقتصادی و به ویژه مفهوم شاخص گذاری یا شاخص بندی توجه جدی داشت.»

لرد بودِن برای مطالعه تاریخ علم، فناوری و تجارت در جهان اسلام یک مؤسسه آموزشی را بنیان گذاشت. او از آقای سلیم الحسنی و دیگر استادان مؤسسه علوم و فناوری دانشگاه منچستر و نیز دانشگاه ویکتوریای همین شهر برای کار پژوهشی در این مؤسسه دعوت می‌کند؛ اما با درگذشت پایه گذار مؤسسه در 1989 میلادی کار این مؤسسه نیز پایان می‌گیرد.

سلیم الحسنی می‌گوید: «ما در آنجا همواره با مقامات عالی در حال بحث و گفتگو بودیم. اگرچه این حرکت ابتکاری در دراز مدت رونق و رواجی نیافت؛ اما این فرصت را برای من فراهم آورد تا با مورخان و متفکرانی که خارج از رشته علمی خود، یعنی مهندسی رو به رو شوم.»

ما باید از روایت به درایت برسیم و چیزی که روایت را به درایت می‌رساند؛ فلسفه علم است، شیوه چگونه اندیشیدن است؛ فلسفه دانش و فناوری است؛ ابزارشناسی تولید و فرایند و سازوکار تولید یک اندیشه و یک ابزار است. مهم‌ترین مسئله این است که اول افراد یاد بگیرند که یک اندیشه، یک ابزار، یک پدیده، به یکباره خلق نمی‌شود بلکه در طول زمان و بر مبنای سعی و خطا کامل می‌شود تاریخ نگاران غربی به طور معمول، نگاه عمیق و دقیقی به میراث علمی مسلمانان به ویژه ایرانیان ندارند و در گزارش‌های خود سهم عظیم ما را نادیده می‌گیرند. پژوهشگران غربی قریب هزار سال را نادیده می‌گیرند! چه آنهایی که مکتب یونان را مبنا قرار می‌دهند؛ چه آن‌هایی که مبدأ هند و چین را مبنا قرار می‌دهند. ناگهان از یک دوره هزار ساله جهش می‌کنند و به دوره علم در اروپا و رُنسانس می رسند. دو اتفاق بد در اینجا دیده می‌شود: اول نادیده گرفتن نقش مسلمانان به طور عمومی و دوم اینکه از بازگویی و بازنمایی نقش و اهتمام ایرانیان در تاریخ علم و فناوری از جهت ایجاد و گسترش مفاهیم و موضوعات، به طور خاص غفلت می‌کنند.

به هر روی دوباره و در سال 1993 میلادی آقایی به نام پروفسور دونالد کاردلول که مسئول گروه آموزشی تاریخ علم و فناوری دانشگاه منچستر و پایه گذار موزه علوم و فناوری شهر منچستر است؛ کار را از سر می‌گیرد. او به الحسنی می‌گوید: «سلیم! از هم اکنون باید بدانی که هزار سال از تاریخ مهندسی گم شده و این همان زمانی است که ما آن را دوران سیاه می‌نامیم. بیشتر دانش گم شده در نسخه‌های خطی عربی، که فهرست بسیاری از کتابخانه‌های مشهور را پر کرده، گنجانیده شده است. شما یک استاد متخصص رشته مهندسی در یک دانشگاه معتبر هستید و زبان عربی هم می‌دانید. بنابراین شما مناسب‌ترین کسی هستید که می‌توانید این شکاف را پر کند.»

او موضوع را می‌پذیرد و کم‌کم کار را شروع می‌کند؛ افرادی جذب می‌شوند و با همکاری همدیگر کار را پیش می‌برند. این افراد هم موزه علوم و فناوری را ایجاد می‌کنند و هم این تحقیق را به جریان می‌اندازند. این اتفاق و پژوهش به صورت یک کتاب به زبان انگلیسی پدیدار می‌شود: کتاب هزار و یک اختراع میراث مسلمانان در جهان ما. ساختار اصلی کتاب هفت بخش مهم و جالب دارد. آن هفت بخش عبارت است از موضوعاتی با عنوان‌های:

خانه (ردپای قهوه، ساعت، شطرنج، نظافت، ابزار هوشمند، اتاق تاریک، تغذیه، صوت و فرش)

مدرسه (بیت الحکمه، مدرسه، دانشگاه، کتابخانه، کتابت، دانش ترجمه و هنر)

بازار (انقلاب کشاورزی، توازن بوم شناختی، مدیریت آب، سدسازی، تجارت، صنعت نساجی، جواهرات، سفال و سفالگری، پول و کاغذ)

بیمارستان (آموزش پزشکی، ابزارهای جراحی، گردش خون، مایه کوبی، داروسازی، گیاه پزشکی)

شهر (برنامه‌ریزی شهری، معماری، طاق و قوس و گنبد، مناره و مسجد، معماری، حمام، باغ)

در دنیای پیرامون (مساحی، پدیده‌های طبیعی، جغرافیا، اکتشافات دریایی، علوم اجتماعی و اقتصاد، رمز نویسی و رمز گشایی)

و جهان (اختر شناسی، رصدخانه، ابزارهای نجومی، اسطرلاب، ستارگان) وجود دارد.

فصل هشتم، مطابق معمول دربردارنده گاهشمار و واژه نامه است.

تا اینجا پایان روایت سلیم الحسنی از پدید آمدن کتاب است.

*روایت شما از ترجمه و تولید کتاب چیست؟

حدود سال 1387 ش. یکی از مسئولان وقت وزارت آموزش و پرورش به ترکیه رفته بود و نمایشگاه «1001 اختراع مسلمانان» و این کتاب را دیده بود. ایشان یک جلد از این کتاب را تهیه کرد و به ایران آورد. به دوستان فرهنگی ما که همه از جمله خود من، در سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی و دفتر تألیف کتاب‌های درسی آن زمان مشغول کار بودیم؛ پیشنهاد کردند این کتاب را برای جوانان و نوجوانان ایرانی ترجمه کنید. ما هم کتاب را با دقت خواندیم و دو اشکال مهم در این کتاب دیدیم: یکی اینکه کتاب به شدت دچار تحریف تاریخ بود! از نادیده گرفتن نقش ایرانیان در سیر تکامل فرهنگ، دانش و موضوعات گوناگونی که در تمدن اسلامی اتفاق افتاده بود. دوم به لحاظ هنری و بصری. کتاب از جهت هنری ضعیف بود. ما باید این دو مشکل را برطرف می‌کردیم.

او به کتاب نگاه عمیقی انداخت. دقایق طولانی سکوت کرد و کتاب را از ابتدا تا انتها و از انتها تا ابتداء متحیرانه دید. چشم‌هایش پر از اشک شده بود؛ به من گفت: «شما تولید این کتاب ترجمه فارسی را از کتاب اصلی انگلیسی ما، قوی‌تر و دقیق‌تر انجام داده اید!» در آغاز چند نفر از دوستان دانشور را دعوت کردیم که در ترجمه کتاب یاری برسانند. دو نفر هم سرویراستاری علمی کتاب را عهده دار شدند. این جانب سرویراستار علمی کتاب بودم که بر این کار نظارت داشتم. بعد از آن به فرآیند تولید کتاب رسیدیم؛ ما باید در فرآیند تولید کتاب، از عکس‌ها، نقاشی‌ها و نمادهای موضوعی از قبیل کتاب‌های خطی و ابزارهای فنَاورانه استفاده می‌کردیم. برای این منظور هنرمندانی به کمک آمدند. در این کتاب و به اهتمام هنرمندان عزیز کارهای مهمی به انجام رسیده است. از تولید عکس‌های افزوده و انجام عکاسی سفارشی، تصاویر سه بعدی، و همچنین نقاشی‌های افزوده که برخی از این نقاشی‌ها را رسم کردند. ترجمه و تدوین کتاب را به گونه‌ای ساماندهی کردیم که نشانگر نقش و سهم ایرانیان در این پیشرفت علمی و فرهنگی و فناورانه و اجتماعی بود.

وقتی کتاب به مرحله کمال رسید: هنوز یک نقصان وجود داشت؛ ما باید کار را کامل می‌کردیم. نگاه ما رویکرد اصلاحی و بهبودگرایانه برای یک نوجوان و جوان ایرانی بود که این کتاب مورد توجهش قرار بگیرد. ما بر این کتاب دو افزوده قرار دادیم. من مسئولیت داشتم در کنار امر بررسی ترجمه و سرویراستاری کتاب، به دو موضوع بسیار مهم نیز بپردازم: اول اینکه یک کتاب شناسی در حوزه تاریخ علم و فناوری نوشتم که آن را به پایان کتاب افزودیم. در این کتاب‌شناسی سه شرط مهم قرار دادیم: یکی اینکه کتاب‌ها در موضوعات علمیِ مشخص شده چاپ شده باشند و در دسترس همگان باشد. دوم اینکه کتاب به زبان فارسی موجود باشد که همه فارس‌زبانان حوزه ایران فرهنگی در سراسر جهان بتوانند از آن استفاده کنند و سوم اینکه مبنای اصلی ما نسخه خطی اصلاح شده‌ای باشد که فرآیند چاپ و انتشار را گذرانده است.

ما بر این مبنا این کتاب‌شناسی مؤثری را برای نوجوانان و جوانانی که مخاطب کتاب هستند، نوشتیم. این کتاب‌شناسی موضوعی بنا بر استانداردهای دانش کتاب‌شناسی و تجربه‌ای که در حوزه فهرست‌نگاری داشتم، پدید آمد.

اندیشه، ابزار و فناوری در طول زمان به کمال می‌رسد و همه افراد بشر با هم دخالت دارند؛ منتها گاهی اوقات شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع به گونه‌ای است که برخی از اقوام و ملل نقش بیشتری دارند؛ بخشی از آن‌ها نقشی کمتر. الان به فضل خدای سبحان در برخی موضوع‌های روزآمد شده علمی، صنعتی و... ما به عنوان کشور جمهوری اسلامی ایران، خیلی حرف برای گفتن داریم. ما اکنون اثرگذارانه رفتار می‌کنیم کار دیگری که در این کتاب، پژوهش و نگارش کردم این بود که زیست نامه دانشوران ماندگار ایران و جهان اسلام را به کتاب افزودم. اکنون به راحتی می‌توانیم از قرن دوم، به ترتیبِ زمان پیش بیاییم و با رعایت منطق چیدمانی حروف الفبا و رعایت استانداردهای دانشنامه‌نویسی و دایره‌المعارف‌نگاری، نام دانشوران ماندگار ایران و جهان اسلام از قرن دوم به طور مرتب تا پایان قرن سیزدهم بیاوریم و هر کدام از افراد را در حد حوصله یک جوان و نوجوان معرفی کنیم.

سرانجام کتاب در زمستان 1390 شمسی به همت آقای کاظم طلایی و نشر طلایی منتشر شد. مدتی پس از انتشار کتاب، من به منچستر رفتم و آقای دکتر سلیم الحسنی را دیدم. با ایشان مزاح و مطایبه کردم و گفتم شما حسنی هستید و من حسینی! من ایرانی هستم و شما عراقی! شما این کتاب را به انگلیسی نوشتید و ما آن را به زبان فارسی ترجمه کردیم. به ایشان گفتم این کتاب تقدیم به شما، لطفاً در سراسر جهان اسلام و به هر ملت و کشوری که می‌خواهید کتابتان را عرضه کنید؛ ببینید آیا به قدرت و قوت زبان فارسی و فرهنگ ایرانی امکان ترجمه‌ای این چنین هست؟ او به کتاب نگاه عمیقی انداخت. دقایق طولانی سکوت کرد و کتاب را از ابتدا تا انتها و از انتها تا ابتداء متحیرانه دید. چشم‌هایش پر از اشک شده بود؛ به من گفت: «شما تولید این کتاب ترجمه فارسی را از کتاب اصلی انگلیسی ما، قوی‌تر و دقیق‌تر انجام داده‌اید!»

خوشبختانه کتاب «هزار و یک اختراع؛ میراث مسلمانان در جهان ما» توفیق‌های گوناگون علمی و فرهنگی در حوزه کتاب و موضوعات فرهنگی به دست آورده است.

* پس یعنی این کتاب در سال 1390 منتشر شد؟ من فکر می‌کنم چاپ دومش را دارم.

بله و اگر شما چاپ دوم را دارید یعنی با ویراست جدید در سال 1393 چاپ شده است.

*احساس و ادراک من این است که خواندن این کتاب برای همه جوانان و نوجوانان ایرانی و به طور کلی برای تمام کسانی که در حوزه ایران فرهنگی کشورهایی چون ایران، تاجیکستان و افغانستان زندگی می‌کنند؛ مفید و مؤثر است. نظر شما چیست؟

من صحبتم را از دو دیدگاه با شما دنبال می‌کنم: دیدگاه اول من این است که اصلاً فایده و اثربخشی مطالعه تاریخ علم و فناوری چیست؟ عبارت درست از نگاه من، تاریخ و فل سفه علم و فناوری است. بیان تاریخ فقط روایتگری است. بااین روش ما از روایت به درایت نمی‌رسیم! حلقه گمشده بحثی که در کشور ما وجود دارد این است که بیان روایی و نقل روایتِ تاریخِ علم، هیچ گره‌ای را باز نخواهد کرد؛ ما باید از روایت به درایت برسیم و چیزی که روایت را به درایت می‌رساند؛ فلسفه علم است، شیوه چگونه اندیشیدن است؛ فلسفه دانش و فناوری است؛ ابزارشناسی تولید و فرایند و سازوکار تولید یک اندیشه و یک ابزار است.

مهم‌ترین مسئله این است که اول افراد یاد بگیرند که یک اندیشه، یک ابزار، یک پدیده، به یکباره خلق نمی‌شود بلکه در طول زمان و بر مبنای سعی و خطا کامل می‌شود. دوم اینکه انسان‌ها در این میان اشتباهاتی مرتکب می‌شوند؛ شناخت ریشه‌های اشتباه و خطاهای فکری یا ابزاری و مهندسی‌شان هم جالب است. این کتاب باعث می‌شود افراد از این فرصت که بتوانند به اندازه معقول خطا کنند؛ سپس به اندازه معقولی که خطا کرده‌اند جرئت اصلاح پیدا کنند؛ بهره‌مند می‌شوند.

این نگاه از بُعد کلان است که بدانند اندیشه، ابزار و فناوری در طول زمان به کمال می‌رسد و همه افراد بشر با هم دخالت دارند؛ منتها گاهی اوقات شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع به گونه‌ای است که برخی از اقوام و ملل نقش بیشتری دارند؛ بخشی از آن‌ها نقشی کمتر. الان به فضل خدای سبحان در برخی موضوع‌های روزآمد شده علمی، صنعتی و... ما به عنوان کشور جمهوری اسلامی ایران، خیلی حرف برای گفتن داریم. ما اکنون اثرگذارانه رفتار می‌کنیم.

شما اینجا در اتاق من یک تابلوی زیبا می‌بینید که نوشته است: «قال رسول‌الله (ص) رتبه العلم اعلی الرُتب: جایگاه علم بالاترین جایگاه هاست. این آئین پرصلابت و متین است که می‌تواند پرچم‌دار روشنایی و نور و رستگاری باشد این روزآمد شدن محصول دو اتفاق است: یک، وقتی بیت‌الحکمه ایجاد می‌شود، حدود 200 سال تمام، اهتمام افراد به امر ترجمه است. این ترجمه باعث می‌شود که آنها موضوعات گوناگون علمی و صنعتی و... را بفهمند و سپس دانش را بیافرینند. اگر شما می‌بینید که افرادی مثل خیام نیشابوری در اصل پنجم اقلیدس تشکیک می‌کند و نظریه شک در خطوط موازی را مطرح می‌کند؛ مسئله‌ای است که ایشان از ترجمه قرن دوم به آفرینش در قرن پنجم رسیده است. علامه خواجه نصیرالدین طوسی، آن چنان رشد و بالندگی تابانی دارد که در تمام طول سال‌هایی که در قلاع اسماعیلیه بود؛ تحریر متوسطات نوشت؛ یعنی کتاب‌های مهم علمی را ویرایش کرد؛ از نو نوشت. اینجاست که خلاقیت و نوآوری معنا پیدا می‌کند.

یکی از دلایلی که من پیشنهاد می‌کنم جوانان و نوجوانان ما این کتاب را بخوانند؛ بالا رفتن میزان عزت نفس و عزت ملی و غرور فرهنگی آن‌ها به عنوان یک سرافرازی تاریخی است. مسئله دیگر اعتماد به نفس است که انسان‌ها بتوانند به اندازه کافی در زمینه‌های گوناگون رشد کنند، از راه‌های بن‌بست به راحتی بیرون بیایند و ذهنشان را باز بگذارند و با پدیده‌ها و موضوعات، با یک نگاه باز روبه‌رو بشوند. در این زمینه حکماً، فلاسفه، جامعه‌شناسان و حتی حوزه دین، دخالت‌های مستقیم و مستمر به صورت تراکنش‌های گوناگون با هم دارند. باید این‌ها را یاد بگیرند و بدانند.

به عنوان مثال وقتی که شما نجوم اسلامی را مطالعه می‌کنید، می‌بینید در قرآن کریم چیزی حدود 1350 آیه در طبیعیات داریم. رقم قابل ملاحظه‌ای حدود 700 آیه در مباحث نجومی و پدیده‌های سماوی و آسمانی داریم. در کتاب تاریخ نجوم اسلامی که نلینو نوشت و در قاهره تدریس کرد، گفت علم مسلمانان در سایه‌سار قرآن کریم به کمال رسید و رشد پیدا کرد و این علم جنبه تعالی خودش را پیدا کرد. شما اینجا در اتاق من یک تابلوی زیبا می‌بینید که نوشته است: «قال رسول‌الله (ص) رتبه العلم اعلی الرُتب: جایگاه علم بالاترین جایگاه‌هاست. این آئین پرصلابت و متین است که می‌تواند پرچم‌دار روشنایی و نور و رستگاری باشد!

* چقدر زیباست! دست خط کیست؟

استاد فوق ممتاز خط ثلث جناب آقای حسین نوروزی آن را نوشته و مرحمت کرده‌اند. ایشان از هنرمندان بسیار نامدار عرصه گرافیک در کشور و خوشنویس در جهان اسلام هستند.

*و اما برگردیم به فلسفه علم و فناوری.

فلسفه علم، شیوه اندیشیدن انسان به ایده پروری و پدیدآوری مفهوم و موضوع علمی از ابعاد گوناگون است. تاریخ علم، روایتگری حوزه تکامل و شناخت شیوه‌های تحقق یک ایده است. اما من بر ایرانی بودن خودمان بسیار غیرت دارم؛ به این معنا که ایران فرهنگی به عنوان میراث‌بان حوزه دانش، مرهون شخصیت‌هایی است که یکی پس از دیگری در جهان اثرگذار بودند. شخصیتی مثل حکیم خیام نیشابوری، افزون بر اینکه ریاضیدان بسیار عالیقدری است که در 18 سال اقامت در اصفهان، خلاقانه‌ترین کتاب‌های ریاضی‌اش را می‌نویسد؛ فیلسوفی ربانی و رحمانی است. اما همین ریاضیدان جلیل‌القدر، رساله‌ای به نام القول علی جناس التی بالاربع / گفتاری در چهارگان پرده موسیقی می‌نویسد؛ چون که نگاه بسیار عمیقی به نسبت‌های مؤلفه و ریاضیات حاکم بر عرصه موسیقی دارد. ایشان دو کتاب ریاضی ماندگار و اثرگذار یکی در هندسه و یکی در جبر می‌نویسند. هندسه بنیادش یونانی بود؛ وقتی نزد ایرانی‌ها آمد، در ایران بالنده شد؛ اما علم جبر صد در صد ایرانی است. از ابداع تا تکاملش همه و همه غیرت دانش ایرانی است.

پیشتر نگاه می‌کنید می‌بینید ابونصر فارابی، فیلسوف و نویسنده کتاب آرا مدینه الفاضله، کتاب الموسیقی الکبیر را می‌نویسد! علامه خواجه نصیرالدین طوسی را می‌بینید که در کنار کارهای بسیار مهم نجومی و ریاضیاتی و نیز آثاری که در منطق و فلسفه و کلام فلسفی انجام می‌دهد، یک رساله در موسیقی می‌نویسد! جورج سارتون در کتاب مقدمه‌ای بر تاریخ علم (ج 2؛ ص 1870) می‌گوید که ساز دودوک در اصل اختراع جناب خواجه نصیرالدین طوسی است. شما این ساز دودوک را که در بالای قفسه کتاب می‌بینید؛ از فرهنگستان علوم ارمنستان هدیه گرفته‌ام.

*فکر می‌کنم ارمنی‌ها این ساز را خیلی خوب می‌نوازند.

این ساز بین حوزه آذربایجان و ارمنستان مشترک است ولی ابداعش از آنِ خواجه نصیر است. این حوزه‌های گوناگون، آثاری است که نشان می‌دهد یک انسان در روند تکامل فهم و شخصیتش، به ابعاد گوناگون می‌پردازد و ایرانی‌ها چگونه کوشش می‌کنند موضوعات گوناگون را ارتقا بدهند. نگرش ایرانی‌ها به دانش و فرهنگ و انسان، همواره نگاهی جامع بوده است؛ این جامعیت در تاریخ دوره اسلامی بسیار نمایان است.

برمبنای همین بینش اسلامی و نگرش ایرانی من بسیار اهتمام و غیرت دارم که این کتاب در حوزه ایران فرهنگی منتشر شود و به دست کسانی که در تاجیکستان، افغانستان، بخشی از پاکستان و حتی در بخش‌هایی از بنگلادش زندگی می‌کنند؛ برسد.

*کشمیر و حتی هند.

بله. من دوست دارم کسانی که در دیگر کشورها، زبان فارسی در آنجا رواج دارد این کتاب را بخوانند تا بدانند این مسلمانان بودند که قهوه را کشف کردند و در روش‌های گوناگون دم‌کردن و عمل‌آوری آن دخالت داشتند! حمام ابداع مسلمانان بود، حتی در جایی مثل برایتون در انگلستان! این‌ها چیزهای کم و کوچکی نیست. مسئله نسخه‌های خطی، ساختن و پرداختن کتاب، و موضوعات بسیار جالبی که در آن مورد توجه قرار گرفته؛ نمونه‌اش همین سفال!

شما در اتاق من یک قطعه سفال 1000 ساله می‌بینید، این از جنس کتیبه‌های سفال نیشابور است! وقتی که می‌گوئیم سفال لطفاً به چند مسئله دقت کنید: اول خاک‌شناسی و مرحله پخت آن، دوم ساخت رنگ. یعنی همراهی دانش و فناوری. یا به عنوان مثال من الان می‌خواهم به شما یک نسخه خطی از قرن نهم نشان بدهم؛ تاریخ این نسخه خطی مربوط به سال 825 هجری قمری است، به این‌ها نسخه‌های خطی بیاضی گفته می‌شود.

بر گردیم به کتاب 1001 اختراع، در این کتاب موضوعات بسیار مهمی مثل ساعت‌های آفتابی، اسطرلاب‌ها و رصدخانه‌ها وجود دارد. شما چون در حوزه ادبیات فعالیت داشته اید؛ حتماً می‌دانید که ما در دیوان حضرت حافظ یک بار کلمه «مهندس فلکی» را داریم و این برای اخترشناسی به کار رفته که مثل علامه بزرگوار خواجه نصیرالدین طوسی، رصدخانه عظیمی ساخته است.

مهندس فلکی راه دیر شش جهتی

چنان ببست که ره نیست زیر دیر مغاک

نکته بسیار مهم این است که ما در نظر داشته باشیم اثرِ باور داشتن به دیگران، احترام به دیگران، پذیرش آنها، پذیرش اختلاف‌ها و تفاوت‌ها و موضوعات در پیشبرد یک هدف واحد چقدر مؤثر است. یکی از نکات بسیار مهم این است که مسلمانان در گذشته آنچنان وفاق عظیمی داشتند که توانستند در سایه‌سار آن یک کار مهم را هدایت کنند. یک تمدن را جلوه بدهند نه اینکه بر اختلافات سیاسی و مذهبی‌شان متمرکز باشند یا نمونه‌ای دیگر از کارهای مهم در ریاضیات و نجوم در نزدیکی همین تهران در شهر ری انجام شده است. یک ستاره‌شناس جلیل‌القدری به نام عبدالرحمان صوفی رازی 88 صورت فلکی را رصد کرده و اطلاعات دقیق آنها را در کتابی به نام صور الکواکب الثابته نوشته است. آن کتاب به زبان عربی است و تنها نسخه اصلش در کتابخانه ایاصوفیه ترکیه موجود است؛ اما در طول زمان به دست علامه خواجه نصیرالدین طوسی رسیده و ایشان آن را به فارسی برگردان کرده است، که یکبار به صورت عکسی (نسخه برگردان) و یک بار دیگر به صورت چاپی با توضیحات استاد معزالدین مهدوی در بنیاد فرهنگ ایران چاپ شده است. جالب است به شما بگویم که 12 سال پیش در دانشگاه جیمز کوک استرالیا، فردی به نام آقای احسان حافظ از کشور تایلند این کتاب را در مقطع دکتری فلسفه علم به دست می‌گیرد و پایان نامه‌اش را در ترجمه و تحلیل و شرح آن به انجام می‌رساند.

هم چنین این 88 صورت فلکی بر روی کُره‌ای به جرم 90 کیلوگرم از جنس نقره طراحی و اجرا می‌شود. کُره‌های سَماوی از اینجا شکل می‌گیرند؛ البته این کره، از موزه ملی قاهره سر درآورده است و در آنجا نگهداری می‌شود.

*یعنی این جریان علم همچنان برقرار است!

بله، این اتفاقات نشان می‌دهد که در عرصه‌های گوناگون تاریخ و فلسفه علم با همه ویژگی‌های متفاوتی که دارد، به ویژه تأکیدی که من بر حوزه ایرانِ فرهنگی دارم، می‌بینید که علم و فناوری ایرانی در تمام ابعاد زندگی انسان جریان داشته است؛ از پدیده قنات گرفته که قدیمی‌ترین قنات در حوزه ایران فرهنگی، قنات قصبه دیسفان گناباد هست و می‌بینید که این قنات چند هزار ساله است. از یک طرف آس‌بادهای نشتیفان، از یک طرف مثلاً در سمت شوشتر سازه‌های آبی را دارید و...

*شما در صحبت‌تان به مسئله عزت نفس و اعتماد به نفس اشاره کردید: پس نتیجه می‌گیریم اگر نوجوانان ما از پیشینه علوم گذشته خود آگاه باشند و بدانند که برای مثال حکیم خیام نیشابوری بدون داشتن ماشین حساب توانسته تقویم جلالی را به این دقت پایه‌ریزی کند یا همین قنات یک شاهکار مهندسی است؛ این خودباوری در او ریشه می‌کند!

بله و مهم اینجاست که امروز من بر پایه این آگاهی چه باید بکنم؟ این سخن از جناب جلال‌الدین محمد مولوی مطرح است که:

شیر را بچه همی ماند به او

تو به اجدادت چه می‌مانی؟ بگو!

فرهنگ ایرانی، اسلامی ما فرهنگ پویا و بالنده ای است که فردوسی و نظامی و حافظ را از سویی و خیام و خواجه نصیر و ابوریحان بیرونی را از سویی دیگر و در نهایت توازن و زیبایی در صدف خویش می‌پروراند. این فرهنگ زایندگی دارد و برکاتش به همگان خواهد رسید این نشان می‌دهد که ما کسانی هستیم که باید از یک راه رفته، از یک مسیر تعالی فرهنگی و تمدنی بگوییم و یاد بگیریم. ببینید وقتی که در رصدخانه مراغه علامه بزرگوار خواجه نصیرالدین طوسی همه دانشمندان را از سراسر جهان اسلام، آن هم در اوضاع آشفته ایران در آن روزگار _براندازی سلسله عباسیان بعد از 626 سال حکومت بر جهان اسلام و حمله فوق‌العاده پر زحمت و سنگین و آسیب‌بار مغولان و تاتارها_ اما ایشان همه را گِرد هم آورد و گفت اینجا باید یک کتابخانه عظیم و یک رصدخانه مهم بسازیم، افراد به مدیریت علمی ایشان از سراسر جهان جمع شدند! یکی از آن‌ها، مؤید الدین عرضی دمشقی است. او کسی است که می‌گوید علامه اینقدر با ما خوش رفتاری کرد که ما غم دوری از زن و فرزند را از یاد بردیم و اینجا به کار علمی پرداختیم!

نکته بسیار مهم این است که ما در نظر داشته باشیم اثرِ باور داشتن به دیگران، احترام به دیگران، پذیرش آنها، پذیرش اختلاف‌ها و تفاوت‌ها و موضوعات در پیشبرد یک هدف واحد چقدر مؤثر است. یکی از نکات بسیار مهم این است که مسلمانان در گذشته آنچنان وفاق عظیمی داشتند که توانستند در سایه‌سار آن یک کار مهم را هدایت کنند. یک تمدن را جلوه بدهند نه اینکه بر اختلافات سیاسی و مذهبی‌شان متمرکز باشند.

*تلقی من این است که این وفاق، حاصلِ به جای آوردن احترام است؛ وقتی نامه‌های این افراد به یکدیگر را می‌خوانیم، مثلاً نامه یک عالِم شیعه خطاب به عالِم سنی یا فرقه‌های مختلف، چنان این نامه محترمانه است که پنج خط اولش فقط شامل لقب‌هایی است که دارند به هم می‌دهند و احترامی است که به هم می‌گذارند و الفاظ محترمانه‌ای که برای هم استفاده می‌کنند.

چون شما الان در دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی مهمان عزیز ما هستید؛ عرض می‌شود کتابی به نام اجوبه المسائل النصیریه: مشتمل بر 20 رساله گردآوری و چاپ شده است. جمع‌آوری آن به فرمایش علامه مِفضال، استاد دکتر مهدی گلشنی (استاد ممتاز فیزیک دانشگاه صنعتی شریف) به مرحوم آقای عبدالله نورانی انجام گرفت. این کتاب شامل 20 نامه است که واقعیاتی را نشان می‌دهد: ریاضیدانان، فیلسوفان، حکیمان و عارفان به خواجه نصیرالدین طوسی نامه می‌نویسند و ایشان به همه آن‌ها متناسب با مشرب خودشان جواب می‌دهد؛ یعنی به معتزله، اشاعره، متکلم، فقیه و به افراد دیگر جداگانه پاسخ می‌دهد.

گفته شده است در یک نامه‌ای توهین بسیار زشتی به علامه خواجه نصیرالدین طوسی می‌شود ولی ایشان با دنیایی از بزرگواری می‌نویسد: نامه شما را دریافت کردم، این صفاتی را که به من نسبت دادید در خود نیافتم! سگ حیوانی است که دارای این انگشتان و ناخن‌هاست ولی ناخن‌های من اینگونه نیست، من بر روی دو پا حرکت می‌کنم او چهار دست و پاست، گوش‌های او، زبان او و... این صفاتی را که شما برشمردید من هیچکدام را در خود نمی‌بینم! نکته بسیار مهم در این کتاب، حلم و بردباری و تحمل نفر مخالف و مهم‌تر از همه دو هدف آرمانی حوزه تمدن، منطق گفتگو و منطق وفاق و همزیستی مسالمت‌آمیز است. جامعه باید در درون خود به این نگاه و به این روند برسد.

*من فکر می‌کنم که این کار اندیشمندان و دانشمندان و بزرگان است که اگر همنشین حاکمان باشند، به سرانجام می‌رسد؛ مانند تأثیری که افرادی مثل خواجه نصیر گذاشتند.

حاکمان اقتدار را در حد قدرت فردی فرومی‌کاستند، ولی برعکس خواجه نصیرالدین طوسی قدرت حاکمیت را برای اقتدارملی به کار می‌برد که آن عظمت و عزت نشان داده شود. از این روی شما می‌بینید بالاترین نسخه‌های خطی از کتاب‌های علمی، مربوط به علامه خواجه نصیرالدین طوسی است، من 4652 جلد از آنها را در 173 کتابخانه در سراسر جهان فهرست کردم. این نشان از عظمت فرهنگی است، که این اقتدار فرهنگ و اقتدار تعالی و همزیستی، خودش را نشان می‌دهد. کتاب شناسی جامع علامه خواجه نصیرالدین طوسی نشان داد که 6707 مدخل کتاب شناختی به 18 زبان بین المللی دنیا از آثار ایشان، عینیت همان عزت ایرانی و عظمت اسلامی است. فرهنگ ایرانی‌اسلامی ما فرهنگ پویا و بالنده‌ای است که فردوسی و نظامی و حافظ را از سویی و خیام و خواجه نصیر و ابوریحان بیرونی را از سویی دیگر و در نهایت توازن و زیبایی در صدف خویش می‌پروراند. این فرهنگ زایندگی دارد و برکاتش به همگان خواهد رسید.

نادیده گرفتن نقش ایرانیان در تکامل تمدن؛ خواجه نصیر چه سازی اختراع کرد؟ 2
نادیده گرفتن نقش ایرانیان در تکامل تمدن؛ خواجه نصیر چه سازی اختراع کرد؟ 3
نادیده گرفتن نقش ایرانیان در تکامل تمدن؛ خواجه نصیر چه سازی اختراع کرد؟ 4
نادیده گرفتن نقش ایرانیان در تکامل تمدن؛ خواجه نصیر چه سازی اختراع کرد؟ 5
نادیده گرفتن نقش ایرانیان در تکامل تمدن؛ خواجه نصیر چه سازی اختراع کرد؟ 6
نادیده گرفتن نقش ایرانیان در تکامل تمدن؛ خواجه نصیر چه سازی اختراع کرد؟ 7
نادیده گرفتن نقش ایرانیان در تکامل تمدن؛ خواجه نصیر چه سازی اختراع کرد؟ 8