یک‌شنبه 4 آذر 1403

هبوط و شرفیابی روح اعظم در محضر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
هبوط و شرفیابی روح اعظم در محضر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

از عایشه نقل شده که: «هر گاه رسول خدا صلی ألله علیه و آله و سلم از مسافرتی بر می‌گشتند، گلوی مبارک حضرت فاطمه سلام ألله علیها را می‌بوسیدند و می‌فرمودند: بوی بهشت را از او استشمام می‌کنم».

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - تصور ذهنی از ابعاد شخصیت وجودی حضرت فاطمه زهرا (س) و بیان جنبههای گوناگون زندگانی آن بزرگوار امر غامض و پیچیدهای است که به هیچ عنوان در هیچ عصر و زمانی از عهدهی بشر بر نیامده و نخواهد آمد و اساسا سطح ادراک انسانها به جهت برخورداری از سطح پروازی که در ارتفاع بسیار پائین دارند، توانائی دریافت و استفهام مقامات و شئونات عرشی این بانوی مجلله را نمی‌توانند داشته باشند. به قول حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی حفظه الله تعالی: «ما هیچ‌کدام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را نشناختیم و این نشناختن، مقتضای قاعده است؛ نه خلاف قاعده، یعنی ممکن نیست شناخت او».(1)

با در نظر گرفتن سفارشات مؤکدی که از ناحیهی پیامبر گرامی اسلام (ص) و حضرات ائمهی معصومین علیهم السلام در خصوص داشتن و ابراز محبت به حضرت زهرا (س) و اهل بیت با کرامت ایشان به شیعیان و محبین شده است و این بیشتر بدلیل منافع دنیوی و اخروی است که برای خود شیعیان در این ابراز محبت وجود دارد، می‌توان به این مفهوم رسید که مهرورزی به آن بانوی جلیل القدر (س) موجب میگردد که محبین از رفتارها و برخوردهای ایشان علی‌الخصوص در دوران تحولاتی که در مدت حیات کوتاهی که از بعد از شهادت پیامبر مکرم اسلام (ص) داشتهاند، بهترین بهره برداری آموزشی را در دفاع از حریم ولایت داشته باشند و در این موضوع یک سیر انسان ساز و پرورش دهنده به منظور آماده سازی افراد جوامع دینی برای امر بسیار مهم ظهور وجود دارد و انسانها در طول این جریان مفاهیم اصیل انتظار را به درستی درک و عملا حس و تجربه می‌نمایند.

بررسی مختصر دو فراز از بیانات رهبر کبیر انقلاب اسلامی مرحوم امام خمینی رحم الله علیه در باب فضائل حضرت فاطمه سلام الله علیها در زمینه نگاه به بخش کوچکی از شئونات آن بزرگوار و جریان شرفیابی روح اعظم به محضر آن حضرت (س) پس از شهادت رسول مکرم اسلام (ص) مباحث ابتدائی مطروحه در این مقاله است و مسئله مهم ابراز محبت به آن بانوی عظیم ألشأن و ثمرات ناشی از آن برای محبین از دید روایات، مطالبی است که در قسمتهای بعدی مقاله پیرامونش بحث می‌گردد. همچنین طرح موضوع معیت با اهل بیت عصمت علیهم السلام و متابعت و آماده بودن پیروان و شیعیان از آن بزرگواران در راستای کمک به ایجاد و استقرار حکومت جهانی معصومین سلام الله علیهم اجمعین مباحث پایانی مقاله را شکل می‌دهند.

برای شناخت منزلت و جایگاه هر شخصیتی نیاز به پیش زمینه هائی است که اگر فراهم نباشند، روند شناخت را با مشکل مواجه می‌نماید. از جمله نیازهائی که الزام وجودشان برای ورود به مسئلهی شناخت بسیار حائز اهمیت است و می‌توان به آنها اشاره نمود، حد سطوح ادراکی و شناختی اشخاص است. در زمینهی شناخت منزلت و مقام شخصیت با عظمتی همچون حضرت صدیقهی طاهره سلام الله علیها باید گفت اساسا این امکان برای هیچکس موجود نیست و سطوح ادراک هیچکس قادر به رسیدن و شناخت مقامات ایشان نیست مگر خداوند در مقام خلقت و نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام، آنهم به جهت برابری شأن و طراز وزانت، و به همین خاطر در زیارت شریفهی آن بانوی با کرامت به جمله ألمجهول قدرا برخورد میکنیم. ألمجهول قدرا یعنی برای هیچ یک از خلایق، شناخت حدود مقامات ایشان به هیچ وجه مقدور نمیگردد و شاید ذکر این جمله بدان جهت باشد که اساسا از این شناخت بازداشته و محروم شده‌اند. حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی حفظه الله تعالی در این خصوص فرموده بودند: « ألمجهول قدرا، این جهالت قدر بالنسبه به جمعی دون جمعی نیست. تار جهل، اسناد می‌شود به جاهل، قهرا متعدد میشود، تار طرف اسناد، مجهول است. در این جمله: ألمجهول قدرا. لذا عامه ناس الا أخص ألخواص از این معرفت محرومند، اما از کنه معرفت او همه محرومند، لأن ألخلق فطموا عن معرفتها، مطلق خلق قطع شدند از معرفت او. اگر ما او را میشناختیم این قصور و تقصیر نسبت به حق آن حضرت (س) نبود».(2)

شاید روزی با ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه ألشریف و رشد عقلها و گسترده‌تر شدن مفاهیم اصیل معنوی، بشریت بتواند به ظرفیتی برسد که از این محرومیتی که به آن اشاره شده بود، خارج شود و با حضور آن منصور عادل (عج) این امکان شناخت برای اشخاص فراهم آید. اگر بپذیریم که این معنا در عرصه حکومت جهانی امام عصر سلام الله علیه محقق می‌گردد، آن زمان است که مفهوم انتظار دارای بعد معنائی خاصتری میگردد و به مقوله انتظار با دیدگاه متفاوتتری باید نگریسته شود. و در این صورت است که مفهوم انتظار و درخواست و دعا برای تعجیل در فرج حضرت صاحب علیه السلام بصورت یک دغدغهی اصلی برای یک جامعهی دینی مطرح می‌گردد و این دغدغه باعث می‌شود که جامعه و افراد آن با نگاه صحیح به نوع رفتار و حرکت حضرت فاطمه سلام الله علیها در دفاع از مرزها و حدود امامت و ولایت، الگوی مناسبی را برای آمادگی و زمینه سازی جهت ظهور در پیش رو داشته باشند و همانگونه که آن بانوی با عظمت در دفاع از حریم امامت و ولایت عمل نمود افراد جامعهی دینی نیز به همان صورت حفظ آمادگی نمایند و به تکالیفشان عمل کنند.

1- شأنیت

بانوئی که شأنیتش همسنگ شأنیت رسول گرامی اسلام (ص) است و جایگاهش در عالیترین مقام قرب ربوبی است را چگونه می‌توان به تعریف و بیان نزدیکش نمود و این امکان اساسا برای بشر مقدور نیست. حضرت امام خمینی رحم الله علیه در بیانی ظریف اشارهای به یک جلوهی ذاتی وجودی آن کوثر نورانی مکرمه، تحت عنوان موجود الهی جبروتی که ظاهر شده در صورت یک زن می‌باشند نموده‌اند و تمامی خصوصیات انبیاء عظام را متمرکز در این بانوی با عظمت دانسته‌اند و اعتقاد خود را بر این باور استوار نموده‌اند که چنانچه حضرت زهرا (س) مرد بودند، نبی بودند.

امام راحل (ره) در سخنانی در باب فضائل حضرت فاطمهی زهرا سلام الله علیها فرموده بودند: «تمام ابعادی که برای زن متصور است و برای یک انسان متصور است، در فاطمه زهرا (س) جلوه کرده و بوده است. یک زن معمولی نبوده است. یک زن روحانی، یک زن ملکوتی، یک انسان به تمام معنا انسان، تمام نسخه انسانیت، تمام حقیقت زن، تمام حقیقت انسان، او زن معمولی نیست. او موجود ملکوتی است که در عالم به صورت انسان ظاهر شده است. بلکه موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شد است... زنی که تمام خاصه‌های انبیاء در اوست، اگر مرد بود، نبی بود؛ زنی که اگر مرد بود، به جای رسول االله (ص) بود».(3)

این گفتار مرحوم امام (ره) این معنی را به ذهن متبادر می‌سازد که ذات مقدس حضرت فاطمه (س) به لحاظ ابعاد و ثقل وجودی با وجود شریف نبوی صلی الله علیه و آله و سلم برابری مینموده است و در حقیقت این دو شخصیت با عظمت عدل و همطراز یکدیگر هستند و به جهت این که حضرت زهرا (س) بصورت ظاهری یک زن در عالم ماده تجلی حضور پیدا کرده‌اند، نبی نگردیده‌اند و شاید به این جهت باشد که وعاء وجودی ایشان جایگاه ظهور و تجلیگاه ائمه هدی علیهم السلام گردیده است و انوار همهی امامان معصوم علیهم السلام با تمام ثقالت ذاتی و معنائی که دارند از نور قدسیه آن حضرت (س) ساطع شده و متبلور گردیده است. در جای دیگر امام راحل (ره) به شرفیابی روح اعظم به محضر مقدس حضرت فاطمه (س) از بعد از شهادت رسول گرامی اسلام (ص) اشاره می‌کنند و تناسب میان عظمت وجودی آن حضرت (س) با این موضوع را مسئله‌ای بزرگ قلمداد می‌نمایند که به غیر از شخصیت بزرگ این بانو، تنها برای حضرات انبیاء اولوالعظم سلام الله علیهم میسر بوده است.

من راجع به حضرت صدیقه سلام الله علیها خودم را قاصر می‌دانم که ذکری بکنم، فقط اکتفا می‌کنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده و آن روایت این است که حضرت صادق سلام الله علیه می‌فرماید: فاطمه سلام الله علیها بعد از پدرش 75 روز زنده بودند در این دنیا، و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می‌آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می‌کرد و مسائلی از آینده نقل می‌کرد. ظاهر روایت این است که در این 75 روز مراوده‌ای بوده است، یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیای عظام درباره کسی این طور وارد شده باشد که در ظرف 75 روز جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیه‌ای که واقع می‌شده، ذکر کرده باشد و آنچه که به ذریه او می‌رسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر سلام الله علیه هم آنها را نوشته است، کاتب وحی بوده است. حضرت امیر (ع)، همان طوری که کاتب وحی رسول خدا (ص) بوده است و البته آن وحی به معنای آوردن احکام، تمام شد به رفتن رسول اکرم (ص)، کاتب وحی حضرت صدیقه (س) در این 75 روز بوده است.

مسئله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می‌آید و امکان دارد بیاید. این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می‌خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است،.... تا تناسب بین روح این کسی که جبرئیل می‌آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است نباشد، امکان ندارد این معنا و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظم است و انبیای درجه اول بوده است مثل رسول خدا (ص) و موسی و عیسی و ابراهیم علیهم السلام و امثال اینها، بین همه نبوده است، بعد از این هم بین کسی دیگر نشده است. حتی درباره ائمه هم من ندیده‌ام که وارد شده باشد این طور که جبرئیل بر آنها نازل شده باشد... در هر صورت من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده‌اند، با اینکه آنها هم فضایل بزرگی است این فضیلت را من بالاتر از همه می‌دانم که برای غیر انبیا علیهم السلام آن هم نه همه انبیا، برای طبقه بالای انبیا علیهم السلام و بعض از اولیایی که در رتبه آنها هستند، برای کسی دیگر حاصل نشده و با این تعبیری که مراوده داشته است جبرئیل در این هفتاد و چند روز، برای هیچ کس تا کنون واقع نشده و این از فضائلی است که از مختصات حضرت صدیقه سلام الله علیها است».(4)

2-  چگونگی درک شب قدر

تطابق موضوع رفت و آمد روح اعظم به محضر مبارک و نورانی بی‌بی دوعالم (س) به لحاظ موقعیتی، با آیهی مبارکهی «تنزل ألملائک و ألروح فیها باذن ربهم من کل أمر» (5) اهمیت و عظمتی همتا و هم وزن اهمیت، بزرگی و شرافت شب قدر را جلوه گر می‌نماید. فلذا می‌توان از مفاهیم سترگ و گستردهی شب قدر، موقعیت درک وسعت حقیقت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را افاده نمود و به این حقیقت رسید که شب قدر با تمام عظمتی که دارد و این عظمت هیچگاه برای هیچ کس به غیر از حضرات معصومین علیهم السلام مشخص و واضح نگردیده است، عرصه ظهور و بروز بخشی از تجلیات حضرت صدیقهی طاهره (س) است. امام صادق علیه السلام در همین رابطه می‌فرمایند: «فمن عرف فاطم (س) حق معرفتها فقد أدرک لیل ألقدر. هر کس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد، بیگمان شب قدر را درک کرده است».(6)

و شاید از این کلام رفیع حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیه السلام بتوان این برداشت را نمود که معرفت یافتن بر مقام و شئونات حقیقی حضرت فاطمه (س) افضل و مقدم است بر درک معارف شب قدر و اگر کسی در زمینه شناخت حقیقت بیبی دو عالم (س) بتواند توفیقی برای خود حصول کند می‌تواند در درک حقایق شب قدری که شب نزول دفعی و یکباره قرآن کریم و نزول همه‌ی ملائکه و روح است و شرافتی برتر از هزار ماه عبادت را دارد نیز موفق باشد. در حدیث دیگری در تفسیر فرات در ذیل آیهی شریفهی انا أنزلناه فی لیل ألقدر (7) از همان امام معصوم (ع) نقل گردیده است: «ألیل فاطم، و ألقدر ألله، فمن عرف فاطم علیها ألسلام حق معرفتها فقد أدرک لیل ألقدر، و انما سمیت فاطم لان ألخلق فطموا عن معرفتها. مراد از (لیل) حضرت فاطمه سلام الله علیها است و مقصود از (قدر) نیز خداوند است، پس هر که فاطمه (س) را آن طور که سزاوار است و حق معرفت اوست بشناسد شب قدر را درک کرده است، و همانا آن حضرت (س) فاطمه نامیده شده است زیرا مردم از شناخت او باز داشته شده و عاجزند».(8) و مگر برای کسی مقدور است که عظمت واقعی این دو معنا را درک نماید، آنهم انسان خاکی با آن همه حجابهای گوناگون و تعلقات مادی که برای خود ایجاد نموده است؟ درک این معانی فقط برای شخص ولی الله مقدور است ولاغیر.

تمام نورانیت، عظمت و قداست و معنویت ماه مبارک رمضان بخاطر همین نزول دفعی قرآن کریم از لوح محفوظ بر سینه مبارک رسول اکرم (ص) است و این نورانیت را ماه رمضان از برکت نزول قرآن دارا گردیده است. اما طبق روایات، نورانیت حضرت فاطمه سلام الله علیها غلبه دارد بر نورانیت ماه مبارک رمضان و اعظم بر آن است. حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمودند: «کانت فاطم علیها ألسلام اذا طلع هلال شهر رمضان یغلب نورها ألهلال و یخفی فاذا غابت عنه ظهر. هنگامی که حضرت فاطمه (س) در شب اول ماه رمضان استهلال می‌نمود، نور جمالش بر نور هلال رمضان غلبه میکرد و هلال دیده نمیشد، زمانی که حضرت زهرا (س) غائب میشدند آنگاه هلال ظاهر میگشت». (9)

همانگونه که همه می‌دانیم ذات نور درخشندگی و ارائه روشنائی است. با نور است که می‌توان تبیین اشیاء و اجسام نمود و مشاهدات را عینیت بخشید. در عالم ماده نور پرورش دهندهی بسیاری از موجودات از جمله نباتات و نیز دارای انرژیهای ویژهای برای بقای برخی دیگر از موجودات است. همچنین نور از بین برنده بسیاری از آلودگی‌ها، میکروب‌ها و ویروس‌هاست و وجود نور در این عالم برکات بیشماری را برای تمامی موجودات به همراه دارد. در عالم معنا نیز انوار الهی و حضرات معصومین علیهم السلام و قرآن مجید دارای برکات عظیمی هستند که موجودات بنا بر فراخور احوال خودشان و بنابر وسعت و گنجایش ظرف وجودیشان از این انوار بهره می‌گیرند و آلودگیهای خود را زدوده و به سمت کمال و رشد رهسپار می‌گردند.

برای مثال همانگونه که قبلا نیز ذکر گردید ماه مبارک رمضان بواسطه نزول دفعی قرآن کریم شرافت و عظمتی را کسب نموده است که هیچ یک از ماه‌های دیگر چنان خصوصیاتی را ندارند. در این ماه اگر انسان تصمیم بگیرد که نهایت استفاده را از انوار با برکت ماه مبارک رمضان در راستای رسیدن به تعالی بنماید، می‌تواند تمامی ظرف وجودیش را در معرض این انوار قرار دهد و چون این فیض در طول این ماه همواره جاری و ساری است، لذا ظرف درخواست کننده فیض درطی ماه مبارک رمضان خالی نخواهد ماند و اساسا بهمین جهت این ماه با برکت رمضان را کریم نامیدهاند و به رمضان کریم معروف گردیده است. با تمام فیوضات و نورانیتی که رمضان دارد، ولی بر اساس حدیثی که از حضرت امام رضا علیه السلام ذکر گردید، ظهور و طلیعهی نور رمضان که خلاصه‌اش در همان هلال ماه است و معنی شروع تجلی و بروز آن ماه را نمایان می‌سازد، تحت غلبهی پهنه انوار وجودی حضرت فاطمه سلام الله علیها قرار می‌گیرد و تا زمانی که آن حضرت (س) اراده نفرمودهاند، نور رمضان ظهور و بروز نخواهد یافت و این بخاطر اینست که با وجود انوار قدسیه حضرت فاطمه سلام الله علیها هیچ نور دیگری مجال و توانائی ظهور و تجلی نمی‌یابد.

بیان یک نکته: یکی از اصولیترین، مهمترین و محوریترین دلایل خلقت مادی و فیزیکی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که مربوط به عالم خاکی میشود و طبیعتا بسیار مادون خلقت نوریهی آن وجود ذیجود است و به حسب قاعده سیر نزول ثقل عظیمی همانند این وجود با عظمت تنها به جهت و به واسطهی بودن ثقل همطراز و هم عدلی همچون امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام امکان پذیر گردیده است، موضوع مأموریت سنگین و بزرگ این بانوی شریف در راستای حمایت و دفاع از امام معصوم به عنوان ولی مطلق خداوند در مقطع زمانی خاص پس از شهادت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است. با بکار بردن دقت بیشتر در این معنا که به آن اشاره گردید و نیز عنایت به روایتی که از حضرت امام جعفر بن محمد الصادق علیه السلام با این مضمون «فمن عرف فاطم (س) حق معرفتها فقد أدرک لیل ألقدر. هر کس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد، بیگمان شب قدر را درک کرده است» که بیان شده بود، و اینکه ماهیت شب قدر بالاصال توجه و تمرکز داشتن بر روی عظمت و شئونات وجودی شخص ولی الله اعظم است، این اندیشهی مهم برای شیعیان و محبین آل الله علیهم السلام به عنوان یک مانیفست تبلور مییابد که اصالت شب قدر تشریح مفهومی درک جایگاه، مقام ومنزلت و حمایت و دفاع جانانه و همه جانبه از ولی مطلق خداست.

یعنی این مفهومی است که باید در باب بخشی از شناخت حقیقی حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها و معرفت یافتن و درک منزلت شب قدر و ارتباط میان این دو مبحث مورد مداقه و توجه خاص قرار گیرد. به عبارت ساده تر در شب قدر یکی از مهمترین و اصلیترین مبناهای تفکر شیعه و محب، باید حول موضوع بررسی نوع وکیفیت چگونگی شناخت و معرفت یافتن به ساحت با عظمت امام معصوم و حمایت از ولی الله و دفاع از ذات مقدس او در هر زمان و مکان باشد و این ساختار یک وظیفهی اصولی را بصورت مبنائی در مکتب شیعه پایه‌ریزی می‌نماید و شکل می‌دهد و با این خط فکری مؤمنین درخواهند یافت که باید به این نکته با اهمیت ویژه نگاه کنند و ببینند که در هر شرایطی چگونه باید مدافعی ارزشمند، پر توان، با انگیزه و مصمم برای دفاع و پشتیبانی از امام معصوم خود چه در زمان حضور و چه در زمان غیبت باشند. قطعا پرداختن به تفکر و اندیشیدن پیرامون این خط فکری برای محبین، و به جلوهگاه عمل درآوردن این مسئولیت، از عبادات بزرگ و مقبول در شبهای قدر است، چرا که این امر موجبات تقویت ارتباط عبودیتی بنده را با خالق قادر متعال بصورت محکمتر فراهم می‌آورد و فهم و درک عبادات و اذکار را برای انسان مؤمن لذت بخشتر و شیرینتر مینماید... ان شاءالله

3- محبتی که مظهر امنیت از عذاب‌هاست

قرآن مجید در باب یکی از ویژگیهای مهم شب قدر می‌فرماید: «سلام هی حتی مطلع ألفجر».(10) کلمهی سلام و سلامت به معنای عدم وجود هرگونه آفات و بلیات ظاهری و باطنی است و بر وجود امنیت کامل دلالت مینماید. شب قدر به جهت وسعت انوار و برکاتی که دارد، منبع امنیت از عذاب و خشم الهی است و ایمنی و سلامت تا مطلع فجر در آن پابرجا و پایدار است و به عبارت دیگر باب عذاب خداوند در این شب بسته است. نبی مکرم اسلام (ص) نیز در روایتی فرمودند: «انی سمیت ابنتی فاطم لأن الله عزوجل فطمها و فطم من أحبها من ألنار. من نام دخترم را فاطمه علیها السلام گذاشتم، زیرا خدای عز و جل فاطمه علیها السلام و هر کس که او را دوست دارد، از آتش دوزخ دور نگاه داشته است».(11)

انطباق مطلبی که از آیه شریفهی مذکور برداشت می‌گردد با این حدیث نبوی این معنا را تداعی می‌نماید که محبت و دوستی حضرت صدیقهی طاهره (س) موجب ایمنی از عذاب الهی است با این تفاوت که در آیه یاد شده ذکر زمان (حتی مطلع ألفجر) وجود دارد ولی در متن روایت قید زمانی دیده نمی‌شود. فلذا محبت و دوستی آن حضرت (س) مداومتا انسان را از آتش دوزخ محافظت می‌کند. ابراز محبت و دوستی به حضرت فاطمه (س) بقدری دارای اهمیت بوده و هست که خود شخص رسول الله (ص) نیز بصورت ویژه ایشان را مورد احترام خاص قرار می‌داده‌اند. یکی از رفتارهای معنادار پیامبر گرامی اسلام (ص) در برابر حضرت زهرا علیها السلام بوسیدن مکرر ایشان بود؛ بوسه‌هایی که انگیزه‌های تأکیدی بر محوری بودن معناهائی همچون تکریم و احترام، معرفی منزلت و جایگاه حضرت فاطمه سلام الله علیها، ملکوتی و بهشتی بودن حضرت زهرا علیها السلام و در نهایت، محبت ورزی به آن حضرت (س) را در برداشت. از عایشه نقل شده که: «هر گاه رسول خدا صلی ألله علیه و آله و سلم از مسافرتی بر می‌گشتند، گلوی مبارک حضرت فاطمه سلام ألله علیها را می‌بوسیدند و می‌فرمودند: بوی بهشت را از او استشمام می‌کنم».(12)

و باز از عایشه منقول است که گفت: «فاطمه علیها السلام در سخن گفتن شبیه‌ترین مردم به رسول خدا (ص) بود. وقتی بر پیامبر (ص) وارد میشد، آن حضرت (ص) دستش را می‌گرفت و می‌بوسید و بر جای خودش می‌نشانید و هرگاه رسول خدا (ص) نیز بر فاطمه (س) وارد می‌شد، او به احترام پدر از جای بر میخاست و دست آن حضرت (ص) را می‌بوسید و در جای خود می‌نشانید».(13)

مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی در بیانی در خصوص همین روایت فرموده بودند: «من حقیقتا، نه به عنوان تعارف، نه به عنوان یک حرف هزاران بار تکرار شده، واقعا قاصرم؛ زبان قاصر است، دل قاصر است، ذهن قاصر است که بخواهد از این مقام بلند تعریف و تجلیل کند؛ این موجود انسانی، این دختر جوان، این‌همه فضیلت، این‌همه درخشندگی، این‌همه کبریا و عظمت؛ که کسی مثل پیغمبر (ص) وقتی فاطمه‌ی زهرا (س) بر او وارد می‌شد، قام الیها؛ نه فقط بلند میشد، بلکه بلند می‌شد و به سمت او می‌رفت. یک وقت یکی وارد اتاق می‌شود، شما به احترامش بلند می‌شوید؛ یک وقت کسی وارد اتاق می‌شود، شما با اشتیاق به طرفش میروید. اینها مگر شوخی است؟ این بحث پدر - فرزندی نیست. پیغمبر خدا (ص) اینجور از فاطمه‌ی زهرا (س) تجلیل میکند؛ رضای او را رضای خود، رضای خود را رضای خدا؛ سخط او را سخط خود، سخط خود را سخط خدا اعلام میکند؛ اینها مقامات فاطمه‌ی زهرا (س) است. آن زندگی با امیرالمؤمنین (ع)، آن تربیت آن فرزندان. خب، مگر میشود درباره‌ی این بزرگوار، امثال ما حرف بزنیم؟».(14)

شخصیت با عظمت و پر برکتی که پیامبر خدا (ص) اینگونه با محبت و مهربانی با او رفتار مینمود، دارای فضائل و ملکاتی بود که ایشان بنابر دستور الهی ملزم به این نوع رفتار با ایشان گردیده بودند و این نوع حرمت گذاری به جهت مهر و محبت پدر و فرزندی نبوده است بلکه در راستای اجرای فرامین الهی بوده و این وظیفه در کلام مختلف نبی مکرم اسلام (ص) و ائمه هدی علیهم السلام برای شیعیان و محبین نیز فرض قطعی محسوب گردیده است و موظف به دوستی و محبت حضرت فاطمه (س) و اولاد ارجمند ایشان گشته‌اند. رسول گرامی اسلام (ص) خطاب به سلمان فارسی رحمت الله علیه فرمودند: «ای سلمان! هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست داشته باشد، در بهشت با من خواهد بود و هر کس او را دشمن بدارد، در آتش خواهد بود، ای سلمان! دوستی فاطمه (س) در صد جا فایده خواهد داد که آسانترین آن، مواضع مرگ، قبر و میزان محشر، پل صراط و جایگاه حسابرسی است. هر کس که دخترم فاطمه علیها السلام از او راضی باشد من از او راضی هستم و از هر کس که من از او راضی باشم خدا هم از او راضی خواهد بود، هر کس که فاطمه (س) بر او خشمگین باشد من بر او خشمگینم و هر کس که من بر او خشمگین باشم خداوند بر او خشمگین خواهد بود. ای سلمان! وای بر حال کسی که به او و شوهرش امیرالمؤمنین علی علیه السلام ستم نماید و وای بر کسی که به ذریه و شیعیان او ستم کند».(15)

در روایت مذکور یکی از آثار پر برکت و معنوی دوستی و محبت حضرت زهرا سلام الله علیها، همسایگی با پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد بن عبدالله (ص) در بهشت برشمرده شده است و ایمنی از آتش دوزخ و امنیت در عوالم گوناگون پس از مرگ نیز از دیگر آثار عظیم این محبت ذکر گردیده است. ضمن این که مضامینی همچون ادای مزد رسالت نبی مکرم (ص) و اکتساب رضایت ایشان و در نهایت جلب رضایت خداوند نیز در همین ابراز قلبی و عملی محبت به حضرت فاطمه (س) بر اساس آیات قرآن مجید (16) بوضوح نهفته شده است و در عالم دنیا نیز همین محبت، نقش تربیتی و انسان سازی واضح، عظیم و بسیار بزرگی دارد و در تکامل هدایت و ایمان محبین و در مراحل بالاتر در توانائی یافتن انسان در زمینهی کنار زدن حجبات نیز اثرات فراوانی دارد.

زمخشری که از اعاظم مفسرین اهل سنت است در تفسیر خود به نام کشاف آورده است: هنگامی که آیه شریفه «قل لا أسئلکم علیه أجرا الا ألمود فی ألقربی»، (17) نازل شد، از ایشان سئوال شد: ای رسول خدا (ص)! خویشاوندان تو که مودت و محبت به آنها بر ما واجب شده چه کسانی میباشند؟ حضرت (ص) فرمودند: «علی (ع) و فاطمه (س) و دو فرزندان آنها هستند. آنگاه فرمود:

هر کس بر محبت آل محمد (ص) بمیرد شهید از دنیا رفته است (یعنی مقام و درجه شهید را داراست).

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد (ص) از دنیا برود آمرزیده شده و بخشوده از دنیا رفته است.

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد (ص) از دنیا رود مؤمن کامل الایمان از دنیا رفته است.

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد (ص) از دنیا رود ملک الموت یعنی فرشته مرگ او را بشارت و مژده به بهشت می‌دهد و نیز دو فرشته دیگر که مأموران سؤال در قبر هستند همین بشارت را به او می‌دهند.

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد (ص) از دنیا برود او را با عزت و احترام و اکرام به سوی بهشت می برند آن چنانکه تازه عروس را به خانه داماد برند.

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد (ص) از دنیا رود در قبر او دو در به سوی بهشت گشوده می‌شود.

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد (ص) از دنیا برود خدا قبر او را زیارتگاه فرشتگان رحمت قرار می دهد.

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد (ص) از دنیا برود بر طبق سنت و جماعت اسلام از دنیا رفته است.

آگاه باشید هر کس بر عداوت آل محمد (ص) از دنیا برود روز قیامت در حالی وارد عرصه محشر می‌شود که در پیشانی او نوشته شده: «مأیوس از رحمت خدا».

آگاه باشید هر کس بر دشمنی و بغض آل محمد (ص) از دنیا رود کافر از دنیا رفته است.

آگاه باشید هر کس با عداوت و دشمنی بر آل محمد (ص) از دنیا برود، هرگز رایحه و بوی بهشت را استشمام نخواهد نمود».(18)

فخر رازی نیز که از اکابر مفسران اهل تسنن است بعد از ذکر همین حدیث شریف نورانی اضافه می‌کند: «آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم کسانی هستند که بازگشت امرشان به اوست. کسانی که ارتباطشان محکمتر و کاملتر باشد. آنها آل محمد (ص) محسوب میشوند و شک نیست که فاطمه و علی و حسن و حسین علیهم السلام محکمترین پیوند را با حضرت رسول الله (ص) داشتهاند. و این از مسلمات و مستفاد از احادیث متواتره است. بنابراین لازم است که آنها را آل پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بدانیم». آنگاه میگوید: «بنابر این ثابت و مسلم و محرز است که این چهار تن ذویالقربی پیغمبرخاتم (ص) هستند و بایست از احترام فوقالعاده برخوردار باشند». فخر رازی دلایلی بر اثبات این مسئله دارد و میگوید: «شک و شبهه‌ای نیست که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بسیار فاطمه (س) را دوست میداشت و درباره او فرمود: فاطمه (س) پاره تن من است؛ آن که او را آزار دهد مرا آزار داده و اذیت نموده است. و نیز با احادیث متواتره صادره از لسان رسول الله صلی الله علیه و آله ثابت و محقق شده که آن حضرت (ص)، علی مرتضی و حسن و حسین علیهم السلام را دوست میداشته، پس محبت آنها بر تمام امت واجب است». و به آیاتی چند از قرآن اشاره میکند و نتیجه میگیرد که مودت و محبت آل محمد صلی الله علیه و آله بر کافهی مسلمین و اهل ایمان واجب است. (19)

مرحوم امین الاسلام شیخ طبرسی رضوان الله تعالی علیه، مفسر بزرگ و معروف شیعه، از کتاب تفسیر شواهد التنزیل لقواعد ألتفضیل حاکم حسکانی که از مفسران و محدثان معروف اهل سنت است، از ابی امامه باهلی چنین نقل کرده است که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و سلم فرمودند: «ان الله خلق ألانبیاء من أشجار شتی و أنا و علی علیه ألسلام من شجر واحد فأنا أصلها و علی علیه ألسلام فرعها و فاطمه علیها ألسلام لقاحها و ألحسن و ألحسین علیهما ألسلام ثمارها و أشیاعنا أوراقها... لو أن عبدا عبد الله بین ألصفا و ألمرو ألف عام، ثم ألف عام، ثم ألف عام، حتی یصیرکالشن ألبالی، ثم لم یدرک محبتنا، کبه الله علی منخریه فی ألنار، ثم تلی: قل لا أسئلکم علیه أجرا...»؛ خداوند انبیا را از درختان مختلفی آفرید، ولی من و علی علیه السلام را از درخت واحدی خلق کرد، من اصل آن هستم وعلی (ع) شاخهی آن، فاطمه (س) موجب باروری آن است و حسن و حسین علیهما السلام میوههای آن و شیعیان ما برگهای آن هستند... سپس افزود: اگر کسی خدا را در میان صفا و مروه هزار سال و سپس هزار سال و از آن پس هزار سال عبادت کند تا همچون مشک کهنه شود، اما محبت ما را نداشته باشد، خداوند او را بصورت در آتش میافکند، سپس این آیه را تلاوت فرمودند: قل لا أسئلکم...».(20)

مجموع این روایات اخیرالذکر به این نکته اشاره دارند که دوستی و محبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و علیالخصوص حضرت فاطمه سلام الله علیها مهمترین زاد و توشه‌ای است که انسان باید برای عوالم قبر و برزخ و قیامت خود در کوله بارش به همراه داشته باشد و این عالیترین سرمایه انسان برای ارائه به محضر پروردگار جهانیان است. محبت خالصانه به این ذوات مقدسه در دنیا، شفاعت ایشان را در آخرت موجب می‌گردد و کسانی را که اهل بیت عصمت علیهم السلام شفاعت نمایند قطعا مورد آمرزش و مغفرت الهی قرار خواهد گرفت. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «ان فاطم لتشفع یوم القیام فیمن احبها و تولاها و أحب ذریتها و تولاهم و یشفعها الله فیهم و یدخلهم ألجن بش‌فاعتها. همانا فاطمه سلام الله علیها در روز قیامت برای کسی که محب و دوستدار او و فرزندانش باشد، شفاعت می‌کند و خداوند شفاعت او را در مورد این افراد میپذیرد و آنها را با شفاعت او وارد بهشت می‌کند».(21)

در روایتی از حضرت امام محمد باقر علیه السلام نقل گردیده است: «پدرم از جدم رسول خدا (ص) حدیث کردند که: در روز قیامت منبرهائی از نور برای انبیاء نصب مینمایند و منبر من از همه بلند تر است. آنگاه خداوند می‌فرماید: ای محمد (ص)! خطبه بخوان ومن خطبهای میخوانم که هیچ یک از پیامبران نشنیده باشند و پس از آن برای اوصیاء منبرهای نورانی نصب می‌نمایند و منبر وصی من علی بن ابی طالب علیهما السلام از همهی منبرها بلندتر است و بدستور حق جل و علی خطبهای میخواند که اوصیاء نشنیده باشند. جبرائیل (ع) ندا می‌دهد که: هان! اهل محشر؛ سرهایتان را به گریبان کشید و دیدههای خود را ببندید، همانا فاطمه (س) به جانب بهشت عبور میکند. سپس فاطمهی زهرا (س) در ملازمت فرشتگان با جلال و جبروت بر در بهشت فرود میآید. پس فاطمه (س) توقف مینماید و التفاتش به جانب صحرای محشر است. خطاب میرسد: ای دختر حبیب من! اینک که دستور داده‌ام به بهشت بروی، نگران چه هستی؟ و او عرض می‌کند: ای پروردگار من! دوست دارم چنین روزی مقام و منزلتم نزد اهل محشر معلوم گردد. در این وضعیت ندا می‌رسد: ای دختر حبیب من! برگرد و در مردم بنگر و هر کس را که در قلبش دوستی تو یا یکی از فرزندان تو هست را داخل بهشت گردان». سپس در اینجا امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: «به خدا سوگند که در آن روز، فاطمه (س) شیعیان و دوستان خود را از میان مردم چنان جدا مینماید که مرغ دانههای خوب را از بد جدا می‌کند. آنگاه فاطمه (س) با شیعیان خود در بهشت حاضر می‌شوند. خداوند در ایشان نظر میافکند تا دوباره به محشر التفات می‌کنند. در آن موقع خطاب میرسد: این نگرانی شما برای چیست؟ همانا دختر حبیب من از شما شفاعت کرد. آنها عرض می‌کنند: خدایا! دوست داریم قدر ما در چنین روزی معلوم گردد. خداوند مهربان می‌فرماید: ای دوستان من! در میان جمعیت بنگرید، هر کس که به خاطر دوستی فاطمه (س) شما را دوست داشت، هر کس که به خاطر محبت فاطمه (س) به شما طعامی داده و یا به خاطر محبت فاطمه (س) به شما لباسی پوشانده، و به خاطر محبت فاطمه (س) شما را به جام آبی سیراب نموده، یا غیبتی را از شما دور گردانیده دست او را بگیرید و همراه خود وارد بهشت کنید. سپس امام محمد باقر (ع) فرمودند: به خدا سوگند که در محشر نماند به جز کافر و منافق و شکاک».(22)

4- معیت

ابراز محبت حقیقی به حضرت فاطمه (س) و اهل بیت طاهرینش زمینه‌های پراکندگی و مشغولیات دل را از بین می‌برد و محبوب واقعی را جایگزین آنها می‌سازد و وقتی دل توانست با محبوب خود انس بگیرد و با غیر از او خو نداشته باشد، حیات اصلی و حقیقی قلب احیاء و سپس آمادهی طهارت نفس می‌شود و به مکارم اخلاقی آراسته می‌گردد. نفسی که تطهیر شد طبیعتا برای شبیه شدن به محبوبش تلاش مینماید و سعی می‌کند به سجایای او خود را متمایل و نزدیک سازد. ارادهی محبوب جایگزین ارادهی محب میگردد و احوالات و ارداهی محب نیز در طول ارادهی محبوب واقع می‌شود. حالات و اندوه و شادی محبوب، اندوه و شادی محب را می‌سازد و شیعه همانی می‌گردد که امام جعفر بن محمد الصادق علیه السلام در باره‌اش فرمودند: «رحم ألله شیعتنا، خلقوا من فاضل طینتنا و عجنوا بماء ولایتنا یحزنون لحزننا ویفرحون لفرحنا. خداوند رحمت کند شیعیان ما را که از باقیماندهی گل ما آفریده شده‌اند، سرشت آنان با آب ولایت ما عجین گشته است، با خوشی ما خوشحال و با ناراحتی ما ناراحت هستند».(23)

انسان چنانچه بتواند اینگونه شود به مقام معیت رسیده است و این مقام، مقام همراه بودن مدام به جهت منشهای خلقی و رفتاری با آل الله علیهم السلام است، و در این حالت است که تمامی سکنات محب شباهت به رفتار و منش اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم اجمعین پیدا می‌کند. همانگونه که در زیارت مقدس عاشورا نیز خوانده می‌شود: «أن یجعلنی معکم فی ألدنیا و ألآخر» و این همان درخواست معیت با اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است که از خداوند می‌خواهیم. و باز از خداوند درخواست می‌نمائیم که زندگی و حیات ما را با ایشان و مرگ و عوالم پس از آن را نیز برای ما با ذوات مقدسه صلوات الله علیهم اجمعین قرار دهد. «أللهم أجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد». کلمهی محیا یعنی نوع زندگی و تبیین چگونگی زندگی را می‌نماید. نوع و سبک زندگی و حیات اهل بیت علیهم السلام در ابعاد مختلف، حیاتی ارزشمند و فاقد هرگونه تنش و ناهنجاری بوده و به لحاظ سبک و روشها نیز در عالیترین سبک زندگی بوده است. از منظر اعتقادات نیز اهل بیت علیهم السلام عالیترین باورها را دارا بوده‌اند و حیاتشان اعتقاد ساز بود.

به همین جهت در این فراز زیارت عاشورا چنین خواستهای را با خداوند مطرح میسازیم و در حقیقت درخواست معیت حیات با حضرات معصومین علیهم السلام را طلب می‌نمائیم. همینطور ممات نیز بیانگر نوع، شیوه و روش مردن است و چگونگی و نوع هجرت از عالم ماده به عالم بقاء را مطرح می‌سازد. در خصوص نوع ممات معصومین سلام الله علیهم اجمعین نیز باید به این نکته توجه نمود که وقتی آنها بهترین نوع و سبک زندگی را در دوران حیاتشان داشتهاند، طبیعتا بهترین، با کمالترین و ارزشمندترین نوع مرگ یعنی شهادت در راه خدا را نیز داشته‌اند و ما نیز در این فراز، همین نوع مرگ را که شبیه به مرگ معصومین علیهم السلام است را از خداوند می‌خواهیم. در متن یکی از دعاهای توصیه شده از جانب امام صادق علیه اسلام برای شبهای ماه مبارک رمضان که از قول ابوبصیر نقل گردیده است، به این جمله برخورد می‌نمائیم: «و أسألک أن تجعل وفاتی قتلا فی سبیلک تحت رای نبیک مع أولیائک؛ پروردگارا و از تو میخواهم مرگم را کشته شدن در راهت زیر پرچم پیامبرت و همراه با اولیائت قرار دهی».(24)

نقل است که روزی عربی بیابانی به محضر مبارک رسول گرامی اسلام (ص) شرفیاب شد و عرض کرد: یا رسول الله متی قیام الساع؟ یعنی چه وقت هنگام قیامت می‌شود؟ نبی مکرم اسلام (ص) قدری تأمل فرمودند و گفتند: «الآن وقت نماز است، پس از نماز پاسخت را خواهم داد». بعد از اقامه نماز حضرت (ص) سراغ آن مرد عرب را گرفتند و او به نزد پیامبر (ص) رفت و گفت: من بودم که سؤال کردم که چه وقت هنگام قیامت خواهد رسید؟ رسول خدا (ص) به او فرمودند: «فما أعددت لها؟ تو برای آن روز چه آماده ساخته‌ای؟». در اینجا ذکر این نکته شاید خالی از فایده نباشد که این سؤال حضرت (ص) از مرد اعرابی برای این بوده که وی را متوجه این معنا سازند که دانستن زمان قیامت مشکلی از تو حل نخواهد کرد و دردی را برایت دوا نمی‌کند، بلکه آنچه مهم است اینست که چگونه و با چه اعمال و پروندهای در قیامت حاضر خواهی شد و توجه به این اصل دارای اهمیت است. مرد عرب پاسخ داد: والله ما أعددت لها من کثیر عمل، صلا ولا صوم الا أنی أحب الله ورسوله یعنی به خدا قسم! من چیز قابل توجه برای قیامت آماده نکرده‌ام، نه نمازی دارم و نه روزه‌ای. فقط یک چیز است و آن این‌که من خدا و پیغمبر (ص) را دوست می‌دارم. در اینجا رسول الله (ص) فرمودند: «ألمرء مع من أحب؛ هر کسی با محبوبش است». یعنی در قیامت تو با ما خواهی بود. (25)

محبت معصومین سلام الله علیهم اجمعین از رزقهای بسیار مهم خداوند است که نصیب محبین می‌گردد و شاید مهمترین و نورانیترین رزقی باشد که در عالم وجود بشود به آن دست پیدا نمود، زیرا همین محبت، انسان را به محبت خدا می‌رساند و این افضل همهی خیرهای دنیاست و اساسا به غیر از راه محبت به معصومین علیهم السلام راهی برای رسیدن به محبت خداوند وجود ندارد. این محبت نورانی معیت با اهل نور است و این نوع معیت تماما منتهی به رشد و تعالی برای انسان می‌شود. تعالی اشاره شده، در مرحله معیت باید محب را به نقطه ی تسلیم در مقابل آل الله علیهم صلوات الله برساند، همانگونه که در زیارت جامعهی کبیره خوانده می‌شود: «مؤمن بسرکم و علانیتکم و شاهدکم و غائبکم و أولکم و آخرکم و مفوض فی ذلک کله الیکم و مسلم فیه معکم و قلبی لکم مسلم و رأیی لکم تبع و نصرتی لکم معد، حتی یحیی الله تعالی دینه بکم و یردکم فی أیامه و یظهرکم لعدله و یمکنکم فی أرضه، فمعکم معکم لا مع غیرکم، آمنت بکم و تولیت آخرکم بما تولیت به أولکم. به نهان شما و آشکار شما، و ظاهر شما و غایب شما، و نخستین شما و آخرین شما، باور دارم و در همهی این امور، خود را به شما وا گذارده‌ام و تسلیم شما هستم و دلم به فرمان شماست، و نظرم، تابع نظر شماست و یاریام برای شما آماده است تا خداوند متعال، دینش را به شما زنده کند و شما را در دوران خود برگرداند و برای گسترش عدالتش شما را آشکار سازد و در روی زمینش پا برجایتان کند.

پس با شما هستم، با شما و نه با دیگران. به شما ایمان دارم و ولایت آخرین شما را پذیرفتم به همان گونه‌ای که ولایت نخستین شما را پذیرفته‌ام». کسی که این زیارت پر محتوا را قرائت می‌نماید در حقیقت به باور و ایمان قطعی خویش به سر و نهان و آشکار اهل بیت علیهم السلام و همراه بودنش به لحاظ اعتقادی با ایشان اقرار می‌نماید و خود را در صف تابعین محض آنها قرار می‌دهد. قرآن کریم میفرماید: «یا أیها الذین آمنوا اتقوا ألله وکونوا مع ألصادقین. ای کسانی که ایمان آورده‌اید! تقوای خدا پیشه کنید و با صادقان باشید».(26)

در تفاسیر شیعه و اهل سنت این کلمه ألصادقین به اهل بیت عصمت و طهارت تفسیر گردیده است و این بودن با صادقان منظور همراه بودن اعتقادی و معنوی است و نیز هم جهت بودن خطوط فکری و جهات عقیدتی. وقتی خداوند اینگونه بصورت مطلق امر به بودن با کسی را میفرماید، پس آن کس باید از هر حیث خداگونه و معصوم باشد که بتوان به جهت فکری، عقیدتی و معنوی مطیع و تابع او بود و از او تبعیت نمود و اگر غیر از این باشد با امر راهنمائی بشر از طریق افراد دارای عصمت در تناقض آشکار می باشد و چون این امر در این آیه مطلق است پس دلالت بر معیت با امام معصوم را می‌نماید. محب واقعی متابعت و اطاعت یادشده را در زیارت جامعه از کسانی از اهل بیت که چه حاضر باشند و شاهد و چه غائب و چه آنها را ببینیم و چه به ظاهر نتوانیم ببینیم، اعلام می‌کند و چون تشخیص این است که حق و حقانیت در اهل بیت علیهم السلام تجمیع شده است و هر آنچه به غیر از ایشان است باطل است، لذا ضمیر پاک و اعتقاد سالم همراه بودن با حق را میپذیرد و می‌خواهد در هر شرایطی در خدمت آنها باشد.

مهمترین وظیفه محبین در راستای معیت با اهل بیت و تسلیم بودن در محضر آن بزرگواران آماده بودن از هر حیث برای یاری در جهت تشکیل و استقرار حکومت جهانی حضرات معصومین علیهم السلام است و قطعا تأکید بر بودن با اهل بیت علیهم السلام چه از لحاظ اعتقادی و فکری و چه از نظر جسمی زمینهایست برای آمادگی در جهتی که ذکر گردید. قرآن کریم در سوره ی مبارکه ی نور می‌فرماید: «وعد الله الذین ءامنوا منکم و عملوا الصالحت لیستخلفنهم فی ألأرض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم أمنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا و من کفر بعد ذالک فأولئک هم ألفاسقون؛ خدا به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داد که در روی زمین جانشین دیگرانشان کند، هم چنان که مردمی را که پیش از آنها بودند جانشین دیگران کرد و دینشان را که خود برایشان پسندیده است استوار سازد و وحشتشان را به ایمنی بدل کند. مرا می‌پرستند و هیچ چیزی را با من شریک نمی‌کنند. و آنها که از این پس ناسپاسی کنند، نافرمانند».(27)

حضرت امام صادق (ع) در روایتی فرمودند: «تأویل و مصداق این آیه هنوز نیامده است. هنگامی که قائم ما قیام کند، کسی که او را درک می‌کند، تأویل این آیه را می‌بیند. هر آینه دین محمد صلی ألله علیه و آله و سلم به هر جایی که شب برسد، می‌رسد (یعنی به تمام نقاط زمین) به صورتی که هیچ مشرکی بر روی زمین نخواهد بود؛ همان گونه که خداوند فرمود: (یعبدوننی یعنی مرا می‌پرستند».

آماده بودن برای یاری رساندن به حضرات معصومین علیهم السلام در زمینه استقرار حکومت جهانی ایشان نیاز به خودسازی، تزکیه‌های درونی، تهذیب نفس و همتی والا دارد تا بتوان همراه، تابع و مطیع بودن را در عالیترین درجهاش به تکامل رساند و مصداق، فمعکم معکم لا مع غیرکم شد و معنی این فراز را در زندگی به عینیت رساند و تجلی بخشید. برای محبین لازم است تا در این مسیر خود را متوقف در الفاظ نکنند و تلاش و مساعی برای ایجاد این حکومت را بصورت بنیادی در درون خود نهادینه نمایند و این فرهنگ را به سطوح مختلف جامعه نیز تسری دهند و سعی نمایند که جوامع انسانی را برای ظهور منجی عدل گستر آماده و مهیا سازند.

نتیجه گیری:

آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت نگاهی مختصر به دیدگاه امام خمینی (ره) به بخشی از فضائل حضرت فاطمه سلام الله علیها بود و بیان قیاس شرفیابی روح اعظم به محضر مبارک آن بانوی عظیمألشأن و هبوط آن روح با عظمت در لیالی قدر و نیز قیاس عظمت نورانیت حضرت زهرا (س) در مقابل ماه مبارک رمضان بر مبنای روایات حضرات ائمه سلام الله علیهم اجمعین و بررسی چند روایت از اسناد شیعه و اهل تسنن در باب دوستی و محبت نسبت به آن بانوی با کرامت. همچنین بیان گردید که سازوکار این محبت به گونه‌ایست که موجبات انسان سازی و تربیت لازم برای زندگی دینی را فراهم می آورد و منافع این محبت در عالم ماده و عالم بقاء تماما و از هر جهت برای محبین است و مهمتر از همه این که دوستی ذکر شده در مرتبه‌های بالاتر معیت و متابعت را برای شیعه به همراه دارد که میباید این تبعیت، تکاملی در افکار، اعتقادات و منش افراد ایجاد کند که انسانها و در نهایت جامعه را برای ظهور منجی عدالت گستر و تشکیل حکومت جهانی اهل بیت عصمت و طهارت صلوات الله علیهم اجمعین کاملا آماده و مهیا سازد. نگاه صحیح به زوایای گوناگون زندگانی سراسر نور و با برکت حضرت صدیقهی طاهره سلام الله علیها مبناهای اساسی و اصولی دینداری عارفانه و عبادت عاشقانه، مهرورزی به نزدیکان و دیگران، مقاومت، دفاع جانانه از حریم امامت و ولایت و نیز شهادت غریبانه را به انسانها متذکر میشود و با بهرهگیری از این مبناها با نگرش آموزشی و تربیتی، شیعه می‌تواند در آماده سازی خود و جامعه برای موضوع مهم ظهور و به تبع آن دفاع و حمایت از امام خود در این عصر به ساماندهی اعتقادی و عملی خود بپردازد. به امید آنکه بتوانیم از یاوران صدیق امام زمانمان (عج) چه در دوران غیبت و چه در دوران ظهور و تشریف فرمائی آن امام دادگستر باشیم. ان شاءالله

أللهم عجل لولیک ألفرج....

پاورقیها:

1- پایگاه اطلاع رسانی مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت علیهم السلام.

2- بیانات معظم له در درس خارج، تاریخ 20/01/1392.

3- پیام رادیو و تلویزیونی به ملت ایران در سالروز میلاد حضرت زهرا (س) 26/02/1358، صحیفهی امام خمینی (ره)، ج 7، ص 337.

4- از بیانات امام خمینی در جمع بانوان جامع الزهراء (س) در یازدهم اسفند 1364- صحیفهی امام خمینی (ره)، ج 20، ص 4.

5- سورهی مبارکه قدر، آیهی 4.

6- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 43، ص 65.

7- سورهی مبارکهی قدر، آیه 1.

8- تفسیر فرات، فرات کوفی، ص 581، ح 747 و بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 43، ص 65، ح 58.

9- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 43، ص 56.

10- سوره مبارکه قدر، آیه 5.

11- عیون اخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق، ج 2، ص 46.

12- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 43، ص 6.

13- بانوی نمونه اسلام فاطمه زهرا (س)، ابراهیم امینی، ص 108 و 109.

14- بیانات معظم له در دیدار با جمعی از مداحان سراسر کشور در تاریخ 23/02/1391 .

15- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 27، ص 116.

16- قل لا أسئلکم علیه أجرا الا المود فی القربی. سوره ی مبارکه شوری، آیه 23.

17- همان.

18- تفسیر الکشاف، ابوالقاسم زمخشری، ج 4، ص 219 و 220.

19- تفسیر کبیر، فخر رازی، ج 27، ص 166.

20- تفسیر مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج 9، ص 48.

21- ألقطره من بحار مناقب ألنبی و ألعتر، علامه سید احمد مستنبط، ج 2، ص 189.

22- زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها، سید جعفر شهیدی، ص 342.

23- شجره طوبی، محمد مهدی حائری مازندرانی، ج 1، ص 3.

24- مفاتیح ألجنان، حاج شیخ عباس قمی / اقبال ألاعمال، سید بن طاووس، ج 1، ص 39/ تفصیل وسائل ألشیع الی تحصیل مسائل ألشریع، شیخ حر عاملی، ج 10، ص 325.

25- علل ألشرایع، شیخ صدوق، ج 1، ص 139.

26- سوره مبارکه توبه، آیه نوزدهم.

27- سوره مبارکه نور، آیه پنجاه و پنجم.

منابع:

1- قرآن کریم.

2- امینی، ابراهیم، بانوی نمونه اسلام فاطمه زهرا سلام الله علیها، انتشارات شفق، قم، 1371 ه. ش

3- حائری مازندرانی، محمد مهدی، شجره طوبی، چاپ دوم، انتشارات طلیع ألنور، قم، 1384 ه. ش

4- حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل ألشیع الی تحصیل مسائل ألشریع، بیروت، مؤسس آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، 1410 ه. ق

5- خمینی، سید روح الله مصطفوی، صحیفه امام (ره)، مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، تهران، 1369 ه. ش

6- زمخشری، محمود بن عمر بن محمد، تفسیر الکشاف، مترجم: مسعود انصاری، نشر ققنوس، تهران، 1391 ه. ش

7- شهیدی، سید جعفر، زندگانی حضرت فاطم ألزهراء (س)، چاپ پنجم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377 ه. ش

8- صدوق، محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ترجمه: محمد تقی نجفی اصفهانی، چاپ دوم، انتشارات نبوغ، قم 1392 ه. ش

9- صدوق، محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ترجمه: محمد علی سلطانی، اتشارات پور صائب، قم 1393 ه. ش

10- طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، مجمع ألبیان فی تفسیر ألقرآن و ألفرقان، دارالعلوم للتحقیق والطباع والنشر والتوزیع، بیروت، 1430 ه. ق

11- علی بن موسی بن جعفر بن طاووس، اقبال الأعمال، چاپ دوازدهم، انتشارات سماء قلم، قم، 1395 ه. ش

12- فرات کوفی، ابوالقاسم فرات بن ابراهیم بن فرات کوفی، تفسیر فرات ألکوفی، مؤسس التاریخ ألعربی، بیروت، 1435 ه. ق

13- فخر رازی، محمد بن عمر، تفسیر کبیر، نشر دار احیاء التراث ألعربی، بیروت، 1420 ه. ق

14- مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی بن مقصود علی مجلسی، بحار الأنوار، انتشارات دارالکتب الاسلامی، چاپ چهارم، تهران 1396 ه. ش

15- محدث قمی، حاج شیخ عباس، مفاتیح الجنان، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران،

16- مستنبط، سید احمد، ألقطر (قطرهای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام)، چاپ نهم، ترجمه: محمد ظریف، انتشارات الماس، قم 1387 ه. ش

علی لاجوردی

هبوط و شرفیابی روح اعظم در محضر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 2
هبوط و شرفیابی روح اعظم در محضر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 3
هبوط و شرفیابی روح اعظم در محضر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 4
هبوط و شرفیابی روح اعظم در محضر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 5
هبوط و شرفیابی روح اعظم در محضر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 6