پشت پرده کاهش تنش ها بین ایران و اعراب / فروکشکردن بوی باروت در منطقه
عادی سازی روابط میان عربستان و ایران به معنای پایان رسمی هفت سال تنش شدید در منطقه است و میتواند پیامدهای مهمی برای جنگ یمن، نقش ایران در منطقه، و ثبات منطقه به طور گسترده داشته باشد.
به گزارش اقتصادنیوز، کشورهای خاورمیانه تصمیم گرفتهاند که تنشهای میان خودشان را کاهش داده و به سوی مصالحه حرکت کنند. با این همه، به نظر میرسد این پیوندهای جدید بدون پذیرش و حمایت بینالمللی دیری نخواهند پایید. این کشورها چرا چنین سیاستی را در پیش گرفتهاند؟
صنم وکیل و نیل کوئیلیام، معاون و پژوهشگر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در موسسه چتم هاوس، با انتشار یادداشتی در وبگاه این اندیشکده تلاش کردهاند به این پرسش پاسخ دهند.
تلاش بومی برای بهدستگرفتن مدیریت روابط منطقهای
در 10 مارس 2023، عربستان و ایران قصد خود را برای احیای روابط دیپلماتیک طی یک دوره دوماهه در توافقی با میانجیگری چین اعلام کردند. پروژه آشتی عربستان با بشار اسد در سوریه نیز در حال انجام است و تعاملات پشت پرده این کشور با اسرائیل نیز افزایش یافته است.
نزدیکی عربستان با ایران و مابقی تلاشهای مصالحهجویانه منطقهای از این رو اهمیت دارد که نشاندهنده روند روبهکاهشِ تنش در سطح منطقه است. این روند از سال 2019 و با از سرگیری روابط سطح عالی میان ایران و امارات شروع شد. همچنین این روند نشان میدهد که کشورهای منطقه تصمیم گرفتهاند روابط میان خودشان را خودشان رأساً و مستقیماً در دست بگیرند و این روابط را به سوی آشتی و صلح ببرند. اگر موفق شوند، این برای اولین بار است که رهبری روابط منطقهای به دست خود کشورهای منطقه افتاده است.
دلایل این تغییر رویکرد
پیامدهای منفی همهگیری کووید -19 و درگیریهای طولانیمدت مستقیم و نیابتی منطقهای، ضرورت رسیدن به امنیت اقتصادی، تصمیم اغلب کشورهای منطقه برای رفتن به سوی توسعه اقتصادی و افزایش درآمدها و تنوعبخشی به منابع درآمدهای اقتصادی، و خصوصاً تغییر رویکرد آمریکا نسبت به منطقه و کاهش توجه این کشور به خاورمیانه و به تبع آن، افزایش رقابت ژئوپلیتیکی، باعث شده است که کشورهای منطقه به سوی الگوی بیسابقهای از آشتی حرکت کنند تا بتوانند از منافع خودشان در میان نوسانهای بیناللملی محافظت نمایند.
اولویتهای جدید آمریکا دلیل اصلی تغییر رویکرد کشورهای منطقه
کشورهای عربی منطقه احساس میکنند که آمریکا دیگر نسبت به امنیت منطقه و امنیت این کشورها آن حساسیت سابق را ندارد و همین مسئله هم سبب شده که این کشورها به سمت کاهش تنش با ایران و میان خود بروند. البته این احساس از قبل هم وجود داشت اما از زمانی که اوباما اعلام کرد که روسیه و چین اولویتهای جدید آمریکا هستند شدت گرفت.
بعد از اوباما، ترامپ و بایدن نیز هر دو همین سیاست را پی گرفتند. ترامپ با فراهمکردن مقدمات خروج آمریکا از افغانستان و بایدن باخروج از افغانستان نشان دادند که خاورمیانه از اولویتهای این کشور خارج شده است. همچنین، دولتهای آمریکا مدتهاست که از کشورهای منطقه میخواهند که خودشان مسئولیت و بار امنیت منطقه را به دوش بکشند.
درگیری با ایران بیفایده است
کشورهای منطقه دریافتهاند که رویارویی با ایران نهتنها نتایج مطلوبی به همراه نداشته، بلکه آنها را در معرض آسیبپذیریهای اقتصادی نیز قرار داده است. حملات ژوئن 2019 به دو نفتکش اماراتی در خلیج عمان و حملات سپتامبر 2019 به زیرساختهای نفتی عربستان، که هر دو حمله منتسب به ایران بودند، موجب تغییر جدی رویکرد این دو کشور در قبال پیامدهای منفی درگیری با ایران شد. علاوه بر این، سالها فشار حداکثری بینالمللی و تحریم شدید ایران و همچنین چندین دور اعتراضات داخلی در این کشور نیز نتوانسته است ایران را وادار به تغییر رویکرد خود در منطقه بکند.
همه این عوامل سبب شده که کشورهای منطقه درباره سود و زیان درگیری با ایران بازنگری کنند و ضرر آن را بیشتر تشخیص دهند و بنابراین به جای برونسپاری امنیت خود به آمریکا، که دیگر تمایلی هم به این کار ندارد، سعی نمایند که به ایران نزدیک شده و روابط خود را با این کشور در جهت مصالحه تنظیم کنند.
در همین راستا، میان ایران و عربستان با مدیریت عراق 5 دور مذاکرات دوجانبه سازماندهی شد که هدفش جلوگیری از افزایش تنشها بود. این گفتگوها به دلیل بنبست بر سر برجام و اعتراضات جاری در ایران متوقف شد، اما همین توقف راه را برای مداخله پکن هموار کرد. ورود پکن به ماجرا و میانجیگری میان ایران و عربستان و انعقاد توافقنامه میان این دو کشور منجر به موجی بیسابقهای از تماسهای دیپلماتیک در منطقه شده است.
نقش امارات
امارات در این سالها پیشتاز ایجاد تعامل با تهران و آنکارا و دمشق بوده است. مشاور امنیت ملی این کشور، طحنون بن زاید، نشان داده است که تاکتیکساز ماهری است که توانایی خاموشکردن شعلههای آتش را دارد. ابوظبی در سپتامبر 2020 اقدام جسورانهای انجام داد و توافقنامه ابراهیم را با اسرائیل امضا کرد. هرچندکه اسرائیل و امارات در پشت پرده روابط طولانیمدتی با یکدیگر داشتند اما علنی و رسمی کردن آن به ابوظبی اجازه داد تا بهسرعت اهداف مالی، تکنولوژیکی، آموزشی، دفاعی، و بهداشت و درمان خود را پیش ببرد.
اگرچه امضای توافقنامه ابراهیم مشروط به عدم الحاق بخشهایی از کرانه باختری توسط اسرائیل بود، اما توانست از مسئله فلسطین به عنوان مهمترین چالش منطقه عبور کند. عربستان نیز فعلاً روابط پنهانی خود را با اسرائیل ادامه میهد اما فقط در شرایطی مناسب و با انگیزههایی مناسب دست به عادیسازی خواهد زد.
نقش عربستان
عادی سازی روابط میان عربستان و ایران به معنای پایان رسمی هفت سال تنش شدید در منطقه است و میتواند پیامدهای مهمی برای جنگ یمن، نقش ایران در منطقه، و ثبات منطقه به طور گسترده داشته باشد. هرچندکه توافق فعلی میان این دو کشور بعید است که به این زودیها منجر به تغییر ساختاری در روابط منطقهای شود اما بههرحال باعث توقف در گسترش تنشها شده و میتوان پیامدهای مثبتی را از آن انتظار داشت؛ و البته که ظرفیت چین برای میزان دخالت مثبت در منطقه نیز همچنان پنهان مانده است و معلوم نیست تا کجا حاضر به دخالت و میانجیگری باشد و میانجیگریهایش تا کجا جواب بدهد.
پیداکردن راهحل برای بحران یمن بسیار دشوار است اما عربستان و ایران مشغول مذاکره هستند تا به راهی برای آتشبس طولانیمدت برسند. توافق میان ایران و عربستان و توقف تنش در یمن، هم باعث کاهش هزینههای برونمرزی عربستان و نفسکشیدن این کشور میشود و هم موجب تغییر رویکرد شبکه ایراناینترنشنال و سایر شبکههایی میشود که وابسته به عربستانند و ضد حکومت ایران فعالیت میکنند. احتمالاً بحرین نیز به همان راه عربستان میرود و مذاکره و مصالحه با ایران را سرلوحه خود قرار خواهد داد.
علاوه بر ایران، عربستان تا ترمیم روابط خود و سایر کشورهای شؤرای همکاری خلیج فارس با قطر نیز گام مهمی برای صلح در منطقه برداشت. در سال 2021 توافقنامه العلا به رهبری عربستان با قطر بسته شد و موجبات بهبود چشمگیر روابط کشورهای شؤرای همکاری را با قطر فراهم کرد؛ روابطی که از سال 2017 و در پی محاصره قطر توسط عربستان و مصر و امارات و بحرین بسیار تیره شده بود.
پیامدهای مثبت احیای روابط با قطر
احیای روابط عربستان و متحدانش با قطر پیامدهای مثبت زیادی داشته است. ازجمله این که باعث احیای روابط قطر با مصر شده است که پس از کودتای ارتش علیه محمد المرسی و رویکارآمدن ژنرال السیسی به پایینترین سطح خود رسیده بود. همچنین توافق عربستان با قطر موجب احیای روابط قطر با بحرین نیز شد. درواقع، اکنون شرایط منطقه به جایی رسیده است که کشورهایی که مستقیماً یا به صورت نیابتی با یکدیگر در حال جنگ بودند، این فرصت را پیدا کردهاند که سلاحهایشان را زمین بگذارند و گفتگو کنند.
احیای روابط با سوریه و ترکیه
مسئله مهم دیگر احیای روابط با سوریه است که علاوه بر خود سوریه، به ایران نیز مرتبط است. تلاش برای احیای روابط کشورهای عربی با بشار اسد برعهده ابوظبی بوده است. پس از امارات، اکنون به نظر میرسد که عربستان نیز قدم به قدم در حال عادیسازی روابط خود با سوریه است و بهزودی کنسولگری خود را در دمشق باز خواهد کرد. این احیا و عادیسازی در حالی است که تحریمهای اتحادیه اروپا و آمریکا علیه سوریه همچنان ادامه دارند.
مصر نیز تمایل خود را برای بازگشت سوریه به اتحادیه عرب نشان داده و انتظار میرود که از اسد در سال 2023 برای شرکت در نشست این اتحادیه دعوت به عمل آورده شود. اگرچه بعید است که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از بازسازی سوریه حمایت مالی کنند - آنها سختگیریهای زیادی برای کمکهای مالی دارند - اما از بهبود زودهنگام روابطشان حمایت خواهند کرد، به شرطی که اسد تجارت کپتاگون به خلیج فارس را محدود کند.
همچنین آشتیای که مارس 2022 بین ترکیه و امارات اتفاق افتاد و به دنبال آن، عربستان نیز دست به اقدام مشابهی زد، به طور رسمی به رقابتی یکدههای پایان داد. این روند مصالحه و آشتی، با احیای روابط ترکیه و اسرائیل و آشتی بین ترکیه و مصر نیز در حال پیشرفت است.
این آشتیها موقتی است و نیاز به حمایت بینالمللی دارد
این الگوی تنشزدایی و روند صلح و آشتیای که امروز در منطقه مشاهده میکنیم، مهمترین تغییر در سیاست خاورمیانه پس از بهار عربی است. تنشها در منطقه بعد از بهار عربی شدت گرفت اما امروز در مسیری برعکس قرار داریم. همچنین این الگوی تنشزدایی بیش از هر چیز به این دلیل است که کشورهای منطقه تصمیم گرفتهاند میان اختلافات ژئوپلیتیکی آمریکا و روسیه و چین قربانی نشوند و تلاش میکنند تا در دل اختلافات و درگیریهای این قدرتها، از منافع و امنیت خود محافظت نمایند. نکته دیگر این که کشورهای منطقه سالهاست با شدیدترین بدبینیها با یکدیگر در تنش بودهاند و بنابراین بیاعتمادی ریشهداری میان آنها وجود دارد.
همه اینها سبب میشود که مصالحههای اخیر فقط به کار مدیریت تعارضات و کاهش آسیبپذیریهای اقتصادی بیایند و بهتنهایی نتوانند صلحی پایدار و طولانیمدت را رقم بزنند. تنها با گذشت زمان و سرمایهگذاری سیاسی مستمر، و همچنین حمایت بینالمللی، میتوان تنشزداییهای اخیر را به تغییری معنادار و ایجاد پیوندهایی واقعی در منطقه تبدیل کرد.
همچنین بخوانید