شنبه 10 آذر 1403

پناهیان: تعصب به گذشته از علل مخالفت با پیامبران است

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
پناهیان: تعصب به گذشته از علل مخالفت با پیامبران است

به گزارش خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان استاد حوزه و دانشگاه در محفل هفتگی هیأت‌های دانشجویی استان تهران که یکشنبه شب‌ها در فاطمیه بزرگ تهران، واقع در شمال پارک لاله برگزار می‌شود، به تحلیل تاریخ صدر اسلام و نحوه بهره‌گیری صحیح از آن برای مسائل روز جامعه پرداخت که در ادامه گزیده‌ای از یازدهمین جلسه مبحث تاریخی تحلیلی صدر اسلام را می‌خوانید:

دین از انسان تغییر می‌خواهد، اما انسان‌ها در مقابل تغییر مقاومت می‌کنند

در این جلسه می‌خواهیم درباره یکی از علت‌های مخالفت با انبیاء گفتگو کنیم که هم عجیب است و هم معرفی کار دین و کار پیامبران از این زاویه، خیلی جذاب است. خداوند در قرآن کریم نوزده مرتبه «تصلب و تعصب داشتن بر فرهنگ آباء و اجدادی» را علت مخالفت با پیامبر بیان کرده است. یکی از سخنان مخالفان انبیاء (ع) این است که می‌گویند: «ما نمی‌خواهیم آنچه را میان ما رسم بوده است، تغییر بدهیم» این حرف یعنی دین و پیامبران الهی از انسان «تغییر» می‌خواهد اما انسان‌ها در مقابل تغییر، مقاومت می‌کنند، به‌ویژه تغییر اموری که به فرهنگ تبدیل شده و ما نسبت به آنها انس و عادت پیدا کرده‌ایم.

این موضوع به قدری مهم است که در هنگام ظهور امام‌زمان (عج) هم چنین مقاومتی صورت می‌گیرد. کسانی هستند که در دین‌داری به یک سبک خاص یا رفتار خاص انس پیدا کرده‌اند. وقتی حضرت تشریف‌فرما می‌شوند طبیعتاً برخی امور را تغییر می‌د‌هند لذا خیلی از افراد با اینکه محب اهل‌بیت (ع) هستند، در مقابل این تغییر مقاومت می‌کنند چون نمی‌توانند یک‌باره عادت‌های قبلی‌شان را به هم بریزند. این موضوع در زمان امیرالمؤمنین (ع) هم در بین مسلمان‌ها اتفاق افتاد. بیست و پنج سال بود که مسلمان‌ها به غلط به یک چیزهایی عادت کرده بودند. یکی از آن موارد، خواندن نماز مستحبی به جماعت بود که بدعت است. وقتی امیرالمؤمنین (ع) خواست این بدعت را عوض کند مردم علیه امیرالمؤمنین (ع) تظاهرات کردند و امیرالمؤمنین (ع) دید که در آن شرایط نمی‌شود این رفتار غلط مردم را عوض کند. (... فَقَالَ أَمِیرُالمُؤمِنِینَ ع قُل لَهُم صَلُوا؛ تهذیب الأحکام، ج3، ص70)

یکی از بزنگاه‌های امتحا‌ن‌های خدا، دل کندن از برخی تعلق خاطرهاست

الان یکی از جریان‌های موجود «باستان‌گرایی» است. تعلق خاطر به آثار باستانی، خاک، وطن و سرزمین، خوب است. وفاداری به فرهنگ پیشینیان، مخصوصاً اگر در آنها دُر و گوهر حکمت‌آمیز و گران‌بها باشد، خیلی خوب است. اصلاً بی‌تعلقی نسبت به گذشته خیلی بد است به حدی که گفته‌اند «حُبُ الوَطَنِ مِنَ الاِیمَانِ»؛ چون گذشته و تاریخ، یکی از جنبه‌های وطن است. تعلق خاطر به وطن و گذشته آن خوب است؛ اما یکی از بزنگاه‌های امتحا‌ن‌های خدا دل کندن از برخی تعلق خاطرها است. یکی از تعلق خاطرهایی که خدا معمولاً به وسیله آن، ما را امتحان می‌کند، فرهنگ پیشینیان است که خطایی در آن وجود دارد؛ حتی فرهنگ دینی و مذهبی! یعنی خدا از ما می‌خواهد آنها را عوض کنیم.

گاهی فرهنگی که از گذشته مانده است، اساساً نادرست است مثل «خواندن نماز مستحبی به جماعت» که در زمان امیرالمؤمنین (ع) اتفاق افتاد. اما گاهی فرهنگ گذشتگان، اصلاً کار بدی هم نبوده، بلکه چون شرایط عوض شده است، لذا امام جامعه از ما «تغییر» می‌خواهد. گاهی در این موارد هم انسان‌ها مقاومت می‌کنند. پس همان‌طور که در خارج از دین، مقاومت هست در داخل دین هم مقاومت هست. وقتی دین از آدم، تغییر می‌خواهد «آمادگی برای تغییردادن گذشته» لازمه دین‌داری است. به همین دلیل در روایات آمده است که یکی از شاخصه‌های انسان و جامعه‌ای که به‌وسیله دین تربیت شده، این است که بتواند با عادات خودش برخورد کند و آنها را تغییر بدهد؛ چون تغییر، کار آسان و ساده‌ای نیست. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «بِغَلَبَهِ العَادَاتِ الوُصُولُ اِلَی أَشرَفِ المَقَامَاتِ» (تصنیف غُرَر الحِکَم، ص322)

انسان دین‌دار هر لحظه باید آماده تغییر باشد

الآن در جامعه ما کارهای اشتباهی وجود دارد که به فرهنگ تبدیل شده است و مردم با آن انس پیدا کرده‌اند. این موارد باید تغییر کند؛ اما تغییر دادن آنها بسیار دشوار است. یکی از فرهنگ‌های غلطی که رواج پیدا کرده، این است که وقتی شخصی از دنیا می‌رود خانواده او به دیگران غذا می‌دهند، درحالی‌که دیگران باید به خانواده داغ‌دیده و عزادار، غذا بدهند. الان خانواده عزادار غیر از مصیبت فوت عزیز خود، باید متحمل سختی‌های دیگری مثل شام‌دادن و مراسم تدفین و سوم و هفتم و... هم بشود. این تحمیل‌ها ناروا هستند.

هیأت‌های مذهبی را باید به «تشکل‌های معنوی» تبدیل کنیم

بعضی از کارها و عادت‌ها هم درست و بجا هستند، اما باید آنها را تغییر بدهیم، مثل شیوه برگزاری هیأت. هیأت‌های مذهبی غالباً «مراسم» هستند. چنین مراسم‌هایی در گذشته خوب بود اما الآن شرایط زمان ما به‌گونه‌ای است که ما باید هیأت‌های مذهبی را به «تشکل‌های معنوی» تبدیل کنیم. اما کسی به این حرف گوش نمی‌دهد، همه به همان وضعیت سابق اکتفا می‌کنند. دین آدم را آرام نمی‌گذارد. یک روز دین به جامعه جاهلی می‌رود و آنها را زیر و رو می‌کند، یک روز هم به جامعه مذهبی درجه یک می‌آید و می‌خواهد آنها را هم تغییر بدهد. خدا بنا ندارد به انسان آرامش بدهد. کسی که دین‌دار می‌شود هر لحظه باید آماده تغییر باشد.

مسلمانان بعد از رحلت پیامبر (ص) در برخی موارد دوباره به وضعیت سابق برگشتند

قرآن به کسانی که اهل عذاب هستند می‌فرماید: «قَد کانَت آیاتی تُتلی عَلَیکُم فَکُنتُم عَلی أَعقابِکُم تَنکِصُون» (مؤمنون،66) آیات خدا بر شما خوانده می‌شد اما شما اصرار داشتید که از پیشینیان خودتان پیروی کنید؛ یعنی شما مرتجع بودید. قرآن در آیه دیگری خطاب به مسلمانان می‌فرماید: «أَ فَاِن ماتَ أَو قُتِلَ انقَلَبتُم عَلی أَعقابِکُم» (آل عمران،144) آیا شما می‌خواهید بعد از رحلت پیغمبر (ص) به وضع گذشته برگردید؟ خدا نسبت به تغییر، خیلی حساس است لذا می‌فرماید چرا تغییراتی را که پیامبر اکرم (ص) ایجاد کرد نمی‌پذیرید و می‌خواهید به وضع گذشته برگردید؟ این عبارت قرآن است که بعد از پیامبر (ص) هم دقیقاً اتفاق افتاد.

کسی که می‌خواهد داستان پیغمبر خدا را دنبال کند باید این‌طور نگاه بکند که پیغمبر می‌خواهد چه چیزهایی را تغییر بدهد؟ در برابر چه تغییراتی مقاومت صورت می‌گیرد؟ این مقاومت‌ها کِی شکسته می‌شود؟ آیا این تغییرات پایدار است یا نه؟ خیلی از مقاومت‌ها در زمان پیامبر (ص) شکسته شد، ولی مقاومت در برابر بعضی تغییرات تا آخر هم شکسته نشد؛ بعضی از مقاومت‌هایی که شکسته شد، دوباره به وضعیت سابق برگشت. ما نباید به عقب برگردیم. این موضوع خیلی مهم است. این‌طور کلمات که متجددین و افراد نوگرا از آنها استفاده می‌کنند در حقیقت برای دین است.

دین یک مقوله سنتی نیست؛ دین نرم‌افزاری است برای اینکه انسان روز به‌روز «نو» بشود

دین حتی یک جامعه مذهبی درجه یک را هم نمی‌گذارد در وضع خودش باقی بماند. لذا، بعضی‌ها اشتباه می‌کنند که دین را یک مقوله سنتی تلقی می‌کنند. بعضی‌ها اصلاً سنت و دین را یکی می‌گیرند؛ درحالی‌که سنت و سنتی‌بودن، به دین ربطی ندارد. دین نرم‌افزاری است برای اینکه تو روز به روز نو بشوی! اصلاً کارکرد ولایت این است که شما را از قالب و شکلی که گرفته‌اید بیرون می‌آورد. اصلاً فلسفه امتحان‌های خدا این است که شما را از قالبی که به آن انس گرفته‌اید بیرون می‌آورد و نمی‌گذارد کسی ثابت بماند. خداوند متعال در برخی اصول، از ما ثبات می‌خواهد، اما در بسیاری از شرایط از ما تغییر می‌خواهد. به هر جای دین نگاه کنید یک «طلب آمادگی برای تغییر» در آن وجود دارد. اگر به هر بُعد از ابعاد انسان هم نگاه کنید، نفس انسان یک بهانه برای تغییر نکردن دارد. دین یعنی برنامه تغییر.

ابوموسی اشعری در کوفه، مردم را به قرآن خواندنی عادت داده بود که در کنارش روایات پیامبر (ص) نباشد. لذا وقتی آنها علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) را دیدند احساس کردند با یک مرام تازه مواجه شده‌اند، درحالی‌که برای تغییر هم آمادگی نداشتند. یکی از علت‌هایی که خوارج تصمیم گرفتند امیرالمؤمنین (ع) را به قتل برسانند این بود که ایشان مانند خلیفه دوم نبود. آنها هرقدر دلیل هم از امیرالمؤمنین (ع) می‌شنیدند دیگر نمی‌پذیرفتند چون آنها به همان وضعیت قبلی خو کرده بودند درحالی‌که دین پدیده‌ای است که انسان را همیشه برای وضعیت جدید آماده می‌کند.

انسان دین‌دار باید آماده انعطاف پذیری باشد تا بتواند در وضعیت جدید تکالیف جدید را انجام دهد

«انقلابی بودن» در مرحله اولِ انقلاب یک معنایی داشت، در مرحله دومِ انقلاب یک معنای دیگر، در مرحله سومِ انقلاب یک معنای دیگر و در مراحل بعدی هم معنای دیگری دارد. مثلاً بعضی از افراد به انقلابی بودن در ایام قبل از پیروزی انقلاب خو کرده بودند، لذا بخشی از این افراد با تغییر شرایط، ضدانقلاب شدند چون نتوانستند خودشان را با شرایط جدید وفق بدهند. بعضی‌ها هم که در دوران دفاع مقدس، انقلابی‌های خوبی بودند، وقتی شرایط عوض شد، ضدانقلاب شدند و برخی از آنها الآن در آمریکا و اروپا نشسته‌اند و دارند علیه کشورمان اقدام می‌کنند.

باید هر لحظه آماده تغییر باشیم. کسانی که ثبات‌گرایی و سنت‌گرایی در روحیه‌شان وجود دارد، نمی‌توانند دین‌دار بشوند. اگر این افراد دین‌دار هم بشوند مدتی دین‌داری می‌کنند اما چون نمی‌توانند خودشان را عوض کنند در این قالب و شکل جدید دچار انجماد می‌شوند درحالی‌که اصلاً انسان، دین‌دار می‌شود که منجمد نشود. انسان دین‌دار باید آماده انعطاف پذیری باشد. باید به این مقوله توجه کرد. انسان دین‌دار و جامعه دین‌دار باید به گونه‌ای انعطاف‌پذیر باشد که با قرار گرفتن در وضعیت جدید بتواند تکالیف جدید و انتظارات جدید خدا را از خودش برآورده کند. فرض کنید که شما تا حالا می‌بایست بسکتبال بازی می‌کردید، لذا خودتان را به بسکتبال عادت داده‌اید و مهارتش را یاد گرفته‌اید اما به یک‌باره بازی عوض می‌شود و شما باید پینگ‌پونگ بازی کنید که قواعدش فرق می‌کند، لذا باید خودتان را تغییر بدهید.

برنامه دین هم در آغاز و هم در تداومش این‌گونه است. نوزده بار در قرآن آمده که مشکل پیامبران الهی این بود که مردم نمی‌خواستند خودشان را تغییر بدهند، این‌طور نیست که چون پدران ما مسلمان بودند، بگوییم «این نوزده آیه قرآن درباره زمان ما نیست و ما دیگر این مشکل را نداریم!» این مشکل همیشه وجود دارد چون همیشه شرایط جدیدی اتفاق می‌افتد. بعضی‌ها حاضر نیستند شرایط جدید را بپذیرند.

پدرها و مادرها بدانند که جوانان امروز متعلق به زمان و شرایط متفاوتی هستند

تربیت دینی صحیح، یعنی آمادگی برای قرار گرفتن در شرایط مختلف. بعضی از مجردها نمی‌توانند خودشان را با شرایط متأهلی وفق بدهند. از نظر این افراد، بهترین راه دعوا کردن و جدا شدن است. بعضی از پدرها و مادرهای خوب، فرزندشان را خوب تربیت می‌کنند اما نمی‌توانند در شرایط عروس‌دار شدن و داماددار شدن قرار بگیرند و برای این وضعیت انعطاف‌پذیری ندارند. این نوع تربیت، دینی نیست. کسی که داماد یا عروس دارد نباید مثل گذشته با فرزند خودش رفتار کند و بگوید او فرزند خود ماست و ما همیشه با او این‌طور رفتار می‌کنیم. او دیگر فقط فرزند شما نیست بلکه همسر یک نفر دیگر هم شده است. او الآن یک انسان متفاوت شده است.

امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «لا تَقسِروا أولادَکُم عَلی آدابِکُم فَاِنَهُم مَخلوقونَ لِزَمان غَیرَ زمانِکُم» (شرح نهج البلاغه، ابن‌ابی‌الحدید، ج20، ص267) فرزندان‌تان را به آداب خودتان اجبار نکنید چون آنها برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده‌اند. بعضی از بزرگترها، با این جمله که «آن زمان که ما جوان بودیم...» گذشته‌شان را بر سر جوان‌ها می‌کوبند. این کار درست نیست چون شرایط عوض شده است و جوانان امروز متعلق به زمان و شرایط متفاوتی هستند.

بعد از اربعین شرایط ابراز محبت به اهل‌بیت (ع) تغییر کرده است

انسان با تربیت دینی، همیشه برای حرکت و تغییر آماده است، او نمی‌گوید: خدایا! فعلاً فلان برنامه را داریم و به آن عادت کرده‌ایم، بلکه می‌گوید «خدایا! می‌خواهی چه چیزی را عوض کنم؟»

شرایط جدید قطعاً برای فرد و عموم جامعه پیش می‌آید. خیلی از مسلمان‌ها و مؤمنین اصلاً حال ندارند شرایط جدید خودشان را ببینند و کارهایی انجام بدهند که موافق شرایط جدید باشد. باید روش کار ما فرق کند! مثلاً در این سال‌های اخیر که اربعین میلیونی راه افتاده، شرایط ابراز محبت به اهل‌بیت (ع) هم تغییر کرده است. مثلاً شما یک زمانی فقط برای هیأت خودتان غذا می‌پختید اما حالا باید غذا بپزید و آن را در کنار جاده بگذارید و به همه محبین اهل‌بیت (ع) بدهید. یک زمانی در فضای بسته، هیأت می‌گرفتید. شاید الآن دیگر نباید در فضای بسته هیأت بگیرید. شاید هیأت‌های یک شهر، در چند مناسبت لازم باشد دور هم جمع بشوند. در زمان طاغوت هر محله و هر جمعی برای خودش یک هیأت داشت، آیا بعد از انقلاب، هیچ چیز عوض نشده است؟! دین حتماً شما را در موقعیت جدید قرار می‌دهد. اگر دیدید یک مدتی هیچ چیز تغییر نکرده است یک کمی شک کنید. بگویید مثل اینکه یک جای کار ما ایراد دارد. چون خدا نمی‌گذارد انسان در یک وضعیت ثابت بماند خصوصاً وضعیتی که آباء و اجدادی باشد. دین یک جریان سیال است.

در صدر اسلام مسلمانانی بودند که همچنان طبق احکام جاهلیت عمل می‌کردند

یک نمونه از آیات دیگر قرآن را برای شما بخوانم. مشرکین مکه استفاده از سه نوع شتر و یک نوع گوسفند و خوردن گوشت آنها را حرام کرده بودند. اسلام این حرمت را نپذیرفت و اعلام کرد که گوشت این حیوانات حلال است. علی‌رغم حکم اسلام درباره حلال بودن بهره بردن از آن حیوانات، در میان کسانی که مسلمان شده بودند کسانی بودند که همچنان از آن حیوانات استفاده نمی‌کردند چون یک مدت با آن حکم جاهلی انس داشتند. خدا از این روحیه متصلب بدش می‌آید. خدا دوست دارد انسان آماده تغییر باشد. بعضی از افراد به خاطر همین روحیه اصلاً روی بت‌پرستی اصرار می‌کردند. قرآن کریم پس از نفی آن حکم جاهلی می‌فرماید: «وَ اِذا قیلَ لَهُم تَعالَوا اِلی ما أَنزَلَ اللَهُ وَ اِلَی الرَسُولِ قالُوا حَسبُنا ما وَجَدنا عَلَیهِ آباءَنا أَ وَ لَو کانَ آباؤُهُم لا یَعلَمُونَ شَیئاً وَ لا یَهتَدُون» (مائده،104) وقتی که به آنها گفته شود «به سوی آنچه خدا نازل کرده، و به سوی پیامبر بیایید!»، میگویند «آنچه از پدران خود یافتهایم، ما را بس است... در اینجا منظور از چیزهایی که از پدران‌شان به ارث رسیده بود امور دینی و مذهبی است، نه قتل و دزدی و.... اگر آباء شما چیزی را نمی‌فهمیدند آیا باز هم می‌خواهید راه آنها را ادامه بدهید؟ قرآن ما را به این مسئله توجه می‌دهد که «بر روال پیشینیان نباشید.»

دین، خواهان پویایی انسان است و شما را در وضعیت ثابت نگاه نمی‌دارد

بعضی‌ها فکر می‌کنند اینکه می‌فرماید «بر روال پیشینیان نباشید» فقط درباره پیشینیان بد است و حالا که شما می‌خواهید خوب باشید باید بر گذشته متصلب نباشید و نوگرا باشید و راه جدید پیدا کنید. اما بنده این نکته را هم اضافه می‌کنم که حتی اگر پیشینیان‌تان آدم‌های خوبی باشند، خودتان هم قبلاً آدم‌های خوبی بودید و الآن هم هستید، متوجه باشید که برنامه دین این است شما را در وضعیت ثابت نگاه نمی‌دارد. دین از انسان، پویایی می‌خواهد.

ما باید دین‌دارهای خیلی محکمی بشویم و دین را خیلی محکم نگه داریم، اما در عین حال، اگر امام‌زمان (ع) ظهور کرد و خواست که همه این امور را تغییر بدهد باید آماده باشیم که اینها را رها کنیم، باید برای فرمان‌های تازه، برای رویکردهای تازه و برای اولویت‌های تازه آماده باشیم. از نظر اجتماعی باید در آستانه ظهور برای تغییرات بسیار مهم آماده باشید. بعضی از مؤمنین در آنجا جلوی اما‌م‌زمان (عج) هم مقاومت می‌کنند.

مثلاً الآن ما مشکل اقتصادی داریم و جهاد اقتصادی، جهاد مهمی است. سال‌هاست مقام معظم رهبری بر این موضوع تأکید دارد اما مساجد ما در این زمینه تحرک خاصی نداشته اند، کارهایی مثل گفتگوی اقتصادی، ایجاد تعاونی و.... چون به یک وضعیت ثابت انس گرفته اند و دنبال حرکت و تغییر نیستند.

دین‌داری آمادگی برای تغییر است

در طول سال‌های بعد از انقلاب، خداوند شرایط ما را حتی یک‌سال هم ثابت نگه نداشته است. شرایط ما مدام در حال تغییر است، در هر تغییر و شرایط جدید، شما باید عملیات جدید انجام بدهید. اگر یک نفر در این چهل سال ده‌بار شغل خودش را عوض کرد، تعجب نکنید؛ شاید انسان انعطاف‌پذیری است که تکلیف خود را تشخیص داده و شغلش را عوض کرده است. البته نمی گویم که همه باید شغل‌شان را عوض کنند. اگر انسان متصلب نباشد گاهی پیام‌هایی به او می‌رسد و می‌فهمد در شرایط جدید، خدا چه طرحی برای او ریخته است.

دین‌داری، گرفتن یک سلسله آیین‌نامه‌ها و مقررات ثابت و عمل‌کردن مداوم به همان مقررات تا آخر عمر نیست؛ دین‌داری آمادگی برای تغییر است. شرایط شما دائماً تغییر می‌کند، اگر نمی‌دانید در شرایط جدید چه کار کنید باید با فکر کردن و پرسیدن یاد بگیرید.

چرا دین از ما تغییر می‌خواهد؟

چرا دین از ما تغییر می‌خواهد؟ چون نفس انسان مکار است؛ وقتی خدا به ما یک دستور می‌دهد، نفس انسان ابتدا اگر بتواند در مقابل فرمان خدا مقاومت می‌کند که انجامش ندهد. اگر نتواند مقاومت کند، و حرف خدا را گوش کند، نفس مکار انسان همین گوش‌کردنِ حرف خدا را برای خودش بُت می‌کند، این بُت در واقع همان مُدل عبادتی است که انسان به آن انس پیدا کرده است. لذا اگر فردا شرایط جدیدی پدید بیاید و خدا بگوید که «آن مُدلی عبادت نکن، یک مُدل دیگری عبادت کن» به خدا اعتراض می‌کند. ما نباید به خدا بگوییم که چرا هر روز یک دستور می‌دهی؟! فلسفه عبد بودن، حرف گوش‌کردن است.

برخی افراد می‌خواهند با دین‌داری برای خودشان دکان باز کنند. یکی از راه‌ها برای اینکه این مغازه‌ها بسته شود این است که خدا شرایط و تکالیف جدید برای ما می‌آورد. پس یکی از علت‌های تغییر در نوع تکلیف این است که اجرای یک دستور ثابت از دین کم‌کم برای انسان بت می‌شود. بت، جای خدا نمی‌نشیند؛ بلکه بت‌پرست، بت را واسطه بین خودش و خدا قرار می‌دهد. کسی که یک نحوه عبادت غلط را در پیش گرفته و کسی که به یک نحوه از عبادت تصلب پیدا کرده است فرق چندانی با بت‌پرست ندارد. همه اینها آنچه را خودشان خواسته‌اند واسطه رسیدن به خدا قرار داده‌اند، نه آنچه را خدا خواسته است. یک علت تغییر دستور خدا، این است که خدا می‌خواهد جلوی مکر انسان را بگیرد. خیلی‌ها وقتی خدا حرفش را تغییر می‌دهد، دیگر گوش نمی‌دهند. آن‌وقت معلوم می‌شود که در حال مکر بودند.

2. مقابله با «راحت‌طلبیِ» انسان

«راحت‌طلبیِ» انسان علت دیگری است که باعث می‌شود دین از انسان تغییر بخواهد. خیلی وقت‌ها بی‌ایمانی، علت نماز نخواندن نیست بلکه راحت‌طلبی اجازه نمی‌دهد انسان نماز بخواند. وقتی که انسان به کاری انس پیدا کند انجام آن برایش راحت می‌شود، آن‌وقت راحت‌طلبی اجازه نمی‌دهد که انسان آن کار را تغییر بدهد و عوض کند.

3. مقابله با تکبر انسان

علت دیگری که در قرآن هم اشاره شده، تکبر و غرور انسان است «مُستَکبِرینَ بِهِ سامِراً تَهجُرُون» (مؤمنون،67). انسان متکبر نمی‌تواند مدام تغییر را بپذیرد، اما انسانی که بنده است مدام تغییر را می‌پذیرد. بنده به اربابش می‌گوید «من کاره‌ای نیستم، شما دستور بده من چه‌کار کنم؟» بنده چون و چرا نمی‌آورد.

وقتی خداوند به ابلیس امر کرد که به حضرت آدم (ع) سجده کند، او گفت: خدایا! اگر مرا از سجده بر حضرت آدم (ع) معاف کنی تو را چنان عبادت می‌کنم که احدی هرگز عبادت نکرده است. این حرف را ابلیس در حالی زد که شش‌هزار سال خدا را عبادت کرده بود. خداوند متعال به او فرمودند: «اِنَمَا أُرِیدُ أَن أُعبَدَ مِن حَیثُ أُرِیدُ لَا مِن حَیثُ تُرِید» (تفسیر قمی، ج1، ص42). من دوست دارم آن‌طور که من می‌خواهم پرستش بشوم، نه آن‌طور که تو می‌خواهی. مگر بنا نیست به حرف من گوش بدهی؟ دین انسان را در موقعیت‌های مختلف امتحان می‌کند. کسی که وقتی در یک موقعیت دینی قرار می‌گیرد، دیگر نمی‌تواند از آن بیرون بیاید، تربیت دینی نشده است.

عظمت شخصیت پیغمبر (ص) باعث می‌شد مردم تغییرات سخت را بپذیرند

دین از ما انعطاف‌پذیری می‌خواهد. یک نمونه از انعطاف‌پذیری «هجرت» است. در آغاز اسلام هر کسی دین قبلی‌اش را کنار می‌گذاشت و با مسلمان شدن وارد دین جدید می‌شد، می‌بایست به مدینه هجرت می‌کرد. این تغییر خیلی سنگین بود چون کسی که مسلمان می‌شد باید خانه‌، خانواده، شغل، زمین کشاورزی و همه چیز را رها می‌کرد و به مدینه می‌رفت.

پیامبر اکرم (ص) تغییرات زیادی از مردم خواست. عظمت شخصیت پیغمبر (ص) باعث می‌شد آن مردم تحت تأثیر قرار بگیرند و آن تغییرات را بپذیرند. پیغمبر اکرم (ص) کار بسیار بزرگی کرد. الآن شما که پیغمبر اکرم (ص) به اضافه حضرت فاطمه زهرا (س) و دوازده امام را پذیرفتید و برای مقام ایشان قداست قائل هستید آیا حاضرید مثل شرایط مردم دوران بعثت، هجرت کنید؟ معلوم نیست ما واقعاً بتوانیم! اگر امام‌زمان (عج) بعد از ظهور، به ما مأموریت بدهد چه می‌کنیم؟ اگر خانواده همراهی نکرد چه می‌کنیم؟

در قسمت اول بحث گفتیم که «انتظار تغییر» یکی از فلسفه‌های بعثت و اتفاق‌های بزرگی است که در بعثت افتاد. البته این اتفاق در همه زمان‌ها برای دین‌داران جاری است. در قسمت دوم گفتیم: دین به سه علت، خواهان تغییر و انعطاف در انسان است؛ مقابله با مکر انسان، مقابله با راحت‌طلبی و مقابله با غرور و تکبر انسان. مکر، راحت‌طلبی و تکبر باعث مقاومت در برابر تغییر می‌شود و از سوی دیگر، پذیرش تغییر و داشتن انعطاف در برابر دستور خداوند، یکی از راه‌های از بین رفتن مکر، راحت‌طلبی و تکبر در انسان است.

انواع تصلب: 1. «تغییر ندادن عادت» رایج‌ترین نوع تصلب است

در ادامه بحث می‌خواهیم درباره انواع تصلب و عدم انعطاف‌پذیری صحبت کنیم. راحت‌ترین‌، عادی‌ترین و رایج‌ترین نوع تصلب، نپذیرفتن تغییر در عادت رفتاری است. کسی که به یک رفتار یا عکس‌العمل خاص عادت کرده است به‌سختی می‌تواند آن را تغییر بدهد. امام حسن‌عسکری (ع) می‌فرماید: ترک عادت مانند معجزه است «رَدُ المُعتَادِ عَن عَادَتِهِ کَالمُعجِز» (تُحَف‌العقول، ص489). یک ضرب‌المثل معروف می‌گوید: ترک عادت موجب مرض است.

2. سخت ترین نوع تصلب مربوط به علاقه‌ها است، چون تغییر در «دل» بسیار سخت است

سخت‌ترین نوع تصلب چیست؟ سخت ترین نوع تصلب مربوط به علاقه‌ها است، چون تکان‌دادن و تغییر علاقه بسیار سخت است. امام صادق (ع) می‌فرماید: جابه‌جا کردن کوه آسان‌تر از جابه‌جا کردن دل از جای آن است «اِزَالَهُ الجِبَالِ أَهوَنُ مِن اِزَالَهِ قَلب عَن مَوضِعِهِ» (تُحَف‌العقول، ص357). از خدا بخواهیم که اگر خواست یک علاقه‌ای در ما تغییر کند، به ما قدرت تغییر آن را بدهد.

گاهی باید یک علاقه را تغییر بدهیم یا از یک علاقه صرف‌نظر کنیم، اگرچه آن علاقه خوب باشد. مثلاً ممکن است لازم باشد بنده خوب و مهربانی مثل حضرت ابراهیم (ع) سرِ اسماعیل خودش را ببُرد؛ آن‌هم فرزندی که خدا بعد از سال‌ها به او داده بود و بسیار خوب و دوست‌داشتنی هم بود.

3. بدترین نوع تصلب، تصلب فکری است

تصلب قلبی سخت‌ترین نوع تصلب است اما بدترین نوع تصلب نیست. بدترین نوع تصلب که انسان را بسیار بدبخت می‌کند، تصلب فکری است. تصلب فکری باعث می‌شود انسان حاضر نشود درباره برداشتی که در ذهنش پدید می‌آید فکر کند و آن را تغییر بدهد، درحالی‌که بسیار محتمل است که به خاطر یک اشتباه یا دقیق نبودن اطلاعات، برداشت انسان درست نباشد.

کسانی که دچار تصلب فکری هستند در دفاع از افکارشان بهانه‌های عجیب و غریب می‌آورند. تغییر دادن ذهنیت آدم‌ها بسیار سخت است، مخصوصاً کسانی که دین‌دار هستند. گاهی مطالبی را از آیات قرآن به بعضی از مؤمنین می‌گوییم ولی آنها نمی‌پذیرند. می‌گویند: «نه؛ این مطلب نمی‌تواند درست باشد! ما اصلاً این حرف‌ها را نشنیده‌ایم!» خب؛ اشکال ندارد که قبلاً نشنیده‌اید، حالا بشنوید! لااقل احتمال صحت بدهید. اما بعضی‌ها اصلاً نمی‌توانند بپذیرند.

البته بی‌دین‌ها هم همین‌طور هستند. گمان نکنید افراد بی‌دین متصلب نیستند. ذهنیت بعضی از انسان‌های بی‌دین درباره دین خراب است اما از بس متصلب هستند نمی‌گذارند دین را برای آنها تعریف کنیم. بعضی از این افراد نه گوش می‌دهند و نه حاضرند درباره حرف خودشان فکر کنند. اتفاقاً تحجر در بی‌دین‌ها خیلی بیشتر است. اگر از بعضی‌ها سؤال کنید که دموکراسی چه گُلی به سر عالم زده است؟ به شدت عصبانی می‌شوند و اصلاً نمی‌خواهند در این‌باره فکر کنند. اگر بگویید خیلی از اندیشمندان گفته‌اند که «دموکراسی آسیب‌هایی دارد...» با شما دعوا می‌کنند. وقتی می‌گویید «احزابی که کشورهای غربی را اداره می‌کنند معمولاً صهیونیستی هستند و این سازوکار، ملت‌ها را نجات نمی‌دهد» اصلاً حاضر نیستند گوش بدهند. تحجر فکری زشت‌ترین و بدترین نوع تصلب و تحجر است.

آخرین تغییر، رفتن از این دنیاست

آخرین تغییر، رفتن از این دنیا است. باید در هنگام این تغییر به زیبایی تسلیم باشیم نه اینکه در مقابل خدا مقاومت کنیم تا کار به جان‌کندن برسد. یکی از آداب و تمرین‌های آمادگی برای این تغییر، نوشتن وصیت‌نامه است. وقتی شروع به نوشتن وصیت‌نامه می‌کنید، وارد حس یک تغییر می‌شوید. آیا من واقعاً این دنیا را ترک می‌کنم؟ در روایات توصیه شده است که مرگ را بسیار یاد کنید «أَکثِرُوا ذِکرَ المَوتِ» (امالی، شیخ مفید، ص264)، باید این تغییر بزرگ را بپذیریم.

اهل‌بیت (ع) در مقابل بلاها بسیار انعطاف‌پذیر بودند و بالاترین تغییرها را پذیرفتند

اهل‌بیت (ع) آمادگی فوق‌العاده‌ای داشتند که در شرایط مختلف قرار بگیرند و متناسب با آن شرایط عمل کنند. آنها اصلاً در گذشته نمی‌مانند. به آرامش حضرت زینب (س) نگاه کنید! مگر زینب‌کبری (س) به آن خاک‌نشینی‌ها و بی‌حرمتی‌ها عادت دارد؟ اما در مسیر اسارت، اصلاً آرامش آن حضرت به‌هم نمی‌ریزد؛ انگار ایشان از اول زندگی عشایری داشته است. حضرت زینب (س) دو خطبه دارد یکی در مجلس عبیدالله و دیگری در مجلس یزید. شما در این خطبه‌ها آرامش را می‌بینید چون زینب‌کبری (س) خودش را با شرایط جدید تطبیق می‌دهد.

صبر یکی از وجوه انعطاف‌پذیری است. گاهی بی‌صبری ها برای این است که انسان نمی‌خواهد خودش را تغییر بدهد. خانواده پیغمبر (ص) بالاترین تغییر را پذیرفتند. این اولیاء خدا در مقابل بلاها و مصیبت‌ها بسیار انعطاف‌پذیر بودند.

به گزارش فارس، سلسله درس‌های تاریخ تحلیلی صدر اسلام به همراه پرسش و پاسخ دانشجویی، یکشنبه‌های هر هفته حوالی ساعت 19 در فاطمیه بزرگ تهران، در محفل هفتگی هیأت‌های دانشجویی استان تهران برگزار می‌شود.

پایان پیام /

شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید

دانشگاهیان

علیرضا پناهیان

فاطمیه تهران این خبر توسط افراد زیر ویرایش شده است
پناهیان: تعصب به گذشته از علل مخالفت با پیامبران است 2
پناهیان: تعصب به گذشته از علل مخالفت با پیامبران است 3
پناهیان: تعصب به گذشته از علل مخالفت با پیامبران است 4
پناهیان: تعصب به گذشته از علل مخالفت با پیامبران است 5
پناهیان: تعصب به گذشته از علل مخالفت با پیامبران است 6