چه کنیم تا نخبگان در کشور بمانند؟ / ضد و نقیضهای بودجه 1401 / تعبیر وارونه مطالبات مردم توسط دشمنان ایران
آمریکاییها از عراق نمیروند؟! / اقتصاد؛ انگیزه 80 درصدی مهاجرت / ورود غرب به فاز مقصر نمایی / یوم الحساب دولت و کارگران / کمک مستقیم به مردم افغانستان / کشف حقوقهای فوق نجومی با اجرای طرح شفافسازی / متهم کیست؛ تحریمها یا مافیا؟ / چرخش صنعت هستهای ایران دور اتم صلح / فربه خوشاشتها مثل صداوسیما / نقره داغ شدن بیش از 100 مفسد و اخلالگر اقتصادی و اشتباه آمریکا و نفوذ روسیه و چین شریک...
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز چهارشنبه 24 آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که مذاکرات وین و واکنشها به مواضع روسها در قبال مذاکرات هستهای از یک سو و بازار نابسامان «دارو» و سناریوهای مختلف تورمی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
-->در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
*س_ چه کنیم تا نخبگان در کشور بمانند؟_س*محمد اسماعیل شجری تحلیلگر حوزه فرهنگی طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: خروج نخبگان از کشور که موجب نگرانی شده است باید از نگاه کارشناسی و بررسی علتها، آن را مورد توجه قرار داد. این که پدر و مادری با هزاران امید بچهای را بزرگ کرده، اما میپذیرد که فرزندش برای زندگی و کار به کشوری دیگر برود آن هم فرزندی نخبه که از توانایی علمیو کارایی بالایی برخوردار است. اگر دوران زندگی هر انسان را به سه بخش تقسیم کنیم یعنی از تولد تا 25 سالگی که یک فرد برای کشور و خانواده دارای هزینه است باید هزینه بزرگ شدن و تحصیل را خانواده و کشور بپردازد. از 25 تا 55 یا 60 سالگی که زمان میوه دادن هر فرد است دیگر پدر و مادر و کشور برایش هزینه نمیکند کشور را ترک میکند و به کشور دیگر میرود و کشور پذیرنده هم که بدون هیچ هزینهای یک نیروی آماده به کار را به عنوان مهاجر میپذیرد و 30 سال برای آن کشور مفید است؛ و از 60 سالگی به بعد که دوران بازنشستگی است که برای هر کشوری افراد بازنشسته هزینه دارند چه بیماریهای افراد داری سن بالا و چه حقوق بازنشستگی که میگیرند کشور پذیرنده به جای هزینه 60 سال برای یک فرد فقط 200 تا 300 سال برای آن فرد هزینه میکند؛ تازه 30 سال هم از این فرد استفاده کرده است. پس هر فرد دو بار برای جامعه هزینه دارد: یک بار کودکی تا پایان تحصیلات و یک بار دوران پیری و بازنشستگی. حال چه باید کرد این نیرویی که هزینهاش را خانوادهاش و کشور ما داده است از میوهاش هم خانواده و هم کشور استفاده کند؟ هر ساله در کشور ما کنکور برگزار میشود. رتبههای برتر کنکور در سه رشته انسانی و تجربی و ریاضی هستند. رتبههای برتر رشته ریاضی جذب رشتههای پزشکی میشوند و بعد هم جذب بازار کار و مشکلی ندارند. رتبههای برتر رشته انسانی هم اکثرا حقوق و... میخوانند و جذب بازار کار میشوند و مشکل ندارند، ولی جامعه هدف ما که بیشترین خروج را از کشور دارد رتبههای برتر رشته ریاضی هستند که باید برای آنها برنامهریزی کرد. با برگزاری کنکور و المپیادهای علمی، هر ساله رتبههای برتر در رشته ریاضی سه منطقه 1 و 2 و 3 مشخص میشوند. اگر از هر منطقه 1000 نفر اول کنکور ریاضی که در هررشتهای پذیرش شدهاند را بورس کنیم با شرایط بسیار عالی و از استادی دانشگاه تا کار در کارخانههای صنعتی و ادارات دولتی جذب و مشغول به کار شوند با حقوق و مزایای عالی دیگر دیگر اکثر اینها به فکر رفتن از کشور نمیافتند و به عنوان افراد نخبه و توانمند در کشور خودمان مشغول خواهند شد؛ و طبق محاسبه اگر هر 3000 نفر جذب شوند در 30 سال میشوند 90 هزار نفر؛ یعنی کشور ما برای 90 هزار نفر نمیتواند شرایط عالی ایجاد کند؟ همین افرادی که امروز خیلی جاها مشغول هستند میتوانستیم به جای خیلی از افرادی که با سفارش جذب شدند از این نخبهها استفاده کنیم و امروز خیلی از اینها کشور را ترک نمیکردند و میتوانستیم این افراد توانمند را در کشور حفظ کنیم. به امید روزی که قانونگذاران به فکر برنامهریزی برای استفاده از این نیروهای توانمند باشند و کشور را از توانایی نخبگان برخوردار کنند.
*س_تعبیر وارونه مطالبات مردم توسط دشمنان ایران_س*رحیم رضاخانی طی یادداشتی در شماره امروز آفتاب یزد با عنوان تعبیر وارونه مطالبات مردم توسط دشمنان ایران نوشت: رهبر معظم انقلاب اهمیت «جهاد روایت و تبیین» را با تکرار تاکیدات گذشته خود درباره ضرورت روایت حقیقی «واقعیات جامعه، تاریخ انقلاب، دفاع مقدس و حوادث گوناگون 42 سال اخیر» فرمودند: اگر این کار نشود که در موارد متعدد نشده است، دشمن روایت تحریفآمیز و دروغ خود را در افکار عمومی جاری، و با عوض کردن جای ظالم و مظلوم، اقدامات مستمر ظالمانه خود را توجیه میکند. آنچه این روزها در جای جای میهن عزیزمان مشاهده میکنیم ماحصل 8 سال بیتدبیری و عدم توانایی مدیریت در مسئولیتهای اساسی کشور میباشد، با عدم توجه مسئولین که آن هم گاهی عامدا و گاهی هم از رویعدم توانایی در مدیریتها میباشد، موجب شده امروز مردم چاره را در اعتراض به دریافت مطالبات خود بدانند. در این بین اگر کارشناسان و تحلیلگران انقلابی واقعیات جامعه را روایت نکنند، آنگاه دشمن که برای این نوع رفتارها سالهاست برنامه ریزی کرده است که جای مظلوم و ظالم را تغییر دهد، در جامعه نفاق ایجاد میکند. دشمن به دنبال این است که ما را منزوی کند، اما نه تنها نتوانست بلکه امروز این هم افزایی که میان این مردم، مسئولین، جوانان و ارگانها، زنها و مردها که بر اساس فرهنگ تشیع و فرهنگ ایرانی و ایثار و فداکاری و محبت است شکل گرفته، دنیا را متحیر کرده است. ایران تحت تحریم، ایرانی که همه کوزهها را سر او میشکنند، ایرانی که میگفتند دیگر در سال 98، 13 آبان، 9 دی و 22 بهمنی نخواهد داشت امروز دارای عزت و آبرو شده است. دشمنان انقلاب و اسلام بیش از پیش خود را برای مقابله با اسلام ناب آماده کرده اند. آنها همواره سعی نمودند تا از راههای گوناگون کیان و عظمت اسلام را متزلزل سازند، بنابراین برای دفاع از حریم اسلام و انقلاب اسلامی در مرحله اول باید دشمن را شناسایی کرد و سپس با تاسی به اولیای الهی روش برخورد با آنان را آموخت، زیرا دشمن با چهرههای گوناگون ظاهر میشود و برای هر زمانی باید سلاحی متناسب با آن زمان را به کار گرفت. باید با بصیرت افزایی و دید وسیع به ملت فهیم ایران روشنگری شود که دشمنان به فکر نابودی انقلاب و بخصوص دین مبین اسلام از پیکریهی جهان هستند، دشمن باید صدای واحدی را از داخل بشنود و باید احقاق حق خودمان را در عرصههای مختلف داشته باشیم، و حتی به افکار عمومی جهانیان روشنگری کنیم و دیپلماسی عمومی و مردمی را در اختیار بگیریم و جبههسازی نوینی کنیم. باید بین ظرفیتهای مختلفی که در دولتهای مختلف وجود دارد و نسبت به دشمنی با آمریکا با ما مشترکاتی دارند آگاهسازی شود. در داخل کشور در برههای از زمان عدهای مشکلات متعدد را با نمیشود و «نمیتوانیم» پاسخ میدادند. اما برای ما مسجل شد که ما میتوانیم اگر حرف خود را منطقی و دقیق بزنیم و دچار سستی نباشیم تمامی مشکلات در داخل کشور مرتفع خواهند شد. دشمنان انقلاب از اعتراضات اخیر میخواهند از آب گلآلود ماهی بگیرند و اقدام به کشتهسازی و سناریوهای مختلف میکنند تا به اهداف شوم خود برسند در حالی که مردم انقلابی خود به خوبی میدانند که خط خود را با ضدانقلاب و منافق جدا کنند. نباید اجازه داد آمریکا و دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی ایران از درخواست و مطالبات عادی مردم سوءاستفاده نمایند و مطالبات به حق خود را با نفوذ چند منافق تبدیل به بحران نمایند، همهی این معضلات و کمبودها به دست ایران و ایرانی برطرف خواهد شد؛ بنابراین در کنار هم و متحدانه در برابر دشمنان انقلاب و اسلام ایستادگی خواهیم کرد و همچون گذشته بر مشکلات میهن عزیزمان پیروز خواهیم شد.
*س_ضد و نقیضهای بودجه 1401_س*محمد یوسفی آرامش طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه ابتکار با عنوان ضد و نقیضهای بودجه 1401 نوشت: لایحه بودجه پیشنهادی دولت ابراهیم رئیسی در روزهای گذشته به مجلس انقلابی ارائه شد؛ بودجه 3600 هزار میلیارد تومانی که 1500 هزار میلیارد تومان آن بودجه عمومی دولت است. نکات مهمی در این بودجه وجود دارد که همچون بودجههای هر سال به آن بی توجهی شده است؛ از جمله این موارد میتوان به اعداد غیرمنطقی درآمدی دولت اشاره کرد؛ تضادهای جدی در این بودجه یافت میشود که با محوریت رشد اقتصادی ارائه شده است، اما برخی از محتویات آن در راستای چیزی غیر از این هدف بنا گذاشته شده، نمونه بارز آن ادعای ارائه بودجهای بدون وابستگی به تحریمهای بینالمللی است و پیش بینی فروش 1.2 میلیون بشکه در روز، این در حالی است که با توجه به شرایط سالهای اخیر و گره تحریم در اقتصاد ایران، انتشار برخی آمارها و اسناد فراگیر شده در اینترنت و البته تایید نشده، نشان دهنده فروش کم نفت ایران بوده است؛ که در این وضعیت نمیتوان بودجه 1401 را بدون برجام متصور شد، چرا که در غیر این صورت با یک فاجعه اقتصادی روبهرو خواهیم شد. مهمترین قسمت این بودجه حذف ارز 4200 تومانی است که آفت جدی رانت و تورم در سالهای اخیر در کشور بوده است؛ طبیعی است که حذف ناگهانی آن تورمزا خواهد بود و نیازمند برنامهریزی و رفتار درست اقتصادی است. علیرغم آنکه برخی مخالف حذف این ارز هستند، در صورتی که دولت بتواند به درستی و به صورت پلکانی این رانت را حذف و از طریق یارانه منصفانه به جامعه تزریق کند، مدیریت صحیح همزمان دیپلماسی سیاست خارجه و تحریم ها، در کنار یک دیگر میتواند در اقتصاد ایران اثرگذار باشد؛ اما متاسفانه تجربه گواه آن است که بسیاری از ادعاهای مطرح شده بر روی کاغذ، در عمل با توجه به بحران مدیریت در ایران، قابل اجرا نیستند و بر روی کاغذ باقی میمانند، از طرفی دخالت آشکار عدهای با سواد و بینش اقتصادی و دیپلماسی اندک در مسائل کلان کشور، بزرگترین پاشنه آشیل دولت سیزدهم است. پیش بینی افزایش هزار میلیارد تومانی فروش سیگار و همچنین افزایش عوارض خروج از کشور نشان دهنده آن است که دولت حاکم بر ایران چگونه میخواهد با آنچه با باورهای آن مغایرت دارد از مردم مالیات دریافت کند. افزایش عوارض خروج از کشور همچنان با ابهام همراه است؛ اما اخبار ضد و نقیض آن بلافاصله در سطح کلان منتشر شد؛ بر هیچ فرهیختهای پوشیده نیست که اینگونه سیاستگذاریها و اخذ مالیات و عوارضهای سنگین غیر منطقی از مردم، ارتباط تنگاتنگ با افزایش تورم و نارضایتی اجتماعی دارد و نشان دهنده شکاف جدی مردم با عده قلیلی در کشور است؛ شگفت انگیز است که دولتی از مردم خود، برای خروج از کشور عوارض دریافت کند؛ چه خدمات و رفاهی برای مسافران مهیا میگردد که برخی این گونه از چنین پیشنهاداتی دفاع میکنند؟! افزایش مالیات در حالی صورت میگیرد که همچنان برخی از نهادهایی معاف از مالیات هستند، این در حالی است که مالیات در تمام جهان با نتیجه خدمات رسانی مطلوبتر همراه است؛ ولی در ایران، نتیجهای برای رفاه بیشتر به ارمغان نمیآورد. افزایش مالیات درست در حالتی صورت میگیرد که برخی سازمانها مانند صدا و سیما شامل افزایش منابع قابل توجه شدهاند؛ سازمانهایی که در طول سالیان گذشته کمترین میزان استقبال و همراهی ملی را داشته اند؛ به راستی منطق قوه مجریه در خصوص این لایحه متضاد چیست؟ اگر در زمینههای درآمدی دچار بحران و کسری بودجه هستیم، باید آن را با مدیریت صحیح تمام بودجه برطرف کنیم، لایحه جدید، فشار مضاعفی به جامعه دردکشیده ایران و اقتصاد زخمی آن وارد میکند؛ بودجهای که با محوریت فشار مضاعف به مردم و رفاه بیشتر برای دیگر سازمانهای کشور تنظیم شده است؛ انتظار میرود دولتی که با شعار مردمی روی کار آمده، به طور جدی رویکرد مردمی داشته باشد و تفکرات عدهای اندک را به تمام ملت ایران القا نکند؛ همچون تمامی سالهای گذشته، این لایحه نیز دستاورد شگفت انگیزی برای تحلیلگران به همراه نداشت. متاسفانه به صورت جدی شاهد آن هستیم که تیم اقتصادی دولت تا به اینجا توان کنترل وضعیت آشفته کشور را نداشته و مسیر اقتصادی کشور به صورت جدی راه خود را میرود؛ اینها همگی تبعات بی توجهی به خواست و نظر متخصصین کشور است که در خصوص بحرانهای جدی تیم اقتصادی دولت هشدار دادند؛ اما به راستی در کدامین دوره به این نگرانیها پاسخ شفافی داده شد که این بار، بار اول باشد؟!