کرونا، تضامن فرهنگی و بازیگران پساکرونا
به گزارش خبرنگار تشکلهای دانشگاهی خبرگزاری فارس، قاسم جعفری عضو شورای مرکزی کانون دانشگاهیان ایران اسلامی طی یادداشتی نوشت: چقدر دقیق گفته است امیر بیان (ع) که «در هنگامه حوادث واقعیت درون انسان ها برون می تراود.» صرف نظر از این که ریشه این پدیده جهان گشا و بلیه مسریه طبیعی و در اثر جهش نوع ویروس و تحول نوعی آن است یا آن که منشا ساختگی و بیوتروریسم دارد، کرونا یک محک عالی برای نمایاندن سطح فرهنگی واقعی ملت ها و عیار انسانیت اشخاص در عرصه فردی است.
امریکایی ها که خود را مهد آزادی و لیبرالیسم می دانند و سال ها قبل با تمسک به جلوه های تبرج اجتماعی و استغنای مالی و اقتصادی، نظریه پایان تاریخ نوشتند و جامعه خود را غایت قصوای سلوک بشری معرفی کردند.
در عرصه بهداشت و درمان کشورشان را بهشت سلامت و اوج ترقی صنعت بیمه می دانستند. اما امروز کوس رسوایی این گزافه گویی و گزاف نمایی برملا شده است. هجوم وحشیانه به سوپر مارکت ها و غارت هست و نیست آن ها واقعیت پوشالی این جامعه تهی از همبستگی فرهنگی اجتماعی و فقیر از سرمایه معنوی را روشن کرد.
جالب آن که اضطراب و عدم اطمینان به آینده تا جایی پیش رفت که در این غارت مغول وار حتی به کالاهای غیر ضروری هم رحم نکردند.
امروز غول مدعی ثروت و تکنولوزی و اوج صنعت بیمه و سلامت از کمبود دارو و ابزار لازم پزشکی مثل دستگاه تنفس، کیت تشخیص و غیره می نالد و با رویی سیاه، شاخی شکسته و سر افکنده به سوی همه عالم، حتی آنانی که در اندیشه بیمارش دشمن فرض می شوند دست نیاز می برد.
در بخش دیگر عالم اروپا غربی است که در این ماجرا زهر ذلت و زبونی را چشیده است. عملکرد دولت های اروپایی که خود را واحد منسجم و متحد می دانند امروز مصداق روشنی از شریفه قرآنی شده است که فرمود: «.. بأسهم بینهم شدید تحسبهم جمیعا وقلوبهم شتی ذلک بأنهم قوم لا یعقلون» (الحشر 14) افتراقاتشان بسیار زیاد است؛ تو فکر می کنی باهمند اما دلهاشان کاملا متفرق است.
ایطالیا (ایتالیا) به عنوان قربانی اصلی و اولی از اروپا درخواست کمک کرد اما هیچ یک از دولت ها به دادش نرسید. سرخوردگی از این مساله به جایی رسید که مردم ایطالیا نسخه خروج از اتحادیه اروپا را مطرح کردند.
البته در ادامه کشورهایی چون اسپانیا، فرانسه، آلمان، انگلیس و غیره به همین گردونه استیصال روحی و فرهنگی در هر دو عرصه ملی و اروپایی پیوستند.
علاوه بر این در عرصه فردی مشرب سکولاریزم و لائیزم مبتنی بر خدا انسانی - اومانیسم - و نیز پایگاه آموزه های مسیحیت تحریف شده در چالش جدی قرار گرفت.
مرد متدین ایطالیایی تمام مجسمه های مسیح را با این استدلال که وقتی در این روزها به داد ما نرسد دیگر به او نیاز نداریم در هم شکست. فردی میلیاردر هم بعد از مرگ چند تن از بستگانش در اثر کرونا خود را از بام هتل 30 طبقه اش به پایین انداخت.
این است سرانجام بشر سرگشته و گرفتار در چنبره ایدئولوژی اومانیسم که پایانش چیزی جز نیهیلیسم (پوچ گرایی) و نابودی ابدی نیست. چرا که محور چنین اعتقادی گیر افتادن صرف در بعد نباتی و حیوانی حیات و غفلت از زندگی ماورایی و روحانی است. حافظه مردم فراموش نمی کند که فرنگ شیفته ها چه داستان ها که از همبستگی اجتماعی غربی ها تحویل ما نمی دادند؛ نظیر این که وقتی پنیر یا تخم مرغ کم شد، مردم فلان جا به جای حرص خرید موجودی منزل را به بازار عرضه کردند تا مشکل حل شود!
شاید بشود ادعا کرد نوع اعتقاد به مبدأ و معاد در نحوه سلوک فردی و اجتماعی ملت ها در چنین اوضاع بحران زده ای بسیار اثر گذار است. اگر کسی به جزای معنوی و اخروی باور نداشته باشد، چرا باید مثل آنچه از کادر درمانی و گروه های جهادی کشور خود شاهدیم در خط مقدم خطر حاضر شود تا به دیگران خدمت کند؟!
برخی رسانه نوشتند بررسی ها نشان می دهد حتی در یک کشور اسلامی مثل ترکیه در محله هایی که اکثریت لائیک زندگی می کنند تمام قفسه های اماکن تجاری در اندک زمانی خالی شد اما در محله های متدین تر چون الفاتح، پاشاک شهیر، غازی عثمان پاشا هیچ نوع خرید غیر طبیعی را شاهد نبود.
البته حساب ملت ایران به رغم همه فشارهای معیشتی و تحریم های فوق ظالمانه دشمن غدار، به لحاظ رفتاری بسی متفاوت است. اوج ایثار و از خودگذشتگی جانی و مالی در فکر و سلوک و رفتار اقشار مختلف موج می زند. که پرداخت به جزییات آن موضوع این مقال نیست. به تعبیری در کنار همبستگی اجتماعی ملی روش و نحوه عملکرد نظام سیاسی و حاکمیتی یک کشور هم در ارتقاء جایگاه فرهنگی یک کشور و تبدیل آن به امت تمدن ساز بسیار مهم است. البته برای رسیدن به این غایت مهم، اساسی ترین نکته قدرت اقناعی یک نظام است و الا در نظام های دیکتاتوری و پادشاهی و امثال آن مردم تنها در حد ادای وظیفه از ترس حکومت تن به اجرای دستورات می دهند. البته که بین اقدامات داوطلبانه و ایثارگرانه نظیر آنچه که در ایران از جانب اقشار مختلف مثل حوزه و دانشگاه، فرهنگی و بازاری، پیر و جوان و زن و مرد صادر می شود با افعال اجباری ناشی از انفعال و قسر روزگار و فشار حکومت، تفاوت بسیار زیاد است.
نکته دیگر این که به نظر می رسد حتی با فرض منفی بودن نظریه بیوتروریسمی در خلق بلیه کرونا، اردوگاه سلطه و استکبار در عمل روش مالتوسی را در پیش گرفته است. توماس روبرت مالتوس انگلیسی تبار و استاد جمعیت شناسی سیاسی (1789- 1833) مبدع نظریه " رانت " در اقتصاد و صاحب کتاب " اصل جمعیت " است. او معتقد بود رشد جمعیت با ضریب هندسی است و رشد منابع غدایی با ضریب ریاضی است. پس برای ایجاد توازن بین جمعیت و تغذیه، وجود حوادثی مثل وبا، سیل، زلزله و جنگ های بزرگ که عده زیادی را به یکباره از بین می برد ضروری است. موید چنین ادعایی بیانات رسمی و رفتار عملی مقامات غربی است. امریکایی ها بارها اعلام کرده اند گردش اقتصاد به مراتب مهم تر از شیوع کروناست. بنابر این ترامپ تا الآن با قرنطینه اجتماعی علنا مخالفت کرده است.
طبق گزارش رسانه ها انگلیس نزدیک ترین همپیمان امریکا بخشنامه کرده است که مبتلایان بالای 65 سال را عملا به حال خود رها کنند تا بمیرند و هزینه دولت از باب پرداخت حقوق بازنشستگی کاهش یابد. سوال مهم این است وقتی آنان نسبت به مردم خود چنین رفتاری دارند چه جای استبعاد است که برای حذف دولت ها و ملت های رقیب خود و بویژه آنانی را که دشمن ناسازگار ابدی خود می پندارند، نقشه های شیطانی متنوع با بهره گیری از تکنولوزی جنگ نرم، روش های بیولوژیکی و غیره برنامه ریزی و اجرا کنند؟ خصوصا که قدرت رسانه ای و توان اعمال جنگ روانی و هجمه فرهنگی این فرصت را به آنان می دهد که همه چیز را با نهان کاری پیش ببرند. عجیب است که در باره دیگران تمسک به آزادی بیان و حق جریان آزاد اطلاعات را علم می کنند ولی برای خود بخشنامه می کنند کوچکترین اطلاعاتی که از فرایند درمان و آنچه در سیستم بیمارستانی امریکا در خصوص کرونا می گذرد از هر کسی به بیرون درز کند در باره اش بلافاصله اعمال قانون خواهد شد. آیا این ها همه علائمی نیست که گویا سر مگویی ورای این ماجراست که نباید فاش شود.
نکته مهم دیگر آن که پس از ماجرای عالم گیر کرونا سوالی خود را در ذهن صاحب نظران شکل گرفت؛ آیا نظم جهانی پس از کرونا به روال قبل خواهد بود؟ رهبران سیاسی و تحلیل گران مختلف هر یک از منظری به آن پرداخته اند.
آنچه مسلم است ببر کاغذی شکل گرفته از هژمونی امریکا در اذهان در سایه ضعف مدیریت و کاستی های مادی، لجستیکی و حتی تکنولوژی و از همه مهم تر بروز انحطاط فرهنگی تا حد زیادی فرو ریخت.
گرچه برای پیشگویی قریب به واقع هنوز زود است اما برخی بر این باورند که پرستیژ ابرقدرتی امریکا که عمدتا بر پایه پیمان های نظامی شکل گرفته است دچار سقوط آزاد گردیده و ستاره طالع چین به دلیل ایجاد و احیای پیمان های اقتصادی در مسیر صعود است. از سویی روسیه نیز برای حضور و بقای در این میدان بال بال می زند. احتمالا جنگ سرد پر برخوردی در قیاس با گذشته به بازیگری سربازان و ارتش های سایبری در آینده نزدیک بین قطب های رقیب شراره خواهد کشید.
یکی از عوامل اساسی و تعیین کننده در شکل گیری نظام جهانی نوع، قدرت و غنای جهان بینی ها و ایدئولوزی های حاضر در صحنه است. ما فکر می کنیم عواملی چون قدرت نظامی، اقتصادی، تکنولوژی و سایبری بسیار مهمند اما مهجزه قدرت نرم فرهنگی و تمدنی و آموزه های دینی انگیزه ساز و امید بخش را نباید نادیده گرفت.
به عبارتی نظم آینده جهانی شاید بر پایه جنگ باورهای واقعی و تقویت کننده اراده ها شکل گیرد. اراده هایی که می تواند تمام عناصر و علل دیگر (اقتصاد، تکنولوزی، قدرت سخت نظامی و..) را در خدمت گیرد. بر همین اساس باید پذیرفت ادیانی که در عرصه امتحان سختی چون کرونا، نتوانستند به طریق اقناعی پاسخگوی شبهات به ویژه در عرصه حکمت و فلسفه شرور طبیعی و اجتماعی و مساله عدالت، برای رهروان خود باشند با چالش های جدی تری روبرو خواهند شد و دینی چون اسلام ناب که با آموزه های درست عقلانی و وحیانی خود انسان دچار ابتلا را همراهی امید آفرین می نماید، دل های بیشتری را فتح خواهند نمود. و این موضوع یکی از برگ برنده های مهم انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت و آزادی خواهی مبتنی بر آموزه های اهل البیتی ع است.
البته آنچه تاکنون حصار تحریم ها و سایر فشارهای چند بعدی شیطان بزرگ را در هم شکسته سری است که در همین حقیقت نهفته است. ما فکر می کنیم بلیه کرونا بشر را یک گام اساسی به عصر ظهور و ابتهال به ساحت منجی نزدیک کرد. باشد که همگان و بویژه خواص و گروه های مرجع این حقیقت را خوب بفهمند و برای آحاد بشر به زیبایی تبیین کنند.
انتهای پیام /
اتحادیه اروپا کرونا فرهنگی آزادی