کرونا؛ دو ریسک تاریخی و امنیت غذایی
رامین امینی زارع*؛ زمستان سال 1398 خورشیدی بود که بیماری کوید 19، ظرف مدت کوتاهی، جهان را درنوردید واز همه گیری یا اپیدمی به پاندمی یا جهانگیری رسید، همانند این بیماری ناخوشایند در طول تاریخ بشر چندین بار رخ داده است که باتوجه به ظرفیتهای علمی درزمینه پیشگیری، درمان و درک درست از بیماری با این روزگار سایبر قابل مقایسه نیست و زانوزدگی اشرف مخلوقات در برابرباکتری و ویروس را از سویی و از سوی دیگر برخاستن دوباره آدمی را به نمایش میگذارد.
این نوشتار نگاهی کوتاه به آن چه در تاریخ درباره دو رویداد پاندمیک یا جهانگیر بیماری طاعون و رویداد نزدیکتر به ما، یعنی بیماری آنفلوآنزای اسپانیایی که حدود یک سده پیش جهان و کشور مظلوم ما را در برگرفت، نگاهی داشته و براهمیت حمایت همه جانبه از کشاورزی کشور نیز سخنی در پایان خواهد گفت.
تراژدی مرگ سیاه
طاعون یک بیماری واگیردار عفونی مشترک بین انسان و حیوان با عامل باسیل یرسینیا پستیس (Yersinia pestis) است. عامل این بیماری در سال 1894، پس از سالها پژوهش، توسط الکساندر یرسین در انستیتو پاستور کشف شد.
این بیماری کشنده بارها در طول تاریخ باعث بحرانهای شدید اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شدهاست. از دوران باستان تا کشف علت این بیماری در سال 1894، چندین بار همهگیری طاعون، سراسر اروپا، آسیا و آفریقا را فراگرفته است.
در سالهای 627-628 میلادی، طاعون شیرویه» سراسر استانهای باختری شاهنشاهی ساسانیان، بویژه میانرودان را در هم نوردید و باعث کشتن نیمی از جمعیت آن استانهای شاهنشاهی و از جمله شاهنشاه ساسانی شد.
در سده 1300 میلادی، شیوع طاعون خیارکی که به «طاعون سیاه» معروف شد، به مرگ بیش از 75 تا 200 میلیون نفر از مردم ارواسیا منجر گردید. تخمین زده میشود که یک سوم جمعیت ایران در آن زمان کشته شدند.
در تاریخ ایران، بویژه پس از بیثباتیها و زوال سامان کشوری بدلیل حمله مغولان، بیماری طاعون بهطور متناوب شیوع پیدا کرده و باعث کشتن تعداد زیادی از مردم شهرهای مختلف شدهاست. در سالهای 1151-1152 شمسی نیز، همهگیری «طاعون خیارکی در ایران» منجر به مرگ حدود 2 میلیون نفر شد
بیماری طاعون سیاه یا مرگ سیاه یا مرگ و میر بزرگ یک اپیدمی طاعون از نوع طاعون خیارکی و ویرانگرترین بیماری همه گیر تاریخ است که در دوره اوج خود بین سالهای 1347 تا 1351 میلادی اروپا را درنوردید. این اولین همهگیری بزرگ در اروپا و دومین آن در جهان بود.
تنها اولین اپیدمیای که بهطور دقیق توسط مورخان توصیف شدهاست. تعداد مرگومیر از این بیماری در این دوره کاملا مشخص نیست، اما برآورد آن حدود 30 تا 60 درصد جمعیت اوراسیا و بین 75 تا 200 میلیون نفر در منطقه اوراسیا طی این چند سال است. منابع تاریخی زیادی درباره اپیدمی طاعون سیاه در آسیا وجود ندارد. تخمین زده میشود که یک سوم جمعیت ایران در آن زمان کشته شدند.
طاعون سیاه بحرانهای و پیآمدهای بسیار اقتصادی، اجتماعی و مذهبی بهدنبال داشت.
نحوه شیوع طاعون سیاه در اروپا
طاعون خیارکی در این دوره در آسیای مرکزی شایع بود و به نظر میرسد که جنگ مغولان و چینیها سبب شروع این اپیدمی شدهاست.
طاعون در سال 1334 در چین شایع شد و به سرعت در استانهای اطراف ووهان چین سرایت یافت. در سال 1346 میلادی، تاتارها آن را به اروپای شرقی منتقل کردند و در اواخر سال 1347 کشتیهایی که از آسیای مرکزی میآمدند، بیماری را در جنوا و مارسی شیوع دادند. در تابستان سال 1348 طاعون در ونیز نیز شایع شد و در عرض یک سال تمام سواحل مدیترانه را فراگرفت. پس از آن، طاعون به سرعت به سمت شمال اروپا حرکت کرد و جمعیت این نواحی را، که پس از قحطیهای پیدرپی، اپیدمیهای مختلف به علت سردی هوا و جنگهای طولانی به شدت در برابر هر سانحهای ضعیف شدهبودند، درهم شکست. انتقال بیماری از طریق موشها نقش مهمی در این روند داشت و گربهها در اروپا تقریبا نایاب شدند.
شیوع در اروپا
طاعون به سرعت در اروپا شیوع یافت. بین 60 تا 100% افرادی که به این بیماری مبتلا میشدند زنده نمیماندند و به این ترتیب یک چهارم تا یک سوم کل جمعیت اروپا، و یک سوم تا یک دوم جمعیت اروپای غربی از بین رفتند. اپیدمی در یک شهر بهطور متوسط بین 6 تا 9 ماه طول میکشید. باید توجه داشت که طاعون در مناطق مختلف به یک اندازه سرایت نکرد. بعضی از روستاها و حتی بعضی شهرها و نواحی اصلا به طاعون دچار نشدند. برای مثال میتوان بروژ، میلان، نورمبرگ و لهستان را نام برد.
در ایران و خاورمیانه
تخمین زده میشود که حدود یک سوم جمعیت خاورمیانه، از جمله ایران، عراق و سوریه در این همهگیری کشته شدند.
توصیه پزشکان
پزشکان قرن چهاردهم در برابر طاعون ناتوان بودند، با این وجود توصیههایی بیفایده به مردم میکردند که در بعضی آثار از آنها نام بردهشدهاست.
سوزاندن ساقه کلم و پوست به
روشن کردن آتش با استفاده از هیزمهای معطر
بخار کردن آب و بریان کردن گوشت
حمام با آب داغ
حجامت
خوراندن مواد تهوعآور و ملین، که در واقع باعث ضعف بیمار و مرگ زودتر میشد
پیآمدهای طاعون سیاه
گفته شده، طاعون سیاه بحرانهای بسیار اقتصادی، اجتماعی و مذهبی اعدام یهودیان طی طاعون سیاه را بهدنبال داشت.
نیروی کاری بسیار کاهش یافت و دستمزدش چند برابر شد و به این ترتیب مشکلات زیادی را به خصوص در کشاورزی بهوجود آورد.
مردم روستاها و زمینهای خود را ترک کردند و زمینها کمکم به جنگل تبدیل شدند.
مردم شهرها را یکی پس از دیگری ترک کردند، درحالی که اطبا آگاهی و توانایی لازم را برای مبارزه و جلوگیری از شیوع طاعون نداشتند.
تورم شدید ایجاد شد و قیمتها در عرض چند هفته ده برابر شدند.
مردم به کلیساها روی آوردند، برخی برهنه در کوچهها راه میرفتند و خود را شلاق میزدند تا گناهاشان پاک شود و... بسیاری از افراد عقیده داشتند که آخرت نزدیک است.
کلیسا که در برابر مردم بیجواب مانده بود خرافات را میان مردم ترویج داد. از اعمال کلیسا (با وجود تلاشهای پاپ کلمنت ششم برای جلوگیری از آن)، توسل به تئوریهای توطئه سوزاندن یا دار زدن یهودیان، کولیها، بیگانگان و جادوگران بود که به نوعی مقصر این بلاها محسوب میشدند.
توسل به مفاهیم آخرالزمانی و انتظار برای نجات با برقراری حکومت مسیح
آنفلوانزای اسپانیایی
دنیاگیری 1918 آنفلوانزا یا آنفلوانزای اسپانیایی دنیاگیری آنفلوانزای مرگباری بین مارس 1919 تا ژوئن 1920 بود.
این بیماری 500 میلیون نفر (یکسوم مردم جهان در آن هنگام) در سراسر جهان را دچار کردو به گفته پژوهشگران بین 17 تا 50 میلیون انسان جان خود را از دست دادند که نزدیک بهشمار قربانیان مستقیم جنگ جهانی اول است، البته در برخی تخمینها تا 100 میلیون نفر هم گفته شدهاست. پژوهشها نشان میدهند که این همهگیری ممکن است از مرگ سیاه هم قربانیان بیشتری در جهان داشته باشد. این بیماری به شیوه نامعمولی، جوانان و سالمندان را دچار میکرد.
ریشه
فرضیههای بسیاری درباره خاستگاه این بیماری وجود دارد. برخی میگویند آغاز این همهگیری در ایالات متحده آمریکا، امپراتوری بریتانیاو یا چین بوده است. این باور نیز هست که سانسور زمان جنگ جهانی اول باعث شد این بیماری در جمهوری سوم فرانسه، امپراتوری بریتانیا، و امپراتوری آلمان گزارش نشود. اما چون در امپراتوری اسپانیا (که در جنگ بیطرف بود) گزارش شد به نظر آمد که این بیماری در آنجا همهگیرتر است؛ بنابراین پسوند «اسپانیایی» گرفت.
با اینکه در آن زمان میکروب به عنوان عامل بیماریهای عفونی کشف شده بود، اما نزدیک یک دهه پس از آن ویروس آنفلوانزای A. زیرگروه H1N1 به عنوان عامل این بیماری شناسایی شد.
در ایران
ایران یکی از بالاترین آمارهای مرگ بر اثر آنفلوانزای اسپانیایی را داشت. گفته میشود که در دو دهه نخست سده 20 (میلادی) دستکم یک دهم و شاید چهل درصد جمعیت ایران در نتیجه انواع بیماریهای واگیر، قحطی و جنگ از دست رفتند. به نوشته امیراصلان افخمی برخلاف دیگر جاهای زمین که بیشتر قربانیان شهرنشین بودند در ایران این بیماری در روستاها بیشتر قربانی گرفت. شرایط اجتماعی (مهمترین دلیل)، قحطی، اعتیاد به تریاک، مالاریا خشکسالی، احتکار، فساد و ناکارآمدی دولت، توسعهنیافتگی، و کمخونی از دلایل گسترش آنفلوانزای اسپانیایی در ایران بودند.
نیروهای روس، بریتانیا و عثمانی در چهار گام، آنفلوانزای اسپانیایی را وارد ایران کردند.
در شمال خاور: از عشقآباد به مشهد (نیروهای آمریکایی، ویروس آنفلوانزا را به نیروهای امپراتوری روسیه منتقل کردهبودند) [همهگیری کوچک]
در شمال باختر: از باکو به بندر انزلی (نیروهای امپراتوری روسیه) [همهگیری کوچک]
در جنوب: از بندرعباس و بوشهر (نیروهای امپراتوری بریتانیا و راج بریتانیا) (نیروهای هندی بسیاری نیز در ایران مردند) [همهگیری بزرگ]
در باختر: از طریق میانرودان (جنگزدگان آشوریها، مردم ارمنی، نیروهای امپراتوری عثمانی).
چون همهگیری آنفلوانزای اسپانیایی در تهران ناگهانی و همزمان با وزش بادهای شدید بود آنرا «ناخوشی باد» نامیدند. اما بیشترین کشته در کرمان بود. در شیراز مردم خود را به مسجد میرساندند تا دستکم در جایی مقدس بمیرند.
بر پایه برآوردها آنفلوانزا در روستاها جان بین 10 تا 25 درصد و در شهرها بین یک تا ده درصد جمعیت را گرفت؛ بنابراین شمار قربانیان آنفلوانزا در ایران بین910,400 تا 2,431,000 (8% تا 21%/7) بودهاست.
انستیتو پاستور
در نتیجه کشتار آنفلوانزای اسپانیایی در ایران، تلاشهای فیروز فیروز (وزیر خارجه و رئیس هیئت نمایندگی ایران در کنفرانس صلح پاریس (1919)) به گشایش انستیتو پاستور ایران در 1921 (میلادی) انجامید.
درسایر کشورهادر عربستان ترکی اول بن عبدالعزیز آل سعود پسر ارشد ملک عبدالعزیز، اولین پادشاه عربستان سعودی در سال 1919 بر اثر این بیماری، در سن 18 سالگی درگذشت.
باری، امیدوارم باهوش خداد وشفقت بشری هرچه زودتر کوید نوزده نیز تحت کنترل درآید.
آنچه نوشته شد، نگاه کوتاهی به تاریخ این عالمگیری بود، اما ازدیدگاه دیگر و نگاه به پی آمدهای پساکرونایی، موضوع مهم مبحث امنیت غذایی مردم در این دوران است.
کاظم خاوازی وزیر جهاد کشاورزی در نخستین روز انتصاب به سمت مهم وزارتی که مرتبطترین دستگاه باموضوع امنیت غذایی است دو مژده خوب برای کشاورزان ایرانی داشت، نخست تخمین تولید 14 میلیون تن گندم در سال جاری ودیگری حمایت از کشاورزی و گندمکاران در افزایش قیمت خرید تضمینی گندم که به نظرم همگی باید این وزارت و کشاورزان را در این امر مهم یاری کنیم.
در کنار این دو راس مثلث کشاورزان و وزارت کشاورزان، سامانه هوشمند اقتصادی بانک کشاورزی و صندوق بیمه کشاورزی نیز اعطای تسهیلات و هدایت سرمایهگذاری در بخش کشاورزی و همچنین مدیریت ریسکهای مالی گوناگون این بخش را برعهده دارند.
بیمه کشاورزی در حقیقت سازوکار مشارکتی مدیریت ریسک با حضور، سیاست گذاری و مشارکت مالی دولت است که میباید مورد حمایت مضاعف دولت، مجلس و همگان باشد تا بتوان از این دوران به خوبی گذر نمود. اکنون کمک به امنیت غذایی کشور به هر نحو ممکن یکی از مهمترین ضرورتهای کشور است.
*مدرس مدیریت ریسک وبیمه