کرونا، پرسابقهترین وزیرخارجه را به عرصه پزشکی بازگرداند / روزگار سیاستمدار پزشک در مسیح دانشوری
روزنامه شرق نوشت: سیاستمدارترین پزشک ایرانی است که تاکنون وجه سیاسیاش بر پزشکیاش غلبه داشته اما حالا به سبب ریاستش بر بیمارستان مسیح دانشوری - مرکز نگهداری بیماران مبتلا به کرونا - دوباره به مرکز اخبار، این بار از نوع پزشکی - بهداشتی بدل شده است.
علیاکبر ولایتی متخصص بیماریهای عفونی کودکان است... در کارنامه کاری او از ریاست همزمان مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام (تا سال 96)، تا ریاست هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی و عضو شورای سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی ایران، دبیر کل مجمع جهانی بیداری اسلامی، رئیس شورای مرکزی انجمن اسلامی پزشکان ایران و عضویت در مجمع جهانی اهل بیت، ریاست بیمارستان مسیح دانشوری و... دیده میشود. گفته میشود او با 74 سال سن همزمان 37 مسئولیت دارد. البته برخی از مسئولیتهایش هم اسمی است. علیاکبر ولایتی متولد 1324 در سال 1348 با مریم خوشنویسان، نوه محمدحسین خوشنویسان، از استادان خوشنویسی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج سه فرزند پسر و یک فرزند دختر است. بعد از فوت همسر اول او در سال 83 پس از یک عمل جراحی، ولایتی در سال 1386 با لیلا عنایت ازدواج کرد. همسر دوم ولایتی از ازدواج قبلی خود دو فرزند دختر و پسر داشت که هر دو ازدواج کردهاند. ولایتی از ازدواج دوم خود فرزند مشترکی ندارد.
ولایتی مدرک دکترای تخصصی کودکان را از دانشگاه جانز هاپکینز اخذ کرده است. او در دور اول مجلس شورای اسلامی به نمایندگی مردم انتخاب شد. بعد از عدم موفقیت در کسب مقام نخستوزیری به دلیل رأی مخالف مجلس وقت، به عنوان وزیر امور خارجه رأی اعتماد گرفت و در فاصله سالهای 1360 تا 1376 به مدت 16 سال این سمت را عهدهدار بود. خردادماه سال 1392 ولایتی در یک برنامه تلویزیونی که از شبکه چهارم صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش میشد، به موضوع قطعنامه 598 پاسخ داد و به طرز تلویحی تأیید کرد که با پذیرش قطعنامه 598 مخالف بوده است. از سال 76 تا کنون او بیشتر در نقش یک سیاستمدار مشاور نقش ایفا کرده و مشاور بینالملل مقام معظم رهبری بوده است. چندباری هم بختش را برای ریاستجمهوری آزمود اما موفق نشد. ولایتی در خرداد 1376 از کاندیداتوری علیاکبر ناطق نوری حمایت کرد. در سال 1384 او تصمیم گرفت خودش کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری شود، ولی به محض نامزد شدن اکبر هاشمی رفسنجانی، ولایتی به نفع او کنارهگیری کرد. در سال 1392 یکی از هشت نامزد نهایی انتخابات ریاستجمهوری بود که در پایان رقابت انتخاباتی، ولایتی با کسب 2,272,122 رأی (6.38 درصد) رتبه پنجم را به خود اختصاص داد. مناظرههای او با سعید جلیلی، یکی از همجناحیهایش در آن انتخابات، خاطرهساز بود که به انتقاد از شیوه او در مذاکرات هستهای پرداخت و صراحتا گفت مذاکرات سعید جلیلی نتیجهای جز تشدید تحریمها علیه ایران نداشته است. در این مناظره ولایتی تلویحا از اقدامات انجامشده در دوره ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی و سیدمحمد خاتمی و عملکرد حسن روحانی در شورای عالی امنیت ملی حمایت کرد و خطاب به جلیلی گفت: «دیپلماسی کلاس درس فلسفه نیست. دیپلماسی این نیست که ما در یک طرف بنشینیم و آنها در طرف مقابل بنشینند و ما حرف مشخصی را بزنیم؛ بدون آن که اقدامات دیگری در خارج از آن انجام دهیم.»
آن زمان قرار بود که فقط یک اصولگرا در کارزار انتخابات بماند و باقی کنار بروند اما به جز حدادعادل هر سه نفر ولایتی، جلیلی و قالیباف باقی ماندند که منجر به خردشدن آرای اصولگرایان و باخت قطعی آنها شد. همان زمان گفته شد که مرحوم آیتالله مهدویکنی به دنبال تماس با ولایتی بوده تا او را راضی به کنارهگیری کند اما موفق به پیداکردن او نمیشود. او در نامهای با اشاره تلویحی به بدعهدی ولایتی، با او اتمام حجت کرد و نوشت: «اوضاع پیشآمده نگرانکننده است و احتمال پیروزی جبهه اصلاحات قوی است، آیا شما نگران این اوضاع هستید یا خیر؟» ولایتی اما پاسخی نداد.
ولایتی بعد از انتخابات 92 با حکمی از سوی هاشمی رفسنجانی، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام شد (تا سال 96). بسیاری معتقد بودند این سمت از سوی هاشمی بهواسطه نقشش در همان مناظرات و این که بر خلاف انتظار با عدم کنارهگیریاش در زمین تیم هاشمی و روحانی بازی کرد، به او داده شد. شش ماه پس از توافق برجام هم او این موضوع را تبریک گفت و حتی آبان 95 در برنامه تلویزیونی «متن - حاشیه» گفت: «ما حتما باید مذاکره میکردیم. این تصمیم، تصمیم نظام بود تصمیم فرد نبود. نظام طرفدار مذاکره بود؛ چه در دولت قبلی و چه در این دولت و اگر این مذاکرات انجام نمیشد گزینه دیگر جنگ بود.» اما بعدا با چرخشی شگفتانگیز برجام را با معاهده ترکمانچای مقایسه کرده که «انسان در آن احساس حقارت» بیشتری میکند. ولایتی با کنایه به «گرهزدن نان و آب مردم» به برجام آشکارا روحانی را نقد کرد و البته به علی لاریجانی هم به صورت غیرمستقیم تاخت. ولایتی در 30 دیماه 1395، بعد از فوت آیتالله هاشمی به سمت رئیس هیات مؤسس دانشگاه آزاد اسلامی منصوب شد.
اخیرا اما اوضاع برای ولایتی چندان خوب نبوده است. در جریان واژگونی اتوبوس حامل دانشجویان در دانشگاه علوم و تحقیقات صدها نفر از دانشجویان این واحد با برپایی تظاهرات خواستار استعفای مدیران این دانشگاه شدند.» 13 آبان 1398 هم وزارت خزانهداری ایالات متحده آمریکا 9 نفر، از جمله علیاکبر ولایتی را تحریم کرد. ماجرای خانه هزارمتری ویلایی او در سعدآباد هم اخیرا به سوژه رسانهها بدل شده بود. خودش در توضیحی درباره نحوه مالکیتش بر این خانه گفته بود: «سال 60 یا 61 بنده مطبم را فروختم. چون انفجارها و ترورهای منافقین پیش آمده بود و دیگر نمیتوانستیم به مطب برویم. یک خانه کلنگی در تجریش خریدم. برای این خانه کلنگی، یک میلیون تومان از آقای عسگراولادی وام گرفتم و به هر حال خانهای ساختیم. آقای دعاگو که الان امامجمعه شمیرانات است، آن زمان رئیس کمیته بود. به من گفت خانه شما امنیت ندارد و مصلحت نیست شما اینجا باشید. گفتیم کجا برویم؟ کاخ سعدآباد شده بود محل کمیته. خانهای نزدیک به کمیته وجود داشت که متعلق به بنیاد شهید بود. من با آقای کروبی وارد مذاکره شدم که این خانه را با خانه قبلی معاوضه کند. آمدند خانه را ارزیابی کردند 36 میلیون تومان و خانه بنیاد شهید را ارزیابی کردند 51 میلیون تومان. 15 میلیون تومان ما باید سر میدادیم. مدتی طولانی باید ماهی 700 هزار تومان میدادیم.»
رئیس هیات مؤسس دانشگاه آزاد اسلامی در پاسخ به این سؤال که آیا میدانید حالا قیمت خانهتان چقدر شده است، گفته بود: «صبر کنید، عرض کنم. خانهای که گرفتیم هزار متر بود. 224 متر از این خانه را حسینیه کردیم. اخیرا که دیدم این حسینیه احتیاج به توسعه دارد، 200 متر دیگرش را هم وقف کردیم. پس، از هزار متر، 600 متر برای ما مانده است. در دو طبقه بالا چهار تا از فرزندانمان که ازدواج هم کردهاند زندگی میکنند. ما هم که پایین مینشینیم، پس در این 600 متر پنج خانواده زندگی میکنند.»
مسیح دانشوری که بود؟
نخستین بیماری که در بیمارستان مسیح دانشوری بستری شد، مظفرالدینشاه بود. 121 سال پیش، این بیمارستان با نام آسایشگاه شاهآباد بنا بر توصیه پزشکان فرنگی برای درمان مظفرالدینشاه ساخته شد. آن زمان بیمارستان مسیح دانشوری، مرکز تخصصی ریه و پیوند ایران در بالاترین نقطه تهران؛ یعنی دارآباد ساخته شد. ساخت این بنا برای درمان سل ریوی، شاه همیشه مریضاحوال؛ یعنی مظفرالدینشاه بود. متخصصان فرانسوی به دنبال جایی خوشآبوهوا برای ساخت مرکزی درمانی بودند تا شاه ایران در آنجا روند درمانش پیگیری شود. علیاصغرخان اتابک اعظم در سال 1273 شمسی باغ بزرگی را در روستای دارآباد به مساحت 260 هزار مترمربع خریداری کرد. با دستور «حکیمالملک»، عمارتی در آن بنا ساخته شد و به کاخ شاهآباد معروف شد تا شاه بیشتر زمان حکومت خود را در این کاخ و کاخ تابستانی صاحبقرانیه بگذراند. آن زمان بیمارستان، هنوز بیمارستان نبود. 29 سال بعد دکتر مسیح دانشوری پس از کسب مجوز از دربار، یک مدرسه پرستاری در ساختمان میرزا علیاصغرخان احداث کرد و حالا بعد از سالها این بیمارستان به بزرگترین مرکز آموزش، پژوهش و درمان بیماریهای ریوی و سل کشور تبدیل شده است. بعدها که مظفرالدینشاه، دیگر مرده بود و نیازی به بیمارستان نبود، این بنا توسط دکتر مسیح دانشوری در سال 1310 به آسایشگاهی برای معلولان و پرستاران تبدیل شد؛ جایی که کمی بعد، مسیح دانشوری که حالا دیگر دانشآموخته فرانسه بود، آنجا مرکزی تخصصی برای مبتلایان به سل شد؛ جایی که این بیماران در آنجا زندگی کرده و در نهایت مرگ را هم تجربه میکردند. بیمارستانی که بعدها پس از انقلاب اسلامی مرکز تحقیقات سل و بیماریهای ریوی و سپس بیمارستان مسیح دانشوری شد.
مسیح دانشوری، جوان نیشابوری که تحصیلات ابتدایی را در مشهد و متوسطه را در مدرسه فرانسوی سن لویی گذرانده بود، در فرانسه درس خواند و تخصصش را در رشته سل و ریه گرفت و به کشور برگشت. او اولین متخصص سل و ریه ایرانی بود. پدرش «سیدعلی دانشوری» از اهالی نیشابور بود و پزشکی معروف و حاذق در منطقه خراسان بود که به «حافظالصحه مجدالحکماء» مشهور بود. دلیل علاقه مسیح به خواندن درباره ریه و سل این بود که آن زمان بیماریهای سل و ریوی از بیماریهای شایع در ایران بود و افراد زیادی به این دلیل جان میسپردند.
همین علاقه او را به فکر ساخت مرکزی تخصصی برای بیماران ریوی انداخت و بلااستفادهبودن مرکز پزشکی دارآباد که سالها بود بلااستفاده مانده بود، او را به این فکر انداخت که با کمک افراد خیر و همچنین متنفذان بنا را کامل و تبدیل به مرکزی برای تحقیقات ریوی و همچنین آسایش مسلولان کند. یکی از این ساختمانهای قدیمی که به ساختمان فخرالدوله معروف است، همان ساختمانی است که توسط دختر مظفرالدینشاه ساخته شد و به ساختمان «فخرالدوله» مشهور است. همچنین ساختمان بخشهای بیماران مسلول توسط مهندسان آلمانی با معماری خاص طراحی و به شکل بال خمیده ساخته شد. این بیمارستان در تاریخ 24 مردادماه سال 1316 رسما با عنوان آسایشگاه شاهآباد افتتاح شد و دانشوری در آن به معالجه و درمان بیماران مبتلا به سل پرداخت. پس از مرگ دکتر دانشوری در سال 47 و همچنین وقوع انقلاب اسلامی در سال 57، این بیمارستان زیر نظر دانشگاه شهید بهشتی قرار گرفت.»
252727
کد خبر 1361223