گروکشی هنری در ازای آزادی پول نفت؟
درست است که خود کره ایها از همین سریال سازیهای موسوم به موج زرد خود، در پی آن بوده اند که در پی تبلیغ فرهنگ خویش، بازارهای اقتصادی را به نفع خود جذب کنند، اما یک پرسش ریشه دار این است که مدیریت کشوری ما برای حوزه فرهنگ چه برنامه ریزی، عملکرد و سرمایه گذاری موثری انجام داده است که حالا فرهنگ را میخواهد سلاح مجادلههای سیاسی قرار دهد؟
یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای مقابله با متوقف شدن هفت میلیارد دلار از پول فروش نفت ایران در بانکهای کره ای، طرح تحریم کالاهای این کشور از جمله سریالهای کرهای را در تلویزیون مطرح کرده است! رویکردی عجیب که در عصر جهانی شدن فرهنگ میتواند پرسش برانگیز و حتی نگران کننده باشد.
به گزارش ایسنا، ظهر اول مرداد ماه سخنانی به نقل از عباس مقتدایی نماینده مردم اصفهان در قالب نطق علنی مجلس منتشر شد که در بخشی از آن با خطاب قرار دادن مسئولان صداوسیما، خواستار تحریم سریالهای کرهای در ازای آزاد نشدن پول مردم ایران شده بود؛ انتقادی که البته تازگی هم ندارد.
اگرچه انتقاد به پخش سریالهای کرهای این بار از منظری جدید توسط نماینده مردم اصفهان مطرح میشد، اما در گذشته هم برخی از نمایندگان ملت خواستار توقف پخش این سریالها از تلویزیون شده بودند.
نمونهای از این انتقادها به خرداد 96 برمی گردد؛ زمانی که محمد اسماعیل سعیدی، نماینده مردم تبریز با انتقاد از عملکرد تلویزیون درباره پخش سریالهای کرهای اعلام کرده بود که مدیران صداوسیما کاری کرده اند که جوانان به جای جذب فرهنگ ایرانی، دلباخته کره ایها شوند. این نماینده مجلس همچنین عنوان کرده بود که پس از پخش این سریالها جوانان ایرانی گرایش بسیار زیادی به تحصیل در دانشگاههای کره پیدا کرده اند.
اواسط دهه هشتاد بود. پس از اینکه سریالهایی مانند «جواهری در قصر» و «افسانه جومونگ» مورد توجه مخاطبان قرار گرفت، مدیران تلویزیون تصمیم گرفتند سریالهای کرهای بیشتر و بیشتری را روی آنتن بفرستند و البته هر کدام از این سریالها هم بارها در شبکههای مختلف تکرار شد.
در همان زمان برخی هشدار دادند که با پخش مداوم این سریالها جوانان ایرانی را به جای فرهنگ و تمدن ایرانی به فرهنگ کرهای سوق میدهید. از طرفی برخی دوبلورها هم به ضعف کیفی این قبیل کارها اعتراض داشتند و توقف خرید اینگونه تولیدات برای پخش را خواستار شده بودند.
آن زمان مورد بحث کاملا فرهنگی بود، به قصد انتقاد از یک غفلت و البته طرح این پرسش که «چرا صداوسیما در این سالها نتوانسته گنجینههای تاریخ و ادبیات ایران زمین را استخراج کرده و به تصویر بکشد؟» و اینکه «نه تنها از قهرمانان تاریخی و معاصر خود غافل شده ایم بلکه شرایط برای معرفی بی نقص قهرمانان دیگر کشورها هم فراهم شده است.»
نقدهایی که در جای خود قابل بررسی است و حتی نقدهای بسیار واردی میتوانند باشند. اما امروز از منظری دیگر و با رویکردی کاملا غیرفرهنگی پخش سریالهای کرهای در تلویزیونمان به چالش کشیده میشود؛ رویکردی که در ازای این گروکشی فرهنگی سیاسی نگرانیها و پرسشهایی را با خود به همراه میآورد.
نماینده مردم اصفهان توقف سریالهای کرهای را به قصد جبران یک اختلاف اقتصادی مطرح میکند و در ازای این خواسته، به سرعت این پرسش به ذهن متبادر میشود که آیا به بهانه چنین مسالهای برای مثال میتوان سفارت کره در تهران را تعطیل کرد؟!
یا اینکه در حال حاضر که کشورمان به لحاظ سیاسی در زاویه شدید با کشوری مانند آمریکا قرار دارد، اما آیا آنتن ما به روی هر فیلم و سریال تولیدی این کشور بسته است؟!
با چنین رویکردی، تحریم فیلم و سریالهای هر کشوری به هر بهانهای سیاسی یا اقتصادی را میتوان عقب گردی جبران ناپذیر تلقی کرد. آیا قرار است فرهنگی که همین نمایندگان مجلسش برای عضو نشدن در کمیسیون آن رقابت داشتند، جبران کننده خلاءهای دیپلماتیک و مدیریتهای حوزه اقتصاد و سیاست خارجی باشد؟
درست است که خود کره ایها از همین سریال سازیهای موسوم به موج زرد خود، در پی آن بوده اند که در پی تبلیغ فرهنگ خویش، بازارهای اقتصادی را به نفع خود جذب کنند، اما یک پرسش ریشه دار این است که مدیریت کشوری ما برای حوزه فرهنگ چه برنامه ریزی، عملکرد و سرمایه گذاری موثری انجام داده است که حالا فرهنگ را میخواهد سلاح مجادلههای سیاسی قرار دهد؟
یا مثلا چرا پیشنهاد نمیشود که کلیه تلفنهای همراه و لوازم خانگی با برندهای کرهای در بازار ایران به فروش نرسند، اما پیشنهاد میشود که عرضه محصولات فرهنگی متوقف شوند؟