گزارش ایسنا از مراسم تشییع سعید تشکری
سعید تشکری که در اکثر داستانهای خود مخاطب را در انتها به حرم امام رضا (ع) میرساند و داستان را در حرم تمام میکرد، حالا داستان زندگی خود را در حرم مطهر رضوی ختم کرد و برای همیشه در کنار مضجع شریف علیبن موسیالرضا (ع) آرام گرفت.
مراسم تشییع پیکر سعید تشکری، نویسنده و فیلمنامهنویس برجسته خراسانی، ساعت 7 صبح امروز، پنجشنبه 21 بهمن ماه، با حضور حجتالاسلام و المسلمین نصرالله پژمانفر، نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی، میثم مرادی بیناباج، مدیر استانهای حوزه هنری، محمد حسینزاده، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی، ابراهیم زرهساز، مدیرکل کانون پرورشی و فکری کودکان و نوجوانان خراسان رضوی، مجید عسگری، مدیر حوزه هنری خراسان رضوی، مجید طهوریان عسگری، عضو کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر مشهد، وحید جلیلی و جمعی از نویسندگان، شاعران، خانواده و دوستان آن مرحوم در حوزه هنری خراسان رضوی که سعید تشکری مکتب داستان خراسان را در آن بنا نهاده بود و در آنجا به تدریس میپرداخت، تشییع شد.
ساعت 9:30 صبح نیز مراسم تشییع وی در حرم مطهر رضوی انجام شد و تشکری که به مقام خادمی امام رضا (ع) نائل شده بود، به دستور حجتالاسلام والمسلمین احمد مروی، تولیت آستان قدس رضوی در ساعت 10:30 صبح، پس از اقامه نماز میت در صحن کوثر حرم مطهر رضوی در کنار مضجع شریف علیبن موسیالرضا آرمیده شد.
سعید تشکری در حوزه ادبیات رضوی و بومی خراسان شاهکار کرد
سید علیرضا مهرداد، نویسنده و از دوستان سعید تشکری در گفتوگو با ایسنا در مراسم تشییع تشکری در رابطه با وی اظهار کرد: آن یار کز او خانه ما جای پری بود / سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود / دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش / بیچاره ندانست که یارش سفری بود.
وی افزود: سعید تشکری در حوزه ادبیات رضوی و بومی خراسان شاهکار کرد. یک تنه شانه خود را زیر بار سنگین بومینویسی و نوشتن درباره امام رضا (ع) قرار داد و در تمام آثار سعید تشکری به محض اینکه وارد میشوی، او دستت را میگیرد و تو را به حرم امام رضا (ع) میبرد. یعنی در «مشاق»، «پریزاد»، «ولادت»، «پاریس پاریس»، «سیمیا» به محض اینکه خواندن را شروع میکنی، امکان ندارد که سفرت ختم به علیبن موسیالرضا و حضور در حرم نشود.
مهرداد خاطرنشان کرد: در هر کدام از آثار سعید تشکری، یکی از شخصیتها خود سعید است. به عنوان مثال در «مفتون و فیروزه»، مفتون سعید است؛ در «پاریس پاریس» عکاس و خبرنگار خبوشانی خود سعید است. در «پریزاد» علی شیر نوایی خود سعید است که به حرم پناهنده میشود و با امام رضا (ع) مناجات میکند و از غربت، تنهایی، دردها، رنجها و گرفتاریهایش به امام رضا (ع) میگوید.
12 اثر از تشکری آماده چاپ است
این نویسنده با اشاره به اینکه هیچکس نتوانست به اندازه سعید تشکری در رابطه با امام رضا (ع) بنویسد، تصریح کرد: ویژگی برجسته سعید تشکری این بود که همهچیزش وقف امام رضا (ع) بود. من در اواخر دهه 80، 40 نویسنده صاحبنام کشوری را به مشهد آوردم که برای امام رضا (ع) رمان بنویسند، اما از دیوار هیچکدام از آنها خاکی نرسید و سعید تشکری بود که یکتنه جور تمام آنها را کشید و اکنون شاید 12 اثر از او آماده چاپ است. او همچنین در حوزه دفاع مقدس و ادبیات شهری نیز وارد شده بود. در «کافه داشآقا» سعید دست مخاطب را میگیرد و به مشهد دهه 50 میبرد، او را در الندشت، سینماها، کافهها و محلهها میگرداند و در انتها باز هم مخاطب را به حرم امام رضا (ع) میبرد.
شاگردپروری از ویژگیهای تشکری بود
وی با بیان اینکه شاگردپروری از ویژگیهای بسیار خوب تشکری بود، ادامه داد: او بدون هیچ خست و بخلی، داشتههایش را در اختیار شاگردانش قرار میداد. تقریبا میتوان گفت اولین رمان جمعی توسط سعید تشکری و شاگردانش در ایران نوشته و چاپ شد که جمع 6 نفره کنار یکدیگر یک رمان نوشته بودند. همچنین سعید تشکری در رمانهایش به جغرافیای جاده ولایت پرداخته بود. در «مشاق» از کرمان شروع میکند و به مشهد میآید؛ در «پریزاد» از هرات شروع میکند و به مشهد میآید. در «ولادت» از اهواز و مرز شلمچه که امام رضا (ع) وارد ایران میشود به مشهد میآید. همچنین پرداختن به لوکیشنهای مذهبی مانند هارونیه و کاروانسراها نیز جزو ویژگی آثار سعید تشکری بود.
حسین عباسزاده، نویسنده نیز در گفتوگو با ایسنا در مراسم تشییع سعید تشکری در رابطه با وی بیان کرد: سعید تشکری از نویسندههای خیلی فعال و پرکار بود که سالهای سال در موضوع ادبیات داستانی، چه در بخش تالیف و چه در بخش آموزش فعالیت کرده بود. مخصوصا طی چند سال اخیر در حوزه هنری خراسان رضوی کلاسهای رمان و داستان برگزار میکرد. آقای تشکری میگفت قلمش وقف امام رضا (ع) است و فقط برای امام رضا (ع) مینویسد. واقعا هم همینطور بود و اکثر داستانهایی که ایشان نوشته بود متعلق به امام رضا (ع) بود. آخر تمام داستانهای آقای تشکری به حرم مطهر رضوی ختم میشود و امروز نیز در پایان داستان زندگیاش در مجاورت امام رضا (ع) آرام گرفت.
سعید تشکری یکی از وزنههای ادبیات مشهد بود
وی افزود: یکی از ویژگیهای خوب سعید تشکری پشتکار بود و آنچه که در هنر ادبیات خیلی حائز اهمیت است، پشتکار است. با اینکه او سالهای سال بیمار بود و با بیماری دست و پنجه نرم میکرد، اما بسیار فعال و پرکار بود که این فعال بودن از پشتکار میآمد. سعید تشکری به واسطه همین پشتکار توانسته بود کتابهای بسیاری در یک دهه اخیر به چاپ برساند، در صورتی که نویسندههای دیگر شاید در سال یا هر دو سال یکبار، یک اثر چاپ کنند. به نظرم به غیر از پشتکار و تلاش خود ایشان، عنایت امام رضا (ع) بود که ایشان توانسته بود انقدر فعال باشد و برای امام هشتم (ع) بنویسد.
این نویسنده خاطرنشان کرد: سعید تشکری یکی از وزنهها و ستونهای ادبیات مشهد بود. حیف که او از میان ما رفت و قطعا جایش برای همیشه در ادبیات مشهد و ایران خیلی خالی خواهد بود.
سعید تشکری در برابر تنگنظریها منفعل نبود
علیرضا لعلی، نویسنده و از دوستان سعید تشکری نیز در مراسم تشییع وی اظهار کرد: من به عنوان یک رفیق چهلساله امروز در کنار پیکر سعید نمیدانم چه بگویم. فقط میدانم که سعید جان، زاده رنج صیقلخورده درد بود. وقتی در برابر سختیها، تنگنظریها و محدودیتها منِ نوعی و امثال منِ نوعی کم میآوردیم، او میایستاد و قد بلند میکرد تا به نجاست انفعال گرفتار نشود. بر سرعت و توان خود میافزود تا خود و توان علمی و ادبی خود را به همه ثابت کند. من به عنوان یک رفیق چهلساله و قدیمی او، بخشی از تاریخ زندگیام، وجودم و جگرم شرحه شرحه دارد با رفتن سعید میرود.
سعید تشکری اعتبار حوزه هنری بود
وی افزود: تمام اعتباری که حوزه هنری دارد و از آن به عنوان ادبیات دینی و رضوی یاد میکند، مگر به غیر از سعید تشکری شاخه تناوری دارد؟ او به تمام ما آموخت که ادبیات دینی، غیر دینی، اجتماعی و سیاسی، همه یک زبان و فصل مشترک دارند و آن ادبیات است. سعید به تمام ما آموخت که با هر مرام و پسوندی که میخواهیم در حوزه ادبیات فعالیت کنیم، قبل از هرچیز بدانیم که ادبیات چیست. بدانیم که ادبیات آدم میسازد؛ از آدم انسان میسازد، تنگنظر نیست و سایهگستر است. زیر هر پسوندی که میخواهید سینه بزنید، بدانید که ادبیات آدم را مودب میکند و در ساحت علم و عمل مانند سعید بخشنده میکند. سعید برای شاگردانش و بقیه افراد آسمان بود، آفتابش بیدریغ میتابید و افراد مختلف از آفتاب او بهرهمند میشدند.
انتهای پیام