گمانهزنیها درباره ورود اسرائیل به یک جنگ جدید در سال 2022
اقتصادنیوز: سال گذشته شاهد چهارمین و ویرانگرترین جنگ میان غزه و اسرائیل در بیش از یک دهه بودیم که حاکی از آن است که روند صلح مرده است و راه حل دو کشوری کمتر از همیشه امکان پذیر به نظر میرسد.
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اکوایران، سال 2021 در شرایطی خاتمه یافت که چالشها و درگیریهای جاری در این سال، چشمانداز منازعات جهانی در سال جدید میلادی را تا حدود زیادی شکل میدهد.
فاجعه بزرگ جنگ بین ایران و آمریکا در سال 2022؟
هر ساله گروه بینالمللی بحران، به عنوان سازمانی غیردولتی و فراملی که در زمینه مناقشات خشونت تحقیق و در زمینه راههای پیشگیری از آنها پیشنهاد ارائه میدهد، در پایان سال میلادی با انتشار گزارشی پیشبینی خود را از منازعات بینالمللی سال آینده میلادی منتشر میکند. کامفورت ایرو، رئیس و مدیر عامل گروه بینالمللی بحران و ریچارد اتوود معاون اجرایی این اندیشکده به سنت هر ساله، با انتشار مقالهای با عنوان «10 منازعهی جهانی که در سال 2022 انتظارش را داریم» در نشریه فارن پالیسی چشم انداز ده درگیری اصلی در سال جدید میلادی را بررسی کردهاند.
آنها در این مقاله مفصل استدلال کردهاند که سال جدید میلادی آبستن دستکم ده منازعه بینالمللی بزرگ خواهد بود. به عقیده آنها این منازعات عبارتند از: مناقشه اوکراین، بحران در اتیوپی، منازعات در افغانستان، تنشها میان چین و ایالات متحده، مناقشات ایران با آمریکا و اسرائیل، جنگ در یمن، درگیری فلسطین و اسرائیل، مسئله هائیتی، ادامه حکومت کودتا در میانمار و گروههای مدعی اسلامگرایی در آفریقا.
اکوایران، این مقاله را در سه بخش ترجمه و بخش اول و بخش دوم آن را - که به شش منازعه اول پرداخته بود - پیش از این منتشر کرده است. این مطلب بخش سوم و پایانی از این سه گانه است.
*س_7. اسرائیل - فلسطین؛ مرگ ایده دو کشور_س*سال گذشته شاهد چهارمین و ویرانگرترین جنگ میان غزه و اسرائیل در بیش از یک دهه بودیم که حاکی از آن است که روند صلح مرده است و راه حل دو کشوری کمتر از همیشه امکان پذیر به نظر میرسد.
محرک درگیری اخیر، منازعه در بیت المقدس شرقی اشغالی بود. تهدید به اخراج ساکنان فلسطینی محله شیخ جراح در آوریل 2021 مصادف شد که همراه با درگیری بین جوانان فلسطینی سنگ پرتاب و پلیس اسرائیل در ماه رمضان شد و درگیری ها به صحن حرم شریف کشیده شد و این باعث زنجیره ای از واکنش ها شد.
حماس که کنترل غزه را در دست دارد، راکتهای دوربردش را به سمت اسرائیل شلیک کرد و اسرائیل با یک حمله هوایی شدید پاسخ داد و جرقه یک درگیری 11 روزه را زد. این درگیری منجر به کشته شدن بیش از 250 نفر (تقریبا همه فلسطینی) شد و زیرساختهای غیرنظامی غزه را ویران کرد. فلسطینیان در کرانه باختری که به نشانه همبستگی تظاهرات کرده بودند با شلیک گلوله ارتش اسرائیل مواجه شدند. حتی برخوردها به سطح درگیری میان فلسطینی ها و شهرک نشینان کرانه باختری و دیگر یهودیان دست راستی که اغلب توسط پلیس اسرائیل حمایت می شدند، کشیده شد.
در حالی که این خصومت ورزی ها انری نامانوس نبودند، این مبارزه ویژگی های جدیدی را هم به همراه داشت. فلسطینیها پس از سال ها اختلاف با پیوستن به مبارزات ساکنین بیتالمقدس شرقی سعی کردند از تفرقه سال های اخیر فراتر روند. همچنین واکنش در پایتخت های غربی، به ویژه واشنگتن، قابل توجه بود. دموکراتها، از جمله شخصیتهای جریان اصلی، زبان غیرمتداول سختگیرانهای در مورد عملیات آتش افروزانه اسرائیل به کار بردند که نشان میدهد، در این حزب، رویکرد نسبت به این درگیری ها در حال تغییر است.
با این حال، مسائل اساسی بدون تغییر باقی مانده است. اگرچه اسرائیلیها ظاهرا از قدرت موشکهای حماس غافلگیر شده بودند، اما این جنگ باعث هیچگونه تجدیدنظری در سیاست اسرائیل نشد: محاصره اقتصادی غزه برای تضعیف حماس، ایجاد تفرقه بین فلسطینیان و هر چند سال یکبار «چمنزدن» برای سرکوب حملات یا اعتراضات فلسطینیها. در خارج، اکثر پایتختها واکنش نشان دادند، اما کار چندانی انجام ندادند. دولت بایدن، علیرغم لحن جدید دموکراتها، ادعا کرد که «دیپلماسی آرام و فشرده» را انجام میدهد، اما کم و بیش اجازه داد که درگیری به جریان خود ادامه دهد.
ماههای پس از آن نیز مایه ناامیدی بود. ائتلافی سرگیجه آور، بنیامین نتانیاهو را در ژوئن برکنار کرد. پس از سیاست های جنگ طلبانه نتانیاهو، کابینه جدید چهره به ظاهر ملایم تری به روابط خارجی اسرائیل داد و ادعا کرد از طریق بهبود اقتصاد سرزمین های اشغالی و تقویت جزئی تشکیلات خودگردان فلسطین که تا حدی بر کرانه باختری حکومت می کند، درگیریها را کاهش دهد. با این حال، همچنان به گسترش شهرکهای غیرقانونی و سرکوب فلسطینیها مانند اسلاف خود ادامه میدهد و در ماه اکتبر هم شش گروه جامعه مدنی فلسطینی را به اتهامات واهی تروریسم غیرقانونی اعلام کرد.
برای آنها که در پی احیای گفتگوهای [به اصطلاح] صلح هستند، سال گذشته ناامیدکننده بود. مرکز ثقل در سیاست اسرائیل مدتهاست که از صلح [ادعایی] دور شده است، زیرا کابینه های اخیر مذاکرات را به جز نامشان کنار گذاشتهاند. اکثر فلسطینی ها هم ایمان خود را نسبت به این که از طریق مذاکره به کشورشان دست خواهند یافت، از دیت داده اند.
برخی راه ها برای کم کردن تنش ها پیشنهاد می شود: آتش بس طولانی مدت و گشایش غزه؛ پایان دادن به اخراج فلسطینیان بیت المقدس شرقی؛ بازگشت به ترتیبات قبلی که فضای مکان های مقدس را تا حد معقولی آرام و کم تنش نگه می داشت. اما این ترتیبات فقط می توانند جنگ بعدی را برای مدت بیشتری به تاخیر بیاندارد. پیشنهاد راه حل دو کشوری کاملا دور از دسترس است و به نوعی پروژه اسرائیل برای پیشبرد الحاق بالفعل کرانه باختری را از اذهان دور می کند. اکنون بهتر است تلاش کنیم تا به مصونیت اسرائیل در نقض حقوق فلسطین پایان دهیم. به عبارت دیگر، زمان آن فرا رسیده است که وضعیت موجود در میدان را همانطور که هست بررسی کنیم.
*س_8. هائیتی؛ اسیر سیاستمداران و تبهکاران و بلایای طبیعی_س*مردم کارائیب مدتهاست که به واسطه بحرانهای سیاسی، رقابت تبهکاران و بلایای طبیعی در عذاب هستند. با این وجود، سال گذشته برای بسیاری از اهل هائیتی اوضاع به شکلی بهویژه تیره و تار بوده است و کمتر کسی انتظار روزهای روشن تری رار برای سال 2022 دارد.
در ماه جولای، رئیسجمهور جونل مویس روبروی خانهاش توسط گروهی مسلح ترور شد. تحقیقات امنیتی خاصی برای این مسئله انجام نشده است. نخبگان سیاسی که از این واقع شوکه شدهاند در حال دعوا بر سر این هستند که چه کسی کشور را اداره کند. (ماجرا کمی پیچیده شده، زیرا موئیس آریل هنری را به عنوان نخستوزیر جدید خود منصوب کرده بود اما هنری هنوز سوگند یاد نکرده بود) هنری در نهایت رهبر موقت کشور شد اما برای کسب قدرت مجبور به مجادلاتی زیادی شد.
زمین لرزه ای در ماه اگوست بخش اعظم جنوب هائیتی را ویران کرد. آدمرباییهای افسارگسیخته توسط باندهایی که در پایتخت مستقر هستند، تلاشهای امدادی بینالمللی را با مشکل مواجه کرده است. تصرف پایانههای نفتی توسط تبهکاران، کشور را در اوایل نوامبر به بنبست کشاند. در همین حال، هائیتی در توزیع واکسنهای کووید -19 از بقیه قاره آمریکا عقبتر است. تعداد فزایندهای از شهروندان به امید کسب آیندهای بهتر کشور را ترک کرده اند. بسیاری از مهاجران جدید - و در واقع بسیاری از اهل هائیتی که مدتها پیش جزیره را ترک کردند - در امتداد مرز جنوبی ایالات متحده اردو زدهاند.
همچنین باندهای تبهکار دارای نفوذ سیاسی هستند. فساد پلیس، سیستم قضایی ضعیف، و بالاترین نرخ فقر در نیمکره، شرایط ایدهآلی را برای این باندها جهت استخدام و گسترش فراهم میکند.
بسیاری از اهل هائیتی از ایده ماموریت جدید نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد، و البته مداخله نظامی ایالات متحده، ابراز نگرانی میکنند، و این در حالی است که بدون کمک خارجی، به سختی میتوان انتظار داشت که هائیتی از تنگنای کنونی رها شود.
اولویت اول برای خروج هائیتی از این مخمصه این است که سیاستمداران بر سر یک طرح انتقال جدید قدرت به توافق برسند. بدون آن، کشور با یک سال دیگر بنبست، جنایت، و ناآرامی روبرو خواهد شد، و تعداد بیشتری در جستجوی زندگی بهتر در جای دیگر خواهند بود و کمکهای خارجی نیز متوقف خواهد ماند.
*س_9. میانمار؛ غرق در تبعات کودتا_س*از زمان کودتای فوریه 2021، سرکوب اعتراضات عمدتا مسالمت آمیز توسط ارتش این کشور (معروف به تاتمادو) به مقاومت گستردهای دامن زده است که یک بنبست مرگبار همراه با تلفات انسانی وحشتناکی را به دنبال داشته است.
اگر ژنرالها به این خیاب بودند که سیاست میانمار را از نو بازسازی کنند، دچار اشتباه محاسباتی بودهاند. رهبران نظامی که از پیروزی قاطع آنگ سان سوچی و حزب لیگ ملی برای دموکراسی او در انتخابات نوامبر 2020 غافلگیر شدند، این رای را متقلبانه اعلام و سیاستمداران غیرنظامی را بازداشت کردند. آنها قصد برگزاری مجدد انتخابات را با هدف برکشیدن چهرههای نزدیک به خود داشتند. در عوض، اعتراضات گسترده علیه دخالت نظامی در سیاست کل کشور را تکان داد و سرکوبی که منجر به مرگ صدها نفر شد، مقاومت شدیدتری را موجب شد.
در این شرایط گروههای مسلح قومی میانمار، که برخی از آنها دهها هزار جنگجو را در خدمت دارند و نواحی مرتفع وسیعی را کنترل میکنند، قدرت گرفتهاند. برخی مخالفان هم در حال آموزش نظامی و مذاکره با حکومت وحدت ملی هستند. به نوبه خود، حکومت وحدت ملی نیز برای جلب نظر گروه های مسلح قول تشکیل یک سیستم فدرال برای میانمار را میدهد. بدین ترتیب دیدگاههای اکثریت درباره اقلیتهای قومی نیز در حال تغییر است: از مدتها پیش آن ها باعث و بانی مشکلات میانمار شناخته میشدند، اما در شرایط فعلی تقاضای اقلیتها برای سهم عادلانهتر از قدرت از حمایت بیشتری برخوردار است.
ارتش هم به سرکوب خود ادامه میدهد. در مناطق روستایی، ارتش با روشهای قدیمی ضد شورش، یعنی استراتژی «چهار کاهش» - محروم کردن شورشیان از غذا، پول، اطلاعات و جذب نیرو - با گروههای مقاومت جدید مبارزه میکند. البته این راهبرد غیرنظامیان را هم هدف قرار میدهد. در آخرین مورد از بسیاری از حوادث گزارش شده، گزارش های موثق نشان میدهد ارتش در پایان دسامبر دهها غیرنظامی را که از خشونت در شرق میانمار فرار میکردند، قتلعام کرد.
هزینه انسانی این بنبست ویرانگر است. اقتصاد میانمار در حال سقوط آزاد است، پول ملی شدیدا نزول کرده است، سیستمهای بهداشتی و آموزشی از هم پاشیده شده، نرخ فقر از سال 2019 دو برابر شده است و نیمی از خانوادهها نمیتوانند غذای کافی را تهیه کنند. ژنرالهای میانمار که از نقش خود در رأس این کشور خرسند هستند، به کشور از فراز این جایگاه مینگرند.
علاقه جهان هم به مسائل اینجا عموما در حال کم شدن است. در حالی که بازیگران خارجی تأثیر کمی بر تاتمادو دارند، بسیار مهم است که آنها به تلاش برای اعطای کمک بدون قدرت بخشیدن به رژیم ادامه دهند. آنها همچنین می توانند به طور مفیدی به تلاشهای دیپلماتیک کشورهای آسیای جنوب شرقی، که تاکنون عمدتا ناکارآمد بوده، و فرستاده ویژه جدید سازمان ملل اهمیت بیشتری بدهند. فراتر از تلفات و هزینههای انسانی، یک دولت فروپاشیده در قلب منطقه استراتژیک حیاتی هند - پاسیفیک به نفع هیچکس نیست.
*س_10. ستیزهجویان مدعی اسلام گرایی در آفریقا_س*از سال 2017، زمانی که داعش به اصطلاح خلافت خود را در خاورمیانه از دست داد، آفریقا متحمل برخی از وحشیانهترین نبردهای جهانی بین دولتها و نیروهای موسوم به جهادی شده است. حضور ستیزهجویان مدعی اسلامگرای در این قاره چیز جدیدی نیست، اما شورشهای مرتبط با داعش و القاعده در سالهای اخیر افزایش یافته است.
دولتهای ضعیف با گروههای ستیزهجوی زیرکی در مناطق وسیعی که دولتهای مرکزی قدرت کمی دارند، مبارزه میکنند. بخشهایی از ساحل شاهد سلسلهای از جنایتهای خونباری بوده که عمدتا به دلیل درگیری با جهادیهایی است که دامنه آنها از شمال مالی تا مرکز این کشور، تا نیجر و در سراسر روستاهای بورکینافاسو گسترش یافته است.
شورشیان بوکوحرام بخشهایی از شمال شرقی نیجریه را که چند سال پیش تحت کنترلشان بود، از دست داده و جنبش دچار شکست شد. اما گروههای انشعابی هنوز آسیبهای زیادی را در اطراف دریاچه چاد وارد میکنند. در شرق آفریقا، الشباب، قدیمیترین گروه شورشی مدعی اسلامگرایی باقیمانده در قاره، علیرغم بیش از 15 سال تلاش برای درهم شکستن آن، همچنان یک نیروی قدرتمند باقی مانده است. این گروه بخشهای وسیعی از مناطق روستایی جنوب سومالی را در اختیار دارد، دادگاههای محلی را اداره میکند و مالیاتهایی را از مناطقی فراتر از آن حدود اخاذی میکند و گهگاه حملاتی را در کشورهای همسایه انجام میدهد.
جدیدترین جبهههای جهادی آفریقا -در شمال موزامبیک و شرق جمهوری دموکراتیک کنگو - نیز اوضاع نگرانکنندهای دارند. شورشیان مدعی ایجاد استان جدید داعش در منطقه کابو دلگادو موزامبیک، حملات خود را علیه نیروهای امنیتی و غیرنظامیان افزایش دادهاند. نزدیک به یک میلیون نفر از جنگ فرار کردهاند. شبهنظامیان با شبکههای «داعش» که هم در سواحل شرقی قاره و هم تا شرق جنگزده کنگو امتداد دارند، روابط ضعیفی دارند. در آنجا، یکی دیگر از گروههای شورشی مدعی اسلامگرایی که خود را وابسته به داعش اعلام میکند، نوامبر گذشته حملاتی را در کامپالا پایتخت اوگاندا انجام داد.
در سومالی و ساحل، بیطاقتی غرب میتواند تعیینکننده باشد. نیروهای خارجی - مأموریت اتحادیه آفریقا در سومالی با بودجه اتحادیه اروپا و نیروهای فرانسوی و اروپایی دیگر مستقر در ساحل - به دور نگه داشتن جهادیها از شهرها کمک می کنند. با این حال، عملیات نظامی اغلب موجب بیگانگی مردم محلی میشود و روابط بین آنها و مقامات دولتی را بیشتر از بین میبرد.
برای سالها تلاش خارجی برای ایجاد ارتشهای بومی دستاورد زیادی نداشته است. سرهنگ های مالی در فاصله کمی بیش از یک سال دو بار قدرت را در باماکو به دست گرفتند، در حالی که نیروی منطقهای ساحل، متشکل از نیروهای مالی و همسایگان آن، نیز علیه جهادیها مبارزه می کند. (چاد اخیرا برخی از نیروهای خود را از این نیرو خارج کرده است، زیرا میترسد که آشوب در داخل کشور رخ دهد) در مورد نیروهای امنیتی سومالی، واحدهایی که درگیر مسائل سیاسی هستند، اغلب به سمت یکدیگر اسلحه میکشند.
اگر تلاشهای خارجی متوقف شود، پویایی میدان نبرد بدون شک و شاید به طور قطعی، به نفع ستیزهجویان تغییر میکند. در سومالی، الشباب میتواند مانند طالبان در کابل، قدرت را در موگادیشو به دست گیرد. قدرتهای خارجی مداخله گر مانند مورد افغانستان گرفتار شدهاند: از سویی قادر به دستیابی به اهداف خود نیستند، اما از آنچه در صورت خروج آنها به دنبال خواهد آمد میترسند. در حال حاضر، به نظر می رسد که قصد خروج ندارند.
با این حال، بازنگری در این زمینه - که مستلزم نقشآفرینی بیشتر غیرنظامیان در کنار کارزارهای نظامی است - به تعویق افتاده است. دولتهای ساحل باید روابط خود را با شهروندان روستایی بهبود بخشند. سومالی نیاز به ترمیم روابط میان نخبگان دارد. هیچکس نمیداند آیا مصالحه با ستیزهجویان امکانپذیر است یا خیر، و چه چیزی در پی خواهد داشت یا مردم چگونه به آن نگاه میکنند. اما رویکرد نظامی محور عمدتا خشونت بیشتری ایجاد کرده است. اگر قدرتهای خارجی نمیخواهند همین معضل در یک دهه آینده آنها را آزار دهد، باید زمینه را برای گفت وگو با رهبران شبهنظامی آماده کنند.
همچنین بخوانید