پنج‌شنبه 8 آذر 1403

آیا دموکراسی به ونزوئلا بازمی‌گردد؟

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع
آیا دموکراسی به ونزوئلا بازمی‌گردد؟

مضحک بودن دموکراسی ادعایی نیکلاس مادورو با توجه به این واقعیت معلوم می‌شود که در 24 سال گذشته فقط چاوز و مادورو بر ونزوئلا حکومت کرده‌اند اما در دوران چهل ساله دموکراسی ونزوئلا، یعنی از 1959 تا 1999، ونزوئلا شاهد حکمرانی 10 رئیس‌جمهور بود.

عصر ایران؛ هومان دوراندیش - ونزوئلا از اوایل دهه 1880 تحت اقتدار نظامیان درآمد. گذار به دموکراسی در این کشور در سال 1958 آغاز شد. در این سال دولت اقتدارگرای ژنرال مارکوس پرز خیمنز سرنگون شد و بحران و بی‌ثباتی، کشور نفت‌خیز ونزوئلا را فرا گرفت.

افزایش قیمت نفت در دوره خیمنز رشد شهرنشینی و تقویت طبقه متوسط را به دنبال آورده بود اما در سال سقوط خیمنس، که در نتیجه اعتصاباتی شکل گرفت که توسط احزاب سیاسی حادث شده بودند، نیروهای اجتماعی مدرن در ونزوئلا هنوز آن قدر توانمند نشده بودند که نیروهای سنتی را پس پشت نهند و دموکراسی را رأسا در کشورشان ایجاد کنند.

هم از این رو استقرار دموکراسی در ونزوئلا، از مسیر مذاکره و مصالحه عبور کرد. نخبگان سیاسی مدرن و سنتی در سال 1958 به ناچار پشت میز مذاکره نشستند و پیمان‌هایی متعدد را به امضا رساندند تا ونزوئلا را از دریای طوفان‌خیز نظامی‌گری و اقتدارگرایی به ساحل نجات دموکراسی برسانند.

پیش از برگزاری نخستین انتخابات ریاست جمهوری در دوران پس از سرنگونی خیمنز، "پیمان بونتوفیخو" و "برنامه دولت حداقل" به امضا رسید. این اسناد شامل ترتیبات نهادین دموکراسی در ونزوئلا بودند؛ ترتیباتی که از دل مذاکرات متعدد نخبگان سیاسی خارج شده بودند.

مارکوس پرز خیمنز (2001-1914)

بر اساس این پیمان‌ها، تمامی احزاب سیاسی ونزوئلا موافقت کردند که انتخابات را پاس بدارند و نتایج آن را از حیث تقسیم قدرت بپذیرند. همچنین آن‌ها متعهد شدند که در صورت به قدرت رسیدن، دولت‌های ائتلافی تشکیل دهند و درآمدهای نفتی را به گونه‌ای تقسیم کنند که سر هیچ حزبی بی‌کلاه نماند.

احزاب سیاسی ونزوئلا با ارتش نیز وارد مذاکره شدند و موافقت‌نامه‌ای بین نظامیان و غیرنظامیان این کشور به امضا رسید که بر اساس آن، نیروهای مسلح در ازای دست‌شستن از قدرت سیاسی و پذیرش نقش حرفه‌ای خودشان، وضع معیشتی‌شان بهبود می‌یافت و جرائم و جنایات دوره زمامداری‌شان بخشوده می‌شد. علاوه بر این‌ها، تجهیزات ارتش نیز نوسازی می‌شد.

وجه دیگر مذاکره در ونزوئلا، مذاکره سیاسیون دموکراسی‌خواه با مقامات کلیسای کاتولیک بود. مردان سیاست به ارباب دیانت تضمین دادند که افزایش استقلال کلیسا از دولت را محترم شمرده و به گسترش آموزش غیرمذهبی اهتمام نورزند.

مذاکرات اقتصادی نیز در گذار ونزوئلا به دموکراسی نقش اساسی داشتند. پیمانی اقتصادی میان احزاب به امضا رسید که چارچوب کلی برنامه توسعه و چگونگی توزیع درآمدهای نفتی را مشخص می‌کرد.

همه احزاب پذیرفتند که پذیرای الگوی توسعه‌ای باشند که مبتنی بر تراکم سرمایه‌های خصوصی داخلی و خارجی باشد. همچنین اصلاحات ارضی را در برنامه جدید دولت گنجاندند. اما به رغم مواضع ملی‌گرایانه برخی احزاب، آن‌ها از ملی کردن شرکت‌های نفتی و فولاد - که در اختیار خارجیان بودند - چشم پوشیدند تا مذاکراتشان با احزاب غیرملی‌گرا به توافق و مصالحه بینجامد.

عقب‌نشینی حزب "اقدام دموکراتیک" از مواضع ملی‌گرایانه‌اش، در این میان بسیار حائز اهمیت بود. سازش و عقب‌نشینی احزاب ملی‌گرا سبب شد که بخش خصوصی هم نقش رهبری دولت در اقتصاد را بپذیرد و مزایایی را برای سازمان‌های کارگری و دهقانی و طبقه متوسط منظور کند و سازشی دوطرفه را در مسیر گذار به دموکراسی رقم بزند.

در واقع مذاکره، سازش و پیمان‌های تضمین‌بخش، ارکان دموکراتیزاسیون در ونزوئلا بود و نخبگان سیاسی ونزوئلا از حیث تعامل و سازش برای تحقق نظام سیاسی دموکراتیک در کشورشان، کارنامه موفقی در میانه قرن بیستم از خود به جا گذاشتند.

پس از سرنگونی حکومت ژنرال خیمنز، حدود ده ماه یک نظامی دیگر (ولفگانگ لارازابال) رئیس‌جمهور ونزوئلا بود و سپس یک دیپلمات به نام ادگار سانابریا به مدت سه ماه رئیس‌جمهور موقت ونزوئلا شد.

از 13 فوریه 1959 که یک روزنامه‌نگار و سیاستمدار (روملو بتانکورت) رای مردم را بدست آورد و رئیس‌جمهور ونزوئلا شد، روسای جمهور ونزوئلا حداکثر می‌توانستند دو دوره متوالی حکومت کنند. اما با به قدرت رسیدن چاوز در 1999، او قاعده بازی را هم زد و در سال 2006، برخلاف قانون اساسی، برای سومین بار کاندیدای ریاست جمهوری شد و با تقلب گسترده در انتخابات، سه‌باره به قدرت رسید.

روملو بتانکورت (1981-1908)

چاوز که در سال 2007 با طرح یک همه‌پرسی تلاش کرد تغییراتی چشمگیر در قانون اساسی ونزوئلا پدید آورد ولی با رای مخالف 51 درصد مردم ونزوئلا مواجه شد، در اکتبر 2012 برای بار چهارم به عنوان رئیس‌جمهور ونزوئلا انتخاب شد ولی پنج ماه بعد در سن 58 سالگی در اثر ابتلا به سرطان درگذشت (5 مارس 2013).

پس از مرگ چاوز، مادورو که حدود هفت سال وزیر خارجه و یکسال آخر نیز معاون اجرایی چاوز بود، حدود 40 روز رئیس‌جمهور موقت ونزوئلا بود و در آوریل 2013 در انتخاباتی پر حرف و حدیث، با کسب 51 درصد آراء به مقام ریاست جمهوری رسید.

رقیب مادورو، انریکه کاپریلس رادنسکی، برگزارکنندگان انتخابات را به تقلب متهم کرد و نتیجه انتخابات را نپذیرفت. با اینکه شهرهای ونزوئلا در اثر شبهه در صحت پیروزی مادورو به آشوب کشیده شد، اما اعتراضات چندان طولانی نشد و مادورو به عنوان رئیس جمهور قانونی کشور پذیرفته شد.

انتخابات بعدی ونزوئلا باید در دسامبر 2018 برگزار می‌شد اما هشت ماه زودتر برگزار شد و این برگزاری پیش از موعد، مشکلاتی فنی را پدید آورد و مانع مشارکت کامل احزاب سیاسی مخالف شد.

هوگو چاوز

با اینکه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا، سازمان کشورهای آمریکایی و بسیاری از کشورهای جهان، روند برگزاری انتخابات را ناعادلانه دانستند، مادورو با ترفند برگزاری زودهنگام انتخابات، مجددا رئیس‌جمهور ونزوئلا شد.

دموکراسی در ونزوئلا از 19589 تا 1999، برخلاف دموکراسی کره جنوبی، به پیشرفت و رفاه منتهی نشده بود ولی فاجعه اجتماعی هم پدید نیاورده بود. اما در قرن بیست‌ویکم دموکراسی نه چندان مستحکم ونزوئلا با عملکرد سیاسی هوگو چاوز به دموکراسی صوری بدل شد و در دوران مادورو فاجعه‌ای اجتماعی در ونزوئلا رقم خورد.

بر اساس تخمین سازمان ملل متحد، در دوران ریاست جمهوری مادورو حدود 5 میلیون نفر مجبور به ترک ونزوئلا شدند و 9هزار شهروند ونزوئلا نیز با قتل‌های فراقضایی کشته شده‌اند. همچنین از سال 2013 تا 2018 آزادی مطبوعات در دیکتاتوری مادورو به شدت محدود شد و 115 رسانه ونزوئلا توقیف شدند. بازداشت روزنامه‌نگاران منتقد و مسدودسازی اینترنت در هنگام وقایع سیاسی مهم، از دیگر اقدامات دولت مادورو بوده است.

پناهجویان آواره ونزوئلایی

در واقع دولت مادورو دچار ناکارآمدی اساسی و دائمی بوده در حالی که ناکارآمدی در دولت فاسد چاوز نوسان داشت و در آن دوران ونزوئلا به دلیل افزایش بهای نفت، در مقاطعی رشد اقتصادی چشمگیری را تجربه کرد و اندکی از منافع آن رشد اقتصادی بالا، نصیب مردم ونزوئلا نیز می‌شد.

اگرچه دولت چاوز نیز به دلیل ریخت و پاش مالی در آمریکای لاتین، با هدف افزایش نفوذ سیاسی خود در این منطقه، نارضایتی عمیقی در جامعه ونزوئلا پدید آورده بود. مثلا در دو فقره از حکمرانی بد چاوز، دولت وی میلیاردها دلار درآمد نفی ونزوئلا را در کشورهای دیگر آمریکای لاتین سرمایه‌گذاری یا صرف کمک به بازپرداخت بدهی کشورهایی چون آرژانتین و برزیل کرد.

سوای فساد و ناکارآمدی، باید گفت که این دو سوسیالیست، یعنی چاوز و مادورو، قدرت را در ونزوئلا دزدیدند و دموکراسی این کشور را از بین بردند. اما عملکرد سیاسی غیردموکراتیک آن‌ها، برخلاف عملکرد حزب کمونیست چین یا هیأت حاکمه برخی کشورهای منطقه خلیج فارس، افزایش رفاه مردم کشورشان هم نبوده است. در حالی که ونزوئلا در کل دنیا در رده نخست کشورهایی قرار دارد که بیشترین ذخایر نفتی اثبات‌شده را دارند. ضمنا جمعیت چندانی هم ندارد (28 میلیون نفر).

اگرچه چاوز و مادورو مدعی بوده‌اند دموکراسی واقعی در حکومت خودشان برقرار است و دموکراسی غربی دروغین است، ولی مضحک بودن دموکراسی ادعایی این دو سوسیالیست، با توجه به این واقعیت معلوم می‌شود که در 24 سال گذشته فقط چاوز و مادورو بر ونزوئلا حکومت کرده‌اند اما در دوران چهل ساله دموکراسی ونزوئلا، یعنی از 1959 تا 1999، بدون احتساب ادگار سانابریا (رئیس‌جمهور موقت)، ونزوئلا شاهد حکمرانی 10 رئیس‌جمهور بود.

نیکلاس مادورو

ونزوئلا در سال 1830 از "کلمبیای بزرگ" (شامل کلمبیا، و نزوئلا، برزیل، اکوادور، پاناما و چند منطقه دیگر) مستقل شد. در تاریخ 193 ساله این کشور، 40 سال دموکراسی وجود داشته و در 24 سال اخیر نیز نظام سیاسی این کشور در بهترین حالت، دموکراسی صوری بوده. در واقع استبداد سوسیالیستی در زیر لوای دموکراسی.

همچنین نام دولت ونزوئلا از 1953 تا 1999 "جمهوری ونزوئلا" بود ولی از 1999 به "جمهوری بولیواری ونزوئلا" تغییر کرده که برگرفته از نام سیمون بولیوار، سیاستمدار ونزوئلایی است که نقش موثری در استقلال ونزوئلا داشت.

سیمون بولیوار رهبر انقلاب‌های آزادی‌بخش آمریکای لاتین از استعمار اسپانیا بود. هوگو چاوز هم از سوی طرفدارانش به عنوان رهبر "انقلاب بولیواری" شناخته می‌شود؛ لقبی که دال بر استعمارستیزی چاوز است. انقلاب بولیواری در واقع یک جنبش اجتماعی چپگرا در ونزوئلا است. چپگرایی و ضدیت با استعمار، معنایی جز آمریکاستیزی هوگو چاوز و پیروانش، که اکنون تحت رهبری مادورو هستند، ندارد.

سیمون بولیوار

اما چپگرایان و استعمارستیزانی از این دست، از شورویِ فروپاشیده گرفته تا ونزوئلا، عملا نشان داده‌اند که وقتی قدرت را بدست می‌آورند، دیگر آن را به شکل دموکراتیک واگذار نمی‌کنند و بدتر اینکه، نظام سیاسی و اجتماعی‌ای می‌سازند که ضعف‌هایش به مراتب بیشتر از ضعف‌های لیبرال‌دموکراسی غرب است و خشونت و انسان‌ستیزی چشمگیری هم دارد و راه اصلاحش هم بسته است.

تاریخ دموکراتیزاسیون نشان داده است که سیاستمدارانی چون چاوز و مادورو غالبا فقط با مرگ یا انقلاب، از صندلی قدرت برمی‌خیزند. هوگو چاوز که به حکم سرطان دست از قدرت کشید و حال باید دید چه سرنوشتی در انتظار نیکلاس مادورو است.

انتخابات ریاست جمهوری بعدی ونزوئلا در سال 2024 برگزار خواهد شد. در چند سال اخیر، یکی از موضوعات بسیار مهم مذاکراتی که در مکزیک بین نمایندگان اپوزیسیون و دولت مادورو در جریان بوده، تایید صلاحیت همه چهره‌های مخالف دولت در این انتخابات بوده است.

ایالات متحده آمریکا پس از کنار رفتن ترامپ، تا حدی از تقابلش با دولت مادورو کاسته ولی همچنان از "اپوزیسیون دموکراسی‌خواه ونزوئلا" حمایت می‌کند. دولت آمریکا از تصمیم مادورو برای بازگشت به مذاکرات با مخالفان استقبال کرده و به عنوان پاداش، تا حدی از تحریم‌های خود علیه صنعت نفت ونزوئلا کاسته است.

آنچه احتمال تن دادن مادورو به برکناری احتمالی از طریق یک انتخابات آزاد را تقویت می‌کند، "سنت مذاکره و سازش" در ونزوئلا است؛ سنتی که موجب گذار به دموکراسی در این کشور در اواخر دهه 1950 شد.

اما مادورو - که اساسا نباید برای سومین بار کاندیدای ریاست جمهوری شود - متهم به جنایت‌های متعددی است و احتمال محکومیت قضایی او پس از واگذاری قدرت، جدی است. مگر اینکه اپوزیسیون دولت مادورو، در راستای همان سنت "مذاکره و سازش"، به مادورو و زیردستانش اطمینان دهد که در صورت شکست در انتخابات و واگذاری قدرت، از محاکمه و مجازات بابت اقداماتی که از سال 2013 انجام داده‌اند، مصون خواهند بود.

در این صورت ونزوئلا با چشم‌پوشی از حق دادخواهی قربانیان وقایع ده سال اخیر، در صورت شکست مادورو در انتخابات، دوباره به دموکراسی نوپا و نه چندان کارآمد 40 سال پایانی قرن بیستم بازمی‌گردد.

اینکه آیا این بار دموکراسی ونزوئلا تثبیت می‌شود و پیشرفت و رفاه را برای مردم این کشور به ارمغان می‌آورد یا نه، سؤالی است که پاسخ آن در زهدان تاریخ است.

تماشاخانه

کشف کتیبه‌ای از دوره اسلامی متعلق به بیش از 1200 سال قبل / تا امروز قدیمی‌ترین کتیبه اسلامی ایران است؛ کاتب احتمالا 40 سال پس از عبور امام هشتم در همان مسیر کتیبه را نوشته است (فیلم)

ببینید | مکالمه دوستانه استاد شجریان و فروشنده خارجی / کلاه سرم گذاشتین

فیلم های دیگر docReady(function () { if (window.innerWidth کانال عصر ایران در تلگرام
آیا دموکراسی به ونزوئلا بازمی‌گردد؟ 2
آیا دموکراسی به ونزوئلا بازمی‌گردد؟ 3
آیا دموکراسی به ونزوئلا بازمی‌گردد؟ 4
آیا دموکراسی به ونزوئلا بازمی‌گردد؟ 5
آیا دموکراسی به ونزوئلا بازمی‌گردد؟ 6
آیا دموکراسی به ونزوئلا بازمی‌گردد؟ 7
آیا دموکراسی به ونزوئلا بازمی‌گردد؟ 8
آیا دموکراسی به ونزوئلا بازمی‌گردد؟ 9