آیا قرارداد 25 ساله تهران_پکن شعار نه شرقی؛ نه غربی را نقض کرده؟ / قراردادی که موجب اشتغال کارگران میشود
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو؛ زهرا مهران راد، خبر تدوین پیش نویس سند همکاری 25 ساله ایران و چین هنوز نیامده صدای خیلیها را درآورد، مثلا حساب توئیتری فارسی وزارت امور خارجه آمریکا - بهعنوان رسانه رسمی دولت آمریکا - از جمله رسانههای پیشتاز در این راستا بود که فضاسازی علیه سند همکاری ایران و چین را کلید زد. این حساب توئیتری در مطلبی نوشت: "ظریف اصرار میورزد که هیچ موضوع مخفی در مورد قرارداد با چین وجود ندارد. هیچ موضوع مخفی در مورد عهدنامه ترکمنچای نیز وجود نداشت، به جز اینکه هزینه آن را مردم ایران پرداختند. قرارداد ایران و چین یا همان ترکمنچای دوم، به همان قیمت تمام میشود".
پس از آن بی بی سی دومین رسانهای بود که مثل همیشه با سیاست به ظاهر بی طرفی و روایتگرانه به این قرارداد واکنش نشان داد و نوشت: برنامه بلند مدت همکاریهای ایران و چین که دولت حسن روحانی آن را «سند راهبردی» و مخالفان «قرارداد ترکمنچای» میخوانند، این روزها موضوع یکی از داغترین بحثها شده است»
البته موضوع به همین جا ختم نشد و قراردادی که هنوز چیزی از جزئیات آن مخابره نشده بود متهم به آن شد که براساس آن بناست طی 25 سال جزیره کیش به چینیها واگذار شود و دروغ شاخدار دیگر بحث حضور نظامیان چینی در ایران به بهانههای واهی بود.
عدهای هم در داخل البته آب به آسیاب دشمن ریختند و با ایجاد شبهه افکنی تنور شایعات را داغتر و خشم مردم را بیشتر کردند؛ مثلا طرح این موضوع که ایران از به نتیجه نرسیدن برجام و اینستکس یا هر قرارداد اقتصادی دیگر با غرب ناامید و با انعقاد این قرارداد با چین این باراز دامان غرب به دامان شرق پناه برده است؛ این اقدام عملا حکایت از ان دارد که جمهوری اسلامی آرمان 40 ساله خود مبنی بر شعار نه شرقی؛ نه غربی را عملا زیرپا گذاشته است؛ همه این حواشی نهایتا ما را بر آن داشت که به سراغ
"حسن کاظمی قمی" سفیرسابق ایران در عراق و دیپلمات با سابقه و فعال کشورمان برویم و صراحتا از او بپرسیم آیا قرارداد 25 ساله تهران - پکن نقض آرمان نه شرقی؛ نه غربی جمهور اسلامی محسوب میشود.
مشروح این گفتگو را در ادامه خواهید خواند:
دانشجو: محوریترین چالش مخالفین سند 25 ساله تهران - پکن این است که تحقق شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی با این قرارداد زیر سوال رفته و ایران ناامید از غرب این بار به دامن شرق پناه برده است.
کاظمی قمی: سیاست نه شرقی نه غربی در موضوع سیاست خارجی جمهوری اسلامی در حقیقت بیانگر اصل استقلال سیاسی کشور، حاکمیت ملی و سرنوشت ملت است، مفهوم نه شرقی نه غربی هیچ گاه به معنی عدم همکاری با حوزه شرق و غرب نبوده و نیست
بلکه به معنی استقلال جمهوری اسلامی از هر سیاست دیگری است و در حقیقت به مفهوم آن است که ایران مستقل از هر ارادهای چه در شرق و چه در غرب سیاستهای خود را تبیین میکند و تحت تاثیر هیچ اردوگاه سیاسی چه در غرب لیبرال و چه در شرق کمونیست قرار نخواهد گرفت و تحت اراده آنها فعالیت نمیکند. این خط مشی است که کشور در طول 41 سال اخیر براساس آن عمل کرده است.
جمهوری اسلامی همواره به دنبال تعامل و همکاری با دنیا بوده / آمریکا نیز از این قاعده مستثنی نبوده است
این در حالی است که جمهوری اسلامی همواره به دنبال تعامل و همکاری با دنیا بوده است و حتی آمریکاییها نیز از این قاعده مستثنی نبودند، این آمریکا بود که در ابتدای پیروزی انقلاب رابطه با ایران را قطع کرد و امام خمینی نیز بر این اقدام صحه گذاشتند و فرمودند اگر رئیس جمهور آمریکا در طول عمر خود یک کار خوب کرده باشد همین کار است. در حقیقت این اتفاق باعث شد کشور به سمت خودکفایی، استقلال سیاسی و هر نوع استقلال دیگر برود این در حالی است که ایران از ابتدای شکل گیری انقلاب همواره با برقراری روابط گرگ و میش سایر کشورها مخالف بوده است و تنها نظامی که جمهوری اسلامی برای برقراری رابطه با آن همواره گارد داشته، رژیم صهیونیستی بوده و هست، چون این نظام، نظامی جعلی، نامشروع و نژادپرستانه است. جمهوری اسلامی همواره به دنبال تعامل و همکاری با دنیا بوده است و حتی آمریکاییها نیز از این قاعده مستثنی نبودند، این آمریکا بود که در ابتدای پیروزی انقلاب رابطه با ایران را قطع کرد و امام خمینی نیز بر این اقدام صحه گذاشتند.
نکته دوم درباره این ادعا و بیان مفهوم اینکه جمهوری اسلامی از تعامل با غرب ناامید و امروز گرایش به شرق پیدا کرده است تعبیری درست و واقعی نیست مگر ارتباط ما با چین مسئله جدیدی است و تازگی دارد؟ ما در طول 41 سال اخیر از ابتدای شکل گیری انقلاب رابطه قوی با چین داشتیم و همواره حجم همکاریهای ایران با چین از لحاظ عدد و رقم در صدر لیست همکاریهای ما با دنیا بوده است.
تعاملات ایران با کشوری مثل روسیه نیز بحث جدیدی نیست و پس از فروپاشی شوروی همکاری ایران با روسیه به سمت روابط راهبردی حرکت کرده است و مصداق آن همکاری مشترک دو کشور در ائتلاف نظامی در سوریه است که دشمن را به شکست کشاند.
جمهوری اسلامی سربلند است که در طول این 41 سال به هیچ قدرتی تکیه نکرده، اما با قدرتها تعامل داشته است
آنچه در سیاست کلان ایران و در توصیههای مقام معظم رهبری به عنوان کلید واژه پیروزی کشور به چشم میخورد تکیه بر اقتدار ملی است نه تکیه بر یک قدرت خارجی که اساسا تکیه بر قدرتها برای نظامی که میخواهد مستقل و مردم سالار باشد نقش و جایگاهی نخواهد داشت. جمهوری اسلامی سربلند است که در طول این 41 سال به هیچ قدرتی تکیه نکرده، اما با قدرتها تعامل میکند.
اساسا تکیه بر قدرتها برای نظامی که میخواهد مستقل و مردم سالار باشد نقش و جایگاهی نخواهد داشت. جمهوری اسلامی سربلند است که در طول این 41 سال به هیچ قدرتی تکیه نکرده، اما با قدرتها تعامل میکند.
بحث مهار ایران در مدیریت بحرانهای منطقه و بحرانهای تحمیلی به کشور و میزان حضور و نفوذ ایران در منطقه چه در حوزه اقتدار ملی و چه در سایر حوزهها حکایت از آن دارد که جمهوری اسلامی در آستانه ورود به حیطه قدرتهای جهانی است.
بر این اساس تاکید اصلی نظام بر اقتدار ملی و تعامل با قدرتهای خارجی برای رشد و توسعه کشور است که اتفاقا این روند حکایت از آن دارد که یک کشور به بلوغ سیاسی رسیده است نه اینکه بگویند تعامل با چین یعنی پناه بردن از دامن غرب به دامن شرق است. البته جمهوری اسلامی هرگز تحت تاثیر این هجمهها قرار نمیگیرد و به روند چارچوب ترسیمی خود برای انعقاد قرارداد با چین و سایر قدرتهای بزرگ پایبند خواهد ماند.
سند همکاری ایران و چین دستاوردهای امنیتی و کاهش مداخلات خارجی در آسیا را به دنبال خواهد داشت
در خصوص سند همکاری 25 ساله بین ایران و چین یک نکته مهم وجود دارد وقتی میگوییم قرارداد، یادداشت تفاهم و یا... هر کدام یک تعریف مشخص دارند بر این اساس یادداشت تفاهم منعقد شده بین ایران و چین به معنی آن است که خواستههای دو کشور در چارچوبهای مورد نظر هر کدام و نوع همکاری مشخص شده است. دو کشور در بحث اقتصاد، سرمایه گذاری، صنایع و مناطق آزاد خواستههای خود را در این سند مطرح کرده اند و به نظر میرسد سند راهبردی بین ایران و چین یک اقدام راهبردی برای ایجاد ثبات، امنیت و شکوفایی اقتصادی در منطقه باشد. تعاملات مهم و تعیین کننده بین کشورهای منطقه را تقویت میکند و خود این مسئله میتواند مداخله خارجی و حضور اشغالگران نظامی در این منطقه را کاهش دهد.
قرارداد تهران - پکن به میزان سرمایه گذاری خارجی اشتغالزائی خواهد کرد
بر این اساس بحث همکاری با چین نه تنها امنیت ملی، منافع ملی، حاکمیت ملی و استقلال کشور را مخدوش نمیکند، بلکه همکاریهای اقتصادی را رونق خواهد بخشید و این امر باعث اشتغال زایی در کشور نیز میشود و یکی از شبهات مطرح شده مبنی بر اینکه این قرارداد بیکاری کارگران ایرانی را به دنبال خواهد داشت نیز واقعیت ندارد، چون اساسا به میزانی که سرمایه گذاری در کشور صورت میگیرد اشتغال زایی ایجاد میشود و این به نفع کارگر ایرانی نیز خواهد بود.
تصورم این است که اگر ایران با کشورهایی مثل چین و هند همکاری به ظاهر اقتصادی داشته باشد نتیجه آن سرریز شدن منافع امنیتی، فرهنگی و سیاسی علاوه بر مسائل اقتصادی نیز خواهد بود، چون جمهوری اسلامی قدرت مستقلی است و در 8 سال دفاع مقدس نیز ثابت کرد که در سختترین شرایط مقابل آمریکاییها و سایر قدرتهای بزرگ جهان سر خم نخواهد کرد؛
لذا این کشورها از تعامل با ایران میتوانند بهرهمند شوند این در شرایطی است که قاره آسیا با وجود آنکه اقتصادیترین قاره دنیا محسوب میشود، اما فاقد یک سیستم امنیتی مشترک است. چند حوزه تمدنی در این قاره وجود دارد از جمله ایران با بهره گیری از اسلام ناب محمدی (ص) و چین که حوزه کمونیست را در دست دارد و این دو قطب میتوانند ساختار امنیتی اقتصادی این منطقه را مدیریت کنند و در صورتی که مهندسی امنیت قاره آسیا به درستی انجام شود فقط ایران و چین نیستند که از آن بهره خواهند برد بلکه سایر کشورهای منطقه نیز از آن استفاده خواهند کرد و این پیمان امنیتی رفته رفته تبدیل به پیمان دوستی در بین کشورها خواهد شد در نتیجه کسانی که به این مسائل دامن میزنند و چنین قراردادی را زیر سوال میبرند قطعا از سر خیرخواهی نیست که نگران استقلال ایران باشند. قاره آسیا با وجود آنکه اقتصادیترین قاره دنیا محسوب میشود، اما فاقد یک سیستم امنیتی مشترک است. قرارداد تهران - پکن غیراز منافع اقتصادی دستاوردهای امنیتی برای قاره آسیا در پی خواهد داشت که غرب را نگران کرده است.
این در حالی است که طراحان این قرارداد به خوبی میدانند که این اقدام حرکتی در جهت نفی تحریمهای آمریکایی است یعنی فارغ از اقدامات و تهدیدات آمریکا جمهوری اسلامی مسیر توسعه و پیشرفت خود را طی خواهد کرد.
البته ذکر این نکته نیز ضروری به نظر می رسد که آگاه سازی مردم و محرم دانستن آنها تا جائی که امنیت ملی را مخدوش نمی کند بر مسئولین کشور واجب است.