دوشنبه 5 آذر 1403

از قتل معمایی زن 60ساله تا خودکشی جان‌سوز دختر 15ساله

خبرگزاری خبرنگاران جوان مشاهده در مرجع
از قتل معمایی زن 60ساله تا خودکشی جان‌سوز دختر 15ساله

قتل معمایی زن 60ساله، جزئیات جدید از قتل دو برادر، دستگیری قاتلان کودک 5ساله، اختلاف مالی خونین و خودکشی جان‌سوز دختر 15ساله را در بسته خبری بخوانید.

ساعت 9 شب گذشته، مردی حدودا 60ساله در تماس با پلیس، خبر از قتل همسر خود داد. ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران به همراه ساسان غلامی، بازپرس کشیک قتل پایتخت، برای رسیدگی به موضوع در صحنه جنایت واقع در خیابان مهرآباد تهران حاضر شدند.

در بررسی‌های اولیه، مشخص شد که زن میانسال با اصابت ضربات چاقو به گردن جان خود را از دست داده است. همسر این زن در اولین اظهارات خود به ماموران گفت: من و همسرم هرگز با کسی اختلافی نداشتیم. شب حادثه برای کاری بیرون از خانه رفته بودم و وقتی برگشتم، با جسد غرق در خون همسرم مواجه شدم.

با بررسی‌های انجام‌شده و بازبینی‌های دوربین مداربسته، فردی به‌عنوان تنها مظنون پرونده بازداشت شد و تحت تحقیقات قضایی قرار گرفت و تا روشن شدن راز ماجرا تحقیقات ادامه دارد. با دستور بازپرس پرونده، جسد برای انجام معاینات به پزشکی قانونی منتقل شد. جزئیات قتل 2 برادر

اواخر آبان، ماموران پلیس در جریان تیراندازی در کارگاهی در شهرک صنعتی خاوران قرار گرفتند و راهی آنجا شدند. در جریان این تیراندازی، جوان 35ساله‌ای به نام ابراهیم بر اثر اصابت گلوله مجروح شده بود و عامل تیراندازی که یکی از کارگران کارگاه بود، توسط شاهدان دستگیر شده بود.

ابراهیم به بیمارستان منتقل و تلاش پزشکان برای نجات جانش آغاز شد، اما شدت جراحتی که دیده بود باعث شد دچار مرگ مغزی شود و در این شرایط، با موافقت خانواده‌اش اعضای بدن او به بیماران نیازمند اهدا شد. هنوز مشخص نبود که کارگر کارگاه با چه انگیزه‌ای به ابراهیم شلیک کرده، اما وقتی ماموران پلیس به تحقیق از او پرداختند اسرار هولناکی فاش شد.

بررسی‌ها نشان می‌داد که این مرد چند روز قبل‌تر، برادر ابراهیم به نام بهزاد را به ضرب گلوله به قتل رسانده و جسد او را به آتش کشیده بود. پس از این حادثه، ابراهیم که از ناپدید شدن برادرش نگران شده بود، از شهرکرد راهی تهران شده و در جست‌وجوی یافتن ردی از او به کارگاهی رسیده بود که قاتل برادرش در آنجا کار می‌کرد و قاتل به تصور اینکه ابراهیم متوجه اسرار قتل برادرش شده و برای دستگیری وی آمده است، به او شلیک کرده و وی را نیز به قتل رسانده بود.

یکی از همکاران برادران کشته‌شده درباره این پرونده عجیب می‌گوید: بهزاد برادر کوچک‌تر ابراهیم بود. ما کارگاهی در شهرک صنعتی خاوران داشتیم و کارمان تعمیر دستگاه‌های صنعتی بود و خوشبختانه در مدت سه سال توانسته بودیم مشتریان زیادی پیدا کنیم.

سه‌شنبه بیست‌وچهارم آبان من و بهزاد در کارگاه بودیم و قرار بود فردای آن روز یک دستگاه صنعتی به کارگاه برسد. برای همین بهزاد زودتر رفت که هنگام رسیدن دستگاه به کارگاه بازگردد و در خالی کردن بار کمک کند، اما روز بعد وقتی خبری از او نشد، نگران شدم و با موبایلش تماس گرفتم. گوشی‌اش خاموش بود و نگرانی‌ام بیشتر شد.

امکان نداشت که بهزاد جواب تلفنش را ندهد و با این حال تا شب صبر کردم، اما باز هم خبری از او نشد. دیگر مطمئن شده بودم که برایش اتفاقی افتاده است. به آگاهی رفتیم تا گم شدن او را گزارش کنیم، اما گفتند که باید اعضای خانواده‌اش حضور داشته باشند. برای همین با برادرش به نام ابراهیم تماس گرفتم و ماجرا را تعریف کردم و او گفت که تا صبح خودش را به تهران می‌رساند.

ابراهیم 35ساله از شهرکرد به سمت تهران حرکت کرد و روز پنجشنبه به شهرک خاوران رسید. او و همکار برادرش بهزاد، راهی اداره آگاهی شدند و ماجرای گم شدن وی را گزارش کردند. در حالی که تحقیقات پلیس شروع شده بود، ابراهیم هم برای پیدا کردن ردی از برادرش وارد عمل شد. سه تا چهار روز به همراه ابراهیم و برادرم به‌دنبال بهزاد گشتیم، اما هیچ خبری از او به‌دست نیاوردیم.

یک روز که من در شهرک صنعتی نبودم، برادرم تماس گرفت و گفت که می‌خواهد به همراه ابراهیم برای چک کردن دوربین‌های مداربسته کارگاه‌های بالاتر بروند. آن روز آن‌ها به کارگاهی رفتند که صاحب آنجا شریک سابق بهزاد بود. داخل کارگاه دو کارگر حضور داشتند و وقتی برادرم و ابراهیم وارد آنجا شدند و گفتند که می‌خواهند فیلم دوربین‌ها را ببینند، یکی از آن‌ها به بهانه اینکه برادرم ماشین را جای بدی پارک کرده، از او خواست که آن را جابه‌جا کند.

برادرم از کارگاه خارج شد، اما ظاهرا در همان لحظه، کارگر دیگری که داخل کارگاه بود با اسلحه به ابراهیم شلیک کرد و او روی زمین افتاد. پنج دقیقه بعد وقتی برادرم به داخل کارگاه برگشت و سراغ ابراهیم را گرفت، قاتل به او گفت که وی از کارگاه بیرون رفته است، اما برادرم در همان لحظه، صدای ناله‌ای شنید و به ماجرا مشکوک شد.

برادرم چند بار از قاتل پرسید که صدای چیست و بعد خواست به‌دنبال صدا برود که ناگهان قاتل سلاحش را بیرون کشید. برادرم با دیدن این صحنه پا به فرار گذاشت و قاتل شروع به تیراندازی کرد، اما خوشبختانه هیچ‌یک از گلوله‌ها به برادرم اصابت نکرد. او به بیرون از کارگاه دوید و با فریاد درخواست کمک کرد و همان لحظه، صاحب کارگاه رسید و با دیدن کارگر مسلح، با او درگیر شد و وی را خلع سلاح کرد.

هم‌زمان برادرم که از این حادثه جان سالم به در برده بود، به داخل کارگاه برگشت و پیکر نیمه‌جان ابراهیم را دید که روی زمین افتاده بود و قاتل برای اینکه او را مخفی کند، تعدادی چوب روی او انداخته بود. او ابراهیم را به بیمارستان منتقل کرد، اما متاسفانه وی دچار مرگ مغزی شد و جانش را از دست داد.

پس از دستگیری قاتل، او اعتراف کرد که علاوه بر ابراهیم، بهزاد را هم به قتل رسانده است. او مدعی شده که شامگاه بیست‌وچهارم آبان، وقتی بهزاد از شهرک صنعتی خارج می‌شده، به بهانه اینکه ماشین ندارد، سوار ماشین او شده و در بین راه، لوله اسلحه‌اش را روی سر او گذاشته و وقتی توقف کرده، با شلیک گلوله وی را به قتل رسانده است. سپس جسد او را به بیابان برده و در آنجا آتش زده است.

او پس از قتل بهزاد، تصور می‌کرد که هیچ‌کس پی به راز این جنایت نخواهد برد، اما چند روز بعد وقتی برادر بهزاد را در داخل کارگاه دیده که می‌خواسته فیلم دوربین‌های مداربسته را چک کند، از ترس اینکه دستش رو شود، او را نیز به ضرب گلوله به قتل رسانده است.

در همین حال، پدر بهزاد و ابراهیم که این روز‌ها داغدار از دست دادن دو پسرش است، می‌گوید: بهزاد مهندس و کوچک‌تر از ابراهیم بود. او با دوستانش کارگاهی در شهرک صنعتی راه انداخته و در زمینه تعمیر دستگاه‌های صنعتی فعالیت داشته است. وقتی بهزاد گم شد، ابراهیم بی‌درنگ برای پیدا کردن او راهی تهران شد. ابراهیم به‌تازگی عقد کرده و قرار بود به‌زودی با همسرش زیر یک سقف بروند و زندگی مشترکشان را شروع کنند که این حادثه رخ داد. هنوز معلوم نیست که انگیزه اصلی قتل پسرهایم چیست، اما پلیس علاوه بر دو کارگری که در محل جنایت کار می‌کردند، صاحب کارگاه و یک نفر دیگر را دستگیر کرده و در حال تحقیق روی این پرونده است. از طرفی، قاتل اصلی اعتراف کرده که برای ارتکاب این جنایت اجیر شده است و حالا منتظریم تا تحقیقات تکمیلی اسرار این پرونده را فاش کند. او همچنین با اشاره به اهدای اعضای بدن یکی از پسرانش می‌گوید: بهزاد و ابراهیم هر دو کارت اهدای عضو داشتند. ابراهیم ورزشکار و غارنورد بود. به همین دلیل وقتی پزشکان از ما خواستند که اعضای بدنش را اهدا کنیم، با اینکه داغ سنگینی بر دلمان بود، با اهدای عضو موافقت کردیم و چند عضو بدن او به بیماران نیازمند پیوند زده شد. دستگیری قاتلان کودک 5ساله

تیرماه سال جاری در پی اعلام مرکز فوریت‌های پلیسی مبنی بر قتل کودک پنج‌ساله، ماموران پلیس آگاهی سیستان و بلوچستان تحقیقات خود را برای شناسایی عاملان این جنایت آغاز کردند. سرانجام سه نفر متهم این پرونده در در شهرستان‌های خاش و ایرانشهر شناسایی و دستگیر شدند که در تحقیقات صورت‌گرفته و روبه‌رو شدن با ادله و مدارک موجود به قتل اعتراف کردند و برای سیر مراحل قانونی به مراجع قضایی تحویل داده شدند. اختلاف مالی خونین

سرهنگ کارگاه محمدعلی آدینه‌لو، رئیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی استان زنجان، با اشاره به گزارشی مبنی بر مفقود شدن جوان 22ساله هیدجی اظهار کرد: در پی وصول گزارشی مبنی بر مفقودی جوانی هیدجی به نام ع. م، ماموران آگاهی بلافاصله وارد عمل شدند و با توجه به استخراج آخرین تماس‌های گوشی این جوان، فرضیه قتل قوت گرفته و تحقیقات وارد فاز جدیدی شد.

وی ادامه داد: بعد از این گزارش بلافاصله نیرو‌های پلیس آگاهی وارد عمل شده و با ردگیری‌های به‌عمل آمده متاسفانه پیکر بی‌جان این جوان در یکی از خانه‌باغ‌های منطقه هیدج کشف شد. بلافاصله با دستگیری دو مظنون شناسایی‌شده، پرونده ابعاد دیگری به خود گرفت.

رئیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی استان زنجان خاطرنشان کرد: این دو فرد به قتل و خفه کردن این جوان به‌خاطر مسائل مالی اعتراف کردند. پس از تشکیل پرونده، متهمان برای طی مراحل قانونی به مراجع قضایی استان تحویل داده شدند. خودکشی جان‌سوز دختر 15ساله

وحید شادی‌نیا، سخنگوی اورژانس استان آذربایجان شرقی، با اشاره به خودکشی جان‌سوز یک دختر 15ساله اظهار کرد: حادثه تلخ سقوط دختر نوجوانی در شهرک خاوران تبریز ساعت 23:53 یکشنبه سیزدهم آذر به اورژانس گزارش و به دنبال آن اورژانس در محل حاضر شد.

وی با بیان اینکه متاسفانه آیلین 15ساله بر اثر شدت جراحت واردشده در دم جان باخته بود، گفت: این نوجوان طبق اطلاعات اولیه به دنبال مشاجره خانوادگی اقدام به این کار کرده است.

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی