استاد مطالعات سیاسی: جبهه مقاومت از نیروهای ضعیف، مجاهدان انقلابی ساخت
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، عملیات و حماسه «طوفانالاقصی» حاکی از تبلور یک اندیشه خاص سیاسی است. اما به راستی چه چیزی توانست از ضعیفترین نیروهایمقاومت، کسانی بسازد که قدرت نظامی اسرائیل را اینچنین عاجز و سردرگم کند؟ برای بررسی این موضوع با حجتالاسلام سیدسجاد ایزدهی؛ عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
حاشیهنشینی اسلام سیاسی
ایزدهی در ابتدا گفت: قبل از انقلاب اسلامی، وقتی سخن از حضور اسلام در اجتماع و مسائل سیاسی و اجتماعی به میان میآمد، مسلمین به دنبال یک ایده و روشی منسجم بودند که بتواند راه مبارزه و تقابل صحیح در برابر نظام سلطه و استعمار را به آنها نشان دهد. اما به دلیل آنکه فقه شیعه رویکرد سنتی و غیر سیاسی را درپیش گرفته بود و چندان به موضوعات سیاسی از سوی فقها پرداخته نشده بود، بسیاری از افراد به سمت خوانشهای سوسیالیستی رفتند و نقطه اتکای تقابل با غرب را در جبهه چپ سیاسی دیدند. حتی این هژمونی به قدری زیاد و سنگین بود که بعضی از نیروهای مسلمان نظیر سازمان مجاهدین در ابتدا خوانشی چپگرایانه نسبت به اسلام داشتند و پس از مدتی عملاً دین و معنویت را کنار گذاشتند و مارکسیست شدند!
سیدسجاد ایزدهی
امام خمینی و احیای مقاومت اسلامی
وی افزود: آنها به دلیل عدم فهم نسبت به حقیقت اسلام، بالاخص اسلام فقاهتی چنین توجیه میکردند که دین اسلام توان مبارزه در برابر امپریالیسم را ندارد و این مارکسیسم است که میتواند این موضوع را جبران کند. این موضوع مختص به ایران نبود، بلکه در سایر ملل اسلامی هم مبارزه با جریان سلطه غربی از مجرای چپگرایی دنبال میشد. مثلاً در لبنان و فلسظین نیروهای ضدغربی یا مارکسیست بودند یا مسلمانانی بودند که منطق مبارزه را در مارکسیسم و گرایشات چپ میدیدند. این قضیه ادامه داشت تا اینکه حضرت امام خمینی با خوانش حداکثری از اسلام شیوه جدیدی از مبارزه را پیش روی آزادیخواهان قرار داد و نهضتی اسلامی در برابر غرب علم کرد که نتیجه آن، انقلابی مردمبنیاد و عقلگرا به نام انقلاب اسلامی شد.
امروزه منطق مبارزه با استکبار جهانی منطقی شیعی است
ایزدهی اشاره کرد: کار مهمی که امام خمینی در مسیر تبیین مبارزه انجام داد این بود که منطق مبارزه را به کلی عوض کرد. ایشان فارغ از جبهه غرب و شرق مسأله معنویت و توحید در جامعه جهانی را منطق اصلی راه خود دانستند که قطعاً نشانگر آن بود که این سیر و شور انقلابی ایران در سقوط محمدرضا پهلوی محدود نخواهد ماند. امام خمینی شیوه مبارزه را از تقابل با امپریالیسم، به جنگ با استکبار عوض کرد و آن را توسعه دادند. یکی از اثرات جدی این حرکت در کشورهای غرب آسیا و آمریکای لاتین بود. آنان هم در همین راستا مسیر و سیر حرکت مبارزاتی خود را به سمت تقابل با هرگونه استعمار بردند. منطق و شیوه استکبارستیزی امام با اتکا بر مردم بود. این یعنی رویکرد سلاح به دست گرفتن سوسیالیستی، منسوخ شده و منطق از سوسیالیسم به تشیع عوض شده است. امروزه ما شاهد آن هستیم که امام خمینی با خوانشی که از اسلام سیاسی ارائه داد، روشی را برای همه مبارزان آزادی فراهم کرد که از آسیا تا آمریکای لاتین آنان برمدار منطق شیعی حرکت میکنند ولو مسلمان نباشند!
او ادامه داد: منطق و گفتمان انقلاب اسلامی در مبارزه مردم فلسطین موجب شد که عده قلیل و البته ضعیفی در نوار غزه، با خودباوری و احساس هویت، دست به مقاومتی جانانه بزنند تا بعد سالها بتوانند نیرو و قدرتی را خلق کنند که اینگونه در برابر رژیم صهیونیستی ایستادگی کند. تا پیش از این منطق برآمده از اسلام سیاسی امام خمینی، مبارزات در فلسطین که توسط نیروهای چپ انجام میشد یا مبتنی بر سلاح صرف بود یا مذاکره! منطق اسلام سیاسی به مردم فلسطین نشان داد در برابر استکبار حق دادنی نیست بلکه گرفتنی است و به همین جهت است که باوجود فشارهای بیامان اسرائیل و غرب علیه مردم فلسطین این نیروی مقاومت، قدرت خودبرترپندار منطقه را عاجز کرده و آن را به قدرتی پوشالی بدل ساخته است.
در نگاه اسلام انقلابی اسرائیل سیبلی است برای نابود شدن
ایزدهی در انتها گفت: گفتمان انقلاب اسلامی این ظرفیت را داشت تا بین کشورهایی از منطقه مثل عراق، سوریه، لبنان، یمن و نیروهای فلسطینی یک همافزایی ایجاد کند که نتیجهاش تشکیل محور مقاومت اسلامی در منطقه باشد. نتیجه ایجاد محور مقاومت هم خروج آمریکاییها به عنوان حامیان اصلی اسرائیل در غرب آسیا بود که ضربه سنگینی به اسرائیل وارد کرد. امروزه اسرائیل بنا به خوانش سیاسی از اسلام یک سیبل برای مسلمانان است.
پایان پیام /