اسرائیل خود ویرانگر
7 اکتبر بدترین فاجعه در تاریخ اسرائیل بود. ارتش اسرائیل پس از شکست در توقف حمله حماس، با شدت بسیار زیاد پاسخ داد و هزاران فلسطینی را کشت و کل محلههای غزه را ویران کرد؛ اما اسرائیل با دشمنی مواجه است که نمیتواند روی آن حساب کند. نتانیاهو قول داده که حماس را «نابود کند»، اما غیر از بهکارگیری نیروی نظامی، او هیچ استراتژیای برای از بین بردن حماس و هیچ برنامه روشنی برای جایگزینی این...
اما دیگر نمیتوان این قدر کوتهفکر بود. حملات 7اکتبر ثابت کرد که وعده نتانیاهو توخالی بود. با وجود «روند مُرده صلح» و کاهش علاقه سایر کشورها، فلسطینیها آرمان خود را زنده نگه داشتهاند. در فیلمی که دوربین نیروهای حماس در 7اکتبر ضبط کرد، این شعار شنیده میشود: «این سرزمین ماست!» این در حالی بود که آنها از مرز عبور کردند تا به کیبوتس حمله کنند. «یحیی سنوار» (که در خانوادهای متولد شد که مجبور به خروج از المجدل بودند که اکنون اشکلون نامیده میشود) آشکارا این عملیات را بهعنوان «مقاومت» توصیف کرد و محرک شخص او هم تا حدودی ماجرای «نکبت» است. سنوار 22سال را در زندانهای اسرائیل گذرانده است و گفته میشود که بهطور مداوم به هم سلولیهای خود میگفت اسرائیل باید شکست داده شود تا خانوادهاش بتوانند به روستای خود بازگردند.
ترومای 7اکتبر اسرائیلیها را مجبور کرد تا بار دیگر متوجه شوند که درگیری با فلسطینیها برای هویت آنها مهم و تهدیدی برای رفاه آنها است. نمیتوان آن را نادیده گرفت یا از آن چشمپوشی کرد و ادامه اشغال، گسترش شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری، محاصره غزه و امتناع از هرگونه سازش ارضی (یا حتی به رسمیت شناختن حقوق فلسطینیها) امنیت پایدار را برای اسرائیل به ارمغان نخواهد آورد. با این حال، بهبودی پس از این جنگ و تغییر مسیر قطعا بسیار دشوار است و این فقط به این دلیل نیست که نتانیاهو نمیخواهد مناقشه فلسطین را حل کند.
وعده ناکام
نتانیاهو در سالهای نخستوزیریاش همکاری امنیتی با تشکیلات خودگردان فلسطین را در کرانه باختری حفظ کرد که عملا به پیمانکار فرعی پلیس و خدمات اجتماعی اسرائیل تبدیل شد و نتانیاهو قطر را تشویق کرد تا دولت حماس در غزه را تامین مالی کند. نتانیاهو در جمع پارلمانی حزب خود در سال2019 گفت: «هر کسی که مخالف یک کشور فلسطینی است باید از دادن بودجه به غزه حمایت کند؛ زیرا حفظ جدایی بین تشکیلات خودگردان در کرانه باختری و حماس در غزه مانع از تشکیل یک کشور فلسطینی خواهد شد.»
نتانیاهو معتقد بود که میتواند از طریق محاصره دریایی و اقتصادی، موشکهای تازه استقراریافته و سامانههای دفاعی مرزی و حملات نظامی دورهای به مبارزان و زیرساختهای حماس، تواناییهای این گروه را کنترل کند. این آخرین تاکتیک که «علفزنی» نامیده میشود، همراه با «مدیریت درگیری» و حفظ وضعیت موجود، به یک دکترین امنیتی اسرائیل تبدیل شد. نتانیاهو معتقد بود نظم حاکم پایدار است. از نظر او، این امر خوب هم بود: حفظ یک درگیری در سطح بسیار پایین از نظر سیاسی کمخطرتر از یک توافق صلح و کمهزینهتر از یک جنگ بزرگ است. برای بیش از یک دهه، به نظر میرسید که استراتژی نتانیاهو کارساز بود. خاورمیانه و شمال آفریقا در انقلابها و جنگهای داخلی بهار عربی غرق شدند و باعث شد موضوع فلسطین چندان برجسته نشود. حملات فلسطینیها به پایینترین حد خود رسید و شلیک موشکهای دورهای از غزه معمولا رهگیری میشد. به استثنای یک جنگ کوتاه علیه حماس در سال2014، اسرائیلیها چندان نیازی نمیدیدند که با شبهنظامیان فلسطینی سر شاخ شوند. برای اکثر مردم، بیشتر اوقات، درگیری دور از چشم و خارج از ذهن بود.
نتانیاهو در عین حال که مساله فلسطین را کنار گذاشت، برای بازسازی جامعه داخلی اسرائیل نیز تلاش کرد. نتانیاهو پس از پیروزی ناگهانی در انتخابات مجدد در سال2015، ائتلافی را برای احیای رویای قدیمی خود برای برافروختن یک انقلاب محافظهکارانه تشکیل داد. نخستوزیر بار دیگر شروع به انتقاد از «نخبگان» کرد و جنگ فرهنگی را علیه تشکیلات سابق آغاز کرد. در سال2018، او قانون بحثبرانگیزی را به تصویب رساند که اسرائیل را بهعنوان «دولت - ملت قوم یهود» تعریف و اعلام کرد که یهودیان از حق «یگانه» برای «اعمال حق تعیین سرنوشت» در آن قلمرو برخوردارند. این قانون به اکثریت یهودیان ارجحیت داد و مردم غیریهودی آن را مطیع ساخت.
او در مرحله بعد پایگاه خود را متشکل از راستگرایان، یهودیان افراطی ارتدوکس و یهودیان محافظهکار اجتماعی قرار داد و آن را تقویت کرد. برای بهدست آوردن مجدد قدرت، نتانیاهو بهویژه با شهرکنشینان کرانه باختری تماس گرفت؛ جمعیتی که هنوز درگیری اسرائیل و فلسطین را دلیل وجودی خود میدانست. این صهیونیستهای مذهبی به رویای یهودیسازی سرزمینهای اشغالی و تبدیل آنها به بخشی رسمی از اسرائیل متعهد ماندند. آنها امیدوار بودند که اگر فرصت داده شود، بتوانند جمعیت فلسطینی را از سرزمینها بیرون کنند. آنها نتوانستند در سال2005، زمانی که آریل شارون نخستوزیر بود، از تخلیه شهرکنشینان یهودی از غزه جلوگیری کنند؛ اما در سالهای پس از آن، با تغییر اعضای تشکیلات سکولار، به تدریج موقعیتهای کلیدی را در ارتش، خدمات دولتی و رسانههای اسرائیل بهدست آوردند.
تندروها دو خواسته اصلی از نتانیاهو داشتند. اولین و بارزترین آن، گسترش بیشتر شهرکهای یهودی بود. دوم، ایجاد حضور قویتر یهودیان در کوه معبد، مکان تاریخی معبد یهودیان و مسجد مسلمانان الاقصی در شهر قدیمی قدس بود. از زمانی که اسرائیل کنترل مناطق اطراف را در جنگ 6روزه در سال1967 به دست گرفت، به فلسطینیها یک «شبه خودمختاری» در این منطقه داد، از ترس اینکه حذف آن از حکمرانی عربی باعث ایجاد یک درگیری مذهبی فاجعهبار شود. اما راست افراطی اسرائیل مدتهاست که به دنبال تغییر آن بوده است. هنگامی که نتانیاهو برای اولین بار در سال 1996 انتخاب شد، دیواری را در یک مکان باستانشناسی در یک تونل زیرزمینی در مجاورت الاقصی گشود تا آثار دوران معبد دوم را در معرض دید قرار دهد که باعث انفجار خشونتآمیز اعتراضات اعراب در قدس شد. انتفاضه دوم فلسطین در سال2000 بهطور مشابه با بازدید شارون از معبد که در آن زمان رهبر مخالفان بهعنوان رئیس حزب نتانیاهو - لیکود - بود، آغاز شد.
در ماه مه2021، خشونت دوباره فوران کرد. اینبار، تحریککننده اصلی ایتامار بنگویر، سیاستمدار راست افراطی بود که آشکارا از تروریستهای یهودی تجلیل میکرد. بنگویر یک «دفتر پارلمانی» را در محله فلسطینینشینی در قدس شرقی باز کرده بود که در آن شهرکنشینان یهودی با استفاده از اسناد املاک قدیمی، برخی از ساکنان را بیرون راندند و فلسطینیها در پاسخ به آن، تظاهرات گستردهای برگزار کردند. پس از تجمع صدها تظاهراتکننده در الاقصی، پلیس اسرائیل به محوطه مسجد یورش برد. در نتیجه، جنگ بین اعراب و یهودیان آغاز شد و به سرعت به شهرهای مختلف در سراسر اسرائیل گسترش یافت. حماس از این حمله بهعنوان بهانهای برای هدف قرار دادن قدس با موشک استفاده کرد که خشونت بیشتری را در اسرائیل و دور دیگری از اقدامات تلافیجویانه اسرائیل را در غزه به همراه داشت.
با این حال، زمانی که اسرائیل و حماس به آتشبس جدیدی دست یافتند، درگیریها از بین رفت. قطر پرداختهای خود را ادامه داد و اسرائیل برای بهبود اقتصاد نوار غزه و کاهش تمایل مردم به درگیری، مجوز کار به برخی از ساکنان غزه داد. هنگامی که اسرائیل در بهار2023 به «جهاد اسلامی فلسطین» حمله کرد، حماس ایستادگی کرد. آرامش نسبی در امتداد مرز به ارتش اسرائیل اجازه داد تا نیروهای خود را دوباره مستقر سازد و اکثر گردانهای رزمی را به کرانه باختری منتقل کند؛ جایی که میتوانند از شهرکنشینان در برابر حملات محافظت کنند. حملات 7اکتبر مشخص کرد که این استقرار مجدد دقیقا همان چیزی بود که سنوار میخواست.
کودتای بیبی
در انتخابات نوامبر2022 اسرائیل، نتانیاهو دوباره قدرت را بهدست آورد. ائتلاف او 64کرسی از 120کرسی پارلمان اسرائیل را تصاحب کرد که با استانداردهای اخیر، یک امتیاز بزرگ بود. چهرههای کلیدی در کابینه جدید «بزالل اسموتریچ» رهبر یک حزب مذهبی ملیگرا به نمایندگی از شهرکنشینان کرانه باختری و «بنگویر» بودند. نتانیاهو، اسموتریچ و بنگویر با همکاری احزاب افراطی ارتدوکس، طرحی برای اسرائیلی خودکامه و دینسالار طراحی کردند. برای مثال، دستورالعملهای کابینه جدید اعلام کرد که «مردم یهود دارای حق انحصاری و غیرقابل انصراف نسبت به کل سرزمین اسرائیل هستند» و بهطور کامل هرگونه ادعای فلسطینیها برای قلمرو، حتی در غزه را رد میکند. اسموتریچ وزیر دارایی شد و مسوولیت کرانه باختری را برعهده گرفت و در آنجا برنامه عظیمی را برای گسترش شهرکهای یهودی آغاز کرد. بنگویر بهعنوان وزیر امنیت داخلی منصوب شد و کنترل پلیس و زندانها را در دست گرفت. او از قدرت خود برای تشویق یهودیان بیشتری برای بازدید از کوه معبد (الاقصی) استفاده کرد. بین ژانویه و اکتبر سال2023، حدود 50هزار یهودی از آن بازدید کردند. در سال2022، 35هزار بازدیدکننده یهودی وجود داشت.
لایحههای اصلاحات قضایی بدون شک فوقالعاده خطرناک بودند. این لوایح به حق موج عظیمی از اعتراضات را هر هفته با صدها هزار اسرائیلی برانگیختند. اما در رویارویی با این کودتا، مخالفان نتانیاهو دوباره طوری رفتار کردند که گویی اشغال موضوعی نامرتبط است. تظاهراتکنندگان از ترس اینکه مبادا بهعنوان افرادی غیر وطنپرست بهحساب آیند، از ذکر اشغال یا روند منحلشده صلح اجتناب کردند. اعراب اسرائیل که حدود 20درصد جمعیت اسرائیل را تشکیل میدهند تا حد زیادی از پیوستن به تظاهرات خودداری کردند. اما این امر موفقیت جنبش را دشوارتر کرد. با توجه به جمعیت اسرائیل، یهودیان چپ میانه باید با اعراب شریک شوند تا زمانی که بخواهند کابینهای تشکیل دهند. با خروج اعراب، نبرد بر سر اصلاحات قضایی بهعنوان یک امر درون یهودی ادامه یافت. بسیاری از رهبران و سخنرانان این تظاهرات از افسران ارشد نظامی بازنشسته بودند. خلبانان ذخیره تهدید کردند که در صورت تصویب لوایح قضایی از خدمت خارج خواهند شد.
اینکه ارتش اسرائیل از نخستوزیر جدا شود، تعجبآور نبود. نتانیاهو در طول دوران طولانی حرفهای خود، بارها با ارتش درگیر شده است و قویترین رقبای او ژنرالهای بازنشستهای بودند که سیاستمدار شدند، مانند شارون، رابین و باراک. ژنرال بازنشسته یوآو گالانت، وزیر جنگ فعلی، در مارس2023 در تلویزیون زنده ظاهر شد و هشدار داد که شکافهای اسرائیل کشور را آسیبپذیر کرده و جنگ قریبالوقوع است. او اخراج شد. اخراج گالانت به اعتراضات خیابانی خودجوش بیشتری انجامید و نتانیاهو او را دوباره به خدمت گرفت. نتانیاهو هشدار گالانت را نادیده گرفت. او همچنین هشدار دقیقتری را که در ماه ژوئیه توسط تحلیلگر ارشد اطلاعات نظامی اسرائیل ارائه شد مبنی بر اینکه ممکن است دشمنان به این کشور حمله کنند، نادیده گرفت. نتانیاهو ظاهرا معتقد بود که چنین هشدارهایی با انگیزه سیاسی بوده است. بیتردید هشدارهایی که نتانیاهو دریافت کرد بیشتر بر شبکه متحدان منطقهای ایران متمرکز بود، نه حماس. اگرچه نقشه حمله حماس برای اطلاعات اسرائیل شناخته شده بود و حتی با وجود اینکه این گروه در مقابل پستهای دیدهبانی ارتش اسرائیل مانور میداد، مقامات ارشد نظامی و اطلاعاتی تصور نمیکردند که دشمن آنها در غزه واقعا بتواند آن حمله را سازمان دهد. حمله 7اکتبر تا حدی شکست بوروکراسی اسرائیل بود.
با این حال، این واقعیت که نتانیاهو هیچ بحث جدی درباره اطلاعاتی که دریافت کرده بود انجام نداد، غیرقابل دفاع است. در عوض، او تصمیم گرفت بدون توجه به هشدارهای جدی و واکنش احتمالی، کودتای قضایی خود را ادامه دهد. نتانیاهو متکبرانه اعلام کرد: «اسرائیل بدون چند اسکادران نیروی هوایی میتواند کار کند؛ اما بدون دولت نه.» نتانیاهو معتقد بود که به زودی با انعقاد یک توافق صلح با عربستان سعودی، بهعنوان بخشی از یک توافق سهگانه، جایگاه خود را ارتقا خواهد داد. نتیجه، پیروزی نهایی سیاست خارجی اسرائیل خواهد بود: اتحاد آمریکایی، عربی و اسرائیلی علیه ایران و نیروهای نیابتی آن در منطقه. برای نتانیاهو، این یک دستاورد بزرگ بود که او را در جریان اصلی محبوب کرد. نخستوزیر آنقدر به خود اطمینان داشت که در 22سپتامبر، برای تبلیغ نقشه «خاورمیانه جدید» با محوریت اسرائیل، روی صحن مجمع عمومی سازمان ملل متحد آمد. او در سخنرانی خود گفت: «من معتقدم که ما در آستانه یک پیشرفت چشمگیرتر هستیم: صلح تاریخی با عربستان سعودی.» وی گفت: «ما نباید به فلسطینیها درباره معاهدات صلح جدید حق وتو بدهیم. فلسطینیها تنها 2درصد از جهان عرب را تشکیل میدهند.» دو هفته بعد، حماس حمله کرد و نقشههای نتانیاهو را در هم شکست.
پس از حمله
نتانیاهو و حامیانش تلاش کردند تا سرزنش 7اکتبر را از او دور کنند. آنها استدلال میکنند که نخستوزیر توسط روسای امنیتی و اطلاعاتی گمراه شد که در آخرین لحظه هشدار ندادند که اتفاقی مشکوک در غزه در حال رخ دادن است. چند هفته پس از حمله، دفتر نتانیاهو در توییتر نوشت: «تحت هیچ شرایطی و در هیچ مرحلهای، به نخستوزیر نتانیاهو نسبت به اهداف جنگی حماس هشدار داده نشد.» اما بیکفایتی نظامی و اطلاعاتی، هرچند تاسفآور، نمیتواند از نخستوزیر در برابر گناه محافظت کند. سیاست بیپروای او قبل از جنگ برای ایجاد تفرقه بین اسرائیلیها، تلآویو را آسیبپذیر کرد و متحدان ایران را وسوسه کرد تا به جامعهای درهم شکسته ضربه بزنند. تحقیر فلسطینیها توسط نتانیاهو به رشد رادیکالیسم کمک کرد. تصادفی نیست که حماس نام عملیات خود را «طوفان الاقصی» گذاشت و این حملات را راهی برای محافظت از الاقصی در برابر تصرف یهودیان به تصویر کشید. مردم اسرائیل نتانیاهو را از مسوولیت 7اکتبر مبرا نکردهاند. حزب نخستوزیر در نظرسنجیها بهشدت افت کرده و میزان محبوبیت او نیز کاهش یافته؛ اگرچه دولت اکثریت پارلمانی را حفظ کرده است.
درست مانند دوران قبل از جنگ، تقریبا هیچ یهودی اسرائیلی به این فکر نمیکند که چگونه مناقشه فلسطین میتواند بهطور مسالمتآمیز حل شود. چپ اسرائیلی که بهطور سنتی به صلح علاقهمند بود، اکنون تقریبا منقرض شده است. به نظر میرسد احزاب میانه گانتس و لاپید، احساس میکنند که در داخل با یک جامعه نظامی شده روبهرو هستند و نمیخواهند محبوبیت خود را با تایید مذاکرات زمین در برابر صلح به خطر بیندازند و جناح راست بیش از هر زمان دیگری با فلسطینیان دشمنی دارد.
نتانیاهو تشکیلات خودگردان را با حماس یکسان دانسته و تا زمان نگارش این مقاله، پیشنهادهای آمریکا برای تبدیل آن به نهاد حاکم پس از جنگ غزه را رد کرده است؛ زیرا میداند که چنین تصمیمی راهحل تشکیل دو کشور را احیا میکند. دوستان راست افراطی نخستوزیر میخواهند غزه را خالی از سکنه کنند و فلسطینیان آن را به کشورهای دیگر تبعید کنند و نکبت دومی را ایجاد کنند. برای تحقق این رویا، بنگویر و اسموتریچ از نتانیاهو خواستهاند که هرگونه بحث درباره ترتیبات پس از جنگ در غزه را که فلسطینیها را مسوول آن سرزمین میکند رد کند و از او خواستهاند که از مذاکره برای آزادی بیشتر گروگانهای اسرائیلی خودداری کند. اتحاد اسرائیل در زمان جنگ نیز اکنون در حال شکسته شدن است. تاریخ نشان میدهد که احتمال بازگشت نیروهای مترقی وجود دارد و محافظهکاران ممکن است نفوذ خود را از دست بدهند. پس از حملات بزرگ قبلی، افکار عمومی اسرائیل ابتدا به سمت راست تغییر جهت داد؛ اما سپس مسیر خود را تغییر داد و مصالحه ارضی را در ازای صلح پذیرفت. جنگ یوم کیپور در سال1973 در نهایت به صلح با مصر انجامید. اولین انتفاضه که در سال1987 آغاز شد، منجر به توافق اسلو و صلح با اردن شد و انتفاضه دوم که در سال2000 فوران کرد، با خروج یکجانبه از غزه پایان یافت.
اما احتمال تکرار این تحول کم است. هیچ گروه یا رهبر فلسطینی مورد قبول اسرائیل نیست. حماس متعهد به نابودی اسرائیل است و تشکیلات خودگردان ضعیف است. اسرائیل نیز ضعیف است: وحدت آن در زمان جنگ در حال شکسته شدن است و این احتمال وجود دارد که در صورتی که شدت جنگ فروکش کند، اسرائیل بیشتر از همیشه در معرض فروپاشی باشد. مخالفان بیبی امیدوارند که امسال انتخابات زودهنگام برگزار کنند. نتانیاهو نیز به نوبه خود ترسها را برانگیخته است. پس از 7اکتبر، اکثر اسرائیلیهای یهودی موافق هستند که هرگونه واگذاری بیشتر قلمرو، سکوی پرتابی را برای ستیزهجویان برای کشتار بعدی فراهم میکند. در نهایت با یا بدون نتانیاهو، «مدیریت درگیری» و «چمنزنی» سیاستهای دولتی باقی خواهد ماند که به معنای اشغال، شهرکسازی و آوارگی بیشتر است. اسرائیلیها نمیتوانند انتظار ثبات داشته باشند، وقتی فلسطینیها را نادیده گرفته و آرزوها و حتی حضورشان را رد میکنند. اسرائیل اگر خواهان همزیستی مسالمتآمیز است باید با فلسطینیها ارتباط برقرار کند.
--> اخبار مرتبط