افول تاریخی؛ درد زایمان بزرگ غرب جدید
دکتر رضا طالعیفر*؛ 14 سال پیش کاندولیزا رایس وزیر امورخارجه وقت آمریکا، خبر از درد زایمان خاورمیانه جدید، آنهم در پی حملات اسراییل به بیروت لبنان داد. اما سیر تحولات در این سالها برخلاف نظرات غربیون، به گونهای پیش رفته است که در شرایط کنونی، غرب به سرکردگی ایالات متحده آمریکا مصداق چنین سخنی است و همه تحولات عمیقا از افول غرب و و بروز و ظهور غربی جدید با هندسه و مختصاتی کاملا بدیع خبر میدهند.
مقام معظم رهبری که پیروزی ترامپ را در انتخابات 4 سال پیش آمریکا آنهم در شرایطی که همگان حتی در غرب خبر از پیروزی هیلاری کلینتون دموکرات را میدادند، به درستی پیش بینی کرده بودند، در 29 بهمن 1398 هم در سخنانی مهم و راهبردی در دیدار با مردم آذربایجان شرقی عنوان داشتند که "همچنان که شکوه و جلال کشتی معروف تایتانیک مانع از غرق شدن آن نشد، شکوه و جلال آمریکا هم مانع از غرق شدنش نیست و آمریکا غرق خواهد شد".
از اینرو نگارنده بنا به دلایل زیر معتقد است که افول تاریخی غرب (علیرغم شکوه و جلالی که رسانههای آن مداوما آنرا به عنوان خوراک تبلیغاتی اشان به اذهان سایر ملل جهان تزریق میکنند) مستند به پیش بینی رهبری در حال وقوع است و زایمان بزرگی که غربیون برای ترسیم خاورمیانه جدید و ترسیم هندسهای نو از این منطقه راهبردی، آنرا امری حتمی میپنداشتند، زمینههای بروزش در غرب در عصر کنونی بخوبی نمایان است و قطعا غرب جدید با افول تاریخی اش، مختصاتی جدید را در سالیان آتی از خود نشان میدهد.
و، اما دلایل:
1. برخلاف پروپاگاندای رسانهای غرب، بحران کرونا بخوبی نشان داد که غرب علیرغم ادعایش چقدر شکننده و در امر مدیریت، نابلد و ناکاراست. آمار مبتلایان و کشته شدگان این ویروس در کشورهای غربی (آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا، کانادا) بیش از 70 درصد آمار و ارقام جهانی را به خود اختصاص داده است.
این در حالی است که بدانیم سطح رفاه عمومی، تعداد نخبگان و دانشمندان و سیستم بهداشت و درمان کشورهای مزبور در رده بهترینهای دنیاست و قطعا بروز چنین شرایطی در غرب حکایت از ضعف مدیریتی منسجم و یکدست در سطح کلان ملی میدهد، آنهم در قیاس با کشورهای شرقی و آسیایی، چون چین و کره که با مدیریت هوشمندانه خود این بحران را مدیریت کردند.
2. مساله نژادپرستی به عنوان زخمی کهنه و قدیمی در دنیای غرب این روزها با قتل جرج فلوید، سر باز کرده است و گسترش تظاهرات ضدنژادپرستی در همه ایالاتهای آمریکا و شهرهای مهم کشورهای غربی خود موید چالشی خطیر و حایز اهمیت برای غرب است که البته حل این مشکل آنهم در شرایطی که رنگین پوستان و سیاه پوستان متعددی در کشورهای غربی زندگی میکنند و مقوله نژادپرستی به زعم اکثر کارشناسان در کشورهای غربی بویژه آمریکا مقولهای نهادینه شده و ساختاری است، قطعا مساله سادهای نیست که سران و مسوولان عمدتا نژادپرست غربی بتوانند براحتی برای حل فوری آن چاره اندیشی نمایند. ضمن اینکه رییس جمهور فعلی آمریکا یعنی دونالد ترامپ، در سالهای اخیر با طرح سیاستهای ضدمهاجرتی و یا توهین به کشورهای آفریقایی (تشبیه این کشورها به چاه توالت) و مواردی از این دست بر این زخم کهنه نمک پاشیده است و نژادپرستان غربی را وقیحتر از قبل کرده است.
3. بی عدالتی و افزایش شکاف طبقاتی، کلیدواژه سالهای اخیر کشورهای غربی و مدل حکومتهای سرمایه داری و لیبرال دموکراسی مورد ادعای این جوامع است و بروز و گسترش بحران ویروس کرونا ابعاد آنرا بیش از پیش عیان و برجسته ساخته است. همچنین گره خوردن این مساله با تبعیض نژادی، به بحرانیتر شدن این مساله در کشورهای غربی دامن زده است.
3. غرب به سرکردگی ایالات متحده آمریکا به دنبال حفظ و بسط هژمونی خود در مناطق مختلف دنیا علی الخصوص خاورمیانه است، اما سیر تحولات سالهای اخیر و قدرت گرفتن ایران، چین و روسیه مانعی بزرگ در این خصوص است که باعث شده آمریکا عملا در گسترش رقابتهای نظامی خود با مشکلات متعددی روبرو شود و حتی تصور حفظ شرایط کنونی نیز برای سردمداران آن امری محال بنظر برسد.
4. تصور شکست ناپذیری و ابرقدرت بودن غرب در اذهان عمومی دنیا در سالهای اخیر در حال تغییر جدی است و این مهم را بخوبی میتوان از محتوای مقالات منتشره در سایتها، روزنامهها و مجلات آنها مشاهده کرد. حمله تلافی جویانه ایران به پایگاه عینالاسد آمریکا، توقیف کشتی انگلیسی در آبهای خلیج فارس توسط سپاه پاسداران، ارسال 5 محوله بنزین به ونزوئلا آنهم بیخ گوش آمریکا و در منطقهای که از آن به عنوان حیاط خلوت آمریکا یاد میشود، پیروزیهای متعدد محور مقاومت در سوریه، عراق، یمن بر علیه متجاوزین مورد حمایت غرب، تحقیر اسراییل و... تنها نمونههای کوچکی از موفقیتهای کشورهای آزاده و مستقل با محوریت ایران در برابر غربیون پرمدعی و زورگو در دهه اخیر است.
5. رشد معنویتگرایی، اسلامگرایی و دینمداری در کشورهای غربی در دو دهه اخیر تصاعدی وار و به زعم برخی محققان کاملا غافلگیرکننده بوده است. آمار رو به فزونی دینمداران در غرب خود حکایت از دلسردی و ناامید هر چه بیشتر مردم این کشورها از نظام حاکمه و اندیشههای مادی گرایانه، منفعت طلبانه و سودجویانه این نظامهای حکومتی است که در برخی از افراد باعث بروز افسردگی، خودکشی و در برخی دیگر سبب گرایش آنها به معنویت گرایی و آموزهای دینی، وحیانی و غیربشری شده است.
6. با گسترده شدن انواع و اقسام ابزارهای رسانهای دیداری و شنیداری، این شائبه که به راستی غرب سرزمین رویاها و مدینه فاضله بشریت است بیش از پیش دچار خدشه شده است و نظام رسانهای غرب که به مدد هزینههای هنگفت تا حدود زیادی توانسته بود در پوشاندن و مخفی نگه داشتن مشکلات و ناهنجاریها جامعه غربی و معرفی غرب به عنوان مهد تمدن، رفاه و آزادی مطلق موفق عمل نماید.
امروزه کاملا در بازنمایی چنین زرق و برق ساختگی مستاصل شده است و آمار و ارقام منتشره از سوی موسسات پژوهشی مختلف حکایت از تفاوت جدی شاخصههای زندگی غرب در واقعیت و آنچه که رسانههای این کشورها به دنیا مخابره کرده اند دارد، به گونهای که در خیلی از شاخصها همچون آمار سقط جنین، افزایش گرایش به مواد مخدر و سیگار، گرایش به مشروبات الکلی، روابط فرازناشویی، خودکشی، طلاق، کودک همسری، افسردگی، گرایش به زندگی تکی، احساس ناامنی روحی و روانی، خشونت خانگی علیه زنان، گسترش رذائل اخلاقی و تنوعطلبی (همچون هم جنس بازی، ازدواج سفید، ازدواج با محارم و ازدواج با حیوانات) و.
عملا کشورهای غربی جزو بدترین کشورها بشمار میآیند و روند رو به رشد اضمحلال نهاد خانواده و از هم گسیختگی جامعه غربی زنگ خطر را برای این جوامع به صدا درآورده است؛ لذا نظر به دلایل فوق و دلایل متعدد دیگرکه در این مقال نمیگنجد، افول غرب امری است کاملا محتمل و شکل گیری نظام چند قطبی با حضور سایر کشورهای مستقل، عملا قدرت مانور غربیون به سردمداری آمریکا را کاملا تحت تاثیر قرار میدهد و لذا غرب در عصر پیش رو میبایست خود را برای پذیرش این درد زایمان جدید که همانا کاهش قدرت و تاثیرگذاری خود در عرصه جهانی و در همه ابعاد آن است، آماده سازد.
*دکترای مدیریت دولتی و عضو هیات علمی دانشگاه