بانوی نخبه پزشکی: تئوری قرآنیام در نشریات معتبر دنیا چاپ شد / مقالاتی که در داخل منتشر نشد، در نشریات دنیا رتبه "excellent" گرفت
بانوی نخبه ایرانی با طرح این موضوع که دانشجویان پزشکی را به بعد روحانی و معنوی توجه نمیدهند، میگوید خیلی از مقالاتم که در کشورمان منتشر نمیکردند در خارج از کشور در داوری رتبه «excellent» یا عالی میگرفت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مطالعات دانشمندان نشان داده که بین مذهب و معنویت، رابطهای دوسویه وجود دارد و در این مطالعات، لزوم توجه به بعد معنوی سلامت بهعنوان بعدی تأثیرگذار بر ارتقای سلامت مورد تأکید قرار گرفته است. سوگوارانه با غلبه نگاه مادی بر جوامع بشری، گاهی ارتباط بین معنویت با سایر ساحتهای اجتماع و ساحت سلامت به حاشیه میرود و سلامت جسمانی بدون در نظر گرفتن ابعاد معنوی و روحانی مورد توجه قرار میگیرد. در این مدل، انسان صرفا بهعنوان موجودی بیولوژیک در نظر گرفته شده و تمرکز آن تنها بر سلامت جسمی است. در حالی که اساس بسیاری از بیماریها به جنبههای فرامادی مثل ابعاد روحی و روانی ارتباط مییابد، مسئلهای که بارها با عناوینی همچون "سلامت معنوی" (spiritual health) به اثبات علمی رسیده است. جالب اینکه در منابع دینی ما به رابطه معنویت با سلامت انسان اشاره شده است؛ ادعیهای که حاکی از رفع نوع خاصی از بیماری است و یا یکسری از اعمالی که ارتباط مستقیمی با سلامت جسمانی افراد دارد، در راستای موضوع مورد بحث قرار دارند.
برای باز شدن ابعاد مسئله سلامت و معنویت به گفتوگو با دکتر مینو اسدی زندی، کارشناس ارشد بیهوشی از دانشگاه تهران و دکتری تخصصی مدیریت تحقیقات علوم پزشکی از دانشگاه بقیالله نشستیم. "بررسی طرحنامه نظریهپردازی مدل مراقبت معنوی قلب سلیم" از جمله تحقیقات وی است که اکنون این نظریه در معتبرترین نشریات پزشکی دنیا چاپ و یا مورد واکاوی قرار گرفته است.
مینو اسدی زندی به عنوان عضو گروه سلامت معنوی فرهنگستان علوم پزشکی کشور و عضو هیئت مؤسس مرکز تحقیقات سلامت معنوی دانشگاه علوم پزشکی قم، دارای حدود 62 مقاله علمی پژوهشی به زبان انگلیسی است که محوریت برخی از آنها با موضوع دین و معنویت است؛ «تأثیر توانمندسازی خودمراقبتی معنوی بر اساس مدل قلب سالم بر سلامت معنوی» و «لمسدرمانی در فلسفه پوزیتیویسم و اسلام» از جمله این تحقیقات شمرده میشود.
* شما مدتهاست که درباره موضوع "سلامت و معنویت" تحقیق میکنید و مطلع شدیم مقالات علمی پزشکی شما در مجلات و نشریات معتبر جهان منتشر و مورد استقبال اندیشمندان غربی قرار گرفته است. درباره پیشینه این مسئله صحبت میکنید.
سلامت معنوی پیشینه خیلی وسیعی در بستر تاریخ دارد تا جایی که رد آن را در آموزههای ادیان مییابیم؛ تا قبل از رنسانس، درباره ارتباط سلامت با دین و معنویت اعتقاداتی وجود داشت. حتی اگر در آثار فرهنگ باستان توجه کنید، این ارتباط را میبینید. گاهی هم مشاهده میکنید خدمات سلامت توسط روحانیون صورت میگرفت. متأسفانه با آغاز رنسانس این رویکرد توسط غرب تا حدود زیادی از میان رفت. آنها با حاکمیت نگاه مادی و سکولار سعی کردند محوریت خداوند را از زندگی بشر بردارند؛ در این راستا سیاست دینزدایی را پیش گرفتند و همه مسائل را به حس و تجربه بشری سپردند. با این وجود، در دهههای بعدی یعنی دوران مدرن و پسامدرن، هم در علم پزشکی و هم در علم روانپزشکی شاهد رویکردهای معناگرایانه هستیم.
حالتهای روانی بر سیستم عصبی و ایمنی نقش دارند
حدود سالهای 50 تا 70 میلادی افرادی مثل «هانس سلیه»، نظریه "دو عاملی بیماری" را مطرح کردند و گفتند 80 درصد بیماریها ناشی از استرسها و 20 درصد آنها منشأ عفونی دارد. آنها بر این نظر بودند گروه زیادی از بیماریها که در افراد بروز میکند، به دلیل استرسها و تغییراتی است که درونشان بهوجود میآید و افراد ناگزیر به سازگاری خود هستند. وقتی توان سازگاری نداشته باشند، روی جسمشان اثر میگذارد و بیمار میشوند؛ مثل انواع و اقسام حساسیتها و بیماریهای گوارشی و غیره؛ در 1990 تا 1999 "آلدر" و "کوهن" دیدگاه چندعاملی را مطرح کردند؛ آنها به این موضوع رسیدند که حالتهای روانی ما روی کارکرد سیستم عصبی و حتی در دفاع ایمنی بدن نقش دارند. از آن زمان به بعد رویکرد غالب در علم پزشکی sprit main body یا "سلامت معنوی بدن" است. اسپریت به معنای معنویت، بر تفکرات و پس از آن، بر بدن ما تأثیر دارد.
پیشتازی دین اسلام درباره "سلامت معنوی"
در این راستا دو پزشک به نام راسل و عثمان به سازمان بهداشت جهانی پیشنهاد دادند تا یک بعدی به نام "سلامت معنوی" را وارد ابعاد سلامت کنند؛ یعنی اگر سلامت در گذشته دارای ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی بود، اکنون جنبهی معنوی هم به آن اضافه شد. در اجلاسیه سیوهفتم به این نکته رسیدند به تأثیر باورها در التیامبخشی توجه شود. این ایده در منشور "بانکوک" تأیید شد و به سایر کشورها تسری یافت. پس رویکرد سلامت و معنوی امری جهانی است؛ هرچند پیشینیه این امر نزد ما مسلمانان به تاریخ نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و اهل بیت وحی و احادیث آن بزرگواران باز میگردد.
روشهای درمان، درد و آلام را تقلیل نمیداد
* شما تحقیقات خود را از چه زمانی آغاز کردید؟ با مددی که از حضرت زهرا (س) گرفتم، حدود 20 سال در حوزه سلامت معنوی کار میکنم. پشتوانه این طرح، انتشار حدود 80 مقاله و 12 جلد کتاب بود که اکثر آنها به زبان انگلیسی است. در اوایل که تصمیم گرفتم کار تحقیق را آغاز کنم، متوجه شدم ممکن است دردهای جسمی تسکین یابد، اما بشر یک آلام روحی دارد که با وجود داروهای مختلف نمیتواند این دردها را تسکین دهد. در نتیجه به دنبال این موضوع بر آمد که چرا خداوند با وجود آنکه بندگان خود را دوست دارد، آنها را مبتلا به بلا میکند و یا اذن بیماری میدهد؟ روشهایی که در علم پزشکی بود، درد را تسکین و یا کم نمیکرد.
دانشجویان پزشکی را به بعد روحانی و معنوی توجه نمیدهند
از این جهت شروع به مطالعه کردم و متوجه شدم علم پزشکی، روانپزشکی و یا بسیاری فلیسوفان، از یک بعد عظیمی در وجود بشر غافلند که همان بعد ملکوت عالم هستی و بعد ملکوتی وجود انسان است. این جنبه تأثیر مستقیمی بر روح و روان و جسم انسان دارد. در هیچ کتاب درسی این موضوع را یافت نمیکنیم؛ یعنی هیچ دانشجویی در هیچ کدام از رشتههای علوم پزشکی یا روانشناسی و روانپزشکی موضوع روح را مطالعه نمیکند و چیزی راجع به آن نمیداند. اگر بپذیریم جنبه روحی و ملکوتی از مقولات غیبی محسوب میشود، آیا به این غیب ایمان داریم یا خیر؟ در حالی که خداوند در ابتدای سوره بقره درباره ایمان به غیب تأکید دارد و درباره یکی از ویژگیهای اهل تقوا میفرماید "الذین یؤمنون بالغیب" یعنی به غیب ایمان دارند. متناسب با این موضوع شروع به تحقیق کردم. اوایل که قصد داشتم اطلاعاتی از روح پیدا کنم، خیلی از اساتید حوزه به بنده میگفتند علم روحی، علمی نیست که توانایی ورود به آن را داشته باشی. علت آن را میپرسیدم. به این آیه استناد میکردند: "و یسئلونک عن الروح قل الروح من أمر ربی و ما أوتیتم من العلم الا قلیلا" میگفتند معنایش این است که روح امری از جانب خداست؛ علم روح، قلیل است و کسی توانایی شناخت آن را ندارد. بیشتر تحقیق کردم و متوجه شدم امام باقر علیهالسلام فرمود "و ما أوتیتم من العلم الا قلیلا" یعنی این آیه به این معنا نیست که علم روح قلیل است، بلکه منظور آن است که علم آن را به افراد قلیلی میدهیم. این افراد قلیل طبق آیه قرآن، اهل ذکر هستند و اهل ذکر همان اهل بیت وحی معرفی شدهاند.
حاصل 20 سال تحقیقاتم توسط دانشگاهی در انگلیس منتشر میشود
متوجه شدم باب دیگری در شناخت ما وجود دارد که همان "شناختشناسی وحیانی" است که علامه مطهری در کتاب شناخت خود به صورت مفصل به آن توصیه میکنند. این حرفها را وقتی در ایران میگفتم، متهم به جادوگری و خرافه شدم و اینکه حرفهای تو پشتوانه علمی ندارد. تمام این یافتهها را پس از 10 سال تبدیل به مقاله کردم. این مقاله را به مجلهای در آمریکا فرستادم. ابتدا داوری در این باره نیافتند، چرا که متخصص رشته ادیان و اسلام نداشتند تا اینکه پس از دو سال داوری شد و در مجله منتشر کردند. البته از بنده هم دعوت کردند تا ارائه دهم. دانشگاهی هم در انگلیس از من درخواست داشتند تا حاصل 20 سال کار خود را بنویسم. انتشارات "آمازون" هم قصد چاپ آن در سطح بینالملل را دارد.
متوجه شدم باب دیگری در شناخت ما وجود دارد که همان "شناختشناسی وحیانی" است که علامه مطهری در کتاب شناخت خود به صورت مفصل به آن توصیه میکنند. این حرفها را وقتی در ایران میگفتم، متهم به جادوگری و خرافه شدم و اینکه حرفهای تو پشتوانه علمی ندارد.* شما درباره تأثیر مطالعات قرآن در پیشرفت علمی خود سخن گفتید. در این باره بیشتر توضیح میدهید.
تأکید قرآن بیشتر درباره خودمراقبتی معنوی است
اصلا مدلی که ارائه دادم مبتنی بر آیات قرآن بود. پس از اینکه این مطالب را عنوان کردم و اولین مقاله منتشر شد، سعی کردم بیشتر روی این روش کار کنم. در این راستا مدلی را به عنوان مدل "قلب سلیم" طراحی کردم. این مدل در بیماران، الگوریتم اجرایی جداگانهای دارد. در مواقعی که ما با یک مددجوی سالم کار میکنیم، روش کار متفاوت میشود. بعد به این نکته رسیدم که در دین اسلام روی خودمراقبتی تأکید زیادی صورت گرفته است؛ مثلا در آیه18 حشر "یا أیها الذین آمنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد..." (ای اهل ایمان، از خدا پروا کنید و هر کسی باید با تأمل بنگرد که برای فردای خود چه چیزی پیش فرستاده است) این موضوع را میبینیم. خود مراقبتی معنوی در علم پزشکی مربوط به جسم است، در حالی که تأکید دین اسلام بر سلامت و خودمراقبتی معنوی است؛ هرچند درباره مراقبتهای پزشکی و جسمانی هم نسخههای زیادی ارائه داده منتها آنچه غلبه دارد، مسائل معنوی است که در ادامه به علت آن اشاره میکنیم.
خودمراقبتی در غرب به صورت فردی است، در حالی که دین اسلام خودمراقبتی را برای خود و خانواده طرح میکند؛ مثلا خداوند در قرآن میفرماید قوا أنفسکم و أهلیکم نارا. خود و خانوادهتان را از آتش نگه دارید. بنابراین الگویی را طراحی کردم برای خودمراقبتی در آحاد جامعه؛ یعنی چگونه افراد جامعه میتوانند از جهت معنوی از خودشان مراقبت کنند؟
صراحتا در خیلی از محافل علمی مطرح کردم که مشکل جامعه اسلامی ما این است که اندیشمندان ما شواهد دینی را در هرم تحلیلها توجه نمیکنند؛ مثلا امام باقر را که به عنوان شکافنده علم بودند، به عنوان یک صاحبنظر در نظر نداریم. اشکال عدهای افراد این است که ما روش تحقیق دینی را نمیدانیم چرا که معتقدند حدیث موثق را از غیر موثق تشخیص نمیدهیم و یا برداشت ما از آیات قرآن به عنوان یک پزشک امکانپذیر نیست؛ اما به هر صورت شواهد دینی در مبنای خیلی از تحقیقات میتواند قرار گیرد.
* محور مطالعات شما کدام آیات قرآن و کدام تفاسیر بود؟
بیشترین مطالعهام در تفسیر المیزان و یا کتب شهید مطهری است. در قرآن کلمهای به نام قلب داریم که علامه طباطبایی آن را معادل جان آدمی میداند؛ و معتقد است قوایی است که به واسطه آن میتواند با سایر عوالم ارتباط برقرار کند. در واقع قلب را همان روح میدانند. شهید مطهری میفرماید روح یک جوهر روحانی و لطیفه ربانی است که دانا و توانا، مدرک و محل عواطف و احساسات است، مورد خطاب حضرت حق است و حیات جاودان دارد. اگر دقت بفرمایید تمام تواناییهایی را برای روح مطرح میکنند، در علوم پزشکی میگوییم "کرتکس مغز" این کار را انجام میدهد؛ یعنی وقتی از عواطف صحبت میکنیم، علم پزشکی میگوید "سیناپسهای مغزی" با یکدیگر چگونه ارتباط دارند و یا دوپامینها و... چه مقدار بالا و پایین شوند سبب تغییر حالات ما میشود. بنابراین علم پزشکی روز تمام این تغییر و تحولات را به مغز ارتباط میدهد. در حالی که منابع دینی ما از تأثیر گزاره مهمی به نام "روح" یا "قلب" در سلامتی جسم و روان سخن میگویند.
وقتی از عواطف صحبت میکنیم، علم پزشکی میگوید "سیناپسهای مغزی" با یکدیگر چگونه ارتباط دارند و یا دوپامینها و... چه مقدار بالا و پایین شوند سبب تغییر حالات ما میشود. بنابراین علم پزشکی روز تمام این تغییر و تحولات را به مغز ارتباط میدهد، در حالی که منابع دینی ما از تأثیر گزاره مهمی به نام "روح" یا "قلب" در سلامتی جسم و روان سخن میگویند.در تحقیقی که انجام دادم، به مسئله قلب در قرآن پرداختم؛ به قلب سلیم، قلب منیب، قلب مریض، زیغ قلب و... رسیدم. به این نتیجه رسیدم کسانی که دارای قلب سلیم هستند و خداوند در سوره صافات درباره ابراهیم نبی از آن سخن میگوید، چه ویژگیهایی دارند؟ این تحقیق حدود 4 سال به طول انجامید. بعد به یکسری شاخصهها رسیدم و آن را منطبق بر سیره امیرالمؤمنین علیهالسلام یافتم. وقتی مشخصهها را تببین کردم، دریافتم پروفسور "سلیگمن" در دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا تحقیقی را در کل ادیان اعم از ادیان توحیدی و غیر توحیدی انجام داده و به همان شاخصههایی دست یافته بود که من منطبق با امیر مؤمنان یافته بودم؛ خیلی جالب بود که مثلا تحقیقی که انجام دادم، ویژگیهای انسانی که در روانشناسی مثبت به عنوان انسان سالم میدانند، پوشش داد. این تحقیقات دستاورد بسیار عظیمی برایم داشت. به محبت حضرت فاطمه (س) به دستاوردهای خوبی دست یافتم.
وقتی شما کلیدواژه health Spiritual sound heart به معنای "قلب سلیم؛ سلامت معنوی" را بنویسید، برای شما توضیح میدهد که از دیدگاه اسلامی افراد دارای چیزی به نام قلب هستند که همان روح است. این روح دارای قابلیتی است که اگر با خدا ارتباط یابد، با ایمان و عمل صالح و با امید به رحمت خداوند سبب سلامت معنوی میشود. قلب سلیم دارای سلامت معنوی است. توانستم به جهان، مفهوم سلامت معنوی به عنوان برخورداری از قلب سلیم که مستند به آیات و روایات بود، عرضه کنم. اکنون میبینم سایر پیروان ادیان در زمینه قلب سلیم از دیدگاه دین خود سخن میگوید. بعدا تبیین کردم چگونه سلامت معنوی بر جسم اثر میگذارد و ابعاد سلامت چیست. در نهایت مقالهای منتشر کردم. دستاوردهای خوبی داشت. خیلی از مقالاتی که در کشورمان منتشر نمیکردند در خارج از کشور در داوری رتبه «excellent» یا عالی میگرفت. یا یک مقالهای با عنوان "تئوری درد" نوشتم. در این مقاله ادراک درد را توسط روح دانستم و این را عنوان کردم که ما میتوانیم مداخله روحانی کنیم.
ادامه دارد...
فضائل فاطمی | روشنایی آسمانها با نور مقدس حضرت زهرا (س)انتهایپیام /